دعای فرج به شعر نو
خداوندا بلا عظما
همه اسرار پنهانی نمایان شد
تمام پرده ها پس شد
امید آمد به پایان
زمین تنگ آمد و شد آسمان هم منع از بارش
و تو آنی که خوانندش به یاری
و باید برد بر درگاه او تنها شکایت
به سختی و به آسانی به تو آرند اطمینان
درودی ای خدا بفرست بر احمد و آل او
اولی الامری که واجب کرده ای بر ما تو فرمان بردن از آنها
که در یابیم از این ما مقام عالی آنها
گره از کار ما بگشای پس یا رب
به حق جمله ی آنها
چنان عاجل چنان نزدیک
چو پلکی می زنی بر هم
و حتی زودتر از این
و اکنون یا محمد یا علی جان یا علی جان یا محمد
مرا پس آورید اکنون کفایت
که می باشید کافی بی گمان از بهر هر امری
شما یاری رسانیدم
که یاریگر شما هستید بی شک
و ای مولای ما صاحب زمان فریاد رس فریاد رس فریاد رس ما را
مرا دریاب
مرا دریاب
مرا دریاب
همین حالا
همین حالا
همین حالا
و خیلی زود و خیلی زود و خیلی زود
به حق احمد و هم آل پاک او
تو ای که مهربانتر از تمام مهربان هایی
#سید_عسکر_رئیس_السادات
خرداد ۹۴
آخرین بازنگری ۲۰فروردین۹۹
#حضرت_مهدی
چو یک چنگیز ویران کرد چین را من چه گویم چون
به چین جان من افتاده غارتگر دو چنگیزت
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۲۲ دی ۱۴۰۲
#عاشقانه
خدا این جمعه ات دیگر همان روز فرج باشد
تمام عمر ما سهم غم و هجر و حرج باشد؟
خدایا خوب فهمیدیم بی او ما همه هیچیم
نبیند روی منزل، هرگز آن باری که کج باشد
به عالم آزمون داده است هر شاهی و سلطانی
بلنگد کار آنجایی که عاری از حجج باشد
دگر تاب تحمل نیست بر آنها که حق جویند
جهانی را که لبریز از رعاع و هم همج باشد
همه اعمالمان آلوده با تردید شد یا رب
نماز و روزه باشد خواه یا اعمال حج باشد
خدایا رحم کن بر ما در این طغیان ظالمها
بدون حجتت یا رب عدالت هم فلج باشد
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۱۸ آبان ۱۴۰۲
#حضرت_مهدی #منتظرانه
بیا ارباب این ویرانه دیگر جای ماندن نیست
مرا دور از شما حسی برای شعر خواندن نیست
بیا خورشید، من را کشت این شبهای ظلمانی
جهان را با دلم کاری به غیر از غم چشاندن نیست
ندارد نای فریادی دگر مظلوم و ظالم را
پس از ظلمش به سر فکری به جز در خون نشاندن نیست
زمین و آسمان تنگ است بر ما یوسف زهرا
تو را بر بی پناهان قصد بر یاری رساندن نیست؟
بیا این امت مظلوم را خود دستگیری کن
که قانون جهان ما بنایش حق ستاندن نیست
بیا با ذولفقارت بر خسان یاد اوری فرما
که این دنیا مکانی بهر ظالم پروراندن نیست
بیا تا عسکری هم بعد عمری شادمان گردد
که او را آرزویی جز برایت جان فشاندن نیست.
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۵ آبان ۱۴۰۲
#منتظرانه #حضرت_مهدی
هر سال ترک می خورد اين بیت سزاوار
بر رخ بکشد مفخر خود تا که به انظار
کوشید به پوشاندن این معجزه ابلیس
تا آنکه کند فضل علی را همه انکار
حق خواست که یادآور این واقعه باشد
تا آنکه نماید همه ی خلق خبردار
این بیت به اقدام علی گشته مکرم
تا بیت بود رکن یمانی است نشان دار
تا انکه بگوید که صدف هیچ مهم نیست
آن دُر که در آن است بود باب دل یار
ای کاش که ای عسکری این رخنه به دیوار
یک روز کند رخنه به دین و دل اغیار
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۷ اسفند۹۹
#حضرت_علی
نگردی عاجز از فهم هزاران لشکر از دشمن
تو و سوء تفاهم ها که با یک دوست هم داری
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۲۲ دی ۱۴۰۲
#پند
ای مقدم بر تمام آرزوها ....باز هم؟َ!
جمعه رفت و ماند ابتر جستجوها باز هم
حجم بیداد بشر می گفت می آیی عزیز
ماند دل با نیشهای طعنه گوها باز هم
درد یک آدینه ی پوچ دگر سخت است سخت
می شوند از این ستمگرتر عدوها باز هم
خود دعا کن تا بیایی بر غریبان رحم کن
وامنه این کار بر بی آبروها باز هم
یوسفا کی در رکاب تو قدم خواهیم زد
بی شفا ماندند این زخم گلوها باز هم
عسکری افسرده شد از جمعه های بی ظهور
می شود آزرده از این های و هوها باز هم
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۱۲ آبان ۱۴۰۲
#حضرت_مهدی
#منتظرانه
#مقدَّم_المامول
ای کاش که ما با دل او راه بیاییم
از جرم و خطا یکسره کوتاه بیاییم
از چاه درآییم که خورشید ببینیم
تا در سفر سیر الی الله بیاییم
با وسوسه ی نفس خطاکار بجنگیم
با آن خود لوامه و حق خواه بیاییم
بر طیّب و پاک است فقط طیّب و بی شک
با اهل شدن همره با شاه بیاییم
ای عسکری افسوس که شایسته نبودیم
تا دافعش از غربت جانکاه بیاییم
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۱۴ مهر ۱۴۰۲
#حضرت_مهدی #منتظرانه
دستها رفتند بالا باز تضییعی ز نو
با همان قانون ناحقی که گویندش وتو
یعنی اسرائیل حق دارد برای قتل عام
خصلت انسان ندارد این جماعت قدر جو
باز بمباران و قتل کودکان بی گناه
هر چه از حق بشر گفتند آنها بود شو
گر مسلمان می کشی قران به آتش می کشی
بر تو ره باز است از هر راه می خواهی برو
مهدیا زین ماکیاولها جهان گردیده تار
عسکری را جان بده این جمع را جانانه شو
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۲۵ آبان ۱۴۰۲
#وتو #غزه
#حضرت_مهدی
#منتظرانه
شاکیم از روزگار سالهای آزگار
در تمنای نگار تشنه و چشم انتظار
باز هم یک جمعه رفت بسته شد راه رجا
باز هم آمد غروب تا بگریم زار زار
این نشد رسمش فلک تا به کی ما را فراق
سهم ما دلواپسی، رنج و بغض و اضطرار
منتظرها می روند یک به یک از بینمان
خواه با دستان مرگ خواه دست ننگ و عار
مومنانی دیده ام در میان دشمنان
که به خود شک کرده ام من هنوزم بر قرار؟!
ترس دارم ای عزیز رد شوم در امتحان
عسکری را مرگ به تا نباشد یار یار
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۸مهر ۱۴۰۲
#منتظرانه
#حضرت_مهدی
عاشق از معشوق اگر رنگی نگیرد عشق نیست
آنچه سنگش را زند بر سینه ی خود هر چه هست
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۲۲ دی ۱۴۰۲
#عرفان
در شهر رجب رو به خدا کن
از شهر گنه باش تو بیرون
تا آنکه شود جان تو لایق
برنغمه ی این الرجبیون
داعی همه شب یکسره گوید
تا صبح در این ماهِ عنایت
خوش باد به هر بنده ی ذاکر
هرکس شده مشغول به طاعت
حق گوید انیس است بر عبدی
کو همدم او هست در این ماه
بر آنکه مطیع است مطیع است
غفار بر عاصی امان خواه
ماه از من و هر بنده هم از من
هم هست ز من بخشش و رحمت
بخشنده ی بر خواهش اویم
هادیش بر انوار هدایت
این ماه میان من و عبدم
چون رشته ی وصلست که هرگاه
بر آن بزند چنگ بیابد
بر قرب خداوند خودش راه
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۲۹ اسفند ۹۶
آخرین بازنگری ۲۲ دی ۱۴۰۲
#ماه_رجب #مناجات