YEKNET.IR - shoor - 11 safar 1443 - ramezani.mp3
2.86M
⏯ #شور #جاماندگان #اربعین
🍃سفرهی درد و دلمو برای تو باز میکنم
🍃حرفمو آغاز میکنم
🎤 #مجتبی_رمضانی ۱۴۰۰
.
#زمزمه/ #واحد #اربعین
#مجتبی_صمدی_شهاب ✍🎤
ای برادر شهیدم هر جوری که بود رسیدم
شده زینبت دوباره
کربلائی کربلائی
موقع زیارت اومد زینب از اسارت اومد
بارون از چشام میباره
پس کجایی پس کجایی
پاشو ای گلو بریده
پاشو مهمونت رسیده
یااخا ای باوفا شد
این چهل روزه چهل سال
خسته ام پربسته ام
چطور بازم بیام تو گودال
آه چشمام دیگه وانمیشه
دیگه پا نمیشه پای خواهر
آه خسته از محن شده ام
پیرزن شده ام ای برادر
کنار خاکت عزیزم چه خاکی بسر بریزم
جون نداره دست و بالم
ای برادر ای برادر
تنم و لاله گرفته صدام از ناله گرفته
خیلی آهسته مینالم
ای برادر ای برادر
یادته مقتل و دیدم
از تنت نیزه کشیدم
با شتاب دنبال آب
رفتم به هر طرف برادر
از جفا واویلتا
آبت دادن با نوک خنجر
آه وقتی ناله ها میزدی
دست و پا میزدی آه کشیدم
آه باسر سوی تو اومدم
رو سرم میزدم آه کشیدم
با رباب و با سکینه چطوری برم برم مدینه
آسمون روی سر من
شده آوار شده آوار
با همین چند تا گل یاس میزنم یه سر بزنم به عباس
وقت درد و دل رسیده
باعلمدار باعلمدار
باز میخوام پیشش بشینم
قبرش و میخوام ببینم
بعد از اون فصل خزون
اومد سراغ ما بهار رفت
شد حرم دریای غم
از صورتم نقاب کنار رفت
آه پیش دیده های رباب
روضه خون شده آب وای برادر
آه رو دست مشک پاره داره
سر بخاک میزاره وای برادر
👇
.
#بازگشت_به_مدينه
ای مدینه دوباره برگشتم
با دل پر شراره برگشتم
بی علی ، بی رقیه ، بی عباس
با همین گاهواره برگشتم
از مسیری که بهرِ سنگ زدن
می گرفتند استخاره، برگشتم
همرهم بود زیور آلاتم
ولی بی گوشواره برگشتم
آه، از خیمه ای که غارت شد
با دو چشم ستاره برگشتم
از کنار تن لگد مال و
بدنِ پاره پاره برگشتم
با حجابی که بینِ آتش سوخت
از دل هر نظاره برگشتم
#رضا_باقریان
.
.
#اربعین
زبانحال #جابر
آورده غریبی غم دل بهر غریبی
افتاده حبیبی به روی قبر حبیبی
بیمار فراقی شده مهمان طبیبی
نه تاب و توانی، نه قراری، نه شكیبی
می گفت: حبیبی كه غمت كرده كبابم
من دوستم آخر، بده ای دوست جوابم
*
ای نام تو روشنگر دل جان كلامم
ای یافته سبقت ز سلامم به سلامم
ای دادرس و رهبر و مولا و امامم
هم عاشق و هم دوست و هم پیر غلامم
با یاد تو در این سفر از شهر مدینه
تا كرب و بلا كوفته ام بر سر و سینه
*
گردون ز غمت در همه جا ولوله انداخت
تا شام ز سر تا بدنت فاصله انداخت
بر گردن تنها پسرت سلسله انداخت
بر پای یتیم تو گل آبله انداخت
دور از تو ولی مرغ دلم همسفرت بود
گه پیش بدن گاه به دنبال سرت بود
*
ای نور دل فاطمه آخر تو نبودی؟
كز دوش پیمبر به رخم دیده گشودی
هم خنده زدی هم دلم از دست ربودی
بر گردن من بازوی خود حلقه نمودی
یاد آر از آن خاطره ای نور دو دیده
با من سخنی گوی ز رگ های بریده
*
ای دیده ی گریان مرا نور، عطیه
صحراست پر از زمزمه و شور، عطیه
این ناله ی پیوسته و این ولوله از كیست؟
برخیز و خبر آر كه این قافله از كیست؟
*
…
از شیون این قافله پر، دامن صحراست
آوای جرس را خبر از ناله زهراست
بر گوش دلم زمزمه زینب كبراست
فریاد شهیدا و غریبا و حسیناست
از گریه گلوی من رنجور گرفته
این كیست كه با «یا ابتا» شور گرفته؟
*
بر قلب عطیه سخن او اثری كرد
از خویش در آن وادی محنت، سفری كرد
بر دیدن آن قافله هر سو نظری كرد
هر لحظه به رخ جاری، خون جگری كرد
از سینه برآمد به فلك ناله و آهش
افتاد چو بر سید سجاد نگاهش
*
تا كرد به آن قافله از دور نظاره
چو شمع ز سر تا به قدم، ریخت شراره
در مقدم آن ماه رخان ریخت ستاره
برگشت به سوی حرم عشق دوباره
زد ناله كه عاشور دگر آمده، جابر
برخیز كه زینب ز سفر آمده، جابر
*
بلبل گل خود را به سراغ آمده، جابر
آلاله دگر باره به باغ آمده، جابر
بر تربت عشاق چراغ آمده جابر
برخیز كه یك قافله داغ آمده، جابر
برخیز و بده آب به گل های مدینه
سقاست خجل از لب عطشان سكینه
*
برخیز سرودی ز غم تازه بخوانیم
برخیز شرار غم دل را بنشانیم
برخیز كه خود را به اسیران برسانیم
برخیز كه گل در ره سجاد فشانیم
بالای سرش آیه ی تطهیر بگیریم
گل بوسه ز زخم غل و زنجیر بگیریم
*
آن محرم محرم شده در آن حرم «هو»
آن عاشق دلسوخته آن پیر خداجو
آغشته به خاك شهدا كرده سر و رو
با چشم دل خویش نظر كرد به هر سو
می خواست كه صد باره به هر گام بمیرد
تا یك خبر از سید سجاد بگیرد
*
پر بود از اشك جگر سوخته، جامش
می ریخت شرار دل سوزان ز كلامش
زد رایحه ی عطر حسینی به مشامش
بشنید سلام از لب جانبخش امامش
گفت: ای ز سلام تو خجل پیر غلامت
یادآور اخلاق پدر بود سلامت
*
آن زائر دلسوخته، آن پیر سرافراز
شد طایر روحش ز تن خسته به پرواز
زد ناله و كرد از دل و جان، دست ز هم باز
بگرفت در آغوش حسین دگری باز
افكند به گردون، شرر تاب و تبش را
بر زخم غل جامعه بگذاشت لبش را
مولا چو نظر كرد حبیب پدرش را
قد خم و سوز دل و اشك بصرش را
سوزاند دوباره شرر غم جگرش را
بگذاشت روی شانه ی آن پیر، سرش را
كای گلشن وحی از نفست بوده معطر
افسوس كه یك باغ گل از ما شده پرپر
.
#اربعین
#زبانحال_امام_سجاد_با_جابر_و_شرح_سفرباپدر
#استاد_سازگار
جابر نتوان گفت چه آمد به سر ما
کز جور خزان ریخت همه برگ و بر ما
غلتید به خون، پیکر پاک پدر ما
شد قاتل او با سر او همسفر ما
ما زخم زبان در ملأ عام شنیدیم
بی جرم و گنه، از همه دشنام شنیدیم
(از کجای این سفر برات بگم:)
از زمزمه و گریه ی آهسته بگویم
از دست به زنجیر ستم بسته بگویم
از کعب سنان و بدن خسته بگویم
از بارش سنگ و سر بشکسته بگویم
اینها همه از دخت علی خم نکند پشت
ای لاله ی پرپر شده، داغ تو مرا کشت
ما بر کف پا نقش گل از آبله دیدیم
رأس شهدا را جلوی قافله دیدیم
کعب نی شادی و کف و هلهله دیدیم
یک سلسله را بسته به یک سلسله دیدیم
دادند به ما جا به ره ظلم ستیزی
خواندند عزیز دلمان را به کنیزی
تنها نه در امواج بلا یاد تو بودم
از لحظه ی میلاد، گرفتار تو بودم
شبها به بر فاطمه بیدار تو بودم
با هر نگهم طالب دیدار تو بودم
دردا که دگر انس به داغ تو گرفتم
برگشتم و از خاک، سراغ تو گرفتم
ای کاش جدا می شد، پیش از تو سر من
می رفت فرو تیر غمت بر جگر من
می ریخت چو نخل قد تو برگ و بر من
می شد ز ازل کور دو چشمان تر من
من روی زمین، پیکر صد چاک تو دیدم
آویزه به دروازه، سر پاک تو دیدم
ای پای سرت خصم زده نای و دف و چنگ
ای بر سر نی گشته جبینت هدف سنگ
ای طلعت زیبای تو گردیده ز خون رنگ
برخیز برادر که دلم تنگ شده، تنگ
بردار سر از خاک که روی تو ببوسم
برخیز که رگ های گلوی تو ببوسم
من کوه بلا را به سر دوش کشیدم
یک گام نلرزیدم و یک دم نبریدم
در طشت طلا تا گل رخسار تو دیدم
فریاد زدم پیرهن صبر دریدم
چون چوب به لب های تو می خورد به شدت
من بر سر خود می زدم، اطفال به صورت
در شام بلا بود، بلا بود، بلا بود
بالله قسم سخت تر از کرب و بلا بود
ظلم و ستم و کفر و ظلالت به ملا بود
خورشید رخت جلوه گر از طشت طلا بود
آئینه صفت، چشم تو در دور زدن بود
دیدم نگهت در همه احوال به من بود
باز آمده ام تا ز من از شام بپرسی
از بودن ما در ملأ عام بپرسی
از خنده و از طعنه و دشنام بپرسی
از خون سر و سنگ لب بام بپرسی
اما دگر از قصه ویرانه نپرسی
ای گوهر یکدانه ز دردانه نپرسی
این دختر باز آمده از شام خرابت
این فاطمه و نجمه و کلثوم و ربابت
برگشته ز ره، قافله ی پر تب و تابت
گل ها همه بر خاک فشانند گلابت
جا مانده یکی در یتیم از صدف تو
در شام بلا گشته سفیر از طرف تو
.
.
#اربعین
نخستين زيارت
📜شيخ ابوجعفر محمد بن ابي القاسم محمد بن علي طبري به سندش از عطيه ي عوفي نقل ميكند:
همراه جابر بن عبدالله انصاري به قصد زيارت قبر حسين بن علي بن ابي طالب عليه السلام بيرون آمديم. هنگامي كه به كربلا وارد شديم، جابر خود را به كنار فرات رساند و غسل كرد. لنگ به كمر بسته و حوله را بر دوش انداخت و خود را خوشبو ساخت. هر گامي كه برمي داشت ذكر خدا ميگفت، تا آن گاه كه نزديك
قبر رسيد. به من گفت: دستانم را بر قبر او بگذار. چنان كردم. خود را بر قبر مطهر انداخت و بي هوش افتاد. قدري آب بر او پاشيدم. وقتي كه به هوش آمد، سه بار گفت: «يا حسين! »، سپس گفت: حبيب لا يجيب حبيبه؛ آيا دوست پاسخ دوستش را نمي دهد؟ آن گاه گفت: چگونه پاسخ دهي و حال آن كه رگهاي گردنت بر پشت و شانه ات آويخته و بين بدن و سرت جدايي افتاده است(۱)
👆جا دارد عرض کنیم یا جابر شما رفتید داخل فرات شدید به راحتی غسل زیارت کردید و آمدید و به گواه تاریخ هیچ کسی مانع شما نشد ، اما دلها بسوزد برای غریب کربلا حسین علیه السلام ، سیدابن طاووس در اللهوف آورده ، وقتی امام حسین و برادرش حضرت اباالفضل دیدند کودکان حرم تشنه هستند با هم به میدان رفتند .
در آن حال برادر آن امام جناب ابوالفضل العباس، در پيش روى آنحضرت حركت مى كرد. در همین زمان لشكر ابن سعد تبهكار سر راه بر امام حسین علیه السلام گرفتند
فَرَمى رَجُلٌ مِنْ بَنِى دَارِمِ الْحُسَيْنَ عليه السّلام بِسَهْمٍ فَاءَثْبَتَهُ فى حَنَكِهِ الشَّريفِ. فَانْتَزَعَ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيْهِ السَّهْمَ وَبَسَطَ يَدَيْهِ تَحْتَ حَنَكِهِ حَتّى امْتَلاََتْ ر احَتاهُ مِنَ الدَّمِ، ثُمَّ رَمى بِهِ وَقالَ: اءَللّهُمَّ إِنّى اءَشْكُو إِلَيْكَ ما يَفْعَلُ بِابْنِ بِنْتِ نَبِيِّكَ.
ثُمَّ اقْتَطَعُوا الْعَبّاسَ عَنْهُ، وَاءَحاطُوا بِهِ مِنْ كُلِّ جانِبٍ وَمَكانٍ، حِتّى قَتَلُوهُ قَدَّسَ اللّهُ رُوحَهُ، فَبَكَى الْحُسَيْنُ عليه السّلام بُكاءً شَديدا
مردى از قبيله بنى دارم تيرى به جانب سيّدالشهداء عليه السّلام انداخت كه آن تير در زير چانه شريف آن شهيد راه دين محكم بنشست. پس تير رابيرون كشيد و هر دو دست مبارك را در زير چانه مجروح نگاه داشت و چون پر از خون شد، به سوى آسمان انداخت و اين مناجات را به درگاه قاضى الحاجات، مَرْهَم دل مجروح ساخت كه الها! به سوى تو شكايت مى آورم از آنچه از ظلم و ستم نسبت به فرزند دختر پيغمبرت به جا مى آورند.
برادرش عبّاس را از او جدا نمودند و آن روباهان در ميان آن دو فرزند اسداللّه الغالب، حايل شدند و از هر جانب بر دور جناب ابوالفضل عليه السّلام گردآمدند و ايشان را احاطه نمودند تا آنكه آن كافران غدّار فرزند حيدر كرّار، عباس نامدار را مقتول و قرة العين بتول را در مصيبت برادر، ملول نمودند. امام حسين عليه السّلام در شهادت برادر با جان برابر خود، دُرّهاى سيلاب اشك چو رود جيحون از ديده بيرون ريخت، و گريه شديد در عزاى آن مظلوم وحيد، نمود. (۲)
منابع📚
۱- #اربعين حسيني پژوهشي در بازگشت اهل بيت عليهم السلام از شام به كربلا/
محمدامين پوراميني با مقدمه معرفت صفحه۳۰
۲- متن و ترجمه اللهوف صفحات ۱۵۸الی۱۶۱
.
#اربعین
📜جابر كه با عطيّه عوفي يكي از دانشمندان روزگارش، خود را در روز اربعين به كربلا رسانيدند، در شط فرات غسل كرد، با دو پارچه مانند حاجيان مُحْرم شد، با سر و پاي برهنه، با دلي پر از غم و اندوه به زيارت قبر محبوب خود، حسين صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْه مشرّف شدند. در آن هنگام، ورود كارواني نظر آنان را به خود جلب كرد. جابر به عطیه گفت:
اينان كيستند؟ اگر از كارگزاران يزيدند، خودمان را پنهان كنيم و اگر زين العابدين صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْه و همراهان او هستند، تو را در راه خدا آزاد ميكنم. عطیه رفت و برگشت و گفت:
زين العابدين صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْه همراه با عمهها و خواهران و همراهانند. آنان هنگامي كه نزديك شدند، جابر با سر و پاي برهنه از آنان استقبال كرد و همگي گريستند. صداي شيون بلند شد.
جابر خود را روي قدمهاي امام سجاد صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْه انداخت و ميبوسيد و تسليت ميگفت؛
👆این یک استقبال بود ، یک استقبال هم در شهر شام انجام گرفت،
علاّمه مجلسى رحمه اللّه در (جَلاءُ العُيُون) فرموده كه در بعض از كتب معتبره روايت كرده اند كه سهل بن سعد گفت: من در سفرى وارد دمشق شدم. شهرى ديدم با منازل بى شمار و ديدم كه بازارها را آئين بسته اند و پردهها آويخته اند مردم زينت بسيار كرده اند و دفّ و نقاره و انواع سازها مى نوازند. با خود گفتم مگر امروز عيد ايشان است، تا آنكه از جمعى پرسيدم كه مگر در شام عيدى هست كه نزد ما معروف نيست؟ گفتند: اى شيخ! مگر تو در اين شهر غريبى؟ گفتم: من سهل بن سعدم و به خدمت حضرت رسالت صلى اللّه عليه و آله و سلّم رسيده ام. گفتند: اى سهل! ما تعجّب داريم كه چرا خون از آسمان نمى بارد و چرا زمين سرنگون نمى گردد. گفتم: چرا؟ گفتند: اين فرح و شادى براى آن است كه سر مبارك حسين بن على عليه السّلام را از عراق براى يزيد به هديه آورده اند. گفتم: سبحان اللّه! سر امام حسين عليه السّلام را مى آورند و مردم شادى مى كنند! پرسيدم كه از كدام دروازه داخل مى كنند؟! گفتند: از دروازه ساعات. من به سوى آن دروازه شتافتم چون به نزديك دروازه رسيدم ديدم كه رايت كفر و ضلالت از پى يكديگر مى آوردند، ناگاه ديدم كه سوارى مى آيد و نيزه در دست دارد و سرى بر آن نيزه نصب كرده است كه شبيه ترين مردم است به حضرت رسالت صلى اللّه عليه و آله و سلّم پس زنان و كودكان بسيار ديدم بر شتران برهنه سوار كرده مى آورند، پس من رفتم به نزديك يكى از ايشان و پرسيدم كه تو كيستى؟ گفت: من سكينه دختر امام حسين عليه السّلام. گفتم: من از صحابه جدّ شمايم، اگر خدمتى دارى به من بفرما. جناب سكينه عليهاالسّلام فرمود كه بگو به اين بدبختى كه سر پدر بزرگوارم را دارد از ميان ما بيرون رود و سر را پيشتر برد كه مردم مشغول شوند به نظاره آن سر منوّر و ديده از ما بردارند و به حرمت رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم اين قدر بى حرمتى روا ندارند. (۲)
منابع📚
۱- اربعین مهدی آقابابایی به نقل از
بِحار الاَنْوار، ج ۱، ص ۳۲۹، باب ۲۵
٢-منتهی الآمال جلد۱ صفحه۴۰۱ به نقل از جلاءالعیون علامه مجلسی
.
.
#بازگشت_به_مدينه
#غارت
📜پاداش همراهی خوب
حارث بن كعت ميگويد: فاطمه دختر علي بن ابي طالب عليه السلام به من گفت: به خواهرم زينب عليها السلام گفتم: اين مرد شامي كه از شام به همراه ما آمد، شرائط خدمت را نيكو بجاي آورد، بجاست كه او را صلتي و يا پاداشي دهيم زينب سلام الله عليها گفت: بخدا سوگند چيزي نداريم كه به او هديه كنيم بجز همين زيورها! گفتم همينها را به او خواهيم داد! فاطمه دختر علي عليه السلام ميگويد: من دست بند و بازوبند خود را بيرون آوردم و خواهرم نيز چنين كرد! و آنها را براي آن مرد شامي فرستاديم و عذر خواسته و براي او پيغام فرستاديم كه اين پاداش همراهي خوب تو با ما استآن مرد شامي زيورهاي ما را بازپس فرستاد و گفت: اگر من براي دنيا هم اين خدمت را كرده بودم پاداشي كمتر از اين سزاوار من بود، ولي بخدا سوگند كه آنچه كردهام براي خشنودي خدا بوده و به پاس خويشاوندي شما با رسول خدا بوده است
👆با اين روايت دلها روانه ى كربلا شد ،
جا دارد اينجا اشاره كنيم به زمان غارت خيمه ها
راوى مي كويد :
پس از آنكه امام عليه السلام را شهيد كردند، سپاه كوفه دست به تاراج و غارتگري اموال و خيام حرم زدند و خيمهها را آتش زدند و براي ربودن اشياء و زيور آلات زنان حرم از يكديگر سبقت ميگرفتند، دختران زهرا در حالي كه خسته و فرسوده و غارت شده بودند و انگشتر از دستشان بيرون آورده، و گوشوارهها از گوششان كشيده و خلخال از پايشان درآورده بودند از شر آنها پا به فرار گذاشته و در اطراف بيابان صدايشان به گريه بلند بود، مردي كه ميخواست گوشواره های ام كلثوم را بربايد با كشيدن آنها لالهی گوشش را پاره كرد .
مرد ديگري آمد خلخال پاي فاطمه دختر امام را بربايد، در حالي كه خلخال را بيرون آورد گريه ميكرد، فاطمه از او پرسيد: چرا گريه میكنی؟ جواب داد: چگونه گريه نكنم و حال آنكه من زيور آلات دختر پيغمبر خدا (ص) را غارت ميكنم؟! فاطمه به او گفت: دست از من بردار و غارت مكن! آن مرد گفت: ميترسم ديگري بيايد آن را ببرد
منابع📚
١- قصه ى كربلا علی نظرى منفرد صفحه ٥٣٥
تاريخ طبري ٢٣٣ / ٥
٢- ترجمه مقتل مرحوم مقرم صفحات ٧٥٢
#بازگشت_به_مدینه
.
.
مراسم تشییع جنازه مرحوم حسن جمالی
#شور
#امام_حسین علیه السلام
زیر صدای #حاج_حسن_جمالی 🎤
تو سجده میگم الحمدلله
که اسم من شد نوکر اباعبدالله
یه روزی پیرغلام تو میشم ایشالا
بند اول:
من اون چشمی که تو روضه نمیباره نمیخوامش
زبونی رو که اسمترو نمیاره نمیخوامش
من اون دستی که واسه تو نزد سینه نمیخوامش
رفیقی که توی روضه نمیشینه نمیخوامش
اشک چشامون سلاح ما شد
حسینیه و هیاتا پناه ما شد
با قطره اشک روضه پاک گناه ما شد
بند دوم:
اگه تنهام تواین دنیا خدارو شکر تو رو دارم
همه دارو ندارم رو به لطف تو بدهکارم
—------------—
بند دوم:
شده اشک چشام جاری شده گریه به تو کارم
میدونم که دوستم داری منم آقا دوست دارم
از تربت تو شفا میگیرم
میگم حسین و زیر قبه جا میگیرم
از دستای رقیه کربلا میگیرم
بند سوم:
ازون اول با یک ذره ز خاکت وا شده کامم
ازون اول شدم نوکر شده عبدالحسین نامم
چی میخوام من ازین بهتر منم نوکر تو آقامی
منو تنها نمیذاری قیامت هم تو باهامی
*1: جواب این شعر از نوحه محمود کریمی برداشته شده است
جواب:
بذار بگم با زبون ساده
همین حسین حسینم از سرم زیاده
زهرا اجازشو به هر کسی نداده *1
#مرتضی_کربلایی ✍
#امام_حسین
👇
Haj_Hasan_Jamali.mp3
16.04M
من اون چشمی که تو روضه،نمیباره،نمیخوامش
زبونی رو که اسمت رو نمیاره،نمیخوامش
من اون دستی که واسه تو،نزد سینه،نمیخوامش
رفیقی که توی روضه،نمیشینه،نمیخوامش ...
🏴 #امام_حسین
◼️ نواهنگ بسیار زیبای #نوکرانه
🎤 مرحوم #حاج_حسن_جمالی
▪️ (اگر دلتون شکست و اشکتون جاری شد
شادی روح حاج حسن جمالی صلواتی هدیه بفرستید)
.
سبک ببینید۲ گلم رنگ ندارد اگر آمده میدان ...
دل زینـب کبـری، یــمِ خـون شـده یا رب
به اطفال جگرخون، تسلی دهد امشب
ز کف رفته توانش ببین قد کمانش (۲)
امام از دل زینب امان از دل زینب۲
غریبان همه جمعند در این شام غریبان
چنـان گیسوی زینب، دل جملـه پریشان
همـه همـدم آهند که بییار و پناهند (۲)
امان از دل زینب امان از دل زینب۲
سر طفل یتیمی فتاده به روی خاک
پر از اشک غریبی شده دامن افلاک
چو نی گشته نواگر ز هجران برادر (۲)
امان از دل زینب امان از دل زینب۲
دو دردانه ز زینب خدا گم شده امشب
نشانی ز که جویم که جان آمده بر لب
کجا؟ رو به که آرم؟ دگر چاره ندارم (۲)
امان از دل زینب امان از دل زینب ۲
اگـــر کـــوه صبــورم دگــــر حـوصلـــهام نیـست
کِشم هرچه ز یار است ز دشمن گلهام نیست
خدایـا بـه که گویم؟ که بشکسته سبویم؟ (۲)
امان از دل زینب امان از دل زینب۲
چـرا زینـب دلخـون سـوی قتلگه آید؟
کند مویه چه دیده چرا نوحه سراید؟
که یا رب شده پرپر دوگلهای برادر (۲)
امان از دل زینب امان از دل زینب۲
چـــرا دسـت تــأسف زنـد بـر سـر زانـو؟
چه دیده که پریشان کند سنبل گیسو؟
دو خنجر به دو پهلو دو نیزه به دو بازو (۲)
امان از دل زینب امان از دل زینب۲
............
#حضرت_زینب سلاماللهعلیها
#نیر_تبریزی
زینب چو دید پیکر آن شه به روی خاک
از دل کشید ناله به صد درد سوزناک:
کای خفته خوش بهبسترخون دیده باز کن
احوال ما ببین و سپس خواب ناز کن
ای وارث سریر امامت ز جای خیز
بر کشتگان بی کفن خود نماز کن
طفلان خوب به ورطهی بحر بلا نگر
دستی به دستگیری ایشان دراز کن
سیرم ز زندگانی دنیا ، یکی مرا
لب بر گلو رسان و ز جان بی نیاز کن
برخیز صبح شام شد ای میر کاروان
ما را سوار بر شتر بی جهاز کن
یا دست ما بگیر و از این دشت پر هراس
بار دگر روانه به سوی حجاز کن
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
📚 دیوان نیر
#شام_غریبان
#روز_یازدهم_محرم
.
روضه خانگی - حضرت زینب(س) - 751.mp3
5.61M
🎙احوال ما ببین و سپس خواب ناز کن...
🔻#روضه_حضرت_زینب(س)
⏱ #ده_دقیقه | 05:27
👤استاد #انصاریان
#اسارت #شام
.
#غزل_مرثیه
#اربعین
مرگ من بود دمی کز تو جدایم کردند
در همان گوشه ی گودال, فدایم کردند
دوستانم که نبودند بگریند به من
دشمنانم همگی گریه برایم کردند
من که خود, راهنمای همه عالم بودم
سر خونین تو را راهنمایم کردند!
هر کجا خواستم از پای در افتم, دیدم
کودکان دست گشودند و دعایم کردند
خجلم از تو که گم گشته امانتهایت
بر سر خار دویدند و صدایم کردند
گریهها داشتم از دوری روی تو, ولی
خندهها بود که بر اشک عزایم کردند
همرهانم که گرفتند غبار از محمل
همه در خاک فتادند و رهایم کردند
تا دَم مرگ, طرفدار تو بودم ای دوست
دشمنان, یکسره تحسین به وفایم کردند
این اسارت همه جا عزّت من بود حسین
که پیام آور خون شهدایم کردند
“میثمم” کوس شهی بر همه عالم زدهام
سرفرازم که در این کوی, گدایم کردند
✍غلامرضا سازگار
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#استاد_مجید_طاهری 🎤
#مرثیه
👇
.
🔻 مخالفان تحریف گر
🔹 برخی مخالفان واکسیناسیون عمومی با دستاویز قرار دادن فرمایشات رهبری بر مبنای "اگر کسی نظر کارشناسی مخالف رهبری بدهد؛ ضدولایتفقیه نیست" در جهت قلب واقعیتها و اغفال و گمراهی مردم هستند.
🔸 آنان مصداق بارز فرمایش گهربار امیرالمومنین علیهالسلام هستن که فرمودند: اگر باطل با حق در نیامیزد و مخلوط نشود، حقطلبان، به راحتی آن را تشخیص میدهند و کار باطل، پیش نمیرود؛ ولی در فتنه، فتنهگران، اندکی از حق و باطل را میگیرند و آنها را مخلوط میکنند.
✅ این گروه در حال القاء چند حرف باطل به مردم هستند:
1️⃣ عدم کارشناسی و تخصصی بودن نظرات رهبری
2️⃣ عدم الزام رجوع و تبعیت از نظر رهبری
3️⃣ کارشناسی بودن نظرات آنان در مقابل نظرات مصلحتی رهبری
4️⃣ عدم خلل در ولایتمداری مردم در عدم تبعیت از ولایت
✅ واضح و مبرهن است که نظرات رسمی رهبری برخواسته از نظرات اجماعی کارشناسان مختلف و اطلاعات دقیق و مستند و دست اول کشور است که کمتر دچار خطا و اشتباه بوده است.
✅ تبعیت از رهبری یکی از شروط ولایتمداری موالی در مقابل ولایت است که الزامی ناگسستی بین آنان است و در صورت عدم تبعیت نسبی در ولایتمداری موالی اخلال صورت میگیرد.
✅ در کارشناسی و تخصصی بودن نظرات بسیاری از کارشناسان مخالف واکسن تردیدهای جدی وجود دارد که به هیچ وجه نمیشود به نظرات آنان اتکاء کرد.
✅ کار این گروه مخلوط کردن مقداری از حق با مقداری از باطل است:
👈آنان میگویند نظر کارشناسی مخالف رهبری ضد ولایت نیست اما نمیگویند:
⛔️کارشناس ویژگیها و تعاریف مشخص خود را دارد.
⛔️نظر کارشناسی مولفهها و استانداردهای مشخص خود را دارد.
⛔️نظر مخالف کارشناس تا قبل از اعلام نظر رسمی رهبری صحیح و منطقی است.
⛔️مخالفت عملی کارشناس در مقابل نص صریح ولایت قطعا خالی از اشکال نیست.
👈 آنان میگویند رهبری در حوزه واکسن کارشناس نیست اما نمیگویند نظر رسمی رهبری برآیند نظرات عامه کارشناسان و متخصصان واکسن و حوزههای مربوط به آن است.
◀️ آنان میگویند رهبری تاکید بر واکسیناسیون عمومی کرده است اما نمیگویند:
❗️وظیفه ولایتمداران حمایت و کمک به عملیاتی شدن واکسیناسیون است.
❗️وظیفه ولایتمداران پشتیبانی از منویات ولایت و امام جامعه است.
❗️معنا و تفسیر واکسیناسیون عمومی تایید واکسن زدن و مفید آن برای مردم است.
👈آنان میگویند مردم ملزم به رجوع به نظر کارشناس در شبهه واکسن هستند اما نمیگویند نظری دقیقتر، کارشناسیتر و صحیحتر از نظر رهبری نیست.
✅ نظر کارشناسی مخالف رهبری بدهد؛ ضدولایتفقیه نیست اما نظر کارشناسنمای مخالف رهبری ارزشی برای تبعیت و اهمیت دادن ندارد.
🔻 غایت هدف کارشناسنماها
🔹 روزی کارشناس نماها در مقابل ولایت ایستادند و گفتند: به مالک بگو برگردد چرا که نظر کارشناسی ما مذاکره است مگر قرآنها را بر نیزه نمیبینی؟!
🔸 در مذاکره نظر ولایت بر نمایندگی مالک بود اما کارشناسنماها گفتند نظر تخصصی ما ابوموسی است.
◀️ میدانید چرا امیرالمومنین علیهالسلام به نظر غیرکارشناسی کارشناسنماها تن داد؟!
✅ چون آنان سلبریتیهایی بودند که نگاه مردم را از ولایت به سوی خود جلب کرده بودند...
✅ چون مردم باور کرده بودند نظر آنان کارشناسیتر از نظر ولایت است...
◀️ انتهای حرف، کسانی که میگویند نظر کارشناسی مخالف، ضدیت با ولایت نیست و نیز رهبری کارشناس نیست و مردم باید به کارشناسان رجوع کنند همین واقعیت است که نگاهتان را از ولایت بردارید و به ما نگاه کنید.( ته ماجرا همین است و بس)
✅ سخن آخر:
🔸شرمم میآید بخواهم بین نظر رهبری با تمام ویژگیهای ذکر شده و نظر کارشناسنماهای خود عالم دهر پندار برای انتخاب مقایسه کنم. مَثَل این قیاس مانند قیاس الماسی خالص و بزرگ با مشتی خاکستر است.
▪️شرممان باد که بخواهیم مِثل علی را با مِثل عمروعاص و معاویه همسنگ و قیاس کنیم.
▪️ برفرض که کسی نظر مخالف رهبری داشت ما چرا باید به نظرش اهمیت دهیم؟!! حیف نیست روی از ولایت برگردانیم که ببینیم مخالف ولایت چه میگوید؟!!
✍سیداحمدرضوی
.
.
#حضرت_رقیه
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
■ جواد بنی اسدی
لبم زمانِ بیانِ «سلام» میلرزد
ببخش... موقعِ صحبت صدام میلرزد
چقدر سنگ زدند از فراز بام به ما
تنم ز خاطرهی سنگ و بام میلرزد
از آهِ عمه و فریادها و نالهی من
هنوز هم که هنوز است «شام» میلرزد
چقدر زجر کشیدم، چقدر...گفتم زجر؟؟
به محضِ دیدنِ او دست و پام میلرزد
پس از تو سوی خیامت هجوم آوردند
دلِ رقیه از این ازدحام میلرزد
رباب، بعدِ به نی رفتنِ سرِ اصغر
به گریه انس گرفته، مدام میلرزد
عجیب نیست بمیرم، خرابه نیز امشب
ز خشکیِ لبت ای تشنهکام! میلرزد...
#شب_سوم_محرم #پنجم_صفر
.
.
#شهادت_امام_حسن علیه_السلام
■ محمد حسین رحیمیان
بعد از دو ماه اشک و عزا فابک للحسن
خواهی رضای فاطمه را فابک للحسن
این روضه وا کند گره کور را ، اگر
دردت شده بدون دوا، فابک للحسن
بازین چه شورش است، تو ای سینه زن بیا
همراه سید الشهدا، فابک للحسن
نه گنبدی، نه صحن و سرایی، نه زائری
ای زائران کرببلا! فابک للحسن
او گرچه مادری است، ولی هست غربتش
خیلی شبیه شیر خدا فابک للحسن
آید به گوش، ناله زهرا که می زند
در کوچه مدینه صدا فابک للحسن
جز او برای مادر قامت کمان که بود
در کوچه مدینه عصا، فابک للحسن
مرد حماسه ساز جمل، مانده بی سپاه
در خانه و محله چرا؟ فابک للحسن
باران تیر و مجلس تشییع یک امام
هرگز نبود شرط وفا فابک للحسن
...
در مجلس یزید گمانم سر حسین
زد ناله بین طشت طلا فابک للحسن
#امام_حسن #هفتم_صفر
#بیست_و_هشتم_صفر
.
#سینه_زنی #اربعین
من بی تو دلگیرم ، از زندگی سیرم
دور از تو ای مولا ، میمیرم ..
دستم بگیر آقا ، از عالَم بالا
عالی جناب ای شاه ، یا مولا ..
یا ذَالکَرَم ، منو ببر
تا به حرم ، منو ببر
تا کربلا ، یا کربلا یا کربلا
یا کربلا یا کربلا
حسین ...
« حسین وای ... »
من با تو آبادم ، غم رفته از یادم
از بند این عالم ، آزادم ..
سلطانِ دل هایی ، ای شور شیدایی
تاج سر مایی ، آقایی ..
من زنده ام ، برای تو
من زنده ام ، با این نوا
من زنده ام ، با کربلا
یا کریلا یا کریلا
حسین ..
« حسین وای ... »
درد و دوایی تو ، مشکل گشایی تو
آرامش جان ، مایی تو
مونده ازم باقی ، این حالِ مُشتاقی
ممنونم از لطفت ، ای ساقی
لبیک یا ، شیرین لَقا
لبیک یا ، روحُ البَقا
لبیک یا ، خون خدا
یا کربلا، یا کربلا
حسین ..
« حسین وای ... »
بِسمِ الله ای شیرین لَقا
بِسمِ الله ای شَمسُ الضُحیٰ
بِسمِ الله ای عِینُ الیَقین...
#حاج_محمود_کریمی
#سینه_زنی
#ویژه_ایام_محرم
#ویژه_ایام_صفر
#اربعین
بسم الله ای روح البقا
بسم الله ای شیرین لقا
بسم الله ای شمس و الضحی
بسم الله ای عین الیقین
کیست این این کیست این هذا جنون العاشقین
از آسمان خوش تر شده در نور او روی زمین
این کیست این کیست این ذکر طوفانیست این
این نور ربانیست این این گوهر جانیست این
بسم الله ای خون خدا
بسم الله ای شهد بلا
شاه شهید کربلا
یابن امیر المومنین
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👇
شور ( من بی تو دلگیرم از زندگی سیرم ) - حاج محمود کریمی.mp3
10.22M
شب #اربعین امام حسین "ع" ١٤٤١
من بی تو دلگیرم ، از زندگی سیرم
با مداحی: #حاج_محمود_کریمی
هیئت رایة العباس "علیه السلام"
.
#شور
#جامانده_اربعین
#سبک_منم_باید_برم
دوباره اومده ، حال و هوای اربعین
دارن میرن سفر ، مسافرای اربعین
*(حسین آقام آقام حسین آقام حسین آقام)۳*
«»«»«»«»«»«»«»
خوشا به حالتون ،که زائر حسین میشید
میرید به کربلا ، مسافر حسین میشید
بهشت و می بینید خوش به سعادت شما
سلام ما رو هم ، برسونید به کربلا
*(حسین آقام آقام حسین آقام حسین آقام)۳*
«»«»«»«»«»«»«»
نمی دونم چرا ، دوباره قسمتم نشد
دلم شکسته چون ، دوباره نوبتم نشد
حسین آقام آقام حسین آقام حسین آقام
چه حرفایی تویِ ، دلای ما جامونده هاست
چه حسرتی تویِ ، چشای خیس عاشقاست
بازم باید بدیم ، آقا سلام از راه دور
دو ساله این سفر برای ما نمیشه جور
*(حسین آقام آقام حسین آقام حسین آقام)۳*
«»«»«»«»«»«»«»
همین که می بینم ، مسافرای جاده رو
دلای عاشقِ ، زائرای پیاده رو
منم دلم می خواد ، بیام به صحن باصفات
تو راه اربعین ، جونمو می کنم فدات
*(حسین آقام آقام حسین آقام حسین آقام)۳*
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
🎤سیدمحمدجوادخلیلی
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#شور
#اربعین
.