eitaa logo
دفتر شعر من
93 دنبال‌کننده
11 عکس
17 ویدیو
0 فایل
اشعار سید عسکر رئیس السادات
مشاهده در ایتا
دانلود
. احمد که دید در احد اهل فرار را کرار جلوه کرد که بیند قرار را باور نمی شود که به باغ شریعتش آورد حق فقط به گلی نوبهار را آن گل که ضربتش ز عبادات جن و انس سر گشت چون کشید ز دشمن مهار را خوابید چون به بستر و آمد به بزم سیف شرمنده کرد با عمل اهل شعار را چون بو تراب را ز محمد لقب گرفت آمد به خاک عشوه فراوان عذار را شد باب از او یتیم نوازی و عدل و داد از دست داد کثرت حسنش شمار را دارد هر افتخار فتوت از این فتی است او زنده کرد با جنمش ذوالفقار را نفس نبی برادر و داماد و ابن او جز او نداشت هیچ کس این افتخار را بر شهر علم باب بود چون علی و آل ای عسکری رها مکنی این تبار را سیزدهم اردیبهشت نود و پنج آخرین بازنگری ۲۴ تیر ۱۴۰۱
سلام از طرف حق به سید الشهدا اگر که نیست سلامم بر آن جناب سزا همین که بنده ی عاصی اجازه می یابد به قول (جان به فدای تو) باز شکر خدا ۲۰ دی ۱۴۰۲
بگو ای یوسف زهرا« الا یا اهل عالم,,,» را بیا و خوب کن مولا پس از یک عمر حالم را بلا بسیار شد ما را «نبودت» اعظم آنها بیا پایان بده مولا تو دریای ملالم را منم آن مرغ محزونی که رفت از خاطرش پرواز مگر دست تو بگشاید دوباره پر و بالم را تمام نغمه های من شکایت از جدایی شد بیا و با ظهور خود عوض کن قیل و قالم را منم آن شیعه ی عاصی ولی عاشق، امانی ده ببینم تا که رخسار شه حیدر خصالم را هزاران پرسش بی پاسخ آخر عسکری دارد که دارد پاسخی روشن به جز تو هر سوالم را؟ ۲۰ آبان ۱۴۰۲
بر شب تیره ی خود میل پگاهی دارم جز توسل به خیال تو چه راهی دارم آنقدر فاصله افتاده میان من و تو که به حسرت همه شب ناله و آهی دارم خوب می دانم از اعمال خود این گونه شدم با همه کوه گنه شوق نگاهی دارم ما گرفتار بلاهای عظیمیم عزیز بی تو ای روح و روان وضع تباهی دارم شیعه مظلومترین جمع جهان است دگر باز آ خصم ببیند که پناهی دارم عسکری عطر تو آید اگرش می گوید که به هر سد گران راه گشایی دارم ۲۰ دی ۱۴۰۲
خداوندا بزرگان را حفاظت کن ز لغزشها که قانع کردن آنها ز خردان بر نمی آید
تمام حسن تو هر چند راز ناگفته است پدر ترانه ی مدح تو را خدا گفته است اگر که خصلت خوبی تو راست از پدر است چه خوب امام چهارم تو را ثنا گفته است تو را بود ز پدر ریشه این خودش کم نیست به صرف این برش انصاف قد کفا گقته است ولی هر آنچه که داریم از پدر داریم چه نکته های قشنگی به گوش ما گفته است بهشت زیر قدمهای مادر است، درست که اجر همقدمش را از او جدا گفته است؟ که هست حامی مادر؟ همان که در مدحش هر آنچه شعر سرودی تو مرحبا گفته است برای اوج، کبوتر، دو بال می خواهد هر آنکه گفت جز این بی گمان خطا گفته است اگر ز مصحف حق عسکری سند خواهی به حفظ حرمت آنها خدا هما‍‌* گفته است ۲۱ دی ۱۴۰۲ *سوره اسراء (آیه ۲۳) وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَآ أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَآ أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا (٢٣)
پای دلش به گرد سیاست نمی کشد رازش ولی به مرز حراست نمی کشد باشد اگر رئیس رعیت شود برت برشانه اش ردای ریاست نمی کشد مفلس هم ار بود به تو جان هدیه می کند بی چیزیش به حال خساست نمی کشد خوش بختیت تمام امیدش بود که حق آنرا به جز به کیل قداست نمی کشد او آبرو دهد به تو از خود اگر برد کام از تو با جفای کیاست نمی کشد از عسکری نصیحت نابی به گوش گیر عاشق تو را به دام نجاست نمی کشد ۱۴ دی ۹۶
زیارت آل یاسین به شعر نو سلامٌ علی آل یاسین سلامم به تو داعی حق که مرآت آیات حقی سلامم به تو باب فیض الهی نگهبان دینش سلامم به تو حجت حق که بر میل ایزد نشانی سلامم به تو ای تلاوتگر مصحف وترجمانش سلامم به تو در همه لحظه های شب و روز سلامم به تو ای که بر این زمین بهر حقی بقیه سلامم به تو وعده ی حق که بر آن ضمانت نموده سلامم به تو ای برافراشته رایت حق و علم چو باران به خلق خداوند ریزان تو ای دادرس بر جهان، رحمت واسعه،وعده ی غیر مکذوب سلامم به تو چون که برخیزی از جا سلامم به تو چون به جا می نشینی سلامم به تو چون بخوانی و تبیین نمایی سلامم به تو چون به حال نمازی به ذکر قنوتی سلامم به تو در رکوع و سجودت سلامم به تو وقت تهلیل و تکبیر پروردگارت سلامم به تو حین حمد الهی و آن لحظه ای که طلب می کنی از خدا مغفرت را سلامم به تو چون شود شب فراگیر و روزت بود در تجلی سلامم به تو ای امام امینم سلامم به تو آرزوی مقدم سلامی تو را جامع از من بر این امر مولای من شاهدم باش که بر این گواهم که غیر از خدا نیست معبود و باشد یگانه و بر او نباشد شریکی محمد بود عبد پروردگار و رسولش حبیبی به جز او و اهلش نباشد تو شاهد بر این باش مولا که گویم علی میرِ بر مومنان، حجت از بهر حق است حسن حجت حق حسین حجت حق علی زینت عابدین حجت حق محمد شکافنده ی علم و جعفر، علی بن موسی بود حجت حق محمد جواد الائمه علی النقی حجت حق حسن ابن او حجت حق و مولا شما حجت الله بر ما شمایید اول وَ آخر و حق است از بهرتان رجعت و نیست شکی در آنم به روزی که نفعی نباشد بر ایمان آن کس که از پیش مومن نبوده است و حاصل نیاورده خیری از ایمان بَرِ خویش و مردن بود حق ملکهای آن که نکیر است و منکر بود حق قیامت که سازند زنده در آن مردگان را صراط خدا حق و مرصاد و میزان و حشر خدا حق حساب است حق و بهشت و جهنم و بر آن دو هر وعده داده است حق حق و ای سرور من شقی باشد آنکس که ضد شما شد سعید آنکه فرمان برد امرتان را پس ای سرور من شهادت بده بهر من آنچه بر آن گواهت گرفتم و من دوست هستم تو را و بری از عدویت که حق آن بود که تو راضی بر آنی و منکر همانی که نهیش نمایی که من بر خدا مومنم بر خدایی که او را شریکی نباشد و مومن به پیغمبر او و آنکس که بر مومنان میر باشد و مولا شما را که اول وَ آخر شمایید و آماده ام من که یاری نمایم شما را که در دوستی با شما خالصم من اجابت نمایم اجابت نمایم بیست و دوم خرداد نود و پنج 
دعای فرج به شعر نو خداوندا بلا عظما همه اسرار پنهانی نمایان شد تمام پرده ها پس شد امید آمد به پایان زمین تنگ آمد و شد آسمان هم منع از بارش و تو آنی که خوانندش به یاری و باید برد بر درگاه او تنها شکایت به سختی و به آسانی به تو آرند اطمینان درودی ای خدا بفرست بر احمد و آل او اولی الامری که واجب کرده ای بر ما تو فرمان بردن از آنها که در یابیم از این ما مقام عالی آنها گره از کار ما بگشای پس یا رب به حق جمله ی آنها چنان عاجل چنان نزدیک چو پلکی می زنی بر هم و حتی زودتر از این و اکنون یا محمد یا علی جان یا علی جان یا محمد مرا پس آورید اکنون کفایت که می باشید کافی بی گمان از بهر هر امری شما یاری رسانیدم که یاریگر شما هستید بی شک و ای مولای ما صاحب زمان فریاد رس فریاد رس فریاد رس ما را مرا دریاب مرا دریاب مرا دریاب همین حالا همین حالا همین حالا و خیلی زود و خیلی زود و خیلی زود به حق احمد و هم آل پاک او تو ای که مهربانتر از تمام مهربان هایی خرداد ۹۴ آخرین بازنگری ۲۰فروردین۹۹
چو یک چنگیز ویران کرد چین را من چه گویم چون به چین جان من افتاده غارتگر دو چنگیزت ۲۲ دی ۱۴۰۲
خدا این جمعه ات دیگر همان روز فرج باشد تمام عمر ما سهم غم و هجر و حرج باشد؟ خدایا خوب فهمیدیم بی او ما همه هیچیم نبیند روی منزل، هرگز آن باری که کج باشد به عالم آزمون داده است هر شاهی و سلطانی بلنگد کار آنجایی که عاری از حجج باشد دگر تاب تحمل نیست بر آنها که حق جویند جهانی را که لبریز از رعاع و هم همج باشد همه اعمالمان آلوده با تردید شد یا رب نماز و روزه باشد خواه یا اعمال حج باشد خدایا رحم کن بر ما در این طغیان ظالمها بدون حجتت یا رب عدالت هم فلج باشد ۱۸ آبان ۱۴۰۲
بیا ارباب این ویرانه دیگر جای ماندن نیست مرا دور از شما حسی برای شعر خواندن نیست بیا خورشید، من را کشت این شبهای ظلمانی جهان را با دلم کاری به غیر از غم چشاندن نیست ندارد نای فریادی دگر مظلوم و ظالم را پس از ظلمش به سر فکری به جز در خون نشاندن نیست زمین و آسمان تنگ است بر ما یوسف زهرا تو را بر بی پناهان قصد بر یاری رساندن نیست؟ بیا این امت مظلوم را خود دستگیری کن که قانون جهان ما بنایش حق ستاندن نیست بیا با ذولفقارت بر خسان یاد اوری فرما که این دنیا مکانی بهر ظالم پروراندن نیست بیا تا عسکری هم بعد عمری شادمان گردد که او‌ را آرزویی جز برایت جان فشاندن نیست. ۵ آبان ۱۴۰۲