eitaa logo
دفتر شعر من
93 دنبال‌کننده
11 عکس
17 ویدیو
0 فایل
اشعار سید عسکر رئیس السادات
مشاهده در ایتا
دانلود
. همسرت یک دشمن غدار فکرش را بکن هی دهد جان تو را آزار فکرش را بکن جای پشتیبانی از تو در تقابل با عدو خود کند با سم تو را ناکار فکرش را بکن چون جگر می سوزد از سم همنوا با ناله ات هی بخندد مست و مجنون وار فکرش را بکن نشنوندت ناله تا، بر دست افشانی کند عده ای را پشت در وادار فکرش را بکن چون بسوزی از عطش او جای رفع آن تو را وانهد با یک تن تب دار فکرش را بکن با دهان تشنه رفتی مرده ات را هم برد زیر تیغ شمس آتشبار فکرش را بکن تا کبوترها بپیوندند پرهاشان به هم تا نبینی بیش از این آزار فکرش را بکن عسکری سوزاندی از غم سینه ی زهرا بس است مادر و این قصه ی غمبار فکرش را بکن بیست و سوم شهریور نود و چهار آخرین بازنگری ۱۷خرداد ۱۴۰۳
ایمان فقط به حب علی می شود عیان بر کفر دشمنان لعینش به شک نمان جایی که غیر دم زند از حب آل او دیگر مشخص است به ما حکم حبشان ای خاندان احمد مرسل که مهرتان فرض است در کتاب خداوند مهربان در شأنتان بس اینکه ندارد کسی نماز ندهد اگر دران صلواتی ز عمق جان این قول شافعی است نباشد ز عسکری من عشق خویش را به چه وصفی کنم بیان بیست و نهم بهمن نود و چهار  آخرین بازنگری۱۸مرداد۹۹
لایق توبیخ را تمجید یا تعریف چیست؟ کوه عصیان را خدایا زحمت توصیف چیست؟ آنکه در پیش شهنشاهی جسارت می کند حکم او باشد اشد شایسته ی تخفیف چیست؟ چونکه بر کرسی نشیند بر قضاوت عادلی حکم را ان قلت و بحث و چانه و تلطیف چیست؟ چونکه داور می شود خود ناظر اجرای حکم دیگر اینجا بحث لاپوشانی و تحریف چیست؟ چونکه اعضایت علیه تو شهادت می دهند بحث از تشکیک و از تفهیم و از تحلیف چیست؟ چونکه حکمش لازم الاجراست این قاضی القضات بحث از ترعیب و از تخویف و از تصریف چیست؟ عسکری را جرم اصلا قابل توجیه نیست یک علی آورده با خود بهر او تکلیف چیست؟! پانزدهم تیر نود و چهار آخرین بازنگری ۱۲ مرداد۹۹
چون پیمبر حج آخر را نهاد دو جواهر را به امت هدیه داد گفت تا وارد به حوضم می شوند این دو تا دارند با هم اتحاد چنگ بر دامان آنها گر زنید جمله می مانید از اهل رشاد با امانتهای او امت چه کرد؟! بود با آنها مداوم در تضاد دسته ای گفتند قرآن کافی است سخت ورزیدند با عترت عناد داشتند آنها تو گویی از رسول حکم تا آرند بر اهلش جهاد گفت روی نیزه ها قرآن به ما بی علی برگی بود در دست باد دسته ای هم گفت عترت کافی است برد ثقل اکبر احمد ز یاد غافل از اینکه گشاید راز را عترت از قرآن که یابیمش مراد غافل از اینکه کتاب حق عدیل در غیاب شاه، باشد بر عباد عسکری دلتنگ مولایی اگر پس به قرآن ساز قلب خویش شاد ۳۱ فروردین۹۹
کار دل از دست ما رفت و دگر دیوانه شد سابقاً آباد بود از عاشقی ویرانه شد کرد خلوت مثل حافظ با غزلهایش شبی در خیالش چشم در چشمان آن جانانه شد گفت بودم ساغر و صهبا بهانه من فقط از تو ای ساقی دلم پا بند این میخانه شد گفتمش مستم نما گفتا بهایش، گفتمش داشتم هر چیز جانا بر سر پیمانه شد تا شدم از جام تو رسوای هر بوم و بری داستانم نقل مجلس در دل هر خانه شد گفت سر داری و لاف پاکبازی می زنی حد اعلا کم ز تو از این ولا کاشانه شد عسکری کم گنده گویی کن که شاهی بهر اذن بر ورودش فاعل صد حیله ی رندانه شد بیست و نه اردیبهشت نود و چهار آخرین بازنگری ۲۹ تیر۹۹ 
. فی الدهرِ کلُ عشقٍ دون الحسینِ وهمٌ اجعل لنا الهی من کاسِ العشقِ سهمٌ ان الحسینَ مولا نحن غلامُ آله لیس لملکِ قلبی دون الحسینِ فهمٌ کلُ النفوس برٌ من حیثُ عشق قحلٌ لیس علی الصحاری دون الحسینِ رهمٌ لو جاء لی عدوْ للقتل بالحدیدِ لن یستطیع اصلاً عن جیشِ العشقِ زهمٌ من کان داعیاً له من لی یکون لهمٌ من کان ناهیاً عنه من له اکون جهمٌ والله عسکریُ العیش فی جواره والخصم عاجزٌ أن أعمَل علیَّ کهمٌ ۲۱ مرداد۱۴۰۱ ترجمه: در عالم هر عشقی غیر از عشق حسین توهمی بیش نیست خدای من برای ما هم سهمی از عشق نصیب فرما. مولا و ارباب امام حسین هستند و ما غلام خاندانش سرزمین قلب من غیر از حسین را نمی فهمد. همه انسانها از نظر عشق زمین خسک و لم یزرعی هستند و برای احیا صحراها غیر از حسین بارانی نیست. اگر دشمن برای کشتن من با سلاحی از آهن بیاید اصلا نمی تواند مرا از پیوستن به لشکر عشق مانع شود. هر کس دعوت کننده من به سوی او باشد برای من انسان بسیار خیری است. هر کس مرا از او باز دارد برای او من در خشم می شوم و عبوس خواهم بود. به خدا قسم عسکری ، زندگی در جوار او فقط ممکن است. و دشمن عاجز از این است که مرا از مشکلات این راه بترساند . قحل:خشک رهم:بارش باران ملایم زهم:باز داشتن لهم:فرد بسیار خیر جهم:عصبانی و عبوس بودن از چیزی کهم:ترساندن از مشکلات ...
. نفسم گرفت یک گل و این همه دشمن لعن کدامشان را بگویم که طومار نشود امه دفعتکم عن مقامکم امه ظلمتکم یا امه سمعت به ذلک و رضیت به یا اصلا لعن الله اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد آخر همیشه اولین است که پایه گذاری می کند مثل قابیل که پایه گذار قتل است و در آخر هم بگویم لعن الله آخر تابع له علی ذلک و خدا خدا کنم که مصداق آن نباشم ۱۰ آبان ۹۷
. من تشنه ترین تشنه ی تاریخِ جهانم من تشنه ی لب های شهِ تشنه لبانم از بینِ خلایق، همه محرومترینم آتش زده تحریم لبانش به روانم هی ملتهبم، مضطربم، همدمِ آهم حسرت شده رفعِ عطشش، بر دل و جانم زان دم که بشد، تشنه عزیزِ دلِ زهرا من آب ترین آبم و فریاد زنانم مهرم همه بر فاطمه بر فاطمه مهرم چون ملکِ فدک غصب، به دستانِ خسانم در حسرتِ دیدارِ تو دیوانه ترینم من منتظرِ منجیِ موعودِ زمانم چون عسکریم، گر چه ز اعمالِ خودم آب بگذار، که در پای رکابِ تو بمانم پنج خرداد نود و چهار آخرین بازنگری ۱۷ خرداد ۲۴۰۳
گوید به امت مصطفی، حیدر شه دین است و بس او دین حق را یاور و هم یار دیرین است و بس من می روم از بینتان اما دو درِّ پر بها باقی گذارم بر شما، راه نجات این است و بس بر لن تضلوا ره بود ما إن تمسکتم بها چون عترت و قرآن دو ثقل ناب آیین است و بس هر کس که من مولای او هستم علی مولای اوست چون بر مسیر راست تنها راه تمکین است و بس چون حبل حق است این علی، بر خلق تنها هاد اوست پس او بود تنها امیرِ آنکه حق بین است و بس فرموده احمد بارها چون انت نفسی بر علی پس ترک حیدر ترک او باشد که از کین است و بس حق گفت اولی الامر شما باشد خداوند و نبی هم آنکه در حین رکوعش یار مسکین است و بس بهر پیمبر می شود کامل نبوت با علی چون با علی نعمت بر امت تام و تضمین است و بس خوش می درخشد در میان آیه های نور او در سوره های حق، علی، لایق به تحسین است و بس آن کس که همراه نبی و همسر و اولاد خود او شاه بیت شاعر اشعار تکوین است و بس ای عسکری در روز حشرت بی گمان راه نجات هم دستهای مهربان آل یاسین است و بس بیست و ششم اردیبهشت نود و پنج  آخرین بازنگری ۱۷ خرداد ۱۴۰۳ https://eitaa.com/daftareshereman
گفت پیغمبر نیست در مقام عصمت, جز به وحی و ابلاغ, شیعه ای با غیرت می پسندم این جا نظر سنی ها عقلایی تر چون می نماید بر ما گفتمش گر هستند این سخن را قائل تو ببین زین رهرو چه بر آید حاصل سخن پیغمبر چون نباشد برهان می شود از بعضی رفع خشم یزدان گفت آخر احمد بضعةٌ منى را هر كه اش آزارد هست در خشم خدا چه کسی زهرا را بعد او ضربت زد چه کسی ملکش را بعد او می دزدد با چه رویی گویند که منافق نبود آنکه دستان علی را چنان می بندد گفت بار دیگر گر بود او معصوم از چه اهل شور است پس تو باشی محکوم گر بگویند آنها گفته ای بر باطل چه شود احمد را جز خطایی حاصل می شود در پیکار بر شکستش عامل می شود بر جمعی این سیاست قاتل گفتمش پیغمبر جز به امر یزدان نه کند فعلی و نه کلامی عنوان مشورت گر سازد حتم این امر خداست آنکه حق را عامل شد، مبرا ز خطاست امر حق نیست خطا گر چه از آن حتی برود هم روزی کل هستی به فنا از روایت سوزی هر حدیثی هم ماند این نظر آن را هم با جفایش سوزاند ۱۷ خرداد۹۹ آخرین بازنگری ۱۷ خرداد ۱۴۰۳ https://eitaa.com/daftareshereman
از نسل احمد است امام زمان ما شاهی سرآمد است امام زمان ما بیگانه است با همه اوصاف ناکسان مثل محمد است امام زمان ما هرگز امام نیست ز دین خدا به دور بر دین مقید است امام زمان ما شاید که گم کنند گروهی امام خویش نامی موکد است امام زمان ما با هر کسی قیاس نگردد عزیز ما مقصود و مقصد است امام زمان ما دیگر مگو سخن تو ز حکام مستبد مهری مشدد است امام زمان ما مومن به حق شدیم و به طاغوت کافر یم مهدی و مهتد است امام زمان ما از آن به انتظار شه خود نشسته ایم کز حق موید است امام زمان ما زنهار عسکری نشوی خام هر خبیث خصمش چو مرتد است امام زمان ما ۷فروردین۱۴۰۲ https://eitaa.com/daftareshereman
ماه کامل از تمام ماه ما مبهوت ماند تا کند حفظ آبرویش شاه ما مسکوت ماند بین چشمان بر تبرک جستن از اقدام او اختلافی سخت در ناسوت و هم لاهوت ماند ذی طوی شد خانه اش شاید ز بیم دیو و دد در دل کان شرف مستوره چون یاقوت ماند آنقدر او روشنی بخشید بر ارض و سما کینه تا از روی ماهش در دل طاغوت ماند گشت مخفی تا که باشد او امید انتقام بیم از او در هر زمانی بر دل جالوت ماند عسکری در روز میلادت چه گوید خوبرو با دلی که در غم موی و خم ابروت ماند ۱۷ اسفند ۱۴۰۱ آخرین بازنگری ۱۸ خرداد ۱۴۰۳ https://eitaa.com/daftareshereman