هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
💎 @SMHM212
بسوی آزادی! (= #زن_زندگی_آزادی؟!)
⁉️ کدام آزادی؟ آزادی از چه/که؟!
یکی دیگر از دُمخروسهای پزشتیان!
آزادی علیه آزادی(=بردگی و ذلت ایران)
پیامکی امروز دریافت کردم که شاید برای میلیونها ایرانی دیگر هم رفته است! فراخوانی که عنوان #بسوی_آزادی! آن مرا برد به ۵۵ سال پیش! زیرا #نبرد_تا_آزادی؛ اولین #فیلمنامه_سینمایی بود که بنده در سال ۱۳۵۸ نوشتم. اقتباسی بود از داستانی با همین عنوان از مرحوم #محمود_حکیمی. تصنیف آن در راستای امر خطیر #صدور_انقلاب_اسلامی بود.
👈ماجرای آنرا ۱۴۰۳/۲/۳۱ نوشتم👉
#آزادی (در کنار #استقلال و #جمهوری_اسلامی؛ یکی از شعارهای اصلی ما در ایجاد و پیشبرد #انقلاب_اسلامی بود و همچنان بعنوان یک #محور_راهبردی «نهضت+نظام اسلامی» (تجلی #نظام_ولایی) هست ولیکن این #مطلب_عظمی از اول، مطلق نبود و بلکه مشروط بود به شروطی که در قانون اساسی هم در ذیل #حقوق_ملت (اصول ۱۹ تا ۴۲ فصل سوم) تعریف و تحدید شده است. یعنی آزادی تا جایی دامنه دارد که سایر #حقوق_مسلم_ملت را تهدید و تخریب نکند. بنابراین افسارگسیخته نیست و صرفاً ارزش حمایتی (از کرامت انسانی #حریت_ایرانیان) را دارد و لذا هرگز بمفهوم #آزادی_شهوات نیست.
بنده در مطالعات عمیق و دقیق خود به این نتیجه رسیدم که #جایگاه_آزادی در تراز جایگاه #عدالت و #معنویت است. (چنانکه در بخش ۱۶ انتخاب با قرعهکشی نیز بدان اشاره کردم.) زیرا آزادی بدون عدالت و معنویت، چیزی نیست بجز #حیوانیت ضد انسانیت!
لذا باید پرسید؛ کدام آزادی؟ آزادی از ولایت؟! آزادی شیطانی؟!
✍سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۴/۱۳
🆔 @chelcheraaqHM
💠
🎲 چلچراغ معارف
🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
💎@SMHM212
گرفتاری عمیق اسلام
چنانکه در 👈یادداشت مورخه ۱۴۰۳/۷/۱۲👉 اشاره شد، #ملت_ایران دارای ترکیبی دوگانه است که بدون تعارف میتوان آندو را #امت_اسماعیلی و #امت_اسراعیلی نامید. و جالبه که 👈خاخام بزرگ یهود هم به این تقسیمبندی، تصریح میکند!👉 البته او بجای امت اسماعیلی، میگوید؛ #نوادگان_اسماعیل!
ویژگی امت اسماعیلی ایران، دفاع از حرم #ایران_اسلامی و تلاش برای #پیشرفت_و_تعالی #ایرانیان تحت زعامت #ولی_فقیه در حریم «نهضت+نظام اسلامی» است. اینان همیشه در صحنههای خطرناک، حضوری #شهادت_طلبانه دارند که آخرین #حماسه_مقتدرانه آنان، حضور در #نماز_جمعه_تهران و بلکه کل مراسم #جمعه_نصر بود.
ویژگی امت اسراعیلی ایران، کاملاً متفاوت از #امت_ولایی است و در عینحال دارای خصائل خیانت و جبانت است. فلذا مجموعهای از #خائنین و #خائفین را در خود جای داده است. #دکتر_ظریف؛ نماد بارز چنین طیفی است که نه تنها هرگز قادر به درک و فهم #امت_اسماعیلی_ایران نیست، بلکه هر کاری که برای منکوب کردن آنان، بتواند دریغ نمیکند و #دکتر_پزشکیان هم که دهنبین اوست از چنین سنخیتی برخوردار است و لذا هرگز نمیتواند قابل اعتماد باشد.
در این مقال، باید به خائفین پرداخت که با بروز وضعیت جدیدی که (امکان رویاروئی نظامی مستقیم بین ایران و رژیم جنایتکار اسراعیل) پیش آمده است، در مسیر #ترس و #هراس و حتی #وحشت فرو خزیده و میخزند!
این عده، چنان اسیر شایعات و توهمات پوچ هستند که در رفتار به هر بهانهای به دنبال #فرار از شهرهای بزرگ و حساس بویژه #تهران هستند و معمولاً آنها را در صفوف #بنزین بهتر میشود پیدا کرد.
اینها در گفتار هم معمولاً طلبکار هستند و اصطلاح مشعشعی هم دارند مبنی بر اینکه؛ «تا دیگران را انگولک نکنید، کسی به شما کاری ندارد»!
چنین عباراتی، توجیهی برای فرار اینها از مبارزه و شرکت در خطرات است. وانمود میکنند که شما اسراعیل و آمریکا و سایر ظالمین را انگولک کردید و حال آنها ناچارند شما را پشیمان بکنند و لذا برای اینکه شما ادب (مجازات) بشوید، شما را با دشمنان، تنها میگذاریم!
منظور این «جماعت خائن+خائف»، از «انگولک کردن دنیا»، دو مطلب راهبردی #جمهوری_اسلامی_ایران است که عبارتند از:
۱) #صدور_انقلاب_اسلامی
۲) حمایت از #جبهه_مقاومت
البته بعضیها هم #دعوت #امام_خمینیره از #ملت_عراق برای مقابله با جنایتها و خیانتهای #صدام_عفلقی و نیز تسخیر #لانه_جاسوسی آمریکا در #تهران را سرآغاز #انگولک_کردن_دنیا تلقی و تلقین میکنند که قاعدتاً هر دو واقعه مذکور در ذیل همان راهبردهای «نهضت+نظام اسلامی»، قابل تعریف است.
و اما امر خطیر و ضروری «صدور انقلاب اسلامی»، نوعی حمله پیشدستانه به #استکبار_جهانی به سرکردگی #صهیونیزم_شیطانی بمنظور «یارگیری در سطح جهانی» در #عرصه_مقاومت در برابر #شیطان و #شیاطین است که ملت ایران و #امت_اسلام ناب محمدی(ص)، گریزی از آن نداشته و ندارند.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت که صدور انقلاب اسلامی؛ فرع بر #ضرورت_مقاومت در مقابل شیاطین جنی و انسی است. فلذا بنیادیترین راهبرد #نظام_انقلابی ایران، همانا #مقاومت_اسلامی بوده و است و خواهد بود که #دفاع_مشروع است نه انگولک کردن دنیا وگرنه تسلیم دژخیمان شدن که نسبتی با #آدمیت و حتی #انسانیت ندارد.
واقعیت آنست که بخشی از دنیا به ما #مهاجم و بخشی هم در قبال تجاوز #دنیای_مهاجم، متأسفانه #منفعل است و ما هیچ راهی بجز مقاومت همهجانبه نداریم که حتیالامکان باید پیشگیرانه و حتی حمله پیشدستانه باشد.
هجمه هدفمند دشمنان به ایران، از زمانی آغاز شد که #بنی_اسرائیل به #اسرار_کاهنان مصری در باب #پیشگوئی_آینده، دست یافتند و پیشاپیش به جنگ خانمانسوز با #اسلام_محمدی و #ایران_علوی پرداختند. #انگولک را بنیاسرائیل شروع کردند و #یهود_عنود ادامه داد و #صهیونیزم_خبیث آنرا بیشتر و بیشتر آشکار ساخت. 👈لطفاً اینجا را هم ببین👉
احداث #قلاع_نظامی در حدفاصل #مدینة_الرسول تا #بیت_المقدس، بخشی از این تلاشهای مذبوحانه یهود عنود در صدر اسلام بود که جنبه سختافزاری داشت و #قلعه_خیبر نماد بارز آنها به شمار میرود. 👈لطفاً اینجا را هم ببین👉
و در جنبه نرمافزاری هم تربیت فرد کارآمدی بنام «أبوحفص عمرالعدوی القرشی» موسوم به #عمر مشهور به #ابن_خطاب_بن_نفیل بود که با انجام #اولین_کودتا در #دنیای_اسلام، خود را #خلیفة_الرسول نامید و نبض #امت_محمد را در دست گرفت و به #انحراف_عظیم کشانید.
او #اولین_نفوذی #یهود در اسلام بود که توانست با #غصب_خلافت #پیامبر_اعظم(ص) و شهادت دختر معصوم پیغمبر؛ حضرت #فاطمه_زهرا(س)، #مقام_ولایت را از حیز انتفاع ساقط گرداند.
فصل مشترک عمر و #نتانیابو در اینست که هر دو تحت #تربیت_عمیق خاخامهای یهود بودند تا هدفی بجز #اضمحلال_اسلام نداشته باشند.
✍سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۷/۱۶
🌐👈حیفه نبینی👉
💠
🎲👈محل نظرات👉
🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
🔻@SMHM212
یاد ایامی
(بخش ۲)
👈بخش قبلی👉
قصه نخستین مرکز فرهنگی هنری
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران
(قسمت اول):
به محض #پیروزی_انقلاب اسلامی #ایران در ۱۳۵۷/۱۱/۲۲ بنده همانند هزاران نفر انقلابی دیگر در اندیشه #صدور_انقلاب_اسلامی ایران به جهان بودم تا اینکه در تاریخ ۱۳۵۸/۵/۵ (اقامه اولین #نماز_جمعه تهران به امامت آیةالله #طالقانی) بمناسبتی که در پیام قبلی اشاره کردم، تصمیم خود را گرفتم که از طریق تولید فیلمهای سینمایی به این #امر_مقدس مبادرت بورزم. ولیکن قبل از آنکه موفق بشوم، #جنگ_تحمیلی رخ داد و لذا #تهران را رها کرده و داوطلبانه عازم جبهههای #دفاع_مقدس شدم.
بنده قبل از رفتن به سراغ #رسانه_ملی، در صدد تشکیل یک نهاد خصوصی بودم که با مشارکت #عبداله_علیخانی - که بعداً تهیهکنندگی فیلمهای زرد را دنبال کرد - و با همکاری وزارت #آموزش_و_پرورش و رهنمود شهیدان #رجایی و #باهنر، «مرکز سینمایی فجر» را تأسیس کردم اما نامبرده عضو گروهک چپگرای #پیکار در آمد و ناسازگاری نمود!
البته وی هم اگرچه کارگردان اولین فیلم سینمایی پس از #پیروزی_انقلاب بود (با عنوان #بسوی_ساحل از داستانهای #محمود_حکیمی که به نظر #امام_خمینی هم رسیده بود) اما همانند بنده، نوجوانی ناپخته بود و لذا تحت تأثیر عموهای معلومالحال خود!
تهیهکننده #فیلم_سینمایی بسوی ساحل، (قبل از فیلم بلمی بسوی ساحل)، سپاه پاسداران #شهر_ری بود که حدود ۳۰۰٫۰۰۰ تومان هزینه کرده بود و فرمانده آن (برادر سلیمانی) به همین علت که «کل بودجه سال سپاه ری» را صرف آن فیلم نه چندان هنری کرده بود، توبیخ شده بود!)
آشنائی بنده با ع.ع. بعد از درج مصاحبه #مجله_سروش با وی بود که باعث شد بروم سراغ #سپاه_پاسداران شهر ری و نشانی خانهاش را از #سپاه گرفتم و اولش گمان میکردم او یک سپاهی است!
اما آشنایی او با من، با مطالعه «سناریوی نبرد تا آزادی» بنده با #دکوپاژ_آهنین آن بود و او (که سینماآموخته #کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود) پنداشت که بنده سینما را در سطح عالیتر و حرفهایتری آموختهام! (و حال آنکه بنده #سینما را از کتابهای خودآموز، یاد گرفتم!)
تأثیرپذیری وی از حرفهای بودن سناریوی بنده، باعث شد که با هم برویم دنبال سرمایهگذار و سراغ انواع اسپانسرها هم رفتیم و نهایتاً به این نتیجه رسیدیم که خودمان مؤسسه بزنیم که آنرا «مرکز سینمایی فجر» نامیدیم و...
پدرش را خاطرم نیست چکاره بود اما او بیشتر گرفتار آفت عموهای خود و... بود. وی سه تا عمو داشت که بزرگ آنها از اعضای #ارکستر_سلطنتی_شاه بود و وسطی آنها علیرغم آنکه اخراجی #سپاه_پاسداران #کاشان و نیز اخراجی مجله #پیام_انقلاب بود، با لباس سپاه مشغول سوءاستفادههای خود بود و کوچک آنها نسبتاً انقلابی و سالم بود که با من همکاری داشت از پشتپردههای عبداله!
همکاری من و ع.ع. (به دلیل #مکتبی بودن بنده و لااُبالی بودن او) به جایی نرسید و بعد از یکسال، به شکست انجامید! اما بهانه اصلی دعوای ما به ماجرای عجیب دیگری هم برمیگشت که بد نیست آنرا هم در اینجا بگویم!
در نخستین #سالگرد_پیروزی انقلاب اسلامی ایران، «#وزارت_فرهنگ و #ارشاد_اسلامی» همچنان در پی تغییر و تحولات ساختاری و عنوانی خود بود!
و الآن خاطرم نیست که «وزارت ارشاد ملی» در آن مقطع به «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» تغییر عنوان داده بود یا نه؟ ولیکن برپائی جشن نخستین سالگرد پیروزی #انقلاب_اسلامی، موضوعیت یافته بود.
#سازمان_تبلیغات اسلامی و بالتبع #حوزه_هنری هم هنوز تشکیل نشده بود!
و چنانکه در یادداشتی با عنوان 👈حرفهای پزشکیان؛ نماد گیجفرهنگی ایرانیان👉 اشاره کردم، ما برای تأمین مخارج مرکز سینمایی فجر، سالن اصلی #تئاتر_شهر تهران را اجاره کرده بودیم و فیلم سینمایی #نسل_اژدها را پخش میکردیم!
در خلأ فعالیتی و بلکه در خلاء وجودی «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» و نیز «سازمان تبلیغات اسلامی» و «حوزه اندیشه و هنر اسلامی» و بالتبع سرگردانی و فقر انبوه هنرمندان و هنرپیشگانی که به خارج از کشور متواری یا در گوشهای پنهان نشده بودند، «مرکز سینمایی فجر» (بعنوان نخستین NGO فرهنگی هنری) ما چراغ تابانی بود که توجه آنها و بالتبع خواص را به خودش جلب کرده بود!
البته #مراکز_خصوصی دیگری هم در زمینه #فرهنگ و #هنر فعال شده بودند که یکی از آنها #بنیاد_هدا (بنیاد هنر در اسلام) بود که عمدتاً در عرصه واردات فیلمهای سینمایی و دوبله آنها فعالیت داشت.
بنظرم اولین فیلمی که بنیاد مذکور وارد کرد و در سینماها به نمایش گذاشت، فیلم #باراباس بود. بعدها فیلم سینمایی صهیونیستی؛ #محمد_رسول_الله (به کارگردانی #مصطفی_عقاد و بازیگری #آنتونی_کوئین در نقش #حمزه) هم توسط همان بنیاد صورت گرفت که تقریباً هر سال از رسانه ملی هم پخش شده و میشود!
...ادامه دارد.
✍️سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۹/۱
🌐👈حیفه نبینی👉
💠
🎲👈محل نظرات👉
🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
🔻@SMHM212
یاد ایامی
(بخش ۴)
👈بخش قبلی👉
قصه نخستین مرکز فرهنگی هنری
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران
(قسمت سوم):
... که در صدد تصویب #سریال_سربداران بودند و لذا سایر سناریوها را به بهانههای مختلفی از مدار بررسی خارج میکردند! که سناریوی بنده هم مارک مکتبی (طرفداری از #بهشتی و #رجایی!) خورد و مردود شد!!
دعوای مکتبی/لیبرال، مد سیاسی و جناحی آنروزها بود. یکطرف، جریان حزباللهیها با رهبری #شهید_بهشتی و #شهید_رجایی و طرف دیگر جریان لیبرالها به سرکردگی #بنی_صدر و سایر تفالههای غربی بود از جمله #قطب_زاده معدوم که بر صندلی ریاست صداوسیمای #جمهوری_اسلامی ایران، تکیه زده بود!
الغرض؛ همکاری بنده با #رسانه_ملی، بعد از حدود یکسال کش و قوس (در طول ۱۳۵۹ با ماهی دو سه بار مراجعه و پیگیری)، قربانی دعوای مکتبیها و لیبرالها شد و شاید هم حکمتی داشت که باعث فراغت بنده گشت و به راحتی در فروردین ۱۳۶۰ عازم صحنههای نبرد مستقیم با #صدامیان و سایر #دشمنان_ایران در جبهههای #جنگ شدم.
اما قضیه «رد فیلمنامه بنده بخاطر #مکتبی بودن»! موجب #حساسیت_سیاسی بنده شد که ریشه دعوای مذکور را در #نهاد_ریاست_جمهوری ببینم که یکطرف #رجایی بود (با حمایت حزبالله و #شهید_بهشتی) و طرف دیگر آن #بنی_صدر (با حمایت غربزدها و #منافقین) و اتفاقاً این پیامد را هم داشت که بنده از لحاظ #سیاسی به #جریان_مظلوم مکتبی، گرایش پیدا بکنم و دستان خود را از حمایت بنیصدر بشویم.
درآمد من در آنسالها از کارگری در #بازار_تهران بود که «انجمن توحیدی مستضعفین بازار» را هم در جهت براندازی #رژیم_منحوس_پهلوی، قبل از #انقلاب در آن تشکیل داده بودم و در تشدید برخی اعتصابات و تعطیلیهای بازار مؤثر بود و این انجمن بعد از پیروزی انقلاب در لیست حامیان #ریاست_جمهوری بنیصدر هم فعال بود و از آنجا که متأسفانه قائم به شخص بنده بود، با نرفتن بنده به بازار، تمام شد!
ولیکن مرکز اصلی معرکه مکتبیها و لیبرالها، #نهاد_نخست_وزیری بود که #قوه_مجریه در اختیار آن بود (و ریاست جمهوری هم مقامی تقریباً تشریفاتی به شمار میرفت!) که ترکش آن دعوا، مرا در #رسانه_ملی، متوقف کرد!
#بنی_صدر متهم به #لیبرالیزم و #مصدق_گرایی و #غرب_زدگی بود (که البته بود) و #رجایی، متعهد به #مکتبی و #مقلد_امام بودن بود (که بود) و لذا معیار خودی و غیرخودی طرفداران هر دو طیف مذکور، همین گرایشات جناحی آنها بود.
فعالیت سیاسی بنده اگرچه در عرصه طرفداری از بنیصدر (البته صرفاً در انتخابات ریاست جمهوری و مدت کوتاهی هم عضویت در دفتر هماهنگی همکاریهای مردم با رئیس جمهور) بود که بعد از شرارتهای #میلیشیای_منافقین بویژه در غائله ۱۴ اسفند دانشگاه تهران، خاتمه یافت ولیکن فیلمنامه بنده دارای گرایشات مکتبی، ارزیابی شد و در مجموعه قطبزاده معدوم، مردود اعلام شد!
دو شکست پیاپی (ناکامی در پیشبرد اهداف انقلابیام در قالب «انجمن سینمایی فجر» با علیخانی و تلاش برای ورود به «سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران» با قطبزاده)، موجب شد که دریابم در عرصهای وارد شدهام که نه تنها چندان آسان نیست بلکه خیلی خشک و جدی است ولو اینکه رؤیایی مینماید! شاید هم نسبت به سن و سالم، توقع بیش از حدی از خودم داشتم و لازم بود که بیشتر احتیاط بورزم!
در اندیشه رهیافتی برای ایجاد مسیری جهت #صدور_انقلاب_اسلامی از طریق #سینما بودم که ناگهان #جنگ_تحمیلی صدامیان شروع شد و بنده بسوی جبهه #حق_علیه_باطل شتافتم.
اما ذهنم به شدت مشغول علتیابی دو شکست مذکورم بود! وقایع و مسائل را هر چه بیشتر تجزیه تحلیل میکردم نتیجهای جز این نمیگرفتم که؛
۱) فیلمنامه «نبرد تا آزادی» بنده (که با اقتباس از داستان «نقابداران جوان» و سایر داستانهای استاد #محمود_حکیمی تصنیف کرده بودم) هیچگونه اشکالی نداشت. و صد البته که حماسی-مذهبی (و بالتبع #مکتبی) بود.
داستان نقابداران جوان، در موضوع دلایل اسلام آوردن ایرانیان در صدر اسلام بود و سناریوی بنده در امتداد آن مطلب و در موضوع دلایل وقوع #انقلاب_اسلامی ایرانیان بود. و دنیا هم منتظر و متقاضی این مطلب بود که چرا #ایرانیان به انقلاب اسلامی برخاستند؟ و جواب فیلمنامه بنده این بود که؛ به همان عللی که #دین_اسلام را در صدر اسلام پذیرا شدند.
و بررسی این موضوع؛ اولین اقدام برای صدور انقلاب اسلامی ایران به جهان بود ولیکن رسانه ملی، ترجیح داد برود سراغ #حمله_مغول به ایران و #قیام_سربداران که البته در قالب آنهم میشد به همین سؤال جواب داد.
بنده در شور نوجوانی خود، ارادت خاصی به این استاد داشتم و چندباری هم به ملاقات حضوری او در آموزش و پرورش (خیابان نجاتاللهی-کریمخان) رفته بودم.
«سلحشوران علوی» نامیدن اولین گروه مبارزاتی بنده در سال ۱۳۵۶ نیز اقتباسی...
...ادامه دارد.
✍️سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۹/۱
🌐👈حیفه نبینی👉
💠
🎲👈محل نظرات👉
🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
🔻@SMHM212
یاد ایامی
(بخش ۵):
👈بخش قبلی👉
قصه نخستین مرکز فرهنگی هنری
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران
(قسمت چهارم):
... «سلحشوران علوی» نامیدن اولین گروه مبارزاتی بنده علیه #رژیم_منحوس_پهلوی (در سال ۱۳۵۶ در محله #شهید_بخارایی جنوب تهران) نیز اقتباسی از عنوان یکی دیگر از داستانهای حماسی-مذهبی همین استاد پر برکت بود (که دو ماه پیش ۱۴۰۳/۶/۳۰ در سن ۸۰ سالگی رحلت کردند) و به نوبه خود در شورآفرینی انقلابی در نسل دهه چهلیها نقش بسزایی داشت.
(در باره دهه چهلیها مقاله مستقلی خواهم نوشت. همانان که نیروهای گهوارهای امام خمینیره نامیده شدند! همان نسل سلحشور بینظیری که دودمان #شاهنشاهی و بلافاصله #صدامیان را بر باد دادند و عرصه زمین را بر #استکبار_جهانی در جهان، تنگتر و تنگتر کردند و #نهضت ادامه دارد.)
۲) در نحوه تبدیل داستان به فیلمنامه (با آن #دکوپاژ آهنین) هم که بنده حرفهای کار کرده بودم و هیچکسی هم از لحاظ شکلی و تکنیکی و فرم به آن ایرادی نداشت.
۳) برای تولید آن بصورت فیلم سینمایی هم آنقدر ارزش و مطلوبیت داشت که بنده و ع.ع. و خیلی از دوستان برای آن یکسال دوندگی بکنیم و تشکیلات نسبتاً معظمی بنام «مرکز سینمایی فجر» را پدید آوریم که تبدیل به اولین #فرهنگسرای_جمهوری اسلامی ایران شد.
⁉️ ولیکن چرا در مقایسه با #سریال_سربداران، پس زده شد؟!
از طرف گروه فیلم و سریال #رسانه_ملی، به بنده نگفتند که فرضاً بودجه و امکانات محدودی داریم و به دلایلی، سریال #سربدران، اولویت یافته است و اثر شما بماند برای فرصتهای بعدی، بلکه صریحاً بخاطر اینکه بافت محتوایی آن، #مکتبی ارزیابی شد، مردود اعلام کردند!
در واقع به زعم خودشان، یک #انگ_سیاسی بدان زدند! و حال آنکه مکتبی بودن محتوای آن، افتخارآمیز بود نه اینکه عیب اساسی غیرقابل اغماضی باشد!
حال میشود تصور کرد که چه دستهایی در کار بودند از طرف قطبزاده تا به تفکرات امثال بنده، میدان ندهند!
اما برای بنده، تجربه جالبی بود و بنده را واداشت تا موضع خودم را تعیین بکنم. یا باید مکتبی بودن را رد بکنم و ادعا بکنم که من مکتبی نیستم و بلکه لیبرالمسلک هستم! و یا باید مکتبی بودن را بپذیرم و پای هزینههای آن هم بایستم. لذا موضوع تحول پیدا کرد به موضوع #حق و #باطل!
این مسئله باعث شد که بنده مکتبی بودن و مکتبیتر شدن را ترجیح بدهم و بحمدالله تاکنون بر همین مدار (ضدیت با هر نوع #پلیدی و #پلشتی) ماندهام و صد البته که هزینههای گزافی هم تاکنون پرداختهام!
آری! در آن مقطع، در اندیشه رهیافتی برای ایجاد مسیری جهت #صدور_انقلاب_اسلامی از طریق #سینما به دنیا بودم که ناگهان #جنگ_تحمیلی صدامیان شروع شد و از کارگری نه چندان مثمر در بازار تهران هم (بعد از ۴ سال) دیگر خسته شده بودم!
لذا بمحض احضار متولدین سال ۱۳۴۱ به #خدمت_زیر_پرچم، رفتم #سربازی! که بعد از آموزشی دو ماهه در پادگان زیبای لشگرک #تهران، به #باختران افتادم و لذا خودم را به پادگان شماره ۲ #کرمانشاه معرفی کردم و بعنوان جمعی گروه ۴۰۴ #مخابرات، مشغول خدمت شدم ولیکن در همان ماه اول به درخواست قرارگاه لشکر ۸۱ زرهی، به قرارگاه مرکزی اعزام شدم که سربازان آن، زندگی خیلی مرفهی داشتند! اما با #روحیه_انقلابی من سازگاری نداشت و لذا چندان دوام نیاوردم و به گروهان خودم برگشتم و اینبار توسط شعبه عقیدتی-سیاسی پادگان جذب و بعنوان مسئول نظارت بر آشپزخانه پادگان (که یکی از اهداف تخریبی نفوذیهای سازمان منافقین برای مسمومیت سربازان بود)، مأمور شدم که رفاهیات بیشتری نسبت به قرارگاه داشت که مهمتر از همه، آنقدر وقت اضافی داشتم که به عضویت #گروه_تئاتر «اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی باختران» در آمدم و تقریباً یکروز در میان در تمرینات آن شرکت میکردم و منتهی شد به اجرای نقشی در نمایشی با عنوان «ما تا آخر ایستادهایم» که بمناسبت دهه فجر ۱۳۶۰ در #تئاتر_شهر کرمانشاه، سالن نمایش ایلام، پادگان اللهاکبر اسلامآباد غرب، پادگان ابوذر سرپلذهاب، پادگان هوانیروز کرمانشاه و برخی مساجد کرمانشاه به نمایش در آوردیم.
بعد از اتمام تمرینات و اجرای نمایش مذکور، خوشی سربازی در آشپزخانه پادگان و رفت و آمد آزاد به شهر، زد زیر دلم و داوطلب حضور در #خطوط_مقدم جبهههای #حق_علیه_باطل شدم که به گردان ۱۱۹ تیپ اللهاکبر مستقر در #جبهه_میمک معرفی شدم (۱۳۶۱). اما #جانبازی بنده در #جبهه_سومار اتفاق افتاد (۱۳۶۲) که مصادف شد با اتمام دوره سربازی و احتیاط و به تهران برگشتم.
و در دوره نقاهت خود، وارد #حوزه_علمیه شرق تهران (مدرسه علمیه آیةالله جلالی خمینی) شدم و #سناریست_مکتبی و #سرباز_مکتبی بودنم تبدیل شد به #طلبه_مکتبی و در همان دهه شدم #افسر_مکتبی شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران!
و اما نخستوزیری؛ ...
...ادامه دارد.
✍️سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۹/۱
🌐👈حیفه نبینی👉
💠
🎲👈محل نظرات👉
🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
🔻@SMHM212
چالشهای امام
در تشکیل نظام
(بخش ۰۴۳):
👈بخش قبلی👉
ایران فدای اسلام؟
اسلام فدای ایران؟
#مهندس_بازرگان با ملاحظات مختلفی (از قبیل؛ رهبر تشکل #نهضت_آزادی بودن، اتصاف به #اخلاق_صبورانه داشتن، از سابقه مبارزاتی برخوردار بودن، استاد دانشگاه بودن، تحصیلکرده خارج بودن، روشنفکر بودن، مورد حمایت #شهید_مطهری بودن و امثالهم) عاقله مردی مینمود که شاید بهترین گزینه در تراز نخستوزیری موقت (با رسالت انقلابی «ساماندهی نهضت در قالب نظام» با عنوان #جمهوری_اسلامی) بود. فلذا با پیشنهاد علامه مطهری (که رئیس #شورای_انقلاب و از نظریهپردازان نظام #جمهوری_اسلامی_ایران بودند) شد نخستوزیر منتخب امام خمینیره!
ولیکن غافل از اینکه وی، چیزی نبود بجز ماری خوشخطخال! اگرچه بسیار بعید میدانم که امام راحلمان، شناختی از باطن وی نداشته است و بلکه بهتر از هر کسی او را میشناخت و تعمداً او را گماشت! تا هویجی باشد برای چماقی که بر فرق غرب کوبیده شده بود و قرار بود بیشتر کوبیده شود! مسئله #چماق و #هویج را متعاقباً بیشتر توضیح خواهم داد.
شاید گمان شود که #مهدی_بازرگان (منصوب #امام_خمینی اما سرسپرده به آمریکا و نفوذی دشمنان!) در طول مدت نخستوزیری موقت خود، به علت غربزدگی، صرفاً دو هدف شوم را دنبال نمود:
۱) تخریب کلیه دستاوردهای انقلابی امام خمینی در ساختار حکومتی-ولایی (اضمحلال یا استحاله مجلس #خبرگان_رهبری، کمیتههای مردمی #انقلاب_اسلامی، #سپاه_پاسداران انقلاب اسلامی، #جهاد_سازندگی و...) که بعدها توسط #هاشمی_رفسنجانی دنبال شد و وی توانست گامهای بازرگان را تا حدودی تکمیل کرده و اهداف شوم او را به پیش ببرد!
۲) نفوذ دادن #منافقین (اعضای منحرف و غربزده #نهضت_آزادی و تروریستهای #سازمان_منافقین رجوی) در ساختار حکومت جدیدی که #امام_خمینیره در صدد تشکیل آن بود.
ورود بیشترین خسارت بر #نظام #جمهوری_اسلامی_ایران، از همین لحاظ بود که هنوز هم گرفتار آن هستیم!
ولیکن بدتر از اینها تلاش او برای تحریف شخصیت و #آرمان_امام_خمینی بود. وی بصورت شفاهی و کتبی، تحریف و دروغ بزرگی را ترویج داد مبنی بر اینکه؛ «امام؛ #ایران و همهچیز را برای #اسلام میخواهد»!
قبل از بیان این مسئله و اینکه چرا امام خمینی، دولت را به #جریان_بازرگان و «فرزندان عزیز»! او سپردند؟!، لازمست در همینجا اشارهای به خسارت دوم بازرگان (نفوذ دادن دو دسته؛ ۱-منافقین، ۲-نهضتیها به #مناصب_نظام) بکنم:
قبل از تشکیل #سازمان_اطلاعات_سپاه و حتی قبل از تشکیل #وزارت_اطلاعات_نظام، امور اطلاعات و امنیت و جاسوسی و ضدجاسوسی ایران در نخستوزیری (عمدتاً بدست همان نفوذیها) شکل گرفت که کشمیریها و حجاریانها و... نمونههای بارز آن جریان بودند.
⁉️پس از اتمام نخستوزیری بازرگان، آن نیروها کجا رفتند؟!
آنها به هواداری از #بنی_صدر پرداخته و به تضعیف و تخریب و #ترور شخصیتی و حتی فیزیکی اعضای #جبهه_انقلاب (#شهید_بهشتی و #شهید_رجایی و...) پرداختند!
حساسیت شخصی بنده به این قضایا از زمانی آغاز شد که در راستای #صدور_فرهنگی_هنری انقلاب اسلامی به دنیا، مسیر «سناریستی فیلم و سریال» را برگزیدم و نخستین فیلمنامه خود را به «واحد فیلم و سریال سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران» تحویل دادم و مراجعات مکرری هم برای پیگیری مطلب داشتم که نهایتاً به من گفتند: فیلمنامه شما به علت داشتن #مضامین_مکتبی، مردود شد!
این ماجرا را در مقالهای ۴ قسمتی با عنوان «قصه نخستین مرکز فرهنگی هنری بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران» به تفصیل مورد اشاره قرار دادم.
بنده علیرغم آنکه در انتخابات #ریاست_جمهوری بصورت تشکیلاتی از بنیصدر، #حمایت_تبلیغاتی کرده بودم، اما با همکاری #دولت_رجایی، «مرکز سینمایی فجر» را تأسیس کرده بودم تا فیلم سینمایی «نبرد تا آزادی» خود را بسازم برای #صدور_انقلاب_اسلامی و حال آن #سناریوی_انقلابی بخاطر #مکتبی بودن، مردود اعلام میشود که این مکتبی بودن، صفتی بود برای رجایی!
البته عبارت #مکتبی در آن دوره، نماد مقابله با #لیبرال بود که بعدها جای خود را به عناوین دیگری سپردند که آن دعوای قدیمی و بنیادی (انقلابیون و ضدانقلابیون)، هنوز هم با عبارات مشابهی ادامه دارد.
در آن مقطع (و تا حدودی اینک نیز!)، #رسانه_ملی هم (همانند #نخست_وزیری) به ریاست #قطب_زاده فاسد معدوم در سلطه نفوذیها بود!
بنابراین نهاد نخستوزیری، در کانون توجهات دقیق بنده قرار گرفت بویژه بعد از ترور #شهید_رجایی و #شهید_باهنر و اینکه آن شهیدان مکتبی تحت چه فشاری بودند تا اینکه با بمبگذاری نفوذیها در ساختمان نخستوزیری به شهادت رسیدند!
آن نفوذیها چه کسانی بودند؟! از کجا دستور گرفتند؟! چرا سناریوی بنده را هم با همان اتهام، ترور کردند؟! با چه طیفی مواجهیم؟!
...ادامه دارد.
✍سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۹/۲
🌐👈حیفه نبینی👉
💠
🎲👈محل نظرات👉
🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پزشکیان: نباید با دنیا دعوا کنیم! ما دنبال حریم مرزی خودمان هستیم!
☝️از پیامهای وارده☝️
نقدونظر #حم
👌از دروغهای شاخدار پوزیده!
⁉️ دعوای چه شخصی (حقیقی یا حقوقی) با چه شخصی (حقیقی یا حقوقی)؟
⁉️ دعوای داخلی (ایرانی_ایرانی) یا خارجی (ایرانی_خارجی)؟
۱) آقای مسعود پزشکیان وابسته به جناحی است که با #نظام و #ملت_ایران، دعوا دارد! دعوا نهها! دعــوا! (ولو اینکه عده قابل توجهی از آنها را با آدرسهای غلط فریفتهاند!)
پس پوزیده دروغ میگوید!
۲) #امت_اسراعیلی پارسیزبان با #امت_اسماعیلی ایران، دعوا دارد. دعوایی در حد قتال آنهم از نوع #قتل_صبر (⁉️ندیدید چه بلایی بر سر هزاران #آرمان و #عجمیان آوردند؟)!
⁉️ ندیدید منافقین، چگونه ۱۷٫۰۰۰ حزباللهی را ترور کردند؟! و با #عملیات_مهندسی چگونه آنها را سلاخی کردند؟!
پس حرف پوزیده دروغه!
۳) شخصی که #دعوت دارد، محال است که مورد دعوا قرار نگیرد.
⁉️کدام پیامبر و امام و مصلحی را در طول تاریخ (از جمله در ایران) سراغ دارید که اهل دعوت نبوده است و گرفتار دعوا نشده است؟!
حرف پوزیده دروغه!
۴) #صدور_انقلاب_اسلامی به تمام گستره جهان، یک #تکلیف_الهی است که اگر کسی آنرا تأویل به #دعوا بکند، اگر خائن نباشد، قطعاً جاهل است.
پس دروغه!
۵) جمله «نباید با دنیا دعوا کنیم»! صرفنظر از #تهمت نهفته در آن، اگر بمفهوم دست کشیدن #امت_اسلام از امر دعوت است، که باید گفت: خیلی غلط میکنی که از جانب امت اسماعیلی، دروغ میبافی!
۶) اگر دنبال هدم #دفاع_بنیادی به بهانه #دفاع_ظاهری هستی، کور خواندهای که ما را تسلیم دشمن بکنی!
✍حسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۱۰/۷
🌐حیفه نبینی
🎲محل نظرات