#ارسالی_مخاطبین
👌«ما کوثریم و کم نمی شویم»
#برکت_خانه
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
امام علی علیه السلام
✅ فرمانبردار خدا...
✨ "به خدا سوگند من از پروردگار خود، نه فرزندانی زیبا رو خواستم و نه فرزندانی خوش قد و قامت، بلکه فرزندانی خواستم که فرمانبردار خدا باشند و از او بترسند تا وقتی دیدم که از خداوند فرمان می برد شاد شوم."
📚 مناقب آل ابی طالب علیهم السلام، ابن شهرآشوب، ج۳، ص۳۸۰
#سبک_زندگی_اسلامی
#تربیت_فرزند
#فرزندآوری
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دکتر_اردبیلی
✅ آسیبهای برنامه ریزی تک بعدی...
#خانواده_مستحکم
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#فرزندآوری
#تحصیل
#اشتغال
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#آیت_الله_بهاءالدینی
✅ احیای دل...
منظور از احیا در شب قدر، در حقیقت احیای دل است؛ نه صرف بیدار ماندن ظاهری.
اصل این است که انسان در این شب برای لحظاتی نیز شده از خواب غفلت بیدار شود و دلش را احیا کند، حیات ببخشد.
همان که امیر المومنین (علیه السلام) به فرزندش امام حسن فرمودند: احی قلبک یعنی قلبت را زنده بدار.
این است که انسان اگر بتواند شب قدر، با خود خلوتی داشته باشد و با عبادات و نماز و دعا عروجی حاصل کند و طهارتی کسب کند، توانسته است در حد خود شب قدر را احیا کند.
📚عطر ملکوت؛ دفتر چهارم؛ ص ۹۹
#ماه_رمضان
#شب_قدر
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#ارسالی_مخاطبین
👌«ما کوثریم و کم نمی شویم»
#برکت_خانه
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#تجربه_من ۶۸۵
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
#سختیهای_زندگی
من ۳۷ سالمه و به لحاظ مالی یه زندگی خیلی متوسط داریم. از اینکه دیر ازدواج کردم خیلی خیلی پشیمونم. و اگه به عقب برگردم. خیلی زود ازدواج می کنم. البته دیر ازدواج کردنم هم کلی داستان داره. اما واقعا خیلی سخت گیر هم نبودم. اما اینو تو پرانتز بگم که (اونقدر خواستگار میومد و می رفت و نمی شد که دیگه کلا از ازدواج کردن ناامید شده بودم و همش از آینده می ترسیدم.) تا اینکه خداوند لطفش رو شامل حالم کرد سال ۹۵ ازدواج کردم.
سال اول خیلی به فکر بچه نبودم. و به صورت پاره وقت کار می کردم. اما همش مادرم و خواهرم بهم می گفتن بچه دارشو. اصلا ببین بچه دار میشی.
شوهرم با اینکه بچه دوست داشت اما خیلی راضی نبود. اما به اصرار من راضی شد و من دختر اولم رو باردار شدم و خدا رو شکر سالم به دنیا اومد.
سر دخترم تو آزمایش غربالگری مشکلی پیش اومد که باعث شد که من آزمایش های دیگه رو هم بدم که کارم شده بود گریه. واقعا خدا ازشون نگذره که با روح روان یه مادر این طور بازی می کنن.
خدارو شکر دخترم سالم و سرحال به دنیا اومد. سر دختر اولم بارداری نسبتا خوبی داشتم. اما بعد به دنیا اومدنش خیلی اذیت شدم. به خاطر اینکه بی تجربه بودم. اصلا کسی از طرف خانواده خودم کمکم نمی کردن. از مادرم انتظار داشتم کمکم کنه. اما مادرم اصلا بچه دوست نیست تا چه برسه به نوه اش بنابراین خودم دخترم رو بزرگ کردم. با مادرشوهری که همیشه خونه ما بود و مدام ایراد می گرفت و اصولا به همه چیز کار داشت.
دخترم یک سال و نیمه شده بود و اینبار برعکس شده بود و من فعلا بچه نمی خواستم اما شوهرم اصرار به داشتن بچه دوم داشت. من از بچه خسته بودم چون هم دست تنها بودم و هم بچه ام بد قلق بود.
چون ایام کرونا بود،همش به شوهرم می گفتم بعد از کرونا. اما اون گوشش بدهکار نبود و بچه می خواست، یادمه یه بار سر این موضوع حسابی با هم دعوا کردیم. اما بعد یه مدت که گذشت و دخترم ۲ ساله شده بود با اکراه برای بچه دوم اقدام کردم. بعد اینکه آزمایش دادم جواب مثبت بود.
شوهرم خوشحال و من ناراحت. ویار خیلی سختی تا ۶ ماهگی داشتم و بعد اون هم مشکلات خیلی خیلی زیادی داشتم. که دیگه از گفتنش اجتناب می کنم. در هر حال بارداری فوق العاده سختی داشتم تا اینکه دختر دومم هم به دنیا اومد و الان ۵ ماهشه. اونقدر بارداریم سخت بود که دیگه به فکر بچه دار شدن نبودم. اینم بگم که دوست داشتم که بچه دومم پسر باشه، که شوهرم با داشتن یه دخترو پسر دیگه به بچه سوم فکر نکنه که فکر می کنم اینکه من بچه نمی خواستم و یا اینکه دوست داشتم پسر باشه و ناشکری می کردم اینقدر بارداری بدی داشتم.
همه بهم می گفتن و میگن همین دوتا بچه دیگه بسته، خودمم همین فکر رو می کردم تا اینکه ۳ ماه پیش با کانال شما از طریق یکی از اقوام آشنا شدم. به شوخی بهم گفت بچه سومم میاری ؟ منم بهش خیلی جدی گفتم برای هفت پشتم بسه. گفت بیا یه کانال بهت معرفی کنم تا سومی هم بیاری. تجربه یکی از اعضای کانال رو برام فرستاد. من اصلا نگاهش نکردم تا اینکه یه شب اتفاقی بعد اینکه بچه ها رو خوابوندم. گوشی دستم بود و اون تجربه رو خوندم و برای کنجکاوی عضو این کانال شدم.
با چیزایی که تو کانال خوندم، مدتی دارم فکر می کنم چرا ما این همه در مورد جمعیت کشورمون و مهمتر اینکه حرف رهبرمون غافل بودیم. چرا باید نسل شیعه انقدر کم باشه. مگه ما چقدر تو این دنیا زندگی می کنیم و همش به فکر راحتی هستیم. در صورتی که اینجا جای سختی کشیدنه.
یه بار یادمه آقای پناهیان تو سخنرانی هاش می گفت اینجا جای سختیه. اگه سختیتو خودت انتخاب نکنی برات انتخاب می کنن. پس چرا خودمون سختی رو انتخاب نکیم که سختیش توش لذت و شیرینی هم داره. و جز باقیات و صالحات هم حساب می شه. بله بچه دار شدن خیلی سخته، بارداری، شب بیداری ها، حرص خوردن ها و ... اما خدایی نکرده دوست داریم یه بیماری صعب العلاج داشته باشیم یا اذیت بچه ها رو اما اگه یکم اخروی نگاه کنیم سختی ها کمتر می شه. اگه به این فکر کنیم که داریم شیعه حضرت علی رو بزرگ می کنیم و برای آقا امام زمانمون یار و لشکر تربیت می کنیم سختی ها کمتر به چشم میان.
به همین خاطر منم قصد دارم دوتا دیگه سرباز به سربازای آقا اضافه کنم و از خدا و از امام زمانم و از مادرم حضرت زهرا و حضرت علی کمک می خوام. به کسی هم نگفتم چون مطمئنم همه عکس العمل خوبی ندارن. اما من دیگه به این چیزا فکر هم نمی کنم و مطمئنم خداوند از همه لحاظ کمک خواهد کرد. اینم بگم شوهرم وقتی اسم بچه سوم رو میاره می گم نه اصلا،فکرشم نکن. 😉😂😂 اما من بهش فکر می کنم و فعلا منتظرم دختر دومم یکم بزرگ بشه و حداقل دو ساله بشه.
ان شاء الله خدا بهمون کمک می کنه.
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#پیام_مخاطبین
✅ این شیرینی تمام شدنی نیست...
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#استاد_عباسی_ولدی
✅ مقصد زندگی...
🔻 اگر مقصد زندگی خدا شد، خوش حالیها و ناراحتیها، شکستها و پیروزیها و بسیاری از مفاهیم کلیدی زندگی، تعریف جدیدی پیدا میکند.
شکست، یعنی دور شدن و فاصله گرفتن از مقصد - که همان خداست - و پیروزی، یعنی نزدیک شدن و رسیدن به خدا.
چه چیزی مرا خوشحال میکند؟ هر چیزی که مرا به خدا برساند. چه چیزی مرا آزرده خاطر میکند؟ هر چیزی که مرا از خدا، دور کند.
اگر همسرم با عصبانیت با من برخورد کرد و من هم توانستم با حلم و بردباری پاسخش را بدهم، به هدف - که همان خداست - نزدیک شده ام یا دور؟ حال که به او نزدیک شده ام، باید خوشحال باشم یا ناراحت؟ باید احساس شکست کنم یا پیروزی؟
📚 تا ساحل آرامش
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#ارسالی_مخاطبین
✅ بچه ها باید باشند...
👌منتظر تصاویر ارسالی شما عزیزان از حضور فرزندانتان در مساجد سراسر کشور هستیم.
#مسجد_دوستدار_کودک
#مسجد_طراز
#تربیت_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#پیام_مخاطبین
✅ سربازان امام زمان (عج)...
دیشب با بچه ها رفتیم مراسم احیا البته پسر بچه های ۵_۶ ساله بودند، کمی هم صدا داشتند، البته ما تذکر میدادیم و خوراکی و دفتر نقاشی و خلاصه لوازم بازی کمی برده بودیم که کمتر سر صدا کنند اما خب دیگه بچه بدون صدا فکر نمیکنم وجود داشته باشه اونم، پسر بچه...
مسئله ای که اتفاق افتاد اینکه چند تا خانم مدام و پی در پی به بچه ها تذکر میدادند با لحن نامناسب، برخی همش زیر چشمی نگاه شون میکردند یعنی چرا اومدید احیا؟! و ... آخرشم یه خانم میانسال موقع رفتن گفتن صدای بچه ها حق الناس، نباید بیارید بچه ها رو و...
البته ما که ناراحت نشدیم، عذرخواهی هم کردیم که از دلشون در بیاریم، بازم بچه هامونو میبریم شب بیست و یکم، کلا ول کن نیستیم اما کاش به خودمون بگیم لااقل اگه بچه ای مسجد و هیئت نیاد در سنین پایین و بچگی نکنه تو مسجد و هیئت، در سن تکلیف و نوجوانی و... واقعا عمرا نمیاد مراسم احیا و... کاش صبوری کنیم و صدای بچه ها رو تحمل کنیم، بدونیم اینا سرباز امام زمان عج هستند ان شاء الله، با آقا معامله کنیم و خوشحال باشیم در مراسم شیعیان، در کودکی راه رسم ادب به اهل بیت و شرکت در مراسم مذهبی آموزش داده میشه.
یه مقدار در این مراسم ها به کودکان بیشتر محبت کنیم، خاطره خوش بشه که اینا همه ثواب بخدا، ثواب کثیری هم هست به خصوص الان که بحث فرزندآوری و فرزند پروری ضرورت داره.
خود مادر، با بچه بیرون اومدن به اندازه کافی براش سخت هست ما سختترش نکنیم لااقل.
#جامعه_دوستدار_کودک
#تربیت_اسلامی
#بچه_ها_باید_باشند
#مسجد_طراز
#ماه_رمضان
#شب_قدر
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#پیام_مخاطبین
✅ نسخه ای معنوی برای فرزندآوری....
#ناباروری
#رویای_مادری
#فرزندآوری
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#شهید_صیاد_شیرازی
💥 سخنرانی نیست، دستوره...
گاهی که خدمت آقا میرفتیم، عید بود یا مناسبتهای دیگر. میدیدم آقا که صحبت میکنند، صیاد تند تند یادداشت برمیدارد. آخرین بار عید غدیر بود ... آقا که شروع به حرف زدن کردند، صیاد ... دفترچهاش را برداشت و شروع کرد به نوشتن. وقتی مراسم تمام شد و داشتیم برمیگشتیم، ازش پرسیدم: «حاج علی، برای چی موقع سخنرانی آقا یادداشت برمیداری؟ حرفهای ایشون رو از تلویزیون پخش میکنند».
گفت: «حاج ناصر، شما حقوق خوندهای، نه؟» گفتم: «بله، ولی چه ربطی به سوال من داره؟» گفت: «ببینم، اجرای امر فرمانده برای ما لازمه؟» گفتم: «بله، لازمه». گفت: «تأخیر در اجرای امر فرمانده برای ما قبح داره و زشته، مگه نه؟» با بیصبری گفتم: «بله، زشته، ولی جواب من رو ندادید».
گفت: «خیلی خب. من که باید از صحبتها یادداشت بردارم، دیگه منتظر اخبار ساعت دو نمیشم، همونجا یادداشت میکنم. بعد در فاصلهای که میشینم توی ماشین، این صحبتها رو به دستورالعمل تبدیل میکنم. وقتی به ستاد کل رسیدم، میدم برای تایپ و بعد هم اجرا.
تو شاید این حرفهای آقا رو سخنرانی تلقی کنی، ولی برای من این حرفها سخنرانی نیست، دستوره. از همون لحظهای که میشنوم تکلیف به گردنم میاد که امری رو از فرماندهم گرفتیم و باید اجرایش کنم. تا ستاد کل برسم وقت رو تلف نمیکنم»
📚 خدا میخواست زنده بمانی – ص ۱۹۷
#ولایت_پذیری
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#صلی_الله_علیک_یا_امیرالمؤمنین
✨امام علی علیه السلام
"راست گفتن تو را نجات میدهد، اگرچه از آن احساس ترس کنی و دروغ نابودت میکند، اگر چه از آن احساس خطر نکنی."
📚میزانالحکمه، ج۶، ص۱۷۷
🏴 شهادت مظلومانه ی امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام را تسلیت عرض می کنیم.
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#آیت_الله_بهجت
"کینه ها را از دل بیرون کنید، همدیگر را حلال کنید، و یکدیگر را ببخشید تا خداوند هم شما را ببخشد."
#سبک_زندگی_اسلامی
#ماه_رمضان
#شب_قدر
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨#صلی_الله_علیک_یا_امیرالمؤمنین
✅ حیدر حیدر...
حاج محمود کریمی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#صلی_الله_علیک_یا_امیرالمؤمنین
☑ روایت صعصعهبنصوحان از لحظات آخر عمر با برکت امام علی(ع)
✉️ علی برایم پیام فرستاده بود تا شاهد وصیتش باشم. پرسشی دلم را ویران کرده بود. نمیتوانستم نپرسم. جانم قرار پیدا نمیکرد. از سویی میدانستم که چنان پرسشی او را آزار میدهد. اما او پاسخی به من داد که خواب و آرام را از من گرفت. اکنون که او شهید شده است. تصویرش در برابر چشمانم ثابت مانده است و همان لبخند و همان واژههایی که گویی هزار بار صیقل خورده بودند. پرسیدم:
"ای امیرمومنان تو برتری یا آدم؟"
در چشمان پر مهرش شعلهای از شرم افروخته شد. نگاهاش را به سقف دوخت. نگاهی به پسران و دخترانش کرد که دورتادور او ایستاده بودند. سکوت محض بود. همه منتظر بودیم تا واژهها مثل پرندههایی رنگارنگ از آشیانه دهانش بیرون آیند و فضا را پر کنند و ترانه بخوانند.
فرمود: از خودستایی بیزارم. سکوت کرد. ادامه داد: " اگر این آیه نبود که: "از نعمتهای پروردگارتان سخن بگویید." خاموش می ماندم و سخنی نمیگفتم." باز هم سکوت کرد. شعلهی شرم در نگاهش میسوخت.
" آدم در بهشت عدن متنعم بود. تنها خداوند از او خواست که به خوشه گندم نزدیک نشود. شد و از گندم خورد. از دستور خداوند سرپیچید. به من گفته نشده بود که نان گندم نخورم. اما گویی همان فرمان عتیق در گوشم زنگ میزد. گفتم من بار آن فرمان را در زندگیام بر دوش میگیرم.
صعصعه؛ من در تمام عمرم به اختیار نان گندم نخوردهام." فرزنداش آهسته میگریستند. زینب چشم از علی بر نمیداشت.
پرسیدم:" ابراهیم؟"
فرمود: " ابراهیم در ملکوت آسمانها سیر کرد. خداوند ملکوت آسمانها و زمین، ملکوت هستی را به او نشان داد؛ اما جانش هنوز طمانینه و آرامش ایمان را نیافته بود. مثل نهالی نورس در برابر توفان تردید میلرزید. از خداوند پرسید: "چگونه مردهها را زنده میکنی؟ خداوند در برابر پرسش او پرسش دیگری مطرح کرد. مگر ایمان نداری؟ گفت دارم؛ اما دیدن ایمانم آرزوست.
من در تمام عمرم هیچگاه غبار تردید و تشویش برخاطرم ننشست. اگر همه حجابها بر طرف شوند بر یقین و طمانینهی جانم اندکی افزوده نمیشود."
چشمهایش خندید. به دور دستی که در افق دید ما نبود نگاه میکرد.
پرسیدم:"نوح؟"
فرمود: "نوح در راه دعوت مردمش به راه خداوند بسیار آزار دید. عمر درازش سرشار از آزار و زخم زبان بود. و نیز زخمهایی که بر پیکرش مینشست. سرانجام دلش گرفت و بیتاب شد و مردم خود را نفرین کرد. از خداوند خواست که هیچ یک از کافران را بر زمین زنده مگذارد.
من هم بسیار آزار دیدم. کژیها و ناراستیها. زخم هایی که روح را میسوزانید. در هر دم به من زرداب درد نوشانیدند. بیتاب نشدم و همیشه از خداوند خواستم آنان را کمک کند. گفتم خدایا آنان را دریاب نمیدانند چه میکنند؛ نمیدانند چه میگویند."
پرسیدم:"موسی؟"
فرمود:" هنگامی که خداوند به موسی گفت: به نزد فرعون برو و او را به راه خداوند دعوت کن. موسی در دلش هراسی پدیدار شد. به خداوند گفت: من یکی از آنان را کشتهام. اکنون ترس جانم را دارم؛ مبادا مرا بکشند.
هنگامی که پیامبر به من گفت: به کعبه برو و بت،ها را بشکن. به خاطرم نیامد که من بسیاری از سران قریش را کشتهام، ممکن است در اندیشه کشتنم برآیند؛ راحت و روان مثل ماهی در آب؛ رفتم و بتها را شکستم."
پرسیدم:"عیسی؟"
فرمود:" عیسی برادرم! هنگامی که مریمِ پاک، درد زایمان گرفت از حرم بیرون رفت تا در خارج بیتالمقدس کودکش به دنیا بیاید. مادرم فاطمه به درون حرم رفت.
من پسر کعبهام..."
از شوق میلرزیدم. اما آخرین پرسش رهایم نمیکرد.
بر زبانم نمیگشت. چشمانم را بستم و شتابزده پرسیدم:
اما محـمـد؟
علی لبخند زد، شکفته شد. گفت:
"من یکی از بندگان محمدم"
دیگر بیتاب بودم. سر بر دامانش نهادم و گریستم. دست بر شانهام گذاشت. درست مثل آن غروب غمانگیز جنگ جمل. هر دو برادرم زید و سبحان شهید شده بودند. من هم زخمی بودم. تشنه و گریان. تصویر آنان با سیمایی خونین و خندان در برابرم بودند. سرود توحید می،خواندند.
علی دستم را فشرد و گفت:" صعصعه؛ آنها راحت شدند و ما سهم بیشتری از رنج را باید بر دوش بکشیم. شکیبا باش. تو تنهایی طولانی و غم انگیزی را در پیش روی داری.
🏴 علی را شبانه و غریبانه دفن کردیم.
و گفتم: خداوند تو را رحمت کند، ای امیرمومنان! خداوند در سینه تو بزرگ بود و تو به ذات او آگاه بودی.
✨ مشتی از خاک مزار علی را برداشتم. بوئیدم. بوسیدم و بر سر و رویم افشاندم. گریستم و به خاک گفتم: "ای خاک! اگر می دانستی چه کسی را در بر گرفتی، هر گذرندهای نوای ناله و زاریات را میشنید. ای مرگ! اگر میگفتی که فدیه میپذیری جانم را فدای علی میکردم. ای روزگار! علی را از ما گرفتی، چه بد زمانهای هستی"
✍ ناصر کاوه
📚الانوار النعمانية ج۱ ،ص ۲۷
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#صلی_الله_علیک_یا_امیرالمؤمنین
💥هیبت حیدری....
🔹سید مجید بنی فاطمه
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075