❣#خاطرات_فرماندهان
4⃣ سردار شهید محمد جهان آرا
فرمانده سپاه خرمشهر
•••
🔹دشمن تا قسمت راهآهن خرمـشهر پیـشروی کرده بود.
بچهها اطراف اسـتادیوم و خیابـانی که به سـوی راهآهـن مـیرود، سـازماندهی و
پخش شدند.
برخی در کوچهها و برخـی هـم در جویهای اطراف خیابان موضـع گرفتنـد.
یـک بـسیجی چهـارده سـاله، بـه نـام بهنـام محمدی، مأمور شد برود ببینـد چنـد تانـک دارند میآیند به سمت ما.
او اسلحهاش را داد دست بچهها و رفـت. هنـوز مـدت زیـادی از رفتنش نگذشته بود که آمد. گفت: چهـار تـا تانک توی فلکه است.
بچهها از طریق جـویهـای اطـراف خیابـان، سینهخیز رفتنـد بـه طـرف میـدان راهآهـن. تقریباً تا ۱۰متری تانکها جلو رفتند. هوا بـه شـدت گـرم بـود. بچـههـا لبـاسهایـشان را درآوردند. چهار قبضه آرپیجی بیشتر نداشتیم و با همان چهار تا، چهار تانکها را هدف قرار
دادنـد. دشـمن کـه انتظـار ایـن مقاومـتی را نداشت، مجبور به عقب نشینی شد. سه چهار تانک دیگر در حوالی خیابان مولـوی منهـدم شد. با عقب نشینی دشمن، بچهها بـا تفنـگ ژ۳ به دنبالـشان افتادنـد و آنهـا را چنـدین کیلومتر به عقب راندند.
این درگیری تا عـصر ادامه داشت.
بچهها خوشحال و شادمان از این پیروزی که بدون هرگونه تلفات جانی به دست آمده بود، به مقر سـپاه رفتنـد. روز سـختی را گذرانـده بودند؛
خسته و کوفته شده بودند،
بـه هـمین خاطر هم خیلی زود خوابیدند.
•••
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
#عشق یعنی چشم بینا و بصیر
بر کلامی که شود از حضرت ما منجلی
عشق یعنی #رهبری داریم که نامش حیدری ست
ذکر او بر هر لبی ، نامش شده #سیدعلی
اللهم احفظ قائدنا الخامنه ای🙏
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣#خاطرات_فرماندهان
4⃣ سردار شهید محمد جهان آرا
فرمانده سپاه خرمشهر
•••
🔹شب رفتم سـتاد جنـگ بـرای سرکـشی.
حدود ده و نیم بود که خبر دادنـد: بیـا، مقـر سپاه را با توپ زدند!
با عجله سوار ماشین شدم و رفـتم بـه طـرف مقر. مقر تاریک بـود و سـاکت. هرچـه سـر و صدا کردم، کسی پاسـخم را نـداد.
وارد مقـر شدم و در تاریکی جز بوی شدید باروت، چیز دیگری حس نکردم. سریع برگشتم و از داخل ماشین چراغ قوه برداشتم.
این بار وقتـی وارد سـالن شـدم، از آنچـه مـیدیـدم سـرجایم خشکم زد؛ بچههایی که تا هیمن چند ساعت قبل مقابل عراقیهـا ایـستادند و آنـان را بـه
عقب راندند، اینجا و آنجای سالن تکه پـاره افتاده بودند و سوخته بودند.
•••
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
❣ سردار سرفراز سپاه اسلام،
شهيد والامقام مرتضی(ايرج) ری شهری
در سال ۵۹ عضويت نهاد مقدس سپاه درآمد تا به همراه سبزپوشان پاسدار بهتر بتواند از انقلاب اسلامی حفاظت و حراست نمايد.
❣وی از جمله پيشکسوتان جهاد و شهادت در جبهه های نور بود که با شروع تجاوز دشمن به ميهن عزيزمان، بلادرنگ به جبهه شتافت و در «گروه بلالی» که متشکل از بچه های اهواز بود در دفاع از «شهر عاشقان شهادت» سوسنگرد و آزاد سازی آن مشارکت فعال داشت.
❣شهيد ری شهری پس از آزاد سازی سوسنگرد، در عمليات های مختلف اين منطقه از جمله امام مهدی(عج)، امام علی (ع)، شهيد مدنی و شهيد چمران که بمنظور انهدام نيروهای دشمن و آزادی بخشهايی از ميهن عزيزمان صورت پذيرفت در مسئوليت های مختلف از جمله شناسايی مواضع دشمن جهت انجام عمليات رزمندگان که يک اقدام مهم و بسيار برجسته به شمار می رفت، فعاليتی بسيار برجسته و خستگی ناپذير داشت.
❣ ری شهری با تشکيل تيپ بيت المقدس به اين تيپ رفته و با عهده دار شدن فرماندهی گردان خط شکن، در عمليات بيت المقدس شرکت و در آزاد سازی خرمشهر نقش بسزايی داشت.
در عمليات والفجر مقدماتی بعنوان فرمانده گردان صف از لشگر ولی عصر(عج) تلاشهای وافری نمود.
وی عملياتهای ظفرمند رزمندگان اسلام منجمله بدر، خيبر، کربلای 4 و 5 و آزاد سازی فاو در کنار ساير رزمندگان نقش بسيار موثری در موفقيت ها و پيروزی های درخشان لشگر ۷ حضرت وليعصر(عج) بويژه در فرماندهی گردانهای صف و ايثار داشت و اين افتخار بزرگ را پيدا نمود.
❣شهید ری شهری در عمليات کربلای ۵ شيميايی گرديد و به دفعات تا مرز شهادت پيش رفت اما سعادت و افتخار شهادت و پيوستن به دوستان شهيدش مقدر نگردید. شهيد بزرگوار و عزيزمان که طی ۲۴ سال دردها و مشکلات ناشی از جراحات شيميايی و ترکش ها را تحمل کرده بود و بارها روانه بيمارستان گرديد و بستری شد.
❣سرانجام در اولين ساعات بامداد پنج شنبه يکم مهر ماه ۸۹ همزمان با هفته دفاع مقدس جسم رنجور و نحيف او پس از سالها مقاومت، تاب تحمل در برابر آلام و جراحتها را بر نياورد و روح بلندش که چندين دهه بی صبرانه و عاشقانه منتظر پيوستن به ارواح مقدس سالار شهيدان(ع) و دوستان شهيدش بود، از کالبد جسم رها و در رضوان الهی جای گرفت.
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
❣ ..وی پس از دوران دفاع مقدس در مسئوليتها و ماموريتهای مختلف سازندگی کشور از طرف قرارگاه بازسازی خاتم الانبياء (ص) سپاه، اقدامات بسيار موثری را از خود برجای گذاشت. از لحاظ اخلاقی چهرهای جذاب داشت و روابط خود را با ديگران و بويژه افراد زيرمجموعه بر پايه برادری بنيان می گذاشت.
❣ری شهری پس از دوران دفاع مقدس و در ادامه راه دوستان شهيدش، در مقاطع و صحنه های مختلف در دفاع از نظام و ولايت امر مسلمين سر از پای نشناخته و همت جدی خود را در اين مهم بکار می گرفت.
❣اطاعت از ولايت فقيه را همواره دراولويت برنامه ها و فعاليت های خود داشت و همواره هر توصيه و يا دستوری از معظم له را بدون کوچکترين دغدغه و حرفی پذيرا بوده و به آن عمل می کرد. در راهپيمايیهت و ممناسبت های مختلف سياسی و مذهبی مشارکتی فعال و بموقع داشته و شرکت در نماز جمعه بهمراه خانواده در هر هفته جزو برنامه های وی بود، چنانچه به«مرد نماز جمعه» مشهور شده بود.
❣در انجام احکام و وظايف شرعی و مستحبات بسيار مقيد بوده بطوريکه علی رغم حضورش در جبهه بعضی مواقع در ماه رمضان جهت روزه گرفتن به شهر آمده و با خواندن نماز ظهر به جبهه مراجعت می نمود. در رعايت و صرفه جويی در اموال بيت المال زبانزد دوستان و همکاران خود و اهل احتياط و حساسيت زياد در استفاده از آن بود.
روحش مطهرش، همراه سیدالشهدا علیه السلام
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
❣ پیام خوانندگان محترم
✍ برادر کلاه کج:
سلام
جهت اطلاع دوستان، شهید ایرج ری شهری مدتی در قرارگاه نصرت در واحد طرح عملیات مشغول خدمت بود، انسان بسیار دوست داشتنی، شوخ طبع و خونگرم و در کار خود مسلط بود، چون دیدم در رزومه ایشان نامی از خدمات ایشان درقرارگاه نصرت برده نشد ضرورت دارد دوستانی که این مطالب را نوشتند اضافه میکردند، خدمات شهید در مسایل شناسایی ونظامی در قرارگاه نصرت مورد توجه فرمانده قرارگاه و مسئولین مستقیم ایشان بعنوان یک نیروی پرتلاش و زبده در تصمیم گیری طراحی عملیات و مناطق شناسایی شده از اهمیت خاصی برخوردار بود، حیف است که در نوشتن تاریخ جنگ این محسنات و ویژگیهای برجسته افراد گفته نشود، البته دوستانی که با ایشان کار میکردند باید بعنوان یک تکلیف به این زوایا بپردازند.
روحش شاد ویادش گرامیباد🌹
❣
❣#خاطرات_فرماندهان
4⃣ سردار شهید محمد جهان آرا
فرمانده سپاه خرمشهر
•••
🔹بچهها را صدا زدم و با کمک آنهـا اجـساد و زخمیها را گذاشتیم توی آمبولانس و بردیم به بیمارستان.
کلافه بودم. سوار ماشین شـدم و حرکـت کــردم بــه طــرف مــسجد جــامع.
همینطور کـه در تـاریکی مـیرفـتم، دیـدم
کسی در خیابان سرگردان میرود. ماشـین را نگه داشتم و پیاده شدم رفتم طرفش؛ یکی از سرگروهها بود.حالت دیوانهها و مجنـونهـا را داشت. مرا کـه دیـد، آمـد طـرفم؛ پریـد بـه آغوشـم و زار زار گریـه کـرد. گفـت:
بچـههـا رفتند محمد! هیچ چیز نمانده دیگر!
آرامـش کـردم و گفـتم: نـه، ناراحـت نبـاش!
بچهها جای بدی نرفتند. این راه ما و راه امام ماست. برو خودت را برای فـردا صـبح آمـاده کن! امیدوارم که خدا از ما راضی باشد.
•••
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
#بسم_رب_الشهدا
شهید محمودرضا زعفرانی
#با_ما_همراه_باشید
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
🔸🍂🍂🌺🍂🍂🔹
🌷شهيد محمودرضا زعفراني
مؤذن و فرزند مسجد
🔻محمودرضا زعفراني به سال ۱۳۳۶ در اهواز در خانواده ای متدين تولد يافت. از همان اوایل كودكی به اذان گفتن علاقه عجيبی داشت و در هر مسجد و هر كجا نماز تشكيل می شد موذن بود و هميشه در مسجد حضور داشت انگار كه فرزند مسجد بود.
به روحانيون علاقه وافری از خود نشان ميداد و هر جا يك روحانی می ديد عشق و شوری در قلبش بوجود می آمد.
پس از گذراندن دوران تحصيلي ابتدائی و دبيرستان مدتی را به فراگيری علوم ديني صرف كرد؛ به اسلام و مطالعه كتابهای مذهبی و فراگيری قرآن چنان علاقه نشان میداد كه هر جا مجلس ديني تشكيل می شد در آن حضور داشت.
به هنر نقاشی مهارت خاصی داشت بطوريكه با يكبار ديدن كسی تصويرش را عيناً به صورت طبيعی ترسيم میكرد.
هوش سرشاری داشت به قسمی كه دركلاس درس با توضيح آموزگار درس را فرا می گرفت و نياز مجدد به مطالعه نداشت.
#ادامه_در_پست_بعدی
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
🔸🍂🍂🌺🍂🍂🔹
#ادامه 👇
🔻خيلي بردبار و صبور بود و تمام سختي ها را با خونسردي تمام پشت سر مي گذاشت. ايمان و اخلاق خوش در وجودش آشكار بود.
او قبل از انقلاب به خدمت نظام وظيفه رفت و در بخش زرهي مسئول تانك در فرمانداري نظامي بود و در همان دوران خفقان دست از تبليغ اسلام برنداشت و هر روز قسمتي از تانك را از كار مي انداخت و چندين تانك را با اين روش از صحنه خيابانها به تعميرگاه مي فرستاد تا جائي كه مشكوك شدند و به او اعتراض شده بود كه چرا هميشه تانك شما خراب مي شود؟
سپس به هنگام فرمان امام مبني بر ترك ارتش تانك را رها كرده و با اسلحه خود به ميان مردم مي شتابد و همراه پدرش از اهواز خارج شده و در هفت تپه مخفي مي شود.
او با اسلحه اش مامور حفاظت هفت تپه از شر اشرار شاه و بختيار مي گردد. او گفته بود اگر براي دستگيريم بيايند تا آخرين فشنگم با آنان خواهم جنگيد.
#ادامه_در_پست_بعدی
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
🔸🍂🍂🌺🍂🍂🔹
#ادامه 👇
🔻در زمانيكه مسئول تانك بود با وجود اينكه مورد هجوم و پرتاب سنگ مردم قرارمي گرفت حتي يك تير بطرف مردم شليك نكرد و به دوستانش در ارتش گفته بود انقلاب اسلامي پيروزمي شود بيائيد به مردم بپيونديد.
پس از انقلاب به فرمان امام مبني بر حضور در پادگانها به لشکر 92 زرهي اهواز مراجعه كرد و هنگامي كه آيت الله خامنه اي براي بازديد به آنجا رفته بود مورد تجليل قرار گرفت.
پس از اتمام نظام وظيفه براي خدمت به اسلام وارد كميته شد و پس از آن مدتي را در بسيج و سپس به عضويت سپاه درآمد.
او با اينكه در ارتش مي توانست خدمت كند و از حقوق خوبي برخوردار بود و حتي با وجود اينكه قبل از آمدن به سپاه در دانشكده افسري پذيرفته شده بود احساس مي كردكه براي حفظ دستآوردهاي انقلاب بايد در سپاه باشد.
#ادامه_در_پست
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
🔸🍂🍂🌺🍂🍂🔹
#ادامه 👇
🔻وي به هنگام جنگ تحميلي بارها در اهواز با تيربار به قلب دشمن حمله كرده و باعث تعجب دوستانش شده بود و از شهامتش همين بس كه كوچكترين ترسي در دلش نبود؛ گلوله هاي خمپاره اش چنان به هدف مي خورد كه همه را متعجب مي كرد پس از اينكه پدرش به قم منتقل شد.
وی بعد طی کردن دوره16 سپاه به گردان بلالی اهواز پیوست ودر جبهه آبادان حضور يافت و پس از رشادتها و حماسه هايي كه از خود گذاشت در يك نبردي سخت پس از فتح تپه هاي ميدان تير آبادان و خنثي كردن ضد حمله در26/2/60 در اثر اصابت گلوله توپ دشمن كافر به جمع كاروان شهدا پيوست.
اين شهيد عزيز به هنگام شهادت تشنه بود و با لبي تشنه به ديدار مولايش حسين(ع) شتافت.
از شهيد محمورضا زعفراني فقط يك دست و يك پا بجا ماند و همرزمانش را داغدار ساخت. روحش شاد و يادش گرامي باد.
منبع: اسناد و مدارک موجود در بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قم
#برای_شادی روح امام شهدا و شهدا صلوات 🌷
#حماسه_جنوب_شهدا
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
❣#خاطرات_فرماندهان
4⃣ سردار شهید سیدمحمدجهانآرا
فرمانده سپاه خرمشهر
•••
🔹در حالی که شدیداً متأثر شده بود، مثل کوه، استوار و مصمم گفت: بچهها را دادیم اما امام را داریم؛ انشـاء االله امـام خمینـی(ره) زنـده باشد.
روزهای آخر این مقاومت بود که بچهها با بی سیم به شهید جهانآرا اطلاع دادند که شـهر دارد سقوط میکند. او با صلابت به آنها پیـام داد: باید مواظب باشیم ایمانمان سقوط نکند .
🔸ایست!
ماشین توقـف کـرد و مـا بـا عجلـه دویـدیم طرفش. نزدیک کـه شـدیم، مـن جهـانآرا را شناختم.
بـا دیـدنش بغـضم ترکیـد و اشـکم
جـاری شـد. گفـتم: محمـد دیـدی بـدبخت
شدیم؟ دیدی گلهایمان رفتند؟ یتیم شدیم!
سرم را در آغوش گرفت و خودش هـم گریـه کرد.
گفت: ناراحت نباش! ما خدا را داریم. ما
امام خمینی را داریم!
من تا آنروز گریه جهانآرا را ندیده بودم.
•••
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
❣
🌺 تولدت مبارک ملکه بابا 🌺
انشالله در اینده اونی بشی که بابات توی فیلم میگفت.
وقتی برای اولین بار برات یک پستونک خریده بود، خودش بیشتر ذوق کرده بود و همانطور که تو فیلم میگرفت میگفت انشالله دخترم یک دختر حزب اللهی ، ورزشکار، باحجاب، چادری، درسخوان، میشه خدا همیشه به همراهت مهدیه جان.
حسن میگفت وقتی کسی شهید میشه سرپرستی خانوادهاش را اهل بیت به عهده میگیرند مطمئننا اهل بیت همیشه حواسشون به تو هست ملکه بابا
#شهید حسن عبداله زاده سال۱۴۰۰سوریه
# شهید علی عبداله زاده سال۱۳۶۲ خیبر #شهید حبیب عبدالهی سال۱۳۶۲ خیبر
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
نام و نام خانوادگی :
#شهید_سید_عبدالله_مروج 🕊🌹
ت.تولد : 1343
ت.شهادت : 1365/10/24
محل شهادت : شلمچه
عملیات منجر به شهادت :کربلای5
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
#شهید_سید_عبدالله_مروج🕊🌹
بعدازهمه اینهاشهادت مرگ نیست که حیوه است.
برداشت مااز #شهادت وجان دادن همانندانسانی است بیهوش،
که کم کم به هوش می آید
واین یقین ماست لذاازشهادت باکی نداریم
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
#کلام_شهید📜
#شهید_سید_عبدالله_مروج🕊🌹
خدایا تو خود نور حق را بر دل مرده ی ما تاباندی
و ما را عاشق جهاد کردی
و ما هم در مقابل عرضه می داریم:
خدایا اگر پیروزی اسلام بر کفر از هیچ راهی جز مرگ ما بدست نمی آید،پس ما را زودتر بمیران .
این هم پیروزی اسلام بر کفر است و هم لقاءالله برای ما خواهد بود....
این طلب شهادت از خداست
وگرنه نصرت خدا و ایثار جان فقط بعنوان شکر نعمت خداست
و نصرت خدا و پیروزی خیلی بالاتر از جان ما ارزش دارد.
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣#خاطرات_فرماندهان
4⃣ سردار شهید سیدمحمدجهانآرا
فرمانده سپاه خرمشهر
•••
🔹روز ۳۰ مهر و پس از ۱۱ روز درگیری، دیگـر طاقت بچهها طاق شد و با تاریک شـدن هـوا هجوم بردند به مقر جهانآرا. آنـان بـا دیـدن محمد با عصبانیت بر او تاختند که: پـس کـو این نیروهای کمکی؟ کی میرسـند ایـنهـا؟
بچهها همینطوری دارند تلف مـیشـوند؛ مـا امروز چقدر کشته دادیم؟
جواب جهانآرا کاری کرد که دیگر هیچکـس پی حرف را نگرفت.
او گفت: بچـههـا امـشب همان شـبی اسـت کـه بـر امـام حـسین(ع)
گذشت.
بر ما فرض الهی است؛ تکلیـف الهـی
است که بجنگیم.
🔸 یکبار بـا حمـزه پـسرم کـه ۴ ماهـه بـود بـه خرمشهر رفته بـودیم.
محمد بـرای اینکه بچـههـای خرمـشهر را دلداری بدهـد، و بـه همه آنهائی کـه از راه دور و نزدیـک بـرای دفاع از خرمشهر آمده بودند بگوید من با شما هستم، حمزه را به خط اول برد. بعداً به مـن گفــت: وجــود حمــزه امیــد زیــادی در دل بچههای خط به وجود آورده بود.
•••
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣