eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
935 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
دوست شــ❤ـهـید من
شهیدی که توانست با دلایل و آیات #قرآنی رضایت خانواده اش را برای رفتن به جبهه کسب نماید❤️ #شهید_وحید
🌷 🔹اتفاقات را دنبال مي‌کرد و من اصلا فکرش را نمي‌کردم 🗯که روزي تصميم به رفتن🚶 بگيرد. با هم اخبار را نگاه🖥 و درباره اين اتفاقات صحبت مي‌کرديم. 🔸روحيه داشت و در مدتي که اين اخبار را مي‌ديد تصميم خودش را گرفته بود. وقتي به من جريان را گفت باورم ‌نشد🚫 و فکر مي‌کردم شوخي مي‌کند😊. 🔹وقتي با من صحبت مي‌کرد من به جوابش را مي‌دادم فکر نمي‌کردم تصميمشان براي رفتن باشد اما بعداً متوجه شدم که تصميمش کاملاً جدي است✊ و مي‌خواهد به برود. 🔸سال 1393 به رفت و به او گفتند سپاه به عنوان نيرو اعزام نمي‌کند❌. به تهران رفت و آنجا هم قبولش نکردند😔. من اصلاً فکر نمي‌کردم که تصميمش تا اين حد جدي باشد👌. 🔸خيلي پيگير شده بود. خودش را به آب و آتش زد ⚡️ولي از ايران🇮🇷 نتيجه‌اي نگرفت. هر چه بود انگار به افتاده بود که خواهد رفت. در با شخصي از سپاه بدر آشنا مي‌شود. 🔹من هم نگران بودم که نکند آن شخص باشد😰 که گفت نه از صحبت‌هايش معلوم است به لحاظ با ماست. آن آقا از عراق بود و با هم دوست شدند 💞و مدارکش را فرستاد. 🔸ايشان قول داده بود اگر به بياييد من کارتان را درست مي‌کنم. آن زمان يک سالي بود که انتقالي به گرفته بود. مرخصي بدون حقوق گرفت و بار اول در سال🗓 93 رفت و 65 روز آنجا بود. 🔹زماني که برگشت به خاطر مسئله رفتنش با با مشکل مواجه شد. در اين ميان فاصله‌اي افتاد تا اينکه😔 سوم مهر سال 94 دوباره رفت و شد🕊. راوی:همسر شهید 🌹| @dosteshahideman 🌹🕊 🌹🕊🌹 🌹🕊🌹🕊 🌹🕊🌹🕊🌹
دوست شــ❤ـهـید من
📚 #تـ‌وشـ‌ـ‌هـ‌یـد_نـ‌مـ‌یـشـ‌وے📚 روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه 🌷شـ‌هـيـد مـدافـع حـرم
📚📚 روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه 🌷شـ‌هـيـد مـدافـع حـرم🌷 💚 💚 🍂 وهـفـتـم 🍁:اسـتـاد آمـوزش هـاے فـشـرده چندباری درباره رفتنم به با کردم. اما هربار که می شد می آورد که نیازی به نداریم نهایتا یکبار که توی ماشینش دوباره سر بحث را باز کرده بودم گفت جنگ شهری است و پیچیدگی های خودش را دارد. انجا به نیروی نیاز داریم. مربی بود همیشه فکر میکردم اگر روزی لازم شد به هردلیلی بردارم هست که می تواند سریع مرا آماده کند. وقتی گفت نیروی غیر متخصص لازم نداریم گفتم حالا اگر روزی به وروی نیروی مردمی نیاز بود و در کاربود،چند روز طول می کشد به یکی مثل من بدهی؟ :دوهفته . فکر کردم دارد می کند چون همیشه از در می گفت. توقع داشتم بگوید مثلا باید آموزش ببینی. بعد از که داشتم این حرف ها را برای یکی از نقل می کردم. :دوهفته را خیلی گفته، نیروی را روزه آموزش داده بود و از او یک نیروی تک درست کرده بود،فهمیدم مرا !هر بار که حرف رفتن را پیش می کشیدم همین کار را می کرد. شـادے روح شـ‌هـیـد 🌷🍃 @mdosteshahideman🍃🌷 🍂 وهـشـتـم 🍁:رمـز و راز شـهـادت آبان 1392بعد از در با راه افتادیم سمت که به مراسم برسیم.جمعیت زیادی برای تدفین پیکر آمده بود من سعی کردم تا جایی که میتوانم خودم را به محل تدفین نزدیک کنم برای همین چند دقیقه از جدا شدم.خیلی شلوغ بود و نمی شد جلو رفت.چند دقیقه ای تقلا می کردم جلوتر بروم اما وقتی دیدم نمی شود منصرف شدم و برگشتم عقب پیش . کاملا دور از جمعیت ایستاده و تکیه زده بود به دیوار. زیپ کافشنش را بخاطر سردی هوا تا زیر گلو بسته بود و سرش را انداخته بود پایین. دست هایش را هم کرده بود توی جیب شلوارش و کف یکی از پاهایش را داده بود به دیوار. یک سماور بزرگ چند متر آن طرفتر گذاشته بودند جلوی امامزاده. رفتم دوتا چای گرفتم یکی از چای ها را آوردم و به تعارف کردم با دست اشاره کرد که نمی خواهد ک چایی را نگرفت. ایستادم کنارش چند دقیقه ای توی همین حالت بود. را کاملا انداخت طوری که نگاهش به زمین هم نبود و انگار داشت توی لباسش را نگاه می کرد.نمی دانم چرا کردم توی با حرف می زند. اینکه بعدی باشد یک لحظه برق از رد شد. هم شد. بعدی بود که دو ماه بعد در منطقه به ملحق شد.حالت آن روزش در مدام جلوی است و یادم نمی رود. شـادے روح شـ‌هیـد 🌷| @dostesbahideman 🍃🌷 🌷🍃🌷 🍃🌷🍃🌷 🌷🍃🌷🍃🌷
دوست شــ❤ـهـید من
📚 #تـ‌وشـ‌ـ‌هـ‌یـد_نـ‌مـ‌یـشـ‌وے📚 روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه 🌷شـ‌هـيـد مـدافـع حـرم
📚📚 روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه 🌷شـ‌هـيـد مـدافـع حـرم🌷 💚 💚 🍂 و پـنـجـم 🍁:رشـتـه تـعـلـقـات را بـایـد بـریـد درون خودش،با خودش می رفت. برای کسی آشکار نمی کرد اما گاهی که حرف می زدیم حرفهای به زبانش می آمد. هربار که از بر می گشت و می نشستیم به حرف زدن ،حرف هایش بیشتر بوی می داد. اگر توی حرف هایش دقیق می شدی می توانستی بفهمی که انگار هرروز دارد قدمی را می کند. آن اوایل یک بار که برگشته بود،وسط حرف هایش خیلی محکم :جان فشانی اصلا نیست. بعد توضیح داد که در نقطه ای باید فاصله ای چند متری را در تیررس ها می دویده و توی همین چند متر، آمد . بعد گفت:اینطوری که ما درباره حرف می زنیم و گوییم مثلا فلانی را گرفته بود یا فلانی جان کرد،این قدرها هم . است.من بودم که چطور در عرض یکی دوسال قبل از برای بریدن رشته تمرین می کرد. واقعا روی خودش کرده بود.اگر کسی حواسش نبود نمی توانست بفهمد که وقتی چیزی را به کسی به راحتی می بخشید،داشت رشته را می برید،ولی من حواسم بود که چطور کار کرده بودو چطور بی شده بود. شـادے روح شـ‌هـیـد 🌷🍃 @dosteshahideman 🍃🌷 🍂 و شـشـم 🍁:رفـتنـش فـاش شـده بـود این اواخر اگر کسی بود،می توانست بفهمد که شده است. از در حال و هوای و بود،اما این رفت و آمدها ی سال های به سوریه و حضورش در متن جنگ،روحیات او را جور دیگری ساخته بود. من از اینکه آدمی مثل او در این راه می شود و این هم است،مطمئن بودم.این اواخر،چیزهایی در حرکات و سکناتش ظاهر شده بود که مشخص می کرد حالش متفاوت است. همیشه آدم در چنین مواقعی با و پراندن می پیچاند.یک بار که با اش آمده بود و مهمان من بودند،همسرم به من گفت:نگذار برود. این،این دفعه برود می شود. گفتم:از این طور مطمئن می گویی؟گفت:از اش_پیداست. شـادے روح شـ‌هیـد 🌷| @dosteshahideman 🍃🌷 🌷🍃🌷 🍃🌷🍃🌷 🌷🍃🌷🍃🌷
💐﷽⚘💐 ⚜یک نفر اینجا #دلش تنگ است باور می کنی⁉️ ☀️یک گذر بر قلب او❤️ یکبار دیگر می کنی؟ ⚜یک نفر👤دارد هوای پرکشیدن🕊 در #دلت ☀️یک سفر، شهبازمن بااین #کبوتر می کنی؟؟؟🕊 #شهید_محمود_رضا_بیضائی❣🍃🌸 @dosteshahideman
⚘﷽⚘ یک نفر اینجا تنگ است باور می کنی⁉️ یک گذر بر قلب او❤️ یکبار دیگر می کنی؟ یک نفر👤دارد هوای پرکشیدن🕊 در یک سفر، شهبازمن بااین می کنی؟؟؟🕊 ام 🌻| @dosteshahideman
⚘💐﷽⚘💐 ⚜یک نفر اینجا #دلش تنگ است باور می کنی⁉️ ☀️یک گذر بر قلب او❤️ یکبار دیگر می کنی؟ ⚜یک نفر👤دارد هوای پرکشیدن🕊 در #دلت ☀️یک سفر، شهبازمن بااین #کبوتر می کنی؟؟؟🕊 #شهید_محمود_رضا_بیضائی #سلام_عصرتون_شهدایی🌺 @dosteshahideman