eitaa logo
دوتا کافی نیست
46.6هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
31 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
۷۹۹ ۲۲ سالم بود که ازدواج کردم، اوایل شرایط اقتصادی یه کم بهمون فشار میاورد چون حقوق اقامون زیاد نبود. حتی برا اجاره کردن خونه سال ۸۸ کل موجودی ما ۵۰۰ هزار تومان بود که خدا کمک کرد و یه خونه ی خیلی خوب پیدا شد و صاحب خونه همه جوره با ما راه اومد. یکی از دوستای شوهرم وام گرفته بودن و گفتن به پولش نیاز ندارن، خودش پیشنهاد داد وام رو ما برداریم و ما در اوج ناباوری خونه ای ۹۵ متری و نوساز رو ما با ۵ میلیون رهن و ماهی ۱۵۰ هزار تومن تونستیم اجاره کنیم. (اینو اول بگم که شوهر من آدمی بوده که در تمام مراحل و شرایط زندگیمون فقط و فقط به خدا توکل میکنه و بسیار رابطه ی خوبی به لطف خدا با اهل بیت علیهم السلام دارن.) سال اول من دانشجو بودم و شرایط بارداری نداشتم. توی سن ۲۴ سالگی خدا به من یه گل پسر داد که کم کم شرایط بهتر شد و به لطف خدا هم چنان توی همون خونه بودیم تا سال ۹۳ و صاحب خونه هم اصلا اضافه نکرد اجاره رو. بعدش ما اومدیم توی خونه خودمون و همون سال دوباره باردار شدم و این بار هم خدا یه گل پسر به من هدیه داد. بچه های من تا چند ماهه اول بیخوابی شبانه دارن و گریه میکنن. اما من و شوهرم چون هدفمون این بود که نسل بچه شیعه باید ادامه داشته باشه صبر کردیم. نه اینکه خسته نشدیم. ولی وقتی هدف ارزشمند باشه به لطف خدا سختی ها آسون میشه. گل پسر دومم چهار ماهش بود که متوجه شدم خدا خواسته باردارم....🤕 من موندم با یه بچه ۵ ساله، یه بچه چهار ماهه و ویار بارداری. اونم توی شهر غریب هیچ کدوم از خانواده خودم و شوهرم هم نبودن.😞 خواهر شوهر عزیزم که همیشه با هم مثل خواهر بودیم😘 مجرد بودن... لطف کردن و اومدن کمک حال من و تا زمان زایمان کنارم موندن. بعد از ۹ ماه تحمل کردن شرایط سخت که یکیش بستری شدن توی بیمارستان بود و نزدیک بود جنین رو از دست بدم، دختر گلم به دنیا اومد.😍 حالا من بودم و یه پسر بچه ی شیطون و یه پسر بچه ای که فرق بچه کوچیک با عروسک رو نمیفهمید و یه نوزاد🤕 خدا کمک کرد و کم کم با گذشت زمان شرایط بهتر شد. انسان توانایی زیادی داره و خودش رو با شرایط وفق میده. زندگی سختی داره ولی اگه هدف بالا و مقدس باشه آسون و قابل تحمل میشه سختی.....🌹. خلاصه کم کم شرایط اقتصادی ما بهتر شد تا جایی که همسر جان تونستن یه کارگاهی راه بندازن و دست چندتا جوون رو بند کنند. کارش توسعه پیدا کرد و به لطف خدا تعداد نیروهاش روز به روز بیشتر شد. (همسرم همیشه میگن رمز موفقیتشون این بوده که همیشه توکلشون فقط به خدا بوده و در هر شرایطی سعی میکنن دل پدر و مادرشون رو شاد کنند و اونا رو از خودشون راضی نگه دارن. خمس مالشون رو همیشه میدن حتی اضافه بر مقدار سالانه مبلغی رو کنار میذارن که اگه جایی چیزی خوردیم که خمس مالشون رو نداده باشن مشکلی نباشه و خرجی دادن برا اهل بیت علیه السلام...)🌹🌹🌹🌹 دخترم چهار سالش بود و من شرایطم بهتر شده بود و فرصت داشتم یه کم برا خودم وقت بذارم. از طرفی من سه تای قبلی رو سزارین شده بودم و همه میگفتن دیگه کافیه. اما من به چیز دیگه ای فکر میکردم. اینکه یه سرباز اضافه کنم به سربازای امام زمانم. رفتم دکتر و چکاب و .....گفتن مشکلی ندارم با امید به خدا اقدام کردم و باردار شدم ولی متاسفانه قلب جنین تشکیل نشد و بچه توی هفته ۶ سقط شد...😭 اینقد گریه کردم که خدا میدونه. حالا نمیدونم اونایی که بچه ی سالم رو خودشون با دست خودشون سقط میکنن چطور میتونن با این قضیه کنار بیان.😞 دکترم گفتن تا شش ماه باید صبر کنی. بعد اگه بخوای اقدام کنی. بعد از شش ماه دوباره باردار شدم و بعد ۹ ماه تحمل کردن شرایط بارداری و بچه داری، البته موقع بارداری های دوم و سوم قند بارداری داشتم اما برا چهارمی به لطف خدا هیچ کدوم رو نداشتم. بالاخره دخترم به دنیا اومد، اونم با عمل سزارین و بدون مشکل. حتی بعد عمل به دکتر گفتم شرایط من چطوره گفتن برا بارداری بعدی هم مشکلی نداری،با اینکه هر چهارتاشون سزارین بودن. الان من، یه مادر ۳۶ ساله با چهار بچه سالم هستم به لطف خدا و ان شاءالله صالح. پسرها ۱۲ ساله و ۷ ساله و دختر ها ۵ و نیم ساله و چهار ماهه... نمیگم همیشه آرومن و مشکلی نیست و همه چی گل و بلبله ولی انسان موجودی توانمنده و خودش رو با شرایط وفق میده. از نظر مالی هم وقتی خدا ضامن شده سندی بالاتر از آیه ی قرآن داریم مگه؟ من خودم به عینه دست خدا رو توی زندگیمون دیدم که هر کدوم از بچه ها اومدن درِ رزق برامون بازتر شد الحمدلله. امسال مردای خونه عازم سفر اربعین هستن و خانومای خونه شرایطش رو ندارن. پا بند یکی از سربازهای حضرت حجت شدیم و جا نماندیم.🌹🌹🌹 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
⚠️مادرِ تمام بیماری ها... بچه‌هایی که بیکار باشند، از لحاظ تربیتی دچار آسیب می‌شوند و اصلاً تربیت آن‌ها ممکن نیست. بیکاری، مادر تمام بیماری‌هاست؛ در هر شهر و محله‌ای بیکاری بیشتر باشد، آسیب‌های اجتماعی نیز بیشتر خواهد بود؛ چرا که بیکاری، سرآغازی بر امراض روحی، اخلاقی و رفتاری است. لذا باید بچه‌ها تحت مدیریت تربیتی والدین باشند. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
نجف اشرف، نائب الزیاره هستیم. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
صاحبخانه خوب... 👈 "دوتا کافی نیست" آمادگی خود را برای اطلاع رسانی منازل خالی سراسر کشور که صاحبخانه های محترم قصد اجاره با قیمت مناسب تر به خانواده های چندفرزندی دارند، اعلام می دارد. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
با همسری که خیلی خوبه، ولی زود عصبانی می‌شه و توهین می‌کنه باید چه برخوردی کنیم؟ ✅ هیچ وقت نباید خوبیای همسرمون رو فراموش کنیم، چون باعث می‌شه انگیزه‌ای برا تحمّل عیبای همسرمون نداشته باشیم. ✅ شکر خوبیای همسرمون رو به جا بیاریم، حدّاقلش اینه که هر روز در پیشگاه خدای مهربون، با زبون بندگی ازش تشکر کنیم که همسری با این ویژگیای خوب به ما داده. ✅ در مقام عمل هم سعی کنیم حق این نعمتها رو ادا کنیم. یکی از موارد شکر عملی، تحمل کردن همین رفتارای اشتباه و عصبانیت‌هاست. ✅ اگه واقعاً دنبال اصلاح هستیم، نباید موقع عصبانیت به همسرمون تذکر بدیم. بهترین راه برا درمان عصبانیت، برخورد ملایم همراه با بردباریه. ✅ محبت، روحیۀ پذیرش اشتباه رو بالا می‌بره. به هیچ وجه عصبانیتای همسر باعث نشه که تو رابطۀ محبت آمیزمون چیزی کم بذاریم. ✅ همیشه نباید عصبانیت رو فقط یه مشکل اخلاقی بدونیم. بعضی اوقات هم این رفتار، ریشۀ پزشکی داره. مثلاً بعضیا تو مسئلۀ تغذیه به مزاج خودشون توجهی ندارن و غذاهایی رو مصرف می کنن که اعصابشون رو ضعیف می‌کنه، پس باید درمون بشن. 👈 توجه داشته باشین که بدون مداوای این بیماری، نکات مشاوره‌ای تأثیر مطلوب خودش رو نخواهد داشت. 📚 تا ساحل آرامش کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
📌اشتباه ترین کار ممکن... کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۸۰۰ بچه آخر خونه بودم و عاشق درس و مدرسه ...😊 دوتا خواهر دو تا برادر بودیم. همه ازدواج کرده بودن و سر خونه زندگیشون، مشکلاتی داشتن اما با توکل بر خدا و نذر و نیاز حل و فصل میشد.🤲 دیپلم رو گرفتم و منتظر جواب کنکور بودم اما خواستگار پشت خواستگار😵‍💫 منم راضی نبودم، چون دوست داشتم درسم رو ادامه بدم، مادرم هم میگفت درس بخون ولی پدرم اصرار داشت زودتر سر و سامان بگیرم. بلاخره از خواستگارهای جور وواجور و با مشاغل خوب اما ایمان متوسط به یکشون جواب مثبت دادم.👩‍❤️‍💋‍👨 همسرم رو بر خلاف دیگران خیلی دوست داشتم. عاشقش بودم، با اینکه پولی نداشت که برام چیزی تهیه کنه در دوران عقد یا کادویی چیزی بخره اما من اصلا سخت نمیگرفتم. چند ماه از عقدمون گذشت و با کم صبری ها و بد اخلاقی های همسرم روبرو شدم، همش دنبال چالش بود و این خیلی آزار دهنده بود. متاسفانه خانواده ایشون هم هیزم به آتش درونش می ریختن و من بسیار اذیت میشدم، اما اصلا به خانواده م چیزی نمیگفتم و مرتب به همسرم مهربانی میکردم و در مقابل بی قراری هاش صبوری میکردم.😌 چون واقعاً دوستش داشتم و دلم نمی‌خواست از دستش بدم. البته ایشون هم دوستم داشت اما آدم بسیار حساس، کم صبر و....بود. خلاصه گذشت و ما به زور بعد از دو سال رفتیم سر خونه زندگیمون😍❤️ چالش های زیادی گذرونیدم اما روز به روز عاشق تر می‌شدیم. همسرم صبوری منو و عشق منو میدید پشیمون از دوران نامزدی و پنج سال از ازدواج مون که به سختی گذرونده بودیم. خلاصه که بعد از هفت سال بلاخره راضی شد، بچه دار بشیم، یه سال صبر کردیم تا خداوند پسر زیبایی رو بهم هدیه داد. با اومدنش آرامش خونه بیشتر شد البته همچنان همسرم آدم حساسی هست و اصلا عوض نشد که نشد. بچم پنج ساله شد و من جرات نمی‌کردم به همسرم تقاضای بچه بعدی رو بکنم چون اصلا اجازه نمی‌داد، به اهل بیت و شهدا متوسل شدم که دهنش بسته شد و دوباره باردار شدم البته پسر اولم ده ساله شده بود ولی بازم شکر که اجازه داد و شد 😊 هم خودم و پسرم خیلی خیلی خوشحال بودیم و بی صبرانه منتظر اومدنش که پاییز به جمع سه نفر ما اضافه شد. اما من بازم راضی نبودم و دلم کوچولو میخواست😁 پسرم دو ساله بود که با ترسو لرز شروع کردم و از همسرم نی نی خواستن اما نه که نه. منم باز به اهل بیت توسل کردم و با کمال تعجب شوهرم راضی شد اونم تو دوران کرونا😳 باورم نمیشد خیلی زود باردار شدم و پسر سوم هم در بهار زیبا به دنیا آوردم😊 همه از بارداری و زایمان سوم من متعجب بودند، چون اخلاق همسرم رو میدونستند و مطمئن بودند که راضی به بچه نمیشه😄الان هم به دنبال اینم که برای فرزند چهارم رضایت بده اما میدونم که بازم از دست من روسیاه کاری برنمی‌آید و باید بسپرم به دست اهل بیت علیهم السلام☺️ توی این سالها فراز و نشیب زیاد داشتم اما بگم که توکل کردم به خداوند، تمام تلاشم رو کردم که طلاق نگیریم (بارها همسرم منو تا دم در دفتر طلاق برد) و زندگیم رو آرام کنم که الحمدلله موفق شدم. از همه همسران بخصوص زوج های جوان می‌خوام که زود از زندگی دلسرد نشن، توکلشون به خداوند رزاق باشه و از اهل بیت مدد بگیرند. زندگی دنیا پرا از سختی هستش فکر نکنیم اگر زود طلاق بگیریم دیگه همچی بر وفق مراد ما میشه و هر روزمون بهتر از دیروز مونه، واقعا اینطور نیست، سختی زندگی تون به یه نحو دیگری براتون رقم میخوره. یه نصیحت خواهرانه هم به عزیزانی که برای جنسیت فرزند زخم زبان میزنن عرض کنم که نکنید این کارو، دل کسی رو میشکنید که حامل یه فرشته هستش... اگر سفر اربعین رفتید بعد از دعا برای ظهور، برای ما هم دعای عاقبت بخیری کنید.🌺🍀 التماس دعا یا علی کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌وارونه جلوه دادن اقدام مثبت وزارت بهداشت در حوزه غربالگری، توسط مافیای هزارمیلیاردی و شبکه های معاند خارجی... کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
📌زباله ی زندگی... شما مغازه‌های کیف فروشی زنانه را دیده‌اید که چقدر قشنگ کیف‌ها در آنجا آویزان شده‌اند، اما در آن را که باز می‌کنید، می‌بینید داخل آن پر از کاغذ و روزنامه باطله است. وقتی شما کاغذهای باطله را بیرون می‌ریزید، کیف‌ها هم از آن قواره و شکلی که دارند می‌افتند. ولی وقتی که همین کاغذهای باطله را مچاله می‌کنید و در کیف فرو می‌برید، کیف شکل می‌گیرد. خشم و عصبانیت هم زباله زندگی است، وقتی آن را بیرون می‌ریزیم و بروز می‌دهیم خودمان زشت می‌شویم و از قیافه انسانی می‌افتیم، دیده‌اید کسی که عصبانی می‌شود چهره‌اش زشت می‌شود ولی وقتی همین خشم را به خاطر خدا فرو می‌برید شمایل انسانی پیدا می‌کنید. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
زیر قبه امام حسین علیه السلام... کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
📢 فراخوان کانال «دوتا کافی نیست» 💥طرح به اشتراک گذاری تجارب شما می‌تونید زندگی خودتون رو برای ما بفرستین، تا بقیه هم استفاده کنن... قطعا شما تجربیاتی دارید که تو هیچ کانال و کتابی پیدا نمی‌شه... ✅موضوعات مورد نظر: با تولد فرزندان زندگی مشترک پر از نشاط و هیجان میشه، حضور بچه ها، تجربیات و نکات ارزنده ای رو برای پدرها و مادر ها به ارمغان میاره، که می تونه برای سایرین جالب و شنیدنی باشه واکنش ها و عکس‌العمل های مثبت و منفی سایرین نسبت به فرزندآوری، نیز می تونه، عبرت آموز و قابل تامل باشه کم نیستند، مادرانی که برای مراقبت و توجه و محبت بیشتر به بچه هاشون، از کاری که داشتند، چشم پوشی کردند. و یا هم زمان با اشتغال، از فرزندان خود مراقبت و نگهداری کردند. از مادرانه هاتون برامون بنویسید. برای برخی از جوانان، ازدواج به موقع و آسان، به یک رویا تبدیل شده، اما مطمئنم، کم نیستند کسانی که با توکل به خدا و با چشم پوشی از برخی رسومات، ازدواج ساده و موفقی داشتند. با اشتراک گذاری تجربیات خود، کمک کنید تا این موضوع برای سایرین باور پذیرتر بشه قطعا یکی از عوامل مهم و اثرگذار در تعداد فرزندان هر خانواده، فرهنگ و سبک زندگی حاکم بر خانواده هاست. خانواده های چندفرزندی با به اشتراک گذاری تجارب خود در این حوزه، می تونن الگو و راهگشای سایرین باشند. در مسیر تربیت صحیح فرزندان، تجارب ناب و ارزشمندتون رو با ما به اشتراک بگذارید. از بایدها و نباید ها که در این مسیر به کار گرفتین برامون بنویسید. دورانی شیرین و خاطره انگیز، که با سختی های خاص خودش همراه است. از احساسات خود در این دوران برای ما بنویسد. از نکات کلیدی و کاربردی که دوران بارداری رو لذت بخش تر و راحت تر می کنه. از لحظات شیرین که باخبر شدین، به زودی مادر خواهید شد، بنویسید. سالانه بیش از ۲۵۰ هزار سقط جنینِ غیر قانونی در کشور اتفاق می افته، با بیان تجربیات و شنیده ها ی خود، به کاهش آن کمک کنید. متاسفانه آزمایش های غربالگری که در دوران بارداری انجام میشه، در ایران به صورت افسار گسیخته انجام میشه و برای مادران با استرس های زیادی همراه است. و بعضا به سقط جنین غیر قانونی ختم میشه. تجربیات خود را در این زمینه با ما به اشتراک بگذارید. با توجه به شرایط اقتصادی حاکم بر جامعه و کاهش قدرت خرید مردم، مدیریت صحیح درآمدها و هزینه ها، امری اجتناب ناپذیر است. به کدام یک از نیاز های خود اولویت میدهید؟! صرفه جویی در هزینه‌ها، با وجود داشتن چند فرزند چگونه امکان پذیر است؟! چگونه فرزندانی قانع و مقتصد تربیت کنیم؟! ✍متن ارسالی: 🔸جامع و کامل و کاربردی باشه 🔹قابل پخش باشه😊 🔸در ابتدا یادداشت، هشتگ مربوط به موضوع نوشته بشه ⬅️ نکته: تجارب شما میتونه هم باشه هم ! 👈 آیدی ارسال تجارب: 🆔 @dotakafinist3 🆔 @dotakafinist3 🌺 با ما همراه باشید. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۸۰۱ من تنها فرزند خانوادم هستم و بسیار بسیار علاقه مند به درس و تحصیل. برخلاف تصور همه و حتی خودم در سن ۲۰ سالگی وقتی دانشجو ترم ۶ بودم، عقد کردم، با اینکه خواستگار از شهر خودم اصفهان زیاد داشتم با پسری از آذربایجان ازدواج کردم که ایشون هم فقط یک خواهر دارن. مادر من ملاکها و معیارهای اخلاقی زیادی برای همسر من در نظر داشتن و به جنبه مالی زیاد توجهی نداشتن. خب از نظر فرهنگ و رسوم با خانواده همسرم بسیار تفاوت داشتیم و داریم اما من از اول فکرم زندگی ساده بود و هست. بر خلاف تصور همه که فکر میکردن من چون تک دختر هستم اهل تجملاتم و سختگیری☺️ ما برای آشنایی بیشتر دوماه عقد موقت داشتیم و تو این مدت مادرم حسابی همسرم رو گزینش کردن. همسرم نظامی بودن (و هستن☺️) و تو شهر ما سال آخر دانشگاه بودن ولی به درخواست مادرم خوابگاه نمیموندن و حدود دوماهی تو خونه ما تو یه اتاق طبقه بالا زندگی میکردن(البته من تو این مدت شهرستان دانشگاه بودم) دوران عقد ما بخاطر درس من و البته مشکلاتی که پیش اومد حدود ۳ سال طول کشید. تو این مدت بخاطر دخالت اقوام همسرم به مشکلاتی برخوردیم اما به دلیل علاقه ای که به همدیگه داشتیم جوری برخورد کردیم تا اون دخالتها کم رنگ بشه. همسرم پس اندازی نداشتن، من هم سخت نگرفتم چون واقعا تو دوران مجردی هیچ کمبودی نداشتم که حالا با ازدواج اون کمبودها رو از همسرم بخوام، حتی حلقه ای ک من سرسفره عقد دست کردم یه حلقه نقره بود نه طلا☺️(بعدا با وام ازدواج حلقه طلا خریدیم) خب متاسفانه بخاطر دخالتهای اقوام همسرم، پدر و مادرشون هیچ کمک مالی به همسرم نکردن و البته که من اینطور راحت بودم، دوست داشتم همه چیز رو همسرم برام فراهم کنه اما در این بین مادرم خیلی از نظر مالی هوامون رو داشتن. ما برای عروسی حتی پول مشهد رفتن هم نداشتیم و به یه سلام از دور به آقا قناعت کردیم😍 فقط دو روز شیراز رفتیم و برگشتیم. من خرید عقد هیچ چیز از همسرم نخواستم (خب البته با مخالفتهایی از سمت مادر و پدرم مواجه بودم) ایشون نه خونه داشتن نه ماشین (هنوزم نداریم😂) ما زندگیمون رو تو منازل مسکونی ارتش شروع کردیم. همسرم بعد از اتمام دانشگاه از اصفهان به شهرضا منتقل شد و اونجا یه منزل مسکونی ارتش بهش دادن. زندگی ما خیلی عجیبه و من دوست داشتم تجربیاتم رو بگم شاید برای کسی مفید باشه😊 من دانشجو بودم شهرستان و همسرم تصمیم گرفت پدر و مادر من رو ببره پیش خودش شهرضا تا تنها نباشه و این شد که از اول زندگیمون ما چهارنفری باهم زندگی کردیم. من هیچ جهیزیه نخواستم هرچند مادرو پدرم خیلی ناراحت بودن و تمکن مالی داشتن اما من اصلا نخواستم و ما حتی الان هم با همون وسایل خونه مادرم زندگی میکنیم و اگر هربار وسیله ای ضروری بخوایم تهیه میکنیم. من برای ارشد درس میخوندم و خب با رتبه ۲۰ رشته سم شناسی پزشکی قانونی قبول شدم. اون سال دانشگاه اصفهان ورودی نداشت و من به ناچار دانشگاه اهواز رو انتخاب کردم. خب شانسی که آوردم سال اول به خاطر کرونا دانشگاه مجازی بود اما از سال بعد حضوری. هنوز دوماهی از رفتن به اهواز نگذشته بود که متوجه شدم باردارم. وقتی برگشتم خونه با همسرم رفتیم آزمایش و بعدش دکتر و ..خلاصه تو سونوی سه ماهگی فهمیدم من بجای یکی، سه قلو باردارم😌(از طرف مادری ارث چندقلوزایی داریم) دکتر بهم گفت باید استراحت مطلق و سرکلاژ باید بشی. این شد که از دانشگاه مرخصی تحصیلی گرفتم و افتادم دنبال انتقال به اصفهان (چون قانونش هست که به مادران چندقلو انتقال بدن، خب متاسفانه دنشگاه اهواز با من همکاری نکرد و پرونده من هنوز بازه بین مرخصی و انتقالی 😭🥺) مدت بارداری خیلی خیلی سخت گذشت چون من فقط برای حمام و دستشویی از جام بلند میشدم و ماهی یکبار چکاب دکتر، سختی کار اومدن از شهرضا به اصفهان بود چون محل کار همسرم اونجا بود. خداروشکر مادرم تمام لحظه ها کنارم بود و این قوت قلبی بود برام. اون روزها به سختی گذشت و من با زایمان اورژانسی سه قلوها رو دنیا آوردم 😍😍واقعا شیرینیه خاصی داره داشتن شون (هرچند سختی زیادی داره )🤪🤪 ادامه در پست بعدی... کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۸۰۱ امیر علی، امیرطاها و نفس❤️ فرشته هایی بودن که باهم اومدن. هرچند من با اومدنشون درسم رو که همه علاقم بود رو از دست دادم. هنوز ۷ ماهشون تموم نبود که متوجه شدم دوباره باردارم و واقعا از ته دل ناراحت بودم. هم خودم، هم همسرم تصمیم گرفتیم سقطش کنیم. حتی داروهاش هم تهیه کردیم اما وقتی مادرم مطلع شدن ما رو منصرف کردن. الان سه قلوها تقریبا یکسال و چهارماهه هستن و امیرحسین ۲ ماهه (من بخاطر شرایط جسمی و روحی بدم، افسردگی گرفتم و از خدا میخوام بیش از قبل کمکمون کنه تا این سختیها بگذره )🥺 خواستم به دوستان خوبم بگم، میشه زندگی رو خیلی خیلی ساده گرفت (میشه تو سن مناسب ازدواج کرد، میشه مراسم نگرفت، میشه جهیزیه نگرفت، بخدا همه اینا میشه. من اعتقادم اینه یه سری از فرهنگها غلطه و باید خودمون تغییرش بدیم) من با وجود اینکه تک دختر بودم و پدرم تمکن مالی دارن نه عروسی گرفتم نه جهیزیه نه حتی سیسمونی☺️ میبینین که شد و تونستم مقابل یه سری رسومات غلط بایستم 💪💪 ما برای سه قلوها سیسمونی نخریدیم و با همسرم تصمیم گرفتیم هر ماه با بزرگ شدنشون بببنیم چه وسایلی لازم دارن تا بخریم.😍 نشون دادن جهیزیه و سیسمونی و چشم و هم چشمی فقط زندگی رو به خودمون سخت میکنه. اینو باید بگم که ما زمان عقدمون بخاطر علاقه زیادی که به بچه های یتیم داشتیم، چهارتا دختر و پسر معنوی از کمیته امداد به سرپرستی گرفتیم و برکتش رو تو زندگیمون احساس میکنیم و به تازگی هم بعد تولد امیرحسین دوتای دیگه رو اضافه کردیم ❤️❤️ و در واقع الان ۱۰ تا بچه داریم.😍 الان با وجود اینکه نه خونه داریم نه ماشین 😊 با همه سختیها و خوشیها، با همه بالا و پایینها، کنار هم موندیم و هم من، هم همسرم خوشحالیم که با پدر و مادرم زندگی میکنیم و اونا کمک حالمون هستن 🙏 بتازگی هم خونه پدر مادرم رو تغییر کاربری به آموزشگاه صنایع غذایی دادم و ازین بابت خیلی خوشحالم. اگه برگردم به عقب دوباره همین مسیر رو انتخاب میکنم. زندگی هنوز جریان داره 💪💪 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
در سفر اربعین، برای کمک به مادران بچه دار چه کنیم؟! هرجا تو شرایط سخت، دیدیم مادری با بچه یا بچه‌هاش حضور داره، جلوی خودمون رو بگیریم و با دلسوزی، این افاضه رو نفرماییم: «وااای🥺 بچه هلاک میشه که، کاش با بچه نمیومدین!» اگر میتونیم کمکی بکنیم، بکنیم. اگر نه، سکوت مون بهترین کمکه!! (حالا که اومدیم! با یه عقل و منطقی این تصمیم رو گرفتیم که بیایم! همون که شما رو دعوت کرده، ماروهم کرده… اصلا با وجود همه سختی‌های ظاهر، یه و برکاتی تو سفر ما هست که شاید تو سفر شما…) 〰➖〰➖〰➖〰➖〰 تو صف ورودی حرم اباعبدالله، درحالی که پسرم بغلمه در شرایط راحت: خانومه: وای خانوم مواظب بچه‌ت باش! من تو دلم: واقعاً؟ آدم باید مواظب بچه‌ش باشه؟ نمیدونستم! من بر لبم: استغفرالله... خدایا کمک کن تو این سفر هیچی به زائران امام حسینت جواب ندم.... جلوتر، تو صف تفتیش: خانومه: وای خانوم خب میدادی دست باباشون این یکی بچه‌تو. من: …… و خانومه: به راحتی خودش رو جلوی ما کشیده و تو صف میزنه… @hejrat_kon توصیه ها فقط همین یک مورد رو داره! همین، ما رو کفایت.... کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
ای رفیقان دوباره بردارید یک قدم‌ هم به جای جا مانده کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
🚨سود هزارمیلیاردی مافیای غربالگری در سال پدرام پاک آیین روز شنبه در گفت و گو با خبرنگار حوزه سلامت ایرنا، افزود: مطابق اطلاعات مندرج در سامانه های الکترونیک وزارت بهداشت از زمان اجرای قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت تاکنون، آمار تولد نوزدان دارای ناهنجاری هیچگونه افزایشی را نشان نمی دهد. وی گفت: مافیای غربالگری سلامت مادر و جنین را نشانه گرفته است و هر چند وقت یکبار واقعیت ها را تحریف می کند. پاک آیین گفت: تا پیش از ابلاغ قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت، غربالگری ناهنجاریهای جنینی برای تمامی زنان باردار بر خلاف سایر کشورهای جهان اجباری بود. این اجبار هم غیر علمی و هم برای مادر باردار استرس زا و پر هزینه بود و حتی در مواردی موجب سقط جنین سالم از سوی مادر باردار می شد. سخنگوی وزارت بهداشت افزود: شیوه قبلی غربالگری از استاندارد علمی برخوردار نبود و مثبت کاذب و منفی کاذب بالایی داشت؛ به این معنا که در بسیاری از موارد جنین سالم بود، اما آزمایشگاه جنین را ناسالم گزارش می کرد یا برعکس جنین ناهنجاری داشت، اما آزمایشگاه آن را سالم گزارش می کرد. پاک آیین، علت اصلی سوق داده شدن تمامی مادران باردار به سوی غربالگری را نه تأمین سلامت مادر و جنین بلکه بهانه ای برای افزایش حاشیه سود ذینفعان غربالگری دانست و تصریح کرد: ذینفعان غربالگری سالانه بیش از هزار میلیارد تومان سود مالی دارند و برخی از آنها دنبال سلامت مادر و جنین نیستند، بلکه نگران کاهش درآمدهای میلیاردی خود بوده و به همین دلیل واقعیات را تحریف می کنند. پاک آیین گفت: پس از ابلاغ قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت، جمعی از متخصصان و اعضای هیات علمی دانشگاهها در رشته های تخصصی مرتبط با هدف حفظ و ارتقای سلامت مادر و جنین دستور العمل ناهنجاریهای جنین را با استناد به تکلیف مندرج در این قانون تدوین کردند تا با استانداردسازی غربالگری از سقط جنین های سالم جلوگیری شود. سخنگوی وزارت بهداشت افزود: پس از اجرای قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت کار غربالگری و استانداردسازی، دقیق و علمی شد و از اقدامات تشخیصی متعدد، پر هزینه و غیر استاندارد تشخیصی جلوگیری به عمل آمد تا هزینه های سنگین آزمایش های غربالگری در غیر از موارد لزوم به خانواده ها تحمیل نشود و در مواردی که نیازی وجود ندارد، با آزمایش های تهاجمی مانند آمنیوستنز، جان مادر و جنین به خطر نیفتد. 💥نشر حداکثری کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۸۰۲ من متولد ۶۷ هستم و همسرم متولد ۶۴، پاییز ۸۶ تو دانشگاه فرهنگیان با هم آشنا شدیم. اسفند همون سال مادر همسرم تماس گرفتن با برا آشنایی بیشتر منتها چون خواهر بزرگتر داشتم، مادرم گفتن فعلا دست نگه دارید تا ببینیم خدا چی میخواد☺️ تا اینکه خواهر بزرگتر ازدواج کردن و نوبت من رسید😉 اسفند ۸۷ بود که اومدن خواستگاری و همه چی خوب پیش رفت و ۵ فروردین ۸۸ من و همسر عزیزم نامزد شدیم(به یادماندنی ترین بهار زندگیم) مثل همه زن و شوهرا من و همسرمم اوایل اختلاف نظراتی داشتیم ولی دلیل نمیشد بین مون کدورتی پیش بیاد. یادمه ۱ سال و نیمی از ازدواج ما نگذشته بود که همسرم گفتن خداروشکر هم کار داریم، هم خونه و هم ماشین حالا چی کم داریم؟منم گفتم جوجه کوچولو😁 و اینطور شد به فکر بچه دار شدن افتادیم. خداروشکر من مشکل خاصی نداشتم و همینطور همسرجان. البته قبل بارداری کلیه ی اقدامات پزشکی و تغذیه ای لازم رو انجام دادیم و خداروشکر همون ماه اول (یعنی اسفند معروف 😂) اسفند ۸۹ بارداری من مثبت شد(۲۲ سالم بود) و در کمال ناباروری بتا خیلیییی بالا بود و من دوقلو باردار بودم. سیناجان و سپهرجان من ۴۰ روز زود به دنیا اومدن و به جای ۲۸ آذر ؛ ۲۵ آبان پا به دنیا گذاشتن. البته ناگفته نماند ۲۰ روزی تو دستگاه بودن و خیلییییی سخت گذشت ولی گذشت. مادرشوهر و خانواده ی شوهر خیلییی کمک حالم بودن، طوری که مادرشوهر عزیزم تا یک‌سالگی بچه ها پابه پای من در تمامی مراحل یار و مدد حال من بود (خیر دنیا و آخرت نصیبشون بشه الهی) ناگفته نماند ترم آخر کارشناسی ادبيات بودم که باردار شدم یعنی دو روز تو مسیر دانشگاه که دوساعتی با شهر ما فاصله داشت و ۴روز پایانی تو مسیر مدرسه و خدمت تو مناطق روستایی. ولی حواسم خیلی جمع بود و خیلی مراقب خودم بودم. سال ۹۸ که گل پسرام تقریبا ۸ساله بودن، کنکور ارشد شرکت کردم و قبول شدم، با رتبه عالی و تو عرض کم تر از دوسال ارشدمو گرفتم البته با کمک ها و حمایت های شبانه روزی همسرم. من و شوهرم عاشق هم هستیم البته تو مسیر پرپیچ و خم زندگی ما هم بالا و پایین زیااااااد داشتیم ولی قربون خدا برم من؛ که خیلی خیلی هوای زندگیمو داشته و داره و مطمئنم تا ابد هوامونو داره ❤️ همسر من آدم فوق العاده کاری و منظم و با برنامه ای هست.هیچ کاری رو بی حساب و کتاب انجام نمیده، به همین خاطر همیشه خیالم از زندگی راحته چون دلم قرصه به این مرد که خدا نصیبم کرده. زندگی من همینطور داشت با موسیقی گوش نواز عشق و دوست داشتن می‌گذشت تا اینکه دوباره همسرجان هوس جوجو کردن😅 چون سر بزرگ کردن سینا و سپهر عزیز خیلی اذیت شدیم و کمی هم خسته(دوقلو بزرگ کردن خداوکیلی خیلی سخته دوستان) کلاً بی خیال بچه شده بودیم. ولی کم کم احساس کردیم زندگی ۴نفره ی ما کمی یکنواخت شده و باید دوباره شارژ بشه😉 تا اینکه بهار ۱۴۰۰ به فکر بچه دار شدن دوباره افتادیممممم. خرداد ۱۴۰۰ رفتم پیش فوق تخصص زنان و زایمان خانم فاطمه خان محمدی؛ دکتر من تو بارداری اول هم ایشون بودن. گفتن چون تمام این ۱۰ سال IUD داشتی بایستی یه مدتی به رحم استراحت بدی تا ریکاوری بشه. یه چند ماهی با رعایت تغذیه و ورزش و کنترل وزن ( برای داشتن بارداری موفق رعایت این نکات لازم و ضروریه)گذشت و بچه ها خوشحال از تصمیم ما هر روز و شب میپرسیدن مامان پس کی معلوم میشه نی نی دار میشیم یا نه؟ منم میگفتم اندکی صبر سحر نزدیک است😅 چون یه ده سالی از بارداری اول گذشته بود، بعید میدونستم به این راحتیا باردار شم. ولی تقدیر جور دیگری بود...(الهی قربونت بشم خدا جون که همیشه بهترین‌ها رو برا من خواستی عاشقتممممم❤️😍) ۵ دی ماه بود که همسرجان گفتن فک کنم جوجو داره میاد، منم گفتم محاله به این زودی و بعد این همه سال (۳۴ ساله شده بودم☺️)همون روز سمت صبح(بدجورم سرما خورده بودم)رفتم آزمایش دادمو عصری دوستم پیام داد خانم خیلی مبارکه مثبته... از خواب پا شدم در حالیکه صدا گرفته و شدیییید سرما خورده پیام رو خوندم شوکه شدم یعنی به این زودی باردار شدم(شکرت خدا) به همسرم گفتم از ذوقش کف و دست و سوت و جیغ و.. 👈ادامه در پست بعدی کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۸۰۲ جواب آزمایشو بردم پیش دکترم، بتا رو که دید گفت عزیزم به احتمال زیاد دوقلو بارداری(مجدد) چون عدد بتا خیلی بالاست. منم گیج و منگ و شوکه و نگران و هیجان زده و مات و متعجب... خانم دکتر گفتن یه ۲۰روز دیگه برو سونوی اول برا تشکیل قلب اونجا مشخص میشه دوقلوعه یا نه؟! برگشتیم خونه شوهرم به گل پسرا گفت شاید دوقلوعه نفری یدونه نی نی بهتون میرسه 😂😂 اونام خوشحااااااال و شاد و بزن و بکوب... ولی من خیلی نگران و مضطرب🥺(نه اینکه ناشکری کنم نه اصلا ابدا فقط میدونستم چه راه پرفراز و نشیبی جلو پامه) موعد سونو رسید و دکتر سونوگرافی گفت مبارکه دوتا قلب ناز و کوچولو اینجا داره به مامان سلام میده😳 منم هاج و واج یعنی دوقلوعه؟؟؟!!!! شوهرم منو دید و بهش گفتم. در کمال خونسردی گفت خداروشکر من فک میکردم ۳ قلوعه باشه.دو قلو راحته😅 اون شب تا صبح بیدار بودم و به چیدمان خدا فکر می کردم و مدام میگفتم جلّ جلاله🌸 صبحش بچه هارو فرستادم مدرسه؛ خودم روز کاریم نبود (چهارشنبه ها نمی‌رفتم مدرسه) همسرمم کمی نگران حال من اون روز نرفت مدرسه. گفت بیا دوتایی یه صبحونه ی خوشمزه بزنیم. تخم مرغ رو زد ماهیتابه دوزرده بود، با خنده بهم گفتیم اینم که دوقلوعه😆 بله دوستان من باردار بودم اونم دوقلو و جالب اینکه بازم پسر (تکرار تاریخ شیرین زندگی برای من) تو این بارداری هم همه ی موارد رو خیلی رعایت کردم تا به مشکلی برنخورم‌‌. خداروشکر و با کمک دکترم و تجویز آمپول و قرص های خاص تونستم آقا محمدرضا و آقا عليرضا رو تا ۳۹ هفته تو وجودم نگهشون دارم و این دو دلبند و نور چشمی ها ۲۸ مرداد ۱۴۰۱ (۲۲ محرم) به دنیا اومدن 😍😍❤️ راستی عید همون سال یه تصادف تقریبا شدیدی ما کردیم و منم تو ماشین بودم(۵ماهه باردار بودم ) نذر کردم یا امام رضا بچه هام سالم باشن و من یه عشق تو اسمشون رو میذارم محمدرضا و عليرضا. من به فدای تو امام رضاجان 🌹 بله دوستان خداوند خیلی مهربان و بخشنده است، کافیست با عشق و ایمان صدایش بزنیم، قطعا جوابمان خواهد داد بچه های من هر ۴تاشون تمااام زندگی من و باباشونن. والحمدالله در تمام این سالها و روزها برکت از زندگی ما جاری و ساریست ان شاءالله هر که طالب بچه ست خداوند دلش رو روشن کند. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075