.
📖 السلام.....
#امام_صادق_علیه_السلام
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شور و اشک و زمزمه از خیرِ قال الصادق است
روضه های فاطمه از خیر قال الصادق است
گریه ها بر علقمه از خیر قال الصادق است
این سیاهی ها همه از خیر قال الصادق است
میرسد از این سیاهی ها به این آقا مدام
السلام و السلام و السلام و السلام
درس و بحث اش ظلمت هفت آسمان را می درید
هر که دل میداد دستش از همه دل می بُرید
او مراد عالِمان است همه عالَم مرید
حوزه ی علمیه ی او روضه خوان ها پرورید
خاک پاهایش زراره با همه فقه و کلام
السلام و السلام و السلام و السلام
چارگوش مرقدش را توتیا باید کنیم
روی قبر خاکی اش گنبد بنا باید کنیم
کل ایوان را پر از خشت طلا باید کنیم
عاقبت روزی بقیع را کربلا باید کنیم
زائرانش زیر لب گویند بین ازدحام
السلام و السلام و السلام و السلام
پیرمردی که چو حیدر زندگانی کرده است
عمر خود را وقف اشک و روضه خوانی کرده است
روضه ی مادر قدش را بد ، کمانی کرده است
چوب تر ، پیراهنش را ارغوانی کرده است
روضه خوان زخم های مادر بی التیام
السلام و السلام و السلام و السلام
دست ساقی بسته و میخانه ها سر در گم اند
خانه از بس سوخته ، پروانه ها سر در گم اند
در میان شعله ها ریحانه ها سر در گم اند
یاکریمان در میان لانه ها سر در گم اند
ای که بر موی سفید تو نکردند احترام
السلام و السلام و السلام و السلام
بی عبا و بی عمامه ؛ بی قبا بردن تو را
از میان خانه مثل مرتضی بردن تو را
دست ْ بسته ؛ بی هوا ؛ در کوچه ها بردن تو را
عده ای بی آبرو ، با ناسزا بردن تو را
یادت آمد روضه های کوچه های شهر شام
السلام و السلام و السلام و السلام
هیزم آوردند اما لحظه ای دریا نسوخت
چادر ناموس تو چون چادر زهرا نسوخت
دامن دُردانه هایت بین آتش ها نسوخت
سینه ات سنگین نشد ؛ پیراهنت حتی نسوخت
ای که دشمن برد بهرت خنجرش را در نیام
السلام و السلام و السلام و السلام
**
مثل جدت هیچ کس انگشترت را برنداشت
روسری و گوشوار دخترت را برنداشت
بی حیایی یادگار مادرت را برنداشت
نیزه ای رأس علیّ ِ اصغرت را برنداشت
ای که ناموست نشد با شمر و خولی هم کلام
السلام و السلام و السلام و السلام
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#محمدصادق_باقی_زاده #کمیت✍
▪️
.
#مرثیه
#دکلمه
#امام_صادق علیه_السلام
باغبان باشد و گلزار بسوزد سخت است
لانه مرغ گرفتار بسوزد سخت است
غربت و وحشت و تاریکی و دود و آتش...
آشیانت که شب تار بسوزد سخت است
بر روی آتش این خانه کسی آب نریخت
دلت از این همه آزار بسوزد سخت است
این در سوخته داند ،که زن حاملهای
در میان در و دیوار بسوزد سخت است
روضه اینجاست اگر صورت آتش دیده
باز با سیلی اغیار بسوزد سخت است
وسط شعله فقط داد زدم وای حسین....
خیمه عترت اطهار بسوزد سخت است
ترس طفلان حرم دیدم و فهمیدم که
خیمهها بعد علمدار بسوزد سخت است
دور از چشم عمو بین بیابان تنها
دامن طفل عزادار بسوزد سخت است
تنش از کعب نی و صورتش از سیلی کین
پایش از آبله و خار بسوزد سخت است
همه در حال فرارند به غیر از زینب
در حرم عابد بیمار بسوزد سخت است
شرم کن شعله آتش ،نکند پیش رباب
چوب گهوارهاش اینار بسوزد سخت است
#عبدالحسین_میرزایی✍
.
.
⚫️مجموعه روضه و مداحی
ویژه ایام #شهادت_امام_صادق (ع)
🔹با نوای :کربلایی سید رضا نریمانی
👇👇👇👇👇
seyedrezanarimani.ir4_6026188090970734915.mp3
زمان:
حجم:
10.15M
📋 مدینه غرق آهه / #تک
کربلایی سیدرضا نریمانی
#شهادت_امام_صادق
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مدینه غرق آهه، شب سختی تو راهه
امام بیپناها، تو این شهر بیپناهه
شنیدم نیمهی شب، چقدر هیزم آوردن
امام موسفیدو توی آتیش آوردن
تو شعله داره باز در میسوزه
یه آقا با چشم تر میسوزه
از این آه که از سینهش در اومد
گمونم داره مادر میسوزه
بارون ببار، درِ خونه تو آتیشه
بارون ببار، داره باز در کنده میشه
بارون ببار، بارون ببار
"واویلا، آه و واویلا"
میبردن پیرمردو نفسهاش در شماره
این آقا بود پیاده، همه بودن سواره
گمونم گریه میکرد به اشکای رقیه
شکسته ناخن پاش مثل پای رقیه
نذاشتن کمی آقا بشینه
ندیدن عرق روی جبینه
یه نامرد به مادر ناسزا گفت
الهی که هیچوقت خیر نبینه
گریه کنید، آقا رو بییاور بردن
گریه کنید، اونو مثل حیدر بردن
گریه کنید، گریه کنید
"واویلا آه و واویلا"
با دست و پای بسته، چقدر حالش خرابه
کی گفته این آقا جاش توی بزم شرابه
توی این مجلس شوم، نه تشت و نه سری بود
ولی تو شام بهجز تشت، حراج روسری بود
بمیرم یه روزی تو دل شام
با زنجیر ترک به استخون خورد
بمیرم برای اون آقایی
که لبهاش به چوب خیزرون خورد
ای وای حسین، چهطور از دلش میاومد
ای وای حسین، روی لبها چوبو میزد
ای وای حسین، ای وای حسین
"واویلا آه و واویلا"
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
سید رضا نریمانی4_5900257429353924626.mp3
زمان:
حجم:
17.78M
#روضه_امام_صادق (ع)
دستور داد شبونه ریختند توو خونهی امام صادق. آقا رو میخوان ببرند. دستور داد:« همین الان برید وارد خونهش بشید با هر وضعی که بود آقا رو بیارین! رحم و مروت هم نداشته باشید!
اومد توو قصرش نشست. اون تالاری که معروف بود. میگفتند هر وقت منصور میرفت توو این تالار مشخص بود میخوان یک نفر و بُکُشند. میخوان یه نفر رو ذبح کنند.
رفت نشست منتظر آقا رو آوردند. اینقدر توهین جسارت به آقا کرد! دست بُرد این شمشیر رو تا نیمه از غلاف خارج کرد دوباره شمشیر و غلاف کرد. بار دوم، بار سوم یهو لحنش عوض شد عذرخواهی کرد. آقاجان ببخشید اینا بیادبی کردند شما رو این موقع شب اینجا آوردند! برگشتند آقا رو با احترام بردن خونه. یه عده اومدن اعتراض کردن. چرا این کار و کردی؟ تو به ما دستور میدی میگی برید آقا رو بیارید بعد خودت اینجوری برخورد میکنی، مگه قرار نبود بکشی این آقا رو؟! گفت همچین که شمشیر و تا نیمه کشیدم یهو دیدم پیغمبر خدا ایستاده غضب کرده. منصور! اگه شمشیر و برهنه کنی زندهت نمیذارم. گفتم حتما اشتباهی دیدم. بار دوم، بار سوم، این صحنه تکرار شد. ترسیدم از غضب پیغمبر...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اون نامرد گفت:« خودم کارش و تموم میکنم» اومد توو گودال دید نمیتونه برگشت، نفر دوم هی مکرر رفتن و اومدن. هیچکی این کار ازش برنمیاد؛ اون نامرد گفت کار شماها نیست کار خودمه، خنجر و برداشت. همچین که اومد روایت میگه اول یه لگدی به پهلوی این آقا زد، بدن و برگردوند، چشم توو چشم نشه. خنجر و گذاشت از قفا
"هی کارد میبره، لشگر کلافه شه
فکر کن سنان که هست شمرم اضافه شه"
سید رضا نریمانی4_5900257429353924621.mp3
زمان:
حجم:
28.34M
📋 اگر سنگِ مسی را کوه زَر کردم ضرر کردم
#مناجات
کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اگر سنگِ مسی را کوه زَر کردم ضرر کردم
اگر اینگونه خود را معتبر کردم ضرر کردم
من از "اِلّا جمیلا"یی که زینب گفت دانستم
به غیر از پرچمت هر جا نظر کردم ضرر کردم
منم آن تاجرِ یوسف فروشی که نفهمیدم
در این بازار سودی هم اگر کردم ضرر کردم
مرا جز بیقراری در هوای تو، قراری نیست
بجز خاک تو هر خاکی به سر کردم، ضرر کردم
دَرِ این خانه همواره به روی این و آن باز است
اگر یک عمر خود را دربهدر کردم ضرر کردم
برایم دشمنی با دشمنانت منفعتها داشت
اگر از دوستان تو حذر کردم، ضرر کردم
به غیر از خاطراتِ راه تو، ورد زبانم نیست
به غیر از کربلا، هر جا سفر کردم ضرر کردم
نکیر و منکر از من هر چه پرسیدند یادم رفت
بجز نام تو هر نامی ز بر کردم ضرر کردم
*شاعر: #عمران_بهروج
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امام صادق به یکی از اصحابشون فرمود کربلا رفتی؟!
-گفت نه آقا من اهل بصرهام منو میشناسند من برم کربلا میفهمند من محب شما هستم منو زنده نمیذارند، همه ناصری بودند اونجا.
-فرمود کربلا نمیری؛ برای جد ما روضه میگیری یا نه؟!
_آقا روضه رو که همیشه میگیرم اصلا روضه هفتگی خونهمون دارم
آقا فرمود: احسنت! کمترین کاری که در قبال این روضهای که برای جد غریب ما میگیری جد ما برات انجام میده اینه: لحظهی مرگت منتظری؛ توو حالت احتضاری، پاهاتو روو به قبله کردند، حرف نمیتونی بزنی، یهو میبینی سرت رو پاهای حسینه
seyedrezanarimani.ir4_5929463529089270866.mp3
زمان:
حجم:
15.7M
📋 بر هم نزن نماز مرا بی هوا نزن
#روضه_امام_صادق (ع)
کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بر هم نزن نماز مرا، بی هوا نزن
حالا که میزنی، جلوی آشنا نزن
سجاده و عبای مرا میکِشی، بکش
اما لگد به تربت کرببلا نزن
آتش زدی به زندگیامژ بس کن و برو
دیگر نمک به زخم دل من، بیا نزن
در خانه بس نبود غرورم شکسته شد؟
حداقل مقابل همسایهها نزن
با تازیانهات به سر و صورتم بزن
حرفی فقط به حضرت خیرالنساء نزن
بالای مرکبی و خجالت نمی کشی
پیچیده پای من... چه کنم؟! بی حیا نزن
موی سپید دارم و شیخ الائمهام
هر طور میزنی بزنم، با عصا نزن
وقت گریز من شده "نوحوا علی الحسین"
زینب دوید و گفت: غریب مرا نزن
ای شمر بس کن و به روی سینهاش نرو
با چکمهات قدم روی عرش خدا نزن
با دست و پا زدن گرهای وا نمی شود
تشنه لبم! عزیز دلم! دست و پا نزن
*شاعر : #محمدجواد_شیرازی
📋 به تو فکر میکنم
#روضه_امام_حسین (ع)
کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به تو فکر میکنم
وقتی میرفتی میدون
'دل نمیکندم آسون۲'
فکر میکنم
به یه گلوی تشنه
'تشنه به زیر دشنه۲'
فکر میکنم
چه جوری از حال رفتی
'تا ته گودال رفتی۲'
فکر میکنم
چه جوری دیدم دارن
'پا رو تنت میذارن۲'
وای، همه میزدنت
وای، به سر و بدنت
وای، به کی روو نزدم
وای، تا کجا اومدم
بی هوا میزدنت یا مظلوم
با عصا میزدنت یا مظلوم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
@seyedrezanarimaninarimani-81.mp3
زمان:
حجم:
18.84M
📋 یه پیرمرد افتاد
#تک #شور
#شهادت_امام_صادق (ع)
کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یه پیرمرد افتاد، جوونا دارن میخندن
میونِ این کوچه، دستمو دارن میبندن
کشون کشون میبردنم آه
افتادم از نفس توی راه
نیمهی شب غریبم اما
الحمدالله ، الحمدالله
یهکم زمین میخوردم و
یهکمی میدویدم و
نفس من بند اومده
خدا دیگه بریدم و
همه رو ریختم تو دلم
حرفایی که شنیدمو
نمیکنن رعایتِ
محاسن سفیدمو
«یا مظلوم 'امام صادق۳'»
یه عده بیغیرت، ریختن میون این خونه
از درِ خونهم زد، شعلهی آتیش زبونه
جلوی چشم زن و بچهم
سر و پای برهنه رفتم
هوای مادرم روکردم
امون از این غم ، امون از این غم
به یاد بیت فاطمه
که کندن از جا دَرِشو
چهل نفر بسته بودن
تموم دور و برشو
علی رو مسجد میبرن
شمشیره بالا سرشو
حسن نشسته بود رو خاک
لگد زدن مادرشو
(سیلی زدن مادرشو)
«واویلا 'آه واویلا۳'»
بازم خداروشکر، به خون خضابم نکردن
به داغ ناموسم، منو عذابم نکردن
دلا بسوزه واسه جدَم
میون اون همه نامحرم
ناموسشو بردن اسیری
ایوای بمیرم ، ایوای بمیرم
دل منو خون میکنه
معجرا پامال که میشه
خدایا زینب چهکنه
نوبت قتال که میشه
میفته رو خاک بلا
رقیه بیحال که میشه
مادر میفته رو زمین
وارد گودال که میشه
«واویلا 'آه واویلا۳'»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
@seyedrezanarimaninarimani-85.mp3
زمان:
حجم:
7.69M
📋 غریب آقام امام صادق
#تک
#شهادت_امام_صادق (ع)
کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شده غم روی دل کاری
کار من گریه و زاری
شده توی مدینه باز
قصهی کوچه تکراری
بازم آتیش بازم هیزم
دوباره خندهی مردم
صدای بچههای من
شده توی شلوغی گم
تو این شهر پر از غربت و غم تنهای تنهام
عدو کشیده جانمازمو از زیر پاهام
دل منو شکسته بیحیا، خونه دو چشمام
"غریب آقام آقام
آقام آقام ، امام صادق"
شبونه دل رو آزردن
بچههام غصه میخوردن
بیعبا و بیعمامه
منو تو کوچه میبردن
پیِ ناقه دویدم من
غم و مهنت کشیدم من
امام و این جسارتها
خیلی حرفها شنیدم من
مثِ بابام علی تو کوچهها بستن دو دستام
از وقتی که درو آتیش زدن میلرزه پاهام
کسی همسرمو نزد ولی به یاد زهرام
"غریب آقام آقام
آقام آقام ، امام صادق"
@emame3vom
توی خونه شده غوغا
هجوم لشکر اعدا
میکنم گریه من یادِ
غروب و عصر عاشورا
به یادِ آتیش و خیمه
به یادِ سیلی و دشنه
میکنم گریه و زاری
برای غربت عمه
جلوی جشم بچهها میشد خیمهها غارت
به ناموس خدا نامحرما کردن جسارت
با دست بسته عمه زینبو بردن اسارت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
seyedrezanarimani.ir4_5929463529089270869.mp3
زمان:
حجم:
25.92M
📋 یه امامو غریبونه اومدن بردن از خونه
#زمینه #شهادت_امام_صادق
کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یه امامو غریبونه
اومدن بردن از خونه
وایسید عباشو برداره
پیرمرده نمیتونه
تو اوج غمه ، قدش چه خمه
عمامهشو حلقه دور گلوش زدن میکشن جلوی همه
آه، آهِ حسرت
وای، از این غربت
وای، دیگه شد راحت
«غریب آقا، غریب آقا»
چه خونی میره از پاهاش
داره حضرت میاد اشکاش
نامرد حیا کن از سنش
که سفیده همه موهاش
نفس بریده ، قدت خمیده
شنیدم آخه که از زیر پات سجاده رو باز یکی کشیده
آه، از بییاری
آه، خون میباری
آه، آروم نداری
«غریب آقا، غریب آقا»
مثِ مرغی شکسته بال
داره آقام میره از حال
اما میخونه با گریه
زیر لب روضهی گودال
دارن میزنن ، دارن میبَرَن
لباسی که مادرم فاطمه داده به حسین دارن میکَنن
آه، ای بیکفن
آه، دور از وطن
آه، ای خونین دهن
«غریب آقا، غریب آقا»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.