🔴 #انتقاد_کلّیومبهم_ممنوع
💠 از انتقادهای کلّی و مبهم خودداری کنید. جملاتی مثل «احساس میکنم رابطه ما #سرد شده است»، «من ناراضیام»، «شدیداً دلخورم»؛ بسیار کلّی و #مبهم است و همسر شما را در جهتهای زیادی به #فکر وا میدارد که ممکن است فرسنگها با نظر و انتقاد شما فاصله داشته باشد.
💠 همسران باید سعی کنند #مصداق مشکل یا موردی را که منجر به دلخوری و کدورت شده است، بهصورت بسیار ریز و #جزئی بیان کنند؛ چون در این صورت است که همسر شما متوجه #اصل موضوع شده و میفهمد چه چیزی را باید تغییر دهد یا اصلاح کند.
💠 مثلا بهجای این که بگویید: «من ناراحت و دلخورم،» بگویید «من بهخاطر این که از من #تشکر نمیکنی دلخورم.»
🍃❤️ http://eitaa.com/cognizable_wan
#پرانرژى_باشيم، تا تغییر برخورد اطرافیان را ببینیم تا تغییر برخورد خودمان باخودمان را ببینیم. كسى که #انرژی بدهد از عالم و آدم انرژی دریافت می کند.
♥️
#تشويق #مردان توسط زنان قوي ترين محرك فعاليت آنان مي باشد.
مردان در برابر #تعريف و #تمجيد همسرشان #بال_پرواز پيدا مي كنند و #احساس_قدرت و #شوكت به آنان دست مي دهد.
⚜🍃⚜🍃⚜🍃⚜🍃⚜🍃
#خانوم_آقا
حرف بزن😍
#بعضیها همیشه یکجور هستند و حس درونیشان، هرگز نمود بیرونی ندارد. وقتی #خوشحال میشوند، نمیخندند.
وقتی #غمگین میشوند، گریه نمیکنند.
وقتی #عاشق میشوند، #ابراز نمیکنند. وقتی #عزیزی را از دست میدهند، #سوگواری نمیکنند.
❤🌿
#وقتی #اتفاق تازهای را #تجربه میکنند، چشمهایشان برق نمیزند. چهرهشان یک هیچی بیتغییر است ولی درونشان آدمهایی در حال بالا و پایین پریدناند و #فریاد میزنند لعنتی چیزی بگو، حرفی بزن.
#دیگران #فکر میکنند این آدمها نسبت نزدیکی با سنگ دارند و همانقدر بیصدا، بیاحساس و بیتفاوتاند.
مثل اهالی آن شهر در حکایتی از هزارویک شب که همگی سنگ شده بودند و #سکوت سنگینی شهر را فرا گرفته بود.
اما این آدمها به خیال خودشان خیلی هم قوی هستند چون هر گونه ابرازی را ضعف میدانند.
چه خیال تلخ غمگینی. آنها شاید نمیدانند که #اشک رازیست، #لبخند رازیست، #عشق رازیست. پس گریه کن، بخند، بگو. رازهایت را به دیگرانِ نزدیک خودت بسپر و بگذار ریشههای تو را دریابند.
🍃
⚜
🍃 http://eitaa.com/cognizable_wan
⚜🍃⚜🍃⚜🍃⚜
🔴#همسرداری
#افکار_چاقویی
💠 چشمتان را ببندید و تصور کنید که فرزند دلبندتان #چاقوی_تیزی در دست دارد و هنگام دویدن زمین میخورد و چاقو وارد #چشم یا دهان او میشود...
💠 اگر حادثه #تلخی را با توجه و تمرکز، تصور کنید #حال شما را خراب میکند و اگر ادامه دهید حتی ممکن است #فشارتان بیفتد.
💠 #افکار و ذهنیات ما رابطه مستقیم در خوشی یا ناخوشی #حال ما دارد.
💠 اگر به بدیهای همسرتان در ذهن خود متمرکز شوید و یا به خوبیهای او #فکر کنید حالتان را بد یا خوب میکند.
💠 #مثبت اندیش باشید تا کینهها و کدورتها در قلبتان رنگ ببازند و باحال خوب در کنار همسر و فرزندانتان از زندگی #لذت ببرید.
http://eitaa.com/cognizable_wan
❤️💫❤️
#همسرانه
*چگونه رفتار خود را کنترل کنیم*؟
🔹شاید تاکنون برای شما این سوال مطرح شده باشد که چگونه می توانم #عصبانیت یا ناراحتی خود را کنترل کنم.
◀️در پاسخ به این سوال باید بدانید که وجود افکار یا #احساسات در کنترل ما نیستند و ما فقط چگونه رفتارکردنمان در این شرایط را می توانیم کنترل کنیم.
♦️پس دریچه ذهن خود را باز بگذارید و به هر #فکر و احساسی که می آید و می رود، اجازه عبور دهید.
درست مثل لحظه ای که کنار خیابان ایستاده اید و آمد و رفت ماشین ها را تماشا می کنید، به افکار و احساس های خود توجه کنید و انتخاب کنید که چطور می خواهید به آنها پاسخ دهید و چه رفتاری داشته باشید. اینکه چه ماشینی با چه سرعتی در حرکت است را نمی توانید کنترل کنید، اما اینکه چطور از خیابان رد شوید در کنترل خودتان است.
✅زمانی که فکر یا احساسی به وجود می آید، #رفتار خود را زیر نظر داشته باشید و ببینید چقدر می توانید مطابق ارزش هایتان عمل کنید.
✏️برای افزایش #آگاهی خود نسبت به رفتارتان، می توانید از یک دفتر و خودکار استفاده کنید و به سوالات زیر پاسخ دهید:
الف) تاریخ /ساعت: ........................
ب) چه فکر یا احساسی به وجود آمد: ...................
ج) چطور رفتار کردید: .....................
🔸این کار علاوه بر افزایش #خودآگاهی در شما، باعث کنترل بهتر رفتار و تصمیم گیری بهتر برای تغییر خواهد شد.
http://eitaa.com/cognizable_wan
🔴 #اهمیت_آگاهی_از_تفاوتها
💠 بهترين هديه به همسر شناخت و آگاهي نسبت به تفاوتهاي زن ومرد و رفتارهاي متناسب با آن تفاوتهاست.
💠با شناخت اين تفاوتها ديوارهاي رنجش و بياعتمادي فرو ميريزد، چرا كه همه كشمكشها و رنجشها ناشي از عدم درك يكديگر ميباشد.
💠زن ومرد نه تنها در روابطشان با يكديگر متفاوتند بلكه در #فكر كردن، احساسات، ادراك، عكسالعمل نشاندادن، #عشق، خواستهها، نيازها و قدرداني كردن با يكديگر متفاوتند.
💠با توجه به این نكته كه همسرتان با شما فرق دارد ميتوانيد به آرامش برسيد و بجاي اينكه در برابر او مقاومت كنيد و يا بخواهيد رفتارهاي او را تغيير بدهيد با او كنار ميآييد.
http://eitaa.com/cognizable_wan
🔴 #افکار_چاقویی
💠 چشمتان را ببندید و تصور کنید که فرزند دلبندتان #چاقوی_تیزی در دست دارد و هنگام دویدن زمین میخورد و چاقو وارد #چشم یا دهان او میشود...
💠 اگر حادثه #تلخی را با توجه و تمرکز، تصور کنید #حال شما را خراب میکند و اگر ادامه دهید حتی ممکن است #فشارتان بیفتد.
💠 #افکار و ذهنیات ما رابطه مستقیم در خوشی یا ناخوشی #حال ما دارد.
💠 اگر به بدیهای همسرتان در ذهن خود متمرکز شوید و یا به خوبیهای او #فکر کنید حالتان را بد یا خوب میکند.
💠 #مثبت اندیش بوده و به یکدیگر حُسن ظن داشته باشید تا کینهها و کدورتها در قلبتان رنگ ببازند و با حال خوب در کنار همسر و فرزندانتان از زندگی #لذت ببرید.
🆔 http://eitaa.com/cognizable_wan
❤️💫❤️
#همسرانه
*همه بخونن*
🔴 *بهشت_قدردانی*
💠 گفتن یک کلمه «ممنونم» برای هر خدمتِ همسر (ولو خدمتی به کوچکی دادن قاشق به شما بر سر سفره) به ظاهر #ساده است اما تاثیر زیادی بر طرز #فکر و رفتارهای بعدی همسرتان دارد.
💠در واقع با گفتن این جمله، ثابت میکنید که #شکرگزار و قدرشناس هر کاری که برای شما انجام میدهد، هستید.
💠در نتیجه، همسرتان #احساس خواهد کرد که به تک تک کارهایی که برایتان انجام میدهد، توجه داشته و #آگاهید لذا سعی میکند به رفتارهای خوبش #ادامه دهد و همیشه در #بهشتِ نگاهِ قدردان شما لذت ببرد.
http://eitaa.com/cognizable_wan
#مخصوص_متاهل_ها
🍃اگر با نظر همسرت #مخالفی
🍃اجازه بده جملاتش رو #تموم کنه
🍃از همون اول با #نه گفتن جبهه نگیر
🍃بگو راجع به این موضوع #فکر میکنیم تابدونه #الکی مخالفت نمیکنی👌👏
http://eitaa.com/cognizable_wan
🔴 #بهشت_قدردانی
💠 گفتن یک کلمه «ممنونم» برای هر خدمتِ همسر (ولو خدمتی به کوچکی دادن قاشق به شما بر سر سفره) به ظاهر #ساده است اما تاثیر زیادی بر طرز #فکر و رفتارهای بعدی همسرتان دارد.
💠در واقع با گفتن این جمله، ثابت میکنید که #شکرگزار و قدرشناس هر کاری که برای شما انجام میدهد، هستید.
💠در نتیجه، همسرتان #احساس خواهد کرد که به تک تک کارهایی که برایتان انجام میدهد، توجه داشته و #آگاهید لذا سعی میکند به رفتارهای خوبش #ادامه دهد و همیشه در #بهشتِ نگاهِ قدردان شما لذت ببرد.
❤️🍀🌿🌸🌺🌹
http://eitaa.com/cognizable_wan
💎بنـــامـ خــــداے یــــوســـــف💎
💎رمـــــان جذاب و نیمہ واقعے
💎 #حـــــــــرمٺ_عشــق
💞قسمـــٺ #بیست_ودو
یک هفته ای، به عید مانده بود...
فخری خانم و خدمتکاری را که بخاطر خانه تکانی عید آمده بود، تمام خانه را به هم ریخته بودند.از حیاط🍀 و گلهای باغچه،🌻 زیرزمین،🗑🛢 تا تمام اتاقها
یوسف گفته بود..
که خودش اتاقش را تمیز میکند.مشغول تمیز کردن کتابخانه و مرتب کردن وسایلش بود...
تمام کتابها،📚جزوات مربوط به کنکورش📑 را در کارتونی📦 گذاشت، تا به زیر زمین ببرد.در لابلای کتابها کارت ورود به جلسه اش را دید.
ذهنش بسمت روز امتحان رفت...
خیلی خوانده بود. از هیچ مطلبی ساده نگذشته بود. گرچه این مدت کمی حواسش پرت میشد!🙈اما بخودش قول داده بود که هرطور بود باید قبول میشد.✌️
از پنجره اتاق نگاهش به ماشین افتاد.لبخندی زد. شب قبل علی ماشین را برایش آورده بود و چقدر از او تشکر کرد.😊
هنوز با دلش کنار نیامده بود...
نوعی #ترس و #شک مثل خوره روحش را میخورد.
پایین رفت...
تا برای کمک به مادرش کمی #ذهنش را باز کند و با #سرگرمی اش مجبور نشود #فکر کند..
از نردبان بالا رفت...
برای باز کردن پرده ها. برا تمیز کردن شیشه ها. روزنامه های باطله را گرفته بود اما مات بود. بی حرکت دستش روی شیشه مانده بود. و در دست دیگرش شیشه پاک کن.
_یوسف...! مادر خوبی؟!😕
کاملا بی حواس با صدای مادرش لبخندی زد و گفت :
_چی.. نه.. آره خوبم.😅
خدمتکار خانه، فخری خانم را صدا زد. فخری خانم به پذیرایی رفت.
دو روز گذشت...
علی مسول 🇮🇷کاروان راهیان نور 🇮🇷 پایگاه بود..
کمکش میکرد، هرچه درتوان داشت. خیلی ناراحت بود که نمیتوانست خودش هم برود. ۵ روز دیگر سال، جدید میشد. اما نمیتوانست مثل هرسال همراه علی راهی شود...😞
❣دلش درگیر بود. لحظه ای به علی میگفت می آیم و ساعتی بعد پشیمان میشد.😣 کاروان به راه افتاد.با اشک از علی التماس دعا خواست.😭🙏
به خانه رسید.
ورودی خانه چندین کفش زنانه دید. حدسش خیلی راحت بود. باید خودش را آماده میکرد. با ذکر صلوات✨ زرهی از #تقوا به تن کرد.
نرسیده به انتهای راهرو ورودی خانه، #یاالله_بلندی گفت. منتظر عکس العمل مادرش بود. پاسخی نشنید.
وارد پذیرایی شد...
کسی نبود.🙁شک کرد. شاید درمهمانخوانه بودند و صدایش را نشنیدند.
جلوتر رفت اینبار #یاالله_بلندتری گفت. مادرش را صدا کرد.صدای مادرش از اتاقش می آمد.
_یوسف مادر بیا بالا. ما اینجاییم.
اتاقش!؟..؟😟
تعجب کرد.هیچوقت نشده بود که مادرش میهمانی را بدون اجازه اش به اتاق ببرد.آرام اما #باسروصدا از پله ها بالا رفت.#درمیانه_پله_ها مادرش را صدا کرد.
فخری خانم_ بیا تو مادر
سر به زیر ادامه پله ها را بالا رفت. به درگاه اتاقش رسید.#سربه_زیر سلام کرد.
فخری خانم_سلام رو ماهت مادر.
خاله شهین_سلام خاله جون خوبی برا سهیلا #چادر دوختم بیا ببین رو سرش چجوره!؟ میپسندی!؟
سهیلا_سلام یوسف جون خووبی
سر بلند کرد. بالبخند، نگاه به مادرش کرد
_ممنون😊
وارد اتاق شد. روی میز کامپیوترش نشست. نگاهی به خاله شهین کرد. باید خودش را به آن راه میزد.
_خوبین شما. چه خبر اکبر آقا خوبن..!
سهیلا نزدیکتر آمد....
چرخی مقابلش زد.عشوه ای ریخت. نازی کرد. یوسف #نگاهش را به زیر انداخت.
_بسلامتی.مبارکه
سهیلا با حرص داد زد.
_تو اصلا منو نمیبینی...! وقتی نگام نمیکنی، از کجا فهمیدی خوبه که میگی مبارکه!!؟؟😠
یوسف بلند شد...
بسمت کتابخانه رفت. کتاب حافظ📘 را برداشت. نگاهی به مادر و خاله شهین کرد.
_من میرم حیاط. تا شما راحت باشین.😊
باصدای اعتراض خاله شهین ایستاد.
_یوسف خاله!!؟؟😕 من بخاطر احترامی که برات داشتم. برا سهیلا رفتم چادر خریدم دادم دوختن.همش بخاطر تو. بعداونوقت تو اینجوری میکنی؟!😐
فخری خانم_حالا چن دقیقه بشین مادر. کتاب خوندن که دیر نمیشه!😊
سنگینی #نگاه_نامحرم_سهیلا را حس میکرد..!
http://eitaa.com/cognizable_wan
💎بنـــامـ خــــداے یــــوســـــف💎
💎رمـــــان جذاب و نیمہ واقعے
💎 #حـــــــــرمٺ_عشــق
💞قسمـــٺ #چهل_وسه
علی_ تو ابرا سیر میکنی باجناق.. 😉
لبخند محجوبی زد.☺️ و محکمتر دست داد.
ریحانه بود...
و یک دنیا آرزو و رویا.😇 یوسفش را میدید که چگونه عذرخواهی میکند. ادب میکند. شرم میکند. تشکر میکند. روز به روز به #انتخابش مصمم تر میشد..🙈
یوسف از همه خداحافظی کرده بود،حال نوبت به دلدارش رسیده بود.دستش را روی سینه اش گذاشت.
#نگاهش را به گلهای ریز چادر لیلایش گره زد. و #نگاه ریحانه به گوشه کت یوسفش قلاب شده بود.
ریحانه_ بابت انگشتر خیلی قشنگی که خریدید تشکر.🙏
_اختیاردارین. قابلتونو نداره. فعلا بااجازتون..
بیشتر از این...
#نمیتوانست حرف بزند.🙊 #میترسید، نکند #حرفی، #حرکتی، که زخمی کند #حرمت دلبرش را.😇
سریع از در بیرون آمد..🏃
وارد حیاط شد. چند پله ای که اول در حیاط بود را ندید...تعادلش را به هم زد. خوب شد، زمین نخورد.!😅🙈خدا رحم کرد...! ریحانه☺️🙈 و بقیه این صحنه را دیدند..به محض بیرون رفتن یوسف، صدای خنده همه شان بلند شد.😂😂😂
یوسف به راهرو ورودی خانه آقابزرگ که رسید..بشکن میزد و مداحی میکرد.😍
تا رسیدن به خانه،..
سوت میزد و آواز میخواند.😌کوروش خان هر از گاهی نگاهی به پسرش میکرد. لبخند میزد.😊
ماشین را پارک کرد...
به محض پیاده شدن سراغ مادرش رفت. #دست_مادرش را بوسید. و حسابی تشکر کرد.😍
بسمت پدرش رفت، #دست_پدر راهم بوسید. به او قول داد که سربلندش میکند.😍
رضایت و خوشحالی اش...
در حرکات و چهره اش داد میزد.وارد اتاقش شد.لباسهایش را عوض کرد. #وقت_تشکر بود از معبودش... #وقت_سپاسگزاری بود از محبوبش. هرچه فکر میکرد یادش نمی آمد وضو دارد یا
نه..!🙈
✨وضو گرفت.سراسر نور و آرامش.✨
تا اذان صبح نماز خواند..😍✨
قرآن خواند..ذکر گفت..سر را به سجده گذاشت. گریه هایش از سر ذوق بود.
« #الحمدلله..😭😍 #الحمدلله..😍 #الحمدلله.. 😍خدایا شکرت.. 😭شکرت خداااا....😍 شکرت...😭
ریحانه بود و پرواز خیالاتش...
ریحانه بود و اتاقش.حالا او #میترسید. نکند محرمش نشده پشیمان شود.😥🙊نکند پشیمانش کنند.🙈
نکند...نکند..نگاهش به انگشتر عقیق دستش افتاد.
_اخه تو از کجا میدونستی من عاشق انگشتر عقیقم😍🙈
این جمله را میگفت..
پشت سر هم. با لبخند.☺️ باگریه.😢باهمان لباسهایی که برتن داشت. سجاده را باز کرد.وضو داشت.
#همیشه_وضوداشت.سجده کرد.سجده ای طولانی..گریه کرد.. نجوا کرد.. عاشقانه.. باخلوص.. باخدا..
«خدایا من #چکار کردم اخه برات..!؟ این بنده خوبتو میدی ب من که چی بشه😭خدایا نکنه لیاقتش رو نداشته باشم..؟! خداجونم میترسم بهش #فکر کنم.. خدایا #هنوزنامحرمه.. 😭خودت کمکم کن.. خدایا شکرت که جور شده تا حالا.. از اینجا به بعدش رو خودت درستش کن..امین یارب العالمین..»
خواند نماز شب...
یازده رکعتی که سراسر #شور بود و #توجه و #حضور..سر را که از سجده بلند کرد. اذان صبح میگفتند..
💚هیچکسی نفهمید...
که هر دو بنده های خوب خدا #باهم تا اذان صبح بیدار بودند و به ذکر و مناجات و نماز مشغول بودند.✨ و چه #نشانه_ای بهتر از این...؟!✨💚
یوسف پیامکی به علی زد.
📲_سلام باجناق خفن...به خانمت بگو،.. به عیال بگن.. ساعت ٨صبح میام دنبالشون بریم آزمایشگاه...خودت و خانمت هم بیاین... ارادات خاصه😍
آزمایشگاه خلوت بود...
✨✨💚💚💚✨✨
ادامه دارد...
http://eitaa.com/cognizable_wan
🟩چو فردا شد فکر فردا کنیم
🔻 از حالا جوش فردا را نزنیم.
🔹️اصطلاح "چو فردا شود فکر فردا کنیم" زمانی به کار می رود که شخصی به دنبال تفریحات و سرگرمیهای لحظه ای باشد و آینده ی خود را به طور کامل فراموش کند و وقتی دیگران به این رفتار او اعتراض کنند او در جواب آنها این مصرع را به کار می برد.
#فردا #فکر #تفریح
#ضرب_المثل
http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🇮🇷🌸🌹🌸🇮🇷
🌷به خودتون #رحم کنید!
امشب به #کاراتون #فکر کنید!
🇮🇷🌸🌹🌸🇮🇷
💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
⭕️سجایای علمی و عملی آیت الله غروی اصفهانی معروف به کمپانی (ره) از اساتید آیت العظمی بهجت (ره)
🔹حضرت آیت الله العظمی بهجت (ره): مرحوم آیت الله حاج شیخ محمد حسین #غروی_اصفهانی اهل #مراقبه، #سکوت و #محاسبه بود. پیوسته در #فکر بود، #سخن به ندرت میگفت. در مجالس و محافل که بین علما بحثی در میگرفت سکوت میکرد.
🔹در هر جای مجلس که خالی بود می نشست و #بسیار_متواضع، #خوش_اخلاق و آرام بود. با آنکه #ثروت_فراوانی از پدرش - که از تجّار معروف و سرمایه دار کاظمین بود - به او رسیده بود همه را به #فقرا و #طلّاب داد و خود چیزی نداشت.
📕فریادگر توحید، ٨٣
منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت الله العظمی بهجت (ره)
#آیت_الله_بهجت
┄┄┄┅┅𑁍♥️𑁍┅┅┄┄┄
✅ #کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
🌱۶ نشانه فکر زیاد:
۱-مدام لحظات خجالت آور را در ذهن خودتان مرور می کنید
۲-زمانی زیادی را صرف نگرانی درخصوص چیزهایی می کنید که کنترلی روی آنها ندارید
۳-گفت و گوهایی که با دیگران داشته اید را در ذهن خود مرور می کنید و درباره اینکه چه چیزهایی باید میگفتید یا نمیگفتید فکر می کنید
۴-برای شما سخت است که بیخیال برخی چیزها شوید و مدام اشتباهات خود را مرور می کنید
۵-گاهی اوقات متوجه آنچه در اطراف شما می گذرد نمی شوید چرا که در حال فکر کردن به چیزهایی هستید که اتفاق افتاده اند یا در آینده ممکن است اتفاق بیافتد
۶-زمان زیادی را صرف فکر کردن به این می کنید که چه معنای پنهانی ممکن است پشت حرف هایی که دیگران زده اند باشد.
#فکر
#روانشناسی
🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan