eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.7هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
14.5هزار ویدیو
679 فایل
کانالی برای قشر جوان؛ بابهترین داستانها؛ تلنگرها؛ نکات زیبا؛ طنز جالب؛ و... ادمین: https://eitaa.com/alimaola_110 یک کانال #زیبا بجای #صدکانال مولانا: آنکس که نداند و نخواهد که بداند حیف است چنین جانوری زنده بماند جهت ارسال سوالات👇👇👇 @alimaola_110
مشاهده در ایتا
دانلود
• 12 درس ارزشمند زندگی برای افرادی که 16 تا 30 سالشونه : 1- روی حرفت بمون، استایل کلاسیک خودتو داشته باش، محکم دست بده و با اصالت باش. 2- برای زود بیدار شدن گوشیتو خیلی دور از خودت بزار که وقتی زنگ خورد مجبور شی پاشی. 3- به خودت قول بده روزانه حتما حتما 30 دقیقه ورزش کنی. 4- هر شب قبل از خواب ده تا از ارزشمندترین داشته هاتو بنویس و شکرگذاری کن. 5- ماهانه یه روزو بزار برای اینکه تنهایی بری بیرون و خوش بگذرونی. 6- روزانه 15 دقیقه هیچ کاری نکن و فقط به یه نقطه خیره شو، این خلاقیتت رو افزایش میده و افکار جدید میاد به ذهنت. 7- بعد از بیداری یه روتین داشته باش، دوش آب یخ بگیر، صبحانه کامل بخور، مدیتیشن کن و.. 8- اگه یکی از عزیزانت حالش خوب نیست به جای نصیحت بهش بگو من همه جوره کنارتم. 9- مراقبت کارت بانکیت باش و سعی کن درست خرج کنی. 10- به هیچکس و هیچ چیز بیشتر از خودت اهمیت نده، این بزرگ ترین نصیحتمه بهت :) 11- روزانه بیشتر از سه تا اولویت نداشته باش که به همشون برسی. 12- سعی کن چند مدل رقص خوب یاد بگیری و حرفه ای بشی توشون، خیلی اعتماد به نفسو می‌بره بالا. ─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
⁉️ چرا بعضیا اینقدر برا ازدواجشون ملاک دارن؟ ❗️بعضیا به قدری ملاک‌های متعدّد دارن که پیدا کردن کسی که همۀ اون ملاک‌ها رو داشته باشه، واقعاً سخته. ❌ این عده انگار فراموش کردن که می‌خوان از بین انسان‌های موجود، یکی رو به عنوان همسر انتخاب کنن. ✅ معیارها رو نباید خیلی آرمانی گرفت. باید اونا رو واقعی انتخاب کرد، نه چندان آرمانی معنوی و نه چندان آرمانی مادی. ─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
شخصی که میخواد همه رو بشناسه،فریبکار و زیرک باشه باید اینو آویزه گوشش کنه : اگه میخوای اعتماد به نفس کسی رو بسنجی،یه شوخی ملایم باهاش بکن! یک فرد با اعتماد به نفس میخنده؛ولی یه فرد ناامن،جوری رفتار میکنه که انگار بهش توهین شده! یادتون باشه انتخاب افرادی که به راحتی از شما دلخور میشن میتونه خطرناک باشه «چون به راحتی به فکر جبران علیه شما می‌ افتن»   ─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔘 عروس خوشبخت رو دق دادن 😁😁😁 ─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌐درمان بیماریهای معده🔍 ✍️( نفخ معده ، پراشتهایی ، صدای شکم ، بوی بد دهان ) حکیم حسین خیراندیش 🌿 🌿 ─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
📌چطوری آفت دهان را از بین ببریم ؟🫦 🍯کافیه یک قطره عسل رو به کمی زردچوبه اضافه کنید و هر روز روی زخم بمالید تا درمان شو. 🌿 🌿 ─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
🔺چای دارچیـــــن، دارویی معجزه آسا برای خلاص شدن از چربیهای شکم 🔸مصرف منظم چای دارچین به کاهش وزن و به ویژه آب شدن چربی‌های شکم کمک میکند و باعث پاکسازی و تقویت دستگاه گوارش میشود. ‏ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌ ─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
چهار اما تاثیر گذار: 🍁حکایت اول: از کاسبی پرسیدند: چگونه در این کوچه پرت و بی عابر کسب روزی میکنی؟ گفت: آن خدایی که فرشته مرگش مرا در هر سوراخی که باشم پیدا میکند!! چگونه فرشته روزیش مرا گم میکند!!!؟ 🍁حکایت دوم: پسری با اخلاق و نیک سیرت، اما فقیر به خواستگاری دختری میرود... پدر دختر گفت: تو فقیری و دخترم طاقت رنج و سختی ندارد، پس من به تو دختر نمیدهم...!! پسری پولدار، اما بدکردار به خواستگاری همان دختر میرود، پدر دختر با ازدواج موافقت میکند و در مورد اخلاق پسر میگوید: انشاءالله خدا او را هدایت میکند...! دختر گفت: پدر جان؛ مگر خدایی که هدایت میکند، با خدایی که روزی میدهد فرق دارد؟؟!!!!... 🍁حکایت سوم: از حاتم پرسیدند: بخشنده تر از خود دیده ای؟؟... گفت: آری... مردی که دارایی اش تنها دو گوسفند بود؛ یکی را شب برایم ذبح کرد... از طعم جگرش تعریف کردم.. صبح فردا جگر گوسفند دوم را نیز برایم کباب کرد...! گفتند: تو چه کردی؟ گفت: پانصد گوسفند به او هدیه دادم... گفتند: پس تو بخشنده تری...! گفت: نه، چون او هر چه داشت به من داد!! اما من اندکی از آنچه داشتم به او دادم...!! 🍁حکایت چهارم: عارفی راگفتند: خداوند را چگونه میبینی؟! گفت آنگونه که همیشه میتواند مچم را بگیرد، اما دستم را میگیرد...🍁 ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به همین راحتی پاک میشیم 🛁 🎙استاد فروغی ─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
📗 ▪️یکی از دوستام و خانمش میخواستن از هم جدا بشن. یه روز تو یه مهمونی بودیم ازش پرسیدم خانومت چه مشکلی داره که میخوای طلاقش بدی؟ ▫️گفت : یه مرد هیچ وقت عیب زنش و به کسی نمی گه.... ▪️وقتی از هم جدا شدن پرسیدم چرا طلاقش دادی ؟! گفت آدم پشت سر دختر مردم حرف نمیزنه .... ▫️بعد از چند ماه از هم جدا شدن و سالِ بعدش خانومش با یکی دیگه ازدواج کرد... یه روز ازش پرسیدم خب حالا بگو چرا طلاقش دادی ؟ ▪️گفت: یه مرد هیچوقت پشت سر زنِ مردم حرف نمی زنه... ▫️یادمان نرود کثیفترین انسان کسی است که راز دوران دوستی را به وقت دشمنی فاش سازد. ─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
📌 دانلود بعد تاریکی 📝 نویسنده: مظفر تندر 🎬 ژانر: ترسناک فانتزی درام 📖 تعداد صفحات : 741 ——————— خلاصه : داستان من یه داستان معمولی از جن و پری نیست که درش قهرمان داستان دنیا رو از ظلم و ستم پاک کنه. فقط انسان‌های احمق می‌تونند فکر کنند که بدی یه روز تموم میشه و خورشید از میان تاریکی طلوع می‌کنه. لعنت به چنین ذهنیت خامی که انسان رو تو دنیای خیالات غرق می‌کنه. بدی حتی اگه از ریشه هم قطع بشه بازم رشد می‌کنه. نباید منتظر بود تا طبیعت ناجی‌ای رو برای نجات متولد کنه، بلکه باید دست به دعا بود، چون هر لحظه ممکنه شیطانی آفریده شه که موجودیت پست و چرک‌آلود انسان رو از صفحه‌ی روزگار محو کنه. شخصیت داستان من به تنهایی پا به چنین دنیایی می‌ذاره ─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
اين مطلب رو بايد انقدر بخونی تا حفظ بشى ...! 👁‍🗨 ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺭﺍ ، 👁‍🗨 ﺑﺎﯾﺪ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﮐﺮﺩ؛ تاﺧﻮﺏ ﺷﻨﺎﺧﺖ! 👁‍🗨 ﺁﻧﭽﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩ درﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ، از ﺧﻮﺩ ﺑﺮﻭﺯ ميﺩﻫﻨﺪ 👁‍🗨 ﻣﯿﺰﺍﻥ منطﻖ ﺷﺎﻥ ، 👁‍🗨 ﻣﯿﺰﺍﻥ ﺍﺩﺏ ﺷﺎﻥ ، 👁‍🗨 ﻣﯿﺰﺍﻥ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺭﻭﺣﺸﺎﻥ ، 👁‍🗨 ﻣﯿﺰﺍﻥ ﺷﻌﻮﺭﺷﺎﻥ ، 👁‍🗨 ﻣﯿﺰﺍﻥ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺷﺎﻥ ، 👁‍🗨 میزان اصالت شان ، 👁‍🗨 ﻭ ﺣﺘﯽ ﻣﯿﺰﺍﻥ ؛ ﻣﻬﺮﻭ ﻣﺤﺒﺖ راستین ﺷﺎﻥ ، 👁‍🗨 ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ، نشان ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ! 👁‍🗨 آدميان را تنها در عصبانیت میتوان شناخت ─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
🤍 اینجوری افسردگی رو نابود کن : 1- اهداف و برنامه‌ی روزانتو بنویس. 2- تختت رو هر وقت بیدار شدی مرتب کن. 3- بابت نعمت هایی که داری شکرگزاری کن. 4- سعی کن تایم خواب منظم و خوبی داشته باشی. 5- از نور آفتاب برای روشنایی اتاقت استفاده کن. 6- آشپزی کن، حتی به غلط. 7- میتونی از نوشیدنی های کافئین دار استفاده کنی. 8- بعد از بیدار شدن سریع از تخت بیا بیرون. ─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
🌱 •چطوری بحث و دعوا رو تو رابطه مدیریت کنیم؟ ۱ . با داد و بیداد هیجان بالا حرف زدنش رو قطع نکن ، بمونه تو دلش شر میشه و حالا حالا ها داستان داری. ۲ . پرونده رو پیش هرکسی باز نکن ، شمام یادتون بره اونا یادشون نمیره و گاها آتیش بیار معرکه میشه. ۳. فوری موضع نگیری نکن ، ذهنت رو باز بگذار و خوب بشنو ، شاید حرف درستی میزنه. ۴. روتین های زندگی رو‌ دستمایه انتقام‌نکن ، دیگه غذا نمیذارم ، دیگه خرجی نمیدم و .... تحت هیچ شرایطی : به خانوادش توهین‌ نکن ، به شخصیتش توهین نکن . این‌دوتا به این زودی ها فراموش نمیشنهر یه کلمه اش یه زلزله ست. ─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم سیاسی مرموز محمد رسول الله ⚔ یهود‌ ⚔ استاد ─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
می‌گویند روزی ملک‌الشعرای بهار، در مجلسی نشسته بود و حضار برای آزمایش طبع وی، چهار کلمه را انتخاب کردند تا وی آنها را در یک رباعی بیاورد.کلمات انتخاب شده عبارت بودند از: خروس، انگور، درفش و سنگ ملک الشعرای بهار گفت: برخاسـت خروس صبح برخیز ای دوست خون دل انگور فکن در رگ و پوست عشق من و تو صحبت مشت است و درفش جور دل تو صحبت سنگ است و سبوست جوانی خام، که در مجلس حاضر بود گفت:"این کلمات با تبانی قبلی انتخاب شده‌اند. اگر راست می‌گویید، من چهار کلمه انتخاب می‌کنم و شما آنها را در یک رباعی بیاورید.سپس این چهار کلمه را انتخاب نمود: آئینه، اره، کفش و غوره." بدیهی‌ست آوردن این کلمات دور از ذهن، در یک رباعی کار ساده‌ای نبود، لیکن ملک‌الشعرا شعر را این‌گونه گفت: چون آینه نورخیز گشتی احسنت چون ارّه به خلق تیز گشتی احسنت در کفش ادیبان جهان کردی پای غوره نشده موَیز گشتی احسنت! 🍃 🌺🍃 ─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
خدا یك موی سر مؤمن را به کل عالم نمی‌فروشد ؛ صاحب مال قیمت مال را می‌داند شما قیمت خودتان را نمی‌دانید لذا گاهی اوقات خودتان را ارزان می‌فروشید . . . - مرحوم اسماعیل دولابی (ره) ─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
🌷 🌷 🌷یک روز اسرای عنبر با اتفاقی در اردوگاه روبرو شدند که هم تعجب و هم غیرت آن‌ها را به درد آورد. از ظهر گذشته بود که خودرویی وارد اردوگاه شد، به همه داخلْ‌ باشْ دادند، کسی حق نگاه کردن از پشت پنجره به بیرون را نداشت ولی هرطور بود این خبر بین بچه‌ها پخش شد. از در پشتی آن خودرو، چهار اسیر زن پیاده شدند همه با تعجب نگاه می‌کردیم که این اسرای زن در این‌جا و در دست این نامردان چه می‌کنند؟ چگونه اسیر شده‌اند؟ پاسخ این پرسش‌‌ها، ذهن ما را به خود مشغول کرده بود. 🌷با آمدن این چهار خواهر غم بزرگی بر دلمان نشست، می‌دانستیم که اسارت برای آن‌ها و خانواده‌هایشان چندین برابر از ما سخت‌تر است؛ زیرا آن‌ها دختران جوانی بودند که اسیر دست دشمن شدند. کسانی که به هیچ قانونی پایبند نبودند، ولی ما که دائماً، مستقیم و غیرمستقیم آن‌ها را زیر نظر داشتیم، با گزارش گرفتن از حال و نیاز آن‌ها، به وسیله نوشته ‌هایی که در مکان‌‌های خاص، دسترسی به آن‌ها را ممکن می‌ساخت، از مقاومت، صلابت و پاکدامنی آن‌ها مطمئن بودیم. 🌷آن‌ها در طبقه بالای آسایشگاه ما اقامت داشتند و ما دائم موظب بودیم که کدام سرباز به آن۹جا رفت و آمد دارد. اگر کمترین سوء‌‌ظنی به یکی از سربازان داشتیم فوراً به مسئول و فرمانده خود اطلاع می‌دادیم تا به فرمانده عراقی برساند. عراقی‌ها خوب می‌دانستند که ما نسبت به این چهار خواهر بسیار حساس هستیم، سربازانی که مسئول حفاظت از آن‌ها بودند، خوب می‌دانستند که اگر کمترین حرکتی خلاف مرام ما انجام دهند، برای آن‌ها خیلی بد می‌شود! سربازان بعثی کاملاً مواظب بودند که به هیچ وجه اسیر دیگری، جز آن‌هایی که خودشان انتخاب کرده ‌اند، با آن‌ها ارتباطی برقرار نکند. 🌷ما برای این‌که از وضعیت آن‌ها مطلع شویم، مکان‌هایی مانند دستشویی و شکاف‌های دیوار را مشخص کرده بودیم و با قرار دادن شیءی یا کاغذی، از احوالشان مطلع می‌شدیم. تنها چند نفر از اسرای کم سن و سال را مسئول این کار قرار دادیم. هر وقت عرصه بر ما تنگ می‌شد، حضور آن‌ها در اسارت به ما روحیه می‌داد و ما را آرام می‌کرد. هرگاه کارد به استخوان می‌رسید، به خود می‌گفتیم: «آیا با وجود چهار دختر در اسارت، ابراز خستگی و ضعف معنی دارد؟» : جانباز و آزاده سرافراز محمدحسین چینی‌ پرداز که از شهر دزفول در جبهه‌های جنگ حضور یافت و در نخستین روز از نوروز سال «۶۱» اسیر شد. 📚 کتاب "شصت و یک" خودنوشت راوى ─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🇮🇷🌸🌹🌸🇮🇷 🔹اگه تو و بودین، به این کنید... 🇮🇷🌸🌹🌸🇮🇷 ─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🇮🇷🌸🌹🌸🇮🇷 🔹چقدر# زیباست... واقعاً ؛ ... 😂😍😍😍😂 🇮🇷🌸🌹🌸🇮🇷 ─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🇮🇷🌸🌹🌸🇮🇷 🔹 و به نفوس .... (ره) 🇮🇷🌸🌹🌸🇮🇷 ─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan