eitaa logo
دوتا کافی نیست
46.6هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
31 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
خانواده... خانواده شناسنامه تک‌تک اعضا جامعه می‌باشد لذا باید هوای خانواده‌های یکدیگر را داشته باشیم. محبت زن و شوهر بر مبنای رفتارهای خوبی است که در حق همدیگر و خانواده هم می‌کنند و هر اندازه این خوبی‌ها بیشتر شود، محبت‌درمحیط خانه و خانواده اوج خواهد گرفت. محبت زن و شوهر نسبت به هم از پرتکرارترین موضوعات در روایات اسلامی است. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
🚨حدیثی تکان دهنده برای صاحبخانه‌ ‌ها در کتاب «ثواب الاعمال و عقاب الاعمال» نوشته شیخ صدوق ص ۵۱۹ حدیثی از امام صادق (ع) نقل شده که: ❌ «کسی که خانه‌ای داشته باشد و مومنی، محتاج سکونت در آن باشد و او نگذارد، خداوند عزوجل می‌فرماید: فرشتگانم! بنده ام به بنده دیگرم در مورد سکونت در دنیا بخل ورزید، به عزتم سوگند هیچ گاه در بهشتم ساکن نخواهد شد.» کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
AudioCutter_4_5908980971788568634(3).mp3
1.88M
🚨آقای صاحبخانه!! تو مقصری اگر به خاطر سخت‌گیری تو، مستاجران از فرزندآوری اجتناب کنند. 👈 این فایل صوتی رو بفرستید برای صاحبخانه کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
. ✅ بهت تخفیف میدم... ‏مستاجر قبل از بازدید با ترس و لرز گفت حاج‌آقا من ۳ تا بچه دارم، ۵ نفریم مشکلی نیس؟ بابا گفت اگر پسندیدی بهت تخفیف میدم در قرارداد هم قید می کنیم اگر به بچه‌ها اضافه شد، ۲۰ درصد اجاره کم میشه و یکسال تمدید. کسی می خواست ازش تشکر کنه می گفت یه صلوات برای امام و سلامتی آقا بفرست. ‏ کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۹۵۲ من متولد ۶۷ هستم و سال ۸۷ ازدواج کردم، بر اثر حرف اطرافیان که میگفتن زود بچه دار نشی و خوش بگذرون تا ۳ سال تصمیم نداشتم بچه دار بشم. بعد از ۳ سال، همین که تصمیم گرفتم بچه دار بشم الحمدلله باردار شدم، خوشحال بودم از اینکه دارم مادر میشم که تو هفته نهم که سونوگرافی انجام دادم و همه چیز خوب بود و قلب کوچیکش هم تشکیل شده بود، همون شب بدون هیچ علائمی بچه ام سقط شد. با خودم گفتم دوباره ان شالله بچه دار میشیم، چند ماه بعد دوباره باردار بودم که تو هفته ۱۲ علائم سقط نمایان شد، سریع به بهترین متخصص شهرمون مراجعه کردم که گفتن نمیشه کاری کرد و اینم سقط شد. بعد از حدود یکسال تحت نظر بهترین دکتر شهرم باردار شدم که پسرم که اسمش هم انتخاب کرده بودم و سیسمونی رو با تخت و کمد و همه وسایلش رو خریداری کرده بودم، تو هفت ماهگی از دست دادم. چند ماه بعد چهارمین بارداری رو تجربه کردم در حالیکه فقط توی اتاق و روی تخت بودم و هیچ کاری نمی‌کردم، روی همون تخت اینم سقط شد. حدود ۲ سال به توصیه دکترا و طب سنتی به خودم استراحت دادم که با بدن سالم برای پنجمین بار باردار بشم که اونم سقط شد. دیگه کاملاً از بچه دارشدن ناامید شدم، سال ۹۵ بود که بعد از کلی تحقیق یه مرکز سقط مکرر تو تهران پیدا کردیم و رفتیم که دلیل سقط رو متوجه بشیم با اینکه شهر خودمون هم کلی آزمایش و سونو داده بودیم اما دیگه اینجا گفتن از صفر شروع میکنیم به بررسی، کلی هزینه رفت و آمد و غریبی و خستگی راه و از همه سخت تر هزینه های سنگین آزمایشها که بعضی از آزمایشات که فقط برای یه نسخه بود از حقوق همسرم هم بیشتر می‌شد رو ک انجام دادیم اما هیچ دلیلی کشف نشد که بخوان درمان رو شروع کنن در آخر یکی از فوق تخصص های همون مرکز پیشنهاد دادن که آی وی اف انجام بدیم که دقیقاً هزینه اش حدوداً ۶،۷ برابر حقوق ما بود. گفتیم بخاطر این موضوع ماشین رو می‌فروشیم،قبل از انجام هرکاری کمیسیون گذاشتن و تقریباً بیشتر دکترای اونجا آی وی اف رو رد کردن و گفتن که من دوباره خودم باردار بشم و اگر سقط شد روی جنین آزمایش انجام بدن، شاید مشکل رو اونجا پیدا کنن، و من برای بار ششم باردار شدم ک و متاسفانه هفته نهم علائم سقط نمایان شد، سریع تماس گرفتم با آزمایشگاه مرکز و گفتن با چه شرایطی سریع برم تهران و جنین و بقایای بارداری رو با شرایط خاصی تحویل آزمایشگاه بدم. یک ماه منتظر جواب آزمایشات بودیم که تماس گرفتن و گفتن جواب حاضره، رفتیم و گفتن که باز چیز خاصی نبوده😔 خلاصه ما که این راه طولانی و پرپیچ و خم هم رفتیم و فایده نداشت دیگه برگشتیم و راهی نداشتیم. روز و شب به این فکر بودم که شاید تنها راه رحم اجاره ای باشه که با مشورت دکتر گفتن این راه هم امتحان کنید اما مشکلی از شما هم نبوده که نتونین بچه رو نگه دارین اما اینم امتحان کنید. همسرم راضی نبودن، من هر روز صحبت میکردم اما تمایلی نداشتن به این کار، هر روز میگفتم اونایی که ۱۰ سال بعد از ما ازدواج کردن بچه دار شدن، منم بچه میخوام اما همسرم میگفتن، شاید خدا نمیخواد. خیلی روزای بدی بود، هرکی با من باردار بود الان بچه اش داشت بزرگ میشد اما من و همسرم که بشدت بچه دوست داشتیم نه😔 هر کاری کردم همسرم راضی نشد به اینکه این راه هم بریم، فروردین سال ۹۸ بود که مشهد رفتیم، دیگه حتی تو حرم اهل بیت هم دعایی برای خودم نداشتم و برای خودم گریه نمیکردم و راضی بودم، میگفتم شاید قسمت منم اینطوریه، دوستانی که بچه نداشتن رو دعا میکردم که مثل من امتحان نشن، خلاصه برگشتیم و چند روز بعد از برگشت متوجه شدم باردارم 🤦‍♀ ادامه 👇 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۹۵۲ من که با هر بار بارداری بجای خوشحالی از سقط میترسیدم این بار تا ۸ هفته به همسرم هم نگفتم و کارامو روی روال عادی انجام میدادم و حتی دکتر هم نرفتم فقط توی اینترنت تدابیر سنتی رو انجام دادم، روغن مالی شکم و خوردن مویز و میوه ی به و ... ۱۴ هفته که شدم خیلی خونسرد رفتم پیش دکترم که گفتن حتی مشخصه جنسیت بچه ام دختره😍 کمی خوشحال شدم اما به خودم و همسرم میگفتم که دل نبندیم که دوباره افسردگی و ناراحتی های بعد از سقط رو تجربه نکنیم، دکترم تو هفته ی ۱۵ دستور سرکلاژ دادن که من بیمارستان بستری شدم و سرکلاژ کردم. هفته ها پیش رفتن و انگار این بار که من خیلی منتظر نبودم واقعاً داشتم مادر میشدم، دوبار علائم سقط نمایان شد که دیگه حتی دکتر هم نرفتم، با خودم میگفتم دیگه تجربه ام زیاده، تو خونه می ذارم کامل سقط بشه ،بعداً میرم سونو بدم ببینم بقایا داره یا نه. اما انگار این‌بار خدا می‌خواست که دخترم بشه چراغِ خونه مون، ششم دی ماه که شد علائم زایمان رو داشتم و بیمارستان رفتم و دخترم الحمدلله طبیعی بدنیا اومد، کلی به دکترم التماس کردم که سزارینم کنه، میترسیدم که موقع زایمان بچه خفه بشه یا اتفاقی بیفته، اما دکترم قبول نکرد، می‌گفتم دکتر توروخدا این هفتمین بارداری مه، بذار اینو سالم داشته باشم، دکترم گفت من برای کسی زایمان طبیعی نمیرم مگر اینکه شیفتم باشه اما برای تو حتی اگه نصفه شبم بود میام، به بیمارستان بگو فقط به گوشیم زنگ بزنن که بیام، وقتی درد اومد و رفتم به ماماها گفتم ،گفتن امکان نداره ساعت۳ شب به دکتر زنگ بزنیم، قسمشون دادم گفتم خود دکتر گفته با کلی نارضایتی زنگ زدن و دکترم سریع خودشو رسوند بیمارستان. الحمدلله ۹ صبح دخترم با کمک دکتر و ماما همراه مهربانم به دنیا اومد، دخترم دوساله بود که برای باره هشتم باردار شدم و فاصله ی سنی بین دخترام ۲سال و نه ماه شد، من که دیگه از سقط و ترس هاش گذشته بودم، بعد از یکسالگی دختر کوچیکم مجدد باردار شدم و دخترِ سومم ان شالله آخر این ماه بدنیا میاد😍😍 بقول شوهرم ان شالله نهضت ادامه داره و اگر خدا بخواد مجدد بچه دار میشیم، اوایل کسی رو می‌دیدیم که پشت سرهم بچه دار میشه، میگفتم خیلی سخته، اما حالا میبینم که خدا خیلی کمک میکنه. من به جز تقریباً دو هفته ی اول زایمانم دیگه بجز همسرم کمکی نداشتم، اما الان که دختر بزرگم ۴ سالشه احساس خستگی و پشیمانی نداریم، صد درصد مریضی و مشکلات گاهی آدم رو خسته میکنن اما شیرینیِ بچه ها بیشتره از سختیشونه، برای همه‌ی اطرافیان و کسانی که بچه میخوان دعا میکنم که ان شالله خدا چند تا چند تا بهشون بچه بده و سرباز امام زمان (عج الله) رو تحویل امام زمان بدن ان شالله. دعا کنید که زایمان راحتی داشته باشم، التماس دعا🙏🙏 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
معلم، انسان، هستی.... تو با «انسان‌هايى» سر و كار دارى كه بسيارى از مسائل «زندگى» شان را از تو مى‌آموزند و اعمال و حركات تو را الگو قرار مى‌دهند. بخش عظيمى از شخصيت‌شان را «حرف‌ها» و «رفتار» «تو» مى‌سازد. اگر فاسد باشى،نسل‌هايى را فاسد كرده‌اى و اگر صالح باشى، نسل‌ها را اصلاح كرده‌اى. معمولا سؤال مى‌شود كه در كلاس چگونه بايد بود؟ در حالى كه سؤال مهم‌تر اين است كه اساسا، چرا بايد معلم بود؟ ما تا نقش انسان در هستى را درك نكرده باشيم، نقش معلم در كلاس را نخواهيم فهميد. تا چرا بودن انسان پاسخ نگيرد، چگونه بودن او جواب نخواهد گرفت. 📚 ، ص ۱۰ کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
معلم... دخترم کلاس اول بود. به خاطر کرونا کلاس ها مجازی بود. هر روز با دخترم، آنلاین سر کلاس حاضر می شدیم. نوبت به آموزش نشانه ها و کلمه ی آب رسید. خانم معلم از دانش آموزان خواست تا همه یک لیوان آب بیارن. آموزش شروع شد. آ اول، ا غیر اول... ب آخر، ب غیر آخر... آ رو با ب دوست کنیم، بچه ها چی میشه. بله آب میشه... آموزش تمام شده بود. خانم معلم گفت: بچه ها آب هایی که گفته بودم بیارید، رو بردارین و بخورین. فقط به من قول بدین از این به بعد هر وقت خواستین آب بخورین، قبلش به امام حسین (علیه السلام) سلام کنید.... شیعتی مَهْما شَرِبْتُم ماءِ عَذْبٍ فاذکرونی... ✨اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ✨ 👈 روز معلم را به تمامی معلمین متعهد و دلسوز و زحمتکش تبریک عرض می کنیم. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
👌سربازانی برای امام زمان عج...😍 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۹۵۳ من متولد ۶۳ هستم، کلاس اول دبیرستان بودم که با پسرعمه ام عقد کردیم. حدود ۱۴ سال سن داشتم. سال ۸۱ زندگی مشترکمون را شروع کردیم، اون موقع ۱۸ سال داشتم، تازه دیپلم گرفته بودم. همون اوایل زندگی خیلی بچه دوست داشتیم، همش دعا میکردم که‌ زود بچه دار بشم. یک سال که گذشت هیچ خبری نشد تصمیم گرفتم برم دکتر، توی شهر خودمون هرچه دارو استفاده کردم، بازم خبری از بارداری نشد. تصمیم گرفتم برای درمان به یزد بریم اونجا هم درمانی حاصل نشد. چندتا دکتر دیگه هم رفتم بالاخره سال ۸۸ باردار شدم، بدون علت سقط شد. بعد از ۹سال تصمیم گرفتیم از شیرخوارگاه فرزندی را به سرپرستی قبول کنیم، یک گل پسر ۴ماهه که خیلی پرصدا هم بود به ما دادن و من با جون و دل ازش مواظبت میکردم و خیلی دوستش داشتم و دارم. پسرم امین آقا که روز به روز بزرگتر میشد من باز به دکتر رفتنم ادامه میدادم. هیچ وقت ناامید نمی‌شدم. سال ۹۵ آی وی اف انجام دادم، دوتا جنین انتقال دادم که جوابش منفی شد. بازم کم نیاوردم، همه جور دکتری طب سنتی هم امتحان کردم، هرکه هر چی می‌گفت میخوردم. سال ۹۸ باردار شدم که همون ماههای اول بازم سقط شد. هنوزم امیدوار بودم تا سال ۱۴۰۰ حساب کردم ۲۵ جا دکتر رفته بودم. سال ۱۴۰۰ بازم ۲تا از جنین های فریز شده که داشتم انتقال دادم، بازم جواب منفی شد. آقام بهم میگفت تا کی میخوای بری دکتر، این همه دارو نخور، ضرر داره برات منم میگفتم تا وقتی حامله بشم. سال ۱۴۰۱ یکی از اقوام بهم گفت آزمایش ایمنی دادی تا حالا من که اولین بار بود می‌شنیدم، گفتم نه... گفت تو اصفهان آقای دکتر رضایی ان شاالله عمربا عزت داشته باشن انجام میدن. برو به امید خدا تصمیم گرفتیم که بریم. دوبار نوبت گرفتم دودل بودم که بریم. گفتم شاید اینم نشه آقام هم میگفت ما که همه راه درمانی رفتیم، اینم امتحان می‌کنیم ان شاالله خدا کمک میکنه. برج ۶ همون سال برای بار اول رفتیم اصفهان آزمایش ایمنی رو انجام دادیم، ماه محرم بود برای بار دوم که میخواستیم بریم یک ماه بعدش ماه صفربود، شب شهادت امام رضا علیه السلام جانم به قربانش😭 تو مسجد محله مون مراسم بود، بانی مسجد اعلام کرد که هزینه گوشت شام امشب هنوز پرداخت نشده، آقام همون جا نذر کردن که یا امام رضا فردا داریم میریم دکتر دست خالی برنگردیم و هزینه گوشت رو پرداخت کردن. روز بعد برای بار دوم رفتیم اصفهان برای آزمایش که انجام دادیم دکتر هم قول صددرصد به ما نداد که حتما باردار میشین به لطف خدا و امام رضا و دکتررضایی ماه بعدش من باردار شدم، خودم هم باورم نمیشد ولی ته دلم روشن بود که امام رضا حاجتمون رو میده. بالاخره بعد از ۹ماه انتظار گل پسرم علی آقا بعد از ۲۱ سال تیرماه ۱۴۰۲ بدنیا اومد، الان ۱۰ماهه است. امیدوارم از سربازان امام زمان عج باشه و در راه ولایت و رهبری قدم بگذاره. ان شاالله خداوند قسمت همه چشم انتظارها کنه طعم شیرین بچه دار شدن رو به زودی و اصلا ناامید نشن و تلاش و پشتکار داشته باشن ان شاالله به نتیجه میرسن🤲 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مصوبه ارایه خدمات پزشکی رایگان به کودکان زیر ۷ سال ابلاغ شد. دکتر عین اللهی، وزیر بهداشت: 🔹مصوبه دولت درباره ارایه خدمات رایگان به کودکان زیر ۷ سال در مراکز دولتی به همه بیمارستان های وزارت بهداشت ابلاغ شده است 🔹بر این اساس به پیشنهاد وزارت بهداشت، در هیات دولت این طرح به تصویب رسید که خدمات رایگان به کودکان تا زیر ۷ سال در مراکز دولتی داده شود تا از این طریق سلامت آنها ایمن شود. 🔹بسیاری از بیماری‌های که انسان دارد در هفت سال اول زندگی انسان اگر پیشگیری شود، می‌توان جلوگیری کرد زیرا رشد تکاملی بدن انسان در طول دهه اول سن ایجاد می شود. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هر اندازه که به آخرالزمان نزدیک‌تر شویم مصائب بیشتر، و زندگی دنیا سخت‌تر می‌شود، لذا والدین نباید فرزندان را راحت طلب بار آورند؛ کودکی که در بستر سختی‌ها قرار گیرد، در مواجهه با مشکلاتِ روزگار صبر و تحمل پذیری بالاتری از خود نشان خواهد داد. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شما بچه‌های خوب حزب‌اللهی هر چه فرزند بیشتر بیاورید، نسل جماعت حزب‌اللهی در کشور بیشتر می‌شود... کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۹۵۴ من متولد اردیبهشت ۷۲ هستم. وقتی ۱۶ سالم بود کم کم زمزمه‌ خواستگارها از دور و اطراف می‌شنیدم. وقتی همسرم اومد خواستگاریم مهرش به دلم افتاد و خلاصه به لطف خداوند همه‌چیز جور شد و ما ازدواج کردیم. یکسال عقد بودیم و تابستان ۸۹ عروسی‌ کردیم. وقت عروسی پیش‌دانشگاهی بودم و همزمان خانه‌داری و تحصیل رو تجربه کردم. برای کنکور خوندم و دانشگاه شهرمون مشغول ادامه تحصیل شدم. یکسال بعد، بخاطر کار همسرم از شهر خودمون نقل‌ مکان کردیم به تهران. دوری از خانواده و تنهایی خیلی برام سخت شد و تنها انگیزه‌م در زندگی همین درس‌ خوندن بود. بسختی و با دردسر در تهران دانشجو شدم و به تحصیل ادامه دادم😕 از همون ابتدای عروسی با وجود اینکه درس میخوندم اما از بارداری جلوگیری نمیکردم و دوست داشتیم بچه‌دار بشیم. البته خیلی جدی پیگیر نبودیم و حساس نبودم که چرا نمیشه؟ گذشت و گذشت تا اينکه تنهایی و غربت یکهو منو به خودم آورد و دیدم ۳ سال گذشته و من از بارداری جلوگیری نکردم. اما باردار نشدم. اونجا شد آغاز ورود من به پروسه‌ی درمان ناباروری، پروسه‌ای طولانی و سخت. از این دکتر، به اون دکتر. با هر دکتر چندماه پیش میرفتم و وقتی نتیجه نمیداد میرفتم سراغ یک دکتر دیگه. از متخصص و فوق تخصص زنان و زایمان گرفته تا طب سنتی و طبیب و حکیم. اما نتیجه نمیگرفتم. هر دارو و درمانی بگید امتحان کرده بودم فقط مونده بود کاشت. کم کم دچار افسردگی شدم. تحصیل رو نیمه‌کاره رها کردم. متأسفانه خیییلی بابت افسردگی اذیت شدم اما خداوند یک دوست خوب سر راهم گذاشت که اون دوست عزیز مثل یک خواهر شنونده‌ی حرفام بود و یک مشاور کاربلد بهم معرفی کرد و اون خانم مشاور الحمدلله به لطف خدا کمکم کرد تا از افسردگی نجات پیدا کنم. این دوست خوبم خودش قبلا ۵ سال ناباروری داشت و با آی‌وی‌اف بچه‌دار شده بود. خیلی باهم صحبت می‌کردیم. منی که سفره‌ی دلمو هیچ‌جا غیر از در خونه‌ی خدا و اهل‌بیت باز نمیکردم، دل رو زدم به دریا و براش تعریف کردم و... میدونین چی میخوام بگم؛ میخوام بگم خداوند گاهی حرفاشو با یه واسطه به آدم میزنه. ❤️فقط کافیه دل رو بسپاریم به خودش❤️ وقتی دوستم صحبت می‌کرد، احساس می‌کردم از سیاهی و تاریکی رها شدم و صبح نزدیکه. دوستم که خیلی هم خانم با ایمانی هستن. به من گفتن‌ : درسته که ما هرچی داریم از در خونه‌ی خدا و اهل بیت داریم؛ این درسته که تا خداوند نخواد برگی از درخت نمیفته. اما ما مأموریم وظیفه‌ی خودمون رو انجام بدیم و نتیجه رو به خدا بسپاریم. این حرفشون دقیقا زمانی که من از همه‌ی درمانها خسته بودم و میخواستم دیگه هیچ درمانی انجام ندم، یک نیرو و انگیزه‌ی جدید به من داد. ایشون اون بت بزرگی که من از آی‌وی‌اف برای خودم ساخته بودم رو شکست. من همیشه می‌گفتم سخته؛ نمیتونم؛ می‌ترسم؛ ضرر داره؛ گرونه و... خلاصه از انجامش طفره میرفتم. حتی حاضر بودم فرزندخوانده بگیرم اما نمیخواستم به ivf فکر کنم. ادامه 👇 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۹۵۴ بعد از حرفهای ایشون، بسم‌الله گفتم و رفتیم مرکز ناباروری ابن‌ سینا. بعد از مشاوره و تشخيص پزشک، یاعلی گفتم و وارد پروسه‌ی آی‌وی‌اف شدم... حس و حالم مثل کسی بود که خودشو روی موجهای دریا رها کرده، سبک...آزاد... رها... موج‌ها من رو به این‌طرف و اون طرف هل‌ می دادن. عکس‌ رنگی‌ رحم، آزمایشات فراواااان، سونوگرافی و چکاپ و.. در نهایت؛ آمپول‌ها..🥲 فقط کسایی که این پروسه‌ها رو طی کردن میدونن من چی میگم؛ درد و کبودی اون همه آمپول‌ یعنی چی و چقققدر سخته اما من همچنان آرام بودم. رها توی دریا احساس می‌کردم خداوند من رو در آغوش گرفته. هیچ زمانی در زندگیم اینقدر خدای مهربونم رو از نزدیک لمس نکرده بودم😭❤️‍🩹 من اصلا نمیدونستم نتیجه‌ی این درمان قراره چی بشه. اینکه قراره مثل همون قبلی‌ها جواب نده یا اینکه جواب بده🤷🏻‍♀ اما داشتم وظیفم رو انجام می‌دادم و نتیجه‌ رو سپرده بودم به خداوند. دوستم خیلی خوب برام مطلب رو جا انداخته بود که انجام این درمانها هیچ مغایرتی با خواست خدا و مصلحت خدا نداره. خدا اگه نخواد همون اسپرم و تخمک با شرایط آزمایشگاهی هم لقاح پیدا نمیکنن. پس اول و آخر خداست. ما فقط وظیفه‌ی عقلیمون رو انجام میدیم و نتیجه رو به خدا می‌سپاریم... به هرحال؛ بعد از پروسه‌ی طولانی پانکچر و هایپر شدن و مصرف داروها و.. نوبت به انتقال رسید. یک هفته قبل از انتقال به کرونا مبتلا شدم و مدتی درگیرش بودم و انتقال کنسل شد. بعد از نقاهتم مجدد سیکل رو شروع کردیم و تابستان۱۴۰۰ انتقال جنین دادم.. و من مادر شدم.😭💔 اون لحظه که فهمیدم با چشم‌گریان برای همه‌ی چشم انتظارها دعا کردم😭 به هر حال؛ بعد از یک بارداری پرماجرا و پر آمپول😅 بالاخره در یک روز بهاری اواسط فروردین ماه، جانِ‌ مادر به روش سزارین به دنیا اومد و شد همه‌‌ی زندگی‌ ما😍😍 توی این مدت مادریم هر لحظه خداروشکر میکنم و برای همه دعا میکنم.. من این تجربه رو فقط به این نیت نوشتم که حتی یک‌نفر؛ که در شرایط ده‌ سال پیش‌ من ایستاده و مردد و بلاتکلیف هست که چیکار کنه، اگر صلاحدید پزشکش اینه که بهتره وارد پروسه‌ی کاشت‌ جنین بشن، از دودلی و بلاتکلیفی دربیاد و یاعلی بگه و قضیه رو کش نده. اگر صلاح باشه ان شاالله نتیجه حاصل میشه و اگرم مصلحت نباشه میدونم که خیییییلی سخته اما لااقل آدم از خودش راضیه و میدونه که کوتاهی نکرده و هرکاری از دستش برمی‌آمده انجام داده. خداوند خییییلی کمک می کنه به افرادی که خسته‌ان، دل‌شکسته‌ان، اما خودشون رو جمع‌وجور میکنن و از جاشون بلند میشن و تلاش میکنن. برای منم دعا کنین بازم بتونم مادر بشم یا علی مدد❤️ کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075