eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
58 ویدیو
568 فایل
🔸فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 👈زیر نظر گروه جهادی باب الحرم و کانال متن روضه 🆔 @babolharam_net آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5769300341740800191.m4a
452.5K
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم پیش مظلوم - شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها - سبک یازهرا یازهرا... یازهرا یازهرا یازهرا یازهرا انسیةُالحوراء یازهرا یازهرا صدیقه‌یِ کبری یازهرا یازهرا یا وجیهةالله یازهرا یازهرا اشفعی‌عندالله یازهرا یازهرا قبله‌یِ حاجاتی یازهرا یازهرا روحِ عباداتی یازهرا یازهرا سِرِّ مناجاتی یازهرا یازهرا مادرِ ساداتی یازهرا یازهرا ای کوثرِ نیلی یازهرا یازهرا افتاده‌ای از پا یازهرا یازهرا تو خورده‌ای سیلی یازهرا یازهرا به جرمِ تولّا یازهرا یازهرا بازویت کبود است یازهرا یازهرا پهلویت شکسته یازهرا یازهرا پروازِ تو زود است یازهرا یازهرا شد دیده‌ات بسته یازهرا یازهرا چادرِ خاکی را یازهرا یازهرا زینب به سر کرده یازهرا یازهرا خون به دلِ مولا یازهرا یازهرا این میخِ در کرده یازهرا یازهرا در روضه‌یِ یاسِ... یازهرا یازهرا نیلی کشیدم آه یازهرا یازهرا برای تقاصِ... یازهرا یازهرا آهش بیا ای ماه یازهرا یازهرا یازهرا یازهرا یازهرا یازهرا
❣﷽❣ 🏴 🏴 خدایا عاشقان را باغم عشق آشنا کن زبان حال حضرت علی ع بعد شهادت حضرت زهرا س خدایا، بعد زهرا، من چسازم، با یتیمان بده صبری، زهجر او رسیده، بر لبم جان چه سنگین غمی، شکسته دل، من و طفلان زهرا شده روز ما، چو شام سیه، امان از جور دنیا 🏴خدایا مدد 2 زدستم رفته زهرا برفته حامی ام، دیگر طرفداری ندارم میان دشمنان، تنهایم و، یاری ندارم یل خیبر و، یل خندقم، ولی پشتم خمیده کسی تا کنون، میان عرب، مرا اینسان ندیده 🏴خدایا مدد 2 زدستم رفته زهرا نصیب فاطمه، شد غربت وغسل شبانه به دوشم برده ام، تابوت او، را مخفیانه شده گوهرم، به دستان من، میان خاک پنهان دگر آسمان، در این زندگی، ندارد ماه تابان 🏴خدایا مدد 2 زدستم رفته زهرا زبعد مادرش، زینب شده، بانوی خانه به سوگش روز وشب، دارد به لبها، این ترانه جوان مادرم، گل پرپرم، چرا رفتی ز دنیا تلاشم بود، تسلا دهم، زبعد تو به بابا 🏴خدایا مدد 2 زدستم رفته زهرا ( اسماعیل تقوایی ) 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5938062152400112258.mp3
474.1K
‍ ‍ . و ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ یه عمره عشق تو / توو دل عالم زده ریشه خوش به حال هر کی / شامل الطاف تو میشه چی بگم از شأنت / تو قبله گاه عالمینی ای محور افلاک / تویی که مادر حسینی جبریل به نوکریت می نازه پرچم تو در احتزاره شیعه برات حرم می سازه مادر یا فاطمه ام ابیها ۳ - مادر 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ شاگرد عباسی / اسطوره ی صبر و نبردی دشمن ازت عاصی / توو معرکه چه ها نکردی نام بلند تو / ذکر لب پیر و جوونه شبیه تو سردار / شهادت افتخارمونه تا به ابد به شور و شینیم مرید شاه عالمینیم ما ملت امام حسینیم سردار یا فاطمه ام ابیها ۳ - مادر
زهرا جان ... تو رفته ای و فقط با سکوت همسخنم تو رفته ای و صدا حبس مانده در دهنم چه روزگار بدی شد چه بر سرم آمد که پیش قبر تو باید تو را صدا بزنم تو رفته ای و ز گل ها گلاب می گیرم چه اشک ها نگرفتم ز زینب و حسنم کمر به قتل علی بسته اند خاطره هات نه دلخوشم به حیات و نه راهی ام به ممات پس از تو ضربه ی قنفذ نرفت از یادم ز خنده های مغیره به گریه افتادم مدینه بد به علی زد مدینه بد تا کرد پس از تو با چه به قلبم امید میدادم پس از تو درد دلم را چرا کسی نشنید ز سقف خانه فراتر نرفت فریادم ببین چه خون دلی را به بار آوردم بیا دوباره برایت انار آوردم مظلوم تهرانی
سردار سلیمانی _گریز مسیر رودِ خروشان به دامن دریاست به خون خویش طپیدن سرورِ این دنیاست بدون دست؛علمدار؛دیدنی تر شد لباسِ سرخِ شهادت به قامتت زیباست به روی دوش شهیدان تنت شب جمعه کنارِ علقمه مهمانِ حضرت زهراست ز فاو تا به حلب ؛زینبیه تا به عراق حضور ِ سبز تو شانه به شانهٔ شهداست سلام بر تنِ پاکِ تو و «ابومهدی» که عاشقانه در آغوشِ سیدالشهداست کسی که در پی الگو برای ایثار است حیات تا به شهادت نتیجه اش اینجاست زمان زندگی ات فاتحانه جنگیدی شهادت تو سرآغاز مرگ آمریکاست تقاص خون تو را صهیونیسم پس بدهد به گور میبرد این آرزو «علی تنهاست» نوشته روی عَلَم «قاسم سلیمانی» به روی شانهٔ او پرچم علی بالاست زکربلای چهار و شلمچه جا ماندی ولی قرار تو بادوستان تو ؛دی ماست کسی که فاطمیه جام وصل می نوشد میانِ شعله اگر دست و پا زند ؛ گویاست_ _میانِ آن درودیوار مادرِ ماسوخت میانِ آن در و دیوار محشری برپاست به پیش چشم علی می زدند زهرا را یگانه عصمت کبری به زیر دست و‌پاست کسی که روی بگیرد زمرد نابینا میان آنهمه نا مَحرمِ بدون ِ حیاست مغیره قنفذ و خالد قلاف کوبیدند کسی نگفت که زن را زدن به کوچه رواست؟ اگرکه چادر مادر به کوچه خاکی شد ظهور فاطمیه در غروب عاشوراست سپاه کوفه به زینب بلند خندیدند تمام درد سر او نبودن سقاست کنار پیکرِ بی سر زدند زینب را برای غارت چادر میانشان دعواست
به مناسبت شهادت به نام قلب زلال مدافعان حرم به نام رزق حلال مدافعان حرم به نام شیر دلان سپاه عاشورا فدائیان بسیجی زینب کبری به زاهدان شب و شیرهای در میدان به فاتحان دمشق و یلان خان طومان به غیرت علویِ جوان ایرانی به خونِ ریخته ی قاسم سلیمانی اگرچه شاعرم؛ اما خودم که می دانم که غیر عشق، از این طایفه نمی دانم کدام طایفه؟ آنها که در جوانی خود گذشته اند ز لذات زندگانی خود کدام طایفه؟ آنها که بی قرار شدند ستاره های شب تار روزگار شدند کدام طایفه؟ آنان که نسل سلمانند به تارک بشریت همیشه تابانند برای ما که از این قافله جدا ماندیم برای ما که از این عاشقانه جا ماندیم وصیت شهدا راه را نشان داده چراغ قبله نما را به دستمان داده قسم به بغض یتیمان، به آه مظلومان به خون پاک شهیدان جبهه ی ایمان به سینه های سپر در مقابل دشمن به راس های شریف جدا شده از تن به صدرزاده و آژند و عفتی سوگند به قلب شیعه ی ناب ولایتی سوگند اگر جهان به صف آیند، مرد میدانیم مطیع امر ولی فقیه می مانیم و تا ظهور، برای امیر می میریم اگر که امر نماید بمیر؛ می میریم به سر رسیدن این انتظار نزدیک است دهید مژده به یاران، بهار نزدیک است شاعر:
به مناسبت سالروز شهادت قسم به حضرت مولا ستم نخواهد ماند به غیر عشق کسی محتشم نخواهد ماند در این مصاف ستم محترم نخواهد ماند "رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند" جلوی چشم خدا ساز اختلاف زدید کنار دشمنتان باده مضاف زدید برای فتح حرم هرچقدر لاف زدید به جان حضرت زینب دم از گزاف زدید "حرام زاده مقیم حرم نخواهد ماند" برای مرجع هر فاجعه ضمیر شدید و با یهود مراعات بی نظیر شدید خلاف شرع به چشمان دوست تیر شدید اگرچه از طرف دشمنان اجیر شدید "همیشه مخزن گنج و درم نخواهد ماند" مباد فکر کنی بی ستون بزرگ شدیم به عشق آل علی با جنون بزرگ شدیم به یاد مادرمان نیلگون بزرگ شدیم هزار سال شده غرق خون بزرگ شدیم "به این امید که نقش از ستم نخواهد ماند" اگر چه بار به دوشیم یار مانده هنوز درون ترکش ما انتظار مانده هنوز پس از گذشت زمستان بهار مانده هنوز علی که نیست ولی ذوالفقار مانده هنوز "که دین همیشه گرفتار غم نخواهد ماند" کسی می آید؛رکن و مقام در دستش و حکم ارث زمین مستدام در دستش برای زخم خدا التیام در دستش و عادلانه ترین انتقام در دستش "که جز نکویی اهل کرم نخواهد ماند" طبیب زخم دل ما مسیح خواهد شد کنایه ها و مثل ها صریح خواهد شد در این مسیر غلط ها صحیح خواهد شد و فکر گنگ شماها فصیح خواهد شد "که این معامله تا صبحدم نخواهد ماند شاعر:
. دومین سالگرد خدا بدست تو بنهاد باغ رضوان را بهار کرد، گل روی تو،   زمستان را چه عاشقانه به دیدار دوستان رفتی و صادقانه چشیدی  شکوه ایمان را عقاب وار گرفتی به زیر بال و پرت  فضای غزه و شام و عراق و لبنان را در آنزمان که هوای بهشت زد به سرت به خاک غصه  نشاندی تمام ایران را به سنگ کینه شکستند جام عمر ترا زدند بر دل ما داغ تلخ  هجران را  لوای عزت  تو بر زمین نخواهد ماند که نیست واهمه از مرگ سربداران را تو شیر بیشه عشقی ، که دست همت تو شکسته هیمنه و  فتنه های شیطان را به دام  دشمن صد چهره ما نمی افتیم دوباره گر بزند روی نیزه قران را فدای پیکر  صدپاره  ای که در دستش نشانده دست قضا خاتم سلیمان را ز یاد و نام تو دل می شود  چنین مدهوش  چگونه رام کنم این دل پریشان را
. زمان! ‌به هوش آ، زمین! خبردار که صبح برخاست، صبح دیدار چه صبح نابی! چه آفتابی! چقدر روشن، چقدر سرشار قسم به والشمس‌های قرآن قسم به فانوس‌های بیدار قسم به از بندِ خویش رَستن قسم به مردان خویشتن‌دار قسم به والعادیات ضبحا قسم به آیات فتح و ایثار قسم به بامرگ‌زیستن‌ها به ایستادن میان رگبار چه فرق دارد دمشق و غزه عراق و ایران؟ یکی‌ست پیکار بلند بادا همیشه نامت سرت سلامت سلام سردار به جز تو این‌سان، به جوهر جان که داده پاسخ به أینَ عمّار اگرچه بالاتری از آنان به سرو می‌مانی و سپیدار به یار می‌مانی و سپاهش به سیصد و سیزده علمدار خوشا اگر چون تو، هرچه سرمست خوشا اگرچون تو، هرچه دیندار نه دینِ در شب گریختن‌ها نه دینِ دنیا، نه دینِ دینار تو سیف‌الاسلام روزگاری ولی نه از دینِ خود طلبکار به خویش می‌پیچی از لطافت به پای طفلی اگر رَوَد خار... تو اهل اینجا نه! از بهشتی تو اهل پروازی و سبکبار نه اهل آن سجده‌های سطحی نه اهل آن روزه‌های شک‌دار قسم که «مَن ینتظر...» تویی تو قسم به این زخم‌های بسیار بلند بادا همیشه نامت سرت سلامت سلام سردار 🔹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ما نوکر و تحت نظر حضرت زهرا مشمول دعای سحر حضرت زهرا ما را بنویسید گدا… یا که نه اصلا… دیوانه … وَ یا در به در حضرت زهرا او مادر ماهاست، همین است بولله پس ما همه «دختر پسر» حضرت زهرا فخرم همه این است، که در مجلس روضه… خوانند، مرا کارگر حضرت زهرا بر چارقدش حضرت جبریل، دخیل است این چادر مشکی ست، پَر حضرت زهرا فرزند به بار آوَرَد همچون حسنینش این است کمی از هنر حضرت زهرا زهراست فقط تاج سر حضرت حیدر حیدر بشود تاج سر حضرت زهرا خاموش شود آتش جانسوز جهنم با قطره ای از چشم تر حضرت زهرا ای کاش که بودیم، در آن روزِ دوشنبه در پشت همان در، سپر حضرت زهرا این مصرع آخر شده حرف دل نوکر ای کاش که ما رم بخره حضرت زهرا رضا قاسمی
بحر نزول رحمت حق آیه میشوی گریان برای حاجت همسایه میشوی بانو بس است این همه گریه که میکنی داری خیال میشوی و سایه میشوی اذکار آسمانی تسبیح مرتضی پر پر شدی چقدر مفاتیح مرتضی مردم توجهی به کلامم نمیکنند قدری حیا ز شأن و مقامم نمیکنند جای همه بیا و جواب مرا بده حالا که کل شهر سلامم نمیکنند هفتاد روز مبهم و مسکوت مانده ای از آن دوشنبه فاطمه مبهوت مانده ای با صد امید گفتی و گهواره ساختم اما حالا به فکر روکِش تابوت مانده ای ردِّ خزان به چهره ات ای یاس مانده است وضعت هنوز فاطمه حساس مانده است خیلی دلم شکسته بدان میکُشد مرا خونی که روی دسته ی دستاس مانده است دیشب سر نماز شبت گریه ام گرفت با آه آهِ روی لبت گریه ام گرفت وقتی قنوت نیمه شبت نیمه کارِ ماند بر دستهای با ادبت گریه ام گرفت زهرا غم مرا چه کنم تا که حل کنی زهری که مانده بر جگرم را عسل کنی بغضی نهفته موی حسن را سفید کرد قدری نمیشود حسنت را بغل کنی دیدی دعای مضطرمان هم اثر نکرد امن یجیب دخترمان هم اثر نکرد قرآن به سر گرفته حسن با برادرش حتی امید آخرمان هم اثر نکرد حاج منصور ارضی
رفتی و پژمردنم و ندیدی رفتی زمین خوردنم و ندیدی تو كوچه ها راه من و می بندن همه دارن به شوهرت می خندن یه فكری هم به حال بچه ها كن یه سر بیا زندگیم و نیگا كن اگه بیای منم قرار می گیرم میرم برات چند تا انار می گیرم اگه بیای با دل بی غم می ریم اصلا از این مدینه باهم بریم بازم بمون و دست به پهلو بگیر عیبى نداره از على رو بگیر كارم شده یه گوشه ای ببارم بچه هات و سر خاكت بیارم دل من از همه كنار می گیره حالا علی دست به دیوار می گیره میشه بیای دو قطره زمزم بدی یه ظرف آب بیاری دستم بدی چه مادری ز دخترم گرفتند خواب و ز چشمای ترم گرفتند این چادر پاره منو می كشه این خون گوشواره منو می كشه بلند شو دستات و حنا بذارم تابوتتو بگو كجا بذارم؟!! تو خونه یاد اون روزا می افتم برم بیرون تو كوچه ها می افتم بی مادری نصیب دخترم شد خبر داری چه خاكی بر سرم شد خیر نبینه اون كه به ما جفا كرد ما دو تا رو از همدیگه جدا كرد تو چشم تو زد چشم و پرآب كرد خونش خراب كه خونه مو خراب كرد نقشه كشیدن مبتلامون كنن كی فكر می كرد یه روز جدامون كنن علی‌اکبر لطیفیان   
اگر چه سایه‌ای از دخترت به جا مانده رسیده‌ام که بگویم قرارِ ما مانده رسیده‌ام سرِ خاکی که سایه بانش ریخت نِشسته‌ام؟ نه قد و قامتم دو تا مانده یکی دو روز فقط صبر کن؛ کنارِ توأم که چند نیمه نفس بینِ ما دو تا مانده دلم برایِ علی شور می زند تنها برای او فقط این یارِ بی صدا مانده مسیرِ خانه‌مان تا مزارِ تو سُرخ است جراحتی‌ست که در پهلویم به جا مانده مدد زِ شانه‌ طفلم گرفته می‌آیم به چهره‌ام اثرِ دستِ بی‌حیا مانده هنوز هم همه‌ سرفه‌های من خونی ست هنوز هم به رخم ردِّ شعله‌ها مانده تمامِ روز فقط حرفِ زینبم این است که رویِ چادرِ تو چند جایِ پا مانده بس است شِکوه‌ام و داغ‌هایِ من بگذار نمک به زخم زنم داغِ کربلا مانده نشسته بینِ خرابه در انتظارِ پدر دو پلکِ بی رمقش سمتِ نیزه‌ها مانده زبان گرفته که سربارِ عمّه‌اش شده است از آن شبی که از آن قافله جدا مانده صدایِ عمّه‌ خود را دگر نمی‌شنود فقط نه این چقدر زیرِ دست و پا مانده به عمّه گفت که عمّه بِگرد می‌یابی به قَدِ من به گمانم که بوریا مانده حسن لطفی
ای که خیال رفتن از این خانه داری بعد از تو زینب می نماید خانه داری نُه سال با تو زندگی چیز کمی نیست بعد تو من می مانم و دل بیقراری بعد تو من می مانم و یک شهر دشمن اصلاً تو جای من خودت طاقت میاری؟ از گریه های هر شبت بیزار هستند حتی درون خانه ات بی اختیاری چشم تماشای تو را حتی ندارند با اینکه تو با هیچ کس کاری نداری پهلوی مجروحت شده باعث که شب ها تا صبح بین بسترت لاله بکاری دیگر خبر دارند حتی بچه هایت با پلک های خسته ات شب زنده داری پا می شوی با زحمت بسیار اما دیدم که دستت را به پهلو میگذاری شد کار من زانو بغل کردن ولی تو کاری نداری جز همین لحظه شماری  بعد از تو زینب می نماید خانه داری ای آنکه میل رفتن از این خانه داری محمدحسن بیات‌لو
باز هم اي دختر پيغمبرِ اكرم بمان مرهم درد علي، اي درد بي مرهم بمان زندگي رو به راهي داشتم چشمش زدند كوري چشم همه با شانه هاي خم بمان دست هاى تو شكسته ش هم پناه مرتضي ست تكيه گاه محكم من، پشت من محكم بمان اين نفس ها شكسته قيمتش جان من است زنده ام با يك دمت پس لطف كن يك دم بمان با همين دستى که دارى باز دستم را بگير پيش اين مظلوم اى مظلومه عالم بمان كم ببوس اين دست هايم را خجالت مي كشم من حلالت مي كنم اما تو هم يک كم بمان آه آه تو مرا به آه آه انداخته جاي كم كم رفتن از پيش علي كم كم بمان آب ها از آسياب افتاد، خوبت مي كنم تو فقط يک چند روزي بيشتر پيشم بمان از تو و از ديدن تو توشه كم برداشتم يار هجده ساله! هجده سال ديگر هم بمان روي تو گر چه ورم كرده ولي با آن خوشم با همين روي بهم پيچيده و مبهم بمان رفته رفته كار من دارد به خواهش مي كشد التماست مي كنم، چيزي نمي خواهم بمان علی اکبر لطیفیان برای ایام فاطمیه شهادت حضرت زهرا س
ما نوکر و تحت نظر حضرت زهرا مشمول دعای سحر حضرت زهرا ما را بنویسید گدا… یا که نه اصلا… دیوانه … وَ یا در به در حضرت زهرا او مادر ماهاست، همین است بولله پس ما همه «دختر پسر» حضرت زهرا فخرم همه این است، که در مجلس روضه… خوانند، مرا کارگر حضرت زهرا بر چارقدش حضرت جبریل، دخیل است این چادر مشکی ست، پَر حضرت زهرا فرزند به بار آوَرَد همچون حسنینش این است کمی از هنر حضرت زهرا زهراست فقط تاج سر حضرت حیدر حیدر بشود تاج سر حضرت زهرا خاموش شود آتش جانسوز جهنم با قطره ای از چشم تر حضرت زهرا ای کاش که بودیم، در آن روزِ دوشنبه در پشت همان در، سپر حضرت زهرا این مصرع آخر شده حرف دل نوکر ای کاش که ما رم بخره حضرت زهرا رضا قاسمی
ازآنچه در دوجهان هست بیشتر دارد فقط خداست که از کار او خبر دارد  یکی برای علی ماند و آن یکی همه بود اگر چه لشکر دشمن چهل نفر دارد عقیق سرخ از آتش نداشت واهمه ای کسی که کفو علی می شود جگر دارد کمر به یاری تنهایی علی بسته میان کوچه اگر دست بر کمر دارد سر علی به سلامت چه باک از این سردرد محبت ولی الله درد سر دارد  کسی که شهر سر سفره قنوتش بود چگونه دست به نفرین قوم بردارد؟! صدا زد: (( اَشهد انُّ علی ولی الله)) ولی دریغ که این شهر گوش کر دارد  زمان خوردن حق علی و اولادش سقیفه است و احادیث معتبر دارد سقیفه مکتب شیطانی خلافت بود سیاستی که برایش علی ضرر دارد کنیز بیت علی خاک را طلا می کرد سقیفه را بنگر فکر سیم و زر دارد اگر چه باغ فدک نعمت فراوان داشت ولی ولایت او بیشتر ثمر دارد گرفت راه زنی را به کوچه راهزنی در آن محله که بسیار رهگذر دارد  بگو به دشمن مولا مرام ما این نیست زمان جنگ بیاید اگر هنر دارد کشید و برد، زد و رفت، من نمی دانم حسن دقیق تر از ماجرا خبر دارد بگو به شعله: چه وقت دخیل بستن بود؟ هنوز چادر او کار با بشر دارد بگو به میخ : که این کعبه را خراب نکن  غلاف کاش از این کار دست بر دارد دهان تیغ دودم را عجیب می بندد وصیتی که علی از پیامبر دارد فدای محسن شش ماهه اش که زد فریاد سپر ندارد اگر مادرم پسر دارد به شعله سوخت پرو بال مادر، اما نه حسین هست، حسن هست، بال و پر دارد اگر خمیده علی از نماز آیات است در آسمان غمش هاله بر قمر دارد شبانه گشت به دست ستاره ها تشییع که ماه الفت دیرینه با سحر دارد میان شعله دعایش ظهور مهدی بود که آه سوختگان بیشتر اثر دارد مجید تال
خاکستر این لانه اصلا دیدنی نیست آتش در این کاشانه اصلا دیدنی نیست در پیش چشمان ترِ یک شمع خاموش افتادن پروانه اصلا دیدنی نیست وا می‌شد این در رو به اقیانوس و امروز پشت در این خانه اصلا دیدنی نیست دستان ساقی بسته و ساغر شکسته خون بر درِ میخانه اصلا دیدنی نیست وقتی بیفتد چادر خاکی، خدایا! هم از سر و هم شانه اصلا دیدنی نیست بر صورت معصوم یک زن جای یک دست ـ یک دست نامردانه ـ اصلا دیدنی نیست باور کنید افتادن یک مرغ زخمی بین چهل دیوانه اصلا دیدنی نیست «من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم…» نه رفتنِ جانانه اصلا دیدنی نیست قاسم صرافان
◾نوحه زمینه سینه زنی فاطمیه ◾ملودی و سبک جدید ◾بنداول میان بستر.... افتاده تنها.... یاور حیدر ورق ورق گردیده تموم سوره‌ی کوثر یه گوشه‌ای زینب نشسته نالانه حسین از این غصه‌ ز دیده گریانه حسن نگاهش بر این در و دیواره بیندهنوزم خون بر روی مسماره چی شده مادر که آنقدر ضعیفی چی شده مادر که آنقدر نحیفی مادر مادر مادر مادر(۲) ◾بنددوم علی گرفته زانوی غم را در بغل امشب به پیش چشم کوثر قرآن و پیش زینب حسن نگاهش به چشمان باباشه حسین بروی زانوی باباش جاشه فضه کنار فاطمه چه گریونه فاطمه زین غم با حال پریشونه چی شده بابا زار و پریشونی چی شده بابا ز دیده گریونی مادر مادر مادر مادر(۲)
. آتش در بی مهابا عمر زهرا را گرفت دود این آتش تمام اهل دنیا را گرفت ضربه ی سیلی جوان مرتضی را پیر کرد ضربه ای که روشنی چشم حورا را گرفت در سکوت شهر، دود و آتش و بی حرمتی جان زهرا را نه تنها؛ جان مولا را گرفت پاره کرد افسار خود را مردکی که بی صفت در خباثت پیشگی جای یهودا را گرفت صفحه ای خون رنگ در تاریخ دنیا باز شد یک لگد از مادری فرزند فردا را گرفت بین کوچه دامن مولا به دست فاطمه بود تا وقتی که قنفذ راه آنها را گرفت خانه تا مسجد قلاف پُر به پهلویش زدند آن قلاف پُر که جان مادر ما را گرفت جاهلیت در لباس اولی و دومی انتقام خندق و بدر و احد ها را گرفت برنخواست از شهر فریادی به یاری علی باز بُت جای خداوند تعالی را گرفت سلام_الله_علیها ........____________________________ .
4_5805202879606163020.m4a
1.9M
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نوحه - شهادت سردار قاسم سلیمانی - سبک فضا بوی عطر... کفن‌پوشِ قرآنم ایرانی‌ام عزادارِ قاسمْ سلیمانی‌ام علمدارِ دین صاحبِ بیرق است تمامیِ معنایِ جاءَالحق است به دستی که افتاده رویِ زمین دعاگویِ تو بوده اُمّ‌البنین شدی اِرباً اِربا چنان دلبرت گرفته نگارم به دامن سَرَت حسین یاحسین یاحسین یاحسین (۴) به خونت قسم می‌خورم باوفا که تا پایِ جان باشم اهلِ ولا الهی به عشقت شود غرقِ خون تنِ نوکرت ای شَهِ کربلا حسین یاحسین یاحسین یاحسین (۴) سلامٌ عَلیٰ روحِ قالوُا بَلی سلامٌ عَلیٰ ساکنِ کربلا سلامٌ عَلیٰ شاهِ شیبُ‌الخَضیب سلامٌ عَلیٰ تشنه‌یِ سَر جدا حسین یاحسین یاحسین یاحسین (۴) ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
4_5800964232216315457.m4a
1.07M
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نوحه‌یِ زمینه شهادت سردار قاسم سلیمانی سبک وای شهیدِ بی‌سر اومد... وای عزایِ شاهِ دینه وای صاحبْ‌عزاست مدینه وای علمدارِ ولایت وای دستِش روی زمینه شبایِ فاطمیه داره شمیمِ علقمه می‌گیره بدنِ اِرباً اِربات سوخته روضهَ‌تو فاطمه می‌گیره شکسته کمرِ آقامون شده تویِ وطن طوفانی ولی نمی‌مونه رو خاکا عَلَمِ دوشِ سلیمانی (کجایید ای شهیدان خدایی بلاجویان دشت کربلایی کجایید ای سبک‌بالانِ عاشق پرنده‌تر زِ مرغانِ هوایی)۴ وای عَلم بگیر علمدار وای دلم گرفته سردار وای به عشقِ زینبیه وای قدم دوباره بردار عزادارِ غمت دمشقه عزا گرفته کرب‌و‌بلا پاشو بگو حسینُو عشقه بخون زیارتِ عاشورا یه عمری نوکری کردی و... رو پایِ دلبرت جون دادی برا ولایت و دین حالا... شبیهِ مادرت خون دادی کجایید ای شهیدان....... ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
به مناسبت سالروز شهادت بانگ تشویش را که سر دادند بام ها یک به یک خبر دادند زهر را دست خون‌جگر دادند فیض عشاق را سحر دادند خبر آمد..،قد "ولی" تا شد تن سردار ارباً اربا شد از رکاب تو تا نگین افتاد در دلم هُرمی آتشین افتاد بر جبین سپاه چین افتاد گرچه دست تو‌ بر زمین افتاد با همین حال "بازِ طیّاری" به اباالفضل که علمداری شیر آوردگاه..،یالت سوخت تربت ِکربلایِ شالت سوخت چشم های علی خصالت سوخت اوّل فاطمیّه بالت سوخت غیرت مادری نشان دادی مثل زهرا در آتش افتادی پای دادی رکاب حفظ شود مشک دادی که آب حفظ شود جان سپردی حجاب حفظ شود تا که این انقلاب حفظ شود رفتن‌ات بانی تداوم ماست خونِ تو مُهرِ "گامِ دُوُّم" ماست پر گشودن عجیب فرجامی است این شهادت نماد خوش‌نامی است بانیِ پختگی هر خامی است علّتِ انسجام اسلامی است از یمن تا دمشق سربازیم سوی دَّجالِ کفر می تازیم باده ی ما قوام می خواهد لب ما شُربِ جام می خواهد زخم ما التیام می خواهد رهبرم انتقام می خواهد مستِ از باده ایم..،سیّد علی همه آماده ایم سیّد علی زنگ ما زنگ استقامت بود مشق ما شاه‌راه عزت بود کاغذش برگه ی وصیّت بود آب،بابای ما "شهادت" بود بهر مُردن همیشه تکمیلیم ما شهادت طلب‌ترین ایلیم چشمه‌ساریم..،رود می گیریم از بلندی فرود می گیریم خواب را از سعود می گیریم انتقام از یهود می گیریم شک نداریم اینکه صددرصد کاخ هاشان حسینیه گردد ما از این بعد ماجرا داریم ذوالفقار جهاد را داریم قصد کشتار اشقیا داریم در "تلاویو" نقشه ها داریم... سر درِ آن..،بزرگ..،می خوانی: شهرِ سردار دِل؛سلیمانی ظلمتِ در اتاقِ تو سخت است آه!سردار!!! داغ تو سخت است یاد این اتفاق تو سخت است گرچه داغ فراق تو سخت است شُکر..،دستی به زلف تو نرسید خنجری روی حنجرت ندوید بی حیایی تو را که پیر نکرد خنجر قاتل تو دیر نکرد نیزه ای در پر تو گیر نکرد بر تن درهمت حصیر نکرد مادر خویش را صدا نزدی خودمانیم دست و پا نزدی شاعر:
بسم الله الرحمن الرحیم نام تو را در بهترین رویا شنیدم از عرشیان، از عالم بالا شنیدم در آسمان هشتم، آن آئینه‌خانه عکس تو را دیدم، صدایت را شنیدم عطر تو را در آن بهشت آرزوها از یاس و نرگس، از اقاقی‌ها شنیدم این داغ را از آفتاب اول تیر از موج‌های گیسوی یلدا شنیدم از زخم‌های حنجر آتش‌فشان ها از شور طوفان، از لب دریا شنیدم از خاک خونین حلب، از آتش شام از نخل‌های بی‌سر صنعا شنیدم نام تو را از بیدهای گُر گرفته از بادهای سرخ در حیفا شنیدم میدان منور می‌شد از باران چشمت هر بار از لب‌هات، یا زهرا شنیدم نام تو را در شب‌نشینی شهیدان با شوق از اصحاب عاشورا شنیدم *** گاهی نشان عشق ما، اشک روان شد گاهی گواه عاشقی، ایثار جان شد با زخم باید سوخت، باید ساخت آری اما کدامین زخم چون زخم‌زبان شد وقتی هوای پَر گرفتن رفت از سر وقتی دل از تن پَروری ها ناتوان شد وقتی که ساعت از صدا افتاد کم کم وقتی پَر قو بستر خواب گران شد وقتی هوا مسموم شد از باد نخوت وقتی که دنیا شوکران این و آن شد تو آسمان را خواستی، برخاستی تا کم کم زمین در زیر پایت، آسمان شد تو با لباس سبز، خضر راه بودی با تو کویر تشنه غرق ارغوان شد وقت تلاوت با دوبیتی‌های چشمت روح تغزل در تَن هستی روان شد یا نور و یا قدوس‌های چشم هایت در آسمان شام، مثل کهکشان شد شاعر:
. دومین سالگرد سلیمانی خدا بدست تو بنهاد باغ رضوان را بهار کرد، گل روی تو،   زمستان را چه عاشقانه به دیدار دوستان رفتی و صادقانه چشیدی  شکوه ایمان را عقاب وار گرفتی به زیر بال و پرت  فضای غزه و شام و عراق و لبنان را در آنزمان که هوای بهشت زد به سرت به خاک غصه  نشاندی تمام ایران را به سنگ کینه شکستند جام عمر ترا زدند بر دل ما داغ تلخ  هجران را  لوای عزت  تو بر زمین نخواهد ماند که نیست واهمه از مرگ سربداران را تو شیر بیشه عشقی ، که دست همت تو شکسته هیمنه و  فتنه های شیطان را به دام  دشمن صد چهره ما نمی افتیم دوباره گر بزند روی نیزه قران را فدای پیکر  صدپاره  ای که در دستش نشانده دست قضا خاتم سلیمان را ز یاد و نام تو دل می شود  چنین مدهوش  چگونه رام کنم این دل پریشان را
🕯سبک واحد تند حضرت زهرا سلام الله علیها و امام حسین علیه السلام ایام فاطمیه بند🕯 با غبار،چادر تو،دلِ مرده،میشه زنده با نگاهِ،نافذ تو،پادشاهم،میشه بنده با دعای،تو همیشه،دست نوکر،پُرِ رزقه اینکه رزقِ،کل سالو،میگیریم از،مادر عشقه سیدتی جانم ای مادر گلها سرور زن ها عزیز دل بطحا فاطمه،مرضیه،انسیه الحورا۲ (ام ابیها،مدد حضرت زهرا) بند🕯🕯 بی قراره،بی قرارم،که قرارم،تویی مادر مطمئنم،منو تنها،نمیذاری،روز محشر در هوای،روضه ی تو،نفس من،میشه تازه یه نگاهه،فضه ی تو،از گنهکار،حر میسازه قره العین نبی جان دو عالم برای حیدر تویی عشق مجسم اسوه ی آسیه و ساره و مریم۲ (ام ابیها،مدد حضرت زهرا) بند🕯🕯🕯(امام حسین ع) هر کی عشقِِ،تورو داره،هیچی والله،کم نداره هر کی دیده،کربلاتو،پای عشقت،موندگاره هر کی تربت،خورده کامش،شده شیرین،با دم تو دل هوایی،میشه ارباب،با نسیم و،پرچم تو به حلقه عشق تویی نقطه پرگار منم براتون آقا میثم تمار نعم الامیری حسین سید و سالار۲ (نعم الامیری،حسین حضرت ارباب) 🙏التماس دعای خیر ✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی