.
زندگی خیلی هم پیچیده نیست …
دلتو بتکون. از هر چی خشم و نفرت
و کینه خالیش کن. ☘
وقتی که خالی شد،
میتونی پُرِش کنی
از مهربونی، از عشق خدا 🌸
بعد هر کی سر راهت قرار گرفت
یه شاخه مهربونی از تو دلت بهش هدیه کن… 🌿
یه دلگرمی …
یه حرف شیرین …
یه کلام امید دهنده … 🌱
خوبی کن بی منت، بی چشمداشت
خوبی کن بخاطر دل خودت
به این فکر کن که هر روز
چه دلـهایی میتونه با خوبیِ تو خوب بشه … 🪴
به اینجا که رسیدی، تازه زندگی رو زندگی کردی ... 🌻
#دلنوشته
✨ @avayeqoqnus ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
امروز خدای مهربان
در انتظار توست
تا حرکت کنی و
برکتی بینهایت تو را دهد
پس قدمی بردار
به سوی خوشبختی و آرامش
حرکت از تو، برکت از او
صبح بخیر و شادی رفقا 🌸
شروع هفته تون پر از حرکت و برکت و سلامت باشه 🙏
☀️ @avayeqoqnus ☀️
.
📜 حکایت آموزنده ای از گلستان سعدی:
پادشاهی چند پسر داشت، ولی یکی از آنها کوتاه قد و لاغر اندام و بدقیافه بود، و دیگران همه قدبلند و زیبا روی بودند.
شاه به او با نظر نفرت و خوارکننده می نگریست، و او را تحقیر می کرد.
آن پسر از روی هوش و بصیرت فهمید که چرا پدرش با نظر تحقیرآمیز به او می نگرد، به پدر رو کرد و گفت:
ای پدر! کوتاه خردمند بهتر از نادان قد بلند است، چنان نیست که هرکس قامت بلندتر داشته باشد، ارزش او بیشتر است، چنانکه گوسفند پاکیزه است، ولی فیل مردار بو گرفته می باشد.
شاه از سخن پسرش خندید و بزرگان دولت، سخن او را پسندیدند، ولی برادران او، رنجیده خاطر شدند.
اتفاقا در آن ایام سپاهی از دشمن برای جنگ با سپاه شاه فرا رسید. نخستین کسی که از سپاه شاه، قهرمانانه به قلب لشگر دشمن زد، همین پسر کوتاه قد و بدقیافه بود، که با شجاعتی عالی، چند نفر از سران دشمن را بر خاک هلاکت افکند، و سپس نزد پدر آمد و پس از احترام نزد پدر ایستاد و گفت:
افراد سپاه دشمن بسیار، ول افراد سپاه پادشاه، اندک بودند.
هنگام شدت درگیری، گروهی از سپاه پادشاه پا به فرار گذاشتند، همان پسر قد کوتاه خطاب به آنان نعره زد که: «آهای مردان! بکوشید و یا جامه زنان بپوشید.»
همین نعره از دل برخاسته او، سواران را قوت بخشید، دل به دریا زدند و همه با هم بر دشمن حمله کردند و دشمن بر اثر حمله قهرمانانه آنها شکست خورد.
شاه سر و چشمان همان پسر را بوسید و او را از نزدیکان خود نمود و هر روز با نظر بلند و با احترام خاص به او می نگریست و سرانجام او را ولیعهد خود نمود.
برادران نسبت به او حسد ورزیدند و زهر در غذایش ریختند تا او را به قتل برسانند.
خواهر آنها از پشت دریچه، زهر ریختن آنها را دید، دریچه را محکم بر هم زد، پسر قد کوتاه با هوشیاری مخصوصی که داشت جریان را فهمید و بی درنگ دست از غذا کشید و گفت: «محال است که هنرمندان بمیرند و بی هنران زنده بمانند و جای آنها را بگیرند.»
پدر از ماجرا باخبر شد، پسرانش را تنبیه کرد و هر کدام از آنها را به یکی از گوشه های کشورش فرستاد، و بخشی از اموالش را به آنها داد و آنها را از مرکز دور نمود تا آتش فتنه خاموش گردید و نزاع و دشمنی از میان رفت.
چنانچه گفته اند:«ده درویش در گلیمی بخسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگنجند.»
🔸 برگرفته از باب اول گلستان سعدی
#حکایت
#سعدی
✨ @avayeqoqnus ✨
.
همه وجود تو مِهر است و جان من محروم
چراغ چشم تو سبزست و راه من بسته است
#فریدون_مشیری
✨ @avayeqoqnus ✨
.
جانا به جان رسید ز عشقِ تو کار ما
دردا که نیستت خبر از روزگار ما
در کار تو ز دست زمانه غمی شدم
ای چون زمانه بد، نظری کن به کار ما
بر آسمان رسد ز فراق تو هر شبی
فریاد و نالههای دل زار زار ما
دردا و حسرتا که به جز بار غم نماند
با ما به یادگاری از آن روزگار ما
بودیم بر کنار ز تیمار روزگار
تا داشت روزگار ترا در کنار ما
آن شد که غمگُسارِ غم ما تو بودهای
امروز نیست جز غم تو غمگسار ما
آری به اختیار دلِ انوری نبود
دست قضا ببست در اختیار ما
#انوری
✨ @avayeqoqnus ✨
.
✨ از درخت بیاموزیم ✨
🌲 برای بعضی ها باید ریشه بود،
تا امید به زندگی را به آنها بدهیم.
🌴 برای بعضی ها باید تنه بود،
تا تکیه گاه آنها باشیم.
🌿 برای بعضی ها باید شاخ و برگ بود،
تا عیب های آنها را بپوشانیم.
🪴 برای بعضی ها باید میوه بود،
تا طعم زندگی کردن را به آنها بیاموزیم
نه زنده ماندن را
#تلنگر
✨ @avayeqoqnus ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
هر صبح …
قاصدک های امید را
رهسپار آسمان آرزوهایت کن
بی تردید هر یک
زمانی که باید به مقصد
خواهند رسید …
صبح بخیر و شادی رفقا 🙏🌸
✨ @avayeqoqnus ✨
.
خدایا؛
مرا قلبی ده که سراسر آن را
وجودت فراگرفته باشد،
چنان خون در رگم جاری باش
که مکانی برای ناامیدی نماند،
تو برایم امید محضی
هر نفسی که می کشم
و در انتظار نفس بعدی می مانم
یعنی به تو امید دارم.
آمین 🙏🌹
#مناجات
#خدا
☀️ @avayeqoqnus ☀️
.
.
ایام زمانه از کسی دارد نَنگ
کو در غم ایام نشیند دلتنگ
مِی خور تو در آبگینه با ناله چنگ
زان پیش که آبگینه آید بر سنگ
#خیام
✨ @avayeqoqnus ✨
.
📗 ترتیب طبیعی مرگ
روزی مرد ثروتمندی از حکیمی خواست تا جمله ای برایش بنویسد که هم او و هم نسل بعد از او را شادمان سازد.
حکیم کاغذی در دست گرفت و چنین نوشت: "پدربزرگ مرد. پدر می میرد. پسر می میرد. نوه هم می میرد!"
مرد ثروتمند با عصبانیت گفت: من از تو یک نوشته شادی بخش خواستم. اینکه تو نوشته ای همه عمر همه خاندان را غمگین می سازد!
حکیم پاسخ داد: اگر پسرت قبل از تو بمیرد تو برای همیشه غمگین خواهی زیست. اگر نوه ات قبل از تو و پسرت بمیرد. تو و پسرت همیشه غم زده خواهید بود.
اما اگر به ترتیبی که من نوشته ام یعنی همان ترتیب طبیعی بمیرید، همگی زندگی شادمانه ای خواهید داشت.
من شادمانه ترین جمله را برای تو و خاندانت نوشتم.
#داستان
#داستان_کوتاه
✨ @avayeqoqnus ✨
.
بر امیدِ وصل مشکل نیست قطعِ زندگی
شوقِ منزل، میکند نزدیک، راهِ دور را
#بیدل_دهلوی
✨ @avayeqoqnus ✨
.
بزرگترین مصیبت برای یک انسان
این است که نه سواد کافی
برای حرف زدن داشته باشد،
نه شعور لازم برای خاموش ماندن...
#ژان_دلابرویه
✨ @avayeqoqnus ✨
.
"بزرگترین فریب دنیا دیگر چیست؟"
"اینکه در یک لحظه از حیات خود،
مالکیت و فرمان زندگی را از دست میدهیم
و تصور میکنیم سرنوشت بر زندگی مان مسلط شده است،
همین نکته، بزرگترین فریب دنیاست." 👌
🔸 از کتاب "کیمیاگر"
نوشته پائولو کوئلیو
#بریده_کتاب
✨ @avayeqoqnus ✨
.
📗 #داستان_تاریخی
روزی محمد شاه قاجار از حاج ميرزا آقاسی پرسيد اين حوض كه جلوی عمارت تخت مرمر قرار گرفته است، گنجايش چند كاسه آب را دارد؟
حاج ميرزا آقاسی هر چه فكر كرد، نتوانست جواب دهد.
ناچار گفت قربان، من سواد كافی ندارم، بهتر است اين را از حكما بپرسيد.
شاه امر كرد یک نفر حكيم آگاه را آوردند و او سؤالش را تكرار كرد.
حكيم گفت قربان، تا كاسه چه اندازه باشد؟
شاه با تعجب پرسيد منظورت چيست؟
حكيم گفت اگر كاسه به اندازه نصف حوض باشد، دو كاسه و اگر به اندازه ثلث آن باشد، سه كاسه و اگر به اندازه ربع آن باشد، چهار كاسه و اگر ... .
شاه وسط حرف حكيم پرید و گفت كافی است، بقيه را فهميدم و دستور داد به او انعام دادند.
#داستان
✨ @avayeqoqnus ✨
🦋🌸🦋🌸
به چشمِ لطف اگر بینی گرفتاران رسوا را
به ما هم گوشه چشمی که، رسوا کردهای ما را
پس از مردن نخواهم سایه طوبی ولی خواهم
که روزی سایه بر خاکم فِتَد آن سروِ بالا را
حذر کن از دم سرد رقیب، ای نوگُل خندان
که از باد خزان آفت رسد گلهای رعنا را
دلا، تا میتوان امروز فرصت را غنیمت دان
که در عالم نمیداند کسی احوال فردا را
زُلالِ خضر باشد خاک پایت، جای آن دارد
که ذوق خاکبوسی بر زمین آرد مسیحا را
هلالی را چه حد آنکه بر ماه رخت بیند؟
به عشق ناتمام او چه حاجت روی زیبا را؟
#هلالی_جغتایی
✨ @avayeqoqnus ✨
.
در نگاهت چیزی هست
جنسش را نمی دانم
اما
در من به نام آرامش
متولد می شود ❤️
#دلنوشته
✨ @avayeqoqnus ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
شخصی برای اولین بار یک کلم دید ...
#تلنگر
✨ @avayeqoqnus ✨
.
خانه ی ما در کوچه مهربانی ست
و خدا همسایه دیوار به دیوارمان
هر روز با صدای لبخندش
از خواب بیدار میشوم
و او از پشت پنجره
برایم دست تکان میدهد
من چه خوشبختم…
صبح زیباتون بخیر و شادکامی رفقا 🙏🌹
☀️ @avayeqoqnus ☀️
.
پروردگارا؛
شکرگزارم که یک بار دیگر چشمانم دنیای زیبایت را میبینند.
شکرگزارم که یک روز دیگر فرصت زندگی کردن دارم.
شکرگزارم که توفیق شکرگزاری را به من
عطا کردی.
شکر و هزاران بار شکر ای مهربانترین معبود 🙏🌸
#شکرگزاری
☀️ @avayeqoqnus ☀️