دلگرم کننده ترین آیه ای که
خـونـدم اینجا بـود که گفت:
وَإِنْ يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلَا رَادَّ لِفَضْلِهِ
اگر خــدا برای تو خـیـری
بخواهد هیچکس نمیتواند مانع
لطفتش شود.
به همین قشنگی... 🌺
الهی خدا برات بخواد رفیق 🙏💛
✨@avayeqoqnus✨
.
📚 ضربالمثل "هنوز دو قورت و نیمش باقیست"
🖇 معنی و کاربرد:
🔸 به کسی می گویند که بیش از آنچه حقش بوده دریافت کرده اما بازهم حریص است و زیاده خواهی می کند.
🔹 برخی مواقع به شخصی گفته میشود که در مقابل الطاف و محبتهای دیگران نسبت به خویش، ذرهای تشکر و قدردانی نمی کند بلکه کمک ها و زحمات دیگران را وظیفه آنها دانسته و توقع بیشتری هم دارد.
🖇 داستان ضربالمثل:
وقتی حکومت جهان بر سلیمان نبی (ع) مسلم شد روزی از پیشگاه قادر مطلق خواست که اجازه دهد تمام جانداران را به صرف یک وعده غذا دعوت کند.
حق تعالی او را از این کار بازداشت و گفت که رزق و روزی تمام جانداران عالم با اوست و سلیمان از عهده این کار بر نخواهد آمد؛ بهتر است زحمت خود را زیاد نکند.
ولی سلیمان بر اصرار خود افزود و استدعای وی مورد قبول واقع شد و خداوند به همه موجودات زمین فرمان داد تا فلان روز به ضیافت بنده محبوب او بروند.
سلیمان (ع) هم بی درنگ به افراد خود دستور داد تا آماده تدارک طعام برای روز موعود شوند.
وی در کنار دریا جایگاه وسیعی ساخت و دیوان هم انواع غذاهای گوناگون را در هفتصد هزار دیگ پختند.
آنگاه سلیمان (ع) فرمان داد تا جمله موجودات جهان برای صرف غذا حاضر شوند.
ساعتی نگذشت که ماهی عظیم الجثهای از دریا سر بر آورد و گفت:
"خدای تعالی امروز روزی مرا به تو حواله کرده است؛ بفرمای تا سهم مرا بدهند."
سلیمان گفت: "این غذاها آماده است هر چه میخواهی بخور."
ماهی به یک حمله تمام غذاها و خوراکیهای آماده شده را بلعید و گفت: "یا سلیمان سیر نشدم غذا میخواهم!"
سلیمان چشمانش سیاهی رفت و گفت:
"مگر رزق روزانه تو چقدر است؟ این طعامی بود که برای تمام جانداران عالم مهیا کرده بودم؟"
ماهی عظیم الجثه در حالی که از گرسنگی نای دم زدن نداشت به سلیمان گفت:
"خداوند عالم روزی مرا روزی سه بار و هر دفعه سه قورت تعیین کرده است؛ الان من نیم قورت خورده ام و دو قورت و نیم دیگر باقی مانده که سفره تو برچیده شد!"
سلیمان از این سخن مبهوت شده و به باری تعالی گفت:
پروردگارا توبه کردم به درستی که روزی دهنده خلق فقط توئی ... 🌿🌸
#ضرب_المثل
✨@avayeqoqnus✨
🔆 در باب رعایت حال یتیم:
🌾 خاطرِ ایتام را دریاب نیز
🌻 تا تو را پیوسته حق دارد عزیز
🌾 چون شود گریان یتیمی ناگهان
🌻 عرشِ حق در جنبش آید آن زمان
🌾 چون یتیمی را کسی گریان کند
🌻 مالک اندر دوزخش بِریان کند
🔻 برگرفته از "پندنامه" عطار نیشابوری
#عطار
✨@avayeqoqnus✨
💛🍂 ای مهربان تر از برگ 🍂💛
ای مهربان تر از برگ در بوسه های باران
بیداری ستاره در چشم جویباران
آیینهی نگاهت پیوند صبح و ساحل
لبخند گاه گاهت صبح ستاره باران
بازآ که در هوایت خاموشی جنونم
فریادها برانگیخت از سنگ کوهساران
ای جویبار جاری! زین سایه برگ مَگریز
کاین گونه فرصت از کف دادند بیشماران
گفتی: به روزگاران مهری نشسته گفتم
بیرون نمیتوان کرد حتی به روزگاران
بیگانگی ز حد رفت ای آشنا مپرهیز
زین عاشق پشیمان سرخِیلِ شرمساران
پیش از من و تو بسیار بودند و نقش بستند
دیوارِ زندگی را زین گونه یادگاران
وین نغمهی محبت بعد از من و تو ماند
تا در زمانه باقیست آواز باد و باران
#شفیعی_کدکنی
✨@avayeqoqnus✨
مهربان تر از برگ.mp3
2.98M
🔻 دکلمه "ای مهربانتر از برگ"
🎙 با صدای آقای رضا پیربادیان
✍ شعر از استاد شفیعی کدکنی
#دکلمه
#رضا_پیربادیان
✨@avayeqoqnus✨
🦋🕊
گاهی مجبوریم بپذیریم
برخی آدمها فقط میتوانند
در قلبمان بمانند
نه در زندگیمان...
🔻 از کتاب "خاطرات سیلویا پلات"
🔻 ترجمهی مهسا ملک مرزبان
#بریده_کتاب
✨@avayeqoqnus✨
🌿🌹🌿
دیگر نبات را نخرد مشتری به هیچ
یک بار اگر تبسم همچون شِکَر کنی ❤️🔥
#سعدی
✨ @avayeqoqnus ✨
من حسابم ز همه
مردم این شهر جداست
من امیدم به خدا
بعد خدا هم به خداست🌱
#خدا
✨@avayeqoqnus✨
📗 رسم رفاقت
در راهِ مشهد، شاه عباس تصمیم گرفت
دو بزرگ را امتحان کند!
به شیخ بهایی که اسبش جلو میرفت
گفت: این میرداماد چقدر بی عرضه است
اسبش دائم عقب میماند.
شیخ بهایی گفت: کوهی از علم و دانش
بر آن اسب سوار است، حیوان کِشش این
همه عظمت را ندارد.
ساعتی بعد شیخ بهایی عقب ماند،
به میرداماد گفت:
این شیخ بهایی رعایت نمیکند،
دائم جلو میتازد.
میرداماد گفت: اسبِ او از اینکه آدم بزرگی
چون شیخ بهایی بر پشتش سوار است
سر از پا نمیشناسد و میخواهد از شوق،
بال در آورد.
در غیابِ یکدیگر حافظِ آبروی هم باشیم
این است رسم رفاقت.👌🌺
#داستان
#داستان_آموزنده
#شیخ_بهایی
✨@avayeqoqnus✨
میرسد رهگذر صبح ز راه
با کمی توشهی نور
تا به آدینهی ما
عشق تعارف بکند...
صبح بخیر رفقا ✋ 🪴
جمعهتون قشنگ و سرشار از عشق ❤️
#نگار_حسینی
✨@avayeqoqnus✨
.
زهر است عطای خلق،
هر چند دوا باشد
حاجت ز که میخواهی،
جایی که خدا باشد؟!
خدایا به خودت امید بستیم و لاغیر.
الهی دریاب که میتوانی... 🤲 🧡
#واعظ_قزوینی
#خدا
✨@avayeqoqnus✨
.
📜 مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان!
یکی از شعرا پیش امیرِ دزدان رفت
و ثنایی بر او بگفت.
فرمود تا جامه از او بَرکنَند و از دِه به در کنند.
مسکینِ برهنه به سرما همیرفت.
سگان در قفایِ وی افتادند. خواست تا سنگی بر دارد و سگان را دفع کند، در زمین یخ گرفته بود، عاجز شد.
گفت: این چه حرامزاده مردمانند، سگ را گُشادهاند و سنگ را بسته!
امیر از غرفه بدید و بشنید و بخندید. گفت: ای حکیم! از من چیزی بخواه. گفت: جامهی خود میخواهم اگر انعام فرمایی.
🔹 امیدوار بوَد آدمى به خِیر کسان
🔹 مرا به خیر ِتو امید نیست، شر مرسان!
سالار دزدان را بر او رحمت آمد و جامه باز فرمود و قبا پوستینی بر او مَزید کرد و دِرَمی چند.
🔻 برگرفته از باب چهارم گلستان سعدی
#سعدی
#حکایت
✨@avayeqoqnus✨
غیر اخلاقی ترین عادت بشر این است
که مدام و بیوقفه، درباره هرکس و پیش
از آنکه بفهمد و درک کند قضاوت میکند.
این آمادگی پرشور برای قضاوت کردن،
نفرت انگیزترین حماقت و مخرب ترین
شرارتهاست...
🔻 از کتاب "وصایای تحریف شده"
✍ میلان کوندرا
#بریده_کتاب
✨@avayeqoqnus✨
🌼 میان خوف و رَجا حالتی است عارف را
🌼 که خنده در دهن و گریه درگلو دارد
#صائب_تبریزی
✨@avayeqoqnus✨
پادشاهی روزی به وزیر خویش گفت:
چه خوب است اگر پادشاهی جاودانه
باشد!
وزیر گفت:
اگر جاودانه بود، نوبت به تو نمیرسید..!
🔻 برگرفته از کشکول شیخ بهایی
#شیخ_بهایی
✨@avayeqoqnus✨
آن شبِ قدری که گویند اهلِ خلوت امشب است
در این شبهای معنوی عزیز
برای هم دعا کنیم 🤲🤍
#حافظ
#شب_قدر
✨@avayeqoqnus✨
خدایا؛
در این شبهای عزیز قدر
گشایشی ایجاد کن برای دلهایی
که با بغض صدایت میکنند
آمین یا رب العالمین 🤲💚
#شب_قدر
✨@avayeqoqnus✨
نه آغازی وجود دارد،
نه پایانی؛
تنها چیزی که وجود دارد،
شور بی پایان زندگیست...
سلام زندگی ✋🌸
شروع هفته پرباری داشته باشید
رفقا 🪴
✨@avayeqoqnus✨
🌿🌷🌿
الهی نفسی ده
که حلقهی بندگی تو گوش کند
و جانی ده
که زَهرِ حکمت تو نوش کند...
آمین 🙏💚
#مناجات
#خواجه_عبدالله_انصاری
✨@avayeqoqnus✨
🌸🤍
#بریده_کتاب
بیا زندگی کنیم!
خورشید روزی دو بار طلوع نمیکند،
ما هم دو بار به دنیا نمیآییم.
هر چه زودتر به آنچه از زندگیات
باقی مانده بچسب ... 👌
🔻 از کتاب "یک مرد ناشناخته"
✍ آنتوان چخوف
✨@avayeqoqnus✨
هدایت شده از آوای ققنوس
گویند عارفی قصد حج كرد.
فرزندش از او پرسید: پدر كجا میخواهی
بروی؟
پدر گفت: به خانه خدایم.
پسر به تصور آن كه هر كس به خانه خدا
می رود، او را هم می بیند پرسید: پدر!
چرا مرا با خود نمی بری؟
گفت: مناسب تو نیست.
پسر گریه سر داد. پدر را رقت دست داد
و او را با خود برد.
هنگام طواف پسر پرسید: پس خدای ما
كجاست؟
پدر گفت: خدا در آسمان است.
پسر بیفتاد و بمرد!
پدر وحشت زده فریاد برآورد: آه ! پسرم
چه شد؟
آه فرزندم كجا رفت؟
از گوشه خانه صدایی شنید كه می گفت:
تو به زیارت خانه خدا آمدی و آن را درك
كردی.
او به دیدن خدا آمده بود و به سوی خدا
رفت.
#داستان
#داستان_آموزنده
✨ @avayeqoqnus✨
🥀 به جز از علی نباشد به جهان گره گشایی
🤍 طلب مدد از او کن چو رسد غم و بلایی
🥀 چو به کار خویش مانی در رحمت علی زن
🤍 به جز او به زخم دلها ننهد کسی دوایی
🥀 ز ولای او بزن دم که رها شوی ز هر غم
🤍 سر کوی او مکان کن بنگر که در کجایی
🥀 بشناختم خدا را چو شناختم علی را
🤍 به خدا نبردهای پی اگر از علی جدایی
🥀علی ای حقیقت حق، علی ای ولی مطلق
🤍 تو جمال کبریایی تو حقیقت خدایی
🥀 نظری زلطف و رحمت به من شکسته دلکن
🤍 تو که یار دردمندی تو که یار بینوایی
🥀 همه عمر همچو شهری طلب مدد از او کن
🤍 که به جز علی نباشد به جهان گره گشایی
#عباس_شهری
#شب_قدر
#شهادت_امام_علی
✨@avayeqoqnus✨