هدایت شده از صوت | علیرضا پناهیان
980217-Panahian-M-ImamSadegh-GonahChistTobeChegooneAst-02-18k.mp3
8.66M
🔉 #گناه_چیست؟ توبه چگونه است؟ (۲)
📅 جلسه دوم | ۹۸/۰۲/۱۷
🕌 تهران، مسجد امام صادق(ع)
@Panahian_ir
@Panahian_mp3
🍂🍂🍂🍂🍂🍂
🌼🍃فقط مثبتها را اطراف خود نگه دار!
آدم منفیها چاه انرژیاند.
آنها مانند افراد مریض و بیماری هستند که مرضشان به شدت واگیردار است.
🌼🍃ممکن است بعضی از این به شدت منفی ها افراد فامیل و حتی دوستان صمیمی ات باشند،
فرقی نمی کند...
🌼🍃به عنوان یک اصل بپذیر که منفی نگاه کردن به دنیا، بزرگترین ضربه ای است که یک فرد می تواند به خودش و آدم های اطرافش بزند.
🌼🍃قانونی که باید رعایت کنی حذف یا نهایتا محدود کردن روابط خود با این افراد است.
🌼🍃"قانون نشست و برخاست فقط با مثبت ها" میگوید :
با آدم هایی رفت و آمد و نشست و برخاست کن که :
تو را واقعا دوست دارند.
تشویقت می کنند.
به تو انگیزه می بخشد.
دلگرمت می کنند.
به تو غنایی می بخشند.
و از همه مهمتر تو را خوشحال می سازند.
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
❣❣❣
🌼🍃جرأت شما در عیب جویی از مردم، بزرگترین گناه است.
🌼🍃ای بنده ی خدا !
در عیب جویی از بندهای که مرتکب گناهی شده شتاب مکن؛ شاید گناه بزرگ او بخشیده شود ولی تو را به خاطر #گناهی کوچک عذاب کنند.
🌼🍃هر کدام از شما که به عیب دیگری آگاهی یافت، باید از عیبجویی او خودداری کند زیرا شما به عیب خود آگاه هستید.
🌼🍃شکرگذاری به خاطر پاک بودنتان از گناهی که دیگری مرتکب شده، باید شما را از پیگیری کردن #گناه دیگران باز دارد.
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
❣❣❣❣❣❣❣
دعای هر شب ماه مبارک رمضان
برگرفته از مفاتیح الجنان
#التماس_دعا_برای_ظهور 🌺
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
داستان کودکانه😍🌹
برای کوچولو های نازنین👶🌺
ومامان های مهربون ☺️🌸
#داستان_کودکانه
به نام خدای مهربون🌸
عینک 👓
چندروزی بود زهرامودقعی که به تخته کلاس نگاه میکرد چشمهاش می سوخت وازاونهااشک می اومد 😂
یه شب که داشت تلویزیون نگاه میکرددوباره چشم هاش سوخت ونمیتونست برنامه تلویزیون روبه خوبی نگاه کنه📺
زهراشروع کردبه گریه کردن وبدوبدورفت پیش مامانش وباگریه 😭😭گفت مامان من نمیتونم تلویزیون روخوب نگاه کنم
وچشم هام دردمیگیره
مامانش زهراروبغل گرفت وگفت عزیزم گریه نکن فرداباهم میریم چشم پزشکی تااقای دکترچشم هات رومعاینه کنه
صبح روزبعدزهراهمراه مامانش به مطب دکتررفت
اقای دکتربادقت چشم های زهرارومعاینه کرد وگفت دخترگلم❤️💛💚 چشم های شمایه کم ضعیف شده وباید برای مدتی ازعینک استفاده کنی👓👓تاچشم هات خوب بشه
زهراومامانش به عینک فروشی رفتن ویه قاب عینک سفارش دادن وبعدازمدتی عینک روگرفتن واومدن خونه🏩
زهراعینکش روبه چشمش زد واومدجلوی اینه چقدرقیافه اش بازدن عینک تغییر کرده بود
همینطورکه داشت خودش روتواینه نگاه میکرد باخودش فکرکرد ای واااای اگه فرداباعینک برم مدرسه حتما دوستانم من رومسخره میکنن وبهم میخندن😁😁
زهراخیلی ناراحت شد وبه مامانش گفت من تومدرسه عینک نمیزنم چون پیش دوستانم خجالت میکشم🙈🙈چون اونهابمن میخندن
مامانش بامهربونی گفت عینک زدن که خجالت نداره اگه شماعینک نزنی هم چشم هات بیشترضعیف میشه وهم نمیتونی خوب درس بخونی 📖📖ونمرهات کم میشه
شب توخواب زهراهمش خواب میدید که بچه هاعینکش روگرفتن ودست به دست میکنن وبهش میخندن ومیگن زهراعینکی 😡😡
صبح زهرااماده شد که بره مدرسه مامانش عینک زهراروبایه بندخیلی قشنگ که بهش وصل کرده بود دادبه زهراوگفت دخترگلم عینکت روبزن ومواظبش هم باش که زمین نیفته
زهراگفت چشم وبادلهره رفت مدرسه وقتی زهراوارد کلاس شد بچه های کلاس دورش جمع شدن وفاطمه گفت زهراجان چقدرقیافه ات باعینک بامزه تر شده شبیه خانم دکترهاااشدی😘😍
حنانه گفت افرین زهرا کارخیلی خوبی کردی که عینکت روزدی چون اگه عینک نمیزدی چشم هات بیشتردردمیگرفت وتازه ازدرس هات هم عقب می موندی
خلاصه هرکسی یه چیزی گفت وبه زهرادلداری داد
زهرادیگه نه تنهااززدن عینک ناراحت نبود بلکه خیلی هم خوشحال بود ازاینکه دوستهای خوب ودلسوزی داره 🌺🌺
(خانم نصرآبادی)
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
#گندمزار_طلائی
#قسمت_328
هیچ وقت یادم نمی ره.
آن روز تنها بودم. قرار بود هفته بعد زینب به دنیا بیاد.
وما برنامه ریزی کرده بودیم که؛ مامان و بابا بیان پیشم. بابا هم ماشین خریده بود و بیشتر بهم سر می زدند.
آن روز هم تازه از پیشم رفته بودند.
آمدند و برای زینب یه کم.وسیله خریدند و توی اتاق چیدند. هر چند قادر اصرار داشت که خودمون باید همه وسایل بچه را بگیریم و البته بیشتر وسایل مورد نیازرا تهیه کرده بودیم. ولی بابا و مامان هم امدند و یک مقداروسیله خریدند و با ذوق و شوق توی اتاق چیدند.
منم که دیگر سنگین شده بودم؛ برام سخت بود کاری انجام بدم.
دو روزی پیش ما بودند و برای انجام یک سری از کارهای مزرعه رفتند. تا دوباره برای هفته بعدش بیان و کنارمون باشند.
بعد از رفتنشون من که از تنهایی وبی کاری کلافه شده بودم؛ به اتاق رفتم و کمی وسایل را جا به جا کردم.
دلم می خواست؛ به سایقه خودم بچینم.
هر کدام از وسایل و اسباب بازی هارا که برمی داشتم؛ کلی بر انداز می کردم وقربان صدقه دخترم می رفتم و بعد می گذاشتم سر جاش.
آخه جلوی مامان وبابا؛ روم نمی شد این کارها را کنم.😊
خیلی دوست داشتم دخترم را زودتر ببینم.
دیگه تقریبا هر شب خوابش را می دیدم.
و با وجودی مالامال ازحسِ شیرینِ مادری ؛ از خواب بیدارمی شدم.
هرچند که مرتب کمردرد داشتم و شبها را کامل وراحت نمی تونستم بخوابم.
ولی همان چند لحظه که می خوابیدم.
فقط با زینبم بودم.😊
تا اینکه آن روز؛ آنقدر غرقِ در لذت بردن از وسایلِ زینب شدم که یک لحظه فراموش کردم.که نباید وسیله سنگین بلند کنم.
و رختخوابی را که گوشه اتاق بود؛ بلند کردم تا توی کمد دیواری جا بدم.
بلند کردنِ رختخواب همان و دردِ شدیدِ کمرم همان 😩
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
#گندمزار_طلائی
#قسمت_329
یک مرتبه ناله ام به آسمان رفت و رختخواب را همان جا زمین انداختم و دستم را به کمرم گرفتم.
ولی دردش ساکت نشد. خودم را به پشتی رساندم و تکیه دادم بهش.
ولی بازهم بهتر نشد. روی پتو دراز کشیدم.
بازهم نشد. از درد به خودم می پیچیدم.
که صدای تلفن خانه بلند شد. قادر بود. با شنیدنِ صداش، گل از گلم شکفت😊
وقتی حالم را پرسید. دلم نیامد ناراحتش کنم. آخه آن اواخر بیشتر وقتها کمر درد داشتم. پس جای نگرانی نبود.
گفتم:
_ خوبم.
_گندم جان مطمئنی حالت خوبه؟
_آره عزیزم خوبم نگران نباش.
_راستش یک کاری پیش آمده شاید من کمی دیر بیام.
اگر حالت خوب نیست. بسپرم به کسِ دیگه و خودم زودتر بیام.
دلم می خواست بگم "آره تورا خدا بیا"
ولی نخواستم.نگران بشه. چون زینب قرار بود هفته ی دیگه به دنیا بیاد. پس نباید نگرانش می کردم.
گفتم:
_نه عزیزم اصلا نگران نباش. به کارت برس.😊
کلی بهم سفارش کرد. که حتما اگر مشکلی داشتم بهش خبر بدم و منم فقط گفتم :چشم.
بعد از قطع کردنِ تلفن؛ همان جا دراز کشیدم و کمرم را می مالیدم که دردش کمتر بشه.
ولی نمی شدو هر لحظه بیشتر می شد.
دیگر داشتم نگران می شدم.
چند بار خواستم به معصومه یا بهار تلفن بزنم. ولی بازهم خود داری کردم.
نخواستم بی مورد کسی را نگران کنم.
چند ساعت گذشت.
حتی نتونستم ناهار بخورم.
مرتب دردم بیشتر می شد. دیگر داشتم از زور درد گریه می کردم.😭
چند بار خواستم مسکن بخورم ولی ترسیدم برای بچه ضرر داشته باشه.
سعی کردم کمی توی حیاط قدم بزنم تا درد کمتر اذیتم نکنه. ولی نمی شد.
نمی تونستم قدم بزنم.
برگشتم اتاق. نسیمِ لطیفِ بهاری از پنجره وارد می شدو عطر گلهای باغچه را با خودش می آورد. من عاشقِ عطر گل ها بودم. ولی آن روز هیچ چیز حالم را خوب نمی کرد.
به خودم می پیچیدم.
دیگر طاقتم تمام شدو مجبور شدم به قادر زنگ بزنم. ولی گوشیش خاموش بود.
چند ساعت هم به بدبختی گذشت.هوا داشت تاریک می شدو حتی نمی تونستم.پاشم چراغ ها را روشن کنم.
منتظر بودم قادر بیاد. چشم به در بودم.
اما خبری نبود.
همه جا تاریک بود. چشمهام را بسته بودم وناله می کردم. یک لحظه چشمهام را باز کردم. احساس کردم که شبه هایی دارند به طرفم میان. فریاد زدم. دیگر هیچی نفهمیدم.😔
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
دلنوشته 🌹
چون وعده دیدار شود یار نیاید
پائیز وزمستان و بهارم به چه اید
تاکِی زِ فِراقش بتوان اشک فشانم
از او خبری نیست؛ دِگر اشک نیاید
اللهم عجل لولیک الفرج 🌸
شبتون آرام
دلتون خوش
التماس دعا 🌹
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
چه زیباست که هر صبح
همراه با خورشید
به خدا سلام کنیم💚
نام خدا را
نجوا کنیم و آرام بگوییم
الهی به امید تو💚
سلام صبح بخیر 🌹
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
↷❈🔅❂🌙❂🔅❈↶
#حدیث_رمضان
💫امام صادق علیه السلام فرمود:
آنگاه كه روزه مىگیرى باید چشم و گوش و مو و پوست تو هم روزهدار باشند.«یعنى از گناهان پرهیز كند.»✨
#طاعات_و_عباداتتان_قبول
#التماس_دعا
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
sharh-doa-roozhaye-mah-e-ramezan-mojtehedi_sharh-doa-rooz-aval-ramezan_03.mp3
1.91M
❤شرح #دعای_روز_سوم ماه مبارک
و احکام.. ویک نکته اخلاقی شیرین از استاد اخلاق ،آیت الله #مجتهدی
#ماه_رمضان
@IslamlifeStyles
هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
142671_548.mp3
4.24M
🔷جزء خوانی سریع قرآن کریم
#جزء 3
استاد معتز آقایی
🌹🌹🌹
@IslamLifeStyles
مشاور خانواده| خانم فرجامپور
#خانواده_متعالی 15 #جلسه_هفتاد_و_چهار 👇👇
ریپلی به جلسه قبل👆👆🌹
🍃✨🌺بسم الله الرحمن الرحیم🌺✨🍃
✨افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد✨
در جلسات قبل
پیرامون تفاوت هایی که بین زن و مرد هست
مقداری صحبت کردیم✅
گفتیم که سعی کنید این تفاوت ها رو بشناسید و بدونید باید هرجایی چه برخوردی کرد👌
این تفاوت ها موجب امتیازها و نقائضی می شه
که هم مرد و زن با امتیاز خودشون نقائض همدیگه رو بر طرف می کنند
و
هم با قرار گرفتن در مقابل امتیازات همدیگه متوجه کاستی های خودشون می شن 👌
🔴زن و مرد ویژگی های متفاوتی دارن که اگه هر کدامشون
دچار خود خواهی باشن نمی تونن اساسا ویژگی های متفاوت طرف مقابل رو درک کنن
در جلسات قبل در باره ی
"""خودخواهانه """"زندگی کردن صحبت کردیم
و از این بحث گذشتیم
که:
خودخواهی هم
معنای "خوب "داشت
و هم " معنای بد "داشت
💢اگر خود خواهیِ بد خودمون رو از بین ببریم
فرصت پیدا می کنیم اطرافیامون رو ببینیم
اون ها را بشناسیم
و بعد با اون ها رفتار مناسب داشته باشیم 💯
اگر خودخواهیمون غلبه بکنه
اونوقت
همیشه قیاس به نفس خواهیم کرد😒
و درباره ی قضاوتمون نسبت به دیگران دچار اشتباه خواهیم شد.
❌⛔️❌
👌میخام به یکی از تفاوت های عمده بین زن و مرد اشاره کنم اما قبل از اون اجازه میخام که
مقدمه ای را در این جلسه به عرض برسونم
و اون اینکه :↓
اساسا ما هر کدوممون نقطه ضعفهایی داریم
پس هر کدام از جنس زن و مرد هم نقطه ضعف هایی دارند✅
🔷هر کدوم از ما دو جنس از انسانها
و هر کدوم از ما اشخاص حتی هر کسی که در هر صنف و گروه و طبقه ی اجتماعی قرار می گیره
نقطه ضعف هایی رو داره👌
مثلا ممکنه کسی
قصابی کار بکنه
یا رانندگی کار بکنه
یا نجاری کار بکنه
دانشمندی بکنه،
در حوزه یا دانشگاه هر کسی تو هر شغلی بره
طبیعتا دچار آفات و آسیب های خاص همون شغل خواهد شد☺️
👆💯✅
مثلا بین اهل علم ممکنه یه نقطه ضعف هایی رواج پیدا کنه
بین کسبه ممکنه یه نقطه ضعف های دیگری رواج پیدا بکنه✔️
خلاصه هر صنف و گروهی نقطه ضعف های خاص خودشون رو دارن
💠‼️🌀♻️
چرا خدا این نقطه ضعف ها رو تو وجود ما قرار داده❓❓
🔶نقطه ضعف ها رو خداوند متعال در ما قرار داده
برای اینکه با اون ها مقابله کنیم
اینجوری نیست که بدی و یا خوبی در همه ی آدم ها به طور یکسان پراکنده شده باشه❌
♨️در برابر نقاط ضعف هر گروه و صنف و یا هر شخصی نقاط "قوتی" هم داره ؛
مردها نقاط قوتی دارن و
زن ها هم نقاط قوتی دارن 💯