eitaa logo
بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانش‌نامه انقلاب اسلامی
5.5هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
909 ویدیو
633 فایل
ناشر اختصاصی آثار تاریخ‌نگار انقلاب اسلامی؛ حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی کانال رسمی @bonyadtarikh تازه های پایگاه: http://iranemoaser.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
💢خاطرات همسر امام، به قلم خودش (4) 💎 سکوت، علامت رضا 🔸 ... صبح بود، در زدند، آقاجانم بود، بدون اطلاع آمده بود، خیلی گرفته و ناراحت. من و خانم مامانی (مادربزرگم) با خوشرویی از ایشان استقبال کردیم. بعد از کمی استراحت شروع کرد به اینکه آقا سید احمد لواسانی از قم آمده است، برای بار پنجم ... نه ماه است که این جوان را معطل کرده‌اید و بلاتکلیف گذاشته‌اید. سید روح الله گفته است که از این مورد بگذرد دیگر ازدواج نخواهد کرد ... او عکس داماد را هم با خودش آورده بود. آخر یکی از حرف‌ها این بود که ما داماد را ندیده‌ایم... عکس را دست من داد ... پس از حرفهای پدرم من به خاطر شرم و احترامی که از پدرم می‌گرفتم هیچ نگفتم و سرم را زیر انداختم و مادر بزرگم ساکت ماند. زیرا یک ساعت بیشتر نگذشته بود که پیش از آمدن پدرم خواب حضرت رسول و امیرالمومنین و امام حسین ( علیهم السلام ) را برایش نقل کرده بودم و او هم تعبیر کرده بود، ساکت ماند ... آقاجانم دست دراز کرد و شیرینی که برایش آورده بودم قطعه کوچکی از گز را در دهان گذاشت و رو به مادر بزرگم کرد و گفت: به خاطر رضایت شما دهنم را شیرین می‌کنم ... این را گفت و رفت. رفت و سکوت بر خانه حکمفرما شد ... 👈🏼ادامه دارد... 📚زندگینامه بانو خدیجه ثقفی (همسر امام ) ص 43-44 🇮🇷 @iranemoaser 🔸🔸🔸 www.Bonyadtarikhbook.ir 🔹🔹🔹 @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
◀️داستان عجیبِ قائم مقام 🔻در آستانه سال‌گرد مرگ آقای منتظری 🔹داستان عجیبی دارد؛ شیخی که و باعث شد عاقبت خوشی نداشته باشد. 29آذر سال‌روز مرگ وی است و یک دهه از آن رفتنِ پرعبرت می‌گذرد. 🔸او رفت اما دنباله‌های نفوذی‌اش هم‌چنان مشغول فتنه‌گری در میدان و خلاف‌گویی در فضای علمی و تاریخی‌اند و هر از چند وقت یک‌بار اتباع بیگانه با انقلابش چند خاطره کنار هم می‌گذارد و کتاب جدیدی چاپ می‌کند. مثل کتابی که ، از نزدیکان آقای منتظری چاپ نموده و اسمش را «آیت‌الله العظمی بروجردی به روایت آیت‌الله العظمی منتظری» گذاشته است. 🔹فارغ از این‌که آیا بیت منتظری با بیتِ امروزِ مرحوم آیت‌الله بروجردی ارتباط دارد یا نه؛ و فارغ از این‌که منتظری راوی صادقی برای تاریخ بوده یا خیر؛ این کتاب سرشار است از گفته‌های تکراری که با سیاست کنار هم گذاشته شده است. جناب آقای لطفی در این کتاب مطالبی را آورده که قبلا نقد و رد شده بود اما بدون هیچ پاسخی به نقدهای علمی همان مطالب را در این کتاب آورده است. 🔸در ادامه برخی خاطرات این کتاب را نقل و نقد خواهیم نمود تا راه برای تنگ و تنگ‌تر گردد و حافظه تاریخی ملت بیش از این بازیچه دست‌های آلوده سیاسی قرار نگیرد. 🔆« » به زودی از حساب رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی. 🔸🔸🔸 www.Bonyadtarikhbook.ir 🔹🔹🔹 @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
🔻داستان آقای قائم‌مقام🔻 🔹زندگی‌اش داستان طولانی و البته عجیبی دارد. مبارزهای اول انقلاب آن‌قدر انقلابی‌اش می‌دانستند که وی را به عنوان نفر دوم کشور مطرح کردند و به رساندند. روزگارش خواندنی است و البته پرعبرت. 📚؛ اثری از بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی است که با ارائه مستندات تاریخی ابعاد مختلفی از زندگی سیاسی آقای منتظری در عصر قائم‌مقامی را به تصویر کشیده است. این اثر با استقبال تاریخ‌پژوهان و عموم فرهیختگان پیش از رونمایی به چاپ دوم رسید و هم‌اکنون در مراکز فروش در حال عرضه است: 🏢تهران، خیابان دیباجی جنوبی، خیابان شهید تسلیمی، کوچه زاور، کوچه گل (سمت راست)، کوچه دادآفرین، پلاک6. 📞تلفن: ‭‭22579192‬‬_‭‭021‬‬ 🏢 قم، خیابان گلستان، گلستان16، پلاک49. 📞تلفن: ‭32904231-025‬ 🏢قم، چهار راه شهدا به سمت درمانگاه قرآن و عترت، روبروی مدرسه حجتیه، کتابفروشی مطبوعات کیهان. 🏢مشهد:خیابان آیت الله شیرازی, بین شیرازی۱۸و۲۰, پاساژ گنجینه فرهنگ، کتاب‌تریا ستاره‌ها. ✅روزگار قائم‌مقامی؛ اثری جامع و مستند پیرامون فراز و نشیب سیاسی آقای حسینعلی منتظری. 🔸🔸🔸 www.Bonyadtarikhbook.ir 🔹🔹🔹 @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
⁉️نبوغ ذاتی یا دروغ حرفه‌ای؟ 🔻 روایت تحریف/بخش اول 🔴 نقد خاطرات منسوب به آقای منتظری 🔹 خاطرات شفاهی یکی از منابع تاریخی است که البته از نظر تاریخ‌پژوهان اعتبار چندانی ندارد و استفاده از آن ضوابط خاص خود را دارد. به ویژه اگر آن خاطرات مربوط به کسی باشد که تحت تأثیر جریانات مختلف قرار گرفته و حتی از جناب شخصی چون امام خمینی اعلی الله مقامه الشریف فاسق و فاسد و مفسد لقب گرفته باشد.(ر.ک: روزگار قائم‌مقامی) 🔸 کتاب «آیت‌الله العظمی بروجردی به روایت آیت‌الله العظمی منتظری» جدیدترین اثر آقای مجتبی لطفی؛ از هواداران قدیمی آقای منتظری است که در برخی موارد با سیاست خاطرات مخدوش وی را که مورد نقد اهل نظر قرار گرفته بود بازنشر داد که در ادامه به برخی از تحریفات تاریخی این خاطرات اشاره خواهیم کرد: 🔹 یکی از روایت‌های مخدوش درج شده در این کتاب، مربوط به تأثیر آقای منتظری در ورود به قم است. خاطره‌گو در این مجال خود را مدافع حضور آیت‌الله بروجردی و امام اعلی الله مقامه‌الشریف را در جایگاه مخالف می‌نشاند: 🔸 «من یادم هست قبلش به آقای خمینی می‌گفتیم که از آقای بروجردی بخواهید به قم بیایند و ایشان گفتند: «می‌ترسیم سه تا آقا چهارتا بشود» باورشان نمی‌آمد که آقای بروجردی بتواند کاری انجام دهد ولی بعد که آقای بروجردی به قم آمده بود روزی ایشان فرمودند:«آقای بروجردی بیست سال دیر به قم آمد، درس ایشان جوری است که طلبه‌ها غیرمستقیم بدون این‌که بفهمند می‌بینند مجتهد شده‌اند.» این تعبیر آقای خمینی نسبت به درس آقای بروجردی بود.»(آیت‌الله العظمی بروجردی به روایت آیت‌الله منتظری ص36-35) 🔹 این خاطره پیش از این نیز به بیانی دیگر در خاطرات منتشر شده آقای منتظری درج شده بود. او در جای دیگر گفته بود: گاهی اوقات درس اخلاق که‌ تمام‌ می‌شد‌، من و آقای مطهری می‌رفتیم خدمت ایشان [امام خمینی] اگر نظریاتی‌ داشتیم اظهار می‌کردیم. مثلاً یادم هست که یک وقت با ایشان صحبت کردیم که این اختلافی که در‌ قم‌ هست‌ الان سه تا آقا هستند که مریدهایشان با هم اختلاف دارند‌، این‌ چیز بدی است. اگر یک جوری می‌شد که آیت‌الله بروجردی را از بروجرد دعوت می‌کردند می‌آمدند‌ قم‌ و ایشان‌ را به عهده می‌گرفتند، این اختلافات کمتر می‌شد، مرحوم آقای‌ خمینی‌ گفتند‌ می‌ترسیم سه تا آقا، چهار تا بشود ... (خاطرات ص91) ❇️ تاریخ‌نگار انقلاب اسلامی؛ حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی در نقد این خاطره می‌گوید: 🔸 آقای منتظری در این‌ فراز‌ از‌ خاطرات کوشیده است برای خود در مورد دعوت آقای بروجردی به قم، نقشی دست‌ و پا‌ کند و چنین بنمایاند که گویا امام به مقام و موقعیت علمی آقای بروجردی و تفوق‌ و برتری‌ او‌ از علمای قم آگاه نبود و او را در ردیف دیگر علمای آن روز قم‌ می‌پنداشت‌. لیکن آقای منتظری با اینکه بیش از چند صباحی نبود به قم آمده‌ بود‌، روی‌ و خارق العادگی که داشت به مقام علمی و موقعیت اجتماعی آقای بروجردی پی برد‌ و اصولاً‌ پیشنهاد دعوت از آقای بروجردی به قم برای نخستین بار از جانب‌ او‌ مطرح‌ شد و از ابتکارات ذهنی او بود!! در این مورد بایسته است چند موضوع مورد بررسی‌ قرار‌ گیرد‌: 🔹 نخست اینکه آقای منتظری در سال 1320ش به قم آمد و در آن‌ برهه‌ هنوز «‌سطح» می‌خواند و خود اعتراف کرده است که «هنوز درس خارج برایم زود بود... و سطح را‌ هم‌ ‌ ‌آن جور که باید مسلط نشده بودم...»(خاطرات ص100) بی‌تردید طلبه تا چند سالی‌ در‌ حوزه‌های درسی فقها و علما زانو نزند و با‌ مبانی‌ علمی‌ آنان به صورت ریشه‌ای آشنا نشود، نمی‌تواند‌ تفوق‌ و برتری برخی از آنان را بر دیگری به دست آورد. تشخیص اعلمیت نیازمند‌ آن‌ است که طلبه در خبره باشد‌ و خبرگی‌ بدون‌ گذراندن چند دوره و به‌ دست‌ آوردن مبانی قوی علمی، محقق نمی شود. بنابراین آقای منتظری در آن روز‌ به‌ عنوان یک محصل مبتدی نمی‌توانست چنین‌ پیشنهادی را به عنوان‌ یک‌ نظر ابتکاری داشته باشد مگر‌ اینکه‌ از زبان دیگری شنیده باشد.(منبع: مقاله تأملاتی نظری و تاریخی در علل و انگیزه‌های پیدایش جریان آقای منتظری-حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی-فصلنامه پانزده خرداد شماره2 زمستان1383) ◀️ ادامه دارد... 🔸🔸🔸 http://bonyadtarikhbook.ir 🔹🔹🔹 @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
♨️ در مراسم خواستگاری رسمی چه شد؟ 💢خاطرات همسر امام، به قلم خودش (5) 🔹... چیزی نگذشت که آقا سید احمد و داماد و دو برادرش آقای پسندیده و آقای هندی راهی تهران شدند، شب اول رمضان بود. از زن‌های طایفه داماد خبری نبود چرا که خانم آقای پسندیده و همشیره داماد، هر دو وضع حمل کرده بودند و نمی‌توانستند سفر کنند و مردها هم معطل نشده بودند و بدون خبر ما وارد تهران شدند و با خود مقداری وسایل عقد آورده بودند آن هم به سلیقه؟ چند مرد روحانی که خود داستانی بود! 🔸... روز دوم ورود آقایان بود که پدر و مادرم کارگرشان آقا ذبیح الله را عقب من فرستادند که امشب میهمان داریم بیایید ... برای رفتن به منزل پدرم مهیا شدم. من هیچگاه تنها از منزل بیرون نمی‌رفتم، با کارگرمان یا به اصطلاح آن روز «نیمچه خانم» که مرتبه‌اش بیشتر از خدمتگذار و کمتر از خانم بود با من همراه می‌آمد. «نیمچه خانم» که اسمش سلطنت خانم بود در درشکه پهلوی من نشست و آقای ذبیح الله هم پهلوی سورچی نشست و مرا همراهی کردند... وارد که شدم فهمیدم قضیه از چه قرار است نمی‌دانم چه بگویم، چه حالی پیدا کردم ! با بهت زدگی بی‌اختیار نشستم، هر یک از اهل خانه می‌آمدند مرا نگاه می‌کردند و می‌رفتند و همه منتظر بودند که چه عکس‌العملی از من سر می‌زند ... 👈🏼ادامه دارد... 📚زندگینامه بانو خدیجه ثقفی (همسر امام ) ص 50-52 🇮🇷 @iranemoaser 🔸🔸🔸 www.Bonyadtarikhbook.ir 🔹🔹🔹 @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
🔻 روایت تحریف/بخش دوم 🔴 نقد خاطرات منسوب به آقای منتظری آقای منتظری ادعا کرده بود که امام اعلی الله مقامه الشریف با حضور آیت‌الله بروجردی در قم مخالف بودند ولی او پیشنهاد داد و زمینه حضور را فراهم کرد. در بخش اول نقد خاطرات منسوب به آقای منتظری اولین دلیل را برای رد این ادعا آوردیم: 🔹🔸https://eitaa.com/bonyadtarikh/942 و اینک دلیل دوم: 🔹 امام سالیان درازی پیش از آمدن‌ آقای‌ منتظری به قم، از آقای‌ بروجردی‌ شناخت‌ داشت و به مقام‌ علمی‌ و تفوق فقهی او نسبت‌ به‌ علمای قم آگاه بود. 🔸آقای بروجردی در دوران زعامت حاج دریک‌ برهه‌ به قم آمد و مورد استقبال آن‌ مرجع‌ بزرگ و علما‌ و فضلای‌ حوزه‌ قرار گرفت. در حوزه‌ی‌ قم به تدریس پرداخت و بسیاری از علما و اساتید فن را مجذوب مقام علمی خود ساخت‌. 🔹در‌ این برهه امام و دیگر اساتید حوزه‌ی‌ قم‌ به‌ برتری‌ علمی‌ و اندیشه‌های سیاسی او‌ بیش‌ از پیش پی بردند. مقام والای علمی آقای بروجردی تا آن پایه بود که حتی مراجع‌ قم‌ نیز‌ به برتری و تفوق او نـسبت به خود‌ اذعان‌ داشتند‌ و این‌ مقام‌ و موقعیت‌ او تقریباً مورد اتفاق مقامات علمی قم و نجف و دیگر علمای بلاد ایران بود و موضوعی نبود که در آن جای شبهه و خدشه باشد. 🔸اگر آقای بروجردی در آن‌ مقطع در حوزه‌ی قم ماندگار شده بود، بی‌تردید تنها مرجع شیعه در حوزه‌ی قم به شمار می‌آمد. لیکن پافشاری اهالی بروجرد و سیل نامه و طومار و تلگرام آنان آقای بروجردی‌ را‌ ناگزیر ساخت که حوزه‌ی قم را ترک کند و به بازگردد.(منبع: مقاله تأملاتی نظری و تاریخی در علل و انگیزه‌های پیدایش جریان آقای منتظری-حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی-فصلنامه پانزده خرداد شماره2 زمستان1383) ◀️ ادامه دارد... 🔸🔸🔸 http://bonyadtarikhbook.ir 🔹🔹🔹 @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹انتقاد صریح حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی نسبت به عمل‌کرد #حسن_روحانی 🔻تمام خصلت‌های ننگین و کثیفی را که #خلفای_اموی و عباسی داشتند در او جمع است و اولین مسئله‌اش هم این است که بی‌صداقت است و دروغ می‌گوید... 🔻همان فحش‌هایی که شاهان و طاغوتیان به مردم می‌دادند او یک زمانی به مردم روا داشت. 🔸🔸🔸 http://bonyadtarikhbook.ir 🔹🔹🔹 @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
⚫️این عکس توضیح ندارد اما فکر کردن؛ چرا. ◼️این #جنایت نمی‌تواند کار مردم باشد و تنها اشرار داعش‌صفت‌اند که می‌توانند این‌گونه #نوجوانی_بی‌گناه را سر به نیست کنند. اما این‌ها را چه کسی تربیت کرده؟ باز هم انگشت اتهام را باید به سمت #آمریکا و البته #اسرائیل برد. ⚫️ #رژیم_صهیونیستی مدت‌هاست در عراق نفوذ دارد و تا کنون جنایات متعددی مرتکب شده است. « از همان روزهای اولیه پس از سرنگونی #صدام، ترور و ناپدید شدن بسیاری از شخصیت‌های سیاسی، مذهبی، اساتید دانشگاه‌ها و دانشمندان عراقی به اخبار ثابت روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها مبدل گشت و یکی از دیدگاه‌های مطرح شده از زمان شروع این اقدامات، موضوع دست داشتن اسراییل در طراحی و انجام آن‌ها بوده است. ◼️مطبوعات رزیم صهیونیستی به استناد گزارش #وزارت_امور_خارجه_آمریکا فاش کردند، سازمان جاسوسی این رژیم « #موساد » با همکاری نظامیان آمریکایی در سال 92-1391، 350 دانشمند هسته‌ای عراق و هم‌چنین 200 استاد عضو هیئت علمی دانشگاه‌های آن کشور را به قتل رسانده است.» (کتاب نفوذ اسراییل در عراق و تأثیر آن بر امنیت ملی ایران، ص150، بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی) 🔳پی‌نوشت: با وجود تمام این جنایات؛ هنوز هم عده‌ای معدود می‌پرسند شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل برای چیست؟ این عکس پاسخ مجددی به این سؤال است. برای آمریکا و اسرائیل و تمام جنایت‌کاران #متوحش_غربی باید آرزوی مرگ کرد چراکه زنده ماندن این موجودات به معنای مرگ شرافت و انسانیت است. @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
🔻 روایت تحریف/بخش سوم 🔴 نقد خاطرات منسوب به آقای منتظری 🔹 در بخش دیگری از کتاب جدیدالانتشار منسوب به آقای ؛ ادعای وی در خصوص زمینه‌سازی برای درج شده است و خاطره‌سازی به نحوی دنبال شده که گویی مردم اقبالی به امام نداشتند و ایشان شخصیت شناخته شده‌ای نبود و حتی شهریه طلاب را هم نمی‌داد اما آقای منتظری نقش ویژه‌ای در ترویج مرجعیت ایشان داشته است: پس از فوت از روزنامه‌ها آمده بودند با طلبه‌ها راجع به مراجع مصاحبه می‌کردند. ما آیت‌الله خمینی را هم مطرح کردیم و روزنامه‌ها نام ایشان را هم جزو مراجع نوشتند... رساله ایشان هم با اصرار و پیگیری ما به چاپ رسید.... 🔸 « ایشان مایل نبود رساله‌اش به چاپ برسد. آقای مولایی آمد به من متوسل شد که بالاخره باید کاری کرد که رساله ایشان به چاپ برسد. ایشان هم حاشیه بر «عروة الوثقی» داشت هم حاشیه بر «وسیلة النجاة» و هم رساله فارسی ظاهرا به اسم «نجاة العباد»؛ که آن وقت از ایشان گرفته شد و به همراه حاشیه عروه به صورت جداگانه به چاپ رسید. بعد از رحلت مرحوم آسیدعبدالهادی، در نجف‌آباد تقریبا مرجعیت آیت‌الله خمینی تعین پیدا کرد. ظاهرا در آن موقع در شهرهایی که مرجعیت ایشان به صورت گسترده مطرح بود یکی در نجف‌آباد بود و دیگری در رفسنجان، اما در شهرهای دیگر از ایشان خیلی تقلید نمی‌کردند. پس از فوت مرحوم آسیدعبدالهادی در نجف‌آباد یک جلسه فاتحه گرفتیم و آقای حاج آقا باقر تدین در آن جلسه منبر رفت و به طور رسمی اعلام کرد که نظر ما برای تقلید به آیت‌الله العظمی حاج آقا روح‌الله خمینی است و بالاخره مرجعیت ایشان در میان مردم نجف‌آباد تثبیت شد. 🔹 ما عنایت داشتیم که آیت‌الله خمینی به طلبه‌ها بدهند، اما ایشان می‌فرمود ما چه داعی داریم که پول قرض بگیریم و شهریه بدهیم، ولی ما عنایت داشتیم که شهریه ایشان همیشه پابرجا باشد، چه در همان اوایل مرجعیت ایشان و چه در زمان و زمان تبعید ایشان که بعدا پیش آمد. آقای غیوری می‎‌گفت ما یک مقدار از تهران راه می‌اندازیم، ما هم از نجف‌آباد و جاهای دیگر مقداری جور می‌کردیم و به هر شکلی بود شهریه ایشان را راه می‌انداختیم، عقیده ما این بود که شهریه ایشان باید محفوظ باشد.»(ص267-266) ◀️ نقد در ادامه... 🔸🔸🔸 http://bonyadtarikhbook.ir 🔹🔹🔹 @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
🔻 روایت تحریف/بخش چهارم 🔴 نقد خاطرات منسوب به آقای منتظری 🔹 مشابه این خاطرات از جانب بیت آقای منتظری پیش از این نیز چاپ شده بود. او در جای دیگر گفته بود 🔸 بعد از وفات آیت‌الله بروجردی، آیت‌الله گلپایگانی و آیت‌الله شریعتمداری و تا‌ اندازه‌ای‌ آیت‌الله مرعشی در قم مرید و سلام و صلواتی‌ داشتند‌، اما‌ آیت‌الله خمینی نه... ایشان به طور کلی‌ در‌ این وادی‌ها نبودند، حتی رسـاله‌ی چـاپ شده هم نداشتند. من و آقای مولایی با‌ اصرار‌ رساله‌ی ایشان را گرفتیم و دادیم‌ چاپ‌ کردند... ایشان‌ اصلاً‌ در‌ وادی مرجعیت نبودند...(خاطرات ص201) 🔹 حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی در نقد این خاطره می‌گوید: در آغاز نهضت باید دانست‌ که‌ اصرار این و آن نبود که امام‌ را به پرداخت شهریه‌ و چاپ‌ رساله ناگزیر ساخت. این استقبال‌ مردم‌ بود که زمینه را برای دادن شهریه و چاپ و انتشار رساله‌ی او هموار کرد‌. 🔸مردم‌ ایران در پی نهضت و روشنگری‌های‌ امام‌ به‌ خود آمدند، از‌ غفلت‌ و ظلمت رهیدند، امام را‌ به‌ درستی شناختند و در او ویژگی‌ها و برجستگی‌های بی‌مانندی دیدند، رازهای دل خود را در کلام‌ او‌ یافتند، خواسته‌های درونی خویش را در‌ قلم‌ و زبان او‌ دیدند‌. او، سوز و گداز او‌، خشم و خروش او مردم را شیفته کرد و دگرگون ساخت، مردم سر در راه او گذاشتند‌. پیروی‌ از او را برخود واجب و وظیفه‌ دانستند‌. اینجا‌ بود‌ که‌ به‌ سوی‌ او سرازیر شد و عموم کسانی که از او تقلید می‌کردند، به علت عدم دسترسی به رساله‌ی‌ او‌ به‌ اعتراض برخاستند و از او درخواست رساله کـردند‌. در‌ چنین‌ شرایطی‌ امام‌ با‌ انتشار رساله‌ی عملیه و پرداخت شهریه موافقت کرد، چنان که آقای منتظری نیز به آن اذعان کرده است: 🔹... اصلاً ایشان در وادی مرجعیت نبودند و طبعاً کسی پول هم‌ به ایشان نمی‌داد. اما در جریان ، ایشان از همه تندتر و داغ‌تر به صحنه آمدند و اعلامیه‌های ایشان همه جا، تهران و جاهای دیگر، حسابی پخش شد، کم کم مردم‌ به‌ ایشان رو آوردند، به خصوص از تهران جمعیت زیادی به خانه‌‌ی ایشان می‌آمدند و کم‌کم پول هم به ایشان می‌دادند... (خاطرات ص201) 🔸 در مورد دیگر چنین اعتراف کرده‌است: ... وقتی این لایحه مطرح‌ شد‌، اعتراض کردند، اما خیلی دست به عصا و با احتیاط، کسی که خیلی تند و تیز مطرح می‌کرد، آقای خمینی بود. روی همین‌ اصل‌ هم ایشان از همان روز معروف شد. اصلاً شناخت نسبت به ایشان در بازار تهران و در مردم، به واسطه‌ی همان اعلامیه‌ها بود... ❇️ واقعیت این است‌ که‌ هیچ کس در جریان‌ مرجعیت‌ و موقعیت امام نقشی نداشت. این مقام علمی و معنوی او بود که مردم را به سوی او کشانید. این سخنرانی‌های دلنشین و اعلامیه‌های آتشین او بود که ملت ایران را شیفته و شیدای‌ او‌ کرد و عشق و علاقه‌ی او را در دل‌ها حاکم ساخت. 🔹 اگر امام با اصرار این و آن به شهریه دادن و انتشار رساله تن در می‌داد، در پی درگذشت آقای بروجردی که شماری‌ از‌ شاگردان و ارادتمندان‌ او پافشاری داشتند که او را به صحنه‌آورند و به عنوان یک مطرح کنند، چرا رساله‌ی‌ او چاپ و منتشر نشد و شهریه‌ای از جانب او پرداخت نگردید؟ 🔸آقای منتظری‌ اگر‌ توان‌ این را داشت که به تعبیر خود «به زور شهریه را به گردن ایشان» بگذارد، چرا در ‌‌پی‌ رحلت به چنین زور آزمایی دست نزد و امام را به دادن‌ شهریه‌ و چاپ‌ رساله نتواست وا دارد؟(منبع: مقاله تأملاتی نظری و تاریخی در علل و انگیزه‌های پیدایش جریان آقای منتظری-حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی-فصلنامه پانزده خرداد شماره2 زمستان1383) ◀️ ادامه دارد... 🔸🔸🔸 http://bonyadtarikhbook.ir 🔹🔹🔹 @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
🔻 روایت تحریف/بخش پنجم 🔴 نقد خاطرات منسوب به آقای منتظری 🔹 نکته‌ی درخور توجه اینکه آقای خود اعتراف کرده است که اصرار‌ کسان به واداشتن امام به چاپ رساله و دادن شهریه بی‌نتیجه بوده و این نهضت‌ او بر ضد رژیم‌ شاه‌ بوده است که زمینه را برای مرجعیت مطلق او هموار کرده است: 🔸 ... درس آقای خمینی در زمان آیت‌الله بروجردی از مهم‌ترین درس‌ها بود و حدود پانصد ششصد نفر شاگرد داشت و بعد از‌ فوت آیت‌الله بروجردی، ایشان یک قدم هم برای مرجعیت خودش برنداشت. به اصرار به او گفتند رساله‌تان را بدهید چاپ کنند. ایشان حاضر نبودند، تا اینکه مسأله‌ی پیش‌ آمد‌... آیت‌الله خمینی در این امر از همه فعالیت بیشتری داشت و اعلامیه‌های مهمی‌داد، در نتیجه مردم ایشان را شناختند و به سراغ ایشان آمدند... 🔹 امام هیچ گاه و هرگز در این اندیشه نبود‌ که‌ اگر شهریه را آغاز کرد، نبایستی قطع شود بلکه برعکس بر این نظر بود که اگر بودجه رسید، شهریه می‌د‌‌هد و هرگاه بودجه‌ای نبود مسئولیتی ندارد. نگارنده به یاد دارد‌ آن‌ گاه که نخستین شهریه‌ی امام در اردیبهشت ماه 1342 رسماً پرداخت شد، برخی از نزدیکان و ارادتمندان امام به او پیشنهاد داده بودند که مقدار شهریه را کمتر کند و نیز‌ به‌ طلابی‌ که مقدمات می‌خوانند شهریه نپردازد‌ تا‌ از‌ بودجه‌ی موجود، شهریه‌ی چند ماه را بتوان تأمین کرد. لیکن امام مخالفت کرد و دستور داد همه‌ی موجودی‌ را‌ میان‌ عموم طـلاب (چه آنهایی که مقدمات می‌خوانند و چه‌ آنهایی‌ که در پایه‌ی سطح و خارج هستند)، تقسیم کنند و افزوده بود اگر بودجه رسید ماه‌های دیگر نیز شهریه می‌دهیم و اگر‌ نرسید‌، نمی‌پردازیم‌. در تاریخ امام نخستین مرجعی بود که به‌ طلابی که مقدمات می‌خواندند نیز شهریه می‌داد. 🔸 آن گونه کوته‌اندیشی‌ها که مبادا بودجه برای شهریه نرسد و شهریه به‌ طور‌ مستمر‌ و پیوسته پرداخت نشود و مایه‌‌ی آبروریزی برای «آقا» شود و... در مرام و مکتب‌ امام‌ راه و جایی نداشت. این گونه دیدگاه‌ها از آن کسانی است که هنوز از بیماری خود محوری‌ و خودپرستی‌ نرهیده‌اند‌ و در کردار و گفتارشان خدا جایی ندارد، طبق هواهای نفسانی حرکت می‌کنند و حرف‌ می‌زنند‌ و خاطره‌ می‌گویند. لیکن انسان‌های وارسته و خود ساخته که به دنبال انجام وظیفه هستند و طبق وظایف‌ و مسئولیت‌های‌ دینی‌ قلم می‌زنند و قدم برمی‌دارند، آزاداندیش‌تر از آنند که به شهریه و استمرار آن اندیشه کـنند‌ و بابت‌ بود و نبود آن نگرانی داشته باشند. 🔹 البته نگارنده بر آن نیست این واقعیت‌ را‌ انکار‌ کند که بسیاری از شاگردان و ارادتمندان امام در پی درگذشت آقای بروجردی در فرصت‌ها‌ و مناسبت‌های‌ گوناگون، بارها به امام پیشنهاد می‌دادند که به دادن شهریه و چاپ و انتشار اقدام‌ کند‌، لیکن امام تا روزی که مردم به او روی نیاوردند و بودجه‌ی اولیه برای پرداخت شهریه‌ فراهم‌ نیامد، این پیشنهاد را نپذیرفت و به آن مبادرت نورزید. از این رو‌، شهریه‌ی‌ امام‌ در پی اوج گیری نهضت او آغاز و دنبال شد. 🔸در مورد رساله‌ی عملیه نیز امام آن‌ روز‌ که‌ مقلدین به او روی آوردند و خواستار رساله شدند، تنها با چاپ و انتشار‌ آن‌ موافقت کرد و هیچ مبلغی بابت چاپ آن هزینه نکرد. مردم با هزینه‌ی شخصی آن را به‌ چاپ‌ رساندند. آن گاه که امام با چاپ رساله موافقت کرد، جمعی در‌ اکیپ‌های‌ مختلف به تنظیم آن به صورت توضیح‌ المسائل‌ پرداختند‌ و آقای حاج شیخ اصلاح و تصحیح‌ نهایی‌ آن را به پایان برد و نخستین توضیح المسائل امام در تاریخ هفتم یا‌ هشتم‌ محرم83 (هـ. ق) (دهم یا‌ یازدهم‌ خرداد 1342‌) بـه‌ بازار‌ آمد. (منبع: مقاله تأملاتی نظری و تاریخی در علل و انگیزه‌های پیدایش جریان آقای منتظری-حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی-فصلنامه پانزده خرداد شماره2 زمستان1383) ◀️ ادامه دارد... 🔸🔸🔸 http://bonyadtarikhbook.ir 🔹🔹🔹 @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹واکنش حجت‌الاسلام و المسلمین به نسبت‌های ناروای رئیس‌جمهور علیه ائمه علیهم‌السلام ⁉️تفاوت عمل‌کرد رئیس‌جمهور با خلفای اموی و عباسی چیست؟ 🔴یکی از دلایلی که این شخص از خدا بیگانه است همین نسبت‌های ناروایی بود که به ائمه اطهار داد. 🔴اگر خلفای اموی و عباسی، کسانی را پول می‌دادند که روایاتی را به نفع طاغوتیان جعل کنند؛ او خود سعی کرد به جعل کردن... 🔸🔸🔸 http://bonyadtarikhbook.ir 🔹🔹🔹 @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
"42/3/6 به موجب گزارش رسیده از قم یک برگ صورت اسامی وعاظی که تصمیم دارند از طرف خمینی به قطر و کویت و بحرین و پاکستان و آبادان رفته و بر علیه تبلیغ نمایند به پیوست تقدیم می گردد..."(امام خمینی در آینه اسناد ج1 ص375) 📜در پیوست اسم هجده نفر از طلاب و فضلا درج شده است. 🔴🔻 حرکتهای خودجوش و کم هزینه طلاب یک نظام 2500 ساله را ساقط کرد. ◀️◀️ احیای تحرکات خودجوش تبلیغی-سیاسی در بین طلاب تنها راه ایجاد است. 🔸🔸🔸 http://bonyadtarikhbook.ir 🔹🔹🔹 @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
🔻 روایت تحریف/بخش ششم 🔴 نقد خاطرات منسوب به آقای منتظری 🔹آقای منتظری خود را در مرجعیت امام مؤثر می‌داند. این در حالی است که ایشان پیش از آغاز نهضت در سال 1341 در جرگه‌ی مراجع‌ قرار‌ داشت و در میان کسانی که او‌ را می‌شناختند و با نام‌ او‌ آشنا بودند، به عنوان یک‌ مرجع‌ ‌ ‌مطرح بود حتی در دوران در برخی از نقاط ایران‌ مقلدینی‌ داشت. چنان که در کتاب‌ نهضت‌ امام‌، آمده‌است: 🔸 ... مقامات جاسوسی‌ و به‌ اصطلاح امنیتی رژیم شاه‌ در‌ ابتدای تأسیس ساواک درباره‌ی حوزه‌ی قم و مقامات برجسته‌ی‌آن حوزه و شمار طلابی که در آن‌ حوزه‌ به تحصیل سرگرمند، نیز درباره‌ی مدارج‌ تحصیلی‌ و حقوق مستمری‌ آنان‌، به‌ تحقیق و تفحص دست زده‌ و گزارشی تهیه کرده‌اند. در این گزارش درباره‌ی مراجع تراز دوم پس از حاج آقا حسین‌ بروجردی‌ (مرجع علی الاطلاق جهان تشیع) و شمار‌ طلابی‌ که‌ در‌ درس‌ آنان شرکت می‌کنند‌ و منطقه‌ی‌ نفوذ آنان نیز اطلاعاتی داده‌اند. 🔹در این گزارش که در تاریخ 22/12/1335 داده شده‌، شاگردان‌ درس‌ امام را حدود پانصد نفر ذکر کرده‌ و اعتراف‌ کرده‌ است‌ که‌ از‌ لحاظ درس حائز اهمیت است و یادآور شده است که در ایالات مرکز و غرب ایران، مقلد دارد... این گزارش از سوی سرهنگ قلقسه رئیس دایره‌ی امنیت و مذاهب، به‌ اداره‌ی سوم ساواک داده شده‌است.... (منبع: مقاله تأملاتی نظری و تاریخی در علل و انگیزه‌های پیدایش جریان آقای منتظری-حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی-فصلنامه پانزده خرداد شماره2 زمستان1383) ◀️ ادامه دارد... 🔸🔸🔸 http://bonyadtarikhbook.ir 🔹🔹🔹 @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
📜« آقای #وحید_خراسانی در هیئت عزاداران ابوالفضلیان شهر ری در ساعت 9:00 روز 42/3/11 ضمن موعظه گفت بلندگوها را که در خیابان‌ها نصب شده تا #دستورات_اسلامی به گوش مردم برسد قطع می‌کنند و حال آن‌که دستگاه فعلی صدای فاحشه‌ها و مطرب‌ها را در خیابان‌ها دایر می‌نماید. من این موضوع را در مسجد سیدعزیزالله برای #اهالی_تهران خواهم گفت که به مردم عزادار شهر ری چه خواهد گذشت.»(حجت‌الاسلام حاج شیخ عباسعلی اسلامی به روایت اسناد ساواک ص212) 🔹پیش از عاشورای سال 1342 امام اعلی الله مقامه الشریف از مبلغان مذهبی دعوت نمود که برای دفاع از اسلام و علیه رژیم پهلوی دست به روشنگری بزنند. 🔸رژیم پهلوی به انحاء مختلف با این دعوت مبارزه کرد و حتی بلندگوی فضلای مشهور آن زمان از جمله آیت‌الله العظمی وحید خراسانی حفظه‌الله را قطع می‌نمود. ◀️در این سند واکنش قاطع ایشان و تهدید علیه رژیم به روشنگری را مشاهده می‌کنید. 🔸🔸🔸 http://bonyadtarikhbook.ir 🔹🔹🔹 @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
🗞 ؛ یکشنبه 24 آذر عکس را در صفحه اول چاپ کرد. ظاهرا مسئولین و نویسندگان شرق می‌خواهند در قالب یادداشت‌هایی حوادث و چهره‌های دهه 60 را بررسی کنند و اعترافات صادق قطب‌زاده را به همین منظور منتشر نموده‌اند. آیا هدف روزنامه شرق بررسی صادقانه و جامع شخصیت‌های دهه شصت است؟ ظاهرا هدف این نیست... 🖊یادداشت کامل در ادامه: 🔹🔸https://eitaa.com/bonyadtarikh/957 🔸🔸🔸 http://bonyadtarikhbook.ir 🔹🔹🔹 @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
🗞روایت یک‌طرفه از یک کودتاچی 🔸روزنامه شرق؛ یکشنبه 24 آذر عکس را در صفحه اول چاپ کرد. ظاهرا مسئولین و نویسندگان شرق می‌خواهند در قالب یادداشت‌هایی حوادث و چهره‌های دهه 60 را بررسی کنند و اعترافات صادق قطب‌زاده را به همین منظور منتشر نموده‌اند. آیا هدف بررسی صادقانه و جامع شخصیت‌های دهه شصت است؟ 🔹شاید هدف این نباشد چراکه مسئولین این روزنامه به صورت یک‌طرفه تنها سخنان قطب‌زاده را منتشر کرده‌اند و طبیعی است یک مجرم که خطر اعدام را نزدیک خود حس می‌کند همه حقایق را بازگو نمی‌کند و چه بسا برای حفظ جان خود دروغ هم بگوید. در هنگام ورود به عرصه تاریخ باید بدانیم که تاریخ‌نگاری عملی بسیار دقیق و ظریف است که با حزبی و احساسی جمع نمی‌شود. 🔸قطب‌زاده سال‌ها قبل از پیروزی شخصیتی منافق و منحرف بود و این انحراف قطب‌زاده برای شخصیت‌های بابصیریتی هم‌چون مرحوم پیدا بود و ایشان در برملا كردن نقشه‌ها و نيرنگ‌های قطب‌زاده و دارودسته او در ميان روحانيان مبارز نجف و پيشگيری از فريب طلاب نقش بسزايی داشت و رخصت نمی‌داد كه قطب‌زاده‌ها و ديگر عناصر و گروه‌های مرموزی كه به قصد به نجف مي‌آمدند و بر آن بودند در ميان طلاب، عناصر ساده‌لوح و خامی را بيابند و آلت دست كنند، كاميابی داشته باشند و با دست پر برگردند. 🔹اين هوشياری و آگاهی آن شهيد برای عناصر مرموزی چون قطب‌زاده و عوامل او سخت و شكننده بود و آنان را بر آن می‌داشت كه چهره او را مخدوش كنند و بكوشند كه او را از سر راه مطامع خود كنار زنند.(فصلنامه پانزده خرداد، ش30، ص2154) 🔸برخورد قاطع مرحوم آیت‌الله سیدمصطفی خمینی با قطب‌زاده در مقاطع دیگر هم ادامه داشت.حجت‌الاسلام و المسلمین در کتاب نهضت امام خمینی می‌نویسد: 🔹در تاريخ خردادماه 1349 آقاي صادق قطب‌زاده براي نخستين‌بار به نجف آمد و در شب يكشنبه 31خردادماه در منزل برادر سيد مصطفي به سر برد. بايد تأكيد كنم شناختي را كه ملت عزيز ايران امروز از آقاي قطب‌زاده پيدا كرده است، برادر شهيد در همان يك شب از او به دست آورد و به راستي دريافت كه او چه عنصر خطرناكي براي انقلاب ايران خواهد بود. گويا وضع امروز و سوءاستفاده‌هايي را كه آقاي قطب‌زاده و او از انقلاب و رهبر آن به عمل آورده و سپس توطئه‌هايی را كه عليه انقلاب و جمهوري اسلامي به كار گرفت با چشم دل مي‌ديد و از اين رو به شدت رنج مي‌برد. 🔸بارها به من و ديگر برادران روحاني توصيه مي‌كرد كه از هر گونه همكاري و حتي ديدار با قطب‌زاده بپرهيزيم و خود نيز از آن شب كه قطب‌زاده در منزلش بود تا روزي كه به رسيد ديگر حاضر نشد كه با او روبه‌رو شود و تلاش‌هاي همه‌جانبه آقاي قطب‌زاده براي تنها يك ساعت ديدار و گفت‌وگو با آن شهيد آگاه با شكست روبه‌رو شد و جالب آنكه آقاي قطب‌زاده در سال 1350- كه بار ديگر راهي نجف شده بود- پس از ورود، ساك دستي خود را به دست يكي از افرادي كه در منزل امام كار مي‌كرد- به نام غلامرضا- داد تا به منزل شهيد مصطفي خميني ببرد و به او خبر دهد كه آقاي قطب‌زاده به آنجا وارد خواهد شد! 🔹در حضور شهيد مصطفي خميني بودم كه غلامرضا ساك او را آورد و پيام او را به آن شهيد رسانيد؛ ليكن او با عصبانيت ساك را به بيرون افكند و به غلامرضا گفت از قول من به او بگو كه حق آمدن به منزل مرا نداري! فرداي آن روز آقا سيد مصطفي در بيروني منزل امام نشسته بود،‌ آقاي قطب‌زاده وارد شد و به او سلام كرد، شهيد سلام او را پاسخ داد و روي خود را از او برگردانيد و پس از لحظه‌اي از جا برخاست و از مجلس بيرون رفت. 🔸اين برخورد قاطع و انعطاف‌ناپذير آن شهيد با آقاي قطب‌زاده براي بسياري از افراد كه از ماهيت او آگاهي نداشتند شگفت‌آور بود و برخي نيز به حاج‌ سيد مصطفي اعتراض مي‌كردند كه شما چگونه افراد ماركسيست را به حضور مي‌پذيريد و با آنان به گفت‌وگو مي‌نشينيد ليكن از پذيرش و گفت‌وگو با آقاي قطب‌زاده سر باز مي‌زنيد؟ 🔹او پاسخ مي‌داد كه «فرق يك ماركسيست با صادق قطب‌زاده، فرق كافر و منافق است. وقتي كه با يك ماركسيست روبه‌رو مي‌شوم مي‌دانم كه طرف حساب چه‌كاره است اما در برخورد با افرادي مثل قطب‌زاده نمي‌دانم طرف حساب من كيست و چه‌كاره است و از اين آمد و رفت چه نقشه‌اي در سر دارد. آنچه برايم مسلم است اين است كه قطب‌زاده و قطب‌زاده‌ها در راه خميني نيستند و به روحانيت ايمان ندارند و خلاصه آدم‌هاي مرموزي به نظر مي‌آيند و لذا ترجيح مي‌دهم كه اصلاً از هر گونه تماس و مذاكرات با اين‌گونه افراد پرهيز كنم تا از شرشان در امان باشم». (نزديك به اين مضامين)( سيد حميد روحاني،نهضت امام خمینی ج2 ص591-590) 🔸🔸🔸 http://bonyadtarikhbook.ir 🔹🔹🔹 @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
🔻 روایت تحریف/بخش هفتم 🔴 نقد خاطرات منسوب به آقای منتظری جناب مجتبی لطفی از هواداران آقای حسینعلی منتظری است که در کتاب جدید خود به تکرار خاطراتی پرداخته که باطل بودن آن پیش از این اثبات شده بود. به مناسبت سال‌گرد مرگ آقای منتظری به نقد بخش‌هایی از این کتاب پرداختیم: 🔹🔸https://eitaa.com/bonyadtarikh/942 🔹🔸https://eitaa.com/bonyadtarikh/944 🔹🔸https://eitaa.com/bonyadtarikh/948 🔹🔸https://eitaa.com/bonyadtarikh/949 🔹🔸https://eitaa.com/bonyadtarikh/950 🔹🔸https://eitaa.com/bonyadtarikh/954 و اما ادامه مطالب: 🔹 در بخشی از کتاب به نقل از آقای ادعا شده بود درج نام امام در جراید به عنوان به خاطر مصاحبه ایشان بوده است. این ادعا نیز پیش از این در خاطرات منسوب به آقای منتظری منتشر شده بود: 🔸 ... پس از فوت آیت‌الله بروجردی از‌ روزنامه‌ها‌ آمده بودند با طلبه‌ها راجع به مراجع مصاحبه می‌کردند، ما آیت‌الله خمینی را مطرح کردیم و روزنامه‌ها نام ایشان را جزو مراجع نوشتند... تاریخ‌نگار انقلاب اسلامی جناب سیدحمید روحانی در نقد این خاطره می‌نویسد: 🔹 اولا در آن روز این‌گونه مرسوم نبود که‌ خبرنگاران‌ در کوچه و بازار راه بیفتند و با مردم یا طلاب مصاحبه کنند. 🔸 ثانیا نمایندگان و خبرنگاران روزنامه‌ها در به علت اینکه بلیت بخت‌‌آزمایی، ورق قمار و کتاب‌های مستهجن می‌فروختند، از نظر‌ روحانیان‌ و طـلاب آنقدر منفور بودند که به خود جرأت نمی‌دادند به فیضیه و طلاب و روحانیان نزدیک شوند. 🔹 ثالثا آقای منتظری از نظر ارباب جراید و مطبوعات چهره شناخته شده‌ای نبود که خبرنگاران‌ سراغ‌ او‌ بروند، تنها روحانیانی که در‌ حوزه‌ قم‌ از نظر ارباب جراید شناخته شده بودند نویسندگان مجله « » بودند. 🔸 رابعا اگر خبرنگاری به سراغ آقای منتظری رفته بود‌ و با‌ او‌ در زمینه مراجع گفتگویی کرده بود، بی‌تردید آقای‌ منتظری‌ یا تنظیم کنندگان خاطرات او آن را با آب و تاب بیان می‌کردند که خبرنگار روزنامه‌ای مثلا به منزلم آمد‌، یا‌ سر‌ درس من حاضر شد و یا اینکه در مسیر راه جلوی‌ مرا گرفت. آقای منتظری در خاطرات آنگاه که با کلمه «ما» و به صورت سربسته ادعایی می‌کند: «ما آیت‌الله‌ خمینی‌ را‌ مطرح کردیم» نشان از این نکته دارد که شخصا نقشی نداشته‌ است‌ و می‌خواهد به اصطلاح خود را به گونه‌ای «قاطی» کند! 🔹 خامسا این علمای تهران مانند ، و و حتی مرحوم سید محمد بهبهانی بودند که در گفتگو با‌ برخی‌ از‌ ارباب جراید از مقام و موقعیت علمی امام سخن گفتند. آنگونه که شهید محلاتی روایت‌ می‌کرد‌ در‌ ملاقات خصوصی‌ای که برخی از ارباب جراید مانند عباس مسعودی در پی درگذشت آقای‌ بروجردی‌ با سید محمد بهبهانی داشتند، آقای بهبهانی صریحا اظهار کرده بود «آقای خمینی‌ اگر‌ به‌ میدان بیاید از همه این مراجع شایسته‌تر است، حیف که اهلش نیست». 🔸 سادسا مقامات‌ دولتی‌ و کارشناسان در امور روحانیت سالیان درازی پیش از درگذشت آقای بروجردی‌ از‌ مقام‌ و موقعیت امام آگاهی داشتند، چنان که در پیش اشاره شد، سرهنگ قلقسه در گزارش خود‌ در‌ سال 1335، شمار شاگردان امام را و اینکه در کدام منطقه ایران مقلد‌ دارد‌، بازگو‌ کرده است، بنابراین امام به عنوان مرجع تقلید مطرح بود، نه اینکه آقای منتظری بنابر‌ ادعای‌ خود‌، او را مطرح کرده باشد و روزنامه‌ها طبق گفته او «نام ایشان را‌ جزو‌ مراجع‌» نوشته باشند.(منبع: مقاله تأملاتی نظری و تاریخی در علل و انگیزه‌های پیدایش جریان آقای منتظری-حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی-فصلنامه پانزده خرداد شماره 5 سال1384) ◀️ ادامه دارد... 🔸🔸🔸 http://bonyadtarikhbook.ir 🔹🔹🔹 @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
🔻 روایت تحریف/بخش هشتم 🔴 نقد خاطرات منسوب به آقای منتظری 🔹 در بخش از خاطرات منسوب به آقای منتظری آمده است: ... همه مراجع برای فاتحه گرفتند و هر کدام به تناسب‌ موقعیت‌ خود زودتر اعلام فاتحه می‌کردند آیت‌الله خمینی شاید نفر پانزدهم، شانزدهم بود‌ که‌ اعلام فاتحه کرد...(خاطرات ص189) 🔸 در نقد این کلام؛ استاد سیدحمید روحانی چنین می نویسد: در این فراز از‌ خاطرات‌ تلاش‌ شده است، به شکل مرموزی مقام علمی‌ و اجتماعی‌ را به زیر سؤال ببرد و او را از نظر مقام و موقعیت در‌ حوزه‌ قم در رده «پانزدهم، شانزدهم‌» بنمایاند‌ که لابد‌ در‌ ردیف‌ فضلای تراز دوم حوزه قرار داشته‌ است‌!! در صورتی که اعلام فاتحه از طـرف امام پس از دیگران نه‌ به‌ تناسب موقعیت، بلکه روی ادب و بود که نمی‌خواست در‌ برپایی‌ مراسم بزرگداشت، معارض دیگران باشد‌. اصولا‌ دأب امام در این‌گونه برنامه‌ها این بود که می‌گذاشت همه کسانی که برآنند‌ مراسمی‌ برپا دارند، برنامه خود را‌ اعلام‌ کنند‌ و به انجام برسانند‌، آنگاه‌ که برپایی مراسم از‌ طرف‌ این و آن به پایان می‌رسید و دیگر از طرف کسی اعلام فاتحه نمی‌شد، امام مراسمی‌ برپا‌ می‌داشت. 🔹 نگارنده(حجت الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی) به یاد دارد که‌ در‌ پی درگذشت‌ آقای‌ حکیم‌ در نجف اشرف در‌ سال 1349، آنگاه که مراجع تراز اول و دوم، فضلا و اساتید حوزه، طلاب برخی شهرها و کشورها‌ و حتی‌ اصناف بازار مراسم فاتحه برپا کردند‌، امام‌ آخرین‌ نفری‌ بود‌ که برای آن‌ مرحوم‌ مراسم بزرگداشتی گرفت و دستور داد که در اعلام مراسم از طرف او، نام او را بدون‌ هیچ‌گونه‌ عناوین‌ و القابی ببرند، شماری از جوانان عرب و طلاب به دفتر مؤذن هجوم‌ بردند و می‌خواستند گوینده را مورد ضرب و شتم قرار دهند که چرا از امام به صورت اهانت‌آمیز نام برده است. گوینده دست خط امام را به آنان ارائه داد که در‌ آن‌ تأکید شده بود از من جز به عنوان « » نام برده نشود. افق عرفانی و اخلاقی امام کجا و آن تحلیل‌های ناسوتی و دنیا‌‌زده کجا! (منبع: مقاله تأملاتی نظری و تاریخی در علل و انگیزه‌های پیدایش جریان آقای منتظری-حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی-فصلنامه پانزده خرداد شماره 5 سال1384) ◀️ ادامه دارد... 🔸🔸🔸 http://bonyadtarikhbook.ir 🔹🔹🔹 @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
🔻 روایت تحریف/بخش نهم 🔴 نقد خاطرات منسوب به آقای منتظری 🔹 بخش دیگری از خاطرات آقای منتظری در حقیقت طعنه و است که البته آقای منتظری آن را به امام نسبت می‌دهد: 🔸 یادم‌ است این داستان را برای من نقل کردند،ایشان‌ فرمودند: مرحوم الحسن_اصفهانی که فوت شد، علمای مشهد جمع شدند که‌ مرجع معین کنند، یکی‌ از‌ آقایان در آن جلسه می‌گوید آقای حاج آقا حسین قمی برای‌ مرجعیت خوب است ولی ریشش دست پسرش آ سید مهدی است،آقای بروجردی‌ هم‌‌ خوب است ولی ریشش دست‌ حاج‌ آقا روح اللّه است، ما بیاییم آسید محمود شاهرودی را معین بکنیم که در اختیار خودمان باشد...مرحوم آیت اللّه آقای حاج میرزا مهدی‌ اصفهانی‌‌ (رحمت اللّه علیه)در‌ آن‌ جلسه گفته بودند پس این جلسه ما از جلسه کمتر نیست. ما آمده‌ایم ببینیم چه کسی اعلم و است یا اینکه ببینیم چه کسی ریشش دست‌ ماست‌... .(خاطرات ص190) 🔹 این‌ داستان را از قول در خاطرات‌ آورده‌اند،لیکن اگر به‌ راستی چنین داستانی را بازگو کرده چرا لحظه‌ای اندیشه نکرده است که چگونه‌ امام در سخنرانی‌های عمومی‌ و یا‌ نیمه‌ عمومی‌ خود هیچ‌گاه به بازگو کردن این‌ داستان نپرداختن و حتی به آن اشاره‌ نکردند؟!آیا خردمندان و عقلای قوم هر‌ آنچه می‌شنوند ‌ ‌بی‌تأمل و نسنجیده بر زبان می‌آورند؟ 🔸دور از نظر نیست که در‌ ارتباط‌ آقای‌ منتظری با هم‌ آزردگی خاطری بوده است که به آوردن‌ این داستان و یا ساختن آن ‌‌به‌ نام امام‌ منجر گردیده است؟!در این داستان نه‌ تنها علمای مشهد به زیر‌ سؤال‌ رفته‌اند‌، بلکه مرحوم حاج آقا حسین قمی و آقای بروجردی نیز مورد اهانت قرار گرفته‌اند. (منبع: مقاله تأملاتی نظری و تاریخی در علل و انگیزه‌های پیدایش جریان آقای منتظری-حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی-فصلنامه پانزده خرداد شماره 16 تابستان1387) ◀️ ادامه دارد... 🔸🔸🔸 http://bonyadtarikhbook.ir 🔹🔹🔹 @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
🔆خاطرات همسر امام، به قلم خودش (6 ) ✳️ اتکا به نفس آقای داماد 🔹... با تمام ایراداتی که به این کار داشتم در یک لحظه خودم را به خدا سپردم و فهمیدم باید تسلیم تقدیر الهی شد و تابع محض بود و خودم را تسلیم تقدیر و نمودم تا ببینم با من چگونه رفتار خواهد کرد. 🔸 مادر و خواهرانم اصرار داشتند که من را ببینم با خود می‌گفتم چه ببینم و چه نبینم همین است که هست ولی آنان اصرار داشتند... 🔹 با خود فکر می‌کردم آنکه آن همه اصرار دارد حتماً خود را آراسته و لباس خوب پوشیده است ولی با کمال تعجب او را سیدی و بی‌آلایش، دارای عمامه، قیافه‌ای معمولی معمولی، لاغر، زرد رنگ، سبزه و ، تو گویی میهمان ما برای مجلس درس مهیا شده بود نه مجلس خواستگاری با دختری با آن خصوصیات، آن هم بعد از ماهها اصرار و انکار، تنها چیزی که به راحتی می‌شد در سیمای داماد یافت، اتکاء به نفس بود و بس. پنداری همه چیز را هیچ می‌انگاشت و این را به راحتی می‌شد فهمید ... 🔸نه قدرت نه گفتن داشتم و نه قدرت «آری» . درست یادم است که زانوهایم را در بغلم گرفته بودم و در کنار اتاق مظلومانه نشسته بودم، نمی‌دانم چه فکر می‌کردم ... 👈🏼ادامه دارد... 📚زندگینامه بانو خدیجه ثقفی ( همسر امام ) ص 52-53 @iranemoaser 🔸🔸🔸 http://bonyadtarikhbook.ir 🔹🔹🔹 @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.