eitaa logo
امام حسین ع
22هزار دنبال‌کننده
414 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
امام حسین ع
. #فاطمیه #وداع_با_حضرت_زهرا نهال شکسته خدا حافظ ای امید مدینه خداحافظ بغض مانده به سینه خدا حا
. خداحافظ ای یاور نیمه جانم خدا حافظ ای همسر قد کمانم خدا حافظ ای قوت قلب خسته خدا حافظ ای یار پهلو شکسته خدا حافظ ای مادر خوب زینب خدا حافظ ای مادر خوب زینب خداحافظ ای زخم بر دل نشسته خداحافظ ای یار پهلو شکسته خداحافظ ای رونق آشیانم خداحافظ ای قوت زانوانم خداحافظ ای جسم بی جان زهرا خداحافظ ای مانده در کوچه تنها خداحافظ ای گریه های شبانه خداحافظ ای بانوی بی نشانه خداحافظ ای داغ در دل نهفته خداحافظ ای موی آتش گرفته خداحافظ ای خاطرات غم یار خداحافظ ای خون مانده به دیوار خداحافظ ای یار در خون تپیده خداحافظ ای یاور قد خمیده خداحافظ ای یاور مهربانم خداحافظ ای مادر کودکانم خداحافظ ای یاس صورت کبودم .............. 📋 تشییع شبانه خانم فاطمه زهرا (س) (س) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سلمان عقب تابوت و گرفته، جلوی تابوت هم امیر؛ حسینین هم عقب دست گردن هم کردن، امیرالمومنین آروم میگه بچه‌ها هم آروم تکرار می‌کنند:« به عزت و شرف لا اله الا الله، محمد است رسول و علی ولی الله». تابوت و گذاشت؛ چون هنوز نمی‌دونه زهراش و کجا باید دفن کنه. فقط بی‌بی بهش گفته:« هیچ کس نباید مطلع بشه». - باشه زهرا جان! رو چشمام، هر چی تو بگی. تابوت و بلند کرد یه جایی رسید:« همین جا خوبه». تابوت و زمین گذاشتن، امیرالمومنین شروع کرد قبر خانومش و آماده کنه؛ هر بیلی که می‌زد این خاکا رو که برمی‌داشت؛ یکی هم میزد بر سرش. خدا! من دارم قبر کی و آماده می‌کنم؟! همچین که قبر آماده شد، نشست رو زمین زد رو پاش. - زهرا جان! قبرتم آماده شد. حالا هی یه نگاه به تابوت می‌کنه، یه نگاه به قبر. ای وای کسی نیست کمک علی کنه. محرما باید بیان، اما کسی نیست. خودش بره داخل قبر، کی بالا بایسته؟! خودش یخواد بالا بایسته کی داخل قبر باشه؟! یه مرتبه توو همین حال دید دوتا دست از توو قبر بیرون اومد:« علی جان! زهرام و تحویلم بده». صدا آشناست؛ صدا پیغمبره:« آقا! شرمنده‌تم». خود علی رفت داخل قبر، همچین که این بندا رو باز کرد بعد سه ماه یه مرتبه چشمش افتاد به صورت فاطمه... همچین که خواست بدن و به سمت راست بچرخونه، نگاهش به پهلو افتاد... همچین که اومد بازو رو تکون بده، همچین که می‌خواست بگه اسمعی، زهرا جان! ببخشید بازوت و تکون دادم... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
. شبا توی بستر میپیچی چرا تو میبندی از درد چرا تو لباتو میلرزه مادر چرا شونه هاتو زده حلقه اشک میون چشاتو میدوزی مادر به بابا نگاتو دعاکن مادر بگیری شفاتو نرو مادر ، حیدر تو غریبه نرو بابا بعد تو بی حبیبه نرو بیتو ، سرد این خونه بکن رحمی مادرم به یتیما نرو مادر ، نیمه ی شب بی ما نرو بیتو خونه زندونه 2 شب غسلت بابا رو میسوزوندی چرا مادر پیش بابا نموندی دل تنگ بچه ها رو شکوندی کبودی صورت تو رو مادر جای زخم پهلو و میخ در آتیش زد بر دل خون حیدر حلالم کن مادر قد خمیده حلالم کن که تو خوردی کشیده نشد مادر سپر شم من حلالم کن مادر از غم کوچه حلالم کن از داغ و ماتم کوچه نشد مادر سپر شم من 3 سلام بابا دیگه بی جوابه چشای بابا شبا خیس آبه شبا بابا دیگه نمیخوابه ندیدی هم صحبت بابا چاهه نفس های حیدرت پر آهه هنوز چشمش برا تو به راهه خداحافظ مادر سیلی خورده بابا مادر رو به خاکا سپرده خداحافظ چادر پاره خداحافظ مادر قد کمونم خداحافظ مادر نیمه جونم خداحافظ چادر پاره داری میری تو یاس کبودم داری میری تو بودو نبودم نرو زهرایم نرو زهرا داری میری ای خانوم خونم داری میری خانم قد کمونم میذاری حیدرو تنها ✍ .👇
. 🔊 روضه هفتگی 📆 پنجشنبه یکم آذر ماه ۱۴۰۳ 🔷 حاج 🔊 بخش اول | تا همه فکر و من همه دیدار دلبر است 🔊 بخش دوم قرائت 🔊 بخش سوم | خوشی به ما نیومده خوشی به آل مصطفی نیومده 🔊 بخش چهارم | ای ضربان ابی عبدلله 🔊 بخش پنجم | اونی که پهن سفره اش این شبها 🔊 بخش ششم | ذکر رو سفیدها امید نا امیدها 👇👇👇👇👇👇
Fadaeian_Haftegi_14030901_01.mp3
66.54M
🔊 بخش اول | تا فکر و ذکر من همه دیدار دلبر است متن 👇 https://eitaa.com/emame3vom/111587 📋 تا فکرو ذکر من همه دیدار دلبر است حاج تا فکر و ذکر من همه دیدار دلبر است من در میان جمع و دلم جای دیگر است من در میان جمع و دلم سمت سامراست آنجا که اشک زائرش از آب کوثر است دیری‌ست رفته است و دگر و برنگشته است دیری‌ست آسمان دلم بی‌کبوتر است او پیش رو نشسته و من کورم از گناه او می‌زند صدایم و ما گوش‌مان کَر است آواره‌ایم در هیئات و شنیده‌ایم در روضه احتمال حضورش قوی‌تر است شاید صدای گریه‌ی آقا بلند شد چون روضه‌های مادر او گریه‌آور است در فاطمیه پهلوی او تیر می‌کشد او نیز زخمی غم دیوار و آن در است آقا سری بزن به مدینه نگاه کن کوچه بدون تو صحرای محشر است آقا بگو چگونه تحمل بیاورم؟ یک زن که در مقابل یک فوج لشکر است انگار در گلوی شما بغض می‌شود آن ریسمان که بسته به دستان حیدر است گرچه پُر از گناه ولی در رکاب‌تان آخر شهید می‌شوم، این حرف آخر است *شاعر واسه روزای قشنگمون دلم تنگ شده همه میگن درِ خونه‌ی علی جنگ شده بار شیشه‌ت به چه جرمی هدف سنگ شده ببخش علی رو، اگه خونه‌ت واسه‌ت امنیت نداشت ببخش علی رو، اگه دشمن پا رو چادرت گذاشت ببخش علی رو، ببخش علی رو، ببخش علی رو چرا رنگ و رو نداری، صورتت زخم شده خونه‌مون پاخوره یک عده‌ای نامرد شده کاشکی می‌شد ببینیم محسنمون مرد شده ببخش علی رو، زدنت توو کوچه مردا فاطمه ببخش علی رو، نمیاد دست تو بالا فاطمه ببخش علی رو، ببخش علی رو، ببخش علی رو
Fadaeian_Haftegi_14030901_03.mp3
16.79M
🔊 بخش سوم | خوشی به ما نیومده خوشی به آل مصطفی نیومده https://eitaa.com/emame3vom/111629 📋 خوشی به ما نیومده حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خوشی به ما نیومده خوشی به آل مصطفی نیومده برا تو ختم گرفتم و حسن میگه هیچکی چرا نیومده عین خیال کسی نیست من و تو که خوب می‌دونیم سه چهار نفر هم دورهمی برا تو قرآن می‌خونیم زخمی و بی‌حوصله تو غریب و دلشکسته من خرمای ختمت فاطمه ببین مونده رو دست من « آه! عزیزم؛ جای همه برا تو اشک می‌ریزم» خونی که رو میخ دَره از همه‌ی مرثیه‌‌ها سنگین‌تره آخرشم نگفتی که چه جور توو کوچه زدنت چل نفره هنوز کمی از هیزما که سوختنت پشت دَرَن مردم برا طبخ غذا میان و هیزم می‌برن می‌بینی حال و روزم و میون بی‌معرفتا تو رو زمین افتادی و می‌خندیدن بی‌غیرتا « آه! عزیزم؛ جای همه برا تو اشک می‌ریزم» آروم بشم، نه نمیشه فقط دلم به عطر چادرت خوشه چادرتم که خاکیه خاک رو چادرت حسن رو می‌کشه زانو بغل گرفته و با گریه می‌زنه صدات انگار بازم خیره شده به خون رو گوشواره‌هات نیستی ببینی زینبت شبیه تو رو می‌گیره می‌خواد شبیه تو بشه دست و به پهلو می‌گیره « آه! عزیزم؛ جای همه برا تو اشک می‌ریزم» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
Fadaeian_Haftegi_14030901_04.mp3
16.7M
🔊 بخش چهارم | ای ضربان ابی عبدلله 📋 ای ضربان ابی عبدالله حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ای ضربان، ابی عبدالله آرام جهان، ابی عبدالله تا حَرَمت، ابی عبدالله ما را برسان، ابی عبدالله با پَرِ عَلَمَت با پرچم حَرَمَت دل ما را بتکان ابی عبدالله آقا تنها، حسین بالا بالا، حسین عشق زهرا، حسین حسین حسین ای سِر درونم، ای رمز جنونم نبض رگ و خونم حسین محبوب دل ما، آقای دو دنیا ای جانا جانا حسین « آقا جانم، حسین؛ آقا جانم، حسین» صَلِّ عَلیٰ، ابی عبدالله یا سَیِّدَنٰا، ابی عبدالله عشق خدا، ابی عبدالله شاه شهداء، ابی عبدالله با خط تو شده از برکت تو شده همه جا کرب و بلا ابی عبدالله پُر آوازه، حسین عشق تازه، حسین چیه رازِ، حسین حسین حسین بابای رقیه، آقای رقیه دنیای رقیه، حسین ای یار اباالفضل سردار اباالفضل سالار اباالفضل، حسین « آقا جانم، حسین؛ آقا جانم، حسین» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
Fadaeian_Haftegi_14030901_05.mp3
8.12M
| اونی که پهن سفره اش این شبها متن 👇 https://eitaa.com/emame3vom/106114 📋 اونی که پهنه سفره‌ش این شبا، گداش و می‌بینه حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اونی که پهنه سفره‌ش این شبا، گداش و می‌بینه پای حرف منم شبیه اون، غریبه می‌شینه اصاً امیدِ هر، غریب و مِسکینه برا چی می‌خوریم، غصه‌ی فردا قبل این که بخوایم، می‌بخشه آقا پیشِ کریم بیایم، می‌شه فراموش هرچی غمه توو دنیا « دنیای منه، امام حسن بزرگ‌تر دردای منه» وقتی که از همه خسته می‌شم، بازم یه راه دارم یه رفیقی که عُمریه باهاش، برو بیا دارم منه بی‌کس و کار، امام رضا دارم فقط امام رضاست، دوای دردم مِثه کبوتراش، دورش می‌گردم از بچگی که دستم و گرفته دیگه رهاش نکردم « دنیای منه، امام رضا بزرگ‌تر از دردای منه» شاید ازم بپرسن این روزا، هنوز دوسِش داری؟! چی گرفتی از این سینه زدن، از این عزاداری؟! آخه روضه میری، توو این گرفتاری؟! آره دوسِش دارم مثل قدیما آره غلامشم برا همیشه بگو که زندگیت بدون این عشق مگه زندگی میشه « دنیای منه، امام حسین بزرگ‌تر از دردای منه» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
Fadaeian_Haftegi_14030901_06.mp3
14.87M
🔊 بخش ششم | ذکر رو سفیدها امید نا امیدها متن 👇 ذکر رو سفیدا https://eitaa.com/emame3vom/111123 📋 ذکر رو سفیدا حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ذکر رو سفیدا امیدِ نا امیدا لطف مادریت و دیدن همه شهیدا هرجا حِسِّ می‌کردم که نیست راه چاره لطف تو نشون داد کاری نشد نداره آره نشد نداره، بارون رحمتش می‌باره بالاخره حضرت زهرا به منم، محل می‌زاره آره نشد نداره، با چادری که پُر غباره غبارو از دلم می‌گیره فاطمه، با یک اشاره « ای مادرِ شهدا / یه نگاه بنداز / به بَدا» بانوی بهشتی تقدیرم و نوشتی شهادت ای شهادت بَه‌بَه چه سرنوشتی بَده برای نوکر شهید نشه بمیره چه خوبه که مادرم دست من و بگیره فاطمه نمیزاره، لحظه‌ی آخرم قراره بیاد کنارم و سرِ من و روی، پاهاش بزاره فاطمه نمیزاره، ناامید بشم دوباره بالاخره حضرت زهرا به منم، محل میزاره « ای مادرِ شهدا / یه نگاه بنداز / به بَدا» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .