💠چهار دغدغه مهم مراجع تقلید درباره نظام بانکداری
⏺حجتالاسلام والمسلمین سیدعباس موسویان(عضو شورای فقهی بانک مرکزی):
⬅️اولین و مهمترین مشکلی که مراجع مطرح میکنند بحث معاملات صوری و غیر واقعی است. غیرواقعی بودن معاملات از مهمترین مشکلات بانکداری ایران در سالهای مختلف بوده است. ریشه معاملات صوری و غیرواقعی در عدم آموزش صحیح کارکنان نظام بانکی و مشتریان نظام بانکی است. اگر مردم و کارکنان آموزشهای لازم را فراگیرند صوری بودن معاملات پایان خواهد یافت.
⬅️دومین دغدغه مراجع تقلید در بانکداری بدون ربا وجه التزام یا جریمه تأخیر است. برخی از مراجع تقلید جریمه تاخیر را مصداق با ربا میدانند. بانکهای ربوی وقتی وام پرداخت میکند بهره دیرکرد را از مشتری دریافت میکنند.
⬅️سودهای نرخ بانکی، سومین دغدغه مراجع تقلید در نظام بانکداری است. اگر شرایط اقتصادی در یک کشور تورمی باشد به صورت طبیعی نرخهای سود بانکی بالا خواهد رفت. تورمی بودن اقتصاد یک کشور باعث افزایش نرخ سودهای بانکهای ربوی و بدون ربا میشود. در حال حاضر تورم در ایران ۱۰ درصد است، بنابراین نرخ سودهای سپرده باید ۱۱ تا ۱۳ درصد و تسهیلات ۱۵ تا ۱۶ درصد باشد. نرخ سودهای بانکی کشور نسبت به عرف بینالمللی بالاست، با این وجود سپردهگذار حاضر نمیشود در تورم ۱۰ درصدی پول خود را به بانک بدهد و سود سه درصدی دریافت کند.
⬅️چهارمین دغدغه مراجع تقلید در نظام بانکداری کار در بانک است. از نظر شریعت اسلام برای کار ضابطه داریم و باید دید کار، کار حلالی است یا نه؟ بنابراین کسی که در بانک کار میکند اگر کار خود را صحیح انجام دهد درآمدش حلال است، اما اگر قراردادی را خوب انجام ندهد درآمدش حلال نخواهد بود.
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠حوزه علمیه به فکر تبیین مسائل اخلاقی فناوریهای جدید باشد!
🔊حجت الاسلام حسینعلی رحمتی(استاد و محقق حوزه علمیه قم)
◀️توانمندی علمی استادان و آشنایی با حوزه موضوعی درس مورد تدریس همچنین تخلق استاد به فضائل اخلاقی، اعتماد، احترام متقابل استاد، دانشجو، همراهی و همدلی ارکان آموزش از جمله شروط موفقیت در تدریس درس معارف است.
⬅️امروزه تحول بزرگی در دنیا در زمینه فناوری اطلاعات رخ داده است و اگر استادان معارف نتوانند با این وسایل آشنا و همراه شوند نمیتوانند موفقیت چندانی داشته باشند. شناخت مخاطب یکی از عوامل مهم در موفقیت تدریس درس معارف است و مخاطب امروز مدرسان معارف، کسانی هستند که تحت تاثیر فضای مجازی دچار تحولات فراوانی میشوند. شبکههای اجتماعی را میتوان به تلگرام و ماقبل تلگرام تقسیم کنیم؛ این شبکه با بقیه شبکههای اجتماعی مانند توئیتر و فیس بوک و … تفاوت زیادی داشته است، زیرا مخاطبان بیشماری دارد و فراگیر شده به نحوی که در طول چند سال به بیش از ۴۰ میلیون عضو میرسد و تاثیرات آن بر همه اقشار به خصوص دانشجویان زیاد بوده و در دانشجویان تحولات فکری زیادی ایجاد میکند.
⬅️در کشور ما قدمهای اولیه اثرات فضای مجازی بروز یافته و در سالهای آینده آثار دیگر آن رخ خواهد داد که مایه تعجب ما هست لذا برای کسی که تدریس معارف دینی دارد شناخت این فضا بسیار مهم است، اما متاسفانه ما در مورد گذشته و حال فضای مجازی کار چندانی نکردهایم.
⬅️در مورد اخلاق فضای مجازی از سوی افراد و مراکز متولی، تحقیق به اندازه نیاز نشده است. با وجود بیش از ۴۰ میلیون کاربر فضای اجتماعی در حد چند جلد کتاب اخلاقی مرتبط نداریم و در مورد تاثیر این فضا بر اخلاق و فضای اجتماعی و خانوادگی جامعه بررسی نشده است.
⬅️تا سال ۲۰۳۵ پیشبینی میشود که ماشینهای هوشمند و رباتها، نقش مهمی در فضاهای اجتماعی دنیا داشته باشد و بسیاری از سؤالات اخلاقی و پیامدهای مختلف به دنبال آن ایجاد شود، ولی ما آیا خودمان را برای چنین فضایی آماده کردهایم.
⬅️ضرورت آشنایی استاد معارف با زیست جهان چندوجهی دانشجو یعنی وجوع معرفتی، خانوادگی، روحی و روانی، فرهنگی و اجتماعی و … لازمه مخاطب شناسی برای استاد درس معارف است؛ زیرا شبکههای اجتماعی از جمله مهمترین عرصههای تجلی فضای مجازی در کشور ما است و انسان نیز موجودی شبکهمند تعریف شده است. این فرایند سبب خواهد شد تا در چند سال آینده تخت خواب و وسائل و اشیاء انسان همگی به اینترنت وصل باشد و مخاطرات آن بسیار بیشتر از وضعیت امروزی خواهد بود و حوزه باید خود را برای تدوین مسائل اخلاقی این تحولات آماده کند و از امروز به تحقیق و پژوهش مرتبط از جمله احکام شرعی فعالیت رباتهای انسان نما و … بپردازد.
⬅️دانشجویان از جمله مهمترین و موثرترین گروههای فعال در فضای مجازی هستند لذا تولید و توزیع محتواهای علمی و غیرعلمی، ارتباط با دیگران، سرگرمی، خوش گذرانی، بحث، گفت و گو و … از جمله مهمترین فعالیت آنان در این فضا است و این نوع فعالیت به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر بینش و نگرش دینی آنان تاثیر میگذارد و اگر استاد معارف این مسائل را نشناسد نمیتواند در اقناع دانشجو فعال باشد.
⬅️شکاف دیجیتالی سبب فاصله میان استادان درس معارف و دانشجویان همچنین والدین و فرزندان و مدیران و نهادهای حاکمیتی شود که از جمله نشانههای معرفتی شکاف دیجیتالی عدم آگاهی اساتید از کارکردهای درست و نادرست فضای مجازی، نوع فعالیتهای دانشجویان در شبکههای اجتماعی و علل گرایش دانشجویان به فضای مجازی است.
⬅️برخی طلاب و روحانیون میگویند ما با فضای مجازی مخالفیم و از آن استفاده نمیکنیم که این مسئله نشانه ضعف یک مبلغ دین و روحانی است و روحانی باید چند قدم از دیگران جلوتر هم باشد، زیرا قرار است هدایت دینی دیگران را برعهده داشته باشند.
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠سخنان متفاوت حجت الاسلام منتظری دادستان کل کشور!!
⬅️به خدا قسم در موضوعات فرهنگی و حجاب برخورد قضایی جواب نمی دهد
⬅️راههای مسالمت آمیز و آرام را باید در پیش گرفت.
⬅️مقصر بد حجابی آموزش و پرورش، روحانیت، آموزش عالی، دانشگاهها و همه ما هستیم.
⬅️بر این اساس از هر طرحی که در زمینه مقابله با بدحجابی موثر باشد حمایت می کنیم.
به نقل از ایرنا
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
دغدغههای حوزوی
💠سخنان متفاوت حجت الاسلام منتظری دادستان کل کشور!! ⬅️به خدا قسم در موضوعات فرهنگی و حجاب برخورد قضا
💠گره گشایی از سخنان عجیب دادستان کل کشور!
🖊 سيد صادق آل طه
◀️ جناب حجة الاسلام و المسلمین منتظری در سخنانی که برای بسیاری عجیب می نمود، گفته اند: «به خدا قسم در موضوعات فرهنگی و حجاب برخورد قضایی جواب نخواهد داد. راههای مسالمت آمیز و آرام را باید در پیش گرفت، لذا بر این اساس از هر طرحی که در زمینه مقابله با بدحجابی موثر باشد حمایت میکنیم.»
🔸این سخنان از جهاتی قابل تأمل است.
⬅️جهت اول: سالها پیش بسیاری از تحلیل گران مصرّ بودند که برخورد با ناهنجاری های فرهنگی محتاج کار فرهنگی است و حاکمیت با برخورد فیزیکی به نتیجه ی دلخواه نمی رسد. همان روزها گروهی دیگر مخالف با این نگاه بودند و می گفتند:« اگر چه باید با ناهنجاری فرهنگی ، به صورت فرهنگی مقابله کرد، ولی مقابله قانونی نیز لازم است.» این گروه مثال می زدند که با دزدی باید به صورت فرهنگی مقابله کرد ولی نمی توان تا حصول نتیجه، دست دزد را باز گذاشت و به مقابله ی فیزیکی با سارقین نپرداخت. حال باید از جناب منتظری پرسید که آیا سخنان امروزشان ، تأیید نظریه گروه اول است و یا نکته دیگری را مد نظر دارند؟
⬅️جهت دوم: همان روزها که بین دو گروه بالا نزاع بود، به ذهن من می رسید که تفاوتی بنیادین بین بی حجابی و یا بد حجابی با دزدی وجود دارد. این تفاوت عبارت است از این که دزدی را همه ی جامعه زشت و ناهنجاری می داند، درحالیکه بد حجابی چنین نیست. وقتی عملی را جامعه،«بد» می داند، برخورد حتی خشن با آن را می ستاید و یا حداقل می پذیرد ، ولی اگر عملی در نگاه مردم «بد» نباشد، هر نوع مواجهه ی فیزیکی با آن را ، و لو به غلط، «ظلم و اجحاف» می پندارد.
⬅️این مطلب را به نوعی دادستان کل کشور پذیرفته است. ایشان می گوید: «بسیاری از بدحجابها فرهنگ خانوادگیشان چنین است که بدحجاب ظاهر می شوند و بدحجابی را بد نمی دانند. عده ای از بدحجابها اعتقادی به اسلام ندارند، لائیک هستند و یا مذاهب دیگری دارند اما عده کمی هم هستند که با قصد دهن کجی به ارزشای دین و احکام اسلام این کار را می کنند. »
همین فرق، فارق بزرگ میان دزدی و امثال آن، با بدحجابی و مشابهات آن است.
⬅️جهت سوم: از حاضرین در جلسه سخنرانی جناب منتظری می توان فهمید که کلام ایشان به نوعی دفاع از عملکرد قوه قضاییه بوده است، چراکه این سخنان را ایشان در جمع «اساتید و نخبگان بسیجی حوزه های علمیه استانهای خراسان رضوی، قم، تهران و اصفهان » ایراد کرده اند.
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠نگاهی به وضعیت فعلی فلسفه در حوزه علمیه قم
🖊وحید فراهانی
◀️تاریخ تفکر و اندیشه ورزی در زمینه فلسفه و عرفان همواره نقد و چالشهای مخصوص به خود را همراه داشته است. فقها و متکلمان، مفسران و اهل حدیث، فهم دین را محصول متون و آموزههای دینی میدانند و هرگونه پیرایههای بیرونی را در این مسیر کنار میزنند. بهعنوان مثال تفکیکیان مسیر دینپژوهی را از دالان تنگ و تاریک فلسفه و عرفان عبور نمیدهند و جوهره دین را غیر آنچه فلسفه و عرفان معرفی میکند، تلقی میکنند. در مقابل، فلاسفه و عرفا قابل دفاعترین شیوه دینشناسی را شیوه فلسفی ـ عرفانی قلمداد کرده و فهم عمیق شریعت را بدون گذر از علوم معقول محال میپندارند. این تنازع دیرینه و چندصدساله گرچه همواره بوده و هست؛ اما به نظر میرسد در برهه فعلی، حوزه علمیه قم نقش بارز و بیبدیلی در این دوئل معرفتی داشته و میتواند کنشهای سرنوشتسازی در این زمینه داشته باشد. با نگاهی گذرا به جریانات موجود در حوزه علمیه قم در نسبت با فلسفه (با فهم متعارف حوزوی) میتوان چهار گروه را تصور نمود:
◀️الف) شاگردان و پیروان مکتب علامه طباطبائی که اصطلاحاً به نوصدرائیان معروف هستند. فلسفه در حوزه معاصر قم پس از تلاشهای مرحوم علامه طباطبائی، حول محور چهار استاد بزرگ، آیات جوادی آملی، مصباح یزدی،حسنزاده آملی و انصاری شیرازی به حیات خود ادامه داد و علیرغم چالشهای متعدد، از جمله ممنوعبودن تدریس در برخی از حوزهها، در میان کتب درسی حوزه، جایی برای خود بازکرد و دو کتاب بدایة الحکمة و نهایة الحکمة در بین دروس سطح خوانده میشوند. در نهایت شرایط امروزه قم در چهار دهه گذشته را میتوان دوران طلایی فلسفه صدرایی به جهت رسمیتیافتن قلمداد کرد.
◀️ب) مخالفان فلسفه مصطلح که خود دارای چند گرایش هستند:
🔸۱. پیروان مکتب میرزا مهدی اصفهانی: این عده امروزه در مؤسسات و مراکز مختلف علمی و پژوهشی در سطح حوزه علمیه قم تلاشهایی برای احیای پروژه کلام منهای فلسفه را پیگیری میکنند. نقطه قوت این جریان حضور دانشوران و برخی از فضلا و علمای فرهیخته در متن آن بوده؛ از آخرین تلاشهای این جریان رونمایی از مجموعه کتابهای میرزا مهدی اصفهانی در بهمن ماه سال گذشته بوده است.
🔸۲. جریانات فقهی سنت گرا: یکی از نکات مهم و بهنوعی برگ برندهی جریان ضد فلسفه در حوزه علمیه قم، همراهی طیفی از مراجع بزرگوار در دورههای مختلف با این جریان است؛ از چالشهای مرحوم آیتالله بروجردی با علامه طباطبائی ـ که با وساطت امام خمینی(ره) در نهایت علامه تنها درس شفای ابن سینا را تدریس میکند ـ تا ممنوعیت تدریس فلسفه در یکی از مدارس منسوب به مراجع. یکی از نکات مهم و بهنوعی برگ برندهی جریان ضد فلسفه در حوزه علمیه قم، همراهی طیفی از مراجع بزرگوار در دورههای مختلف با این جریان است.
◀️ج) برخی از ظاهرگرایان که هم فلاسفه و هم تفکیکیون را به چالش می کشند. طی چند سال گذشته طیفی از ظاهرگرایان که تلاش دارند به جهت هویتی با فلاسفه متمایز و حتی از تفکیکیون نیز هویتی متفاوت را به نمایش گذارند ظهور و بروز کردهاند که بیشتر تحرکات این جریان با رویکردی عملگرایانه و در همایشها و نشستهای تخصصی در حوزه فلسفه و برهمزدن این جلسات بوده است.
◀️د) طلابی که هیچ رویکردی نسبت به حوزه فلسفه نداشته و بیشتر به فقه و اصول گرایش دارند. امروزه در بین بخشی از طلاب اساساً فلسفه یا مخالفت با فلسفه مسأله نیست؛ این بخش از حوزه همچنان فقه و اصول رایج بهعنوان گفتمان هژمونیک نقشی تعیین کننده دارد. در این میان گرچه مراکز و دروس فلسفه کم نیستند، لکن همچنان در معادلات قدرت فکری در سطح حوزه علمیه قم نقش چندانی ندارند و طلاب حتی در برخی از امتحانات پایان سال به جای بدایه و نهایه میتوانند شرح تجرید را امتحان بدهند.
◀️در نهایت بهنظر میرسد گرچه جریانات فلسفی و از سویی بخشی از حاکمیت حوزه در جهت تقویت جریانات فلسفی در حوزه علمیه قم تلاش میکنند، اما امروزه جریان مکتب تفکیک و سایر جریاناتی که با فلسفه نسبتی ندارند با نوعی همپوشانی گفتمانی در حال تفوق بر جریان فلسفی میباشند.(به نقل از مباحثات)
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠علل شکست خردورزی
🖋سیدیحیی یثربی
⬅️۱ـ اصول و مسائل مبتنی بر عقل و اندیشه، نیازمند ورزش فکری و تدبر و تعمق است که این کار از عموم مردم ساخته نیست. تعداد کسانی که دارای توان استدلال و تعمق هستند، کم است و اکثریت دارای ذهن بسیط و تنبل و غیر ورزیده اند؛ لذا مبلغان و مروجان مکتبهای عقلگرا، در قبولاندن اصول و مسائل خود به افکار عمومی دچار مشکل و دردسرند. اما مکتبهای مبتنی بر نقل و ذوق و احساسات، در ترویج و تبلیغ اصول و مسائل خود برای توده مردم، این مشکل را ندارند. از اینجا است که اشعریتِ مبتنی بر نقل و احساسات دینی و نیز تصوفِ مبتنی بر ذوق و احساس، به آسانی رواج مییابند و همه گیر میشوند، در حالی که مکتب اعتزال و فلسفه شکست میخورند. مخصوصاً در جامعههایی مانند جامعه ما که هنوز هم به جای کتاب خوانی و مطالعه مطالب تحقیقی و تحلیلی، به شنیدن و گوش دادن مطالب خطابی و تخیلی عادت دارند.
⬅️۲ـ اعتزال و فلسفه، مستلزم فهم و دانستن هستند و این کار نیازمند پشتکار و استعداد و آموزش جدی است، در حالی که اشعریت مشکل خود را با تکیه بر «نمیدانیم» و «مجهول بودن کیفیت» مرتفع ساخته و تصوف نیز نیاز به فهمیدن ندارد، بلکه فقط با تشویق و تحریک، پیش رفته و نیل به معرفت را موقوف رسیدن به کشف میداند که «عقل در راه عشق نابیناست.
⬅️۳ـ دیدگاه فلاسفه و معتزله بر نوعی اصالت انسان «اومانیسم» استوار میباشد، در حالی که اشعریت بر حاکمیت مطلق الهی استوار است. در فلسفه، انسان به عنوان موجودی که باید هر چیز را بفهمد و سپس اثبات نموده یا رد کند، از نوعی اصالت و استقلال برخوردار است. یک فیلسوف میخواهد کائنات را در دست داشته باشد. اگر این تسلط عیناً امکان ندارد، علماً و ذهناً باید امکان داشته باشد. حتی خدا را، فیلسوف و قوانین مورد کشف و قبول او، مانند علیت اثبات میکنند. علاوه بر اینکه خداوند با قوانین فسلفه اثبات میگردد، از نظر خردگرایان، خداوند در تدبیر جهان نیز باید از قوانین و مبانی عقلی پیروی کند؛ از حسن و قبح معتزله گرفته تا علیت فلسفه و لوازم آن از قبیل ضرورت و حتمیت وجود معلول با وجود علت، عدم امکان صدور بیش از یک معلول از یک علت و امثال اینها.
⬅️بدیهی است که ذهن عامه و توده مردم با دیدگاه اشعریت و عرفان سازگارتر است. به عنوان نمونه همین فکر و فرهنگ ایرانی خودمان را در نظر بگیرید. دست کم بعد از صفویه در این کشور فرهنگ تشیع حاکم بوده و این فرهنگ با دیدگاه اشعری مخالفت جدی داشته است. با این وصف هنوز افکار عمومی، اشعری است. زیرا که مردم در تبیین و تحلیل هر قضیهای، از جنگ و انقلاب گرفته تا شفای یک بیمار و برد تیم فوتبال! بیش از قوانین علمی و فلسفی به امداد الهی تکیه دارند! بنابراین بقای اشعریت و تصوف را ذهنیت توده مردم پشتیبانی میکند؛ زیرا در آن دو، جایی برای گستاخی انسان از طریق چون و چرای فکری در کار خدا یا دخالت عملی در زندگی فردی و اجتماعی خود وجود ندارد؛ اما فلسفه و اعتزال به دلیل آنکه به انسان اصالت بخشیده و توان او را در فهم جهان و تدبیر کارهایش میپذیرند، از این نعمت، یعنی حمایت عوام بیبهره ماندهاند!
⬅️۴ـ مهمتر از همه اینکه دخالت قدرت سیاسی را نباید نادیده گرفت. از آنجا که از طرفی فلسفه و اعتزال و به طور کلی ارزشمند بودن تفکر، چنان که گفتیم مبنای نوعی اومانیسم و اصالت انسان است و از طرف دیگر اشعریت مبنای حاکمیت مطلق خداوند و بیاختیاری و بیاعتباری انسان میباشد، همیشه قدرت حاکم، اشعریت و جبر را به نفع خود دیده است. در نظام جبر، انسانها بیاعتبار شده و قدرت و اختیار و اعتبار حکام از اراده خداوند نشأت مییابد. در نتیجه از طرفی حکام تقدیس میشوند و از طرف دیگر توده مردم تسلیم! که مخالفت با سلطان به منزله مخالفت با اراده و عزم خداوند خواهد بود.
⬅️۵ـ شرایط اجتماعی همه کشورها در دوران گذشته و شرایط کشورهای جهان سوم در عصر حاضر با اشعریت همسو و سازگارند. عناصر اصلی اشعریت که این مکتب بر آنها استوار است عبارتند از: ندانستن، نتوانستن و بیقانونی. در نظام اشعریت هیچ انسانی نمیتواند آینده را پیشبینی کرده و در تعیین و تغییر آن نقشی داشته باشد. جهان یکسره در قبضه قدرت خداوند است و برای کارهای خداوند، هیچ چارچوبی از علیت (چنانکه در فلسفه است) و یا حسن و قبح (چنانکه در مکتب معتزله است) وجود ندارد و هر چه آن خسرو کند، شیرین کند!(به نقل از نامه های حوزوی)
#یادداشت
#فلسفه
#دین
#جامعه
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠حاشیه ای بر فیلم «ایرانی» ساخته مهران تمدن
✍یاسر میردامادی
⬅️مهران تمدن، فیلمساز ایرانی مقیم فرانسه مستند «ایرانی» را با زندگی دو روزه در کنار سه روحانی و خانواده های آنان ساخته است. تمدن در این #فیلم بحثی صمیمی اما چالشی در موضوعاتی مانند: #فرهنگ، #جامعه، خدا و قیامت با چند روحانی ترتیب میدهد. این فیلم که اخیرا در یوتیوپ ارائه شده، موفق به دریافت جایزه بزرگ جشنواره سینما حقیقت فرانسه در سال 2014 شده است.
یاسر میردامادی داوری خود در مورد این فیلم مستند را در ۱۰ نکته بیان کرده است:
⬅️۱- در فضای فارسی زبان «لائیک» و «سکولار» مترادف نیست (در فضای انگلیسی زبان هم همین طور). تمدن در مقابل چند طلبهی معمم میگوید جامعهی مطلوب باید «لائیک» باشد. اگر میگفت جامعه باید سکولار و یا حتی بهتر از آن جامعه باید جامعهای فراگیر باشد، هم به مقصود او نزدیکتر بود و هم باب تفاهم باز میماند.
⬅️۲- بحث محتوایی تمدن ضعیف بود و دست طرف بحث خالی نبود. شیخ بابایی: لائیسته هم یک ایدئولوژی است، اسلام هم یک ایدئولوژی است، هر کدام جای دیگری را تنگ میکند (مثل ممنوعیت نمادهای مذهبی در مدارس دولتی فرانسه) پس چرا من باید ایدئولوژی خودم را رها کنم ایدئولوژی لائیک را بچسبم؟ آقای بابایی (شیخ ریش بلند) به درستی میگوید این حوزهی عمومی خنثایی که تو میگویی چطور جمع میشود با دینداری؟
⬅️۳- بابایی میگوید در هلند میخواهند تظاهرات لختیها درست کنند. این چطور با اسلام جمع میشود؟ پاسخاش ساده است، چنین حوزهی عمومی خنثایی، بر خلاف نظر تمدن، وجود ندارد و به رسمیت شناختن حوزهی عمومیِ مشاع و مشترک برای همهگان (که نسبت به همهی تلقیها هم خنثی نیست) خودش تا حدودی یک تلقی سکولار است و در این نقطه حق با طرف او است.
⬅️۴- شیخ بابایی میگوید مگر در دموکراسی حدّش این نیست که به دیگری آسیب نرسد، خوب من اگر یک زنی حجاب نداشته باشد آسیب میبینم. پاسخاش این است که در حوزهی عمومی آسیب بر اساس توافق تعریف میشود. این مبنایابی بر اساس توافق چنانکه اشاره کردم خود به نوعی سکولار است.
⬅️۵- انصافاش این است که آقای تمدن توانسته فضایی صمیمی درست کند. دو طرف در عین تفاوت عمیق دارند با هم حال میکنند. این برای کسی که خودش معلوم است که اصلا با زیست مذهبی آشنا نیست، خیلی باید سخت باشد. این ای ول دارد.
⬅️۶- بابایی از تمدن میپرسد اگر زنی برهنهی کامل بیاید بیرون تو میپذیری؟ تمدن میگه نه. بابایی میگه چرا نمیپذیری؟ تمدن میگه حجاب نداشته باشه اشکالی نداره قبوله اما برهنهی کامل نه. بابایی هم میگه چرا باید حدودِ تعریفی تو را بپذیرم برای حوزهی عمومی؟ حدود خدا را میپذیرم. تمدن در این جا نباید در باب حدود و ثغور پوشش، نظر شخص خودش را بدهد. باید روی توافق و عرف عمومی تأکید کند به جای اینکه بگوید ملت تا کجا بپوشند تا کجا نپوشند. البته این توافق عمومی هم در نظر طرف مقابل مقبول نمیافتد اما تأکید باید روی آن باشد باید استدلال کرد که ما در جامعهای متنوع زندگی میکنیم و اگر من به خدا و پیامبر و احکام الهی استناد میکنم طرف مقابل هم میتواند به نیچه و فروید و دینستیزی استناد کند. پس باید روی حداقلها توافق کنیم. و اگر در مواردی به توافق حداقلی نرسیدیم، هر دو قدری کوتاه بیاییم.
⬅️۷- شیخ بابایی از تمدن میپرسد: من اگر با دیدن زن بی حجاب تحریک شوم چرا نباید حدود پوشش او طوری باشد که من تحریک نشوم؟ در پاسخ، تمدن میگوید باید روی خودت کار کنی که تحریک نشوی. این از طنزهای تاریخ است که کسی برای دفاع از جامعهی به قول خودش لائیک به «جهاد با نفس» استناد کند!! و طرف مقابل هم البته که این استدلال را نمیپذیرد.
⬅️۸- شاید تنها نکتهی مورد توافق طرفین این بود که اجبار نتیجهی عکس میدهد: در ایران که اجبار به حجاب است، آرایشهای تند برقرار است در غرب که این اجبار نیست بسیار سادهپوشاند. شیخ بابایی این را پذیرفت.
⬅️۹- بحثشان از بس از دل دنیاهای مختلف در آمده در مواردی به طنز تنه میزد. شیخ بابایی با لحنی خاص به تمدن میگه «حتی احتمال قیامت رو هم نمیدی»؟ تمدن میگه نه. بعد بابایی تمدن را فشار میده در بحث، تمدن میگه چرا. یعنی دو گفتمان بیربط خوردهاند به هم. نتیجهاش جذاب و طنزآمیز است. یک نماز زورکی هم کردند در پاچهی مستندساز محترم که به روایت خودش از خانوادهای کمونیست میآید. صمیمیت بینشان بسیار دلنشین بود.
⬅️۱۰- در یک سوم آخر بحث، یکی از حضار (که گویا طلبهی بسیجی جوان غیر معممی است) نکتهی بنیادیای میگوید: در مقابل تلاشهای مذبوحانهی تمدن برای همزیستی، از این در درمیآید که: «اگر راحتیِ من در این باشد که شما نباشی، شما این را میپذیری»؟ و تمدن میگوید «نه»! و همزیستی شکست میخورد.
#یادداشت
#نقد_فیلم
#جامعه
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠اندر حکایت جایزه 500 میلیون تومانی خندوانه!!
🖋عطاران طوسی
⬅️امام خمینی: «...اهمیت رادیو تلویزیون بیشتر از همه است. این دستگاه ها دستگاه های تربیتی است؛ باید تمام اقشار ملت با این دستگاه ها تربیت بشوند؛ یك دانشگاه عمومی است...»
«...از تمام دستگاههای تبلیغاتی الان، امروز نقش رادیو و تلویزیون از همه دستگاهها بالاتر است. اگر این اصلاح بشود، یک کشور را می تواند اصلاح کند و اگر- خدای نخواسته - انحراف در این باشد، یک کشور را می تواند منحرف کند...» (صحیفه امام، ج16، ص118)
⬅️مقام معظم رهبری:«...امام که فرمودند تلویزیون دانشگاه است تعارف نکردند. باید از این قله و این سرچشمه ، درس¬های مهم زندگی به سوی مردم سرازیر شود».
⬅️نقش رسانه های دیداری شنیداری در ایجاد و تغییر باورها و نگرش ها، و فرهنگ و ذائقه آحاد جامعه، نقشی چشمگیر و بی بدیل است.
ظرف سال های گذشته، به همان اندازه که بر کمّیت شبکه ها و به تبع آن، برنامه های رسانه ملی افزوده شده، احیانا و در پاره ای برنامه ها ، از کیفیت آن کاسته شده است.
⬅️البته جای بسی تشکر و امتنان دارد که در این سالها، برنامه های شاد و مفرّح رو به فزونی گراییده و تنوع بیشتری در برنامه ها مشاهده می شود.
اما آیا تدوین برنامه های شاد و نشاط افزا، مستلزم لودگی و یا تأثیرگزاری منفی بر بینندگان است؟
⬅️آیا میان برنامه های امید بخش یا خنده آور، و دریافت جوایز میلیونی و یا هدایای غیر متعارف، تلازمی وجود دارد؟
آیا برای گسترش شادمانی و سرور، و پرکردن اوقات فراغت خانواده ها، لزوماً باید به سراغ برنامه های خرافی همچون جادوگری، و یا ساخت و پخش فیلم ها و سریال های تشریفاتی و به نمایش گذاردن زندگی های اشرافی ، تجملاتی و گران قیمت رفت ؟
⬅️از میان تمامی فرهنگ سازی های انحرافی و انحراف سازی های فرهنگی _ که بخشی از آن در سطور پیشین اشاره شد _ تنها و تنها بر اختصاص مبالغ چند صد میلیون تومانی به عنوان جایزه فینال و یا اهدای یک پژو آلبالویی رنگ در قرعه کشی هر شب خندوانه، تأکید می
کنم .
آیا این دانشگاه فرهنگی (صدا و سیما ) به تبعات این گونه برنامه های خود واقف است؟!
⬅️آیا می داند که فرهنگ بیکاری و تنبلی، شانس خواهی و بخت آزمایی ، و در نتیجه ناامیدی را در میان مردم رواج می دهد؟!
آیا حسرت و آه میلیون ها بیننده _که نه به جوایز کلان و نه جوایز خرد دست یافته و می یابند و شانس را بجای خدا ، نجات بخش تنگناهای زندگی تلقی خواهند کرد _ را می بینند و درک می کنند؟!
⬅️بهتر است بپرسم رسانه ملی، مروج کدام فرهنگ است ؟ در پی ترویج چه اصالت هایی است؟ چه مبانی مستحکمی پشتوانه این برنامه های بی ارزش و احیانا ضد ارزش است؟
هنوز چند ده روز از برنامه ماه عسل نگذشته که _ در عین اجرای ارزشمند و تلنگرهای مفیدش _ برای آنکه بتواند احساسات مردم را در پرداخت کمک مادی برای آزادی زندانیان برانگیزد و یا گوشزدهای لازم را به جوانان و نوجوانان کشور منتقل سازد، بزرگ خانواده ای را در برابر دیده گان میلیون ها بیننده، بی آبرو ساخته و مجبور می کند تمام انحرافات و بزهکاری ها و ظلم های خود را بر ملا سازد!!! و اگر تا کنون تنها تعدادی انگشت شمار، از لغزش های او آگاه شده، حال به برکت يک برنامه پر بیننده، همه ملت ايران از جمله همسايگان، فاميل و همکاران وی ، او و لغزش هایش را به خوبی می شناسند !
⬅️بگذرم ! درک می کنم که تنگناهای اقتصادی کشور، شرایط صدا و سیما را همچون ديگر نهادها و سازمان ها، تحت فشار سنگین تأمین بودجه قرار داده است، ليکن آيا برای مديريت دهها شبکه و هزاران برنامه، بايد ذائقه و فرهنگ ملت قربانی شود و از خلال مشکلات ياد شده، هلدينگ ها ، شرکت ها و برندهای تجاری ، به جهت دهی فرهنگی جامعه بپردازند؟! چرا زمام فرهنگ کشور و ذائقه ملت از دريچه رسانه ملی، در دست مديران تبليغات تجاری و بازاريابان اقتصادی شرکت ها قرار گیرد؟!
⬅️آقایان دانشگاه فرهنگی صدا و سیما !
به کجا می روید؟!
#نقد
#رسانه
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠منابع اقتصادی در دست روحانیت نیست.
🔴سیدابوالحسن نواب ریس دانشگاه ادیان قم:
⬅️تکثر و تنوعی که در حوزه های علمیه و بین علما و روحانیت هست از فاصله میان روحانیت و مردم جلوگیری می کند. همانطور که در جامعه ۸۰ میلیون نفری هزاران نوع تفکر، نگاه و ایده وجود دارد، ۸۰ هزار روحانی هم همین تکثر را دارند و این تکثر پنهان نیست. جامعه و روحانیت کلیت ندارند که بگوییم کلیت مردم از کلیت روحانیت متنفر است. همین امروز هم برخی از روحانیون هستند که اگر اجازه دهند صحبت کنند میلیون ها نفر از افراد دگراندیش با اشتیاق پای صحبت های او می نشینند. هر طبقه از مردم، روحانی خود را دارند و مردم با عشق و شور به سراغ او می روند به عبارت دیگر به عدد تکثری که در جامعه هست،
⬅️اکنون در مجلس روحانیت تقریباً هیچ نقشی ندارد چون مجلس اول ۱۷۰ روحانی داشت و اکنون ۱۷ روحانی در مجلس حضور دارند. معلوم است که ۱۷ روحانی در میان ۲۹۰ نماینده هیچ نقشی ندارد. در کابینه دولت هم یک روحانی به عنوان وزیر اطلاعات داریم که به منظور مجتهد بودن باید روحانی باشد و نقشی در مسایل اقتصادی ندارد. اتفاقاً در جایی که این روحانی نقش دارد مسئولیت خود را به خوبی ایفا و اطلاعات را خوشنام کرده و مردم از اطلاعات نگرانی ندارند. رییس جمهور هم روحانی است، همه مردم می دانند که اقتصاد دست روحانیت نیست، ولی کلیت نظام را می بینند.
⬅️روحانیت منابع اقتصادی ندارد که به مردم کمک کند. منابع متأثر از مردم است، وقتی مردم وضعشان خوب شود، وضع روحانیت هم خوب می شود. اصلاً روحانیتِ منفک از مردم نداریم. ۸۰ میلیون مردم و ۸۰ هزار روحانی دارید، این یک هزارم کاملاً مینیاتور ۸۰ میلیون هستند. همه رقم طبقاتی که در میان مردم هست در میان روحانیون هم هست، به عنوان مثال روحانی تکنوکرات، مرتجع، روشنفکر، سوپر روشنفکر، سنتی، سوپر سنتی داریم. شما در عوام افرادی را پیدا می کنید که تلویزیون روشن نمی کنند در میان روحانیون هم هستند کسانی که تلویزیون ندارند و نگاه نمی کنند.
⬅️در عوام کسانی هستند که شمال ویلا دارند در میان روحانیت هم هستند، در عوام کسانی هستند که ماشین مدل بالا سوار می شوند در میان روحانیون هم هستند. در میان عوام کسانی زندگی های سالمی دارند، در میان روحانیون هم چنین افرادی هستند.
⬅️به همین دلیل تأکید می کنم که روحانیت صدای بازتاب جامعه است و انقدر در هم آمیخته است که روحانیت جدای از مردم نیست. طلبه ها یک طبقه خاصی نیستند، یک بازتابی از جامعه هستند. شما هیچ کُلنی و مجموعه ای در میان مردم پیدا نمی کنید که یک مجموعه کوچکتر در میان روحانیت نباشد.
⬅️مردم از اسلام فراری نیستند از نماد مسلمانی منِ روحانی فراری هستند. مردم می دانند که اسلام مظهر عدالت و محبت است. البته تعداد کسانی که از دین گریزان شدند و به ادیان دیگر روی آوردند در حدی نیست که نگران کننده باشد. درست است که مردم به خاطر عمل منِ روحانی از دینی که نماد آن من (روحانی) هستم، متنفر شدند و اعتقاداتشان ضعیف شده، اما به دینی که نماد آن مثلاً ترامپ هست، گرایش پیدا نمی کنند.
🔸به نقل از شفقنا
#گفتگو
#روحانیت
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠سکولاریراسیون ذهنی!
🖊استاد مهراب صادقنیا
◀️یکی از گِلایهمندیهای مبلّغان دین “کممخاطبی یا بیمخاطبی” است. دبیران دین و زندگی و استادهای دروس معارف در دانشگاهها نیز تا اندازهای از این وضعیّت گِله میکنند. با این حال، معمولاً در تحلیل این پدیده بدفهمیهایی وجود دارد و انگشت اتّهام به هر سویی اشاره دارد جز متّهم اصلی.
◀️هرگاه ریشههاى اجتماعى ـ روانشناختى یک دین که به اتکاى آنها در زندگى روزمرّهی پیروانش تثبیت میشود، نادیده گرفته شوند، به صورت طبیعی از نفوذ آن دین کاسته خواهد شد و پیروان آن دین یاد خواهند گرفت که به جهان و زندگی خود، بدون تمسک به تفسیرهای مذهبی بنگرند و آنها را فهم کنند.
◀️پیتر برگر، جامعهشناس دین، به این وضعیّت سکولاریزاسیون ذهنی میگوید. این نوع از سکولاریزاسیون تا اندازهی زیادی زائیدهی بدگمانی انسانِ دنیای جدید به تفاسیر مذهبی است. وقتی گفتگوهای متکلمانهی پیروان یک مذهب بی هیچ التفاتی به واقعیّتهای عینی، اجتماعی، و روانشناختیای که آن مذهب در آنجا حضور دارد، شکل بگیرند، پیروان آن مذهب چارهای ندارند جز آنکه تحربههای روزمرّهی خود را با کمک چیزی غیر از تفسیرهای مذهبی تحلیل کنند.
◀️اگر آموزگاران یک مذهب در جامعهای که شهروندانش با گرفتاریهای اجتماعی، اقتصادی، امنیّتی، فرهنگی، و روانشناختی دستوپنجه نرم میکنند، همچنان اصرار داشتهباشند که معادلهی “رقص فرشتگان بر نوک سوزن” و یا ” جا دادن جهان در یک تخم مرغ” را حل کنند، باید خود را آمادهی “وضعیّتِ بیمخاطبی” بکنند؛ زیرا مخاطبان آنان به دنبال برای رهایی از چالشهایی که در آنها گرفتارند، دست به دامنِ جایگزینهای خواهند شد که سودمندشان بیابند و این نتیجهای جز سکولاریزاسیون ندارد.
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠سقوط فرشتگان؛ سرخوردگی روحانیت از خویش
🖋جواد شریفی؛ حوزه علمیه مشهد
⬅️کاری ندارم که احساس آن ها مبتنی بر واقعیت است یا نه؛ برایم مهم این است که گوشه ای از احساسات نهفته در سخنان شان را به دقت باز گفته و به ظرافت توصیف کنم. حتی تحلیل های شخصی خودم را در این نوشته نیاوردم.
⬅️بعضی می گفتند: "در نوجوانی و جوانی، با انگیزه های مقدسی مثل هدایت و سعادت خودمان و جامعه مان، به حوزه علمیه آمدیم ولی سال ها طول کشید تا اندک اندک فهمیدیم آن چه می جستیم را اینجا نخواهیم یافت."
⬅️بعضی دیگر می گفتند: "برای امثال ما که از آغاز، دغدغه حقیقت و معرفت داشتیم، بزرگترین دستاورد سال ها طلبگی این بود که فهمیدیم بزرگترین مدعی، لاف می زند و دروغ می بافد. آن که مدعی بود برای یافتن حقیقت و معرفت و معنویت و سعادت و آخرت و... نزد من آیید، روشن شد مشتش تهی است."
⬅️دیگری می گفت: "ما اگر به حوزه علمیه نیامده بودیم تا آخر عمر می پنداشتیم حوزه و روحانیت حقایق و معارفی در خود دارد که اغیار از آن محرومند؛ که البته با صرف بهترین سال های زندگی خود فهمیدیم چنین نیست."
⬅️طلبه دیگری یکسره از خدا و دین و ایمان دست شسته بود و می گفت: "این توهمات، زندگی و جوانی و آینده ام را تباه کرد. اگر در هر مسیر دیگری ادامه داده بودم اکنون در سن27 سالگی فرد موفقی بودم. ولی می بینم سال های جوانی ام را صرف چیزهایی(علوم اسلامی) کردم که اکنون نه خرد خودم را قانع می کند و نه برای جامعه سودی دارد."
⬅️این ها چکیده ای از ده ها مصاحبه بود و سخنانی از این دست بسیار شنیدم. اما واکنش به این سرخوردگی نیز طیف وسیعی دارد.
⬅️بعضی پس از این سرخوردگی، بقیه زندگی خود را پر از حس شکست و یأس و تباهی به سر می کنند. ممکن است به طور صوری حوزوی مانده باشند تا شهریه شان قطع نشود ولی به سراغ پیشه های پاره وقتی رفته اند که هیچ ارتباطی با تحصیلات شان ندارد. مانند رانندگی تاکسی و بنگاه داری و فروشندگی و دلالی و آرایشگری.
⬅️بعضی امید خود را بازیافته و با کوشش و جدیت، مسیری نو را برای موفقیت برگزیده اند. مانند نویسندگی، فیلمسازی، مترجمی، ویراستاری.
⬅️بعضی به محض یافتن نخستین فرصت، از حوزه به دانشگاه می کوچند و حتی نیم نگاهی به پشت سر خود نیز نمی اندازند. ادامه تحصیل در دانشگاه می تواند در همان علوم دینی باشد یا علوم انسانی و...
⬅️بعضی دیگر اما در حوزه می مانند. نه چون به آن اعتقاد دارند بلکه به این خاطر که فکر می کنند ماندن در حوزه می تواند مفید باشد. مثل این که به عنوان یک حوزوی، به نقد حوزه و روحانیت از درون بپردازند. طلبه ای می گفت: "من تاکنون قربة الی الله مانع طلبه شدن بیش از 20 دانشجوی مستعد شده ام و آن ها را منصرف کرده ام؛ زیرا نمی خواستم گوهر عمرشان را در حوزه علمیه بر باد دهند و در آخر نیز برای جامعه فایده ای نداشته باشند."
⬅️این حالات اختصاص به طلبه های سطوح پایین ندارد بلکه چنین صحبت هایی را از زبان برخی اساتید سطوح متوسط حوزه علمیه شنیده ام که در نظر دیگران بسیار موفق هستند. استاد بسیار نامدار و خوش فکر و پرتالیفی را می شناسم که می گفت: "از زمانی که جهان بینی ام تغییر کرده، تالیف کتاب و مقاله در زمینه علوم اسلامی برایم سخت و دشوار شده؛ حتی دست و دلم به مطالعه در این موضوعات نمی رود؛ چون حس می کنم تاریخ انقضای این چیزها به سر آمده."
⬅️از این فرشتگان سقوط کرده، بسیار هستند که کشتی شان به گل نشسته، گوهر عمر از کف داده، نه چیزی از دنیا به چنگ آورده اند و نه برای سالها تحصیلات خود، مشتری و خواهانی می یابند. شاید خودشان مقصرند. تقصیرشان ساده دلی و اعتماد به نااهلان بوده...
♦️از آنجا که این نوشته مستند به مصاحبه های محدودی(حدود 50 مورد) است، از همین رو توصیف گر بخشی از واقعیت است نه همه آن.
#یادداشتها
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠نقش و تأثیرات حوزه علمیه نجف بر حوزه علمیه قم
🔴حجت الاسلام والمسلمین مجتبی الهی خراسانی:
⬅️ما برنامه ریزی کنونی علمی و تحصیلی حوزه علمیه ایران را مدیون حوزه علمیه نجف هستیم و کتاب های درسی که امروز مورد استفاده حوزویون ما قرار می گیرد نوشته علمای برجسته حوزه نجف است.
⬅️دوره آغاز حوزه نجف با هجرت اجباری شیخ طوسی از بغداد به نجف شکل می گیرد و از طریق فرزندان و شاگردان شیخ طوسی این حوزه آرام آرام تشکیل می شود.
⬅️حوزه علمیه نجف چون حوزه مادر است در دوره دوم مرکز بلامنازع تحصیلات عالی حوزویان بود. حوزویانی با خواستگاه های ایرانی یا عرب به نجف هجرت می کردند بنابراین تنوع خواستگاه در حوزه نجف باید حتماً مورد ملاحظه قرار بگیرد و تصور نکنیم با حوزه ای مواجه هستیم که همه حوزویانش در نجف به دنیا می آیند، زندگی می کنند و سپس در آنجا درس می خوانند.
⬅️در جریان مشروطه می بینیم که نزاع های فکری به نزاع های اجتماعی تبدیل می شود و طرفین از نقد آرای یکدیگر کم کم به مبثوت سازی اجتماعی طرف مقابل روی می آورند و هر کدام از طرفین متهم می شوند به ترور شخصیت های مقابل خودشان.
⬅️اولین واکنش حوزه نجف در بحث ملت و دولت، مقاومت در برابر تجزیه امپراطوری عثمانی است و پیش بینی علمای نجف این بود که شکل گیری دولت-ملت های محلی بر اساس قراردادها، صرفاً بهانه ای است برای دولت های غربی تا جلوی قدرت دنیای اسلام را بگیرد چون تحلیل شان این بود که حتی از مراکز مذهبی که می توانست در خدمت این دولت-ملت های جدید قرار بگیرد، گذشتند.
#گفتگو
#حوزه_علمیه
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0