eitaa logo
گلچین یک از هزاران/حیفه نبینی
189 دنبال‌کننده
13.4هزار عکس
13.8هزار ویدیو
39 فایل
کرسی آزاداندیشی پیرامون مسائل روز ملت ایران و امت اسلام با ارائه مطالب دینی و سیاسی عنوان اولیه کانال؛ «چلچراغ معارف و احکام حم» است. (حم/HM = حسینی منتظر) @chelcheraaqHM در ادامه، ممکنست عنوان یا عکس پروفایل آن، تغییر کند اما نشانی آن، ثابت خواهد ماند!
مشاهده در ایتا
دانلود
☫﷽☫ ؛ عامل اصلی ! با نضج‌گیری نهضت برای کردن ، ناچار به عقب‌نشینی بود ولیکن عقب‌نشینی خود را کرد که فوق‌العاده بود. فلذا یکی از نفوذی‌های جنجالی خود را وارد صحنه کرد و ملی شدن نفت را بنام او تمام کرد تا با یک تیر چند نشان بزند: - را به اولین مدرک رسانید. ( سابق را به تبدیل کرد) - را به و سپس به رسانید. - طی یک البته دارای سناریوئی هوشمندانه، دکتر مصدق را به سکوی رسانید تا برای توسعه ، بستر و عقبه پیشروتری را فراهم نماید. تا اینکه نهایتاً به این رسانیدن‌ها برسد که دو پیامد مهم آنها عبارت بودند از: ۱) آثار - مشارکت روزافزون در و - را در قالب کودتائی نابود سازد که زمینه‌های حقوقی توسط خود دکتر مصدق انجام گرفت و وی را پول‌خورده‌ها و گول‌خورده‌های رسانه‌های در حد یک کوچک تنزل دادند! (که از آن با عنوان یاد می‌شود) ۲) در ایران، مجدداً به شاهی واگذار شد که اجازه داد کماکان بر و سایر معادن و منابع آن بماند. فلذا نه تنها به اوضاع قبل از ملی شدن نفت که به اوضاع قبل از نهضت مشروطه برگشت! طرز رفتار در هم از سناریوهای انگلیسی‌های همیشه و خبیث بود که خیلی ماهرانه به درآمد. در مسئله نفت این نکته را هم نباید فراموش کرد که قبل از نفت در ایران عمده درآمد از محل مالیات‌ها بود که تحصیل آنها بر عهده مستوفی‌ها بود و مصدق از ۹ سالگی شد در و سپس و... با ارزش یافتن نفت بعنوان تارک‌نشین منابع مالی حکومت، بساط مستوفیان و مالیات‌ها تقریبا جمع شد و به پیوست! و آن‌ها را به بی‌کارالدوله‌ها ملحق نمود. ولیکن بعد از نهضت مشروطه ملت به رهبری و تشکیل و ، مسئله اینجا بود که در اختیار قرار بگیرد یا در اختیار منتخب ؟ بنظر می‌رسید مصدق با و خود در نهضت و طرح ملی کردن نفت دنبال آن بود که نفت در اختیار دولت باشد و لذا خود را از کف می‌داد و بستری جهت بازگشت قدرت به قاجار! از طرفی () دنبال چپاول بودند. آنها ترجیح می‌دادند که نفت در اختیار باشد نه دولت و مجلس. لذا مصدق (با که موجب بی‌اعتبار شدن دولت خودش شد و شاه را مجاز به کرد ولو با !) قطعه‌ای از پازل اجانب را بازی کرد تا قدرت مطلقه مجددا به منحوس برگردد. بنابراین نفت در ایران صرفا یک ابزار سیاسی بود. (خیانت) مصدق فراتر از مسئله نفت بود. وی که فرزند پیشکار بود و از ۹ سالگی شده بود بعد از اخذ اولین مدرک دکترای حقوق، از طرف مأموریت یافت تا با نقشه کاملا حساب‌شده‌ای، کلیه دستاوردهای نهضت مشروطه را نابود کند و ۱۰۰٪ را به رژیم سلطنتی برگرداند که با حمایت مشترک انگلیس و موفق هم شد. زیرا رژیم سلطنتی بمراتب راحت‌تر به سلطه در می‌آمد و می‌آید تا متمایل به . بنابراین؛ ملی شدن نفت خواست بود و سکه‌ای دارای دو طرف: _ «ممانعت از غارت آن توسط اجانب» و _ «ممانعت از چنگ‌اندازی سلطنت بر آن». کودتای ۲۸ مرداد هر دو طرف این سکه ملی را نابود کرد. و مصدق هم بود که با انحلال مجلس، وجاهت و اعتبار دولت خود را از کف داد و بهانه به شاه و برای کودتا. «ساقط شدن اعتبار دولت با انحلال مجلس» یک مقوله کاملا حقوقی بود و چیزی نبود که مصدق آنرا نداند یا به سادگی بتواند از آن بورزد! اگر نمی‌دانست و توجه نداشت، حقوقدانی و دکترایش پوچ بوده است. و اگر می‌دانسته که بالتبع بخشی از بوده است. اگرچه تلاش برای بازداشت حامل را هم نباید نادیده گرفت که احتمالا نشانگر توجه دیرهنگام مصدق به بزرگ خود بوده اما بی‌ثمر بود. شاید هم برای واقع‌نمائی حیله‌گرانه‌اش صرفاً بازی کرد تا تمام حلقات دغل‌کارانه‌اش را پوشش فریبکارانه بدهد. «الا لعنة الله علی القوم الظالمین»سیدمحمدحسینی(منتظر) مرداد ۱۴۰۰ این را هم ببینید 👇 https://eitaa.com/chelcheraaqHM/2004 💠کانال اطلاع‌رسانی چلچراغ معارف و احکام حم 👇 eitaa.com/chelcheraaqHM 🙏گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام👇 https://eitaa.com/joinchat/3850895565Cc7624a74fe
هدایت شده از پژوهشگاه حم
🇮🇷﷽☫ 🔻@SMHM212 چالش‌های امام در تشکیل نظام (بخش ۰۴۳): 👈بخش قبلی👉 ایران فدای اسلام؟ اسلام فدای ایران؟ با ملاحظات مختلفی (از قبیل؛ رهبر تشکل بودن، اتصاف به داشتن، از سابقه مبارزاتی برخوردار بودن، استاد دانشگاه بودن، تحصیل‌کرده خارج بودن، روشنفکر بودن، مورد حمایت بودن و امثال‌هم) عاقله مردی می‌نمود که شاید بهترین گزینه در تراز نخست‌وزیری موقت (با رسالت انقلابی «ساماندهی نهضت در قالب نظام» با عنوان ) بود. فلذا با پیشنهاد علامه مطهری (که رئیس و از نظریه‌پردازان نظام بودند) شد نخست‌وزیر منتخب امام خمینی‌ره! ولیکن غافل از اینکه وی، چیزی نبود بجز ماری خوش‌خط‌خال! اگرچه بسیار بعید می‌دانم که امام راحلمان، شناختی از باطن وی نداشته است و بلکه بهتر از هر کسی او را می‌شناخت و تعمداً او‌ را گماشت! تا هویجی باشد برای چماقی که بر فرق غرب کوبیده شده بود و قرار بود بیشتر کوبیده شود! مسئله و را متعاقباً بیشتر توضیح خواهم داد. شاید گمان شود که (منصوب اما سرسپرده به آمریکا و نفوذی دشمنان!) در طول مدت نخست‌وزیری موقت خود، به علت غرب‌زدگی، صرفاً دو هدف شوم را دنبال نمود: ۱) تخریب کلیه دستاوردهای انقلابی امام خمینی در ساختار حکومتی-ولایی (اضمحلال یا استحاله مجلس ، کمیته‌های مردمی ، انقلاب اسلامی، و..‌.) که بعد‌ها توسط دنبال شد و وی توانست گام‌های بازرگان را تا حدودی تکمیل کرده و اهداف شوم او را به پیش ببرد! ۲) نفوذ دادن (اعضای منحرف و غرب‌زده و تروریست‌های رجوی) در ساختار حکومت جدیدی که در صدد تشکیل آن بود. ورود بیشترین خسارت بر ، از همین لحاظ بود که هنوز هم گرفتار آن هستیم! ولیکن بدتر از این‌ها تلاش او برای تحریف شخصیت و بود. وی بصورت شفاهی و کتبی، تحریف و دروغ بزرگی را ترویج داد مبنی بر اینکه؛ «امام؛ و همه‌چیز را برای می‌خواهد»! قبل از بیان این مسئله و اینکه چرا امام خمینی، دولت را به و «فرزندان عزیز»! او سپردند؟!، لازمست در همین‌جا اشاره‌ای به خسارت دوم بازرگان (نفوذ دادن دو دسته؛ ۱-منافقین، ۲-نهضتی‌ها به ) بکنم: قبل از تشکیل و حتی قبل از تشکیل ، امور اطلاعات و امنیت و جاسوسی و ضدجاسوسی ایران در نخست‌وزیری (عمدتاً بدست همان نفوذی‌ها) شکل گرفت که کشمیری‌ها و حجاریان‌ها و... نمونه‌های بارز آن جریان بودند. ⁉️پس از اتمام نخست‌وزیری بازرگان، آن نیروها کجا رفتند؟! آن‌ها به هواداری از پرداخته و به تضعیف و تخریب و شخصیتی و حتی فیزیکی اعضای ( و و...) پرداختند! حساسیت شخصی بنده به این قضایا از زمانی آغاز شد که در راستای انقلاب اسلامی به دنیا، مسیر «سناریستی فیلم و سریال» را برگزیدم و نخستین فیلمنامه خود را به «واحد فیلم و سریال سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران» تحویل دادم و مراجعات مکرری هم برای پیگیری مطلب داشتم که نهایتاً به من گفتند: فیلمنامه شما به علت داشتن ، مردود شد! این ماجرا را در مقاله‌ای ۴ قسمتی با عنوان «قصه نخستین مرکز فرهنگی هنری بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران» به تفصیل مورد اشاره قرار دادم. بنده علیرغم آنکه در انتخابات بصورت تشکیلاتی از بنی‌صدر، کرده بودم، اما با همکاری ، «مرکز سینمایی فجر» را تأسیس کرده بودم تا فیلم سینمایی «نبرد تا آزادی» خود را بسازم برای و حال آن بخاطر بودن، مردود اعلام می‌شود که این مکتبی بودن، صفتی بود برای رجایی! البته عبارت در آن دوره، نماد مقابله با بود که بعد‌ها جای خود را به عناوین دیگری سپردند که آن دعوای قدیمی و بنیادی (انقلابیون و ضدانقلابیون)، هنوز هم با عبارات مشابهی ادامه دارد. در آن مقطع (و تا حدودی اینک نیز!)، هم (همانند ) به ریاست فاسد معدوم در سلطه نفوذی‌ها بود! بنابراین نهاد نخست‌وزیری، در کانون توجهات دقیق بنده قرار گرفت بویژه بعد از ترور و و اینکه آن شهیدان مکتبی تحت چه فشاری بودند تا اینکه با بمب‌گذاری نفوذی‌ها در ساختمان نخست‌وزیری به شهادت رسیدند! آن نفوذی‌ها چه کسانی بودند؟! از کجا دستور گرفتند؟! چرا سناریوی بنده را هم با همان اتهام، ترور کردند؟! با چه طیفی مواجهیم؟! ...ادامه دارد. ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۹/۲ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏
هدایت شده از پژوهشگاه حم
🇮🇷﷽☫ 🔻@SMHM212 چالش‌های امام در تشکیل نظام (بخش ۵۱): 👈بخش قبلی👉 👌برشی از مقاله 👈«موانع ۱۲گانه تحقق جمهوری اسلامی ایران»👉؛ مانع ششم: موانع تحقق جمهوری اسلامی ایران تیغه/دشنه ششم قیچی صهیونیزم (قسمت دوم): ...اینها برای آنکه بتوانند از «جمهوریت» عبور کرده و بدون مراجعه به آراء آزاد مردم هوشمند و رأی ملت فهیم بر حکومت مسلط شوند، بیشتر سنگ «اسلام» را بر سینه می‌کوبند و مردمان را موجوداتی فاقد درک و فهم و شعور و قوه تشخیص مصالح خود می‌پندارند. اشاره به انواع بی‌سوادی‌های مردم (از خواندن و نوشتن گرفته تا بی‌سوادی سیاسی، دینی و امثالهم) دستاویز نسبتاً محکمی برای این فرقه بشمار می‌رود. این فرقه برای سرکوب اعتبار و حرمت مردم و اراده جمهور ای‌بسا به آیاتی از قرآن هم متمسک شده و بلحاظ اتصاف مردم به عباراتی از قبیل؛ «اکثرهم لایعلمون»، «اکثرهم لایعقلون»، «اکثرهم لایشکرون»، «اکثرهم بهم [الجنّ] مؤمنون» و امثالهم، مردمان را فاقد هرگونه جایگاهی موجه و معتبر برای مدخلیّت و بلکه مشارکت در امر حکومت (تعیین حاکم و تدوین قوانین) می‌دانند. مضافاً آنکه جامعه رأی‌دهنده، ترکیب و معجونی است که شامل میلیون‌ها بی‌سواد، میلیون‌ها معتاد و قاچاقچی، میلیون‌ها بزهکار و خلافکار و امثالهم نیز می‌شود. بنابراین «جمهوریت» یعنی «اکثریت» و اکثریت یعنی ملغمه‌ای از انواع انسان‌های جورواجور و از جمله گنهکار و پلید و پلشت که مقبولیّت در نزد آنها کاملاً بی‌ارزش است. این فرقه که هیچ شأن و حرمتی برای جمهوریت و بلکه جمهور، قائل نیستند در صورت استقرار بر کرسی‌های حکومت چنان استبدادی بنام اسلام برپا خواهند ساخت که هر دیکتاتوری را در زورگوئی‌ها و ظلم‌هایش روسفید خواهند ساخت. اینها سخن زیبا و متین «كلكم راع و كلكم مسئول عن رعیته» از پیغمبر خاتم(ص) را یکجانبه به نفع خود مصادره می‌کنند و همه را رعیت پنداشته و چوپانی را فقط برای خود قائلند یعنی همگان (و حتی بسیاری از بزرگان خرد و اندیشه و دانایی) را گوسفند می‌پندارند و خودشان را راعی دانا و دلسوز و توانا! این انجمن که اعوجاجات‌شان هیچگونه حجت شرعی برایشان باقی نگذاشته، برای برپائی حکومت دلخواه خود به نام «اسلام» و ساقط کردن جمهوريت از هیچ تلاشی فروگذار نبوده و بالتبع به دشمنی سرسختانه با «جمهوری اسلامی» و ارکان آن بر می‌خیزند. تندروهای اینها که (ممکن است حتی عنوان آیةالله را نیز بخود ببندند!) «مستبد بالذات» هستند و چنانچه فرصتی پیدا کنند روی وهابیّت عربستان و «طالبان و القاعده» افغانستان را هم سفید خواهند کرد. اینها نیز چنانچه بتوانند جمهور مردم را از صحنه برانند آنگاه با خیال راحت اسلام و بالتبع ایران را یک لقمه چپ خود خواهند ساخت و تقدیم اجانب خواهند کرد. این دو فرقه اخیر هم بدیهی است که در صدد تقابل بر علیه یکدیگر نیز برآمده و بخواهند که همدیگر را حذف نمایند ولیکن در مخالفت با «جمهوری اسلامی» اتحاد علمی و انسجام عملی دارند و همچون دو تیغه قیچی سوم هستند که در نهایت امر ریشه‌های جمهوری اسلامی را برخواهند چید. راهکار اصلی مقابله با این‌ها نیز اگرچه فرهنگی است ولیکن امر چندان سهل و آسانی نخواهد بود زیرا خودشان اژدهاهای نمایش‌های فرهنگی هستند و در واقع همان فرقه مارقین تاریخی را نمایندگی می‌کنند و در بین‌شان ای‌بسا نمازشب‌خوان‌هایی هم پیدا می‌شود که بر پیشانی‌شان پینه‌های مشهودی نقش بسته و تشخیص‌شان از اشخاصی که بحق در عبادت خدای سبحان غرق هستند و نماد صالحین جامعه هستند، چندان آسان نیست. تقابل اینها با دشینه قبلی (طرفداران جمهوری اسلامی منهای اسلامیّت) نیز نکته مهمی است زیرا برای بسیاری از مردم گول‌زننده است و بالتبع عده‌ای را بسوی خود جلب می‌کند. و نکته مهم‌تر آنکه این‌ها وقتی بر علیه جمهوری اسلامی حقیقی دست به سلاح شوند شمشیرهایشان هم زهرآلود است و امکان ندارد کسی از ضربت آنها جان سالم به در ببرد. نباید فراموش کرد که مقابله نظامی با اینها بصیرت فوق‌العاده بالایی می‌خواهد و توصیه راحت‌الحلقومی نیست. (پایان مبحث ششم/تحریری ۱۳۸۸ حم/مأخوذ از سخنرانی‌های ۹۱-۱۳۸۷ حسینی منتظر) 👌سایر مباحث و متن کامل‌تر مقاله را لطفاً در 👈این‌جا👉 ببینید. 👌علت اصلی «حذف از ، به همان خبیثی برمی‌گردد که برای حذف دستاوردهای (بویژه نقش مردم در گزینش اشخاصی که نبض و بالتبع را در سلطه داشته باشند)، فردی مثل محمد متین‌دفتری (مشهور به قجری) را به مقام رسانید تا او را به شورای ملی دهد و به برساند که با و بالتبع و (۲۸ مرداد ۱۳۳۲)، را به و خودفروخته برگرداند! حسینی(منتظر) 🌐 گلچین 💠 نظرات ۱۴۰۴/۵/۲۰