eitaa logo
دوتا کافی نیست
46.6هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
31 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
سهم خدا در تربیت... در تربیت اولاد، آنچه را که در حد قدرتتان است، انجام بدهید و برای آن قسمتی که خارج از قدرتتان است، اصلاً نگران نباشید و کار را به خداوند بسپارید. گاهی مثلاً شما با برادرتان سر تخت را می‌گیرید و در تابستان آن را در حیاط می‌گذارید. اگر او آدم سالم و قوی و فعالی باشد، شما نگران آن سرِ تخت که او گرفته، نیستید؛ چون می‌دانید که او چاپک است و قشنگ می‌تواند ببرد؛ بلکه نگران این طرفی هستید که خودتان گرفته‌اید که مبادا پایتان بلغزد و به زمین بخورید. آن سرِ تربیت را خدا گرفته و هر قسمتی که شما نمی‌توانید و از عهده‌تان خارج است، سهم خداست. شورِ آن قسمتی را نزنید که خدا گرفته؛ بلکه شورِ آن قسمتی را بزنید که خودتان گرفته‌اید. نگران ناتوانی‌های خودتان نباشید؛ بلکه نگران توانایی‌های خودتان باشید. آن چیزی که می‌توانید و برایتان ممکن است را اگر نکنید، برایتان خطرناک است؛ اما آن چیزی که نمی‌توانید، جزء وظایف شما نیست. اینکه خدای تعالی جزء وظایف شما نگذاشته یعنی چی؟ یعنی آن را جزء وظایف خودش گرفته و خودش عمل می‌کند: ((لا يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها)) @haerishirazi کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
تقاضای به اشتراک گذاری تجربه ی شیره به شیره شدن بچه ها... کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۸۲۱ بنده متولد سال ۶۱ در تهران هستم. در سن ۱۸ سالگی در حالی‌که همه فکر میکردن من میتونم یه دانشجوی رشته پزشکی باشم برای ادامه تحصیلات حوزوی راهی شهرستان شدم و به تعبیر خودم هجرت کردم😊. چون ترک کردن مادر و پدر و ۴ خواهر و یک برادر برای من که همیشه پیششون بودم واقعاً سخت بود ولی هدفم برام روشن و مقدس بود. سال ۸۱ با معرفی دوستان با همسرم آشنا شدم و بعد از یکی دو جلسه صحبت و آشنایی بیشتر با ایشون ازدواج کردم. همسری که باز به گمان خودم هدیه ای بود که خدا به خاطر هجرتی که از خانواده کردم به من عطا کرد. ایشون همیشه خواهان پیشرفت من در زندگی بود؛ کمکم کرد تا تحصیلاتم رو تا کارشناسی ارشد ادامه بدم؛ برای نوشتن پایان نامه از هیچ کمکی دریغ نکرد، موافقت کرد که به کاری که علاقه دارم (تدریس) مشغول بشم؛ خودش با صبر و حوصله رانندگی رو یادم داد و گواهینامه گرفتم و... سال ۸۳ اولین فرزند ما یعنی اولین دخترمون به دنیا اومد. مادر همسرم با اینکه خودش ۶ تا پسر داشت ولی باز هم دوست داست نوه هاش هم پسر باشن😄 ولی خب مصلحت ما رو خداوند جور دیگری تشخیص داده بود و در سه بارداری اولم سه دختر به ما عطا کرد. راستش من سرِ دختر دوم و سومم وقتی میرفتم سونوگرافی دوست داشتم جنسیت جنینم پسر باشه و وقتی میفهمیدم دختر هست کمی ناراحت میشدم ولی همسرم همیشه دلداریم میداد و میگفت خدا صلاح ما رو بهتر میدونه یا ما ؟ سال ۹۳ برای بار چهارم باردار شدم. یکی از اساتیدم فرمودند روز اول محرم رو هم خودت و هم همسرت روزه بگیرید و نیت کنید که نام فرزندتون رو " حسین " بگذارید. ما این دستور العمل رو رعایت کردیم و روزی که برای تشخیص جنسیت جنین رفتم سونو و گفت جنین پسره هم خودم و هم همسرم خوشحال شدیم. سال ۹۴ اولین فرزند پسرم به جمع ما اضافه شد و بعد از اون در سال ۹۸ خداوند پسر دوممون رو بهمون عطا کرد. بدین ترتیب من در ۳۶ سالگی مادر ۵ فرزند بودم. ۳ دختر و دو پسر... همسرم غیر از شغل معلمی به کارهای دیگه هم مشغول بود. ولی خودش همیشه میگه روزی ای که خدا به ما میده از کار کردن من نیست از وجود بچه هامونه. یه اتفاق ناخوشایندی که در سال ۹۹ برای ما افتاد این بود که مادر همسرم و مادر خودم رو به فاصله ۲۰ روز از دست دادیم 😔 سال ۱۴۰۰ من در سن ۳۹ سالگی برای بار ششم باردار شدم. برامون غیرمنتظره بود. اطرافیان هم خیلی برخورد خوبی نداشتند. بماند که چه حرفهایی میشنیدیم ولی من همیشه قائل بودم که مادران ما بیشترین اجری که میبرن به خاطر فرزندآوری و فرزند پروَریشون خواهد بود. بله پرورش فرزند با مشکلات اقتصادی وجود داره و با مشکلات فرهنگی امروزه، خیلی کار سختیه و واقعاً جهاد فی سبیل الله هست. اولین بار که سونوگرافی رفتم، متوجه شدم که خداوند متعال دو تا فرشته کوچولو به ما هدیه کرده. همسرم از اینکه فهمید تو راهی مون دوقلو هست، خیلی خوشحال شد. در واقع به اراده الهی بیش از پیش یقین پیدا کرد. خلاصه در سال ۱۴۰۱ وقتی ۴۰ ساله بودم، دخترای خوشگل و نازنینم به دنیا اومدن و الان ۱ ساله هستند. به همسرم میگم سال ۹۹ دو تا فرشته از زندگی ما پر کشیدن به جاش خدا دو تا فرشته کوچولو نصیبمون کرد😊. زندگی ما در حال حاضر با ۷ فرزند سرشار از انرژی و نشاطه😍☺️ و اگر خدا فرزندان بیشتری رو هم بهمون عطا کنه شکرگزارش هستیم. بچه ها در کنار هم، محبت و کمک به همدیگر و مسئولیت پذیری رو یاد میگیرند. خیلی وقتها دختر ۱۰ ساله من خواهرهای دوقلوش رو نگهداری میکنه. باهاشون بازی میکنه. حتی حمام میبره و این مهارت رو داره که دوتاشون رو هم زمان می خوابونه 😅 یکیشون رو میگذاره روی پاش و دیگری رو توی بغلش با لالایی میخوابونه . دختر دومم در کارهای خونه فوق العاده کمک حالَمه. میخوام بگم اولاً ایمان داشته باشیم که خدا مصلحت ما رو بهتر میدونه و ثانیاً قرار گرفتن بچه ها در موقعیتهای این چنینی کمک میکنه کسب مهارت کنند برای زندگی آینده خودشون. خدای مهربون رو به خاطر فرزندان سالم و ان شاءالله صالح شاکرم. امیدوارم در تربیت نسل ظهور مورد عنایت اهل بیت علیهم السلام باشیم 🤲 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روزه اول ماه محرم... کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
بچه های من فاصله سنی شون ۲۲ ماه هست، به هر دوتا تا ۱۵ ماهگی شیر خودم رو میدادم. دکتر گفت در سه حالت باید شیر رو قطع کنی، یکی اینکه مزه شیر عوض میشه و خود بچه دیگه نمیخوره، یکی زیر دل، درد های شدید میگیری که احتمالا برای جنین ضرر داره و باید قطع کنی، یکی دیگه اینکه بچه با عرض معذرت دچار اسهال و استفراغ میشه، در هر کدوم ازین سه حالت شیر رو قطع کن،اگر هیچ کدوم ازین مشکلات پیش نیومد تا آخر بارداری میتونی شیر بدی. برای زایمان هم از قبل، هم منزل مادرم هم منزل مادر همسر یک شب بدون خودمون بچه رو گذاشتیم هم ببینیم راحت میمونه، هم موقع زمان زایمان که قطعا بخاطر تولد نوزاد جدید حساسیت هایی هست احساس اینکه بخاطر نوزاد اونو گذاشتیم کنار نکنه. البته بچه های شیره به شیره چون بچه بزرگتر تو سن کمی خواهر یا برادر دار شده حساسیت هاش خیلیییی کمه، حس مالکیتش آنچنان شکل نگرفته، هنوز کامل شخصیتش و استقلالش شکل نگرفته که فرد جدید وارد زندگیش میشه و اون تو ذهنش دنیاش رو از اول چند نفره میچینه برای همین راحت تر کنار میاد و میپذیره بعد از زایمان هم خیلی به رفتار اطرافیان برمیگرده از قبل هماهنگ کنند اگر جایی وارد میشن، همه نگاه ها و توجه ها به نوزاد نباشه، مثل قبل رفتار کنند بچه اول رو نه خیلی تحویل بگیرند نه کاملا بی توجه باشند. بچه کاملا رفتارها رو زیر نظر داره با تمام بچگیش، اگر معمولی و مثل سابق باهاش برخورد کنید اونم هیچ حساسیتی نشون نمی‌ده یک نکته مهم اینکه به بودن نوزاد تو بغل مادر عادت داره، هر روز از صبح تا شب نوزاد تو بغل مادره، شیر میخوره و.... واقع بینانه کنار میاد که مادر برای هردوی ماست اما در مورد دیگران نه مادر در طول روز در نگه داری نوزاد ازش کمک بگیره، حس مسئولیت پذیری بچه تقویت میشه،همچنین مهم بودن و مفید بودن برای هر انسانی لذت بخشه. مثلا کارهای کوچیکی مثل آوردن پوشک، پستونک، متکا، تکان دادن جغجغه برای بچه و.... و نکته آخر اینکه محلی رو برای خواب نوزاد در نظر بگیرن که در دسترس بچه نباشه چون بچه حتی اگر با نوزاد جدید مشکلی نداشته باشه ذاتن در موردش کنجکاوه، شاید بخواد به هر جای بدنش دست بزنه از غذای خودش بهش بده یا اسباب بازیش رو که سنگینه و...بده بهش پس حتما نوزاد یک جای خواب کاملا ایمن داشته باشه که دست بچه بهش نرسه تا اگر مادر مشغول کاری مثل نماز خواندن بود، خیالش راحت باشه. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
معافیت‌ و تخفیف مالیاتی فرزند سوم ابلاغ شد. رئیس سازمان امور مالیاتی معافیت‌های مالیاتی قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت و قانون بودجه امسال را ابلاغ کرد. طبق این قانون، استفاده از معافیت مالیاتی موضوع ماده ۱۸ قانون مذکور، مشروط به آن است که نرخ باروری شهرستان محل زادگاه پدر یا فرزند، بالای ۲.۵ نباشد. اشخاص مشمول برای هر یک از فرزندان سوم و هر تعداد فرزند متولد شده بعد از فرزند سوم (با رعایت شرط تاریخ تولد از ۱ /۸ /۱۴۰۰ و به بعد)، بدون اعمال محدودیت درخصوص تعداد فرزندان، به مدت ۳ سال به شرط تصویب در قوانین بودجه سنواتی می‌توانند از تخفیف مالیاتی موصوف، استفاده نمایند. tn.ai/2957271 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
خداوندا مرا اولاد بسیاری عطا فرما ✨که در راه حسینت، لشکری از خون من باشد 👌 «ما کوثریم و کم نمی شویم» کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
ازدواج های ماندگار... پيامبر اكرم ص اصرار داشتند دخترها و پسرها زود ازدواج كنند البته با ميل و اختيار خودشان. ما هم بايد در جامعه خودمان اين را رواج دهيم. جوانها وقتى از دوران جوانى خارج نشده اند، در همان حال گرمى و شور و شوق، بايد ازدواج كنند. اين برخلاف تلقى خيلى از افراد است كه خيال مى كنند ازدواج هاى دوران جوانى، ازدواج هاى ماندگار نيست! اگر درست صورت بگيرد، ازدواجهاى بسيار ماندگار و خوبى هم خواهد بود. ٢٣/١٢/٧٩ کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۸۲۲ دبیرستانی بودم و پر از عشق و علاقه به آینده و دانشگاه و پزشکی، توی رشته تجربی نفر دوم کل دبیرستان بودم و به آخرین چیزی که فکر میکردم ازدواج بود. اما گاهی دست تقدیر طور دیگه ای برات رقم می زنه که حتی فکرشم نمیکنیی. تا اینکه قسمت شد و خانواده همسرم اومدن خواستگاری. مثل همیشه از سلاح گریه استفاده کردم که من فقط میخوام درس بخونم و... خاله ام گفت حالا بذار بیان همین الان که نمیدیم ببرنت. اما بذار بیان و یه بار ببینش چیزی نمیشه... این حرفا همانا و عاشق شدن من همون اولین بار که دیدمش همانا جوری که وقتی آزمایش می رفتیم نذر کردم آزمایش مون مشکلی نداشته باشه. دیگه کار دل بود، تقصیر من که نبود. اسم همسرم حسین هست و من همیشه خوبی ها و مهربونی های همسرم رو مدیون امام حسین هستم چون واقعا از ته دل از آقا خواسته بودم هر موقع ازدواج کردم یه شوهر امام حسینی بهم بدن. دوسال عقد بودیم و چون راهمون دور بود خیلی بهمون سخت میگذشت ولی روز به روز بیشتر عاشق همدیگه میشدیم و با اینکه سال دوم یه سری مشکلات بین مون به وجود اومد و کار داشت به جاهای باریک کشیده میشد اما در کمال ناباوری خدا خواست و همه مسائل بین مون حل شد و باز امام حسین که عاشق شون هستم حسینم رو بهم برگردوندن. بخاطر مسائلی نشد برم دانشگاه ولی با اینکه زیاد مایل نبودم رفتم حوزه ولی فکرشم نمیکردم انقدر توی این مسیر بتونم خودمو پیدا کنم و به هدف هام برسم و نگاهم به جهان هستی و خداوند انقدر تغییر کنه. به هر حال با پشت سر گذاشتن تموم مشکلات سال ۹۰ عروسی کردیم و زندگی مشترک مونو تشکیل دادیم. من انتقالی گرفتم و از قم به مشهد محل زندگی همسرم اومدم و درسم رو توی حوزه ادامه دادم. اما چون از پدر ومادرم دور بودم خیلی بهم سخت میگذشت و بعد از شش ماه به همسرم پیشنهاد دادم بچه دار بشیم ولی متاسفانه همسرم قبول نمیکرد و می گفت من خودم هنوز بچه ام بچه نمیخوام. (من و حسین هم سن هم بودیم و بعد عروسی هر دو بیست ساله بودیم.) به هر حال بعد دوسال و نیم و به اصرار پدر شوهرم بچه دار شدیم. از اونجایی که من عاشق امام حسین و بچه هاشون هستم به همسرم گفتم اسم دخترشون رقیه رو روی دخترم میذارم و دخترکم رقیه روز تاسوعای سال ۹۳ به دنیا اومد. بگذریم، انقدر رقیه خوب بود و آروم بود که نفهمیدم کی بزرگ شد. سه ساله که شد دوباره به همسرم گفتم بیا بچه دار بشیم. البته از بس رقیه شیرین بود، همسرم دوست داشت زودتر بچه ی دوم رو بیاریم اما از هرکی میپرسیدم میگفتن هم برای تو و هم برای بچه خوب نیست و حداقل سه سال فاصله سنی. نمیدونم اشتباه کردم یا نه ولی به هر حال تا سه سالگی رقیه صبر کردیم. ما خودمون سه تا خواهر بودیم و این بار که میخواستم بچه داربشم همه میگفتن اگه دختر بیاری مثل مادرت دخترزا میشی. امان از جهل و نادونی مردم. ولی از حق نگذریم چون برادر نداشتم خیلی پسر دوست داشتم. سال ۹۶ توی سفر کربلا رو به روی ضریح ایستادم و گفتم آقا بحق علی اصغرتون علی اصغر میخوام، بهم میدین؟ روز عاشورای سال ۹۷ علی اصغرم به دنیا اومد. همه چیز خوب و عالی پیش میرفت. با اومدن علی اصغر وضع زندگی مون خیلی تغییر کرد. وضعیت مالی مون خیلی خوب شد و ماشین مونو عوض کردیم، علی اصغر شش ماهه بود که دوباره کربلا رفتیم. خلاصه که همه چیز بر وفق مراد بود. اما ناگهان ورق برگشت. علی اصغر بهمن ماه ۹۸ یکسال و نیمه بود که آنفولانزای خیلی بدی گرفت. هر چقدر دکتر بردم، خوب نمیشد سرفه هاش. پسرکم خیلی زیبا بود و همه میگفتن بچه ات چشم خورده. دکتر گفت آزمایش و عکس از ریه بچه بیار و تشخیص عفونت خیلی شدید ریه رو داد. علی اصغرم ۲۰ روز توی بیمارستان بستری بود. هر چقدر چرک خشک کن و مسکن میدادن، تبش قطع نمیشد تا اینکه دکتر ها تشخیص دادن که باید فورا عمل بشه و عفونت از بدنش خارج بشه. تموم دنیا رو سرم خراب شد. آخه بچه یک سال ونیمه چقدر جون داره که عملش کنن؟ پشت در اتاق عمل خیلی گریه کردم، انقدر با امام حسین بد حرف زدم که.... گفتم آقا قرارمون این نبود. چرا من؟ چرا بچه من؟ من که تموم عمر اونطوری که شما میخواستین بودم، این چه مجازاتیه؟؟ و... ادامه در پست بعدی... کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۸۲۲ الحمدلله عملش بخیر گذشت. پنج روز توی آی سی یو بود که اون پنج روز، عین پنج سال گذشت برام. تمام روزهای بیمارستان یه طرف اون پنج روز یه طرف. خیلی روزای سختی بود. نمیدونم خدا چه صبری بهم داده بود که تحمل میکردم؟ به لطف خدا و اهل بیت بعد از بیست روز پسرکم مرخص شد. اما تازه امتحان اصلی من شروع شده بود. دقیقا بعد مرخصی علی اصغر اعلام قرنطینه شد و زنگ خطر کرونا توی ایران به صدا در اومد. پسر منم که بیمار تنفسی بود شرایطش حساس تر بود. دو سال تمام پسرم توی خونه بود. فقط برای چکاپ ماهانه دکتر میبردیمش بیرون و زمستون سال ۹۹ که خیلی آمار کشته های کرونا زیاد بود از مهرماه تا فروردین پسرکم حتی در خونه رو ندید. بعد اون همه سختی حالا باید توی خونه می موندیم. اون اوایل تنها سرگرمی بچه ها پشت بوم بود. چون خونه مون آپارتمانی بود و حیاط نداشتیم. انقدر دلشون میگرفت ولی فقط از پشت پنجره میتونستن بیرونو ببینن. مهمون اومدن یا مهمونی رفتن قدغن بود. انقدر اون روزا سخت میگذشت که فقط میشه گفت شنیدن کی بود مانند دیدن؟ تنها ستاره روشن توی شبهای تاریکم یاد امام حسین بود. فقط با گوش دادن به مداحی هاشون آروم میشدم‌. کم کم فکرم عوض شد و با خودم گفتم به چه حقی فکر کردی امام حسین این درد و رنج رو به پسرت دادن؟ مگه از خیر مطلق شر ساطع میشه؟ مگه از نور مطلق تاریکی منعکس میشه؟ امام‌ حسین کسی بود که بچه ات رو بهت برگردوند، علی اصغرت رو دوباره بهت بخشید، گفتم آقا ببخشید واسه همه بچگی هام... خوبی روزای سخت اینه که میگذره. هر کسی توی زندگیش یه جوری آزمایش میشه و آزمایش منم این بود. پارسال خیلی دلم درد میکرد و اصلا خوب نمیشد و بعد کلی آزمایش و آندوسکوپی و کولونوسکوپی تشخیص روده تحریک پذیر و ورم معده شدید داده شد. ثمره اون استرس ها و گریه ها وبی تابی ها این درد بود بازم خدارو صد هزار مرتبه شکر میکنم که خدای نکرده بیماری بدی نبود. الان از همه اون مسائل سه سال میگذره و انگار هیچ کدوم ازین گرفتاری ها وجود نداشته. خوبی آدمیزاد همینه که فراموش میکنه. الان هم که ۳۲سالمه کم کم به فکر بچه سوم افتادم ولی چون خیلی بارداری های سختی دارم از دیابت بارداری گرفته تا معده درد شدید و الانم که روده تحریک پذیر اضافه شده، خیلی دلم میخواد خدا بهم دوقلو بده که یه تیر و دونشون بشه و با یه بارداری صاحب دوتا بچه بشم. از همه شما عزیزانم میخوام برام دعا کنین و توی سخت ترین شرایط ایمان داشته باشین که ما صاحب داریم، ما خدا و اهل بیت رو داریم و همه روزهای سخت میگذره ولی این بچه ها هستن که شیرینی زندگی و برکت هستن و در آینده همدم و مونس ما خواهند بود. پس از فرزنداوری نترسین و همه چی رو به خدا بسپارین و برای منم دعا کنین که خدا فرزندان سالم و صالح بیشتری بهم عطا کنه. یا علی کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
آیا راهکاری برای راضی کردن همسر برای بچه دار شدن دارید؟! کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
📌جیک جیک مستون یا فکر زمستون... ؟! ما امروز مدرن فکر می‌کنیم و در تفکر مدرن، فرزند یک مزاحم است. در تفکر مدرن، من اصل را بر لذت خودم قرار می‌دهم و طبیعی است که بچه را نخواهم. من امروز وقتی نوشابه‌ام را می‌خورم روی قوطی‌اش نوشته‌اند: «در لحظه زندگی کن.» وقتی هر روز به ما دارند این نسخه را تجویز می‌کنند که «خوش باش و در لحظه زندگی کن»، این یعنی آینده‌نگری حرف پرت و پلایی است، فقط کیف این لحظه‌ات را ببر. این لحظه هم که تو و همسرت بدون دردسر با هم زندگی می‌کنید، همین دم را غنیمت بدانید. بر اساس همین منطق مدرن است که وقتی خانواده‌ای تشکیل می‌شود، چهار پنج سال اول کیفشان کوک است و حواسشان هست که اندامشان به هم نخورد. بعد هم که آن احساس‌ها کم شد، می‌آیند به سمت اولین فرزند، گاهی اولین و آخرین... حالا اگر بخواهند سمت دومی هم بروند به خاطر این است که جنسشان جور شود. کم اتفاق می‌افتد که این خانواده بیش از دو فرزند داشته باشد. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075