eitaa logo
آوای ققنوس
8.6هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
547 ویدیو
31 فایل
دوستای عزیزم، اینجا کنار هم هستیم تا هم‌از ادبیات لذت ببریم هم حال دلمون خوب بشه.😍 ♦️کپی پست ها بعنوان تولید محتوا برای کانال های دیگر ممنوع بوده و رضایت ندارم♦️ تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/1281950438C0351ad088a
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹 فقر بهتر است یا عطر؟ یک روز از سرِ بی کاری به بچه های کلاس گفتم انشایی بنویسند با این عنوان که "فقر بهتر است یا عطر؟" قافیه ساختن از سرگرمی هایم بود. چند نفری از بچه ها نوشتند "فقر". از بین علم و ثروت همیشه علم را انتخاب می کردند. نوشته بودند که "فقر" خوب است چون چشم و گوش آدم را باز می کند و او را بیدار نگه می دارد... ولی عطر آدم را بیهوش و مدهوش می کند. "عادت کرده بودند مزیت فقر را بگویند چون نصیبشان شده بود! فقط یکی از بچه ها نوشته بود "عطر". انشایش را هنوز هم دارم. جالب بود. نوشته بود: "عطر حس هایي را در آدم بیدار می کند که فقر آنها را خاموش کرده است"...! 👌 🔸 از کتاب رویای تبت نوشته فریبا وفی @avayeqoqnus
🍁 نیکی و بدی که در نهاد بشر است 🍂 شادی و غمی که در قضا و قدر است 🍁 با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل 🍂 چرخ از تو هزار بار بیچاره‌تر است   @avayeqoqnus
تا ديده‌ی دل جانب او دوخته‌ام از خلقِ جهان ديده فرو دوخته‌ام زين باده کشان اُميدِ احسانم نيست چشمی چو پياله بر سبو دوخته‌ام @avayeqoqnus
اونجا که میگه: شهر از صدا پر است ولی از سخن تهی... 🥀@avayeqoqnus
خلق را گرچه وفا نیست و لیکن گل من نه گمان دار که رفتی و فراموش شدی @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حکایت عجیبی ست رفتار ما آدم‌ها را خدا می‌بیند ولی فاش نمی‌کند؛ مردم نمی‌بینند ولی فریاد می‌زنند... شبتون خوش رفقا 🌙🌸 ✨@avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام من به پیچکی که صبح دست سبز او به سوی آسمان بی کران دراز می‌شود سلام من به آن پرنده سپید و شادمان که در سپیده با نسیم ترانه ساز می‌شود صبحتون بخیر و شادکامی رفقا 🌞🌹 ✨@avayeqoqnus
🌿 الهی؛ مخلصان به محبت تو می‌نازند ✨ و عاشقان به سوی تو می‌تازند، 🌿 کار ایشان تو بساز که دیگران نسازند، ✨ ایشان را تو نَواز که دیگران ننوازند... 🌿 آمین 🙏🌸 @avayeqoqnus
در سینه‌ی هر که ذره‌ای دل باشد بی‌مهر تو زندگیش مشکل باشد با زلف چو زنجیر گره بر گرهت دیوانه کسی بود که عاقل باشد @avayeqoqnus
. 📚 عینک سیاه در آخرین لحظات سوار اتوبوس شد. روی اولین صندلی نشست. از کلاس‌های ظهر متنفر بود اما حداقل این حُسن را داشت که مسیر خلوت بود. اتوبوس که راه افتاد نفسی تازه کرد و به دور و برش نگاه کرد. پسر جوانی روی صندلی جلویی نشسته بود که فقط می‌توانست نیم‌رخش را ببیند که داشت از پنجره بیرون را نگاه می‌کرد. به پسر خیره شد و خیال پردازی را مثل همیشه شروع کرد: چه پسر جذابی! حتی از نیمرخ هم معلومه. اون موهای مرتب شونه شده و اون فک استخونی. سه تیغه هم که کرده حتما ادوکلن خوشبویی هم زده… چقدر عینک آفتابی بهش میاد… یعنی داره به چی فکر می‌کنه؟ آدم که اینقدر سمج به بیرون خیره نمیشه! لابد داره به نامزدش فکر می‌کنه… آره. حتما همین طوره. مطمئنم نامزدش هم مثل خودش جذابه. باید به هم بیان (کمی احساس حسادت)… می‌دونم پسر یه پولداره… با دوستهاش قرار میذاره که با هم برن شام بیرون. کلی با هم می‌خندند و از زندگی و جوونیشون لذت می‌برن؛ میرن پارتی، کافی شاپ، اسکی… چقدر خوشبخته! یعنی خودش می‌دونه؟ می‌دونه که باید قدر زندگیشو بدونه؟ دلش برای خودش سوخت. احساس کرد چقدر تنهاست و چقدر بدشانس است و چقدر زندگی به او بدهکار است. احساس بدبختی کرد. کاش پسر زودتر پیاده می‌شد… ایستگاه بعد که اتوبوس نگه داشت، پسر از جایش بلند شد. مشتاقانه نگاهش کرد، قد بلند و خوش تیپ بود. پسر با گام‌های نا استوار به سمت در اتوبوس رفت. مکثی کرد و چیزی را که در دست داشت باز کرد… یک، دو، سه و چهار… لوله‌های استوانه ای باریک به هم پیوستند و یک عصای سفید رنگ را تشکیل دادند… از آن به بعد دیگر هرگز عینک آفتابی را با عینک سیاه اشتباه نگرفت و به خاطر چیزهایی که داشت خدا را شکر کرد… @avayeqoqnus
🍀🍁💐🍁🍀 🌿🌷 🪴 دست از طلب ندارم تا کامِ من برآید یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر کز آتش درونم دود از کفن برآید بنمای رخ که خَلقی والِه شَوَند و حیران بگشای لب که فریاد از مرد و زن برآید جان بر لب است و حسرت در دل که از لبانش نگرفته هیچ کامی جان از بدن برآید از حسرتِ دهانش آمد به تنگ جانم خود کامِ تنگدستان کی زان دهن برآید گویند ذکرِ خیرش در خیلِ عشقبازان هر جا که نامِ حافظ در انجمن برآید 🔻 غزل ۲۳۳ از دیوان حافظ شیرازی @avayeqoqnus
دیوان صوتی حافظ 233 با صدای خانم مدرس زاده.mp3
2.45M
. ⚜دیوان‌حافظ را درست‌بخوانیم⚜ 🔻 خوانش غزل ۲۳۳ از دیوان 🎙 با صدای خانم فریبا مدرس‌زاده @avayeqoqnus
ﺍﻭﻣﺪﻥ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﯽ ﺣﮑﻤﺖ ﻧﯿﺴﺖ .... ﯾﺎ ﻣﯿﺸﻪ ﻓﺮﺩ ﺯﻧﺪﮔﯿـــــﺖ ﯾﺎ ﻣﯿﺸﻪ ﺩﺭﺱ ﺯﻧﺪﮔﯿـــــﺖ عشق ، انسان را داغ می‌کند و دوست داشتن ، انسان را پخته می کند هر داغی روزی سرد می شود ولی هیچ پخته ای، دیگر خام نمی‌شود ... @avayeqoqnus
. می‌دانست که فروتنی ننگی نیست و از همت بلند مرد نمی‌کاهد.   🌀 از رمان "پیرمرد و دریا" ✍ ارنست همینگوی @avayeqoqnus
مرا به زاویه‌ی باغ عشق مهمان کن 🌸 در این هزاره فقط عشق، پاک و بی رنگ است 🌸 @avayeqoqnus ✨ ‌
⚜اثر ظلم محال است به ظالم نرسد ⚜ناله پیش از هدف از پشتِ کمان می خیزد @avayeqoqnus
ریشه های قالی را تا می‌کنیم تا سالم بماند ولی ریشه زندگی یکدیگر را با تبر نامهربانی قطع می کنیم و اسمش را می گذاریم "برخورد منطقی!" دل می شکنیم و اسمش می‌شود "فهم و شعور!" چشمی را اشکبار می‌کنیم و اسمش را می‌گذاریم "حق!" ریشه زندگی انسانها را دریابیم. @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خوشبختی یعنی واقف بودن به اینکه هرچه داریم از رحمت خداست و هرچه نداریم از حکمت خدا، خوشبختی رسیدن به خواسته‌ها نیست، بلکه لذت بردن از داشته هاست... صبحتون بخیر و سلامتی 🌞🌺 هفته پربرکتی پیش رو داشته باشید 🪴 ✨@avayeqoqnus
خدای مهربون و‌بی همتا، سپاسگزارم بابت تمامی نعمت‌هایی که به من بخشیدی، برای تمام گره‌هایی که هر بار فقط با دستان سخاوتمندانه‌ی تو باز شد، بابت آرامشی که تو به من عطا کردی. شکر و هزاران بار شکر 🙏💛 @avayeqoqnus
📜 لقمان حکیم گوید: روزی در کنار کشتزاری از گندم ایستاده بودم. خوشه هایی از گندم که از روی تکبر سر برافراشته و خوشه های دیگری که از روی تواضع سر به زیر آورده بودند نظرم را به خود جلب نمودند. هنگامی که آنها را لمس کردم، شگفت زده شدم وقتی خوشه های سر برافراشته را تهی از دانه و خوشه های سر به زیر را پر از دانه های گندم یافتم؛ با خود گفتم: در کشتزار زندگی نیز چه بسیارند سرهایی که بالا رفته اند اما در حقیقت خالی اند. ✨@avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. من حاصلِ عمرِ خود ندارم جز غم در عشق، ز نیک و بد ندارم جز غم یک همدمِ باوفا ندیدم جز درد یک مونسِ نامزد ندارم جز غم 🍂 @avayeqoqnus
🤍🌸 در ازدحام دنیا اگر انسانی را یافتی که تو را می‌فهمد، رهایش نکن. چقدر آن‌ها که ما را نمی‌فهمند بی‌شمارند... @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انسان برای خطا کردن و جبران خطا زاییده می‌شود؛ خطا، دلیل تازگی راه است، دلیل رشد، دلیل باز شدن، و دلیل اینکه انسان نمی‌خواهد و نمیتواند فقط به تجربه شده‌ها قناعت کند. 📕 آتش بدون دود ✍️ نادر ابراهیمی ✨@avayeqoqnus
تو خوب مطلقی، من خوب‌ها را با تو می‌سنجم بدین سان بعد از این خوبی، عیاری تازه خواهد یافت... 🌹 @avayeqoqnus
📚 ضرب‌المثل "جایی نمی‌خوابد که آب زیرش رود" 🖇 معنی و کاربرد: دو معنی و مفهوم کلی برای این ضرب المثل می‌توان گفت: این ضرب المثل برای فردی استفاده می‌شود که ساده نیست و بسیار آدم سیاستمداری است و به آسانی گول نمی‌خورد. می گویند نگران برادرت نباش او جایی نمی خوابد که آب زیرش بره. همینطور از این مثل به عنوان کنایه می‌توان استفاده کرد که به معنای توجه و احتیاط کردن فردی در انجام کارهاست. در گذشته کوچ یکی از کارهایی بود که اقوام و ایلات انجام می دادند. آن ها از ییلاق به قشلاق می‌رفتند و چادر می‌زدند. جای زدن چادر برای خودش یک هنر محسوب می شد، باید مکانی را انتخاب می کردند که موقع باران یا طغیان رودخانه نم به زمین نرسد و خوابیدن را دشوار نکند. عده ای که بسیار در این مورد احتیاط و توجه می کردند ، کسانی بودند که ریسک و خطر کمتری می کردند. همین موضوع ضرب المثلی را ساخته که براساس آن آدم های با احتیاط را توصیف می کنند؛ کسانی که این کار را با بیشترین دقت انجام می دهند تا کمترین ریسک را داشته باشد. @avayeqoqnus
☘🌷☘ عالَم بر مثال کوه است. هرچه گویی از خیر و شر، از کوه همان شنوی. 🔻 برگرفته از "فیه مافیه" مولوی @avayeqoqnus