. #شب_اول 🔸مراسم عزاداری دهه اول #محرم_1403 📆   شنبه ۱۶ تیرماه ماه ۱۴۰۳ 🔷  حاج #سید_رضا_نریمانی #شب_اول_محرم 🔊 بخش اول #مناجات | اشک علی الدوام حسین 🔊 بخش دوم #روضه | می خوام اشکم نریزه این دم آخری 🔊 بخش سوم #زمینه | کربلا غربت بی حساب بود 🔊 بخش چهارم #واحد | سلام ما به محضر محترم تو 🔊 بخش پنجم #واحد | امشب و به رسم ادب یاد قدیمیا کنیم 🔊 بخش ششم #شور | لئن شکرتم لازیدنکم 🔊 بخش هفتم #شور | مرده بودم و تو زندم کردی .👇👇👇👇👇👇

متن 👇به استعانت از اشکِ عَلَی الدَّوامِ حسین https://eitaa.com/emame3vom/49920 ......... گریونه گریونم، دل‌خونه دل‌خونم می‌خوام بیام پیشت، اما نمی‌تونم به روی من درای کوفه، بسته شد تموم عهدای مَردُمش، شکسته شد خدا میدونه زیر قولشون زدن بیعت نه! برای کُشتن اومدن آقای من۲ دیگه نمی‌رسه به تو، صدای من آقای من۲ فدای دخترِ تو، دخترای من کوفه پر از درد و، کوفه پُر از نامرد این آخرین حرفه، آقای من برگرد توو کوچه‌ها همین که من، تنها شدم روضه‌خونه فاطمه‌ی، زهرا شدم تَصَوُّرش سخته برام، آقای من کوچه و صحنه‌ای که دید امام حسن من بمیرم که مادرت سیلی خورد جلو چشه برادرت من بمیرم که شعله‌ها آتیش زدن به قلبِ خونِ پدرت این یاس پژمرده، مجروح و آزرده هم بی‌کسی دیده، هم خونِ دل خورده از درد پهلو دیگه خیلی خسته بود من بمیرم که دستشم شکسته بود برای محسنش یه پیراهن ندوخت عاطفه‌ی مادرونه‌ش توو شعله سوخت این دم آخری گرفته بود صداش شب گریه‌هاش، دست دعاش دعا می‌کرد که زود بره دعاهاش آتیش می‌زد به جون بچه‌هاش در خونه‌ی طوعه جمع شدن، یه نفر هی صدا می‌زد:« مسلم، خونه محاصره‌ست، اگه نیای خونه رو آتیش می‌زنیم، مسلم دید زن داخل خونه‌ست؛! فلذا از خونه زد بیرون مدینه هم همین جور شد، یه نفر پشت در خونه داد می‌زد:« علی بیا بیرون! علی اگه از خونه بیرون نیای، خونه رو با اهلش آتیش می‌زنیم». تا علی اومد بره، فاطمه جلو علی رو گرفت؛ نه علی جان، اگه من و ببینند میرن، اینا میدونند من بچه در شکم دارم، اینا اگه منو پشت در ببینند میرن،فلذا همچین که رفت پشت در، اون نامرد چنان با لگد زد 👇

#روضه_حضرت_مسلم 📋 میخوام اشکم نریزه، این دَم آخر نمی تونم #روضه_امام_حسین #روضه_حضرت_علی_اصغر ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ می‌خوام اشکم نریزه، این دَم آخر نمی‌تونم خودم نامه نوشتم که بیای، حالا پشیمونم نترسیدم من از شرمندگی، چشمام و می‌بندم می‌دونم که صدام و می‌شنوی، از دور شرمنده‌م خجالت می‌کشم وقتی، میدونم زیرِ گرمایی ببخش از این که راه افتادی و، نزدیک اینجایی حسین! این شهر، معروفه بد عهدی و نامردی اگه با خونواده اومدی، ای کاش برگردی خبر داری که کسب و کار مردم، غارته اینجا زبونم لال شمر اما جسارت، عادته اینجا خبر دارم که مَرداشون، چه قدر سنگینه دستاشون می‌بینم نعل تازه، می‌زنند کم‌کم به اسباشون همین لحظه که اصغر، روی دست مادرش خوابه میون شهر، حرف آفتاب و بستن آبه تموم باغ‌های کوفه، بی‌بار و پژمرده‌ن تموم دخترا از دست باباها، کتک خوردن لبام خشکه دم آخر ولی، چشمام گریونه برای تو دلم تنگه، برای تو دلم خونه هی نگاه می‌کرد از دور، هی زیر لبش میگه:« آقا! کوفه نیا». از بالای دارالعماره رو زمینش انداختن، سر از بدنش بریدن. بدن این آقا رو به قلابی آویزون کردن. ای مردم شهر کوفه! هرکی با حسین باشه وضعش اینجوری میشه‌ها. همون اول همه رو ترسوندن، همون اول می‌خواستن با ترس مردم رو از ولایت دور کنند، به نتیجه هم رسیدن؛ دیگه کسی دور حسین نموند. خیلی از زنا اومدن شوهراشون و بردن این مدافعان حرم دیدید چه جوری خواهرا؛ چه جوری زنا، مادرا، بچه‌هاشونو راهی می‌کردن برن. کوفه کار برعکس شد، این قدر کار فرهنگی کردن که کوفه، علیه امام حسین، علیه ولی خدا شد

📋 کربلا غربت بی‌حساب بود کربلا دعوت بی جواب بود #زمینه با نوای حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کربلا، غربت بی حساب بود کربلا، دعوت بی‌جواب بود کربلا، نَبَرد حق و باطل کربلا، فرصت انتخاب بود بی‌تفاوت که باشی ظلم انتخاب میشه مظلوم هم می‌مونه مظلوم تا همیشه هِمَّت کن دینت و نصرت کن با حسین بیعت کن با حسین بیعت کن « لَبَّیکَ یا حسین، لَبَّیکَ یا حسین» کربلا، قصه‌ی آشنا بود کربلا، غصه‌ی انبیا بود یک طرف، دردِ سکوت مردم یک طرف، دین زیر دست و پا بود از سکوت یه اُمَّت تو اوج ظلم و بیداد تعویض میشه راحت جای شهید و جَلّاد غوغا کن باطل و رسوا کن یاری مولا کن یاری مولاکن « لَبَّیکَ یا حسین، لَبَّیکَ یا حسین» کربلا، جاریه تا همیشه این پیام، درس همیشگیشه حاصله، مال حرام خوردن لشکره، ابن زیاد میشه اهل تقوا که باشی توو فتنه‌های دنیا راهت جدا نمیشه از بچه‌های زهرا قاسم باش عابس و مسلم باش نفست و حاکم باش نفست و حاکم باش « لَبَّیکَ یا حسین، لَبَّیکَ یا حسین» *شاعر: #میلاد_باربازی ✍ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .

#واحد | سلام ما به محضر محترم تو متن 👇 #وحید_محمدی https://eitaa.com/emame3vom/100276 📋 سلام ما به محضر محترم تو #واحد #واحد_سنگین حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سلام ما به محضر محترم تو به پرچم و کتیبه‌ی محتشم تو خدا رو شکر بازم مُحَّرمت رو دیدم اول سال نوکراست مُحَّرم تو زنده‌م / تا ابد / آقا با دَم روضه‌ت / شُکْراً لِلَّه زهرا / دعوتم کرده / تا بیام هیئت / شُکْراً لِلَّه با تو / با همین اشکام / می‌کنم بیعت/ شُکْراً لِلَّه شب اول اومدم، شب اولم بیا توی تاریکی قبر، چشم به راهتم آقا « ابی عبدالله، یا ثارَ اللَّه» خدا رو شکر که زیر سایه‌ی حسینیم توو جمع نوکرای شاه عالمینیم قرارمون همین شبِ اول روضه ایشالله اربعین توو بین الحرمینیم آقا / پای این پرچم / سینه می‌کوبم / یا ثارَ اللَّهِ اسمِ / دلربای تو / ذکر محبوبم / یا ثارَ اللَّهِ وقتی / کربلا باشم / توو حرم خوبم / یا ثارَ اللَّهِ کس و کار من تویی، پس من و رها نکن از پَرِ علامتا، دستم و جدا نکن « ابی عبدالله، یا ثارَ اللَّه» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .

📋 امشب و به رسم ادب یاد قدیمیا کنیم #واحد حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ امشب و به رسم ادب یاد قدیمی ها کنیم به یاد در گذشته‌ها یه روضه‌ای به‌پا کنیم یاد همه اونا که زیر خاکن واسه حسین حسین ما هلاکن امشب و به یاد شهیدامونیم مخصوصاً اونایی که بی‌پلاکن یاد همه / اونا که / با دلای بی قرار می‌اومدن / این شبا / پا عَلَم سر قرار به سینه‌مون / بزنیم / با نوای سازگار گرد حَرَم دویده‌ام صفا و مَروه دیده‌ام هیچ کجا برای من کرب و بلا نمی‌شود « یا ابا عبدالله، حسین ابا عبدالله» یاد پدر مادرامون باید باشیم توو این شبا اونایی که پرچم یا حسین دادن به دست ما هدیه کنیم ثواب گریه‌ها رو به پیر غلاما و به مو سفیدا نیابتاً به سینه‌مون بکوبیم به یاد مادر پدر شهیدا مثل قدیم / بی‌ریا / به حسین رو بزنیم دلا رو توو / روضه‌ها / آب و جارو بزنیم رو سینه با / نوحه و / دَمِ دلجو بزنیم همه جا کربلا همه جا نینوا تو حسین منی نور عین منی « یا ابا عبدالله، حسین ابا عبدالله» دستِ ادب بزن به سینه یاد کل ذاکرا اونایی که با ناله‌شون دلا می‌رفت تا کربلا به یاد کوثری به یاد آهی کافی و نادعلی کربلایی امشب و سینه بزنیم به یاد تموم روضه‌خونای خدایی با دَمای ‌/ قدیمی / دل و مبتلا کنیم مرغ دلو / راهیه / صحن کربلا کنیم دوباره با / نوحه‌ی / حاج سلیم صفا کنیم زینب زینب زینب کنز حیا زینب کان وفا زینب زینب زینب زینب درد آشینا زینب غرق بلا زینب « یا ابا عبدالله، حسین ابا عبدالله» #مرتضی_سراوانی

لئن شکرتم لازیدنکم روزی چاکر چند برابر میشه 📋 شكرتم لازيدنكم #شور_امام_حسین حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ لَئِن شَكَرتُم لَأَزيدَنَّكُم روزیِ شاکر چند برابر میشه خدا رو شکر که زندگی و عمرم زیرِ پرچم سر میشه خدا رو شکر برای این غم واسه سیاهیا و پرچم خدا رو شکر بازم رسیدم به روضه‌ی ماه مُحَّرم این روضه‌ها یه روزی میشه آرزو حالا که با حسین گرفتی آبرو به خاطر محبت امام حسین شکر خدا بگو الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی / هَدانا بنور الحسین الْحَمْدُ للهِ عَلیٰ کُلِّ حال شکر خدا به حال اشک و عزا چی بهتر از این که توو روضه می‌شیم مسافر کربلا وقتی که توو روضه می‌شینم من به خودم میام دوباره هی به خودم میگم توو روضه کی جز حسین هوات و داره؟! به دنیا خیلی وقته ثابت شده که لطف امام حسین همیشه بی‌حده دنیا باید بدونه رو دست حسین دیگه نیومده الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی /هَدانا بنور الحسین *شاعران: #امیر_طاهری و #مرتضی_سراوانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .

مرده بودم و تو زندم کردی چجوری یادم بره 📋 مُرده بودم و تو زنده‌ام کردی #شور_امام_حسین با نوای حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مُرده بودم و تو زنده‌ام کردی چه جوری یادم بره روزگارم خوب یا بد باشه با تو چه خوب می‌گذره پسرِ بَده خونه منم پدر خوبه خونه تویی اونی که با من همیشه هست و همیشه میمونه تویی تَفَضُّل کردی یه روسیاهی مثل من و تحمل کردی توکل کردم من به تو واسه عاقبتم تَوَسُّل کردم « تَوَسَّلْتُ بالحسین، تَوَسَّلْتُ بالحسین» گره‌های کورِ من ای آقا با تو وا میشن فقط عمریه حاجت من اینه که خودت و می‌خوام ازت هرچقَدَم غصه دارم تو رو دارم غم ندارم وقتی که هستم نوکر خوبت چیزی رو که کم ندارم تو نُورُ اللّٰهی نمی‌ذاری که من بمونم توو گمراهی تویی امیدم ایشالله که منم توو راهت یه شهیدم « تَوَسَّلْتُ بالحسین، تَوَسَّلْتُ بالحسین» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .

.

. #شور_حضرت_رقیه سلام الله علیها بهم برخورده هی میگن برو تو بازی نیستی، تو بابات مرده بهم برخورده این موهای سوخته ی روی سرم، آبرومو برده بهم برخورده دختر شامی لباس کهنشو، برام آورده دستشو انداخته، دور گردن باباش ببین چجور داره، بازی میکنه باهاش میدونی چند روزه، تو این کوچه ها تنهام اصن بیا پیشم، من الان بغل میخوام نکنه باهام، قهری، بابا منو دوس داری، برگرد، حالا ................. چشام میسوزه تقصیره خار مغیلانه اگه، پاهام میسوزه چشام میسوزه توی این شهر فقط عمه دلش، برام میسوزه چشام میسوزه بخدا گریه و اشک و هق هقام، کار هر روزه دخترای این شهر، گریمو درآوردن همه منو دیدن، موقع زمین خوردن نمیتونم پاشم، با این تاول پاهام بیا بلندم کن، من الان بغل میخوام کی میگه جامون، اینجاس، آخه!؟ من خرابه نشین، تو روو، شاخه!؟ ای وای بابا #حضرت_رقیه #زمینه #شور #زمزمه #شب_سوم_محرم #صادق_اویسی ✍ .👇