eitaa logo
حماسه جنوب،خاطرات
5.6هزار دنبال‌کننده
12.6هزار عکس
2.6هزار ویدیو
72 فایل
سرزمین عشق، جایی جز وادی پر جریان دشت عاشقی نیست بشنویم این قصه‌ی ناگفته‌ی انسانهای نام آشنای غریب را 💥 مجله دفاع مقدس 💥 ------------------ ادمین: @Jahanimoghadam @defae_moghadas2 (کانال‌دوم(شهدا 🔸️انتقال مطالب با لینک بلااشکال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂 عراق و راهکاری برای نفوذ به جزیره آبادان ┄┅┅❀💠❀┅┅┄ 🔻 عراق در تصرف خرمشهر، تنها معبر طبیعی که زمین به فرماندهان ارتش عراق می‌داد مسیری بود که از شلمچه وارد خرمشهر می شد و سپس با استفاده از پل خرمشهر بر کارون وارد جزیره آبادان می گردید، لیکن مقاومت شدید رزمندگان در دروازه های خرمشهر و اطراف پل نو، همچون سدی استوار در مقابل تمرکز توان عراق در این محور ظاهر شد، نظامیان عراق با توجه به درک ارزشی تصرف منطقه آبادان و خرمشهر، پس از ۱۷ روز نبرد حتی موفق به ورود به شهر خرمشهر نیز نگردید. طبیعی بود که ارتش عراق برای تسخیر خرمشهر و آبادان با توجه به مقاومت نیروها به دنبال راه های جدید برای رسیدن به حداقل اهداف ممكن يعنی جزيره آبادان باشند تا خود را از بن بست دروازه های شهر خرمشهر نجات دهند دو راه کار جدید می توانست عراق را وارد آبادان کند و از این بن بست نجات دهد: نخست، عبور از رودخانه خروشان اروند؛ دوم، عبور از رود خانه های کارون و بهمن شیر. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ @defae_moghadas  👈عضو شوید            ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
🍂 🔻 آخرین شب در خرمشهر سرهنگ عراقی، کامل جابر ▫️▪️▫️▪️ آتش همه جا را فراگرفته بود و توپ و خمپاره بود که بر سر ما فرود می آمد. آخرین شب در خرمشهر سرهنگ احمد زيدان - فرمانده تیپ ۱۱۳ - با سرهنگ ستاد نزار ابوسعید که نیروهایش در مجتمع آپارتمانی در حال جنگ بودند، تماس گرفت و گفت: «نیروهای ما با وجود از دست دادن تعدادی از مواضع گردان یکم تیپ ۳۳ همچنان می‌جنگند. ما کمبود نیرو را با استفاده از نیروی ذخیره مستقر در آپارتمانها حل خواهیم کرد.» سرهنگ احمد زیدان به من گفت: «برای رفتن به مجتمع آپارتمانی آمادگی داری؟» - چقدر نیرو باید با خودم ببرم؟ - يك گروهان. - غير ممكن است، وقتی در آپارتمان ها به اندازه يك لشکر نیرو وجود دارد و کاری از پیش نمی برد، چگونه ممکن است ما به اندازه يك گروهان نیروی کمکی بفرستیم؟ - در این صورت، امشب با ما در این منطقه خواهید ماند تا دستوری از طرف فرماندهی صادر شود. رأس ساعت نه شب، نیروهای ایرانی حمله وسیعی را علیه آپارتمانهای مسکونی در شمال خرمشهر انجام دادند؛ طوری که نیروهای ما مجبور به عقب نشینی به داخل خرمشهر شدند. آنها تمام مجتمع را به تصرف خود در آوردند. اجساد سربازان و مجروحان ما نیز در همان جا ماند. تمام تجهیزات و سلاح های سنگین نیز باقی ماند و ما به سمت خرمشهر عقب نشینی کردیم. منظره عقب نشینی بسیار تکان دهنده بود. سربازان ما با پای برهنه و لباس های گلی و بدون کلاه دنبال سوراخ موش می گشتند؛ تا جایی که سرهنگ خمیس بر صورت آنها تف انداخت. افسران درجه نظامی خود را کنده بودند؛ چون فکر می کردند اسیر خواهند شد، وضع بسیار آشفته بود. در همان حال، فرماندهی از ما می خواست حتی اگر جوی خون در شهر جاری شود، خرمشهر را از دست ندهیم. عده ای از افسران به فرماندهی گفته بودند که جان خود را فدای صدام خواهند کرد و فرماندهی هم این حرفها را باور کرده بود. در این هنگام، صدام حسين، عدنان خيرالله - وزیر دفاع - را به منطقه فرستاد. هنگام فروپاشی محور دفاعی مجتمع آپارتمانی، عدنان خيرالله با عبدالجواد ذنون سوار هلیکوپتر شد تا اوضاع را از بالا زیر نظر داشته باشد. خلبانی که همراه آنها بود، برایم چنین تعریف کرد: عدنان خیلی ناراحت به هشام صباح الفخری و عبدالجواد ذنون گفت: "امشب خرمشهر از دست می رود." ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ کانال خاطرات رزمندگان دفاع مقدس @defae_moghadas 🍂
10.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 خاطرات دفاع مقدس شناسایی در خـرمـشـهـر _ ۱ راوی: حمید اونباشی         ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ کانال بچه‌های جبهه و جنگ @defae_moghadas  👈عضو شوید              ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
8.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 خاطرات دفاع مقدس شناسایی در خـرمـشـهـر _ ۲ راوی: حمید اونباشی         ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ کانال بچه‌های جبهه و جنگ @defae_moghadas  👈عضو شوید              ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂
🍂 یک تیر و سه هدف در دل گرگ‌ومیش صبحگاه، سکوت سنگین میدان نبرد تنها با صدای نفس‌های سنگین رزمندگان و شراره‌های آتش در آسمان شکسته می‌شد. گردان‌ها یکی پس از دیگری به سمت خطوط دشمن حرکت کردند. قلب‌ها مملو از امید بود، اما درخشش نگاه‌ها چیزی جز عزم نبود. در میان آنان، علیرضا دولت‌آبادی، جوانی ۱۸ ساله که برای نخستین بار طعم جنگ را می‌چشید، ایستاده بود. کنار او شهید ابراهیم ژاله بود که در همان لحظه، ترکش سرگردان راهش را آغاز کرد. از میان زبانه‌های آتش عبور کرد، با شتاب به سمت سه دوست که در کنار هم ایستاده بودند رفت. اولین لمس آن بر نوک انگشت ابراهیم بود. خراشی کوچک اما دردناک برجای گذاشت. اما متوقف نشد، مسیرش را ادامه داد، برخوردی سخت با پیشانی اسلحه‌ی علیرضا داشت، تا جایی که برای لحظه‌ای لرزش در دستانش حس شد. اما این پایان راه نبود، آخرین نیروی باقی‌مانده ترکش، آن را به شصت دست علیرضا رساند، همان دستی که هزاران بار دعا خوانده بود، که هزاران بار خاک سنگر را لمس کرده بود. لحظه‌ای سکوت. علیرضا درد را حس کرد، اما چیزی فراتر از درد در وجودش زبانه کشید—بهت، حیرت، و شاید درکی تازه از حقیقت جنگ. ترکش، با یک تیر سه نشان زده بود: از انگشت ابراهیم، به اسلحه علیرضا، و سپس به دستش. و در همان لحظات، عملیات در اوج خود بود. خرمشهر در آستانه‌ی آزادی. زمین پر بود از خاطرات ناگفته، و ترکش کوچک، که دیگر بی‌حرکت روی خاک افتاده بود. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ کانال بچه‌های جبهه و جنگ ↙️ @defae_moghadas ✧✧ ܭߊ‌ࡅ߭ߊ‌ܠܙ حܩߊ‌ܢܚܘ ܥܼࡅ߭ࡐ‌ܢ‌ߺ ✧✧ 🍂
🍂 خرمشهر را پس می‌گیریم محمدرضا حسینی ‌‌‍‌‎‌┄═❁🍃❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ «در یکی از شب‌های عملیات، مأموریت داشتیم که به سمت مواضع دشمن حرکت کنیم. هوا تاریک بود و سکوت سنگینی بر منطقه حاکم بود. در میان راه، یکی از همرزمانم، (شهید علی‌اکبر نوری)، متوجه شد که یک گروه از نیروهای دشمن در کمین نشسته‌اند. بدون لحظه‌ای تردید، با صدای بلند فریاد زد: "بچه‌ها، مراقب باشید!" همین فریاد باعث شد که نیروهای ما به سرعت موضع بگیرند و از غافلگیری دشمن جلوگیری کنند. درگیری شدیدی آغاز شد و ما با تمام توان مقاومت کردیم. در میان نبرد، شهید نوری با شجاعت تمام به سمت یکی از سنگرهای دشمن حمله کرد و موفق شد چندین نفر از آن‌ها را از پای درآورد. اما در همین لحظه، گلوله‌ای به سینه‌اش اصابت کرد و به زمین افتاد. با وجود جراحت شدید، لبخندی بر لب داشت و زمزمه کرد: " خرمشهر را پس می‌گیریم... " این آخرین جمله‌ای بود که از او شنیدیم.» ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ کانال بچه‌های جبهه و جنگ ↙️ @defae_moghadas ✧✧ ܭߊ‌ࡅ߭ߊ‌ܠܙ حܩߊ‌ܢܚܘ ܥܼࡅ߭ࡐ‌ܢ‌ߺ ✧✧ 🍂
8.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 ؟ بزرگ‌ترین عملیات عبور از آب در تاریخ، یکی از شگفت‌انگیزترین لحظات جنگی را رقم زده است! در سال ۴۸۰ پیش از میلاد، خشایار شاه، پادشاه هخامنشی، برای حمله به یونان، دستور داد کشتی‌های زیادی را کنار هم بچینند تا سپاه عظیم ایران بتواند از آب عبور کند. این کشتی‌ها با طناب‌های محکم به یکدیگر متصل شدند و مسیر عبور نیروهای ایرانی را فراهم کردند. این عملیات یکی از بزرگ‌ترین عبورهای نظامی از آب در تاریخ باستان بود که به ایرانیان امکان داد تا به خاک یونان وارد شوند. و این استراتژی، در ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱، نیز توسط نیروهای ایرانی در عملیات بیت‌المقدس برای آزادسازی خرمشهر، روی‌داد و با عبور از رودخانه کارون دشمن را غافلگیر کردند. این عبور، یکی از مهم‌ترین تاکتیک‌های جنگی بود که باعث شد نیروهای ایرانی بتوانند به سرعت به سمت خرمشهر پیشروی کنند و در ۳ خرداد ۱۳۶۱ این شهر را از اشغال عراق آزاد کنند. ✅ هر دو عملیات، با وجود تفاوت‌های زمانی و تکنولوژیکی، نشان‌دهنده نبوغ نظامی و قدرت اراده فرماندهان، سربازان و بسیجیان در عبور از موانع طبیعی برای رسیدن به اهداف بزرگ بوده‌اند!        ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄           @defae_moghadas  👈عضو شوید         ࿐✧•حماسه جنوب•✧࿐
خرمشهرAUD-20210524-WA0064(1).mp3
زمان: حجم: 248.4K
🍂 ✌️ فتح خرمشهر، نماد ایستادگی و غیرت ایرانیان است؛ جایی که دل‌های شجاع و اراده‌های آهنین در زیر نغمه مارش حمله، تاریخ را رقم زدند و نشان دادند که آزادی و دین‌باوری در کنار میهن‌پرستی هیچ‌گاه شکست نمی‌خورد. این پیروزی گوارای وجوتان ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ کانال بچه‌های جبهه و جنگ @defae_moghadas ࿐✧•حماسه جنوب•✧࿐
🍂 به پُر جمعیت‌ترین شهر ایران خوش آمدید! 🔸 تابلوی معروف ورودی خرمشهر جمعیت ۳۶ میلیون نفر (جمعیت ایران در سال ۱۳۶۱) خالق تابلو : شهید بهروز مرادی عکاس : مرتضی اکبری ┄‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌┅••༅✦༅••┅┄‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌ کانال بچه‌های جبهه و جنگ @defae_moghadas ࿐✧•حماسه جنوب•✧࿐
🍂 یادش بخیر... آن روزها، ┄‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌┅••••┅┄‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌ روزهای پس از آزادی خرمشهر، که دل‌هایمان بی‌قرار بود، چشم‌هایمان تشنه دیدارِ شهری که سال‌ها در اسارت بود، چند روزی از رهایی شهر می‌گذشت که گام‌هایمان رهسپار جاده‌ اهواز–خرمشهر شد. جاده، بوی جبهه می‌داد؛ بوی عرقِ رزمندگان، بوی باروت، بوی خاکِ تازه به خون آغشته. زمین، هنوز سنگینی نبرد را در خود داشت، هنوز ردپای فریادها، رد اشک‌ها، رد گلوله‌ها بر تنش مانده بود. هرچه نزدیک‌تر می‌شدیم، زخم‌های رزم بیت‌المقدس، بلندتر سخن می‌گفتند؛ ترکش‌هایی که چون تسبیحی پراکنده بر زمین افتاده بودند، تانک‌های بی‌جان، افتاده در کانال‌ها، گویی در سوگِ سرنشینانشان مچاله شده بودند؛ ماشین‌های عبوری پر از رزمندگان، که هنوز برقِ شادی در چشم‌هایشان شعله می‌کشید شادی‌ای که طعمش، آغشته به اشکِ یاران شهید بود. گرمای سوزان دشت خوزستان، در کنار آن همه خاطره، نفس‌هایمان را به تنگ آورده بود؛ اما گرما اهمیتی نداشت، آن روز داغی دل‌ها، از هُرم آفتاب بیشتر بود. خرمشهر، نزدیک بود... نام‌هایی در ذهنمان می‌درخشیدند، گمرک، پادگان دژ، جنت‌آباد، ساحل، کشتارگاه، مسجد جامع... هرکدام قصه‌ای داشتند، قصه‌هایی که به خون نوشته شده بودند. اولین تصویر، ماشین‌های علم‌شده ابتدای شهر بودند که همچون دیواری ایستاده، تا راه فرود ما را ببندند. دکان‌های بی‌در، سقف‌هایی که چون آبکش، شعاع نور را به درون خود می‌ریختند، کولرها و یخچال‌های سوپرمارکت‌ها، بی‌ارزش‌تر از آن بودند که به غارت برده شوند، گوشه‌ای افتاده، درهم شکسته. کنار ساحل، تصاویر دردناک بود! لنج‌های ماهیگیری و باربری، نیمی در آب، نیمی در گل نشسته، مثل دل‌های شکسته مردم خرمشهر. منظره‌ای غریب و نازیبا، که با خاطرات کودکی‌ام از آن ساحل زیبای خرمشهر تفاوت داشت. در کنار آب، کانال‌هایی برای تردد حفر شده بود تا جان بی‌ارزششان را از گزند تیرهای آتشینی که از سمت کوت شیخ نواخته می‌شد حفظ نماید. حجم کار و کندن کانال‌های اصلی و فرعی برای دسترسی از ساحل تا صدها متر بعد از آن، خود حکایتی داشت. و سپس، مسجد جامع… مسجدی که نه تنها خانه ایمان و عبادت، بلکه سنگرِ جهاد بود؛ مسجدی که از شدت رشادت و مقاومت، نمادی شده بود از ایستادگی ۳۶ میلیون ایرانی… آن روزها، مسجد جامع، دیگر تنها یک ساختمان نبود؛ مسجد، روحی داشت، زخم‌هایی بر تنش، خاطراتی در دلش، گویی هنوز صدای رزمندگان در دیوارهایش می‌پیچید، هنوز هوای داخلش آغشته به عطرِ استقامت بود. و خرمشهر… با همه زخم‌هایش، با همه تیرهایی که بر تنش نشاندند، با کمی تفاوت هنوز همان است که بود. ظریفی می‌گفت: "اگر بخواهیم فیلمی از روزهای جنگی خرمشهر بسازیم، نیاز به هیچ لوکیشن و فضاسازی جنگی نداریم، چرا که: خرمشهر، هنوز هم، خونین‌شهر است... ┄‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌┅••༅✦༅••┅┄‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌ کانال بچه‌های جبهه و جنگ @defae_moghadas ࿐✧•حماسه جنوب•✧࿐
🍂 ، روزهای پس از آزادی @defae_moghadas 🍂
هر موج قوی‌تر از موج قبلی 🔻آمریکا با جسارتی که شب گذشته هرچند بی‌اثر به خاک ایران انجام داد، دست نیروهای مسلح را برای عملیات های فاتحانه باز کرد. 🔻حملات "وعده صادق" طوری رژیم غاصب را غافلگیر کرده که گویا اصلا قدرت در این کشور وجود نداشته. 🔻لازم بذکر‌است گویا در این عملیات برای اولین بار از موشک های و استفاده شده است 🔻اکنون نشانه های لشکر اسلام نمایان تر از گذشته شده است. ماشالله به رزمندگان اسلام @defae_moghadas 🍂