.
عشق یعنی در میان
صد هزاران مثنوی
بوی یک تک بیت ناگه،
مست و مدهوشت کند 🌹
#فاضل_نظری
✨ @avayeqoqnus ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
درد بی درمان شنیدی؟
حال من یعنی همین
بی تو بودن درد دارد،
می زند من را زمین 🌱
می زند بی تو مرا،
این خاطراتت روز و شب
درد پیگیر من است،
صعب العلاج یعنی همین 🥀
#فریدون_مشیری
✨ @avayeqoqnus ✨
🍁
خدایا به من بیاموز که
لحظه ها درگذرند
و در تمام لحظه ها
تو کنار منی
از رگ گردن نزدیکتر.
آمین 🙏🪴
#خدا
#مناجات
✨ @avayeqoqnus ✨
.
✨ بین ما «خطی است قرمز»، پس تو با ما نیستی
🍂 یک قدم بردار، میبینی که تنها نیستی
✨ خیرخواهان توایم ای شیخ! ما را گوش کن،
🍂 فرصت امروز را دریاب، فردا نیستی
✨ یک سخن کافی است گفتن، گر در این خانه کَس است
🍂 یا نشانی را غلط دادی به ما، یا نیستی!
✨ هیچ میترسی ز هول روز رستاخیز؟ نه!
🍂 از مسلمانی هماین داری که «ترسا» نیستی!
✨ ای که با یک سنگ کوچک، خاطرت گِل می شود،
🍂 مشکل از اطفال شیطان نیست، دریا نیستی!
✨ نیل در پیش و عصا در دست و فرعون از عقب،
🍂 فرق دارد آخر این قصه، موسی نیستی
#حسین_جنتی
@avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹
بین ما خطی ست قرمز
پس تو با ما نیستی ...
🎙 دکلمه زیبای باران نیکراه
✍ شعر از حسین جنتی
#دکلمه
#باران_نیکراه
#حسین_جنتی
✨ @avayeqoqnus ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
برخیز که صبح، روشن از امید است
شب رفته و خط نور، بیتردید است
از پستچی پنجره تحویل بگیر
در پاکتِ اَبر، نامه خورشید است
صبح زیباتون بخیر و بمهر رفقا 🌞🪴
نور و امید همراه همیشگیِ
لحظه هاتون 🙏🌼
#شهراد_میدری
☀️ @avayeqoqnus ☀️
.
📚 ضرب المثل "رطب خورده منع رطب کِی کند؟"
🖇 معنی و کاربرد:
🔆 یعنی کسی که خودش کاری را انجام
می دهد، نمی تواند دیگران را از انجام آن کار منع کند.
🔆 این ضرب المثل را می توان برای کسانی به کار برد که مردم را موعظه و ارشاد می کنند ولی در عین حال خودشان همان کاری را انجام می دهند که دیگران را از آن منع کرده اند!
دقیقا مثل عالِم بی عمل که مثل زنبورِ بی عسل است؛ چرا که در این صورت نصیحت کردن بی فایده خواهد بود.
🖇 داستان ضرب المثل:
مادری از خرما خوردن های بسیارِ پسرش به ستوه آمده بود. واعظ مشهوری در شهر بود و زن پسرش را نزد او برد.
زن به واعظ گفت: پسرم هرروز خرما می خورد و در این کار بسیار زیاده روی کرده تا جایی که حالش دگرگون و مریض احوال شده است. شما او را پندی دهید تا بلکه از این کار دست بکشد. سخنان من در او اثری نمی گذارد.
واعظ اندکی فکر کرد و سپس گفت: بروید و فردا بیایید مشکلتان را حل می کنم.
مادر با اینکه از رفتار واعظ تعجب کرده بود، پذیرفت. روز بعد که دوباره با پسرش نزد واعظ آمدند، واعظ پسر را کنار خودش نشاند و با لحنی مهربانانه گفت:
پسر عزیزم! سعی کن برای مدتی خرما نخوری چرا که خرمای زیاد به سلامتی تو آسیب می زند و تن لطیف تو را رنجور می سازد. اندکی احوال خود را مراعات کن تا این بیماری، وجود نازنینت را ترک کند و آن وقت می توانی به اندازه متعادلی خرما بخوری.
پسر از لحن مهربانانه واعظ خوشش آمد و گفت: من از امروز تلاشم را می کنم تا دیگر برای مدتی سمت خرما نروم. چقدر شما مهربان هستید! مادر من همه این ها را با داد و فریاد می گوید و من دوست ندارم به حرفش گوش کنم.
سپس از واعظ تشکر کردند. موقع رفتن، مادر از واعظ پرسید: چرا دیروز که آمدیم همین کار را نکردید و قرار را برای امروز گذاشتید؟
واعظ گفت: برای اینکه من دیروز خودم مشغول رطب خوردن بودم!
اگر دیروز پسرت را از آنچه خودم می خوردم منع می کردم، قطعا سخن من در او کارساز نبود. آخر رطب خورده کِی منع رطب کند؟!
پ.ن. این داستان را به نام پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نیز آورده اند. اما گویا سند محکمی برای آن نیست.
پ.ن. حین خوندن این داستان به ی نکته ظریفی پی بردم. اینکه با زبان نرم و مهربانانه نصیحت کردن چقدر موثره و داد و فریاد کردن چقدر میتونه کلام حق رو بی اثر نشون بده. 👌🌸
#ضرب_المثل
✨ @avayeqoqnus ✨
.
دو بیت زیبا از سعدی شیرین سخن:
دوست مشمار آنکه در نعمت زند
لاف یاری و برادر خواندگی 🍁
دوست آن دانم که گیرد دست دوست
در پریشان حالی و درماندگی 🍂
#سعدی
✨ @avayeqoqnus ✨
.
همه چیز در آخرین آدمی خلاصه میشود
که در تنگنای شب به یاد میآورید؛
قلب شما آنجاست. 💔
#چارلز_بوکوفسکی
✨ @avayeqoqnus ✨
.
بی روی تو خورشیدِ جهانسوز مباد
هم بی تو چراغِ عالم افروز مباد
با وصل تو کس چو من بد آموز مباد
روزی که تو را نبینم آن روز مباد 🌹
#رودکی
✨ @avayeqoqnus ✨
.
بايزيد بسطامی را پرسيدند: "اگر در روز رستاخيز خداوند بگويد چه آورده ای، چه خواهی گفت؟"
بايزيد فرمود: "وقتی فقيری بر کريمی وارد
می شود، به او نمی گويند چه آورده ای! بلکه می گويند چه می خواهی؟"
#حکمت
✨ @avayeqoqnus ✨
.
خداوندا؛
اگر جایی دلی بیتاب است
نمیدانم چطور
اما خودت پادرمیانی کن
آمین 🙏🪴
#خدا
#مناجات
✨ @avayeqoqnus ✨
.
🟠 آدم ها آرام آرام پیر نمی شوند
آدمها در یک لحظه
با یک تلفن، با یک جمله،
با یک نگاه، با یک اتفاق،
🟣 با یک نیامدن،
با یک دیر رسیدن،
با یک "باید برویم"
با یک "تمام کنیم" پیر می شوند
🟡 آدمها را لحظه ها پیر نمی کنند..
آدم را آدم ها پیر می کنند...
🟢 سعي ڪنیم هوای دل
همدیگر را بیشتر داشته باشیم. 🌻
#تلنگر
✨ @avayeqoqnus ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
صبح نفسش حق است
به هر بهانه بیدارت میکند
که روز تازه را شروع کنی؛ 🌿
به نوری، به عطر چایی
یا به صدای گنجشکی
هر چه هست زندگیست
و زندگی زیباست. 🌼
سلام، صبح جمعه تون بخیر عزیزان 🌞🌹
☀️ @avayeqoqnus ☀️
.
پروردگارا؛
از اینکه یکبار دیگر
مرا لایق حیات دانستی،
از اینکه فرصت یک شروع مجدد را
به من عطا کردی سپاسگزارم.
هزاران بار شکرت ای رحیم ترین 🙏🌹
#شکرگزاری
✨ @avayeqoqnus ✨
.
📕 قاچاقچی زبل
مردی با دوچرخه بـه خط مرزی میرسد. او دو کیسه بزرگ همراه خود دارد. مامور مرزی می پرسد: “در کیسه ها چه داری؟”
مرد میگوید: “شن.”
مامور وی را از دوچرخه پیاده می کند و چون بـه او مشکوک شده بود، یک شبانه روز وی را بازداشت می کند، ولی پس از بازرسی جز شن چیز دیگری در بساط مرد دوچرخه سوار نمی یابد؛ بنابراین بـه او اجازه عبور میدهد.
هفته بعد دوباره سر و کله همان شخص پیدا می شود و مشکوک بودن و بقیه ماجرا…
این موضوع بـه مدت سه سال هر هفته یکبار تکرار می شود و پس از آن مرد دیگر در مرز دیده نمیشود.
یک روز آن مامور در شهر وی را می بیند و پس از درود و احوال پرسی، بـه او میگوید: "من هنوز هم بـه تو مشکوکم و میدانم کـه در کار قاچاق بودی، راستش را بگو. چه چیزی را از مرز رد می کردی؟"
قاچاقچی میگوید: "در کار قاچاق دوچرخه بودم و تو در کیسه شن دنبال مدرک بودی!!"
بعضی وقت ها دید ما آنقدر محدود می شود که موضوعات فرعی ما را بـه کلی از موضوعات اصلی غافل می کنند.
#داستان
#داستان_کوتاه
#داستان_آموزنده
✨ @avayeqoqnus ✨
.
از من بعید بود ولی عاشقت شدم
از تو بعید نیست جهان عاشقت شود 💖
#افشین_یداللهی
✨ @avayeqoqnus ✨
🌿🌸🌿🌸
شرط مَوَدت نباشد به اندیشهی جان،
دل از مهرِ جانان برگرفتن.
🔸 تو که در بندِ خویشتن باشی
🔹 عشق بازِ دروغ زن باشی
🔸 گر نشاید به دوست رَه بردن
🔹 شرط یاری است در طلب مردن
🔸 گر دست رسد که آستینش گیرم
🔹 ور نه بروم بر آستانش میرم
🔻 برگرفته از باب پنجم گلستان سعدی
#حکمت
#سعدی
✨ @avayeqoqnus ✨
.
گاهی سکوت
بیان کامل ترین شکل از
تمسخر و تحقیر است.
#جورج_برنارد_شاو
✨ @avayeqoqnus ✨
.
این دعا چقدر جامع و کامله:
🌸 ﺧﺪﺍﻳﺎ؛
✨ ﻫﻨﮕﺎمی ﻛﻪ ﺛﺮﻭﺗﻢ ﺩﺍﺩی، خوشبختی ﺍﻡ ﺭﺍ ﻧﮕﻴﺮ،
🌸 ﻫﻨﮕﺎمی ﻛﻪ ﺗﻮﺍﻧﺎییﺍﻡ ﺩﺍﺩی، ﻋﻘﻠﻢ ﺭﺍ ﻧﮕﻴﺮ،
✨ ﻫﻨﮕﺎمی ﮐﻪ ﻣﻘﺎﻣﻢ ﺩﺍﺩی، ﺗﻮﺍﺿﻌﻢ ﺭﺍ ﻧﮕﻴﺮ،
🌸 ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﻗﺪﺭﺗﻢ ﺩﺍﺩی، ﻋﻔﻮﻡ ﺭﺍ ﻧﮕﻴﺮ،
✨ ﻫﻨﮕﺎمی ﻛﻪ ﺗﻨﺪﺭستی به من ﺩﺍﺩی، ﺍﻳﻤﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﻧﮕﻴر
🌸 ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﻛﻪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﺖ ﻛﺮﺩﻡ، ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﻢ ﻧﻜﻦ.
آمین 🙏
شبتون خوش در پناه خدای مهربان 🌙🌸
#خدا
#مناجات
@avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
بـــاور کـن
دیــدن هـــر بــامــداد
اتـفــاق ســاده ای نیـست
خــوشـاینــد است و تـکــرار نـاپـذیـر…
گنجـشک هــا بیخــود شلـوغش نمی کنند.
صبح بخیر و شادی 🌞🌼
شروع هفته پر از حرکت و برکت و سلامت باشه براتون رفقا 🙏🌹
☀️ @avayeqoqnus ☀️
.
معبود بیهمتای من!
شکرگزارم
که از راههای حکیمانهات
من را به آنچه
خیر و صلاحم است میرسانی.
هزاران بار شکرت ای حکیم ترین 🙏🪴
#شکرگزاری
☀️ @avayeqoqnus ☀️
.
📕 داستانی بسیار جالب و خواندنی از کودکی توماس ادیسون:
زمانی که توماس ادیسون به مدرسه میرفت، معلم نامهای به او داد که به مادرش بدهد و گفت: "این نامه را فقط مادرت بخواند."
ادیسون نامه را به مادرش داد و گفت: "این نامه را معلم به من داده تا به دست شما برسانم."
مادر ادیسون نامه را خواند. در نامه نوشته شده بود:
"با کمال تأسف باید بگویم فرزندتان کودن است و هیچگونه استعدادی برای ادامه تحصیل و درس خواندن ندارد. مدرسه ما نیز جای افراد ابله و کودن نیست و از فردا او را به مدرسه راه نمی دهیم."
ولی مادر ادیسون کار عجیبی کرد و نامه را جور دیگری برای فرزندش خواند. او نامه را این گونه خواند:
"فرزند شما نابغه است و مدرسه ما بخاطر هوش بالای فرزندتان توان آموزش به او را ندارد. شما باید شخصاً خودتان به او آموزش دهید."
این طور شد که نانسی متیوز الیوت، مادر ادیسون شروع به درس دادن به فرزندش در منزل کرد.
ادیسون در سن ۱۳ سالگی اولین اختراع خود را ثبت کرد.
مدتی پس از فوت مادر، ادیسون صندوقچه مادرش را باز کرد و خواست آن نامه را برای همه بخواند تا به همه ثابت کند از کودکی نابغه بوده و معلمش اولین کسی بوده که این مسئله را فهمیده،
ولی با دیدن اصل نامه شروع به گریه کرد و تازه فهمید که نامه معلمش چیز دیگری بوده است!!!
ادیسون تازه فهمید که چطور مادرش از یک ادیسون کودن، یک ادیسون نابغه ساخت!
ادیسون بعدها در خاطراتش نوشت:
"توماس ادیسون، فرد کودنی که توسط یک مادر قهرمان، به نابغه قرن تبدیل شد!" 👏🌸
پ.ن. عکس متعلق به نوجوانی توماس ادیسون است.
#داستان
#داستان_آموزنده
✨ @avayeqoqnus ✨