فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
صبح بارانْ خورده ی چشمان تو
دفتر شعر مرا جان میدهد
میسرایم صد غزل در مدح آن
چون دو چشمت بوی باران میدهد
صبح بخیر و خوشی رفقا 🙏🌹
☀️ @avayeqoqnus ☀️
.
الهی در این درگاه
همه ما نیازمندِ روزی باشیم
که قطره یی از شراب محبت
بر دل ما ریزی
تا که ما را بر آب و آتش
بر هم آمیزی.
آمین 🙏🌱
#مناجات
#خواجه_عبدالله_انصاری
☀️ @avayeqoqnus ☀️
.
📗 بستنی شکلاتی
پسر بچه فقیری وارد کافی شاپ شد و پشت میز نشست.
خدمتکار برای سفارش گرفتن به سراغش رفت. پسر پرسید: بستنی شکلاتی چند است؟
خدمتکار گفت 50 سنت.
پسرک پول خردهایش را شمرد بعد پرسید بستی معمولی چند است؟
خدمتکار با توجه به این که تمام میزها پرشده بود و عده نیز بیرون کافی شاپ منتظر بودند با بی حوصلگی گفت :35 سنت.
پسر گفت برای من بستنی معمولی بیاورید.
خدمتکار بی حوصله یک بستنی از ته مانده های بستنی های دیگران آورد و صورت حساب را به پسرک داد و رفت.
پسر بستنی را تمام کرد صورتحساب را برداشت، پول را به صندوق پرداخت کرد و رفت.
هنگامی که خدمتکار برای تمیز کردن میز رفت گریه اش گرفت، پسر بچه کنار بشقاب خالی 15سنت انعام گذاشته بود در صورتی که می توانست بستنی شکلاتی بخرد. 🥺
شکسپیر چه زیبا میگوید:
بعضی بزرگ زاده می شوند،
برخی بزرگی را بدست می آورند،
و بعضی بزرگی را بدون اینکه بخواهند با خود دارند. 👌
#داستان
#داستان_کوتاه
#داستان_آموزنده
✨ @avayeqoqnus ✨
.
سکوت نکن …
زمزمه کن گاهی !
قدم بزن در کوچه های زندگی …
و گاهی آرام پرواز کن …
این آبی بیکران مال تو نباشد …
مال کیست ؟
#دلنوشته
✨ @avayeqoqnus ✨
.
آن که بی سخن ادراک کند
با وی چه حاجتِ سخن است؛
آخر آسمان ها و زمین ها همه سخن است
پیشِ آن کس که ادراک می کند...
🔸 برگرفته از "فیه مافیهِ" مولوی
#مولوی
#مولانا
#فيه_مافيه
✨ @avayeqoqnus ✨
.
از چرخ به هر گونه همیدار امید
وز گردش روزگار میلرز چو بید
گفتی که پس از سیاه رنگی نبُوَد
پس موی سیاه من چرا گشت سفید
#حافظ
💫 @avayeqoqnus 💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
حس هایی هستند که نام ندارند!
نگران نیستی، اما آرام هم نیستی!
غریب نیستی، اما اهل اینجا هم نیستی!
نه دلت میخواهد بمانی،
نه آرزوی رفتن داری!
دلت میخواهد جایی که هستی نباشی
اما جای دیگری هم نباشی!
#دلنوشته
✨ @avayeqoqnus ✨
.
شمع شبها به جز خیال تو نیست
باغ جانها به جز جمال تو نیست ❤️
#خاقانی
✨ @avayeqoqnus ✨
.
دست به دستِ مدعی شانه به شانه می روی
آه که با رقیب من جانبِ خانه می روی
بی خبر از کنار من ای نفس سپیده دم
گرم تر از شراره ی آه شبانه می روی
من به زبانِ اشک خود می دهمت سلام و تو
بر سر آتشِ دلم همچو زبانه می روی
در نگه نیاز من موج امیدها تویی
وه که چه مست و بی خبر سوی کرانه می روی
گردش جام چشم تو هیچ به کام ما نشد
تا به مراد مدعی همچو زمانه می روی
حال که داستان من بهر تو شد فِسانه ای
باز بگو به خواب خوش با چه فسانه می روی؟
#شفیعی_کدکنی
✨ @avayeqoqnus ✨
.
در هیاهوی زندگی دریافتم ؛
چه بسیار دویدن ها
که فقط پاهایم را از من گرفت
در حالی که گویی ایستاده بودم ،
چه بسیار غصه ها
که فقط باعث سپیدی موهایم شد
در حالی که قصه کودکانه ای بیش نبود ،
دریافتم
کسی هست که اگر بخواهد “می شود”
و اگر نخواهد “نمی شود”
به همین سادگی …
کاش نه می دویدم و نه غصه می خوردم
فقط او را می خواندم و بس 👌🌱
ای معبود مهربانی که نخوانده می شنوی،
ما بندگان را دریاب که فقط تو می توانی 🙏🌸
#دلنوشته
✨ @avayeqoqnus ✨
.
برای صبح شدن
نه به خورشید نیاز است
نه خندههای باد
چشمهایت را که باز کنی،
موهایت که پریشان بشود،
زندگی
عاشقانه طلوع خواهد کرد ❤️
صبح بخیر و شادی رفقا 🙏🌹
#مینا_آقازاده
☀️ @avayeqoqnus ☀️
.
پروردگارا
درود فرست بر محمد و آل اطهارش
و ما را به سوی توبه
که محبوب و پسندیده توست بازگردان
و اصرار در گناه و پافشاری در عصیان را
که ناپسند توست از ما دور ساز...
آمین 🙏🌱
🔸 برگرفته از دعای نهم صحیفه سجادیه
#مناجات
#خدا
#صحیفه_سجادیه
☀️ @avayeqoqnus ☀️.
.
📗 #داستان
زني شوهرش مُرد؛ براي اينكه خدمتی به شوهر كرده باشد شبهای جمعه غذایی تدارک می دید و به وسيله فرزند يتيم خود به خانه فقرا می فرستاد.
طفل بيچاره با اينكه گرسنه بود ، غذا را از مادر
می گرفت و به فقرا می رساند و خود با شكم گرسنه به خانه بر می گشت و می خوابيد تا اينكه شبی كاسه صبرش لبريز شد.
او در راه غذا را خورد و با شكم سير به خانه برگشت و آسوده خوابيد.
آن شب زن شوهرش را در خواب ديد كه به او
می گفت : تنها غذای امشب به من رسيد.
زن از خواب بيدار شد و با كمال شگفتی از فرزندش پرسيد: شبهای جمعه گذشته و ديشب غذا را كجا می بردی و به كی می دادی ؟
من ديشب پدرت را در خواب ديدم كه
می گفت تنها غذای ديشب به او رسيده است.
طفل راستش را گفت كه شبهای جمعه غذا را به خانه فقرا می بردم ، ولی ديشب چون زياد گرسنه بودم ، خودم خوردم و آسوده خوابيدم.
زن دانست بهترين خدمت به روح شوهر اين است كه يتيم او را سير نگهدارد.
و از اينجاست كه در حديث است كه صدقه صحيح نيست در حالی كه خويشاوندان خودت محتاج و نيازمند باشند.
از قدیم الایام هم گفته اند که:
چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است. 👌
#داستان_آموزنده
#داستان_کوتاه
✨ @avayeqoqnus ✨
.
مثل باران بهاری که نمی گوید کِی
بی خبر در بزن و سر زده از راه برس 🌹
#حسین_منزوی
✨ @avayeqoqnus ✨
.
وطن آدمی را در هیچ نقشه جغرافیایی نمیتوان یافت؛
وطن آدمی در قلب همه کسانی است که دوستش دارند. 🌱
#ویلیام_شکسپیر
✨ @avayeqoqnus ✨
.
📕 دوستان ناخالص
دهقان ثروتمندی بود که زمین و باغ فراوان داشت و همیشه در نگهداشتن مال و محافظت از آن پسرش را نصیحت کرده، او را به کسب دانش تشویق کرده و از دوستان بد برحذر می داشت.
پدر درگذشت و همه ثروت او به دست پسر افتاد. در این زمان دوستان پسر چند برابر شدند.
مادر پسر که زن دانا و فهمیده ای بود، به او گفت: "پسرم ارث و پند پدر را نگاه دار و دوستان را بدون این که بیازمایی خالص ندان."
پسر گفت: "نه، اینها دوست واقعی هستند و حتی حاضرند جانشان را فدای من کنند."
مادر گفت: "بهتر است آنها را امتحان کنی."
فردای آن روز، پسر نزد دوستانش رفت و گفت: "به تازگی موشی در خانه ما پیدا شده که دیشب حتی گوشت کوب ما را خورد."
دوستانش به هم نگاه کردند. یکی از آنها گفت: "بله، درست است. اتفاقا همین بلا سر ما هم آمد .موشی گوشت کوب ما را برداشت و به سوراخش برد."
دیگری گفت: "این که چیزی نیست ما موشی داریم که یک روز نصف وسایلمان را به خانه اش برد."
آن یکی گفت: "اگر بشنوید موش ما چه کرده ، شاخ در می آورید . موش ما گوش کوب و وسایل خانه و حتی آشپزخانه را هم به لانه اش برد."
پسر دهقان با خوشحالی نزد مادر رفت و ماجرا را تعریف کرد و از دوستان لایقش گفت که دروغ به آن بزرگی را پذیرفته بودند.
مادر گفت: "همین نشان می دهد که دوستان خوبی نداری، چون دوست خوب آن است که به تو راست بگوید نه آن که تو را دل خوش کند."
پسر نپذیرفت. مدتی بعد مادرش درگذشت و او هم تمام دارایی خود را از دست داد.
روزی در جمع دوستان نشسته بود، آهی کشید و گفت: دیشب فقط یک نان توی سفره داشتم که آن را هم موش خورد.
دوستانش خندیدند، یکی گفت: "عجب حرفی می زنی؟ مگر موش می تواند یک نان کامل را بخورد؟"
پسر دهقان با دلی شکسته به خانه بازگشت.
دوستان ناخالص در وقت گشایش هستند و در وقت تنگی، به یکباره غیب می شوند.
همانند قوطی نوشابه ای که تا پر باشد، همه آن را دو دستی نگه می دارند و وقتی خالی شد، آن را به گوشه ای پرتاب می کنند.
🔸 برگرفته از کتاب "مرزبان نامه"
#حکایت
#مرزبان_نامه
☀️ @avayeqoqnus ☀️
.
یک لحظه کسی که با تو دمساز آید
یا با تو دمی همدم و همراز آید
از کوی تو گر سوی بهشتش خوانند
هرگز نرود وگر رود باز آید 🌹
#هاتف_اصفهانی
✨ @avayeqoqnus ✨
.
آنچنان کَز رفتن گُل خار میماند به جا
از جوانی حسرت بسیار میماند به جا 🍂
آه افسوس و سِرشکِ گرم و داغِ حسرت است
آنچه از عمر سبکرفتار میماند به جا 🍁
#صائب_تبریزی
☀️ @avayeqoqnus ☀️