eitaa logo
دعبلانه
408 دنبال‌کننده
707 عکس
268 ویدیو
43 فایل
منی که باز برآنم که #دعبلانه برایت غزل ترانه بخوانم در آرزوی عبایت... 🌹گزیده ای از اشعار ناب فارسی @debelane
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ ذره ذره همه دنیا به جنون آمده بود روح از پیکره ی کعبه برون آمده بود روشنا ریخت به افلاک حلولش آن روز کعبه برخاست به اجلال نزولش آن روز @hosenih عشق او بر دل سنگیِ حرم غالب شد قبله مایل به علی بن ابی طالب شد از دل خانه علی رفت و حرم با او رفت کعبه در بدرقه اش چند قدم با او رفت قفس کعبه شکسته ست دم پرواز است برو از کعبه که آغوش محمد باز است @hosenih آینه هستی و با آینه باید باشی خانه زادِ پسر آمنه باید باشی همه ی غائله ها گشت فراموشِ نبی کودکی های علی پر شد از آغوش نبی مستی اهل سماوات دوچندان شده است عطر گیسوی علی خورده به تن پوش نبی @hosenih تا بچیند رطب تازه ای از باغ بهشت رفته دردانه کعبه به سر دوش نبی که نبی بوده فقط این همه سرمست علی که علی بوده فقط آن همه مدهوش نبی چشم در چشم علی، آینه در آیینه حرف ها می زند اینک لب خاموش نبی @hosenih دور از من مشو ای محو تماشای تو من نگران می شوم از دور شدن های تو من من به شوق تو سکوتم، تو فقط حرف بزن وحی می ریزد از آهنگ لبت، حرف بزن می نشینم به تماشای تو تنها، آری هر زمان خسته ام از مردم دنیا، آری @hosenih بر مکافات زمین با تو دلم غالب شد همه ی دهر اگر شعب ابی طالب شد خوب شد آمدی ای معنی بی همتایی بی تو هر آینه می مردم از این تنهایی دین اسلام در آن روز که بازار نداشت یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت @hosenih اول آن کس که خریدار شدش حیدر بود باعث گرمی بازار شدش حیدر بود وحی می بارد و من دوخته ام دیده به تو تو به اسلام؟ نه! اسلام گراییده به تو در زمین دلخوش از اینم که تویی همسفرم از رسولان دگر با تو اولوالعزم ترم @hosenih می رود قصه ی ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می خورد آرام آرام... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ به زمین نبسته ام دل به هوای آسمانش زده ام گره دلم را به پر کبوترانش شده ام اسیر لطفش شده ام گدای نانش همه عمر برندارم سر خود از آستانش که فقط سپرده ام دل به علی و خاندانش @hosenih به ورای عرش رفته که بسازد آشیانه لب آسمان هفتم شده غرق در ترانه ملکی به گرد پایش نفسی رسیده یا نه به جز از خدا نبوده به خدا در آن میانه نگران جبرئیلم که شکسته نردبانش @hosenih چه کسی دوباره نان را به فقیر می رساند؟ جریان چشمه ها را به کویر می رساند؟ خبر جناب خم را به غدیر می رساند؟ چه کسی سلام ما را به امیر می رساند؟ خبر شکسته جامی که به لب رسیده جانش @hosenih به جنون کشانده ساقی دل مبتلای ما را متجیرم چه نامم بشر خدانما را بگذار تا بخوانم نغماتی آشنا را علی ای همای رحمت! تو چه آیتی خدا را؟ که قبیله ی قلم ها شده قاصر از بیانش @hosenih شده لطف بی دریغش همه عمر شامل من به خدا نشسته یادش همه شب مقابل من احدی خبر ندارد که په کرده با دل من به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من چو اسیر توست بنما سر سفره میهمانش @hosenih غمی از خزان نباشد که بهارمان می آید شبی از مسیر دریا به دیارمان می آید دم احتضار بی شک به کنارمان می آید دو جهان بدون حیدر به چه کارمان می آید؟ نمی از فضیلتش را بشنو ز دشمنانش: @hosenih خبر صحیح مسلم شده صادر از بخاری که علی ست اصل ثابت، که علی ست فیض جاری که علی ست جان احمد، که علی ست نور باری که علی ست خشم ایزد که به تیغ ذوالفقاری زده ریشه ی ستم را به دو دست پرتوانش @hosenih نشنیده اند آیا که خدای حی سرمد شب و روز می فرستد صلوات بر محمد و به این دلیل روشن که علی ستجان احمد رسد آدمی به جایی که به جز علی نبیند بنگر که تا چه حد است مکان لامکانش @hosenih دل خویش را به جز او به کسی دگر نبستم چه عنایتی نموده که هنوز مست مستم چه کنم که عهد خود را نشکست و من شکستم نبرید و من بریدم نگسست و من گسستم من و لطف بی دریغش من و فیض بی کرانش @hosenih سحری به خواب دیدم که مسافر عراقم غم او دوباره خیمه زده گوشه ی اتاقم چه شود اگر بکاهد شبی از غم فراقم چه شود اگر که امشب دل غرق اشتیاقم برسد به کاروانی که علی ست ساربانش @hosenih به طواف دوست رفتم چه حریم آشنایی چه فضای روح بخشی چه نسیم دلربایی نکند به من بگوید پس از این همه جدایی که تو در برون چه کردی که درون خانه آیی؟ به درون خانه ای که ملک است پاسبانش @hosenih به حریم او ملائک همه گرم خوشه چینی همه ی پیمبران در حرمش به شب نشینی پر عطر آسمان ها شده زائری زمینی دل الغدیری من شده عاشق امینی که به جز علی نبوده همه عمر بر زبانش @hosenih نه به من که مست اویم می بی حساب داده به تمام عاشقانش قدحی شراب داده نه از این می مجازی، که از افتاب داده ز کدام باده ساقی به من خراب داده؟ که هنوز هیچ مستی ننموده امتحانش @hosenih همه شب در این امیدم در دوست باز باشد که به شب خیال رویش خوش و دلنواز باشد غزل از علی سرودن چه کم از نماز باشد؟ شب شاعران بیدل چه شبی دراز باشد شب بی ستاره ای که فقط اوست در میانش @hosenih به طواف کعبه هرکس که به دیده ی تر آید همه هست آرزویش که علی ز در درآید نظری اگر نماید شب بی کسی سر آید خود کعبه نیز باید به طواف حیدر آید به فدای آن امیری که خداست مدح خوانش ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ ايوبم و لبريز عيوب آمده ام با غربت سرشار جنوب آمده ام @hosenih بي صبر به خانۀ تو اي صاحب صبر دنبال دو بيت شعر خوب آمده ام ⏭ دل عاشق عترت محمد باشد همسايۀ عصمت محمد باشد @hosenih انكار امامت علي اي مردم انكار نبوت محمد باشد ⏭ من معتقدم كه ذهن كوچك دارد از آن همه عشق سهم اندك دارد @hosenih در دايره ولايت قرآن نيست هر كس به ولايت علي شك دارد ⏭ پيمان خداست عهد و پيمان علي فرمان خداست عهد و فرمان علي @hosenih آن روز كه دست ها فراوان بودند اسلام سپرده شد به دستان علي ⏭ يك روز هواي نافله خواهم كرد با غير علي مقابله خواهم كرد @hosenih دنيا هم اگر برابرم صف بكشد با نام علي مباهله خواهم كرد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ صاحب اسرار «سُبْحان الَّذی اسری» علی است مقصد سیر رسول از مسجد الاقصی علی است طاق جفت ابروانش "قاب قوسین" رسول آیت حق در مقام قرب "اَو اَدْنی" علی است @hosenih شاهد ما بر علوّش آیه های بَیّنه بین آیات الهی آیت کبری علی است «قُلْ هُوَ الله احد» تفسیری از اخلاص اوست در کمال بندگی یکتای بی همتا علی است حافظ جان علی «فَالله خَیْرٌ حافظا» حافظ قرآن به «اِنّا نَحْنُ نَزَّلْنا» علی است آیت الکرسی به اسم اعظمش مستمسک است ای مسلمانان به قرآن "عُروةُ الوُثقی" علی است شرح آن را از «اَلَمْ نَشْرَح لَکَ صَدْرَک» بپرس آنکه شرح صدر می افزود بر طاها علی است سیرْ در «ما فی السَّموات وَ ما فیِ الارض» کُن چشم دل وا کن ببین پیدا و ناپیدا علی است با حدیث طِیر، تا اوج خدا پرواز کن آنکه با این بال ما را می برد بالا علی است @hosenih «اُدْخُلوُها بسلامٍ ذلِکَ یَوْمُ الْخُلوُد» در مقام قاف قرآن جنت الاعلی علی است از «اَلَمْ اَعْهَد اِلَیْکم یا بنی آدم» بپرس تا بدانی در وفای عهدِ حق «اَوْفی» علی است آسمان «رَبَّنا اَنْزِل عَلَیْنا مائده» سفره دار «اَنْتَ خَیْرُ الرّازقین» مولا علی است نور علمش"علم الانسان ما لم یعلم" است "علم القرآن"علی و علم الاسما علی است لوح محفوظ خدا، "من عنده علم الکتاب" در دو عالم "یعلم الجهر و ما یخفی" علی است در طریقت، رایت «اِنّا هَدَیْناه السَّبیل» رهنمای «اَلَّذینَ جاهدوا فینا» علی است اختر تابندهء «ان علینا للهدی» ماه ظلمت سوز «واللیل اذا یغشی» علی است در مقام صدق، سلطان نصیر مصطفی مالک الملکی که دارد تاج"کرمنا" علی است نوح، ایمن ماند از طوفان به یمن نام او باء «بِسْمِ اللَّـهِ مَجْریهَا وَمُرْ‌سَیهَا» علی است روح رحمان، قلب قرآن، جان یاسین، نفس فجر صاحب قدر و معارج، شاهد اسری علی است عمره و حج و طواف و کعبه و رکن و مقام زمزم و سعی و صفا و مروه و مسعی علی است "یا علی و یا عظیم و یا غفور و یا رحیم" یا الهی مظهر اسمائک الحسنی علی است یاد او "تنهی عن الفحشاء و المنکر کند" در نماز قرب "ذکرالله اکبر" یاعلی است سجده، راز سر به مُهری بود و آخر فاش شد رازدار «سبح اسم ربک الاعلی» علی است بشنو از احمد حدیث حیثما دار علی تا ببینی هر طرف رو آورد حق با علی است ذوالفقار اثبات حق و نفی باطل می کند بی گمان فاروق اعظم در جهان تنها علی است @hosenih تیغش «انزلنا الحدید» و ضربتش «بأسٌ شدید» بهترین توصیف فتحش "لا فتی الا علی" است خشم او "صب علیهم ربک سوط عذاب" "و یقول الکافر یا لیتنی کنت تراب" ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ جلوه هایت روشنی بخشیده چشم کور را محو رویت کرده حتی دیدگان حور را @hosenih چشم وا کردی پس از آن چشمه ها جاری شدند زان دو دریا منشعب کردند رود نور را مثل خورشیدی که می تابد به جان ذرّه ها سایه افکندی به نور خویش کوه طور را کرده احیا قلب های از نفس افتاده را عطر گیسویت برانگیزاند اهل گور را نرگس مست تو را ساقی که قدری داد شرح آب کرد از شرم، کم کم دانه انگور را پیش درگاهت شهان زانوی مسکینی زدند عزتی دادی سلیمان گونه از بس مور را لطف فرما خاک پایت کن مرا در راه عشق یا به نعلینت بدوز این وصله ی ناجور را @hosenih جان عالم می رود وقتی که می خندی به ناز گویی اسرافیل دارد می دمد شیپور را ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بیار نام شه شیعیان عیان، برکن ز بیخ و بن در هر خیبر هوس به دو دست به جرم بردن نامش که شرب خمر من است گرفته اند مرا گزمه و عسس به دو دست اگر که بردن نامش سر از بدن نبرد مؤذن از چه سر خود گرفته پس به دو دست؟؟؟ محمدرضا طهماسبی
🚩 به وسعت آغوش مرتضی باشد علی خدا نه، ولی ناخدا که هست بعد از خدا بزرگ همه ماسوا که هست بعد از خدا و بعد رسول خدا، علی ساقی است گر شراب نداری بیا که هست گیرم که با علی دل ما نیست آشنا اما دل علی به غریب آشنا که هست مشکل گشا علی است و لشکرگشا علی فرمانروا که بود و شه لافتی که هست ما سائل رکوع علی نیستیم اگر او إنّما ولیّکم الله ما که هست محشر صفی به وسعت آغوش مرتضاست ای عاشقان هجوم نیارید، جا که هست! عاشق گناهکار اگر شد در آتش است اما حسابش از همه عالم جدا که هست... آن بی نشانه ای که نشان داشت از علی دل بی قرار یافتنش، هرکجا که هست @mehdi_jahandar
قدح دست من از جام کرم لبریز است یا علی ذکر پر از باده شور انگیز است غنچه بی مهر شما لایق خندیدن نیست سرنوشت گل پژمرده به جز چیدن نیست هر دلی خالی از عشق تو به دوزخ راهی است دوزخ و جنت من بسته به خاطرخواهی است از همان روز ازل خلق صدایت می کرد گیوه ای از نخ گلبوسه به پایت می کرد چیست اکسیر ولا برده بُدَن، شاه شدن دست در دست تو تا فانی فی الله شدن خلق ایمان به ولای تو زند سنگ محک که تو والله مع الحقی و الحق معک هرکه از چشم تو افتاد به افلاک نرفت لحظه ای پشت در وادی ادراک نرفت با تو کس،کس شود و بی تو کسی نیست کسی بی تو دنیا چه بود؟چیست به غیر از قفسی؟ سیره ات آینه خط به خط قرآن است چه کسی گفته علی وار شدن آسان است؟ بین چشمان خدا قاب شده تصویرت لافتی جز تو و لاسیف به جز شمشیرت خاک زیر قدمت بوذر و عمار شده سینه چاکت همه دم میثم تمار شده کاش من نیز پر از عشق یقینی باشم چون قلم در ید علامه امینی باشم تا نمی از یم فضل تو بگویم مولا! راه، جز راه وصال تو نپویم مولا! همه زندگی ام وقف رسیدن به شماست که رسیدن به شما راه رسیدن به خداست همه شب تا به سحر ذکر علی مستم کرد مست آنقدر که بی پا و سر و دستم کرد عاشقانی که دمی ماه رخت را دیدند مصرعی درخور زیبایی تو نشنیدند از غم هجر تو بی خود شده ام، گریانم آرزومند حریم نجفت، چشمانم کاش امسال مرا نیز در آغوش کشی تا سرم را بدهم محضرتان پیشکشی جان خود را چه کنم گر نکنم قربانت جان ما تازه شد از پاقدم بارانت ما که بر جام الستت همه گفتیم بلی دل تپید و به تپش پیکرمان گفت علی ما مسلمان نگاه تو و زهرا شده ایم قطره بودیم و کنون صفحه دریا شده ایم چون خلیلیم و کلیمیم و چنان عیساییم جبهه بر خاک درِ عزتتان میساییم در پی نکته ای از نقطه باء مبهوتیم وز سر ضعف پیِ یک خبر از لاهوتیم پیش این نقطۀ چون کوه، کما کان کاهیم ما فقط مأذنۀ جهرِ به بسم اللهیم هرکه لبخند تو را خواست وضو در خون کرد یک دو رکعت دل خود بی خبر از گردون کرد ای دلا مست ولایت دوسه رکعت بخروش بی علی کوه نمازی به پیازی بفروش ای دلا رکعت یؤوتونَ زکاة است بیا زود بشتاب علی بین صلاة است بیا هر گدایی که از او خاتم انگشتر برد حاتم طایی دوران شد و مس را زر برد باز بوی غزلی سوی خدا برد مرا به نجف رفتم و تا کرب و بلا برد مرا... امیرحسین کمال زارع
هدایت شده از 🚩 هی هات | جهاندار
🤝 کرونا 2 چشمت کرونا بود و دلم مردم قم بود از عشق تو یک مملکتی زیر سِرم بود ویروس حقیقی تویی و این بچه ویروس آن شیرِ بدون سر و بی اِشکم و دم بود ما را چه نیازی به ژل ضدّ عفونی لب‌های تو کلّاً کلرید سدیم بود تعطیل شده مسجد و الکل شده آزاد ساقی سرِ سجّاده و زاهد سرِ خم بود یک استادیوم عاشق و بیمار تو بودند روبوسی من با همه‌ی استادیوم بود چشمت کرونا گفتم و تشبیه ضعیفی است من هیروشیما بودم و او بمب اتم بود "مهدی_جهاندار @mehdi_jahandar
تقدیم به حضرت فاطمه بنت اسد سلام الله علیها _______________ از پنجره ی عرش به دنبال رصد بود از روز ازل ، حامل اسرار ابد بود ... مبهوت احد ، محو تماشای صمد بود ام اسد الله که فرزند اسد بود ... این شیرزن از هاشمیان نام و نشان داشت در رگ رگ او سوره ی کوثر جریان داست سر سلسله ی هرچه نکو فاطمه بوده است سر چشمه ی اسرار مگو فاطمه بوده است در آیه ی تطهیر ، وضو فاطمه بوده است هم همسر و هم مادر او فاطمه بوده است آن حیدر کرار که شاه دو جهان است ... نامش به خداوند قسم روح اذان است جز عشق در این جاده کسی همسفرش نیست جز نور خدا ، آینه ای دور و برش نیست جز احمد مختار ، کسی تاج سرش نیست انگار نه انگار ، محمد پسرش نیست ... این زن که پس از آمنه شد مادر احمد این زن که در آیین ادب بود سرآمد ... دریا شده با دیدن او غرق تلاطم ... باران شده هر قطره پر از نور و تبسم دیدند که گردیده در آغوش خدا گم از کعبه برون آمد و در روز چهارم ... گردید گرامی تر از آسیه و مریم ... مکه پس از آن بود که گردید مکرم ایزد صدف و گوهر خود را به تو بخشید شمس و قمر و اختر خود را به تو بخشید دردانه ی پیغمبر خود را به تو بخشید تسنیم ترین کوثر خود را به تو بخشید در عرش ، عروس تو شده حضرت زهرا تو ام علی هستی و او ام ابیها ... توفیق ابوطالب از اذکار تو بوده است خوشبخت اسیری که گرفتار تو بوده است خاک قدم جعفر طیار تو بوده است دل باخته ی حیدر کرار تو بوده است حیدر پسرت گوهر تابنده ی کعبه است ای آنکه قدوم تو شکافنده ی کعبه است کعبه پس از این واقعه لبخند به لب شد شعبان رمضانی ست که مبهوت رجب شد زیتون که به قربان علی رفت رطب شد فرزند تو فخر عجم و شاه عرب شد ... حیدر همه ی عمر ، تو را سرور خود خواند پیغمبر اسلام تو را مادر خود خواند ... نشناخت کسی قدر علی را به خدا ، آه یک عده در این میکده ها چون من گمراه گفتند پس از ذکر سحرگاه و شبانگاه ... لاحول و لا قوة الا به یدالله ... کفر است ولی بر من مجنون حرجی نیست بی حیدر کرار امید فرجی نیست ...
حسین بود و تو بودی، تو خواهری كردی حسینِ فاطمه را گرم، یاوری كردی غریب تا كه نماند حسین بی عباس به جای خواهری آن‌جا برادری كردی گذشتی از همه چیزت به پای عشق حسین چه خواهری تو برادر؟ كه مادری كردی تو خواهری و برادر، تو مادری و پدر تو راه بودی و رهرو، تو رهبری كردی پس از حسین چه بر تو گذشت وارث درد! به خون نشستی و در خون شناوری كردی به روی نیزه سر آفتاب را دیدی ولی شكست نخوردی و سروری كردی چه زخم‌ها كه نزد خطبه‌ات به خفاشان زبان گشودی و روشن سخنوری كردی زبان نبود، خود ذوالفقار مولا بود سخن درست بگویم تو حیدری كردی تویی مفسر آن رستخیز ناگاهان یگانه قاصد امت! پیمبری كردی بدل به آینه شد خاك كربلا با تو تو كیمیاگری و كیمیاگری كردی من از كجا و غزل گفتن از غم تو كجا؟ تو ای بزرگ! خودت ذره‌پروری كردی
. بر قرار و در مدارِ باوفایی زیستی ای که پیش از کربلا هم کربلایی زیستی با محمّد زخم خوردی، با علی فرقت شکافت مصطفایی زیستی و مرتضایی زیستی دم به دم با پهلوی مادر شکستی در خودت لحظه‌ها را در تبِ داغِ جدایی زیستی خون‌جگر بودی تمامِ عمر از زهرِ جفا مجتبایی، مجتبایی، مجتبایی زیستی بی‌زمان در بارگاهِ قدس، با عشقِ حسین پیش از آنی که به این دنیا بیایی زیستی آمدی از جانِ عالَم خود پرستاری کنی دورِ او هر لحظه گشتی و فدایی زیستی بارها تیرِ سه‌شعبه با گلویت خون گریست با علی‌اصغر در اوجی کبریایی زیستی هر چه تشنه با حسینت سر بریدند از قفا شُکر کردی دم به دم خونِ خدایی زیستی غیرِ زیبایی ندیدی در بلابارانِ عشق از اَلَستِ عاشقی قالوا بلی‌یی زیستی نذرِ شکرِ بی‌شکایت بر درِ تسلیمِ محض سر نهادی البلاءُ للولایی زیستی از نیستان دور ماندی داغِ غربت بر جگر در هوای ناله‌های نینوایی زیستی خطبه خواندی حیدری از مصحفی آتش‌ به‌ جان هم‌نَفَس با آیه‌های روشنایی زیستی نورِ چشمِ آفرینش هم تو بودی از ازل تا ابد بَدرُالدُّجا شمسُ‌الضُّحایی زیستی عالَمی دیگر مگر سازند و از نو آدمی تا عیان گردد که بودی و کجایی زیستی پر بزن، وقتِ پریدن آمد ای که سال‌ها در قفس هر لحظه با شوقِ رهایی زیستی از مجموعه شعر انتشارات @MobinArdestani