_در سفرِ زندگیمان
ڪولهبارے را حمل میڪنيم،
لبريزِ خاطرهها و تجربهها و زخمها...
ميراثِ گذشته..!
هر چه ڪولهبارت سنگينتر باشد،
سختتر به پيش میروے
در ڪلوخ راهها و سراشيبیها..!
اے انسان "
سبڪتر سفر ڪن...!!
#مارگوت_بیڪل (شاعر آلمانی)
✨@avayeqoqnus✨
ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻨﺎﺧﺘﻦ ﺁﺩﻣﻬﺎ،
ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﻋﺠﻠﻪ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ …
ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ، ﺫﺍﺕ ﺗﮏ ﺗﮏ ﺁﺩمها ﺭﺍ
ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﺸﺎﻥ خواﻫﺪ داد...
ﻭ ﺗﻮ میرﻧﺠﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺕ…
ﻭ ﻗﻀﺎﻭﺗﻬﺎﯼ ﻋﺠﻮﻻﻧﻪﯼ ﺯﻭﺩ ﻫﻨﮕﺎﻣﺖ …
ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺁﺩمها ﻧﮕﺎﻩ میکنی
ﻭ ﻣﯿﺒﯿﻨﯽ ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯼ
ﺑﺪ ﻫﺴﺘﻨﺪ
ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ…
ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺸﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﯽ،
ﻭ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺳﺘﺖ ﺭﺍ
ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪﻧﺖ ﺍﺯ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ،
ﺯﻣﯿﻨﺖ ﺯﺩﻩ ﺍﻧﺪ…
ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻣﺤﮑﻢ!
ﮐﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﺧﺭﺩ ﺷﺪﻥ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻧﻬﺎﯾﺖ ﺭﺍ
ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺟﻮﺩ ﺷﻨﯿﺪﻩ ﺍﯼ …
ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺭﺍ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﻧﮑﻦ…
ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻗﺎﺿﯽ است...
#دلنوشته
✨@avayeqoqnus✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زندگی؛
همـچون چهار فصل سال است...
پس تـوقع زیادیست
که بخواهـیم
همیشه بهار باشد و شکوفا...
صبحتون بخیر و شادکامی 🌞🌺
✨@avayeqoqnus✨
🍂 از بارِ گُنه شد تنِ مسکینم پست
🍃 یا رب چه شود اگر مرا گیری دست
🍂 گر در عملم آنچه تو را شاید نیست
🍃 اندر کرمت آنچه مرا باید هست
🔻 رباعیات نقل شده از ابوسعید
اباالخیر از دیگر شاعران
✨@avayeqoqnus✨
من بیدل و دل داده در راه تو افتاده
والله که نمیدانم جای دگر افتادن
#مولوی
✨@avayeqoqnus✨
📚 ضربالمثل "پیش غازی و معلق بازی"
🖇 معنی و کاربرد:
📌 غازی به معنی “بندباز” است؛ تعبیر
عامیانه این است که «پیش کسی که
بندباز است و به راحتی روی یک طناب راه
میرود، معلقزدن هنرنمایی ناچیزی
است!»
📌 یعنی به خاطر داشتن یک هنر ناچیز در مقابل کسی که هنرهای فراوانی دارد،
احساس غرور و افتخار کردن.
📌 پیش فرد همه فن حریف، ادعای زیرکی کردن.
📌 این ضرب المثل معادل ضرب المثلهای “جلو توپچی ترقه در کردن” و “نان گندم به بچه نانوا دادن” است.
📌 کاربرد ضرب المثل پیش غازی و معلق بازی در زمانهایی است که فردی با غرور زیاد سعی در نشان دادن تواناییهای خود جلوی یک استاد دارد. در چنین مواردی از این مثل استفاده کرده و به او یادآوری میکنند که توانایی تو چندان هم قابل توجه نیست.
#ضربالمثل
✨@avayeqoqnus✨
برای خودت ارزش قائل باش رفیق!
سفرهی ارزش و اعتبار و احترامت
پیش خودت که جمع شد،
فاتحهی احترام و اعتبار را بخوان!
آدمها همین که نگاهت کنند،
احساسی که نسبت به خودت داری را میفهمند و بر همان اساس زاویهی نگاه
و احترام و رفتارشان را تنظیم میکنند.
همه چیز بستگی دارد به خودت،
به اینکه چقدر خودت را دوست داری،
چقدر از خودت رضایت داری
و چقدر برای خودت در هر جایگاه و
شرایطی که هستی، ارزش قائلی...
خودت رو در اولویت قرار بده رفیق...
✨@avayeqoqnus✨
اونجا که #مولوی میگه:
بر هر چه همی لرزی، میدان که همان ارزی
زین روی دل عاشق از عرش فُزون باشد
✨@avayeqoqnus✨
وقتی زیاد به رفتن فکر میکنی،
سفر را آغاز کرده ای...
خود به خود از جایی که هستی
فاصله گرفته ای...
📖 ترلان
✍ فریبا وفی
#بریده_کتاب
✨@avayeqoqnus✨
📚 سه پند بزرگ از یک گنجشک کوچک
🌴 حكایت كرده اند كه مردى در بازار دمشق گنجشکی رنگین و لطیف، به یك درهم خرید تا به خانه آورد و فرزندانش با آن بازى كنند.
🌴 در بین راه، گنجشك به سخن آمد و مرد را گفت: در من فایده اى، براى تو نیست.
اگر مرا آزاد كنى، تو را سه نصیحت مى گویم كه هر یك، همچون گنجى است.
دو نصیحت را وقتى در دست تو اسیرم مى گویم و پند سوم را، وقتى آزادم كردى و بر شاخ درختى نشستم، مى گویم.
🌴 مرد با خود اندیشید كه سه نصیحت از پرنده اى كه همه جا را دیده و همه را از بالا نگریسته است، به یك درهم مى ارزد.
پس پذیرفت و به گنجشك گفت: پندهایت را بگو.
🌴 گنجشك گفت: نصیحت اول آن است كه اگر نعمتى را از كف دادى، غصه مخور و غمگین مباش؛ زیرا اگر آن نعمت، حقیقتا و دایما از آن تو بود، هیچ گاه زایل نمى شد. 👌
دیگر آن كه اگر كسى با تو سخن محال و ناممكن گفت، به آن سخن هیچ توجه نكن و از آن درگذر. 👌
🌴 مرد، چون این دو نصیحت را شنید، گنجشك را آزاد كرد.
پرنده كوچك پركشید و بر درختى نشست.
چون خود را آزاد و رها دید، خنده اى كرد.
مرد گفت: نصیحت سوم را بگو!
🌴 گنجشك گفت: نصیحت چیست !؟ اى مرد نادان، زیان كردى!
در شكم من دو گوهر هست كه هر یك بیست مثقال وزن دارد.
تو را فریفتم تا از دستت رها شوم.
اگر مى دانستى كه چه گوهرهایى نزد من است، به هیچ قیمت، مرا رها نمى كردى!
🌴 مرد، از خشم و حسرت، نمى دانست كه چه كند.
دست بر دست مى مالید و گنجشك را ناسزا مى گفت.
ناگهان رو به گنجشك كرد و گفت : حال كه مرا از چنان گوهرهایى محروم كردى، دست كم، آخرین پندت را بگو.
🌴 گنجشك گفت: ای مرد نادان!با تو گفتم كه اگر نعمتى را از كف دادى، غم مخور؛ اما اینك تو غمگینى كه چرا مرا از دست داده اى.
🌴 نیز گفتم كه سخن محال و ناممكن را نپذیر؛ اما تو هم اینك پذیرفتى كه در شكم من گوهرهایى است كه چهل مثقال وزن دارد.
آخر من خود چند مثقالم كه چهل مثقال گوهر با خود حمل كنم !؟
پس تو لایق آن دو نصیحت نبودى و پند سوم را نیز با تو نمى گویم كه قدر آن نخواهى دانست.
این را گفت پر زد و در هوا ناپدید شد.
🔻 برگرفته از دفتر چهارم مثنوی معنوی
#حکایت
#مولوی
✨@avayeqoqnus✨
گرچه او هرگز نمیگیرد ز حالِ ما خبر
دردِ او هر شب خبر گیرد ز سر تا پای ما
#صائب_تبریزی 🥀
✨@avayeqoqnus✨
دوستِ صمیمیام
که تراژدی و اندوه و غربت را
درچشمانت میخوانم
ما مردمی هستیم که شادی را نمیدانیم!
بچههای ما تاکنون رنگین کمان ندیدهاند
اینجا کشوری است
که درهای خود را بسته است
و اندیشیدن و احساس را لغو کرده است!
کشوری که به کبوتر شلّیک میکند،
و به ابرها و ناقوسها
اینجا پرنده پروایِ پریدن ندارد
و شاعر
هراس از شعر خواندن!
#نزار_قبانی
✨@avayeqoqnus✨
کفشهايم را ميپوشم و در زندگي
قدم میزنم...
من زندهام و زندگي ارزش رفتن دارد؛
آن قدر میروم تا صداي پاشنه هايم
گوش نااميدي را کر کند.
خوب ميدانم که گاه کفشها،
پاهايم را ميزند، ميفشرد و به
درد ميآورد؛
اما من همچنان خواهم رفت زيرا
زندگي ارزش لنگ لنگان رفتن را نيز دارد...
#حس_خوب
✨@avayeqoqnus✨
یک روز،
تمام رویاهات
به حقیقت میپیوندن.
صبور باش...
سلام 🖐
صبح آخرین روز مهرماهتون
به خیر و به مهر رفقا 🌞🌹
✨ @avayeqoqnus ✨
.
خدایا؛
صدایت می زنم،
چرا که جز تو هیچکس را
گره گشای مشکلاتم نمیدانم؛
من "تو" را دارم
و دلی که یقین دارد به بودنت،
یقینی که آرامم می کند:
خـدایم مرا رهـا نخواهد کرد... 👌💚
#مناجات
✨ @avayeqoqnus✨
🌸🍃🌸
فرصت شمار صحبت
کز این دوراهه منزل
چون بگذریم دیگر
نتوان به هم رسیدن
#حافظ
✨ @avayeqoqnus ✨
.
📜 حکایت آموزنده ای از بهلول دانا:
اسحق بن محمد بن صباح امیر کوفه بود. زوجه او دختـري زاییـد.
امیـراز ایـن جهـت بـسیار محـزون و غمگین گردید و از خوردن غذا و آب خودداري نمود.
چون بهلول این مطلب را شنید به نزد وي رفـت و گفت : "اي امیر، این ناله واندوه براي چیست ؟"
امیر جواب داد: "من آرزوي اولادي ذکـور را داشـتم ، متاسـفانه زوجـه ام دختـري آورده اسـت."
بهلـول جواب داد : "آیا خوش داشتی که به جاي این دختر زیبا و تام الاعضاء و صحیح و سالم ، خداوند پسري دیوانه مثل من به تو عطا می کرد ؟"
امیر بی اختیار خنده اش گرفت و شکر خداي را به جـاي آورد و طعـام و آب خواسـت و اجـازه داد تـا مردم براي تبریک و تهنیت به نزد او بیایند.
#حکایت
#بهلول
✨ @avayeqoqnus ✨
عاشقانهای زیبا به سبک سعدی:
🌹 بخت آیینه ندارم که در او مینگری
💫 خاکِ بازار نیرزم که بر او میگذری
🌹 من چنان عاشق رویت که ز خود بیخبرم
💫 تو چنان فتنه خویشی که ز ما بیخبری
🌹 به چه مانند کنم در همه آفاق تو را
💫 کآنچه در وَهم من آید تو از آن خوبتری
🌹 بُرقَع از پیش چنین روی نشاید برداشت
💫 که به هر گوشه چشمی دل خلقی ببری
🌹 دیدهای را که به دیدار تو دل مینرود
💫 هیچ علت نتوان گفت به جز بی بصری
🌹 گفتم از دست غمت سر به جهان در بنهم
💫 نتوانم که به هر جا بروم در نظری
🌹 به فلک میرود آه سحر از سینه ما
💫 تو همی برنکنی دیده ز خواب سحری
🌹 خفتگان را خبر از محنت بیداران نیست
💫 تا غمت پیش نیاید غم مردم نخوری
🌹 هر چه در وصف تو گویند به نیکویی هست
💫 عیبت آن است که هر روز به طبعی دگری
🌹 گر تو از پرده برون آیی و رُخ بِنمایی
💫 پرده بر کار همه پرده نشینان بدری
🌹 عذر سعدی ننهد هر که تو را نشناسد
💫 حال دیوانه نداند که ندیدهست پری
#سعدی
✨@avayeqoqnus✨
پاییز
شعری ست که
دست های من و " تو " 🍁
قافیه ی
آخر آن می شود
سخت و محکم و گرم عاشقانه 🧡
عصر زیبای پاییزیتون بخیر رفقا 🪴
#عاشقانه
✨ @avayeqoqnus ✨