eitaa logo
دفتر شعر من
93 دنبال‌کننده
11 عکس
17 ویدیو
0 فایل
اشعار سید عسکر رئیس السادات
مشاهده در ایتا
دانلود
حکم قاتل هست در قران قصاص زندگی می جوشد از این حکم خاص جرأت جائر به جورش کم شود از تلافی می شود آن سو خلاص بدتر از این قتل قتل قلبهاست قاتل و مقتول، از آن بی مناص هر که قلبی را ز حق گمراه کرد تا ابد پس می دهد از آن تقاص قلب می میرد به دور از مرتضی یا چو می یابد به غیرش اختصاص هر که از مولا جدا شد بی گمان یار او گردد ز جنس عمرو عاص عسکری را یا علی پس دست گیر تا نگردد دور از راه خواص ششم خرداد نود و شش
مرا به عشق ولایت چه عاملی واداشت غدیر خم که علی را رسول والا داشت گرفت از همه آنجا برای او بیعت که از خیانت بعضی زیاد پروا داشت اگر چه مزد رسالت طلب نکرد ز ما ز امتش نظر اما به حب قربی داشت همانکه موقع رفتن برای امت خود برای سیر الی الحق دو دُرّ زیبا داشت و گفت عترت و قران دو ثقل دین هستند خبر ز وحدتشان تا دیار عقبی داشت همیشه گفت به ذلت کشیده خواهد شد به دسته ای که تمایل به سمت الا داشت و حال عسکری حاجت دگر به گفتن نیست ز ظلم آنکه علی را دریغ از ما داشت ۲۰ مهر ۹۷ آخرین بازنگری ۳۰ خرداد ۱۴۰۳
دنیال تغییریم اما بر نمی گردیم بیراهه هایی را که در آن راه پیمودیم تغییر اول باید از مردم شود آغاز در غیر این صورت اسیر وضع موجودیم ۱ تیر ۱۴۰۳
دو تا دریا میان شمس رویت به همراه دو تا قوس نکویت چه غوغایی به پا کرده است نقاش کشیده روی اینها موج مویت هوایی می کند آن پل که ختم است رطب را، تا کند دل جستجویت نمی گویم دگر از چال و از خال نه از وصف گریبان یا ز بویت سرودی عسکری از یار فرضی که گویی ز آنچه داری در سبویت ۲ تیر ۱۴۰۳
هزار و یکصد و پنجاه و اندی است که من را از فراقش درد مندی است ندانم من دلم در شأن او نیست و یا او شیوه اش مشکل پسندی است ۳ تیر ۱۴۰۳
7.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دلم خون است از وضع زمانه برای گریه هر دم یک بهانه چرا مامور نظم پارک باید شود مضروب این سان وحشیانه ز هم نوعان خود گشتند غافل بر آنها سگ یکی ز اعضای خانه در انواع نجاست غرق هستند ندارند از مسلمانی نشانه ز انسانیت آنها دم زنند و به دلهاشان نموده دیو لانه از این سگ پروری هر روز در شهر روند از دست طفلان دانه دانه خدا را کاش قاضی سخت گیرد دهد حکمی به شدت قاطعانه که دیگر عسکری از شهر مشهد نباشد این خبرها در رسانه ۳ تیر ۱۴۰۳
. مادر حمیده است و پدر صادق الکلام دیگر مبرهن است پسر را دگر مرام باید شود چو موسی عمران، به معجزی، هر نیل کرب را بگشاید بر این انام باید ز حیث صبر هم ایوب تر شود از آن به کظم غیظ به عالم شود بنام باید رحیم تر شود از حضرت مسیح بر دشمنان خویش هم آرد عطای تام باید بدل کند به حسن سیئات را تا آورد بر عاشق و بدخواه صلح عام باید که برقرار شود خط نشر علم آن جهد باقری، شده با نامه و پیام باید که مثل یوسف یعقوب بی گناه عمری کشد اسارت و زندانی لئام باید جواد باشد و چون آن سه بیت شعر بر شعر نا تمام من احسان کند تمام کاظم گشوده چشم به دنیا پس عسکری بر پا بایست، عرض ادب کن بگو سلام ۲۹ تیر۱۴۰۱
«خدایا چنان کن سرانجام کار تو پیروز باشی ما رستگار» در این موسم وعده های قشنگ نگهدار ما را ز اهل شعار تو کاری نما تا که رسوا شوند نبیند از آنها زیان این دیار به راه حقیقت نما رهنمون همه خلق را تا بیاید بهار ۷ تیر ۱۴۰۳
«تو را خدا به زمین هدیه داده چون باران» فقط به شأن تو باشد امام انس و جان فقط به شأن علی و فقط به شأن نبی که رحمتند برای تمام عالمیان ۹ تیر ۱۴۰۳
یکی بر شعر سعدی بست تفسیر خدای کهنه ما را هست دلگیر خدای ما همان حی قدیمی است نیابد از هوای روز تغییر صفاتش دم به دم یابد تجلی مکن این را تو بر تغییر تعبیر که این تغییر در علم من و توست نه در آن حی دور ازنقص و تقصیر که تغییر است لازم گر بود نقص خرابی می شود محتاج تعمیر اگر علمت تو‌ را سازد خدایی مبارک باشدت این گونه تقدیر اگر دادی خدای خویش تغییر بدان روزی شوی زین امر تعزیر ۹ تیر ۱۴۰۳
. در مملکت شعر نگهبان ادب باش آقای نویسنده قلم را چو ذهب باش باید که پیمبر بشوی نور بپاشی در جبهه ی گفتار گریزان ز شغب باش احساس و هنر هدیه ی حق است و امانت چون شمع فروزنده به تاریکی شب باش دنبال رضاکردن حق باش نه شیطان نه در پی کرسی نه به دنبال لقب باش با شبهه مکن بنده ی حق را ز رهش دور بر توبه ی دل بر در دلدار سبب باش بگذار که شعر تو کند مست خدایش بر باده ی عرفان الهی تو عنب باش از غیر رها باش فقط رنگ خدا باش خواهی که عجم ،ترک و یا کرد و عرب باش در حب خدا حرف شبانگونه مهم نیست در شکوه مراقب به سخن در بر رب باش ای عسکری از حافظ و سعدی که نه ای سر در بارگه شاه چو آنها به ادب باش نوزدهم خرداد نود و شش