#سوال_مخاطبین
✅ پاسخ به سوالات شما...
#قناعت_و_سادهزیستی
#تقویت_سیستم_ایمنی
#افزایش_شیر
#غربالگری
#رفلاکس_و_آلرژی_کودکان
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
👌با تحریم استار باکس در عربستان، قیمت محصولاتش نصف شده ولی بازم کسی نمیخره
#فلسطین
#تحریم_کالای_اسرائیلی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#استاد_سیدمحمدحسن_قاضی
✅ باید با آن بسازی...
زمانی از دست یکی از مشکلات زندگی ام، که همیشه با آن درگیر بودم به تنگ آمده بودم و نمی دانستم چه باید بکنم. در آن هنگام پدرم را دیدم که نزد من آمد و گفت:
" این مشکل بخشی از سیر و سلوک است و خداوند آنرا مقرر فرموده است. باید با آن بسازی که برای رشدت لازم است."
📚کتاب عطش، ص ۳۵۷
#سختیهای_زندگی
#مشیت_الهی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
.
✅ حرف حساب...
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#تحصیل
#اشتغال
#سبک_زندگی_اسلامی
#خانواده_مستحکم
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#تجربه_من ۸۵۷
#فرزندآوری
#مادری
#سختیهای_زندگی
#مشیت_الهی
#رزاقیت_خداوند
#قسمت_اول
من متولد آذر ۱۳۵۸ هستم، در سال ۷۹ ازدواج کردم. تفاوت سنی کمی با همسرم داریم و این هم مشکلات خاص خودش رو داشت. دوران عقد سختی داشتم. خانواده همسرم بشدت اهل حرف و حدیث بی مورد بودند و خیلی بین ما رو به هم میزدند، همسرم هم چون خیلی کم سن بود، با اونها همراه میشد و من بشدت سر خورده شده بودم، سر هر چیزی فقط دعوا بود.
بالاخره این دوران که باید بهترین دوران زندگی یه دختر عقد بسته باشه، تبدیل شد به تلخ ترین دوران، هر وقت یادم میاد آشفته میشم با همه مشقت ها من راهی خانه بخت شدم و باز هم این دخالت ها و مشاجره ها با من ادامه داشت.
ما پنج خواهر و برادر بودیم و خانواده گرم و پر انرژی اما همسرم میگفت باید فقط تو خونه بشینی، خودش هم میرفت و آخر شب خسته بر میگشت.
منم واقعا خسته میشدم و میرفتم خونه پدرم چون اگر به حرف همسرم و خانواده اش بودم، تبدیل میشدم به یه آدم افسرده، حتی شروع کردم به درس خواندن ولی همسرم مخالفت کرد. بعد از یک سال و نیم درگیری، راهی دادگاه شدم ولی خودش با رفتن پیش مشاور، من و خانواده ام رو متقاعد کرد که اشتباه کرده منم چون بچه اول بودم و طلاق خیلی مذبوح بود، برگشتم سر زندگی.
تصمیم گرفتیم بچه دار بشیم که نشد با یه دوره کوچک درمان بالاخره من سال ۸۲ باردار شدم. خیلی دوران سختی بود بقول معروف آب هم توی دلم بند نمیشد. خیلی از نظر جسمی نحیف شده بودم تا اینکه از محل کارش به سفر کربلا مشرف شدیم، همش از امام حسین خواستم فرزندی سالم و صالح به من عطا کنه بعد از برگشت از سفر کربلا استراحت مطلق شدم تا اینکه فروردین ۸۳، آقا سید محمد حسین بدنیا اومد😍
خیلی سختی کشیدم، اورژانسی سزارین شدم و بشدت درد داشتم. هر وقت دست محمد حسین رو میگرفتم خیلی شل و بی رمق بود تا اینکه روز دهم دیدم دستهای بچه میپره، مادرم بردش حموم و چند بار این حالت تکرار شد😔 بردیمش بیمارستان و دکتر تا دید گفت تشنج کرده...
با کلی سختی آزمایش گرفتند و بستری شد گفتند در اثر کمبود کلسیم هست و هر چه کلسیم تزریق میشد، فایده نداشت. بیشتر افت میکرد بالاخره با تصمیم خودمون مرخصش کردیم. بردیم یه دکتر خوب آزمایش کلی داد و دوباره تشنج شروع شد.
خلاصه بردیم بیمارستان تو بخش آی سی ویژه نوزاد ها بستری شد. چند تا متخصص دیدنش و کلی آزمایش های گرون قیمت و سخت، خلاصه نتیجه شد عدم رشد غده پاراتیروئید...
تا یک سال تحت درمان و آزمایشات ماهانه بود و الحمدلله خوب شد. پسری بشدت زیبا و به شدت شیطون تا اینکه دیدیم خیلی اذیت میکنه و قادر به تکلم نیست تا فرصتی پیدا میکرد سرش رو به زمین میزد بردمش دکتر روانپزشک گفت حالت های بیش فعالی داره ولی تا زیر چهار سالگی نمیشه نظر داد.
خلاصه تصمیم گرفتیم بچه دوم رو باردار بشم که خیلی سریع هم این اتفاق افتاد و از طرف خانواده مورد سرزنش قرار گرفتم که با وجود همچین بچه ای و نداشتن خونه بچه میخواستی چکار!
حق هم داشتند، خیلی با من همراه بودند و اونها هم اذیت شدند، تا اینکه دکتر گفت باید استراحت مطلق باشی، جفتت سرراهی هست. گفتم نمیتونم، دکتر گفت مشکل خودته...
بالاخره با همه ی سختی ها، مهر ماه سال ۸۶ دخترم ملیکا سادات بدنیا اومد 😍 خیلی ذوق کردم و بشدت امیدوار شدم که با اومدن ملیکا، محمد حسین حرف بیوفته...
واقعا هم همینطور شد، البته ی حدود دو ماه محمد حسین رو گذاشتم مهد کودک، مربی مهد گفت خانم بچه شما مشکل داره، گفتم میدونم و به این خاطر آوردمش مهد، بشدت مقاومت میکرد که نره ولی با کلی درد سر این دو ماه تموم شد. خیلی خوب بود ولی مشکلاتش شدیدتر شد.
دوباره رفتم روانپزشک، کلی ام ار ای و نوار مغز و بررسی تشخیص بیش فعالی دادند بعد گفتند نه اوتیسم داره و ضمنا دو قطبی هست، خیلی گریه کردم ولی واقعیتی بود، نمیشد ازش فرار کرد کلی دارو های مختلف دادند. خلاصه سرتونو درد تیارم با وجود تمام مشکلاتی که محمد حسین داشت و کلی مشکل اقتصادی زیاد، زمان رفتن مدرسه شد.
سنجش هم تشخیص داد که باید بره مدرسه استثنایی، تصور اینکه با بچه های معلول ذهنی شدید یه جا بره، بشدت منو آزار میداد، چون مثل اونا نبود، سالم هم نبود.
فرستادن یه جای دیگه، بالاخره با دیدن اشک های من گفتند بصورت موقت بره مدرسه عادی 😊 انگار خدا دنیا رو به من داد، کمر همت رو بستم و باهاش از کلاس اول شروع کردم به درس خواندن، نه درس خواندن معمولی مثل یه معلم که به چهل تا دانش آموز درس میده، منم اینطوری باهاش درس کار میکردم چون ذهنش کشش نداشت ولی خیلی هم دوست داشت و تلاش میکرد. تازه میشد سطح یه دانش آموز ضعیف،از حق نگذریم معلم های خوبی داشت خیلی با من همکاری میکردند😊 منم پر از نیروی جوانی و عشق مادری تا اینکه اومدیم تهران...
ادامه 👇
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#تجربه_من ۸۵۷
#فرزندآوری
#مادری
#سختیهای_زندگی
#مشیت_الهی
#رزاقیت_خداوند
#قسمت_دوم
البته یه چند سالی بود بخاطر کوچک بودن خونه، رفته بودیم کرج و دوباره برگشتیم تهران با مشقت های فراوان وارد مقطع راهنمایی شد و دخترم هم به مدرسه رفت.
دختری باهوش و درسخون، یه مقدار اون هم بهش کمک میکرد تا اینکه همسرم بیکار شد و منم بخاطر فشارهای روحی که داشتم سردرد های شدیدی میگرفتم و قرص مسکن زیاد مصرف میکردم در نتیجه معده درد شدیدی به من عارض شد.
دنبال مداوا بودم که دیدم دو ماه هست پریود نشدم و چون روال من اینگونه بود اصلا شک به بارداری نکردم. رفتیم دکتر و به اصرار همسرم آزمایش دادم و در کمال ناباوری دیدم بله باردارم😳
خدا منو ببخشه شدیداً گریه میکردم و میگفتم باید سقط بشه اگه این هم سالم نباشه، چکار کنم. میگفتم بدنیا بیاد بدیم به یه خانواده مومن که خوب هم تربیت بشه اطرافیان هم حال روح منو میدیدن میگفتن باشه😜
تو این قضایا که شد کار برای همسرم جور شد و رفت عراق، خلاصه من موندم با دوتا بچه و کلی مسؤلیت و حال نامساعد روحی و جسمی
خیلی برای سقط هم اقدام کردم ولی نمیتونستم، از خدا خواستم توان بهم بده تا بتونم با این قضیه کنار بیام، چند ماه گذشت بهتر شدم ولی چون سزارین بودم دچار چسبندگی شده بود و این خیلی منو اذیت میکرد مثل الان هم آنقدر تشویق به فرزند آوری نبود.
بیمارستان های دولتی منو قبول نکردند و کلی هم با من بد رفتاری کردند. تا اینکه یه دکتری قبول کرد منو سزارین کنه و لوله هامو ببنده و ما دست خالی یهو بیمه تکمیلی جور شد و زودتر از اینکه دخترم بدنیا بیاد روزیش رو با خودش آورد.
خلاصه ۱۵ اسفند ماه سارا سادات عزیزم بدنیا اومد و یه تحول بزرگ تو زندگی ما، که شده بود سراسر ناامیدی بوجود اومد😊
این رو گفتم که همه بدونن با وجود اون همه سختی و رنجی که تو زندگی متحمل شدم، تونستم از این امتحان الهی سربلند بیرون بیام چون خیلی شرایط سختی داشتم از همه نظر...
خداوند خواست ما ماشین خریدیم، خونه بزرگ خریدیم و یه دختر شیرین زبون مهربون هم نصیبمون شد.
همه اینها رو از برکت وجود سارا میدونم البته هر بچه ای با خودش برکت و روزی میاره اما این فرق داشت، خداوند انگار یه پاداشی بهم داد.
الانم که اینها رو برای شما میگم، محمد حسین دانشجو هست، هر چند که باهاش بازم درس میخونم ولی خیلی خوب شده، ملیکا سال دهم تجربی و سارا هم کلاس دوم
هر چند مجال نبود بتونم اینجا همه چیز رو بگم که عزیزان متوجه بشن ولی سعی کردم مختصر و مفید بیان کنم.
خلاصه اینکه از وجود فرزند نگران نباشید، من این حرف امام خمینی ره تو گوشم هست که فرمودند از خدا فرزند صالح و سالم بخواهید، درسته پسر من مشکل داره که به برکت اهل بیت بسیار بهتر شده ولی تو راه مستقیم هست، نمازش رو میخونه، مقید به روزه و احکام دینی هست، هر چند به اندازه بقیه همسن و سال های خودش نیست از لحاظ فهم و درک ولی خوبه...
با خودم میگم شاید کاملا سالم بود، به راه بد می رفت. پس از خدا سپاسگزارم.
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#پیام_مخاطبین
✅ مادری....
#فرزندآوری
#مادری
#سختیهای_زندگی
#قدردان_نعمات_الهی_باشیم
#بازخورد_اعضا
#تجربه_من ۸۵۷
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هدایت شده از جورچین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚫 ادعای کذب برای فرار از تخلف
در حالی که مسئولان دانشگاه علامه طباطبایی ادعای تغییر زمینی با کاربری خوابگاهی به استاد سرا را رد کرده بودو با جوابیه ای آن گزارش ومطالبه را از اساس کذب دانسته بودند، اسناد ومستندات ادعای کذب مسئولان دانشگاه در گزارش فوق به تصویر کشیده شده است، به امید آنکه :
در دولت راستگویان بعضی از مدیران میانی با پذیرش اشتباه، تخلف ،وترک فعل، از این به بعد زمینه ی خانواده محور نمودن دانشگاه را فراهم کرده و به دنبال پاک کردن صورت مسئله نباشند.
#قانون_حمایت_از_خانواده
#خوابگاه_دانشجویی_متاهلین
#خانواده_محوری
کانال «جورچین»
https://eitaa.com/joinchat/4262265154C2f493c18cb
#سوال_مخاطبین
✅ سوالات شما...
لطفا تجارب شخصی خود را در زمینه سوالات مطرح شده با ما به اشتراک بگذارید👇
🆔@dotakafinist3
🆔@dotakafinist3
#مشاغل_خانگی
#وسواس
#سازش_بین_فرزندان
#ویار_بارداری
#بواسیر
#معرفی_کلاس
#وسایل_ساک_نوزاد
#مسئولیتپذیری_فززندان
#آندومتریوز
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#شهید_بلباسی
✅ عجب نصیحتی...
از طرف دانشگاه خوابگاه به او تعلق گرفت.هنوز چند روزی از اقامتش نگذشته بود که به پدرش زنگ زد. می گفت دیگر نمیتواند طاقت بیاورد و میخواهد هر طوری شده از خوابگاه برود. مثل اینکه فضای آنجا به مذاقش خوش نیامده بود.
برایش امکانات و وسایل مختصری فراهم کردیم و فرستادیم تا با دوستانش خانهای اجاره کند، در آن مدت من و پدرش چند باری به او سر زدیم.
یکی از آن روزها که برای نماز صبح به حرم امام رضا علیه السلام رفته بودیم، آقای قرائتی را دیدیم. محمد از بین جمعیت خودش را به ایشان رساند و دستش را بوسید. وقتی برگشت، خیلی خوشحال بود.
پدرش علت این خوشحالی را پرسید. محمد گفت: "از آقای قرائتی خواستم منو نصیحت کنه، ایشون پرسید: داماد شدی؟ گفتم نه. گفت:" بدو برو داماد شو." حالا مجبورم که به نصیحت آقای قرائتی عمل کنم."
همگی با هم خندیدیم. گفتم بین این همه حرف، عجب نصیحتی بهت کرد! خودم برات آستین بالا میزنم.
📚 برای زین أب، ص٣٩
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
از زیبایی های بخش نوزادان😌😍
این شیرینی تمام شدنی نیست...
👈 شما هم می توانید با ارسال عکس از اولین روز تولد فرزندتان، ما را از تولدش باخبر کنید.😃😍
#فرزندآوری
#برکت_خانه
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#استاد_حسینی_قمی
🚨گناه بزرگ...
طعنه و سرزنش، گناه بزرگی است. اگر دل کسی را شکستیم و او را مورد ملامت قرار دادیم، عواقب ناگواری در انتظار ماست.
کسی به من گفت: من و همسرم با ناباروری خود کنار آمدهایم، معالجه کردهایم، اما فایدهای نداشته، ما هم پذیرفتهایم و گفتیم: تقدیر ما نیست که اولاد داشته باشیم و خدایی که عالم، قادر، غنی و رحیم است، به مصلحت ما ندیده که فرزند داشته باشیم.
اما حرف اطرافیان را چه کنیم؟ او با حالتی بسیار غمگین و ناراحت کننده میگفت: مشکل من با پدر و مادر خود و پدر و مادر همسرم میباشد. پدر و مادرها ما را طرد کردهاند!
📚سیرهی علوی
#سبک_زندگی_اسلامی
#حرف_مردم
#طعنه_و_سرزنش
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#استاد_انصاریان
بهترین راه مهار زبان، زندانی کردن آن با سکوت است. سکوت باعث جلب محبت می شود و راهنمای هر خیری است.
#کنترل_زبان
#سکوت
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075