eitaa logo
حیفه نبینی/یک از هزاران
149 دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
9هزار ویدیو
28 فایل
کرسی آزاداندیشی پیرامون مسائل روز ملت ایران و امت اسلام با ارائه مطالب دینی و سیاسی عنوان اولیه کانال؛ «چلچراغ معارف و احکام حم» است. (حم/HM = حسینی منتظر) @chelcheraaqHM در ادامه، ممکنست عنوان یا عکس پروفایل آن، تغییر کند اما نشانی آن، ثابت خواهد ماند!
مشاهده در ایتا
دانلود
☫﷽☫ 🚩 عباس مغبوط الشهدآء!شاهکار عباس چیست؟ 👈(بخش ۲): {👈 بخش ۱ 👉} ... یعنی؛ عمويمان عبّاس(ع)، بصيرتى عميق و ايمانى استوار داشت و در معیّت اباعبدالله الحسين(ع) جهاد كرد و مردانه جنگيد و شهيد شد. و حال آنکه این ساحت ( و ) هم بی‌نظیر نبود و نمی‌تواند کسب آن مقام اعلای الهی گردد و او را سازد. ‼️ بد نیست مقایسه‌ای بین عباس(س) با قرین و تالی‌تِلوِ او یعنی علی‌اکبر(س) داشته باشیم: عباس در عاشورای ۶۱ هـ.ق. حدودا ۳۴ ساله بود و علی اکبر حدوداً ۲۷ ساله. فلذا تقریبا جوانانی هم‌سن و سال بودند. بصیرت و رشادت و نیز وفاداری هر دو به مولایشان یکسان بود. در شجاعت و رزم‌آوری و پیشتازی و مقاومت، دست کمی از همدیگر نداشتند. اگر عباس کاروانیان بود، علی‌اکبر هم و آذوقه آنان بود که زحمات و سختی‌های هر دو تقریبا یکسان بود و ای‌بسا جمعیت از آنان طاقت‌فرساتر بود. (👌خوشا به حال فعالان غذارسانی و آب‌رسانی به شیعیان و زوار و دوستداران حسین‌بن‌علی و یاران آن‌حضرت علیهم‌السلام) کار مردمی و عمده‌ترین اشتغال علی‌اکبر در مدینه آن بود که همچون عمویش؛ مجتبی (ابن علی علیهماالسلام) مهمان‌سرائی داشت برای پذیرائی از فقرای دور و نزدیک و لذا در طول روز اغذیه‌ای - معمولا آبگوشت شتر - را فراهم می‌کرد و حتی غروب‌ها در بلندی‌های اطراف شهر آتش‌های بزرگی بر می‌افروخت تا اگر در بیابان‌های اطراف و اکناف کسی راه گم کرده باشد، شود و بدینگونه خیلی‌ها را از و نجات بخشید. به همین جهت بدنی کارآمد و بازوانی قدرتمند داشت. اگر بجای عباس به علی‌اکبر سپرده می‌شد، چندان فرقی نداشت. زیرا او هم بی‌باک و قوی و هوشیار و مقاوم بود. اگر برای عباس، امان‌نامه‌ای آوردند برای علی‌اکبر هم امان‌نامه‌ای آوردند که او هم همچون عباس آنرا رد کرد و به خاندان پدری خود وفاداری نشان داد. (علی‌اکبر از طرف مادری با بنی‌امیه قرابت داشت) 👇 نسب مادر علی‌اکبر به بنی‌امیه می‌رسید.[۳۰] ازاین‌رو، در روز عاشورا به علی‌اکبر پیشنهاد شد که به بن بپیوندد؛ ولی او این پیشنهاد را رد کرد و گفت: «اِنَّ قَرابَةَ رَسولِ اللهِ اَحَقُّ اَنْ تُرعیٰ» (رعایت خویشاوندی رسول خدا(ص) به حقیقت نزدیک‌تر است.).[۳۱] پانویس: [۳۰] ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۰۸ق، ص۸۶. [۳۱] ابی‌مخنف، وقعة الطف، ۱۴۲۷ق، ص۲۷۶. بنابراین قرین و همانند و مثل بود! مضافاً که «أشبه الناس برسول‌الله» (شبیه‌ترین مردمان به پیامبر اعظم) هم بود. علی‌اکبر هم همچون عمویش عباس، پیشتاز بود. چنانکه نخستین شخص از بود که به شتافت و بعد از کشتن دهها نفر از دشمنان بعلت تشنگی از پای درآمد و شاید بیش از عباس، بدنش قطعه قطعه (إرباً إرباً) شد. البته تفاوتی هم بین عباس و علی‌اکبر بود؛ هر گاه عباس، می‌خواست، امام او را بهانه می‌کردند و اجازه نمی‌دادند! ولیکن وقتی که علی‌اکبر تقاضای میدان کرد، امام بلافاصله اذن فرمودند! فلذا علی‌اکبر بعد از شهادت یاران امام (که از به حضرت زینب(س) قول داده بودند که تا آخرین نفر باشند و هم‌قسم شده بودند که تا آخرین قطره خونشان اجازه ندهند کسی از به میدان برود!)، نخستین شهید از بنی‌هاشم بود. علی‌اکبر بر خلاف عباس، بیشترین تعداد از نیروهای دشمن را به درک واصل کرد. ⁉️ اما چه شد که فقط عباس به آن مقام اعلای الهی نائل می‌گردد؟! ✅ ، عملی عجیب در چند ثانیه بیشتر نبود! عصر روز عاشورا بعد از دو مرحله جنگ سخت تن به تن بمنظور شکستن حلقه‌های محاصره، بمحض ورود به ، از ، ناخودآگاه دستانش را از آب زلال و گوارای جاری، پر کرد و بالا برد تا بنوشد اما او نبود و لذا قبل از آنکه آب را به لب‌های خشکیده‌اش برساند آنرا فرو ریخت! به همین سادگی! تمام! عباس خود را به عالی‌ترین وجه ایفاء کرد که بی‌نظیر بود و لذا مستحق پاداش بی‌نظیری گشت. و جمیع شهدآء بدان خواهند خورد! و اما اینکه آن یک مشت آب را چرا فرو ریخت و چرا حتی یک هم ننوشید و این مسئله چه اهمیت و ارزشی داشت؟! تحریر مقاله مفصل دیگری را می‌طلبد در حد یک کتاب قطور! ...ادامه دارد. یا لیتنیٰ کنا معهم فنفوز ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) تاسوعای ۱۴۰۱ 💠کانال اطلاع‌رسانی حیفه نبینی/ یک از هزاران👇 🆔 @chelcheraaqHM 🙏گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🎲
☫﷽☫ رابطه کلاغ با بنی‌اسرائیل! عطف به پیام👇 https://eitaa.com/chelcheraaqHM/3168 (حاوی تصویری از رفتار عجیب یک کلاغ) ✅ مأموریت‌های الهی به جهت انسان‌ها؛ 👈 بار اول برای جهت نحوه جنازه هابیل (مذکور در قرآن) 👈 بار دوم برای همه جهت نحوه از (قابل برداشت برای هر کسی) لطفاً به این سوره مائده در مجید، عنایت بفرمائید: «وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبا قُرْباناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما وَ لَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قالَ إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ» (۲۷) و بخوان بر آنها به حقیقت حکایت دو پسر آدم (قابیل و هابیل) را، که چون تقرب به قربانی جستند از یکی پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد. (قابیل به برادرش هابیل) گفت: البته تو را خواهم کشت. (هابیل) گفت: بی‌تردید خدا (قربانی را) از متقیان خواهد پذیرفت. «لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِي ما أَنَا بِباسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ إِنِّي أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمِينَ» (۲۸) سوگند که اگر تو به کشتن من دست برآوری من هرگز به کشتن تو دست دراز نخواهم کرد، که من از خدای جهانیان می‌ترسم. «إِنِّي أُرِيدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمِي وَ إِثْمِكَ فَتَكُونَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ وَ ذلِكَ جَزاءُ الظَّالِمِينَ» (۲۹) من خواهم که گناه (کشتن) من و گناه (مخالفت) تو هر دو به تو باز گردد تا تو اهل آتش جهنم شوی، که آن آتش جزای ستمکاران است. «فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِيهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخَاسِرِينَ» (۳۰) آن‌گاه (پس از این گفتگو) هوای نفس او را بر برادرش ترغیب نمود تا او را به رساند و بدین سبب از گردید. «فَبَعَثَ اللَّهُ غُرَابًا يَبْحَثُ فِي الْأَرْضِ لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُوَارِي سَوْءَةَ أَخِيهِ ۚ قَالَ يَا وَيْلَتَا أَعَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هَٰذَا الْغُرَابِ فَأُوَارِيَ سَوْءَةَ أَخِي ۖ فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِينَ» (۳۱) آن‌گاه خدا کلاغی را برانگیخت که زمین را به چنگال حفر نماید تا به او بنماید چگونه بدن مرده برادر را زیر خاک پنهان کند. (قابیل) گفت: وای (بر من) آیا من از آن عاجزترم که مانند این کلاغ باشم تا جسد برادر را زیر خاک پنهان کنم؟ پس (برادر را به خاک سپرد و) از این کار سخت پشیمان گردید. «مِنْ أَجْلِ ذَٰلِكَ كَتَبْنَا عَلَىٰ بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَ مَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا ۚ وَ لَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ بَعْدَ ذَٰلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ» (۳۲) بدین سبب بر حکم نمودیم که هر کس نفسی را بدون و یا بی‌آنکه و فتنه‌ای در زمین کرده، بکشد مثل آن باشد که را کشته، و هر کس نفسی را حیات بخشد (از نجات دهد) مثل آن است که همه مردم را حیات بخشیده. و هر آینه رسولان ما به سوی آنان با معجزات روشن آمدند سپس بسیاری از بعد از آمدن رسولان باز روی زمین بنای فساد و را گذاشتند. «إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ۚ ذَٰلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا ۖ وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ» (۳۳) همانا کیفر آنان که با و به برخیزند و در به فساد کوشند جز این نباشد که آن‌ها را به رسانده، یا به دار کشند و یا دست و پایشان به خلاف یکدیگر بِبُرند و یا به نفی (و و و ) از (صالحان) دور کنند. این و خواری آنهاست و اما در به عذابی بزرگ معذّب خواهند بود. ⁉️ پروردگار متعال، چرا در این آیات هفتگانه خود (از آیه ۲۷ لغایت آیه ۳۳ سوره مائده) ماجرای عجیب (زاغ یا کلاغ) در قضیه اولین در را در کنار ماجرای و ، قرار داده است؟! آیا این دو مسئله، ارتباط معنی‌داری به همدیگر ندارند؟ دانند! ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۲۰ مهر ۱۴۰۲ 💠کانال اطلاع‌رسانی حم (دریافتی و تحریری)؛ «حیفه این پیام‌ها را نبینی» (یک از هزاران؛ گلچینی از صدها پیام متنوع): 🆔eitaa.com/chelcheraaqHM 🙏گروه هم‌اندیشی 🎲 چلچراغ معارف و احکام👇 https://eitaa.com/joinchat/3850895565Cc7624a74fe 💠
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 جامعه ایرانی همچون جامعه جهانی در سراشیبی سقوط به «حیوانیت»! (بخش ۲): ... حیوان بپندارد! هم که قرار بود «بزرگترین دانشگاه تربیتی و انسان‌سازی ایرانیان» باشد، متأسفانه محض سرگرمی مخاطبین، به پخش فله‌ای چنین فیلم‌هایی پرداخته است بدون اینکه محتوای بعضاً مسموم آن‌ها را مورد نقادی هنری و حتی علمی قرار بدهد! ⛔️ نسبت تبرّجات زنان و کشتگان نوروزی! طبق آمارهای سازمان در طی ۱۰ سال اخیر، صرف‌نظر از ده‌ها هزار مصدوم و مجروح، هر سال بطور میانگین، حدود ۱٫۰۰۰ نفر در جان خود را از دست داده‌اند! و چندین برابر آن‌ها مصدوم، مجروح، مفلوج و از کار افتاده شده‌اند! هر سال ده‌ها هزار نفر با شتاب، زمین و زمان را بسرعت در می‌نوردند تا بیش از پیش از زندگی، لذت ببرند اما ناگهان خود را در و و و می‌بینند! چرا؟! چند سؤال قابل تأمل؛ ۱) چند درصد این کشته‌ها، در ایام نوروزی را بعنوان آگاهانه، انتخاب کرده بودند؟! ۲) چند درصد آن‌ها هیچ‌گونه اطلاعی از و راهنمایی و رانندگی نداشتند؟ ۳) چند درصد آن‌ها به علت سهوی یا عمدی دیگران، ناخواسته به کام مرگ رفتند؟ ۴) چند درصد آن‌ها به علت خود را به آغوش و سایر عواقب تصادفات سپردند؟ ۵) آیا می‌توانیم کشتگان را گاو و بنامیم؟! ۶) آیا در قبال این و مادی، هیچ‌کاری از ما برنمی‌آید؟! ⁉️ آیا پدیده شوم بی‌حجابی و را می‌توان به پدیده وحشتناک کشته شدن نوروزی، تشبیه کرد؟! ۱- چند درصد بی‌حجاب‌ها آگاهانه اقدام به خود می‌کنند؟ ۲- چند درصد ، به علت بی‌حجابی دیگران، به انحراف کشیده می‌شوند؟ ۳- چند درصد بی‌حجاب‌ها هیچ‌گونه اطلاعی از ، و معطوف به و بدحجابی، ندارند؟ ۴- چند درصد بی‌حجاب‌ها به علت «جدی نگرفتن» تأثیرات ویرانگر اجتماعی و فرجام شوم شُل‌حجابی در دنیا و آخرت، مرتکب این و می‌شوند؟ ۵- آیا حق داریم، مرتکبین بی‌حجابی را هم گاو و حیوان بنامیم؟ ۶- آیا در قبال این و روانی، هیچ‌کاری از ما برنمی‌آید؟! در بخش قبلی این مقاله، عرض کردم که سازندگان کره‌ای سریال تلویزیونی جامیونگ‌گو صریحاً می‌گویند؛ «آدم موقع پیاده‌روی، هم آدم می‌بینه و هم گاو و هم حیوانات دیگه. متاسفانه کاری هم از دستمون بر نمیاد»! (با ترویج چنین تفکرات غیرانسانی و نامعقول، جامعه در سراشیبی افسردگی (و پرخاشگری) و روزافزون، قرار می‌گیرد. چنانکه هم بدان مبتلاست!) ، چنین تفکر و مرامی را غلط می‌داند. اسلام، نه کشتگان نوروزی را حیوان می‌شمارد و نه بی‌حجابی را و نه می‌پذیرد که خیالمان را راحت کنیم به اینکه «هیچ کاری هم از ما بر نمی‌آید»! بلکه اولاً همه آن‌ها را می‌داند و ثانیاً تکالیف سنگینی را هم بر عهده دیگران می‌گذارد. (متبرجات یعنی زنان خودنما که عمداً یا سهواً، ظاهر فریبنده خود را به رخ دیگران می‌کشند. معنای اصطلاحی تبرّج برگرفته از آیه ۳۳ سوره احزاب است: «وَ قَرْنَ فی بُیُوتِکُنَّ وَ لاتَبرَّجْنَ تَبَرُّج الجاهلیّةِ الاُولی' ...» و در خانه‌های خود بمانید و به شیوه پیشین تبرّج و خودنمایی نکنید). اسلام نه به تبرّجات و خودنمایی زن‌ها بی‌تفاوت است و نه در عین‌حال آن‌ها را یا (اذیت‌کننده) می‌داند. بلکه انسان‌هایی بر می‌شمارد که؛ ۱» نیازمند منصرف شدن از خودکشی روانی و معنوی و هویتی هستند. ۲» نیازمند آگاه‌سازی نسبت به ضرورت دنیوی و اخروی مراعات شئونات و هویت ارزشمند خود هستند. ۳» نیازمند آگاه‌سازی نسبت به بی‌حجابی آن‌ها برای دیگران و نیز برای خودشان و تهدیدات و همچنین برای خودشان هستند. ۴» همه کسانی هم که در معرض و بی‌حجابی و جامعه در فضاهای واقعی و نیز مجازی هستند، نیازمند و شدن هستند. (اگر متبرجات، ۱۰ درجه نیازمند هستند تا از آسیب‌زایی خود دست بکشند، ناظرین عمدی و سهوی آن‌ها ۱۰۰ درجه محتاج کار فرهنگی هستند تا از روح و روان‌شان آسیب‌زدایی گردد) ۵» نیازمند آن هستند که و آن‌ها مورد توجه و تذکر دیگران قرار بگیرد. ۶» بهترین، ضروری‌ترین، انسانی‌ترین، الهی‌ترین، واجب‌ترین و شدنی‌ترین کاری هم که از ما بر می‌آید، إعمال مراتب و مراحل سازنده امرونهی است. ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی‌(منتظر) ۲۵ فروردین ۱۴۰۳ 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه چلچراغ معارف و احکام 🙏
☫﷽☫ 🚩 عباس مغبوط الشهدآء!شاهکار عباس چیست؟ 👈(بخش ۲): {👈 بخش ۱ 👉} ... یعنی؛ عمويمان عبّاس(ع)، بصيرتى عميق و ايمانى استوار داشت و در معیّت اباعبدالله الحسين(ع) جهاد كرد و مردانه جنگيد و شهيد شد. و حال آنکه این ساحت ( و ) هم بی‌نظیر نبود و نمی‌تواند کسب آن مقام اعلای الهی گردد و او را سازد. ‼️ بد نیست مقایسه‌ای بین عباس(س) با قرین و تالی‌تِلوِ او یعنی علی‌اکبر(س) داشته باشیم: عباس در عاشورای ۶۱ هـ.ق. حدودا ۳۴ ساله بود و علی اکبر حدوداً ۲۷ ساله. فلذا تقریبا جوانانی هم‌سن و سال بودند. بصیرت و رشادت و نیز وفاداری هر دو به مولایشان یکسان بود. در شجاعت و رزم‌آوری و پیشتازی و مقاومت، دست کمی از همدیگر نداشتند. اگر عباس کاروانیان بود، علی‌اکبر هم و آذوقه آنان بود که زحمات و سختی‌های هر دو تقریبا یکسان بود و ای‌بسا جمعیت از آنان طاقت‌فرساتر بود. (👌خوشا به حال فعالان غذارسانی و آب‌رسانی به شیعیان و زوار و دوستداران حسین‌بن‌علی و یاران آن‌حضرت علیهم‌السلام) کار مردمی و عمده‌ترین اشتغال علی‌اکبر در مدینه آن بود که همچون عمویش؛ مجتبی (ابن علی علیهماالسلام) مهمان‌سرائی داشت برای پذیرائی از فقرای دور و نزدیک و لذا در طول روز اغذیه‌ای - معمولا آبگوشت شتر - را فراهم می‌کرد و حتی غروب‌ها در بلندی‌های اطراف شهر آتش‌های بزرگی بر می‌افروخت تا اگر در بیابان‌های اطراف و اکناف کسی راه گم کرده باشد، شود و بدینگونه خیلی‌ها را از و نجات بخشید. به همین جهت بدنی کارآمد و بازوانی قدرتمند داشت. اگر بجای عباس به علی‌اکبر سپرده می‌شد، چندان فرقی نداشت. زیرا او هم بی‌باک و قوی و هوشیار و مقاوم بود. اگر برای عباس، امان‌نامه‌ای آوردند برای علی‌اکبر هم امان‌نامه‌ای آوردند که او هم همچون عباس آنرا رد کرد و به خاندان پدری خود وفاداری نشان داد. (علی‌اکبر از طرف مادری با بنی‌امیه قرابت داشت) 👇 نسب مادر علی‌اکبر به بنی‌امیه می‌رسید.[۳۰] ازاین‌رو، در روز عاشورا به علی‌اکبر پیشنهاد شد که به بن بپیوندد؛ ولی او این پیشنهاد را رد کرد و گفت: «اِنَّ قَرابَةَ رَسولِ اللهِ اَحَقُّ اَنْ تُرعیٰ» (رعایت خویشاوندی رسول خدا(ص) به حقیقت نزدیک‌تر است.).[۳۱] پانویس: [۳۰] ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۰۸ق، ص۸۶. [۳۱] ابی‌مخنف، وقعة الطف، ۱۴۲۷ق، ص۲۷۶. بنابراین قرین و همانند و مثل بود! مضافاً که «أشبه الناس برسول‌الله» (شبیه‌ترین مردمان به پیامبر اعظم) هم بود. علی‌اکبر هم همچون عمویش عباس، پیشتاز بود. چنانکه نخستین شخص از بود که به شتافت و بعد از کشتن دهها نفر از دشمنان بعلت تشنگی از پای درآمد و شاید بیش از عباس، بدنش قطعه قطعه (إرباً إرباً) شد. البته تفاوتی هم بین عباس و علی‌اکبر بود؛ هر گاه عباس، می‌خواست، امام او را بهانه می‌کردند و اجازه نمی‌دادند! ولیکن وقتی که علی‌اکبر تقاضای میدان کرد، امام بلافاصله اذن فرمودند! فلذا علی‌اکبر بعد از شهادت یاران امام (که از به حضرت زینب(س) قول داده بودند که تا آخرین نفر باشند و هم‌قسم شده بودند که تا آخرین قطره خونشان اجازه ندهند کسی از به میدان برود!)، نخستین شهید از بنی‌هاشم بود. علی‌اکبر بر خلاف عباس، بیشترین تعداد از نیروهای دشمن را به درک واصل کرد. ⁉️ اما چه شد که فقط عباس به آن مقام اعلای الهی نائل می‌گردد؟! ✅ ، عملی عجیب در چند ثانیه بیشتر نبود! عصر روز عاشورا بعد از دو مرحله جنگ سخت تن به تن بمنظور شکستن حلقه‌های محاصره، بمحض ورود به ، از ، ناخودآگاه دستانش را از آب زلال و گوارای جاری، پر کرد و بالا برد تا بنوشد اما او نبود و لذا قبل از آنکه آب را به لب‌های خشکیده‌اش برساند آنرا فرو ریخت! به همین سادگی! تمام! عباس خود را به عالی‌ترین وجه ایفاء کرد که بی‌نظیر بود و لذا مستحق پاداش بی‌نظیری گشت. و جمیع شهدآء بدان خواهند خورد! و اما اینکه آن یک مشت آب را چرا فرو ریخت و چرا حتی یک هم ننوشید و این مسئله چه اهمیت و ارزشی داشت؟! تحریر مقاله مفصل دیگری را می‌طلبد در حد یک کتاب قطور! ...ادامه دارد. یا لیتنیٰ کنا معهم فنفوز ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) تاسوعای ۱۴۰۱ 💠کانال اطلاع‌رسانی حیفه نبینی/ یک از هزاران👇 🆔 @chelcheraaqHM 🙏گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🎲
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 ملتی آتشین در گذرگاه ایران 👌 این مقاله در سال ۱۳۷۹ تحریر شد: (بخش ۰۴): 👈(بخش قبلی)👉 چنانكه مي‌بينيم؛ انواع توانائي‌هاي و گرامي (ص) دو برابر غير ايشان است. در و ، در و ، در مسائل اخلاقي و رفتاري و بلكه در همه‌چيز! حتي ديرتر از ، مي‌شوند. زيرا اينان با ديگران قدري متفاوت است و البته اين تبعيض در هم جاري و ساريست! زيرا سادات همچنانكه اگر امور خير و نيكويي انجام دهند پاداش‌شان دو برابر ديگران خواهد بود و چنانچه كارهاي شرّ و ناشايستي مرتكب گردند و عقاب‌شان هم دو برابر ديگران است! و هم مي‌فرمايد: «لايكلف الله نفسا الا وسعها» و وسع و توانايي انسان‌ها از لحاظ كيفي و كمي، مختلف و متفاوت و گوناگون است. فلذا «بنياد و بنيان شاكله انسان‌ها است». وراثتي كه در طول قرون متمادي و نسل‌هاي پياپي، تكوين يافته و در مواجهه با اوضاع ، ، ، و ، رنگ و لعاب‌هاي مختلفي به خود مي‌گيرد. خصوصيات ژنتيكي انسان‌ها بسيار فراگيرتر و عميق‌تر از خصلت‌هاي اكتسابي از محيط مكاني و زماني آنها مي‌باشد. ايرانيان: با عنايت به دو مقدمه مذكور مي‌توان نتيجه گرفت كه ، چگونه مردماني هستند؟! ، مظهر و تجلي تمامي صفات و خصائل نياكانشان هستند كه به در وجود آن‌ها رخنه كرده و در ايشان، نهادينه شده است و از ايشان چيزي ساخته است كه مي‌توان آنرا به صورت يك تجسم نمود. زندگي در ميان اين ، زندگي در ميان آتش است با همه خوبي‌ها و با همه بدي‌هايش. كردن بر اين مردم، حكومت كردن بر آتش است با همه خطرات و جلواتش. چه بسا آنچنان به خاموشي و خمودي گرايد كه از فوت كردن پياپي آن براي افروختنش چيزي جز سرسام عايدت نگردد و چه بسا به ناگهان چنان شعله كشد كه دامنت را و بلكه تمام هيكلت را هم جزغاله سازد! اگر بر روي آن آب بريزي جلزّ و ولزّش گوش جهان را كر مي‌كند و دودش آنرا كور و اگر نفت و بنزين بر آن بپاشي بازهم گويي مي‌خواهد تمام جهان‌را بر افروزد. واي بر آن روزي كه ناشيانه بجاي بر آن بريزي و واي بر آن روزي كه بجاي بر آن بپاشي! بايد كه بسيار فراوان و فوق‌العاده‌اي داشته باشي تا بتواني مدت ديريني بر ايشان يا و یا باشي وگرنه مصاحبت با ايشان زود سر خواهد آمد! حكومت بر جهان! كسي كه بتواند بر اين ملت، حكومت نمايد قادر است بر تمام جهان حكم براند وليكن معلوم نيست كه اگر كسي بتواند بر تمام دنيا نمايد توانايي حكومت بر اين ملت را هم دارا باشد. زيرا حكومت كردن بر اين مردم، بازي كردن با آتش است. آتشي دوست داشتني و آتشي نفرت‌انگيز! اگر از اين آتش، دور گردي سرماي جانكاهي در انتظار توست و اگر با اين آتش همآغوش گردي ترا خواهد سوزانيد و حفظ اندازه و فاصله و مراوده و مرابطه با اين ، مهارت فوق‌العاده‌اي را مي‌طلبد. بناگاه بلندت مي‌كند و بناگاه بر زمين مي‌كوبدت! عجايب صنعتي ديدم در اين دشت! زين ...! بارزترين وجه مطلب آنست كه اين قوم در طول قرون آموخته‌اند كه با هر از راه رسيده‌اي رفتاري داشته باشند ولو اينكه در پشت سر آنها صفحه بگذارند و لب به هجو و تمسخر گشايند. چه‌بسا كه بر روي شمشيرهاي آخته بكشند و بناگاه وي را در خويش بفشارند! و چه‌بسا در آغوش استقبال‌شان از ، دشنه‌اي نهفته باشد كه قلب نازنينش را بدرد! حتي ممكن است در يك روز؛ صبحش فرياد كشند و عصرش زمزمه بر شاه‌شان بلند گردد و بالعكس! دقيقاً مصداقي از ضرب‌المثلي ديگر در اين قوم؛ گهي زين به پشت و گهي پشت به زين! روزي را محبوب‌ترين كلمه قرن بنامند و روزي ديگر دم از حذف بزنند. روزي براي خميني، زيارت‌گاهي بنا كنند كه را خيره سازد و روزي ديگر بخواهند كه حتي ياد او را به بسپارند. شگفتا و يا للعجب! والسلام سید محمد حسینی مدیرمسئول خانه آموزش هنر و ادبیات سوره حوزه اندیشه و هنر سازمان تبلیغات اسلامی زمستان ۱۳۷۹/تهران 💠 این مقاله☝️را ۲۸ سال قبل (۱۳۷۵) بر اساس تجربه‌ای شخصی از سال ۱۳۶۴ که در لشگر ۷ ولیعصر(عج) داشتم، نوشته بودم و در سال ۱۳۷۹ آن‌را بازنویسی کردم و چنانچه امروز هم بخواهم آن‌را بازنویسی بکنم، قاعدتاً در نحوه ارائه مطلب و عبارات و کلمات آن، تغییراتی خواهم داد. ولیکن اصل و اساس آن، چندان تغییری نخواهد یافت و شاکله کلی آن به قوت خود باقی خواهد ماند. مدعای این مقاله، غیرقابل پیش‌بینی بودن است! فلذا می‌توان این را ملتی نامید! ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۷/۴ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏
13.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 طبقه ی سوم قبر رو تا حالا دیدین؟💔بیشتر از اونچه فکرشو کنی اون پایین سرد و ترسناکِ… قدر زندگیتون رو بیشتر بدونید و سعی کنید آدم بهتری باشید🕊️ آخرش جای هممون اینجاست ! @HadeseNews
همه زنان و دختران بخوانند 👇 حیف و صد حیف  زمانی، را با می‌شناختیم  با گره خورده زیر گلویش، با ادب و متانتش با وقار و سکوتش،   با که ارزش زن و مادر بودنش را صد چندان زیباتر می‌کرد.  با که با زیر می‌گرفت تا مبادا از باد حوادث  آسیبی ببیند  و دست کودکی دیگر که گره خورده بود به لای چادرش و سرشار بود از حس زیبای   ... چه گذشت بر ما؟  به کجا می‌رویم ؟؟؟   چادرها که کنار رفت   واژه‌ی مادر هم سقوط کرد   در پرتگاه بی‌ اصالتی ، در چاله‌ی بی حیایی ،   از مادر  مژه‌هایی چسب زده، ناخن‌هایی کاشته شده  و صورتی رنگی باقی ماند که نه رنگی از داشت، نه رنگی از   کودک هم از آغوش مادر محو شد جایش با هزینه‌ای گزاف جانشین شد    که زمانی تمام وجود مادر را مزین و مستور می‌کرد  آب رفت! و بدن نمایی شد ،   شد ، شد   دست در دست نامحرم شد حرم   ... و آغوش شد آغوش رایگان یا به واقع براستی زیر پای کدامین است ؟؟ و کدام  از دامن چنین زنانی به خواهد رسید ؟؟؟ آیا وقت آن نرسیده که واژه‌ی زیبای مادر و زن را با حیا و حریم،  دهیم ؟؟؟ و جای این  اهریمنی، اندکی  خوی الهی خود را دهیم   و با ، به خود دهیم ؟؟؟؟ حواسمان باشد آغوش در همه‌ی ماست   و این جوانی چند صباحی بیش نیست و خداوند نظاره‌گر ماست......
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷﷽☫ 🔻@SMHM212 و ؛ هر ۲ آفریده خالق صرف‌نظر از شخصیت بیمارگونه این مدعی روانشناسی و از باب «انظر الی ما قال و لا تنظر الی من قال»، باید عرض کنم که اتهامات و شبهات وی به دین، چیز جدیدی نیست و قرن‌هاست که توسط به انواع جوامع بشری، القاء می‌شود و اینکه علت‌العلل گرایش مردم به دین و دیانت؛ و بوده است! چنین ادعایی شاید برای توجیه ، موجه باشد ولیکن دیانت مبتنی بر نه تنها خرافات نیست بلکه ضد خرافات است. بشرطی که درک شود و مهمتر از آن فاکتور نکردن خرافات به حساب دیانت است که ریشه در جهالت و حتی لجاجت دارد. شبهه‌زدایی از انواع شبهات قدیم و جدید، گفتمان مفصلی است که اهل تحقیق باید به مطالعه آن‌ها بنشینند و آنچه که عجالتاً بنده می‌توانم در قبال این در اینجا عرض کنم؛ توجه دادن به کلام صریح است که می‌فرماید: «الذی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَيَاةَ لیبلوکم أیکم أحسن عملا و هو العزیز الغفور» (۶۷/۲) خدایی که و را آفرید تا شما بندگان را بیازماید که کدام نیکوکارتر و مخلص‌تر است؟ و او مقتدر و بسیار آمرزنده است. حال چه اشکالی دارد تا هر آنچه را که موجد و موجب و است، رحمت و شفای الهی بنامیم؟ در عین‌حال بدانیم که همان خدای حیات‌بخش و شفا دهنده، خودش آفریننده مرگ و مریضی هم است که اقتضای دنیا؛ حیات و ممات است و هر دو تابع و هستند. بنابراین هیچ تضادی در بین نیست. «قضا و قدر الهی» و «جبر و اختیار» را از 😂بپرسید. ✍حسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۹/۱۷ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏