eitaa logo
🌱به شرط عاشقی باشهدا❤
8.4هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
30 فایل
رمان #مستِ_مهتاب #خانم_یگانه 💙کانالداران عزیز ✅کپی مطالب فـــقــــط با فوروارد مستقیم😊 🎀 #تبلیغ کانالهای شما👇 https://eitaa.com/joinchat/254672920C9b16851ec4
مشاهده در ایتا
دانلود
بہش گفتم: چند ۅقتیھ بھ خآطر اعتقآداتم مسخڔم میڪنن....😔 بھم‌گفـٺ: براۍ اونایـی‌ڪھ اعتقاداتتون‌ رو‌ مسخـره ‌میڪنن‌، دعآڪنین‌خدآبھ عشق❤️ 'حـسیـن' دچاࢪشون‌ڪنھ √°•‌ 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
رمان انلاین 📿 فقط می خندید . انگار نه انگار داشت کتک می خورد . خسته و کلافه از شنیدن خنده هاش و ماشینی که توقفی نداشت و وارد پارکینگ حرم شده بود ، نشستم سر جام و باز اشکام روی صورتم دوید : -نمی بخشمت حسام ... به خدا نمی بخشمت . با لبخند گفت: _قسم نخور ... شاید مجبور شدی ببخشی. حرصی فریاد زدم : _نه پشیمون نمیشم . وارد پارکینگ شدیم که گفت : _شوخی بسه ، از امام رضا حیا کن دختر ... آروم بگیر. اسم امام رضا که اومد تمام شکایت هایم به یادم افتاد. تو دلم داشتم دونه دونه شکایت هایم رو ردیف می کردم برای گفتن ، که حسام ماشینو پارک کرد و گفت : _پیاده شو . پیاده شدم . جلوتر از من راه افتاد . قفل ماشین رو زد و من از رویارویی با فاطمه دلشوره ای گرفتم عجیب . از ایست بازرسی که رد شدیم و از پله های برقی بالا رفتیم ، یکراست وارد صحن جامع رضوی شدیم . پرسیدم : _فاطمه کجاست ؟ جوابی نداد . قدم هاش تندتر از من بود و عجله اش برای عقد ، داشت دیوانه ام می کرد . دنبالش دویدم و گفتم : _با توام ...کدوم صحن ؟ کجا میری ؟ -صحن ایوون طلا . -من جلو نمیآم ها ... اصلا ، به من چه ، تو میخوای عقد کنی ...چرا اومدی دنبالم ؟ آی ... با توام . باز خندید : _کاش لااقل اندازه ی ده دقیقه صبر میکردی . -که چی بشه آخه ؟! -که عقد منو ببینی دیگه . با عصبانیت باز گفتم : -خیلی بیشعوری به خدا . لبشو گزید و رو به گنبد آقا گفت : _ببخشید آقا جان .... ایشون بی ادب تشریف دارند. ایستادم . پاهام قفل کرد . اصلا من احمق ، چرا داشتم دنبالش می دویدم ؟ که عقدش رو با فاطمه ببینم ؟! ایستاد . برگشت و پرسید : است نویسنده راضی به کپی حتی با اسم نیستن🌷🙏 🌸🌼🌸🌼🌸 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| در‌شبکه‌های‌اجتماعی ؛ فقط به فکر خوش گذرانی نباشید! 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما نسل ظهور هستیم اگر برخیزیم✌️ 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
هدایت شده از 💚 تبلیغات فاطمی 💚
🔴 ! ⛔️ +18 {ورود زیر ۱۸ سال } 🔺 با همسرم خلوت کرده بودم،ناگهان کودکمـــان بطـــور کامــــلاً غافلگیرانه وارد اتاق شد.😱به شدت هـول شدیم ونمیدونستیم چه کــار کنیم ولی فوراً رو کـه برای چنین موقعیتی یاد گرفته بودیم انجام دادیم و [همــه چیـــــز به خیـــر گذشـت]😰 ✍واقعاً واجبه زوجها این راهکارو بدونن.. 💯اون راهکــار طلایی رو اینـجا بخونید
هدایت شده از 💚 تبلیغات فاطمی 💚
یک کانال و بدرد بخور😍... برای شماهمراهان عزیزکانال❤️ ✅از دست ندین اینجارو😱👆😜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لبخند بزن به روزگاری که از نو شروع شده😉 صبح یادآور زیبایی‌هاست🌸 یادآور زندگی نو، شروعی نو، نگاهی نو و امیدی نو😇 ردپای خدا در زندگیست💕
کسے‌را‌انٺخآبــ📌کنٻد ڪهْ🔎ْ ↲ڪشۆر را بہ دشمڹ ڹفروشد↱ 🇮🇷✌️🏻 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌🏻 نشر دهید📱 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلم شده هوایی.... 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
رمان انلاین 📿 _چرا نمیآی ؟ -نمیآم ... برمی گردم خونه ی حمیده خانم . راه برگشت رو پیش گرفتم که چادرم رو کشید : _الهه ... الهه. سرم رو با دلخوری ازش برگردونده بودم که گفت : _لا اله الاالله ... فقط ده دقیقه دیگه تحمل کن ... رسیدیم صحن ایوون طلا، ... یه سلام بده برو ...خوبه؟ -که فاطمه رو ببینم و دلم خون شه ؟ که باز مثل دیشب دیوونه ام کنی !؟ سرش رو کمی جلو کشید و کنار گوشم گفت : _عجول ...که عقد کنیم . فعل جمع را برای کی به کار برد ؟! فاطمه و خودش ؟! هنوز درگیر آن خنده های مشکوک و آن فعل جمع بودم که چادرم رو کشید و باز منو سمت حرم برد . یه شوقی ، یه حسی ، یه حالی داشت ، ذره ذره تو وجودم ، جونه میزد و بیشتر و بیشتر منو یا عقل ناقصم رو کامل می کرد . اونقدر که به این نتیجه برسم که حسام دیوونه نیست که فاطمه رو بیاره ، اینجا عقد کنه ! رسیده بودیم به جلوی ایوون طلا . نگاهم به اُبهت حرم و ایوان زیبایش بود که گفت : _اونجا میشه نشست . سرم چرخید . یه گوشه ی صحن فرش پهن بود و خانوادگی نشسته بودند . همراهش رفتم . هنوز چشمام داشت دور و برم را می پایید. فاطمه ای در کار نبود قطعا و من هنوز گیج علت آمدن حسام و حرف هایش بودم . کفش هایم را که از پایم در آوردم خم شد و آنرا درون یه نایکلس انداخت و من متعجب از این کارش ، دنبالش رفتم . وسط یکی از فرش های پهن شده توی صحن نشست . رو به گنبد آقا و درحالیکه نگاهش رو به ایوان آقا ، میدوخت اشاره کرد کنارش بنشینم . نشستم که بی مقدمه گفت : است نویسنده راضی به کپی حتی با اسم نیستن🌷🙏 🌸🌼🌸🌼🌸 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شفاعتمان کن🙏🌹 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
∴∴🍁🍂∴∴ ¦⇢ 🌼 طرفـــــ داشتـــــ مےڪرد‌، بهش‌ گفتـــــ : شونه‌هاتو دیدے.. گفتـــــ : مگه‌ چیشده؟ گفتـــــ : یه‌ ڪوله‌ بارے از‌ گناهانِ ‌اون‌ بنده‌ خدا‌ رو شونه‌هاے توعه..! 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا آخر ایستاده ایم🇮🇷✌️ 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
در‌این‌جنگـِ‌نرم،ڪافیست‌‌هوادارانِ‌جبھهـ‌ۍحق‌بیدار‌ باشندوبیڪارننشینند ! چراکھ‌زبانِ‌حق‌همیشهـ‌مؤثرتراززبانِ‌باطل‌استـ :)✌️🏿! . 🌿(: Ⓙⓞⓘⓝ→↓ √°•‌🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
انتخابات در کلامِ شهدا :)🕊♥️ شهید اسدالله حبیبی : هی نگویید انقلاب برای ما چه کرده ، بگویید من به عنوان یک شیعه امام زمان چه کاری برای انقلاب و امام زمان (عج) کرده‌ام؟!🙂🌱 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝ √°•‌
رمان انلاین 📿 _دعوای دیشب ما یه حکمتی داشت ...حکمتش این بود که وقتی آروم شدم و برگشتم دنبالت و تو نبودی ... برگشتم خونه و یه غوغایی به پا شد ... عمه گریه کرد و سر آقا حمید غر زد که باعث رفتن تو از خونه شده ....هستی پیامت رو برای همه خوند و پدر پیشنهاد داد من بیام دنبالت ... از پدرت اجازه گرفتم و اونم راضی شد ... و نمی دونم چطور شد که بقیه پیشنهاد دادن ، یه عقد موقت ، تو حرم بخونیم و برگردیم عقد کنیم . حس کردم یکدفعه تابستان شد و تن سرد من زیر گرمای خورشید در حال سوختن است . انگار یه جان جدید در روح مرده ام دمیده شد . لبام لرزید و در حالیکه خوشحالی ام به یه لبخند می خواست نمایان شود ، اشکم توی چشمام جمع شد : _تو که .... دیشب یه کارت عقد .... فوری جواب داد: _اشتباه کردم ..... کارت مغازه ی دوستم بود ... یه شیطنت خاص کردم و خواستم یه کمی اذیتت کنم تا بفهمم دلت واقعا پیش منه یا محمد . مثل یه مجسمه ای از حالت تعجب ، خشک شدم و تو صورتش خیره . سرش رو پایین انداخت و پرسید : _واسه دیشب ... معذرت میخوام. با یه معذرت چیزی درست نمی شه . البته حال خودم درست نمی شد وگرنه با کار حسام و دعوایی که براه افتاد ، همه چیز درست شده بود . با کیفم محکم زدم به بازویش و گفتم : _فقط منتظرم بهت محرم بشم تا بتونم حسابی کتکت بزنم ... نمی دونی تو دیشب چه بلایی سر قلب من آوردی . سرخ شد از خنده و گفت : -پس باشه بعد از خوندن صیغه ی عقد . -خب حالا ... کی می خواد صیغه ی عقدمون رو بخونه ؟ -فکر نکنم کسی واسه دو تا جوون که بدون خانواده اومدن توی صحن و میخوان عقد کنن ، صیغه ی عقد بخونه ، واسه همين ، دیشب زنگ زدم به دوستم که روحانیه ... قرار شد ، امروز تلفنی برامون بخونه . است نویسنده راضی به کپی حتی با اسم نیستن🌷🙏 🌸🌼🌸🌼🌸 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
شک ندارم که پس ازمرگ ملائک گویند 😇 ازدل قبر خودت خیز که مهمان داری 🌺 ما سراسیمه بپرسیم که آن مهمان کیست⁉️ وبگویند که مهمان ز خراسان داریم💓 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
نگرانی همسرت بهت کنه ؟😔 مدام سرش توی گوشی و .... پس 👈باید تلاش کنی توی چشم شوهرت همیشه باشی👸 زندگی فقط بشور و بساب نیست عزیزدلم حواست به خودت باشه، نزار چشم شوهرت دنبال بقیه باشه 😱 نشه یه وقت ببینی یکی دیگه اومده و دل شوهرتو برده 😱 تو هیچی کم نداری😊❤️ فقط👇 👈باید به خودت اهمیت بدی ،هم بشه هم شوهرتو دیووووونه کن😍😍 با کمترین هزینه👇 https://eitaa.com/joinchat/4055498791Cfa75a8271b /
👈پر کردن دندان با طب سنتی بدون مراجعه به پزشک و تکنولوژی😌 درمان سریع 😳 /، ، و 😌 درمان قطعی دیابت 👌 درمان انواع لکه های پوستی/واریکوسل😳 فقط کافیه بیای اینجا👇 https://eitaa.com/joinchat/4055498791Cfa75a8271b ❇️ بعد از اومدن کرونا، طب سنتی ثابت کرد که از خیلی لحاظ به طب شیمیایی برتری داره 👌 👈درمان انواع سرطان انواع بواسیر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💗حـال دلتـون قـشنگ 🌸آخرین روزای 💗ماه مبارک رمضان 🌸گـرم مـحبت 💗زنـدگیتون 🌸پـر از عطر و مهربانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
12.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📎پسری هسـت...🖐🏻🥷 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌟این نسل، شاهد اتفاقات بسیار مبارکی خواهد بود! ※ 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
رمان انلاین 📿 بعد موبایلش رو از جیبش درآورد و خواست زنگ بزنه به دوستش که گفتم : _حسام . سرش از کنار شونه چرخید سمت من . هنوز یه تردید تو دلم جا مونده بود که باید رفع می شد . خیره توی چشمای سیاه و قشنگش گفتم: _تو ... واقعا فاطمه را دوست داشتی ? -الهه! این چه حرفیه! با همه ی احترامی که برای شخصیت فاطمه قائلم ... واسه ایمانش ...نجابتش واسه حیا و مهربونیش ... ولی نه ... به خدا ، نه .... به همین امام رضا ، نه . لبام رو محکم روی هم فشردم و سرم رو پایین انداختم که سرش تا کنار گوشم جلو اومد و گفت : -تو چی ؟... محمد رو دوست داشتی ؟ نگاهش منو صدا می کرد . چاره ی قلب بی تابم . نگاه سیاهش پر از مهربانی بود که خیره نگاهش کردم و گفتم : _می تونم بگم تا امروز مردی به جوانمردی محمد ندیدم ... دعاش می کنم سر نمازم که نخواست با اجبار پدرم ، یه عمر وارد یه زندگی ناخواسته بشم . لبخندش پهن شد و پرسید : _زنگ بزنم ؟ -بزن . زنگ زد و گوشیش رو روی حالت آیفون گذاشت و صدای خوندن خطبه ی عقد توی گوشم میون همه ی صداهای اطرافم نشست . چشمم به ایوون امام رضا بود و گوشم پی الفاظی که معجزه اش ان شاالله عشق بود و عهدی برای ماندن پای این عشق . بله را گفتم و حسام از دوستش تشکر کرد و گوشی رو قطع . گرچه دوستش در عوض همان خطبه ای که خواند کلی سفارش ، نبات و سوغاتی و مژده گونی و شیرینی داد و حسام درعوض فقط خندید . است نویسنده راضی به کپی حتی با اسم نیستن🌷🙏 🌸🌼🌸🌼🌸 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رفیق این خیلی مهمه،این انتخابات خیلی مهمتر از همه انتخابات است. ┈┈••✾••┈┈ 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
خدایامیشود: درتیترنیازمندی‌های‌روزگارت‌بنویسی: به‌یک‌نوکرساده‌جهت شهید‌شدن‌نیازمندیم˘˘‌!ོ🌿 √°•🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
• . قرار نبود حزب‌اللھـے بودن ؛ فقط بھ پیکسـل شھـدا وُ پروفِ ڪربلا وُ قاب گوشـے با نقش شعارها منجر شھ؛ مـرام شھدا و مقام کربلایـےها و عمل بھ شعـارها نیـٰازھ تا این انـقلاب؛ ممـلڪتِ اســلامـےِ واقعـےبتونھ بسازھ مومن ! :|🌱 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝