eitaa logo
دغدغه‌های حوزوی
453 دنبال‌کننده
149 عکس
47 ویدیو
24 فایل
آئينه‌ای براى انعكاس مهمترين اخبار، دیدگاه‌ها، نقدها و تحليل‌هاى چالشی عرصه دين، فرهنگ، اجتماع، روحانيت و حوزه‌های علمیه... http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0 شناسه: @daghdagheha ادمین @a_r_moayedi
مشاهده در ایتا
دانلود
💠اربعین، از نمایی نزدیک 🖋مهراب صادق‌نیا ✅ امسال این امکان را داشتم که قدم‌زنان از نجف تا کربلا بروم. مثل همه‌ی راه‌پیمایان، از نذري شیعیانِ مهربانِ عراقی استفاده کردم، در موکب‌هایشان و در میان جمعیّت سوگوار خوابیدم، با آن‌ها هم‌کلام شدم، با غیر ایرانی‌ها سخن گفته و احوال‌شان را پرسیدم، و مثل دیگر زیارت‌کنندگان، تنِ خسته خود را به کرامت بین‌الحرمین سپردم. در همه‌ی این لحظه‌ها چیزهایی دیدم که نمایش‌های تلویزیونی امکان و یا تمایل نشان دادن‌شان را نداشت. معتقدم عاطفه‌‌گراییِ ناشیانه‌ و سیاست‌اندیشیِ آزاردهنده‌ی تلویزیون و برخی روزنامه‌ها اجازه نمی‌دهد ماهیّت این رخداد آن‌گونه که هست خود را نمایش دهد. 🔶 در این یادداشت کوتاه، که ممکن است ادامه داشته باشد، به چند نکته اشاره می‌کنم: 🔸پیاده‌روی اربعین میدانی است برای دادوستدهای فرهنگی شیعیان. آن‌ها در این میدان تجربه‌های فرهنگی خود را به اشتراک می‌گذارند، از احوال هم خبر دار می‌شوند، تجربه‌های مختلف مذهبی خود را به نمایش می‌گذارند و از خرده تفاوت‌های فرهنگِ دینی خود آگاه می‌شوند. آن‌جا چای ایرانی کنار چای عراقی، نوحه‌ی هندی کنار نوحه‌ی آذری، سینه‌زنی پاکستانی کنار سینه‌زنی عربی، و ... قرار گرفته بود و از هم رنگ می‌گرفت. 🔸اربعین هویّت‌های مختلف شیعی را در یک قاب بزرگتر و یک هویّت فراگیرتر نشان می‌داد. مشارکت‌کنندگان در راه‌پیمایی اربعین در کنار این مشارکت مذهبی، می‌آموختند که صورت‌های دیگری هم از شیعه بودن وجود دارد. صورت‌هایی که یکی از وجوه مشترک‌شان مهر امام حسین علیه‌السلام بود: "حُبُّ‌الحسین یجمعنا". 🔸مشاهده‌پذیری یکی از شیوه‌های مبارزه‌ی اقلیت‌های مذهبی و فرهنگی و قومی برای کسب حقوق بیشتر و به رسمیت شناخته شدن است. پیاده‌روی اربعین فرصت مناسبی برای دیده شدن شیعیان است. در این آئین آن‌ها هم برای خود و هم برای دیگران مشاهده‌پذیر می‌شوند. یکی از چیزهایی که برای راه‌پیمایان جالب بود، تعدادشان بود که به آنان این احساس را می‌داد که چقدر زیادند. 🔸با شماری از غیرایرانی‌ها هم‌کلام شدم، آنان با پرچم‌ها و نشانه‌هایی از کشورهای خود آمده بودند، برخی از آن‌ها شناخت چندانی از ایران نداشتند، بیشترشان از احساس معنوی عمیقی که مشارکت در این آئین در آن‌ها پدید آورده بود، خود سخن می‌گفتند. 🔸آن‌جا مهربانی و دستگیری و گذشت، بی‌دریغ قسمت می‌شد. موکب داران داشته و نداشته‌ی خود را در سفره‌ی اخلاص می‌ریختند و به زیارت‌کنندگان می‌دادند. آن‌ها را میهمانان خود می‌دانستند و از هر کمک و خدمتی به آن‌ها دریغ نمی‌کردند. 🔸اربعین را گفتگوی ملّت‌ها دیدم. ملّت‌هایی که گویی سیاست و سیاست‌مداران خود را در کشورشان جا گذاشته و آمده بودند تا در یک آئین مذهبی مشارک کنند. یمنی‌ها، لبنانی‌ها، روسی‌ها، آذربایجانی‌ها، هندی‌ها، پاکستانی‌ها، اروپائی‌ها و ... هر کدام پرچم کشور خود را داشتند ولی فراتر از سیاست‌های حاکم بر کشور خود، با دیگر هم‌کیش‌های خود در انجام این آئین مذهبی مشارکت می‌کردند. از دولت‌ها خبری نبود، حتی از دولت عراق، گویی دورا دور زمینه‌ی اجرای این مراسم را فراهم آورده بود. کسی شعار سیاسی نمی‌داد، یادداشتی سیاسی حمل نمی‌کرد و در مجموع، در آئین اربعین، سیاست کم‌جان بود. تنها برخی از سازمان‌های ایرانی نوشته‌هایی (تا اندازه‌ای سیاسی) را بین زائران تقسیم می‌کردند. 🔸در این مراسم شعارها و نمادهای اختلاف‌برانگیز ندیدم. زیارت‌کنندگان شعارهای اختلافی و یا تفرقه‌افکنانه نمی‌دادند. نزدیکی‌های عمود ۱۴۰۰ یک عمامه‌به‌سر جوان ایرانی چند شعار بر علیه برخی جریان‌های مذهبی اهل سنّت و آمریکا و انگلیس داد، که کسی با او همراهی نکرد. 🔸پیش از رفتن فکر می‌کردم که مراسم اربعین باید خیلی ایرانیزه شده باشد، ولی مشاهدات من نشان داد چنین نیست. نمی‌دانم نرخ مشارکت‌کنندگان ایرانی در این مراسم چه میزان است، ولی ادبیات کلّی این آئین عربی و البته عراقی بود. این مسأله می‌تواند به پیشینه‌ی بلند این مراسم در عراق برگردد. 🔸اسراف، تولید زباله، تهدید‌های بهداشتی، برخی رقابت‌های درون‌مذهبی که ممکن است به پررنگ شدن شکاف دینی بیانجامد، و ... نباید از چشم دور بماند. ۹۷/۸/۸ -به نقل از کانال نویسنده http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
دغدغه‌های حوزوی
💠ما « تنهای انبوه» هستیم! 🖋فردین عدالتخواه(جامعه شناس) ⬅️نه اینکه آدم بدبینی باشم یا دچار تکنوفوبی
💠الله، علی(ع)، آقاجون! : ما و قصه عکس‌هایمان! 🖋دکتر فردین علیخواه(جامعه‌شناس) ⬅️سرگذشت ما و عکس‌هایمان سرگذشت جالبی دارد. چند دهه قبل در خانه‌ها عموماً سه قابِ عکس در طاقچه اتاق نشیمن قرار داشت: الله، علی (ع) ؛ آقاجون! در جامعه‌ مردسالار تنها عکس پدر خانواده می‌توانست در طاقچه قرار گیرد و بعد از الله و علی(ع)، از آن بالا به ما نگاه کند. با گذشت زمان و وقتی‌که زیارت، خانوادگی شد به‌تدریج عکس‌های خانوادگی هم روی دیوارها و در طاقچه‌ها جا باز کردند؛ همان عکس‌هایی که اعضای خانواده بدون هیچ لبخندی، دست بر سینه در کنار آرامگاه امام رضا (ع) ایستاده بودند. در این عکس‌ها هم غالباً پدر خانواده در مرکز عکس قرار داشت. ⬅️با تغییر جامعه و گسترش مدرنیسم اجتماعی، به‌تدریج عکس‌های خانوادگی آتلیه‌ای (با محوریت زن و شوهر) روی دیوارها جا باز کردند. زن و شوهرها عکس دونفره می‌گرفتند، قاب می‌کردند و به دیوار می‌چسباندند. عکس‌ها بیشتر شدند و آلبوم وارد خانواده‌ها شد. معمولاً خانواده‌ها یک آلبوم عکس داشتند که با عکس عروسی پدر و مادر شروع می‌شد. وقتی آلبوم را ورق می‌زدید گویی دارید یک سریال تلویزیونی تماشا می‌کنید. این آلبوم عکس بود که سرگذشت خانواده را روایت می‌کرد. آدم‌ها وقتی دلشان می‌گرفت آلبوم می‌دیدند و درباره آدم‌ها حرف می‌زدند. وقتی مهمان می‌آمد آلبوم‌ها آورده می‌شد، تخمه می‌شکستند و دور هم عکس می‌دیدند و خاطرات را مرور می‌کردند. آدم‌ها برنامه‌ریزی می‌کردند که فلان روز به آتلیه بروند. برای همین قبل و بعد از عکس گرفتن در آتلیه، خوش بودند. عکس گرفتن به معنای یک روز خوب بود. یکی از خاطرات خوب زندگی هم حرف زدن از فیگورهای عکاس‌ها موقع گرفتن عکس بود. ⬅️دوربین‌های شخصی که آمد با آن فیلم‌های 12 ، 24 و 36 تایی، دوره انتظار پر شدن حلقه و بردن به عکاسی و گرفتن از عکاسی را با خودش آورد. همه دوربین نداشتند. خیلی اوقات پیش می‌آمد که آدم ها عکس‌هایی از خودشان می‌دیدند که خودشان نداشتند. در مراسمی عکس گرفته بودند و طبیعتاً فقط صاحب دوربین عکس‌ها را داشت. هر خانواده معمولاً یک آلبوم داشت و آدم‌ها با ازدواج می‌توانستند آلبوم عکس جداگانه‌ای داشته باشند. داشتن آلبوم عکس به معنای مستقل شدن از خانواده بود. ⬅️دوربین‌های دیجیتال که آمد، انقلابی بر پا شد و موبایل‌های دوربین‌دار که آمد انقلابی دیگر! امروزه بااینکه هر کس در ماه شاید صدها عکس بگیرد دیگر آلبومی وجود ندارد. عکس‌ها گرفته می‌شوند ولی حتی یک‌بار هم نگاه نمی‌شوند. عکس‌ها مانند پودر رخت‌شویی فقط مصرف می‌شوند. همه عجله می‌کنند تا لحظه‌هایشان را با عکس ثبت کنند ولی چون این جمله باب شده است که « در لحظه زندگی کن » معمولاً به هیچ لحظه‌ای پس از ثبت شدن با عکس، رجوع نمی‌شود. لحظه‌ها فقط ثبت می‌شوند! جالب آنکه برخی از آدم‌ها عکس‌های قدیمی‌شان را هم اسکن می‌کنند تا از بین نرود درحالی‌که به‌ندرت هزاران عکسی را که به‌تازگی گرفته‌اند، می‌بینند. فقط عکس روی عکس است که انباشته می‌شود. ⬅️با تحولات جامعه، عکس‌های اقوام و فامیل کمتر و عکس با دوستان بیشتر شده است. دیگر از برخی از فامیل هیچ عکسی نداریم. حتی یک عکس. "عکس‌های امام رضایی" کم شده و "عکس‌های آنتالیایی" جای آن‌ها را گرفته‌اند. دیگر در اتاق نشیمن عکسی دیده نمی‌شود. عکس‌های زن‌وشوهری به اتاق‌خواب و عکس‌های خانوادگی به روی یخچال منتقل شده‌اند. عکس گرفتن بیشتر از عکس دیدن مهم شده است. آدم‌ها دیگر هم خوب عکس می‌اندازند و هم خوب عکس می‌گیرند. ⬅️تلفن‌های همراهِ دارای دوربین‌های قوی دو پیامد داشت: آن‌هایی که پشت دوربین بودند احساس کردند که استعداد عجیبی در عکاسی دارند و آن‌هایی هم که جلوی دوربین بودند با دیدن عکس خودشان از زمانه گلایه کردند که چرا هنوز به‌عنوان یک مدل کشف نشده‌اند. در مقایسه با قدیم، امروزه وقتی عکسی می‌گیریم اول خودمان را چک می‌کنیم. عکس‌هایی را که خوشمان نمی‌آید فوراً حذف می‌کنیم. امروزه عکس‌ گرفتن در موقعیت طبیعی باب شده است ولی هیچ‌کس طبیعی عکس نمی‌گیرد. از کوچک تا بزرگ می‌دانند که چطور باید عکس بگیرند. همه از نحوه لبخند زدن تا نحوه قرار دادن پاها جلوی دوربین از قبل ممارست کرده‌اند تا در موقعیت طبیعی مجبور نباشند فیگور عکس گرفتن بگیرند! به نظر می‌رسد امروزه دوره عکس گرفتن با دوستان هم در حال سپری شدن است. عکس‌ها تکی شده‌اند. خیلی از آدم‌ها فقط از خودشان عکس می‌گیرند: من چقدر بی‌نظیرم! 🔴قصه را تمام کنم. از لنز دوربین‌های قدیم " ما " بیرون می‌آمد ولی از لنز دوربین‌های امروز " من " متولد می‌شود. -به نقل از کانال نویسنده http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠درباره یادداشت روضه عصر عاشورای دکتر محسن رنانی(بخش اول) 🖋محمدرضا اسلامی ⬅️دکتر محسن رنانی در ادامه سلسله یادداشتهایی که به نظم (و وسواس) در باب توسعه می نویسد، یادداشتی را عصر روز عاشورا در کانال تلگرامی خود منتشر کرد که عنوان «روضه» برای آن برگزیده شده بود. حسن سلیقه در انتخاب "عنوان" متنِ این یادداشت، حاکی از این بود که برای عصر عاشورا، اسبابِ روضه گاه چقدر به ما نزدیک است. ⬅️یادداشت دکتر رنانی ناظر به سرنوشت دو شهروند افغانی در کشور ما بود. سرنوشتی که "احمد شاه فرهت" و "مير نجيب" ، «پس از سالها زندگی در ایران» دارند. سرنوشتی که برای بسیاری برادران افغانستانی همچون دكتر فرهت و استاد مير نجيب اتفاق می افتد و این ماجرا، روضه اى ست! عصر عاشورا با خواندن آن یادداشت در گوشه ای از کالیفرنیا، به ذهن رسید که «قصّه» ای برای این یادداشت تعریف کنم. قصّه ای که شاید بازخوانیِ ديگرى از روایتِ این روضه باشد. ♦️«قصه ی مُهَنَّد»: دو سال پیش یادداشتی در این کانال منتشر شد که طى آن بودجه پژوهشی برخی دانشگاههای آمریکا، با کلِ بودجه وزارت علوم ایران (شش هزار و هشتصد میلیارد تومان) مقایسه شده بود. این یادداشت که بعدا در خبرآنلاین هم منتشر شد. بحثی بود بر سر اینکه بودجه وزارت علوم ایران، در چه جایگاهی نسبت به بودجه های جهانی قرار دارد؟ بحث شد که گاه بودجه ی «پژوهش» در دو دانشگاه تگزاس-آستين و تگزاس-اى&ام از کل بودجه تمامی دانشگاههای کشور ما بیشتر است. اما، مطلب اصلی که در آن بحث اشاره شد اینکه : بحثِ کیفیت، الزاما متناسب با پول نیست؛ مفاهیمِ دیگری غیر از پول هم باید وسط باشد. مثالی که در این بحث (در آن یادداشت) مطرح شد ، مثال «مُهَنَّد» بود. (مهند، بر وزن محمّد) ⬅️چنین آمد که : «هفته گذشته دوست خوبم مهنّد ، از رساله دکترایش در گروه سازه دانشگاه میشیگان استیت دفاع کرد. موضوع رساله «مطالعه رفتار برشی تیر پل در آتش» بود. عصر با یکی از دوستان مروری می کردیم راجع به بحث های خوبی که در جلسه ی دفاع مطرح شد که ایشان پرسش رندانه ای مطرح کرد. گفت هزینه ی این رساله برای استاد/دانشگاه چقدر بوده است؟! سه سری تست اکسپریمنتال بر روی سه قطعه تیر پل با مقیاس واقعی (یک به یک) ، هر تست حدود پانزده هزار دلار که میشود چهل وپنج هزار دلار "کارِ آزمایشگاهی". هر ماه پرداختی به دانشجو هزار و ششصد دلار برای پنج سال می شود نود و شش هزار دلار. یعنی فارغ از قیمتِ وقتِ استاد و امکاناتِ جنبی دانشگاه (شامل آفیس ، شهریه، امور اداری و ...) برای این جلسه دفاع که نشستیم صدوچهل و یک هزار دلار نقد پرداخت شده است. یعنی بیش از پانصد میلیون تومان (به دلار آن روز) برای یک دانشجو و یک پایان نامه . ⬅️بدیهی است وقتی شما فقط برای یک پایان نامه، چنین هزینه ای کنید ، (آنهم پایان نامه ای که کاربرد عملی مستقیم و گسترده ندارد)، با کیفیت در تولید علم مواجه می شوید. اما هدف از این مثال چیز دیگری است. مهند ، از دبی آمده و خانواده اش جزو مهاجران مراکشی با اصلیت فلسطینی هستند. او در دبی به دنیا آمده و تمام دوره تحصیلش تا پایانِ فوق لیسانس در دبی بوده است اما می گوید : مسخره است که من شهروند دبی محسوب نمی شوم. یک عمرم آنجا بوده ولی هنوز من را خارجى محسوب می کنند. در فرودگاه که می روم باید بروم در صف خارجی ها بایستم [مشابه کاری که ما با افغانی ها می کنیم]. اما همین مهنّد به واسطه مقالات ژورنالش با استفاده از قانون NIW رفت و گرین کارتش را گرفت (حتی قبل از فارغ التحصیلی) و می داند سه سال دیگر شهروند کشوری است که بیست و شش سالگی واردش شده . ⬅️داستان، بها دادن به علم است و این احترام، فقط بحث پول نیست. بحث ریل هایی است که گذاشته شده تا قطار تولید علم روی آن حرکت کند. دور میز جلسه دفاع رسالۀ مهنّد ، سه نفر هندی ، یک نفر نپالى، سه نفر ایرانی، یک نفر از ترکیه، یک نفر مصری، دوچینی و یک نفر آمریکایی (!) بودند. بحث اینجاست که ساز و کار (بخوانیم همان ریل) چطور تعریف شده است. وگرنه پول را که دانشگاه کینگ عبدالعزیزعربستان هم دارد مثل ریگ خرج می کند. 🔸تا اینجای قصه، قبلا بحث شده بود. اما ادامه قصّه در بخش دوم: http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
دغدغه‌های حوزوی
💠درباره یادداشت روضه عصر عاشورای دکتر محسن رنانی(بخش اول) 🖋محمدرضا اسلامی ⬅️دکتر محسن رنانی در اد
💠درباره یادداشت روضه عصر عاشورای دکتر محسن رنانی(بخش دوم) 🖋محمدرضا اسلامی ⬅️چرخ روزگار گشت و از شمال آمریکا به کارولینای جنوبی و دانشگاه کلمسون منتقل شدم. از احوال مهنّد دورادور مطلع بودم تا اینکه یک فراخوان جذب برای یک پوزیشن هیات علمی (در گروه سازه دانشگاه کلمسون) اعلام شد. بیش از سیصد نفر برای این جایگاه اپلای (درخواست) کردند و مدارک علمی خود را فرستادند. کمیته ی داوری از میان انبوهِ متقاضیان، چهار نفر را برای مصاحبه دعوت کردند که از این میان یکی هم مهنّد بود! روال بر این است که فردِ دعوت شده به مصاحبه، در قالب یک پرزنته برای عموم (اساتید و دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشکده) فعالیت های علمی اش را ارایه می کند. خب مسلما شیرین بود شرکت، در جلسه ای که مهند داشت کارهایش را پرزنته می کرد. کارهایی که قبلا از نزدیک در میشیگان شاهد آن بودم. در آخرین اسلاید، مهنّد ریز نمرات دوران لیسانس خود را گذاشته بود. به این اسلاید که رسید گفت: «اين ريز نمرات درسهاى ليسانس من است! ملاحظه مى كنيد كه برخی نمرات چقدر بد هستند. من در دوره لیسانس نمرات خوبی نداشتم و تقريبا از نیمی از بچه های همدوره ای ام پایین تر بوده ام. هر کاری که کرده ام در دوره کارشناسی ارشد و دکترا بوده (بعد از اینکه "علاقمند" شدم) و این اسلاید را همیشه، در کلاسهای حل تمرین، به دانشجویان لیسانس نشان می دهم. تا بدانند و انگیزه ای باشد برایشان!» ⬅️حیرت را می شد در چهره برخی اساتید مشاهده کرد. از اینکه چنین با اعتماد به نفس، کم بودنِ معدل لیسانسش را (در کنار کارهای ممتاز علمی دیگرش) مطرح کرد. ⬅️کمیته داوری از منتخبان دیگر هم برای ارایه دعوت کرد (که درجلسه ی ارایه همه آنها نیز شرکت کردم). نهایتا بعد از بررسی ها و پایان این پروسه ی رقابتی ، مُهند به عنوان «گزینه نهاییِ» هیات علمی جدید گروه سازه انتخاب و معرفی شد! ⬅️یعنی فردی که اگر امروز به دُبی (کشور «زادگاهش») برگردد، باید در فرودگاه در صف «خارجی» ها بایستد دیروز (در دوره دانشجویی دکترا) به واسطه مقالاتش، اقامت (گرین کارت) گرفت و امروز، در جایگاه هیات علمی گروه سازه است. یعنی، امروز ایشان با امضا کردن یک برگ کاغذ آ-چهار، می تواند هر دانشجویی را از هر کشور دنیا، به خاک آمریکا فرا بخواند. چنین امكانى را دبی به مهند نمی دهد، ولی سازوکارِ تعریف شده در آمریکا، به مهند (ها) می دهد. ♦️روضه ی عصر عاشورای دکتر محسن رنانی را چنین بخوانیم: اگر یک دانشجوی افغان تبار در گروه مکانیک دانشگاه تربیت مدرس، فارغ التحصیل مقطع کارشناسی ارشد یا دکترای مکانیک شد، تا کِی، و تا چه زمانى، باید کارتِ مجوز اقامت موقتش در ایران را تمدید کند؟ چرا ما سازوکار مشخص و روشنی برای این قبیل افرادى (مثلا شبیه دكتر فرهت و ميرنجيب یادداشت دکتر رنانی) نداریم؟ ♦️همچنان که ذکر شد، همه ی ماجرای پژوهش و تولید علم، بحث پول نیست، و بحث منابع انسانی و ریل هایی که برای بهره وری از منابع انسانی می گذاریم، گاه از پول، مهمتر است. ♦️ممکن است گفته شود ایران کشور مهاجر پذیر (همچون آمریکا و کانادا و ... ) نیست. این صحیح است ولی تعریفِ یک ساز و کار قانونی برای شهروندان افغانستان (و کشورهای اطراف) که منشاء اثرات علمی/هنری ممتاز می شوند بسیار ضروری است. یک نخبه ی علمی/هنری تا چه زمان باید در میانِ ما، خارجی محسوب شود؟ يا فرزندش احساس خارجى بودن، كند؟ 🔸محمد کاظم کاظمی، شاعر افغان (مقیم تهران) شعر زیبایی دارد که برای آنها که طعم خارجی بودن در کشوری بیگانه را چشیده اند، خواندنی است. « پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت!» 🔸غروب در نفسِ گرمِ جاده خواهم‌رفت‌/ پیاده آمده‌بودم‌، پیاده خواهم‌رفت‌/ طلسمِ غربتم امشب شکسته خواهد‌شد/ و سفره‌ای که تهی بود، بسته خواهد‌شد/ ... همان غریبه که قلک نداشت‌، خواهدرفت‌/ و کودکی که عروسک نداشت‌، خواهدرفت‌ دکتر شریعتی در کتاب کویر، بارها اين جمله را استفاده کرده است : "و تو روحِ بیگانه را می شناسی، زیرا که در سرزمین مصر بیگانه بوده ای!" -به نقل از کانال ارزیابی شتاب زده http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠در باب موسیقی متعالی ▪️گفتاری از مقام معظم رهبری: ⬅️«.. .مي دانيد که من به طور طبيعي از جمله آدم هاي غرب ستيزم. چنانکه هيچ ويژگي غرب، مرا مبهوت و مجذوب نمي کند. در عين حال، ويژگي هاي مثبت غرب را از روي محاسبه، تأييد مي کنم. يکي از آن ويژگي ها، مقوله موسيقي است. ⬅️درست است که در غرب، موسيقي هاي منحط وجود دارد. اما در همان نقطه از جهان، از دير باز موسيقي هاي آموزنده و معنا دار هم بوده است؛ موسيقي اي که براي گوش سپردن به آن، انسان عارف واقف خردمند، مي تواند بليت تهيه کند، در سالن اجراي کنسرت بنشيند و ساعتي، از آن لذت ببرد. در غرب موسيقي هايي که گاهي يک ملت را نجات داده و گاهي يک مجموعه فکري را به سمت صحيح هدايت کرده، کم نبوده است. غرب برخوردار از چنين ويژگي اي نيز بوده و هست. ⬅️در شرق که راجع به آن گفتم ( يعني در محدوده جغرافيايي مورد اشاره ) متأسفانه موسيقي از چنين اعتبار و جايگاهي برخوردار نبوده است. موسيقي در اين جا عبارت از آهنگ ها و آلات و ادوات لهو بوده؛ که فقها از آن به موسيقي لهوي حرام تعبير کرده اند. فرض بفرماييد فلان خليفه، شب دچار بي خوابي مي شده است. موسيقي دان ها همراه با کنيزکان مغني، بايستي مي آمدند تا اسباب طرب او را فراهم کنند. ⬅️موسيقي دان با آن خصوصيات که گفتم اهل خرد و قريحه و ذوق است بايستي خود را مي شکست و انواع و اقسام هنرهاي خويش را نثار مي کرد تا خليفه از حالت افسردگي که لازمه خونريزي ها، قساوت و خباثت هاي وي بود - بيرون مي آمد! اين وضعيت موسيقي در بارگاه خلفا و امراي عرب بود. يعني همين قضيه، در مورد سلاطين ايران هم صدق مي کند. پادشاهان که اهل موسيقي لهو بوده، و دربارهاي موسيقي طرب داشته اند، کم نيستند. که از آن جمله مي توان به دربار قاجار و پادشاهان آن سلسله اشاره کرد. ⬅️توجه مي کنيد که موسيقي در خدمت چه جريان ها و کساني بوده است؟! اينکه مي بينيد در کلمات فقها، موسيقي، مقوله اي حرام و ممنوع و دست نزدني و نزديک نشدني است، به همين خاطر است. ⬅️... چه ارزشی دارد که به خواهش دل یک نفر بسازند و بخوانند و بنوازند و آن اندیشه ریاضی و محاسبه علمی و منطقی را - که اعتبار موسیقی است - چنین خوار و ذلیل کنند؟! که برای هدف متعالی باشد. اگر چنین باشد، آن وقت می‌شود موسیقی را پاک و مقدس نامید. آن وقت می‌شود ما هم مثل غربی‌ها کنسرت داشته باشیم (عنوانش را مثلا محفل خوانندگی بگذاریم، تا اصطلاح غربی به کار نبرده باشیم) که مردم - اعم از معمولی و متدین - بلیت تهیه کنند و برای شنیدن ساز و آواز شما، به آن محفل بیایند...» -مجله پرسمان، دی ماه ۱۳۸۴ شماره ۴۰ https://hawzah.net/fa http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 🔴در عالم رازیست که جز به بهای خون فاش نمی شود...🔴 (شهید مرتضی آوینی) #شهید_آوینی #مدافع_حرم #شهدای_روحانی #شهید_دهقانی http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
دغدغه‌های حوزوی
💠انقلاب اگر نظام دانايى خود را توليد نكند، شكست می‌خورد 🔸 اگر عاقلانه تأمل نشود، نه از تاک نشان مانَد، نه از تاکنشان... 🔻شوكران چهاردهم با دكتر حميد پارسانيا، رئيس سابق دانشگاه باقرالعلوم، متفكر و نظریه‌پرداز فلسفه علوم اجتماعى 📺 دوشنبه، ساعت ٢١، شبكه چهار سيما، برنامه شوکران؛ http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠گنگره جهانی اربعین؛ 🔸نگاه تمدنی به اربعین در بیانات حضرت آیت الله خامنه ای در سخنرانی سال۱۳۵۲ ⬅️...شیعه یک جمع متفرقی بود. یک جامعه‌ای بود که در یک جا، در یک مکان زندگی نمی‌کردند. در مدینه بودند‌، در کوفه بودند‌، در بصره بودند‌، در اهواز بودند‌، در قم بودند‌، در خراسان بودند، اطراف و اکناف بلاد. اما یک روح در این کالبد متفرق و در این اجزاء متشتت در جریان بود. زیارت الاربعین. ⬅️می‌دانید یکی از علائم ایمان زیارت اربعین است... که مثل دانه‌های تسبیح یک رشته و یک نخ همه‌ این‌ها را به هم وصل می‌کرد. چه بود آن رشته؟ رشته‌ اطاعت و فرمانبری از مرکزیت تشیع، از رهبری عالی تشیع یعنی امام. همه‌ این رشته‌ها به آنجا متصل می‌شد. قلبی بود که به همه‌ اعضا فرمان می‌داد. و به این ترتیب تشیع یک سازمان و یک تشکیلاتی بود. ممکن بود دو نفر از حال هم خبر نداشته باشند؛ اما بودند کسانی که از حال همه با خبر بودند. اطاعت و فرمانبری آن‌ها به حساب بود، فریاد زدنشان از روی دستور بود، سکوتشان بر طبق نقشه بود. ⬅️همه چیزشان با حساب بود. فقط یک عیبی کار آن‌ها داشت و آن اینکه هم‌دیگر را کمتر می‌دیدند. اهل یک شهر‌، شیعیان یک منطقه البته یکدیگر را می‌دیدند. اما یک کنگره‌ جهانی لازم بود برای شیعیان روزگار ائمه (ع). ⬅️این کنگره‌ جهانی را معین کردند. وقتش را هم معین کردند. گفتند در این موعد معین در آن کنگره هر کس بتواند شرکت کند. آن موعد روز اربعین است و جای شرکت، سرزمین کربلا است. چون روح شیعه روح کربلایی است‌، روح عاشورایی است. در کالبد شیعه تپش روز عاشورا مشهود است. شیعه هر جا که هست دنباله‌روی عاشورای حسین است. این هم که می‌بینی همه جا این تپش‌هایی که در شیعه مشهود شده‌، از آن مرقدِ پاک ناشی شده. این شعله‌هایی بوده که از آن روح مقدس و پاک و از آن تربت عالی مقدار سرکشیده. به جان‌ها و روح‌ها رسیده. انسان‌ها را به گلوله‌های داغی تبدیل کرده و آن‌ها را به قلب دشمن فرو برده. ⬅️بنابراین مسأله‌ اربعین یک مسأله‌ مهمی است‌، اربعین یعنی میعاد شیعیان در یک کنگره‌ بین‌المللی‌ و جهانی برای سرزمینی که خودش خاطره‌انگیز است آن سرزمین‌. سرزمین خاطره‌ها است‌، خاطره‌های باشکوه‌، خاطره‌های عزیز‌، سرزمین شهدا‌، مزار کشته‌شدگان راه خدا‌، اینجا جمع بشوند تشیع‌، پیروان تشیع و دست برادری و پیمان وفاداری هر چه بیشتر بدهند. ⬅️اگر امروز هم بتوانند شیعیان آن سرزمین پاک و مقدس را یک چنین میعادی قرار بدهند. البته بسیار کار بجا و جالبی خواهد بود و همین دنباله‌گیری از راهی است که از ائمه‌ هدی (ع) به ما ارائه دادند. 🔺بخشی از سخنرانی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در مسجد امام حسن(ع)مشهد در اسفند ۱۳۵۲ -به نقل از محکمات http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠روحانیت علیه روحانیت! 🔸اختلافات مکتوم و جدال‌های معلوم 🖋علی زمانیان ⬅️روحانیت ایران در حال حاضر امواج تند و بعضا نگران کننده‌ای را از سر می‌گذراند. تجربه‌هایی که به ویژه در چند دهه‌ی اخیر با آن دست و پنجه نرم می‌کنند، هر یک آثار و نتایجی در پی داشته و دارد. علاوه بر این که علل و عواملی دست به دست هم داده است تا روحانیان در فراز و نشیب تاریخی و سرنوشت‌ساز کنونی به انواع مسئله‌ها دچار شوند، نتایج و پیامدهای تضعیف کننده نیز حیات اجتماعی و سیاسی روحانیت را با چالش روبرو کرد. ⬅️پرداختن به سلسله‌ی علل و عوامل، نیاز به نوشتاری طولانی دارد، اما در این جا صرفا به یک نکته اشارتی می‌شود. ⬅️در طول تاریخ، روحانیت همواره سعی کرده است منزلت و احترام گروه، صنف و یا طبقه ی خودشان را در ساحت عمومی جامعه حفظ نماید. مراعات یکدیگر را بکنند و دست کم در علن و آشکارا مقابل یکدیگر صف آرایی نکنند. از این رو با همه‌ی اختلافات و احیانا تقابل‌هایی که با یک‌دیگر داشتند، آن اختلافات را مسکوت گذاشته و از بیان آن نزد جامعه خودداری می‌کرده است. اما آن رابطه‌ی به ظاهر مسالمت‌آمیز میان روحانیت، در سپیده‌دم پیروزی انقلاب، جای خودش را به تیرگی رابطه و تقابل آشکار داد. این تقابل و رویارویی از بالاترین سطح روحانیت، یعنی مراجع تقلید آغاز گردید. فارغ از ماهیت و محتوای نزاع‌ها و یا داوری در باب آن‌ها، اما این نکته را نمی‌توان از نظر دور داشت که بتدریج آن جدال‌ها و تسویه حساب‌ها به خیابان‌ها کشیده شد و هر یک از آن‌ها آثاری را بر جای گذاشت. ⬅️ستیز روحانیت علیه روحانیت، با افشاگری‌ها و متهم کردن‌ها آغاز گردید. برخی از مراجع تقلید در این نزاع‌ها مورد انواع بی مهری‌ها و توهین‌ها از سوی تریبون‌های رسمی و شعاردهندگان تندرو در تظاهرات‌های طراحی شده‌ی خیابانی قرار گرفتند. به خانه‌هاشان هجوم آورده شد و زندگی‌شان تخریب گردید. اوج چنین تقابلی را می‌توان در حصار چندساله و توهین‌های علنی علیه آیت الله منتظری ملاحظه کرد. آن تقابل هر چه که بود و فارغ از این که حق با چه کسی بود، اما روحانیت حاکم که بر سریر قدرت تکیه داشت، توجه نکرد که حتی اگر در این تقابل حق با آن‌ها باشد، اما این بدان معنا نیست که نتایج و پیامدهای عمل‌شان را خودشان تعیین و مدیریت می‌کنند. مهم این بود که آن حد و مرزِ احترام سنتی به روحانیت و به ویژه مراجع تقلید شکسته شد. آن چه که اهمیت داشت این بود که مرزهای حرمت روحانیت توسط خود روحانیت در هم فرو ریخت، مرزهایی که در طول تاریخ، کم و بیش مستحکم باقی مانده بود و حتی نظام پیشین هم آن را به رسمیت می‌شناخت. ⬅️نزاع و ستیز روحانیت علیه روحانیت، در حوزه و حریم روحانیت باقی نماند. مردم را نیز به میدان فراخواندند و از پشتوانه‌های آنان استفاده کردند. آنان نمی‌دانستند ممکن است مردم به فرمان‌شان بیایند اما دیگر به فرمان آن‌ها نخواهند رفت. این همان پاشنه آشیل نظامی شد که می‌خواست سقف سیاست را بر ستون حوزه بنا کند. نتیجه این شد که حریم سنتی مراجع تقلید و مجموعه‌ی روحانیت به دست خود روحانیت از میان رفت. آن دیواری که قرار بود بر سر برخی فرو بریزد اما بر کل روحانیت آوار شد و حرمت تاریخی و سنتی‌شان را در جدال‌ها تخریب کرد. روحانیتی که نقد اجتماعی نسبت به خود را برنمی تافت، به یک باره در برابر تهاجمی بزرگ قرار گرفت که از میان خودشان آغاز شده بود. ⬅️زمان و تاریخ، برنمی گردد. آن مرزهای شکسته، ترمیم نمی‌شود. دیوارهایی که بر حریم مراجع تقلید کشیده شده بود، برداشته شده است. اقتدار سنتی روحانیت با بحران روبرو شده و پایه های منزلت اجتماعی‌اش سست و بی اعتماد گشته است. البته اقتدار به علت‌های دیگری هم فرو ریخت، اما کشمکش روحانیت علی روحانیت، علت قابل تاملی است که باید در نظر داشت. روحانیت به جای این که گریبان دیگران و به ویژه روشنفکران را در فروکاهش منزلت اجتماعی و فروریختن مرزهای پیشین بگیرد باید که علت را در خود بجوید و خویش را به داوری تاریخ ببرد. ♦️جدال و کشمکش روحانیت علیه روحانیت هنوز ادامه دارد و بقایای اقتدار و احترام سنتی را چون سیل با خود می برد. این نزاع و ستیزها سرمایه تاریخی‌شان را فرسوده می کند، البته اگر چیزی باقی مانده باشد. 1397/08/12 -به نقل از خرد نقد http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠من یک ضد آمریکایی هستم 🖋میثم مهدیار ♦️اگر شما یک فعال و دلسوز واقعی محیط زیست باشید حتما ضد آمریکایی هستید چون آمریکا بزرگترین آلوده کننده محیط زیست در جهان است ♦️اگر شما یک فعال صلح جهانی باشید حتما ضد آمریکایی هستید چون آمریکا بیشترین نقش را در هدایت مستقیم و غیر مستقیم جنگ ها در جهان در دهه های اخیر داشته است و میلیون ها انسان را به کام مرگ فرستاده است. ♦️اگر شما دموکرات واقعی باشید حتما ضد آمریکایی هستید چون آمریکا تعداد زیادی از دولت ها و حکومت های مردمی از شیلی تا ایران را با کودتا ساقط کرده و در عوض مانع از سقوط بسیاری از حکومت های دیکتاتوری از جمله سعودی ها بوده است. ♦️اگر شما یک فعال ضد سرمایه داری یا یک چپ واقعی هستید حتما یک ضد آمریکایی هم هستید چون آمریکا تجلی سرمایه داری وحشی مدرن و پست مدرن است که بیشترین درآمدش از تولید و فروش سلاح های کشتار جمعی است. ♦️اگر شما یک مسلمان واقعی باشید حتما ضد آمریکایی هم هستید چون در یک دهه گذشته آمریکا به دو کشور مسلمان حمله کرده و ضمن تجهیز و آموزش تروریست ها، با ایجاد جنگ نا امنی در استراتژیک ترین منطقه انرژیک جهان تامین انرژی برای جهان سرمایه داری را تضمین کرده است. ♦️اگر شما یک خانواده دوست واقعی باشید حتما ضد آمریکایی هم هستید چون هالیوود یکی از اصلی ترین ابزارهای فرهنگی سرمایه داری برای اضمحلال خانواده ها بوده است. ♦️اگر شما یک فعال حقوق بشر باشید حتما یک ضد آمریکایی هستید چون هرساله تعداد زیادی (امسال تا کنون نزدیک به هفتصد نفر) آمریکایی به دست پلیس آمریکا کشته می شوند و این رژیم بسیاری از کسانی که تهدیدی برای جهان خواری او هستند در سراسر دنیا با ترور و صحنه سازی از بین می برد. همچنین انسانهای بسیاری در آفریقا و آسیا به عنوان موش آزمایشگاهی طعمه آزمایشهای دارویی و میکروبی و شیمیایی این رژیم شده اند. ♦️اگر شما یک فعال حقوق کودکان باشید حتما ضد آمریکایی هم هستید چون بزرگترین حامی دولت کودک کش صهیونیستی امریکاست و هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی ماهانه دهها کودک پاکستانی و افغانستانی را به کام مرگ میفرستند. ♦️اگر شما یک ایرانی واقعی باشید حتما ضد آمریکایی هستید چون بیشترین هجمه های اقتصادی (طرح اصلاحات ارضی،تحریم، بلوکه کردن پولها و.. ) محیط زیستی ( طرح اصل چهارم ترومن) سیاسی ( کودتا، حمایت از جنایت های شاه، تحریک و حمایت صدام به حمله به ایران، حمایت از گروهک های تروریستی همچون منافقین و..) و تبلیغاتی و فرهنگی (از هالیوود تا فاکس نیوز) به ایران از جانب آمریکا بوده است. ♦️اگر شما مدافع حقوق زنان و مخالف استفاده از زنان به عنوان کالاهای جنسی هستید شما حتما یک ضد آمریکایی هستید چون آمریکا و هالیوودش مظهر و مبلغ استثمار جنسی زنان است. ♦️اگر شما مدافع واقعی علم در خدمت بشریت باشید حتما ضد آمریکایی هستید چون سلاح های پیشرفته و گوناگون آمریکا نماد و پیشرو استفاده ابزاری از علم در جهت نابودی بشر و محیط زیست است. 🔴و دهها دلیل دیگر وجود دارد که اجازه نمی دهد یک ایرانی ضدآمریکایی نباشد. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠نامه‌ای برای پاپ، نامه‌ای برای چه؟ 🖋مهراب صادق‌نیا ⬅️روز گذشته آیت‌الله دکتر محقق داماد به زبان فارسی نامه‌ای به پاپ فرانسیس، رهبر کاتولیک‌های جهان نوشته و از ایشان خواسته‌اند که در مسئله‌ی تحریم‌های ظالمانه‌ی آمریکا علیه ایران مداخله کرده و "ارشادات لازم را مبذول" دارند. ⬅️پاپ فرانسیس احتمالاً این نامه را که با ادبیاتی حقوقی-الاهیاتی و تا اندازه‌ای مستند به کتاب مقدس مسیحی نوشته شده است، بخواند و خوش‌حال شود که " یکی از معلّمین دینی" از ایران در این شرایط سخت ارشادات او را مفید دانسته و از او کمک طلبیده است. اما احتمالا پیشِ خودش فکر خواهد کرد که به یک حکومت سکولار در یک کشور بیشتر پروتستان، چه ارشادی می‌تواند داشته باشد. ⬅️سال‌هاست که شماری از ارباب ادیان به بهانه‌ی محیط زیست، گازهای گل‌خانه‌ای، جنگ و ترور، مهاجرت و پناهندگی و ده‌ها معضل بین‌المللی گرد هم جمع می‌شوند، به هم نامه می‌نویسند و توان خود را برای حل این مشکلات روی هم می‌گذارند ولی آب از آب تکان نمی‌خورد. این یعنی آن که مذهب نقش سنتی خود را دستِ‌کم در سطح قدرت‌ها و حاکمان از دست داده است. ⬅️حکومت‌های امروز ترجیح می‌دهند که به مجامع و قوانین بین‌الملل پای‌بند باشند تا به آموزه‌های کتاب مقدس و نصحیت‌ها و ارشادات پاپ‌ها. ⬅️من هم می‌دانم احتمالاً استاد ما از سرِ دل‌سوزی و تعهّد به ملّت خود خواسته است با کمک ارشادات پاپ فرانسیس وجدان عمومی جامعه‌ی آمریکا را بیدار کند، بلکه رئیس جمهور خیره‌سرشان را وادار کنند که قدری از ماجراجویی خود دست بکشد؛ ولی واقعیّت آن است که حاکمانِ جهان، دین را به توده‌ها داده و قدرت را از آنِ خود کرده‌اند و در این میان معلم‌های دینی حرفشان در کشور خودشان هم شنیده نمی‌شود، چه رسد به جامعه‌ای که خود را سکولار معرفی می‌کند. ⬅️در دنیای امروز، دین و فهم دینی ممکن است برای توده‌ها مهم باشد، آن‌قدر که برایش جنگ کنند و یا صلح؛ اما برای حاکمان نه. در روزگار ما همین که پاپ فرانسیس و همه‌ی پاپ‌ها و معلمان و مبلغان ادیان بکوشند پیروانشان را از جنگ‌های مذهبی بر حذر دارند و کمک کنند تکفیر و تبشیر آتش کینه و دشمنی نیافروزد، کاری بس ستُرگ کرده‌اند. ۹۷/۸/۱۳ -به نقل از کانال نویسنده http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0