eitaa logo
آوای ققنوس
8.5هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
549 ویدیو
31 فایل
دوستای عزیزم، اینجا کنار هم هستیم تا هم‌از ادبیات لذت ببریم هم حال دلمون خوب بشه.😍 ♦️کپی پست ها بعنوان تولید محتوا برای کانال های دیگر ممنوع بوده و رضایت ندارم♦️ تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/1281950438C0351ad088a
مشاهده در ایتا
دانلود
. یکی درد و یکی درمان پسندد یکی وصل و یکی هجران پسندد من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آنچه را جانان پسندد ❤️🍃 @avayeqoqnus
. چشم ها غالبا آنچه را که سعی داریم با زبان انکار کنیم بی پروا نشان می دهند. 🔻 از رمان "کوری" ✍ ژوزه ساراماگو @avayeqoqnus
. در بی کسی ها گم شده بودم خدا را دیدم که میوه ی امید تعارف می کرد... 🌹 @avayeqoqnus
. به آنهایی که دوستشان دارید بی بهانه بگویید دوستت دارم ... 💖 بگویید در این دنیای شلوغ سنجاقشان کرده اید به دلتان ... 🌸 بگویید گاهی فرصت با هم بودنمان کوتاه تر از عمر شکوفه هاست. 🌱 شما بگویید، حتی اگر نشنوند ... حتی اگر ... 🍃 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. عشق است اینکه یک نفر آغاز می‌ کند هر روز صبح را به هوای سلام تو 💞 سلام، صبح بخیر و شادکامی رفقا 🌞🪴 ☀️ @avayeqoqnus ☀️
. همین قدر ساده و قشنگ 💚 الهی آمین 🙏🌸 ☀️ @avayeqoqnus ☀️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 📜 روزی شیخ حسن خرقانی از مريدان خود پرسيد: "هيچ كارى و اثرى از شما سر زده است كه سودى براى ديگرى داشته باشد؟" يكى گفت: "من امير بودم. گدايى به در خانه من آمد. چيزى خواست. من جامه خود و انگشتر ملوكانه به او دادم و او را بر تخت شاهى نشاندم و خود به حلقه درويشان پيوستم." ديگرى گفت: "از جايى مى‌گذشتم. يكى را گرفته بودند و مى‌خواستند كه دستش را ببرند. من دست خود فدا كردم و اينك يك دست ندارم." شیخ گفت: "شما آنچه كرديد در حق دو شخص معين كرديد. مؤمن چون آفتاب و مهتاب است كه منفعت او به همگان مى‌رسد و كسى از او بى نصيب نيست. آيا چنين منفعتى از شما به خلق خدا رسيده است؟" @avayeqoqnus
. منم آن شکسته سازی که توام نمی نوازی 🎻 چه فغان کنم ز دستی که گسسته تار ما را 🍂 @avayeqoqnus
. من اینجا بس دلم تنگ است و هر سازی که می بینم بد آهنگ است بیا ره توشه برداریم قدم در راه بی‌برگشت بگذاریم ببینیم آسمانِ هر کجا آیا همین رنگ است؟ 🍂 @avayeqoqnus
. خدای خوبم؛ خیلی ها امشب منتظر ی نشونه از طرف تو هستن تا دلشون آروم بشه ناامید برشون نگردون. آمین 🙏🌸 @avayeqoqnus
🌿🌻🌿 کودکی هایم اتاقی ساده بود قصه ای، دورِ اجاقی ساده بود شب که می شد نقش ها جان می گرفت روی سقف ما که طاقی ساده بود می شدم پروانه، خوابم می پرید خواب هایم اتفاقی ساده بود زندگی دستی پر از پوچی نبود بازی ما جفت و طاقی ساده بود قهر می کردم به شوق آشتی عشق هایم اشتیاقی ساده بود ساده بودن عادتی مشکل نبود سختی نان بود و باقی ساده بود @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🔸 دکلمه زیبای شعر کودکی 🎙 با صدای خانم زهرا شیبانی ✍ شعر از زنده یاد قیصر امین پور @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🍁 مثل یک جریان موسیقی 🍃 مثل یک باران پاییزی 🍁 ناگهانی بودنت عشق است صبح جمعه بخیر 🌞 🌻 امروزتون پر از یهویی های قشنگ 🌿 ☀️ @avayeqoqnus ☀️
. خدایا شکرت برای بصیرت و آگاهی ام ، شکرت برای شادی جسم و روحم ، شکرت برای خوشی های بی پایان ، شکرت برای جهان سرشار از فراوانی ات... هزاران بار شکر ای مهربان ترین 🙏🌹 ☀️ @avayeqoqnus ☀️
. 📜 صورت زیبا یا سیرت زیبا؟ روزی آدم نادانی كه صورت زیبایی داشت به افلاطون گفت: ای افلاطون، تو مرد زشتی هستی. افلاطون گفت: عیبی كه بود گفتی و آن را به همه نشان دادی. اما آنچه كه دارم، همه هنر است، ولی تو نمی توانی آن را ببینی. هنر تو، تنها همین حرفی بود كه گفتی. بقیه وجود تو سراسر عیب و زشتی است. بدان كه قبل از گفتن تو، خود را در آینه دیده بودم و به زشتی صورت خودم پی برده بودم. بعد از آن سعی كردم وجودم را پر از خوبی و دانش كنم تا دو زشتی در یك جا جمع نشود. تو مرد زیبا رویی هستی، اما سعی كن با رفتار و كارهای زشت خود، این زیبایی را به زشتی تبدیل نكنی. @avayeqoqnus
🦋 از همان جا که رسد درد همان جاست دوا 🌸 @avayeqoqnus
. می‌دانست که فروتنی ننگی نیست و از همت بلند مرد نمی‌کاهد.   🌀 از رمان "پیرمرد و دریا" ✍ ارنست همینگوی @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💜 بر رهگذر بلا نهادم دل را خاص از پیِ تو پای گشادم دل را از باد مرا بوی تو آمد امروز شکرانه‌ی آن به باد دادم دل را @avayeqoqnus
. 📜 حکایت زاهد و گوسفند قربانی زاهدی برای قربانی گوسفندی خرید. در بین راه گروهی از دزدان او را دیدند. طمع کردند و با یک دیگر قرار بستند که او را فریب دهند و گوسفند را از وی بگیرند. آن گاه یک نفر به پیش او آمد و گفت : « ای شیخ ، این سگ را کجا می بری ؟ » دیگری گفت : « شیخ قصد شکار دارد که سگ در دست گرفته است . » سومی به او پیوست و گفت : « این مرد لباس صالحان را پوشیده است ؛ امّا به نظر نمی رسد که زاهد باشد . زیرا زاهدان با سگ بازی نمی کنند و بر خود لازم می دانند که دست و لباسشان از آسیب سگ در امان باشد . »       به این شیوه هرکدام چیزی می گفتند تا این که در دل زاهد شکی ایحاد شد و خود را در انتخاب آن گوسفند متّهم کرد و گفت : « ممکن است که فروشنده ی این حیوان جادوگر بوده و چشم بندی کرده است . »     خلاصه گوسفند را در آن جا رها کرد و رفت . آن گروه دزدان هم آن را برداشتند و با خود بردند .     🔸 برگرفته از "کلیله و دمنه" @avayeqoqnus
. 🟢 سنگريزه ريز است و ناچيز اما اگر در جوراب يا کفش باشد، ما را از راه رفتن باز مي دارد؛ 🟠 در زندگی هم بعضی مسائل ريز هستند و ناچيز اما مانع حرکت ما به سمت خوبی ها و آرامش می شوند؛ 🟣 کم احترامی يا نامهربانی به والدين، نگاه تحقيرآميز به فقرا، تکبر و فخرفروشی به مردم، منت گذاشتن هنگام کمک کردن، نپذيرفتن عذر خطای دوستان، بخشي از سنگريزه های مسير تکامل ما هستند. 🟡 آنها را به موقع کنار بگذاريم تا از زندگی لذت ببريم. @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍁 برخیز که ✨ صبحی دیگر از پاییز است 🍁 این منظرہ ✨ پر شرار و شورانگیز است 🍁 نقاش کشیدہ ✨ نقشی از مهر و سپهر 🍁 این تابلو از ✨ عشق و هنر لبریز است صبح شنبه تون پر از حرکت و برکت و سلامت باشه رفقا 🌞🪴 ☀️ @avayeqoqnus ☀️
. به خدا که وصل شوی، آرامش وجودت را فرا می‌گيرد. نه به ‌راحتی می‌رنجی، و نه به ‌آسانی می‌رنجانی. آرامش، سهم دل‌هايی‌ست که به سمت خداست... 🌹 @avayeqoqnus
📕 اسکناس مچاله شده و ارزش انسان سخنران معروفی در مجلسی که دویست نفر در آن حضور داشتند، یک صد دلاری را از جیبش بیرون آورد و پرسید: چه کسی مایل است این اسکناس را داشته باشد؟ دست همه حاضرین بالا رفت. سخنران گفت: بسیار خوب، من این اسکناس را به یکی از شما خواهم داد ولی قبل از آن می خواهم کاری بکنم. و سپس در برابر نگاه های متعجب، اسکناس را مچاله کرد و پرسید: چه کسی هنوز مایل است این اسکناس را داشته باشد؟ و باز هم دست های حاضرین بالا رفت. این بار مرد، اسکناس مچاله شده را به زمین انداخت و چند بار آن را لگد مال کرد و با کفش خود آن را روی زمین کشید. بعد اسکناس را برداشت و پرسید: خوب، حالا چه کسی حاضر است صاحب این اسکناس شود؟ و باز دست همه بالا رفت.  سخنران گفت: دوستان، با این بلاهایی که من سر اسکناس در آوردم، از ارزش اسکناس چیزی کم نشد و همه شما خواهان آن هستید. و ادامه داد: در زندگی واقعی هم همین طور است، ما در بسیاری موارد با تصمیمــاتی که می گیریم یا با مشکلاتی که روبرو می شویم، خم می شویم، مچالــه می شویم، خاک آلود می شویم و احساس می کنیم که دیگر پشیزی ارزش نداریم، ولی این گونه نیست و صرف نظر از این که چه بلایی سرمان آمده است هرگز ارزش خود را از دست نمی دهیم و هنوز هم برای افرادی که دوستمان دارند، آدم با ارزشی هستیم. @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا