#بسم_رب_الشهدا
شهید محمودرضا زعفرانی
#با_ما_همراه_باشید
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
🔸🍂🍂🌺🍂🍂🔹
🌷شهيد محمودرضا زعفراني
مؤذن و فرزند مسجد
🔻محمودرضا زعفراني به سال ۱۳۳۶ در اهواز در خانواده ای متدين تولد يافت. از همان اوایل كودكی به اذان گفتن علاقه عجيبی داشت و در هر مسجد و هر كجا نماز تشكيل می شد موذن بود و هميشه در مسجد حضور داشت انگار كه فرزند مسجد بود.
به روحانيون علاقه وافری از خود نشان ميداد و هر جا يك روحانی می ديد عشق و شوری در قلبش بوجود می آمد.
پس از گذراندن دوران تحصيلي ابتدائی و دبيرستان مدتی را به فراگيری علوم ديني صرف كرد؛ به اسلام و مطالعه كتابهای مذهبی و فراگيری قرآن چنان علاقه نشان میداد كه هر جا مجلس ديني تشكيل می شد در آن حضور داشت.
به هنر نقاشی مهارت خاصی داشت بطوريكه با يكبار ديدن كسی تصويرش را عيناً به صورت طبيعی ترسيم میكرد.
هوش سرشاری داشت به قسمی كه دركلاس درس با توضيح آموزگار درس را فرا می گرفت و نياز مجدد به مطالعه نداشت.
#ادامه_در_پست_بعدی
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
🔸🍂🍂🌺🍂🍂🔹
#ادامه 👇
🔻خيلي بردبار و صبور بود و تمام سختي ها را با خونسردي تمام پشت سر مي گذاشت. ايمان و اخلاق خوش در وجودش آشكار بود.
او قبل از انقلاب به خدمت نظام وظيفه رفت و در بخش زرهي مسئول تانك در فرمانداري نظامي بود و در همان دوران خفقان دست از تبليغ اسلام برنداشت و هر روز قسمتي از تانك را از كار مي انداخت و چندين تانك را با اين روش از صحنه خيابانها به تعميرگاه مي فرستاد تا جائي كه مشكوك شدند و به او اعتراض شده بود كه چرا هميشه تانك شما خراب مي شود؟
سپس به هنگام فرمان امام مبني بر ترك ارتش تانك را رها كرده و با اسلحه خود به ميان مردم مي شتابد و همراه پدرش از اهواز خارج شده و در هفت تپه مخفي مي شود.
او با اسلحه اش مامور حفاظت هفت تپه از شر اشرار شاه و بختيار مي گردد. او گفته بود اگر براي دستگيريم بيايند تا آخرين فشنگم با آنان خواهم جنگيد.
#ادامه_در_پست_بعدی
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
🔸🍂🍂🌺🍂🍂🔹
#ادامه 👇
🔻در زمانيكه مسئول تانك بود با وجود اينكه مورد هجوم و پرتاب سنگ مردم قرارمي گرفت حتي يك تير بطرف مردم شليك نكرد و به دوستانش در ارتش گفته بود انقلاب اسلامي پيروزمي شود بيائيد به مردم بپيونديد.
پس از انقلاب به فرمان امام مبني بر حضور در پادگانها به لشکر 92 زرهي اهواز مراجعه كرد و هنگامي كه آيت الله خامنه اي براي بازديد به آنجا رفته بود مورد تجليل قرار گرفت.
پس از اتمام نظام وظيفه براي خدمت به اسلام وارد كميته شد و پس از آن مدتي را در بسيج و سپس به عضويت سپاه درآمد.
او با اينكه در ارتش مي توانست خدمت كند و از حقوق خوبي برخوردار بود و حتي با وجود اينكه قبل از آمدن به سپاه در دانشكده افسري پذيرفته شده بود احساس مي كردكه براي حفظ دستآوردهاي انقلاب بايد در سپاه باشد.
#ادامه_در_پست
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
🔸🍂🍂🌺🍂🍂🔹
#ادامه 👇
🔻وي به هنگام جنگ تحميلي بارها در اهواز با تيربار به قلب دشمن حمله كرده و باعث تعجب دوستانش شده بود و از شهامتش همين بس كه كوچكترين ترسي در دلش نبود؛ گلوله هاي خمپاره اش چنان به هدف مي خورد كه همه را متعجب مي كرد پس از اينكه پدرش به قم منتقل شد.
وی بعد طی کردن دوره16 سپاه به گردان بلالی اهواز پیوست ودر جبهه آبادان حضور يافت و پس از رشادتها و حماسه هايي كه از خود گذاشت در يك نبردي سخت پس از فتح تپه هاي ميدان تير آبادان و خنثي كردن ضد حمله در26/2/60 در اثر اصابت گلوله توپ دشمن كافر به جمع كاروان شهدا پيوست.
اين شهيد عزيز به هنگام شهادت تشنه بود و با لبي تشنه به ديدار مولايش حسين(ع) شتافت.
از شهيد محمورضا زعفراني فقط يك دست و يك پا بجا ماند و همرزمانش را داغدار ساخت. روحش شاد و يادش گرامي باد.
منبع: اسناد و مدارک موجود در بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قم
#برای_شادی روح امام شهدا و شهدا صلوات 🌷
#حماسه_جنوب_شهدا
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
❣#خاطرات_فرماندهان
4⃣ سردار شهید سیدمحمدجهانآرا
فرمانده سپاه خرمشهر
•••
🔹در حالی که شدیداً متأثر شده بود، مثل کوه، استوار و مصمم گفت: بچهها را دادیم اما امام را داریم؛ انشـاء االله امـام خمینـی(ره) زنـده باشد.
روزهای آخر این مقاومت بود که بچهها با بی سیم به شهید جهانآرا اطلاع دادند که شـهر دارد سقوط میکند. او با صلابت به آنها پیـام داد: باید مواظب باشیم ایمانمان سقوط نکند .
🔸ایست!
ماشین توقـف کـرد و مـا بـا عجلـه دویـدیم طرفش. نزدیک کـه شـدیم، مـن جهـانآرا را شناختم.
بـا دیـدنش بغـضم ترکیـد و اشـکم
جـاری شـد. گفـتم: محمـد دیـدی بـدبخت
شدیم؟ دیدی گلهایمان رفتند؟ یتیم شدیم!
سرم را در آغوش گرفت و خودش هـم گریـه کرد.
گفت: ناراحت نباش! ما خدا را داریم. ما
امام خمینی را داریم!
من تا آنروز گریه جهانآرا را ندیده بودم.
•••
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
❣
🌺 تولدت مبارک ملکه بابا 🌺
انشالله در اینده اونی بشی که بابات توی فیلم میگفت.
وقتی برای اولین بار برات یک پستونک خریده بود، خودش بیشتر ذوق کرده بود و همانطور که تو فیلم میگرفت میگفت انشالله دخترم یک دختر حزب اللهی ، ورزشکار، باحجاب، چادری، درسخوان، میشه خدا همیشه به همراهت مهدیه جان.
حسن میگفت وقتی کسی شهید میشه سرپرستی خانوادهاش را اهل بیت به عهده میگیرند مطمئننا اهل بیت همیشه حواسشون به تو هست ملکه بابا
#شهید حسن عبداله زاده سال۱۴۰۰سوریه
# شهید علی عبداله زاده سال۱۳۶۲ خیبر #شهید حبیب عبدالهی سال۱۳۶۲ خیبر
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
نام و نام خانوادگی :
#شهید_سید_عبدالله_مروج 🕊🌹
ت.تولد : 1343
ت.شهادت : 1365/10/24
محل شهادت : شلمچه
عملیات منجر به شهادت :کربلای5
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
#شهید_سید_عبدالله_مروج🕊🌹
بعدازهمه اینهاشهادت مرگ نیست که حیوه است.
برداشت مااز #شهادت وجان دادن همانندانسانی است بیهوش،
که کم کم به هوش می آید
واین یقین ماست لذاازشهادت باکی نداریم
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
#کلام_شهید📜
#شهید_سید_عبدالله_مروج🕊🌹
خدایا تو خود نور حق را بر دل مرده ی ما تاباندی
و ما را عاشق جهاد کردی
و ما هم در مقابل عرضه می داریم:
خدایا اگر پیروزی اسلام بر کفر از هیچ راهی جز مرگ ما بدست نمی آید،پس ما را زودتر بمیران .
این هم پیروزی اسلام بر کفر است و هم لقاءالله برای ما خواهد بود....
این طلب شهادت از خداست
وگرنه نصرت خدا و ایثار جان فقط بعنوان شکر نعمت خداست
و نصرت خدا و پیروزی خیلی بالاتر از جان ما ارزش دارد.
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣#خاطرات_فرماندهان
4⃣ سردار شهید سیدمحمدجهانآرا
فرمانده سپاه خرمشهر
•••
🔹روز ۳۰ مهر و پس از ۱۱ روز درگیری، دیگـر طاقت بچهها طاق شد و با تاریک شـدن هـوا هجوم بردند به مقر جهانآرا. آنـان بـا دیـدن محمد با عصبانیت بر او تاختند که: پـس کـو این نیروهای کمکی؟ کی میرسـند ایـنهـا؟
بچهها همینطوری دارند تلف مـیشـوند؛ مـا امروز چقدر کشته دادیم؟
جواب جهانآرا کاری کرد که دیگر هیچکـس پی حرف را نگرفت.
او گفت: بچـههـا امـشب همان شـبی اسـت کـه بـر امـام حـسین(ع)
گذشت.
بر ما فرض الهی است؛ تکلیـف الهـی
است که بجنگیم.
🔸 یکبار بـا حمـزه پـسرم کـه ۴ ماهـه بـود بـه خرمشهر رفته بـودیم.
محمد بـرای اینکه بچـههـای خرمـشهر را دلداری بدهـد، و بـه همه آنهائی کـه از راه دور و نزدیـک بـرای دفاع از خرمشهر آمده بودند بگوید من با شما هستم، حمزه را به خط اول برد. بعداً به مـن گفــت: وجــود حمــزه امیــد زیــادی در دل بچههای خط به وجود آورده بود.
•••
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
بزرگی تان
از آنجا شروع شد
که تمام آرزوهایتان را
پشتِ جبهه جا گذاشتید ...
#پنج_شنبه
یاداموات وشهدا بانثارشاخه گلی🌹
به زیبایی فاتحه وصلوات
🍂
🌸 بقول شهریار ،،،، طفل بودم ، دزدکی ، پیرو حقیرم ساختند،،،!!!
🔶.بودن با شهدا را قدر نشناختم ، فرصت جنگ و دفاع مقدس را نیز ،،، و حالا مانده ام معطل ، با تنی که فرصت جهاد از او گرفته شده و دستها و پاهایی که فرمان نمیبرند مرا ،،،
🔻میخواهم نترس ، با سری بالا ، مثل نوجوانی ام ، از هر معبری عبور کنم اما درد هایم ، با من به سخن می نشینند ،،،
میگویند ، یا بکش یا بکش …
و ما هرگز ، بعد از زندگی با شهدا ، بی درد نبوده ایم که دردها را بکشیم ،،،
🔻پس می کشیم دردهایی را که چون داغ ، تن رنجورمان را بسوزاند تا روزی که ، خاکستری بر جای بماند ،،،
🔻وبوی عطر شهدا مستمان کند ،،، دوباره ،،،
شاید ، عاشقمان شود و عاشقش شویم ...
بسیجی مدافع حرم
سردار بی قرار
شهید مصطفی رشیدپور
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
❣#خاطرات_فرماندهان
4⃣ سردار شهید سیدمحمدجهانآرا
فرمانده سپاه خرمشهر
•••
🔹وقتی جهانآرا به تهران آمد و به دیـدار امـام رفت، مسائل را گفت.
شهید رجائی که در آن جلسه حضور داشته بعداً با خانه تماس گرفت
و به من گفت به جهـانآرا بگـویم بنـیصـدر تجهیزات نخواهد داد. با اینکـه امـام تأکیـد کــرده تجهیـزات بفرسـتند، چیــزی ارسـال نخواهد شد. او باید، با توکل به خدا، بجنگد!
جهانآرا میگفت: وظیفـه مـن بـه عنـوان فرمانـده، و یـارانم، مقاومـت اسـت، هرچنـد کمکی به ما نشود.
🔸 جهانآرا:
شبی برای خودم کـشیک گذاشـته بودم. یکی از بچههای سپاه هـم کـه از شـهر
دیگری آمده بود، با من نگهبانی میداد.
ما هر دو کنـار هـم بـودیم.
ایـن سـپاهی کـه مـرا نمیشناخت، سر حـرف را بـاز کـرد و گفـت:
فرمانده سپاه الآن تـوی خانـهاش خوابیـده است و ما را در این موقعیت خطرناك به حال خودمان رها کرده.
چند روز بعد اتفاقاً همـدیگر را دیـدیم و مـرا شناخت.
•••
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
گر پیش او گذار کنی،
ای نسیم صبح
پیغام من بگوی و
سلامی بیار ازو
#صبحتون_شهدایی
#گردان_کربلا_اهواز
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣شهید غلامرضا آلویی
با هم رفتیم و روی سکوی گوشه مسجد نشستیم و با هم شروع کردیم به قرآن خواندن. یک لحظه چشمم افتاد به جیب پیراهنش که نورباران بود. وصیت نامه اش در جیب لباسش بود. یادم افتاد که وصیت نامه غلامرضا پیدا نشده است. گفتم : « غلامرضا! وصیت نامه ات رو بده من که تو مجلس ترحیم بخونم!»
وصیت نامه را از جیبش بیرون آورد و گرفت سمت من و گفت: «این کُپیه! اصلش تو خونهس» و وصیت نامه را دوباره گذاشت توی جیبش.
خواب را برای یکی از دوستان نقل کردم تا برای خانواده اش نقل کند و بالاخره وصیت نامه ی غلامرضا توی خانه شان پیدا شد.
🔸 محمدحسین مفتح
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
❣#خاطرات_فرماندهان
4⃣ سردار شهید سیدمحمدجهانآرا
فرمانده سپاه خرمشهر
•••
🔹گفت: دیـشب خـواب دیـدم در یـک محـیط رزمی هستم و حضرت امام هم آنجا هستند، من دارم در برابـر حمـلات دشـمن از ایـن خاک و امام دفاع میکنم.
آنروز صبح با ذوق و شوق عجیبی میپرسید:
واقعاً من در حال دفاع از امام هستم؟
این خـواب امیـد بزرگـی در وجـودش پدیـد آورده بود.
جلسهای داشتیم و جهانآرا مشغول صـحبت بـود. همـان موقـع تیرانـدازی شـروع شـد و گلولهای از کنار گوش محمد رد شد. او هـیچ عکس العملی نشان نداد. فقط کمی خود را جا
به جا کرد و صحبتش را ادامه داد.
•••
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
کوله باري پر زمهر انبيا دارد #شهيد
سينه اي چون #صبح صادق ،با صفا دارد شهيد
اين نه خون است اي برادر بر لب خشکيده اش
بر لب خونرنگ خود آب #بقا دارد شهيد
#سلام_روزتون_شهدایی🕊🌹
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1