eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
58 ویدیو
568 فایل
🔸فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 👈زیر نظر گروه جهادی باب الحرم و کانال متن روضه 🆔 @babolharam_net آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50
مشاهده در ایتا
دانلود
جایی که حُسن مَطلع قرآن ما علی ست در شرع من شروع سخن ذکر یاعلی‌ست هر چند ذات عزّ و جل نیست دیدنی‌ وقتی بنا شود به تجسّم ؛ خدا علی‌ست طبق روایتی که خودش نقل کرده‌است پُشت و پناه سلسله‌ی انبیا علی‌ست آن‌کس که بعد خلقت او بارها به خویش فرموده‌است ذات خدا مرحبا ؛علی‌ست ذکری که باز می‌کند از کار ما گِرِه ((یامصطفی‌محمّد و یامرتضی‌علی‌ست)) ------------------------------------------------- دل را علی به تیر نگاهی شکار کرد مارا همان نگاه به‌عشقش دچار کرد خُمس‌و نماز و روزه‌و حجّ‌و زَکات؛نَه ما را فقط ولایت او رستگار کرد مارا پس از زیارت بالا سر؛ از کرم در کشتی نجات حسینش سوار کرد باید به شُکر بندگی شاه لافتی تا وقت هست سجده به پروردگار کرد شاگرد قنبرم که به من یاد داده است باید فقط به عشق علی افتخار کرد --------------------------------------------- از راه او ندیده کسی مستقیم تر از او کسی نداشته خُلقی عظیم تر وقت رکوع بخشش انگشتری کُنَد یعنی نیامده کسی از او کریم تر بادست‌خود به‌قاتل‌خود می‌دهد دوا بالله‌قسم که‌نیست از او دل‌رحیم تر از هرکسی که فکر کنی غیر مصطفی دانا تر و خَبیر تر است و حکیم تر تاکیید می کنیم نه از عالم اَلَست حیدر امیر بوده از آن هم از قدیم تر -------------------------------------------- دست‌علی‌به‌کون‌ومکان‌نظم‌داده‌است اندیشه‌اش‌به‌نظم‌ِجهان‌نظم‌داده‌است شاهدمثال‌عینی ما هست رَدّ شَمس انگشت‌او‌ به چرخ‌زمان‌نظم‌داده‌است با باز و بسته‌کردن‌مُشتش‌ - به‌ قلب ما بخشیده‌جان‌و بَر ضربان‌نظم‌داده‌است نیل و فرات و دجله روانند اگر چنین دست‌علی به حرکتشان نظم‌داده‌است ذکرش نجات داده یقیناً "اقامه"را تکرار نام او به"اذان‌" نظم‌ داده‌است ------------------------------------------- با گفتن فضائل او عشق‌ می‌کنیم با دیدن شمایل او عشق می‌کنیم فرقی نمی‌کند که کجا جَمع‌مان کند پیوسته‌ در محافل او عشق می‌کنیم با یازده امامِ ز سر تا قَدَم علی با جلوه‌های‌ کامل او عشق می‌کنیم او حاضرست‌در همه‌جا؛پس‌من‌وشما در بزم او مقابل او عشق می‌کنی شبهای قدر نیز پس از ختم "یاعلی" با سَبّ و لعن قاتل او عشق می‌کنیم -------------------------------------------- ((مجموعه‌ی‌صفات‌خدا می‌شودعلی)) روح نماز و روح دعا می‌شود علی وقتی که روبروی محمّد بایستد آیینه‌ی تمام نما می‌شود علی وقتی‌که‌راه چاره بر او بسته‌ می‌شود ذکر لب پیمبر ما می‌شود علی اعراب طبل خاتمه جنگ می‌زنند ازجا به‌قصدجنگ‌که پا می‌شود علی هرکس‌که‌پیش روی تو گردن‌کشی کند از طول یا به عرض دوتا می‌شود علی ------------------------------------------- یا از حدود تیغ تو باید فرار کرد یا مثل ما به‌ کُشته‌شدن افتخار کرد از روی‌ جهل زندگی‌اش را به باد داد رزمنده‌ای‌که پیش‌تو گرد و غبار کرد پی بُرد بر شجاعت تو عمر‌ِ عبدوَد روزی که سر به قبضه‌ی تو واگذار کرد در بدر و در حُنین و تَبوک و اُحُد ؛خدا کفّار را به دست علی تار و مار کرد طوری دونیمه‌شدکه‌پس از چارده‌صَده مرحب‌هنوزمانده‌که‌حیدرچکار کرد! ------------------------------------------- دور سر تو آینه ها دور می‌زنند اهل زمین و اهل سما دور می‌زنند تا از طواف خانه‌ی تو بهره‌ور شوند اطراف کعبه شاه و گدا دور می‌زنند شبهای جمعه دور ضریح تو انبیا تاصبحدم به‌جای خدا دور می‌زنند ذرّات خاک شهر نجف تا که دُر شوند گِرد تو صبح و ظهر و عشا دور می‌زنند در حول‌وحوشِ‌گنبدو ایوان‌و ناودان با اشتیاق خاطره‌ها دور می‌زنند ---------------------------------------------- روح‌و روان‌و جان‌و جهان منی علی فرموده مصطفی تو جنان منی علی فرموده مصطفی که میان تمام خلق تو همتراز فاطمه جان منی علی تضمین شده‌ست امنیتم در جوار تو حصن‌حصین‌و کهف امان منی علی من دائم العبادتم از برکت شما تا آن زمان که ورد زبان منی علی روز ظهور بر همگان فاش می‌شود تو صاحب‌الزّمانِ زمان منی علی
ای قطره در حوالی دریا قدم مزن ای ذره از ستایش خورشید دم مزن حرف وجود را به زبان عدم مزن کار تو نیست؛ مدح علی را قلم مزن هرچند آرزوی من از او سرودن است کی در توان بنده خدا را ستودن است روزی اگر که خلق به وصفت زنند دم یا شاعران شوند به مدح تو هم قسم دریا شود مرکب و اشجار هم قلم صدها هزار حافظ و سعدی و محتشم لالند در بیان تو یا مرتضی علی وقتی که هست وصف تو کار خدا علی باید غزل نوشت گدای در تو را باید سرود هر نفس قنبر تو را من کیستم که وصف کنم بوذر تو را باید که واژه واژه ی هر منبر تو را دریایی از بحار، و یا الغدیر کرد خود را چنان سخن، به کمندت اسیر کرد پر کرد تا صدای خدا گوش کعبه را روشن نمود خانه ی خاموش کعبه را دیدار تو ربود ز سر هوش کعبه را دیدند باز بودن آغوش کعبه را یعنی که باده ریخت ز پیمانه ی خدا دیدند حق درآمده از خانه ی خدا راهی اگر به سمت خدا هست راه توست غیر از خدا زمین و زمان در پناه توست خوشبخت کیست؟! انکه هلاک نگاه توست کعبه کجاست؟! کعبه همان زادگاه توست کعبه همانکه در طلبت سینه میدرد هر شب بر آستان نجف سجده می برد گفتم نجف دوباره به غم مبتلا شدم بی اختیار راهی ایوان طلا شدم هر بار که مسافر کرب و بلا شدم در آسمان شهر تو اول رها شدم ای کوه! باز اذن به این کاه می دهی؟ ما را به خانه ی پدری راه می دهی؟ ای خانه ی تو خانه ی ما از قدیم ها بابای مهربان تمام یتیم ها هستند در پناه تو حتی رجیم ها محشر نجاتمان بده از چنگ بیم ها ای کاش روز حشر من اهل رجب شوم با دست های فاطمه ات منتخب شوم
خدا در کعبه مهمان دارد امشب حرم در سینه قرآن دارد امشب زمین خورشیدِ تابان دارد امشب محمد یک جهان جان دارد امشب درون بیت جانان دارد امشب فلک اسرار پنهان دارد امشب نوشته بر در و دیوار کعبه که امشب بخت گشته یار کعبه الا عیدت مبارک باد کعبه خدا امشب امامت داد کعبه علی در تو قدم بنهاد کعبه تولد یافت عدل و داد کعبه مبارک باد این میلاد کعبه چه شوری در وجود افتاد کعبه بتان هم با علی گفتند امشب سخن ها با علی گفتند امشب خداوند حرم را مظهر است این محمد را چو جان در پیکر است این تمام هستی پیغمبر است این زمین و آسمان را محور است این یم و طوفان و موج و لنگراست این چگویم حیدر است این حیدر است این تمام افتخار کعبه این است خدا گفته امیر المؤمنین است مه برج اسد امشب اسد زاد اسد، آری اسد، بنت اسد زاد ازل را جلوه ی حسن ابد زاد جمال قل هو الله احد زاد بگو مرآت الله الصمد زاد خدارا چشم وگوش و وجه و ید زاد رخ صاحب حرم تا شد هویدا حرم گمگشته اش را کرد پیدا جهان یک سایه از دیوار مولاست زمان هم مست و هم هشیار مولاست فضا لبریز از انوار مولاست حرم محو گل رخسار مولاست خدا در کعبه مهماندار مولاست محمد عاشق دیدار مولاست که دیده بزم الله الصّمد را؟ خدا و حیدر و بنت اسد را مرا مولا و سرور کیست؟ حیدر دل و دلدار و دلبر کیست؟ حیدر امیر دادگستر کیست؟ حیدر امام عدل پرور کیست؟ حیدر محمّد (ص) را اگر پیغمبری بود خدا داند که او هم حیدری بود علی مرآت ربّ العالمین است علی استاد جبریل امین است علی سرّ خداوند مبین است علی آیینۀ حقّ الیقین است علی مولای اصحاب الیمین است علی کلّ ولایت کلّ دین است همین است و همین است و جز این نیست کسی جز او امیرالمؤمنین نیست علی ذکر و علی حمد و علی دم علی بیت و مقام و رکن و زمزم علی یعنی صراط الله اعظم علی یعنی کتاب الله محکم علی یعنی تمام دین آدم علی یعنی امام کلّ عالم علی در عالم خلقت یکی بود محمّد هم به مهرش متّکی بود تو در جسم نبی جانی علی جان تو اصل اصل ایمانی علی جان تو روح روح قرآنی علی جان تو نوحِ نوح طوفانی علی جان تو میزانی تو فرقانی علی جان تو روز حشر ساطانی علی جان لوای حمد در دست تو باشد تمام حشر پابست تو باشد تو جا بر دوش پیغمبر گرفتی تو در از قلعۀ خیبر گرفتی تو از عَمر دلاور سر گرفتی تو چون جان مرگ مرگ را در بر گرفتی تو از ختم رسل کوثر گرفتی تو دل از انبیا یکسر گرفتی تو قاتل را ز رأفت شیر دادی تو خصم خویش را شمشیر دادی تو روی خاک، معراج نمازی تو بال طایر راز و نیازی تو درد عالمی را چاره سازی تو وقت جان فشانی پیشتازی تو دل بشکسته گان را دلنوازی تو بین انبیا نشکفته رازی اگر چه با خلایق زیستی تو خدا می داند و بس کیستی تو به جز تو کیست با آن اقتدارش زند وصله به کفش وصله دارش فلک خورشید گردون خاکسارش کند اشک یتیمی بی قرارش فدای لطف و احسانت علی جان که «میثم» شد ثنا خوانت علی جان
بسم‌الله الرحمن الرحیم ای طبیبا نظری کن دل بیمار مرا آنقدر گریه کنم تا بخری بار مرا قدر یک سال فقط گریه بدهکارم من کرمی کن بپذیر عمر بدهکار مرا پهن کردم سر راه تو بساطی ای دوست تا که رونق دهد احسان تو بازار مرا پرده پوشی تو پایم به حرم وا کرده به کناری نزدی پرده اسرار مرا گردنی کج ، سرِ پایین ،به پناه آمده ام آخرِ سال تو سامان بدهی کار مرا آمدم تا که بگویم به خودم بد کردم تا که اسباب شفاعت کنی ؛ اِقرار ِمرا آخر کار شده شوق شهادت دارم پس به تأخیر میانداز تو دیدار مرا خاک جبهه چقدر بوی وصالت می داد کاش پاسخ بدهی خواهش و اصرار مرا ناز دلدار کشیدن تن بی سر خواهد درشلمچه تو ببین شاهد گفتار مرا ** سامرا روضه به پا میکنی آقا ،تنها یاریِ خویش ببر دیده ی خونبار مرا چِقَدَربی ادبی شد به امام هادی سخت کرده بخدا روضه ی او کار مرا جایِ معصوم مگر بزم شراب است ،آقا گوش کن روضه ی این قلبِ عزادارِ مرا توخودت گفته ای: خون گریه کنم هر جایی که بگویند غمِ عمه ی بی یار مرا وسط بزم شراب عمه ی ما گیر افتاد گفت :یارب برسان میر وعلمدار مرا آستین پاره حجاب سر وصورت می شد پیش چشمش به لبِ یار جسارت می شد
بسم‌الله الرحمن الرحیم حال و هوای چشم ترت جور دیگری ست ذکر قنوت هر سحرت جور دیگری ست وقتی میان سجده به معراج می پَری پِی می برم که جنس پرت جور دیگری ست حتّی نسیم کویِ تو هم اعتراف کرد عطر بهشتی گذرت جور دیگری ست در سامرا همیشه زیارت لذیذ هست طعم زیارت سحرت جور دیگری ست هادی ترین چراغ هدایت کلام توست. نور چراغ شعله ورت جور دیگری ست این جامعه ز "جامعه" ات رُشد کرده است محصول کِشت پر ثمرت جور دیگری ست درندگان کنار تو آرام می شوند بر روی قلب ها اثرت جور دیگری ست ارباب های ما همگی با سخاوتند امّا عنایت پدرت جور دیگری ست کشکول چشم های مرا پر ز اشک کن حال گدای پُشت درت جور دیگری ست زهری رسید و شمع وجود تو آب شد سوسوی نور مختصرت جور دیگری ست دیگر گُمان کنم جگری هم نمانده چون خون لخته های دور و برت جور دیگری ست او دیده دست و پا زدنت کنج حجره را... آه دمادم پسرت جور دیگری ست شُکر خدا سر از بدن تو جدا نشد شُکر خدا کفن به تنت "بوریا" نشد شکر خدا به پیرهنت نیزه ای نخورد شکر خدا که بر بدنت نیزه ای نخورد پیشانی تو سنگ و عصایی ندیده است آقا!دو پلک شب شکنت نیزه ای نخورد تو دست و پا زدی نه ولی زیر دست و پا بال تو وقت پر زدنت نیزه ای نخورد شکر خدا که دور و بر تو سنان نبود شکر خدا که بر دهنت نیزه ای نخورد عمامه و عبای تو سهم عدو نشد با سُمِّ اسب پیکر تو زیر و رو نشد
بسم‌الله الرحمن الرحیم ابر بارانی ام و این شب ها پا به پای غم تو می بارم تشنه ی گریه ام و می خواهم سر به خاک قدمت بگذارم اشک یعنی که درون قلبم باز هم درد زیادی دارم من عزادار گل زهرایم ماتمِ حضرت هادی دارم سامرا گفتم و قلبم لرزید ناگهان پرده ی چشمم تر گشت داغ تصویر حریمی ویران تلخی خاطره هایم برگشت من از احوال حریمت آقا... شدت فاجعه را می خوانم... با دل خسته مفاتیح به دست... خط به خط جامعه را می خوانم... عادت دست شما احسان است... من به دنبال کرم آمده ام... از گدایان قدیمی توٱم... بازهم سمت حرم آمده ام... اینقدر آه نکش می سوزم... از دلم زمزمه بر می خیزد... تا که بر روی زمین می افتی... ناله ی فاطمه بر می خیزد... لحظه ی آخر خود می دیدی مادرت با دل شاکی آمد آه اینبار خدا رحم کند با همان چادر خاکی آمد سرّ مظلومیت نام علی ع غربت شهر چه کرده با تو؟؟ سخت می افتی و برمی خیزی اثر زهر چه کرده با تو؟؟ چشم خونین تو امّا اینبار ... راوی واقعه ی عاشوراست... یاد غم های حسین افتادی... سامراء شعبه ای از کرببلاست... تشنه بودی و پریشان احوال وسط بزم شراب افتادی در همان حین که گریان بودی یاد احوال رباب افتادی زیر لب نوحه کنان می گفتی جای هر تکه کلامی...ای وای زینب و مجلس رقص و شادی عمه و چشم حرامی ای وای همه را گفتم و دیدم قطعاً جمعه ای نور سحر می آید انتقام علوی در راه است عشق با تیغ دو سر می آید
بسم‌الله الرحمن الرحیم دلم امشب گدای سامراست از تو غیر از تو را نخواهم خواست یا علیّ النقیٍ الهادی حرم تو بهشت قرب خداست آسمان خاک‌بوس گنبد تو کهکشان پیش پای تو برخاست «مهبط الوحی و معدن الرحمه» دل دریایی و زلال شماست ذره با یک اشاره‌ات خورشید قطره با یک نگاه تو دریاست «من عصاکم فقد عصی الله» است که مطیع شما مطیع خداست قصه‌ی دوستی‌تان مولا شرح و تفسیر وال من والاست «قد نشرتم شرایع الاحکام» راه غیر از شما فریب و خطاست «قولکم صدق، فعلکم حقٌّ امرکم متبع» که حکم قضاست بسته بر بال هر ملک آمین نفس جاری تو عین دعاست «من اتاکم نجی»، برای همه آن ضریح شکسته قبله‌نماست مشعل جامعه‌کبیره‌ی تو به یقین رهگشای اهل ولاست هر فرازش کتاب معرفت است سطر سطرش شعور و شور افزاست و خدا در طلیعه‌ی خلقت عرش خود را به نورتان آراست برج و باروی اقتدار شما تا قیامت بلند و پا بر جاست بزم می، برکة السباع، ای وای روضه‌هایت گریز عاشوراست خاک‌بوس در تو سلطان است هرکه بیچاره‌ی تو شد آقاست
نیمۀ شب امام را بردند خانه و خانواده مضطرب است نگران امامِ هادی شد سامرا بی قرار و ملتهب است من بمیرم که پیش چشمانش سَبِّ جدِّ گرامی اش کردند دل هفت آسمان به درد آمد بس که بی احترامی اش کردند می بَرَندش بدونِ عمامه غربت از چشمهاش معلوم است خوب که ، در رُخش نگاه کنی مثل جدّش علیست؛ مظلوم است جان به قربان آن امامی که دستهایش به غصه زنجیر است علتِ بردنش به بزم شراب به گمانم به قصد تحقیر است متوکّل مقابل حضّار اندکی آمد و توقّف کرد بی حیا از شرابِ در دستش به امام دهم تعارف کرد خواست تا که امام هادی را نحوه‌ٔ دیگری عذاب دهد گفت با او که شعر میخوانی؟ منتظر ماند تا جواب دهد حضرتش قصد شعر خواندن کرد کرد آغاز معجزاتِ کلام سخنش مثل تیغ حیدر بود محشری شد به پا ز شعر امام بر سرِ دشمنش خراب ، آقا گویی آن خانۀ مجلّل کرد شعرها در مَذَمّتِ دنیا عیش او را به غم مبدّل کرد متوکّل که منقلب گردید در خود احساس روسیاهی کرد لااقل در میان آن مجلس از امام آمد عذرخواهی کرد دشمنی هم سراغ دارم که پرچم ظلمِ بی امان برداشت در قبال سری که قرآن خواند بی حیا چوب خیزران برداشت پیش زنها و بچه ها، ملعون پستی‌اش را به خلق ثابت کرد ضربه را بر لب و دهانش زد صوت قرآن به چوب ساکت کرد گریه کردیم بر حسین ، ولی حال زینب کجا و ما ؟ هیهات ما شنیدیم و خواهرش دیده وای بر حال عمۀ سادات 🔸شاعر:
دودمه شهادت امام هادی علیه السلام : شعله ءآتش شده پا تا سرِ ابن الرضا سامرا شد کربلا( ۲) میزند از تشنگی با کام پُر خون دست و پا
‍ 🏴زمینه شهادت حضرت امام هادی علیه السلام 🏴بند اول امامِ سامرایم گل خیر النسایم به شهر خود غریب و به غم ها مبتلایم به خود میپیچمو سوزد تمام تارو پودم عطش آتش زده بر پیکر و کل وجودم به غربت میدهم جان به یاد شاه عطشان (غریبم وا اماما شهیدم وا اماما) 🏴بند دوم ز زهر کینهٔ دون شده حالم دگرگون ز شرح حال و روزم بگرید چرخ گردون کجایی ای تمام آرزویم ای حسن جان که گیری این دم آخر سرم را روی دامان شوم مهمان دلبر برم بنشسته مادر (غریبم وا اماما شهیدم وا اماما) 🏴بند سوم در آن بزم شرابم ولی در التهابم عدو با طعنه هایش دهد دائم عذابم خدا داند که آمد جانم آنجا بر روی لب در آن مجلس شدم من روضه خوان عمه زینب غمش در دل نهان است قدِ عمه کمان است (غریبم وا اماما شهیدم وا اماما) 🙏التماس دعای خیر ✍کربلایی امیرحسین سلطانی
4_5857226156310268928.m4a
1.21M
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
4_5971860637326770303.mp3
382.6K
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
🏴زمینه شور شهادت امام علی النقی الهادی علیه السلام 🏴بند اول تو هوای مرقد تو،کبوتره،این دل من گرد گنبد طلای تو،هی میپره،این دل من جای دیگه نمیره تا،حاجتشو،بهش بدی یه نگاه کن ببین آقا،پشت دره،این دل من دل وامونده ی من،به تو مولا اسیره امشب آخر براته،سامرا رو میگیره ای نور دهم جد امام زنده ی ما ای زاده ی زهرا مددی هادی یا مولا مولا مددی امام هادی 🏴بند دوم منه بیچاره رو ببین،گدای این،در خونم تا که جون دارم آقاجون،فدای این،در خونم اگه صد بارم برونیم،میام بازم،در خونت با نگاه مهربونت،آقای این،در خونم در خونت گدارو،میکنه پادشاه و و میبخشه خدا این،بنده ی پر گناه و دریای کرم تویی و من قطره ی ناچیز چون برگ خزانم و شبیه فصل پاییز ای نور دهم جد امام زنده ی ما ای زاده ی زهرا مددی هادی یا مولا مولا مددی امام هادی 🏴بند سوم شده دارالعزای تو،شها ببین،سینه ی من تو چشامه اشک غمت،و آتشین،سینه ی من تو رو کشتن با زهر کین،الهی من،فدای تو میسوزه از غمت آقا،شده حزین،سینه ی من سینه ام بیقرار و،برای تو کبابه بمیرم جای تو کی،بزم عیش و شرابه اونجا برای عمه جونت گریه ها کردی روضه خون شدی یاد غم کربلا کردی ای نور دهم جد امام زنده ی ما ای زاده ی زهرا مددی هادی یا مولا مولا مددی امام هادی 🙏التماس دعای خیر ✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی
🏴سبک واحد سنگین شهادت امام هادی علیه السلام و توسل به امام زمان (عج) 🏴بند اول شد سامرا کرببلا،شد کشته هادی از جفا از زهر کینه میزند،در بین حجره دست و پا خونی شده لبهای او،آتش گرفته پیکرش این لحظه های آخر او،افتاده یاد مادرش ذکرش شده این لحظه ها،ای مادرم زهرا بیا تو قتلگاهت کوچه ها،من قتلگاهم سامرا شد قاتل تو سیلی و،شد قاتل من زهر کین مادر بیا مادر بیا،شد هادی ات نقش زمین بین پاره های جگرم ای مادرم ای مادرم واویلتا_واویلتا 🏴بند دوم شد سامرا ماتم سرا،از داغ شاهه سامرا گرد و غبار غم نشست،بر چهره ی صاحب عزا از این مصیبت تسلیت،ای صاحب عصرو زمان بر شال مشکیت سلام،ای منجی هر دو جهان ای غایب از دیده کجا،یی تا شوم قربان تو یک جان ناقابل فقط،دارم فدای جان تو بازا که این فصل بهار،با تو شود فصل بهار مهدی بیا مهدی بیا،تا سر رسد این انتظار ای آخرین دلدار ما مهدی بیا مهدی بیا مهدی بیا_مهدی بیا 🏴بند سوم افتاده ام در راهه تو،همچون یتیمی بی پدر تا که ببینم روی تو،من آمدم با چشم تر با ذکر مولا العجل،سر میشود این جمعه ها کی میشود بینم تورا،در کربلا و سامرا از خانه ی کعبه طلوع،کن آفتاب مشرقین سالار من ای منتظر،منتقم خون حسین ای مونس و غمخوار ما،ای آرزوی ما همه عجل امام منتقم،چشم انتظارت فاطمه ای آخرین دلدار ما مهدی بیا مهدی بیا مهدی بیا_مهدی بیا 🙏التماس دعای خیر ✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی
4_5872977519371616890.mp3
528.3K
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
4_5852788608984943704.opus
188.3K
زمینه شهادت امام هادی
‍ ‍ . مولای من تو از تبار احمدی مولا علی بن محمدی مولا بین همه سرآمدی مولا یا امام هادی منم گدات یا امام هادی جونم‌فدات یا امام هادی از کرمت دعوتم کن بیام به سامرات یا امام هادی ابن جواد(۴) مولای من زیارت جامعه ات نور است ریزه خور سفره ی تو حور است حریم تو چو وادی طور است حریم تو مولا بهشت ماست مهرت تا محشر در سرشت ماست از بس که خوب و با کرامتی عجین حبت با سرنوشت ماست یا امام هادی ابن جواد(۴) مولای من هادی دین امام معصومی چو مادرت فاطمه مظلومی از زهر معتمد تو مسمومی معتمد تو را کرده خون جگر زهر ستم بر تو کرده اثر آتش کینه ی دشمن تو بر جسم و جان تو زده شرر یا امام هادی ابن جواد (۴) مولای من در سامره مولا شدی تنها خون شد دلت ز دست دشمن ها سامره شد ز داغت عاشورا جود و کرامت بوده عادتت تا لحظه ی مرگ و شهادتت از بس که غریبی به سامرا کسی نیامده عیادتت یا امام هادی ابن جواد(۴) .
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم چهارپاره وفات شهادت‌گونه‌یِ حضرت اُمِّ‌کلثوم سلام‌اللّه‌علیها روضه می‌خوانْد و گریه‌هایش را هدیه بر شاهِ بی‌کفن می‌کرد گاه‌گاهی حسین وایْ حسین گاه‌گاهی حسن حسن می‌کرد روضه می‌خوانْد و گریه‌هایش را هدیه بر روحِ مادرش می‌کرد گاه با روضه‌هایِ کوچه‌یِ غم گاه گودال خوانده غش می‌کرد روضه می‌خواند و پایِ هر روضه رنگِ او می‌پرید و تب می‌کرد یادی از خیمه‌هایِ سوخته و .... غیرتِ فارسُ‌العرب می‌کرد روضه می‌خواند و اشکِ چشمانش رویِ گونه چو لاله گل می‌کرد یادی از اکبرِ زمین‌گیر و .... هِقْ‌هِقِ خاتمِ رُسل می‌کرد روضه می‌خواند و با نوایِ خود آسمان و زمین پریشان کرد العجل گفت و روضه‌خوان‌ها را بر سرِ خوانِ ندبه مهمان کرد روضه می‌خواند و یادِ آن روزی که حرم پابرهنه شد را کرد مثلِ زینب دعا برایِ فرج ناله‌ها از فراقِ آقا کرد
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل - مدح و مرثیه حضرت اُمِّ‌کلثوم سلام اللّه علیها از مرتضی یک قطره خون در پیکرش باشد... باید تمامِ نُه فَلک خاکِ دَرَش باشد پشتِ سرِ زینب قدم برداشت با دقّت پس حق به مریم می‌دهم پشتِ سرش باشد این دخترِ مرضیه است و کوثری جاری باید هر آن کس حیدری شد نوکرش باشد مثلِ حسن مظلوم و چون زهراست معصومه تصویرهایِ کـربلا در باورش باشد در کوفه بعد از خواهرِ خود خطبه می‌خوانَد یعنی همیشه خواسته هم‌سنگرَش باشد این اُمِّ‌کلثوم است اِرثِ یاسِ مظلومه با اینکه دارد مقبره چون مادرش باشد گریه‌کنانِ کوچه و گودال و بزمِ شام بانو همیشه روضه‌ای دور و بَـرَش باشد پایِ سرِ بر نیزه ندبه‌خوانِ دیدار است در آرزویِ روزِ وصل دلبرش باشد
➖➖➖ ــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــ شکرِ خدا ماه رجب آمده چهره شیطان به غضب آمده وقت سرور ، عیش و طرب آمده جان عجم، عشق عرب آمده قامت دشمن دگر امشب خمید حجت پنجمِ مسلَّم رسید حاصل عشق بی کران آمده باقرالعلم دو جهان آمده بر دو جهان نور دو عینی شده از سوی سجاد  ، حسینی شده مادر او چون که حسن زاده هست چهره  او هم به حسن رفته است فرشته در سور خودش میدمید جان جهان حضرت باقر رسید ــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــ دوش به میخانه گرفتم وضو خنده زدم بر لب و گفتم به او پاک شوُ وُ ، بعد ، به اینجا بیا عبد مرام باقرم ساقیا شکر خدا به عشق دائر شدم فدایی حضرت باقر شدم چرا‌؟ علم بوَد خاک قدم های او حلم بوَد زندگی اش مو به مو عشق بوَد  مکتب تدریس او بال زند جلوه تندیس او تا به کجا پربکشد نام او؟ کل خلایق بشود رام او محو رُخش کل خلایق شده هستی او حضرت صادق شده ــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــ ای دو جهان بنده ی تو باقرا عشق بود خنده ی تو باقرا به جلوه های علوی رفته است کلامِ کوبنده ی تو باقرا دلیل آرامش ما این بود حدیث سازنده ی تو باقرا گرچه به تو بددهنی کرده است خصم تو شرمنده ی تو باقرا گرفت ، حاجت خودش را گدا ز دست بخشنده ی تو باقرا حال بیا و کرمی کن به ما ررق بده  بر همه بیچاره ها به هرکسی عیدیِ خوبی رسید عیدی ما یک نجف و کربلا دل شده تنگ سفر نینوا کرب و بلا کرب و بلا کربلا کرببلا را تو خودت دیده ای از غم گودال  تو رنجیده ای حسین ... ✍️شعر : .
💠 شعر 💠 از شاعـر گرانقدر گروه شـــــاعران جواز نوکـــــرۍ ⭐️ سعید علامه ⭐️ یا امیرالمومنین👇 فصل انسان شدن از ماهِ رجب خورد کلید و نمایان شد در ماهِ رجب نورِ امید که در آن رحمت جوشانِ خدا کرد خروش و خدا جنت خود را به همه داد نوید طلعتی از دلِ تاریکیِ شب کرد طلوع و پدیدار شد از روی علی صبحِ سپید بی سبب نیست اگر در دلِ دوزخ برود آنکه شیرینیِ شورِ علوی را نچشید حب حیدر به دلم رخنه نمود از وقتی که خدا بر گِلِ من رشته ای از عشق دمید هر که از اول راهش به علی رو نزده مطمئنَم که به پایانِ مسیرش نرسید به یقین عاقبتش ختم به حیدر شده است هر که از زشتی اعمالِ خودش دست کشید ________ ✍️شاعر : .
🍃🌹‍ لیلة الرغائب 🌹🍃‍ پنجشنبه ۱۴/ ۱۱/ ۱۴۰۰ ماه رجب ماه پربرکتیه. اولین شب جمعه ماه رجب شب لیلة الرغائب (شب آرزوها) است! تو هم مثل من این شب را به دوستات یادآوری کن؛ به این امید که از باغ دعاشون، یه گل استجابت هدیه بگیرى!!!🌸 دعای مخصوص شب آرزوها: سُبحانَ الله يا فارِجَ الهَمّ وَ يا کاشِفَ الغَمّ فَرِّج هَـمّی وَ يَسّر اَمری وَ ارحِم ضَعفی وَ قِلَـّةَ حيلَتی وَ ارزُقنی حَيثَ لا اَحتَسِب يا رَبَّ العالَمين خیلی ها گرفتارن و خیلی ها آرزوهای کوچیک و بزرگ دارند ♥️ التماس دعا ❤️
💠 شعر لیلة الرغائب 💠 السَّلامُ علَیْکَ یٰا خَلیفَةَ الرَّحمٰان«عج» خورشید مهر افروز ، گنجینهء کواکب ای ماه عرش پیما ، معنای نجم ثاقب بی بال مانده ام باز ، دارم هوای پرواز عاجز منم تو إعجاز ، ای مونس مصائب دریاب خستگان را ، کشتی شکستگان را ای که به گوشه چشمی ، دادی به دهر غالب والا مقام خلقت ، ای وارث ولایت مثل علی(ع) عجیبی ، یا مظهرالعجائب در موج جستجوها ، خشکیده شد گلوها ای اوج آرزوها ، یا لیلة الرَّغائب نام: انتقام! حاضر ، تیغ و نیام! حاضر عمری امام حاضر ، امّت همیشه غائب .
. بند1⃣ اومده دوباره ماه اجابت دعا درای آسمون وا میشه روی بنده ها ثانیه ثانیش خیر و کرمه و عطا امشب دوعالمه غرق طرب تبریک و تهنیته ذکر لب بهشت میخواد پذیرایی کنه که اومده ماه ماه رجب پس بگو با فرشته ها یا باقر العلوم زمزمه ی خود خدا یا باقرالعلوم حجت خدا رو زمین یا باقرالعلوم پنجمین امام هدا یا باقرالعلوم مولا مولا یا باقرالعلوم بند2⃣ این شبا دیگه نیست دل تو دل ملائکه میخونن قدم نورسیده مبارکه روسر مدینه داره ستاره میچکه خدا بریز و بپاش میکنه هرکی فقیره صداش میکنه به عشق مولود امشب داره نگا به دست گداش میکنه منشا نور نیرین یا باقرالعلوم ذکر سرور عالمین یا باقرالعلوم جدمادریشه حسن یا باقرالعلوم جد پدریشم حسین یاباقرالعلوم مولا مولا یا باقرالعلوم بند3⃣ لطف حق میشه باز شامل حال مومنین میخونن اومده علامه علوم دین کسیکه شبیهش پیدا نمیشه رو زمین آیات لم یزلی اومده کرامت ازلی اومده جابر بیا که مرادت رسید محمد بن علی اومده معدن علم انبیا یا باقرالعلوم محرم راز اولیا یا باقرالعلوم ‌معنی اصول الکرم یا باقرالعلوم مظهر صفات خدا یا باقرالعلوم مولا مولا یا باقرالعلوم شعر و سبک: حسین نوری 👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علت روی زمین ریختنم معلوم است اثر زهر به هر عضو تنم معلوم است جگرم سوخته از زهر... تنم می لرزد لخته‌های جگرم در دهنم معلوم است چقدر درد از این شهر به خاطر دارم از دل سوخته درد و محنم معلوم است حق من رفتن ِ در خان صعالیک نبود¹ در نگاهم غم هجر وطنم معلوم است وسط سجده به کاشانه‌ی من ریخته‌اند رد پا روی عبا و بدنم معلوم است از همین کوچه و توهین و دو دست بسته روضه‌ی ارثیه از پنج تنم معلوم است هتک حرمت جلوی اهل و عیالم شده‌ام شرم در چهره‌ی هر یاسمنم معلوم است مردک پست به من باده تعارف کرده خجلتم در دل شعر و سخنم معلوم است یک نفر هست کنار من و شکرش باقی است دور بالین من اشکِ حسنم معلوم است حسنم روضه بخوان، روضه‌ی جسمی عریان من که بر روی تنم پیرهنم معلوم است در میان کفنم تربت یک بی‌کفن است غربت جد من از این کفنم معلوم است یاد تشنه‌شدن و پا زدنش افتادم تشنه‌ام علت پرپر زدنم معلوم است محمد جواد شیرازی ۱. طبق دستور «متوکل لعنة الله علیه» روز ورود به سامراء به بهانه اینکه هنوز محل اقامت امام آمده نیست! حضرت را در محل پستى که به «خان الصعالیک» (کاروانسراى گدایان و مستمندان) معروف بود، وارد کردند و حضرت آن روز را در آنجا به سر برد. البته هدف از این کار تحقیر موذیانه و دیپلمات مآبانه حضرت بود.
منزل به منزل رفته ام با پیکیری سالم بر هم نخورده با تکانِ نیزه موی من طعمِ شبِ سردِ خرابه را چشیدم من بازی شده در چند جا با آبروی من شکرِ خدا ناموسِ من در پرده پنهان بود آن شب میانِ خانه وقتِ جستجوی من چون عمه در بزم شرابی گیر افتادم شد مرگ آن لحظه تمام آرزوی من بی تربیت ظرفِ شرابش را تعارف کرد چشمان یک جمعیتی خیره به سوی من بر خورد بر شخصیتم با آنکه مَردَم من تصویر ِ زنها زنده شد در روبروی من قرآن نه، شعری خواندم ومجلس عوض گردید اصلا نخورده دست بر ترکیب روی من شکر خدا بازی نکرده با لبم چوبی باخیزران ضربه نخورده بر سبوی من بر خیزران و طشت و هرچه مست لعنت بر آنکه دندان حسین بشکست لعنت قاسم نعمتى
باید برای غربت تو بی‌امان گریست با ناله‌های حضرت صاحب زمان گریست شرمنده از قدوم تو چشمان جاده بود دشمن سواره آمد و پایت پیاده بود آن ناخن شکسته و آن کاروان‌سرا توهین به ساحت تو برایش چه ساده بود بارانی است از غم تو چشم سامرا با دیدن تو اشک ملک بی‌اراده بود وقتی که آسمان ز غمت سینه‌چاک شد دیدی که عرش سر روی زانو نهاده بود زهر ستم چه با جگر پاره‌پاره کرد دیگر نفس ... نفس ... به شماره فتاده بود شکر خدا که دشمن تو خیزران نداشت هر چند دل، شکسته از آن بزم باده بود آقا بیا و با دل غرق به خون بخوان از آن سه‌ساله که پدر از دست داده بود جانش رسید بر لبش از ضربه‌های چوب وقتی کنار طشت طلا ایستاده بود آرام قلب خسته اش از دست رفته بود چشم به خون نشسته‌اش از دست رفته بود یوسف رحیمی