.
|⇦•بارِ گُنه آورده ام...
#مناجات و توسل به امام رضا علیه السلام ویژه ماه مبارک رمضان به نَفسِ حاج میثم مطیعی •✠•
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
یَا نُورَ النُّور، یَا نُورَ فَوْقَ کُلِّ نُور
ظَلَمْتُ نَفْسِي،یَا عَفُوُّ یَا غَفُور
به آیهی تُوبُوا إِلَى اللَّهِ ـت قسم
دیگه میخوام اونی که تو میخوای بشم
خبر داری؟ یٰا عالِمَ الْغُیوب
تنگه دلم، یٰا کاشِفَ الْکُروب
امیدِ من ، یٰا سٰامِعَ الدُّعٰا
تویی یٰا غٰافِرَ الذُّنوب
یاتَوّاب، يَا غَافِرَ الذَّنْبِ الْكَبِير...
*ای خدایِ توبه پذیر،ای کسی که گناه بزرگ رو می بخشی،شب ها و روزهای ماه مبارک به سرعت داره سپری میشه،اگر آخرین ماهِ مبارکِ عُمرِ مَنِ،مَنُ ببخش،منُ در جوارِ رحمتِ خودت منزل بده...*
کریم تر ز کریمانِ روزگار تویی
گناهکار تر از هر گناهکار منم
*مولای من! کارایی کردم که فقط خودت می دونی،اگر اونا رو هم ببخشی باز هم من شرمنده ام...*
گیرم که تو از سَرِ گُنه درگذری
زان شرم که دیدی، که چه کردم،چه کنم...؟!
*با یه امیدی آمدم دَرِ خونه ات...*
یارب یارب، برگشته عبدِ روسیاه
برگشته با یه کوله بارِ پُر از گناه
*آره...پشتم سنگینِ، ولی امیدوارم...*
بارِ گُنه آورده ام، اما به امیدی
من رو زده ام باز خدایا به امیدی
یارب یارب، برگشته عبدِ روسیاه
برگشته با یه کوله بارِ پُر از گناه
قرآن به سر، رو لَبَمِ خدا خدا
ردم نکن به خاطرِ امام رضا
*دلم برا امام رضا تنگ شده،میخوام بِهت سلام بدم،به زیارتِ تو محتاجم،همه نیت زیارت کنید...*
باز هم گمشدۀ شب شدم، ای نور سلام
باز هم زائرتان نیستم،از دور سلام
*از این راهِ دور زیارتِ منُ قبول کن...*
با زبانی که به ذکرت شده مأمور،سلام
به سلیمان برسد از طَرَفِ مور،سلام
*خدایا! من یه سوالی دارم:اگه قراره تو منُ نبخشی...*
میخواست اگر خدا نبخشد گناهِ ما
ما را چرا امامِ چنین مهربان دهد؟!
*اگر میخواستی من رو نبخشی به من امام رضایِ مهربون نمی دادی...آقایِ من!..*
دیدم همه جا بر در و دیوارِ حریمت
جایی ننوشته است گنهکار نیاید.
#شاعر امیر رضا یزدانی
ــــــــــــــــــ
#مناجات_با_خدا
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#مناجات
#حاج_میثم_مطیعی
#ماه_رمضان
👇
Motiei_Babolharam_net-8.mp3
4.37M
|⇦•بارِ گُنه آورده ام...
#مناجات و توسل به امام رضا علیه السلام ویژه ماه مبارک رمضان به نَفسِ حاج میثم مطیعی
.
#شور (#زمزمه) - وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها - سبک به سمت گودال...
شبِ دهم روضهَم
شبیهِ عاشوراست
حرفِ کفن پیشِ...
مادرمون زهراست
کفن برا جسمِ...
مادرش آوُردن
به یادِ گودال و...
مقطّعُالاعضاست
خدارو شکر داری
قبر و کفن مادر
خدارو شکر روضه
میگیره پیغمبر
غروبِ عاشورا
عریان میشه پیکر
چنگی میره سمتِ...
گوشواره و معجر
آئینه یِ رویِ...
خدیجه زینب بود
پیشِ چشاش پیکر
چه نامرتّب بود
پای سرِ بر نی
رُخش شده نیلی
وارثِ زهرا بود
بدجوری خورد سیلی
مدینه و مکّه
نجف و سامرّا
مشهد و کاظمین
بقیع و کربلا
محرّم و ماهِ...
خدا میگن یارب
کِی میرسه از راه
منتقمِ زینب
زینبی که دیده
بسترِ زهرا رو
میبینه بر نیزه
سرِ عزیزاشو
بیتاب و گریونه
خیلی پریشونه
میدَوه تو صحرا
نوحهَتو میخونه
به سمتِ گودال از
خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود
دیر رسیدم من
سرِ تو دعوا بود
ناله کشیدم من
سرِ تو رو بردن
دیر رسیدم من
دیر رسیدم من (۴)
#وفات
#حضرت_خدیجه #_سلام_الله_علیها
#زمزمه #ماه_مبارک_رمضان
#حسین_ایمانی
.👇
.
یاد کربلای حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام
#فراق_کربلا
#حاج_رضا_یعقوبیان
باز افتادم بیاد کربلایت یا حسین
جنت شیعه بودصحن وسرایت یا حسین
با دعای مادرم ای نور چشمان علی
گشته ام گریه کنِ بزم عزایت یا حسین
دست من دست پدر در محفل تو آمدم
گشته ام از کودکی من آشنایت یا حسین
هرچه دارم از دعای مادرت زهرا بوَد
گشته ام شرمنده ی لطف وعطایت یا حسین
من که از طفلی شدم ریزه خورخوان شما
باز کرده این دلم امشب هوایت یا حسین
دردمندم مستمندم خسته بیمار توام
آمدم من بر در دارالشفایت یا حسین
دست خالی آمدم سوی تو ای منشور عشق
کن نگاهی از کرامت برگدایت یا حسین
بس که آقا و کریمی همچنان ختم رسل
برهمه داری تو لطف بی نهایت یاحسین
سومین شمس هدایت ای امید عالمین
با نگاهی عبدخودرا کن هدایت یا حسین
ای گل بستانسرای اهل بیت مصطفی
خون پاک تو بود رمز بقایت یا حسین
پیکر پاک تو شد از کینهها نقش زمین
جان فدای آن سر از تن جدایت یا حسین
بر (رضا) عبد وغلام درگهت بنما دعا
تا که بار دیگر آیم کربلایت یا حسین
#زبانحال_با_امام_حسین_علیه_السلام
#امام_حسین
#شب_جمعه
#مشهد_مقدس
.
.
🔸مراسم شب هشتم
مناجات خوانی ماه مبارک رمضان
📆 زمان: سه شنبه ۳۱ فروردین ماه ۱۴۰۰
🔷 با مداحی: کربلایی سیدرضانریمانی
🚩مکان:اصفهان، چهارراه عسگریه، امامزاده شاه میرحمزه علیه السلام
____
🔊 سخنرانی حجت الاسلام آقامیری
🔊 بخش اول مناجات وروضه | من بد ولی هستی تو از هر بهترین بهتر
🔊 بخش دوم فرازهای دعای ابوحمزه | سَيدي عَبْدُكَ بِبابِكَ
🔊 بخش سوم روضه | یابن الشبیب عمه مان راه دور رفت
🔊 بخش چهارم زمینه | چیزی از کرامتت کم نشده
🔊 بخش پنجم نغمه خوانی | همه زخمی و همه مرحمی
👇👇👇👇👇👇
.
مانند دُر به خاك چكيد اشکِ دخترش
#مرثیه #حضرت_خدیجه و #حضرت_زهرا سلام الله علیهما
مانند دُر به خاك چكيد اشکِ دخترش
از بین حُجره جمع شد آن دم كه بسترش
با اینکه از بهشت برایش کفن رسید
پوشيده شد به سِترِ عَبایِ پیمبرش
دور از نگاه فاطمه با اشک شُسته شد
بر روی مُغتسل تن بی جان مادرش
ياد از نماز اوّل خود با خديجه كرد
وقتی نماز خواند محمّد به پیکرش
خوشبوترين گُل حرم شاه انبياء
در باب ياس بود وصايايِ آخرش
ميگفت جان من نگذاري كه بعد من
در خانه ام كسي بزند نعره بر سرش
ميگفت جان من نگذاري كه كافري
سيلي زند به صورت از ماه بهـترش
دنياگذشت و قصّه به"سر"نه به"در"رسيد
آن در كه بوسه داد پيمبر ، مكررّش
قلب خديجه سوخت درآن ساعتي كه ديد
آتش نشسته بر تنِ دامان كوثرش
فضّه نگاه كرد علي با چه زحمتي !
آن روز عبا كشيد روي جسم همسرش
"در" روي جسم فاطمه افتاده بود كه
طاغوت رد شد از روي آن، بعدْ لشگرش
الا لعنتُ الله علي القومِ الظّالمين...
#محمّد_قاسمي
#ماه_مبارک_رمضان
.
.
متن #روضه حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها ویژه ماه مبارک رمضان به نَفسِ کربلایی محمدحسین پویانفر
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
شکرِ خدا که تحتِ لوایِ خدیجه ایم
بعد از هزار سال گدایِ خدیجه ایم
مِهرش نتیجه ی دهۀ اول من است
ما یک دهه تمام برایِ خدیجه ایم
ده شب فقط به خاطرِ او گریه می کنیم
ما پیشِ از او ،روزِ ازل عزادارِ خدیجه ایم
اصلاً به ما چه مَردم دنیا پیِ چه اند؟
ماها که در پیِ نوه هایِ خدیجه ایم
بی مِهر او عبادتِ عالم قبول نیست
ما با خدیجه، عبدِ خدایِ خدیجه ایم
مِهر خدیجه را به سَرِ شانه می بَرم
شُکرِ خدا که مادرِ زهراست، مادرم
در لحظه ی شکسته شدن، پا شدن خوش است
در خُشک سالها، عاشقِ دریا شدن خوش است
دلداده ها معامله با یار می کنند
بهر رسول این همه تنها شدن خوش است
قبل از غدیر گفت: علی رهبرِ من است
قبل از غدیر شیعۀ مولا شدن خوش است
دنبالِ مال نیست اسیرِ نگارها
بانویِ ما به مادرِ زهرا شدن خوش است
سختی بِکِش محله محله که عاقبت
مادر بزرگِ طایفه ی ما شدن خوش است
بد نیست سنگِ کوچه به پیشانی ات خورد
گاهی شبیهِ زینبِ کبری شدن خوش است
آن قدر سنگ خوردی و بال و پرت شکست
ای مادرم ،سرم به فدایت، سرت شکست
*لحظه های آخر دیدن داره گریه میکنه، اُمّ سَلَمه سؤال کرد: چرا اینقدر گریه میکنید؟
حضرت خدیجه سلام الله علیها فرمودند: دخترم فاطمه کم سن و ساله، تنهامیشه، دختر چندجا به مادر احتیاج داره، فاطمه ام رو تنها نذار، یکی شب زَفاف ،لذاوقتی آقا رسول الله دستِ امیرالمؤمنین رو دستِ زهرا گذاشت، فرمود:همه بیرون برن...دیدن اُمِ سَلمه ایستاده، وقتی علت رو جویاشدن،فرمود:یارسول الله! مادرش سفارش کرده...
اول اینجا دختر به مادر احتیاج داره...
دوم وقتِ وضعِ حمل فاطمه ام رو تنها نذار*
وایِ مَنُ، وایِ مَنُ،وایِ مَنُ، وایِ من
میخِ در و سینۀ زهرایِ من،وایِ من
در وسطِ کوچه تو را میزدن،وایِ من
کاش به جای تو مرا میزدن، وایِ من
*اول بینِ در و دیوار صدا زد:«یا اَبَتٰا!»نالۀ دوم صدازد: یا امیرالمؤمنین!،اما لَحنش عوض شد:«یافِضَّةُ الخُذینی»...
خیلی عذر میخوام اگه بفهمی این یه بیت رو بهم میریزی...*
صدازد:
بعدِ یک عُمر مُراعاتِ کنیزانِ حرم
فضه ی خادمه آخر به چه کاری افتاد
ــــــــــــــــــ
#حضرت_خدیجه
#روضه_حضرت_خدیجه_کبری_سلام_الله
#کربلایی_محمدحسین_پویانفر
#ماه_مبارک_رمضان
👇
Pooyanfar_Babolharam_Net.mp3
3.45M
|⇦• ای مادرم ،سرم به فدایت...
#روضه و توسل به حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها ویژه ماه مبارک رمضان به نَفسِ کربلایی محمدحسین پویانفر
.
میثم مطیعی متن #روضه و توسل به حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها ویژه ماه مبارک رمضان به نَفسِ حاج میثم مطیعی
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
بریم دَرِ خونه ی حضرت خدیجه، امشب پیغمبر به خیلی ها نگاه میکنه، اونایی که برای این مادر گریه میکنن، اونایی که دلِ پیغمبر رو امشب به دست میارن، با پیغمبر حرف میزنن میگن: به خاطر همسر عزیزت روضه گرفتیم.
خیلی از پیغمبر دفاع میکرد، خودش فرمود: «خَدیجَه وَ اَیْنَ مِثْلُ خَدیجَه »
خدیجه کجاست دیگه مثل خدیجه پیدا نمیشه ...« صَدَّقَتْني حِينَ كَذَّبَني النَّاسُ» وقتی مردم من رو تکذیب میکردن، من رو تصدیق میکرد.پیغمبر رو یاری کرد«وَ وَازَرَتْني عَلي دينِ اللهِ وَ أعانَتْني بِمالِها » ثروت خودش رو برای دین هزینه کرد، دیگه مثل خدیجه پیدا نمیشه...
طبری در تاریخش نوشته: ایام حج بود پیغمبر برای تبلیغ بالای کوه صفا ندای توحید سر داد:ای مردم! من پیامبر خدام ...تاب نیاوُردن با سنگ به پیغمبر حمله کردند.طبری نوشته: ابوجهل یه سنگی روانه کرد به پیشانیِ مبارک پیغمبر خورد.
آخ بمیرم برات، پیغمبر به کوه ابوقُبِیس پناهنده شد، امیرالمؤمنین، حضرت خدیجه رو خبر کرد، بی بی تا شنید با پیغمبر چه کردن شروع کرد های های گریه کردن .
غذا و آب برداشت رفت به دامنۀ کوه ها گریه میکرد، دنبالِ همسر عزیزش میگشت.
طبری روایت کرده میگه: جبرئیل نازل شد گفت: یا رسول الله! ملائکه از گریۀ خدیجه دارن گریه میکنن،همسرت رو دریاب .
وقتی چشمش به این صورتِ خونی افتاد دوباره شروع کرد ناله زدن .گفت: خودم، پدر و مادرم به فدات...
با امیرالمؤمنین پیغمبر رو بردن منزل، مرهم گذاشت درمان کرد .
کفار تا فهمیدند دوباره به خونه ی پیغمبر هجوم آوردن، دوباره اومدن سنگ زدن. روایت میگه: خدیجه از منزل بیرون آمد خودش رو مقابل سنگ ها سپر بلای پیغمبر کرد، فریاد زد آی مردم! خونه ی زنی رو سنگ باران میکنید که از زنان بزرگِ قریشِ...
تا این جمله رو گفت، مَردم حیا کردند و رفتند.
میگن: دختر از مادرش یاد میگیره،
یه روزی هم دخترش اومد پشتِ در، ولی مردم نرفتند.
«فَخَرَجَتْ فَاطِمَةُ، فَوَقَفَتْ مِنْ وَرَاءِ الْبَابِ»
اومد پشت در ایستاد، مَردم هم تعجب کردند، گفتند: «اِنِّ فیهٰا فٰاطِمه...»
چطور میخواهید این خونه رو بسوزونید تو این خونه زهراست؟ یکی گفت : «قٰالَ وَ اِن...» اگه باشه هم میسوزم...
بین در و دیوار، زهرای اطهر موند، چه بلایی سرش اومد...*
بین دیوار و در، انگار زنی جان میداد
جان به لب از غم او، عالم و آدم میشد
لااقل کاش دلِ اَبر برایش میسوخت
بلکه از آتشِ پیراهن او کم میشد
*خودِ بی بی فرمود:«وَ النَّارُ تَسعَرُ وَ تَسفَعُ وَجهِی»آتش زبانه میکشید و صورتم را می سوزاند...
چه اتفاقی افتاد پشت در ؟«وَ فَسَقَطتُ لِوَجهِی»من با صورت به زمین افتادم «وَ اَنَا حٰامِل» من باردار بودم...
آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی سال آخر عُمرش می گفت: مرجعیت به کنار، عرفان به کنار، فقه به کنار، بعد این شعر رو میخوند:...*
در وسط کوچه تو را میزدند
کاش به جای تو مرا میزدند
زهرای من!
چرا شده گوشه ی چشمت کبود
به من بگو مگر علی مُرده بود
وایِ منُ، وایِ منُ،وایِ من
میخ در و سینه ی زهرای من
*دنبال حیدر می دوید، بلند شد تا بازم از ولایت دفاع کنه ،می افتاد بلند میشد علی رو نبرید ....
ــــــــــــــــــ
#بهار_قرآن
#حضرت_خدیجه
#روضه_حضرت_خدیجه_کبری_سلام_الله
#حاج_میثم_مطیعی
#ماه_رمضان
👇
Motiei_Babolharam_Net_2.mp3
4.26M
|⇦• سپر بلای پیغمبر...
#روضه و توسل به حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها ویژه ماه مبارک رمضان به نَفسِ حاج میثم مطیعی
.
#روضه و توسل به حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها ویژه ماه مبارک رمضان به نَفسِ حاج حسن شالبافان •✠•
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
«اَلسَّلامُ عَلَیکِ یٰا زَوجَةَ خٰاتِمَ النَّبیین
اَلسَّلامُ عَلَیکِ یٰا اُمَّ فٰاطِمَةَ الزَّهرٰا
اَلسَّلامُ عَلَیکِ یٰا اُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَین سَیِّدَی شَبٰابِ اَهلِ الْجَنَّه»
چرا این سلام رو دادم؟ رفقا! ما یه عُمرِ برای ابی عبدالله گریه کردیم، ماها همه نوکرِ غریبِ مدینه، امامِ مجتبی ایم، اما همه ی این خانواده امروز عزادارِ مادر بزرگِ خونه اند.همه نگاه میکنن به مادر،آخه مادرِ ما زهرا، امروز مادر از دست داد.
«اَلسَّلامُ عَلَیکِ یٰا اُمَّ الْمُؤمِنین یٰا خَدیجَةَ الْکُبریٰ»
زمانِ مدحِ تو شد، ای ملیکه ی مکّه
برای مِدحتِ تو، آیه ها به صف شده اند
غزل برای تو، چون کم سروده ام حالا
برای شعرِ تو، آرایه ها به صف شده اند
سرآمدی به همه بانوانِ قِدّیسه
که بعدِ فاطمه تو، سرورِ زنان هستی
تو مادرِ همه ی خانواده ی زهرا
تو مادرِ علی و صاحبِ الزمان هستی
محبتت به رسولِ خدا مثل زدنی است
اویس ها شده اند از سبویِ تو سرمست
میان سردیِ برخوردِ مَردمِ مکه
به بودنِ تو، پیمبر همیشه دلگرم است
تحملِ غمِ تو شرحِ صدر می خواهد
که سالِ پر زدنت سالِ حزن و اندوه است
*سالی که این خانوم از دنیا رفت رو پیغمبر سالِ حزن و اندوه نام گذاری کرد...*
دوباره بر دلِ پیغمبرت تو مَرهم باش
دلِ نبیِّ خدا از غمِ تو مجروح است
«و أیْنَّ مِثلُ خَدیجَه»میگن هر موقع پیغمبر نامِ خدیجه می آمد، این جمله رو میگفت و می نشست گریه میکرد .پیغمبر سیزده سال بعد از خانم خدیجه، هر سال برای این خانم سالگرد میگرفت، هیچ کجای دیگه نداریم، هر سال روز وفاتِ این خانوم پیغمبر گوسفند قربانی میکرد، درب خانه هایِ فقرا،بعد برمیگشت سر سفره گریه میکرد به یادِ خدیجه*
نداشت فاطمه و زینب و حسین و حسن
اگر رسول خدا حضرت خدیجه نداشت
شبیه حضرت ختمی مآب معمولاً
تو دستِ فاطمه را غرق بوسه می کردی
اجل اجازه نداد ، آرزو به دل ماندی
که کاش بودی و او را عروس می کردی
*این روزهای آخر صدا زد: اَسما! بیا .اَسما آمد .گفت: اَسما! من دارم میرم، اما یادت باشه دخترم چهار سال بیشتر نداره. اَسما هر دختری شبِ زفاف و عروسی به مادر احتیاج داره، اَسما ازت میخوام اون شب برای دخترم مادری کنی .
لذا رفقا شب زفاف علی و زهرا،پیغمبر صدا زد .همه از حجره برن، هیچ کسی داخلِ حجره نمونه .رسول خدا که وارد شد دید اَسما یه گوشه ای ایستاده هی دست روی دست فشار میده، فرمود: اَسما مگه نگفتم کسی تو حجره نباشه .یه نگاه به پیغمبر کرد آروم سرش رو انداخت پایین، آقا جان! اگه اجازه بدید، اَمر اَمرِ خانوم خدیجه است، تا گفت: خدیجه، دوباره پیغمبر گریه کرد .میخوام بگم اسما چه نیمه های شبی که نبود...
اینجا یه شب بود اَسما کنارِ علی و زهرا بود .یه شب دیگه هم علی صدا زد: همه برن بیرون،فقط اَسما کنار علی ایستاده بود ...*
همیشه سر زده، سر میزنی به فاطمه ات
خدا کند که نبینی شکستن او را
خدا کند که نبینی مقابلِ حَسَنِین
نَفَس نَفَس زدن و چشم بستن او را
خدا کند که نبینی حسینِ بی کفنت
چگونه مادرِ جان داده را تکان بدهد
*مثل امروز و امشب، بدنِ این خانوم را دفن میکنه پیغمبر .نوشتن لحظات دفن اینقدر گریه کرد، نوشتن وقتی سنگ های لحد و میچید، پیغمبرِ خداست،دیدن های های داره گریه میکنه، لذا وقتی آمد تو خونه، بی بیِ دوعالم فاطمه، هی جلویِ راهِ پیغمبر رو میگرفت، هی صدا میزد: «اَبَتٰا اَیْنَ اُمِّی؟» بابا مادرم کجاست ؟
یه جای دیگه هم من بگم.یه دختر جلوی راه بابا رو گرفت، اون موقعی بود که حسین از علقمه می آمد، دخترِ حسین آمد جلو، هی صدا میزد: «اَبَتٰا اَیْنَ عَمّیِ الْعَبّٰاس؟» بابا عمو عباسم چی شد؟ اینجا میگن: ابی عبدالله نشست، دخترش رو بغل گرفت، یه نگاه به صورتِ نازدانه اش کرد .
این دختر که رو پایِ بابا نشست، آروم با گوشه ی چارقدش این خونهارو از صورت باباش پاک کرد.آروم، شمرده شمرده، کنارِ گوشِ باباش گفت: بابا عمو عباسم کجاست ؟ اینجا میدونید ارباب ما چیکار کرد ؟ آروم این دختر رو روی زمین گذاشت.
آی روزه دارهایِ ماهِ رمضان! دیدن حسین اومد کنار خیمه ی عباس،عمودِ خیمه رو خوابوند، یعنی: آی زینب! بروید برایِ اسیری آماده بشید...
.
#حضرت_خدیجه
#روضه_حضرت_خدیجه_کبری_سلام_الله
#حاج_حسن_شالبافان
#ماه_مبارک_رمضان
👇
Shalbafan_Babolharam_Net.mp3
7.07M
|⇦• زمانِ مدحِ تو شد...
#روضه و توسل به حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها ویژه ماه مبارک رمضان به نَفسِ حاج حسن شالبافان
#بهار_قرآن
1. از بس که اشک ریخته ای.mp3
4.05M
#وفات_حضرت_خدیجه
( سلام الله علیها )
#حاج_محمد_رضا_طاهری
از بس كه
اشك ریخته ای پای بسترم
صد بار شده آسمان
آوار بر سرم
ساعات آخرم شده
زهرای كوچكم
نزدیك تر بیا
كه تو را سیر بنگرم
آخر نشد
به رَخت عروسی ببینمت
هر آرزو كه بود
سوی گور میبرم
حالا برو
لباس عزای مرا بپوش
دیگر نشسته پیك عجل
در برابرم
در راه عشق
هستیِ خود را فروختم
امشب كه میروم
كفنی نیست در برم
این لحظه ی فراق
كه پیشم نشسته ای
خون میچكد برای تو
از دیده ی ترم
من زود میروم
كه نبینم پس از رسول
در بین دود و شعله
نشسته است دخترم
من زود میروم
كه نبینم به كوچه ها
سیلی زند كسی
به رخ یاسِ اطهرم
#حضرت_خدیجه
.