eitaa logo
امام حسین ع
21.9هزار دنبال‌کننده
414 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. شُکرِ خدا که دارم سرمایه ی محبّت مسمّطی امام زمانی در آستانه ی تضمینی از غزلی از حافظ شُکرِ خدا که دارم سرمایه ی محبّت هستم غلام و سائل بر بابِ آل عصمت در یک کلامِ کوتاه ، دینم بُوَد مودّت یعنی شود که گیرد مهدی مرا به خدمت؟! زان یار دلنوازم شُکریست با شکایت گر نکته دانِ عشقی بشنو تو این حکایت عین شِفاست مهدی ؛ من عینِ مرگ و دردم مهدی بهار دهر است ؛ من فصلِ خُشک و زردم با اینکه روسیاهم امّا نکرده طردم در راهِ نشر یادش ؛ پیوسته رهنوردم بی مُزد بود و منّت هر خدمتی که کردم یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت ذکرِ ولیّ عصر است مقصود این مسدّس در معرضش تماماً دنیا و اهل آن ، خَس حمّالیِ درفشش در این جهان مرا بس این زندگیّ فانی ، بی اوست کال و نارس رندان تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت هر صبح و شام دارد او روضه ای مجزّا دارد غم و فغان و اندوه و بُغض و نجوا از داغِ کربلا و آوارگیّ و صحرا می پرورد به سر ، او اندوهِ شاهِ تنها در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت یابن الحسن! فقط تو محبوبِ بی گزندی! ای آسمانِ عزّت ، ایمان و سربلندی! انداختی به رأفت ، بر گردنم کمندی شُکر خدا که هستیم مست نگات چندی چشمت به غمزه ما را خون خورد و می‌پسندی جانا روا نباشد خونریز را حمایت هر وقت بی تو بودم ؛ بیچاره گشته ام زود بی تو نداد من را هر کار ، آخرش سود یک جلوه ای نما بر جانم ولیّ معبود در این شبِ سیاهم گُم گشت راه مقصود از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود از گوشه‌ای برون آی ای کوکب هدایت هر ساعتی به شکلی ؛ هر لحظه گونه گونم با اینکه هست حُبّت در جان و روح و خونم گر وقف تو نباشم ؛ بی شک بسی زبونم غوغای اندرونم پیداست از برونم ای آفتاب خوبان! می‌جوشد اندرونم یک ساعتم بگنجان در سایه ی عنایت یابن الحسن! به یُمنِ بودِ تو هستِ ما هست از هجر روی ماهت دنیایمان خراب است بر اولیا مُعزّی ؛ با تو شود عدو پست تنها به یُمنِ لطفت قلبم ز ترس ها رست این راه را نهایت صورت کجا توان بست کش صد هزار منزل بیش است در بدایت ای دل مشو ملول و از جور دهر ، عاجز تنها به پای مهدی ، انداز فرشِ قرمز بنگر به اربعین و اعجازِ نقد و بارز در مکتب ائمّه شو یاور و مبارز عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت 👇
. حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) دل سراپردۀ محبت اوست دیده آیینه دار طلعت اوست من که سر درنیاورم به دو کُون گردنم زیر بار منت اوست تو و طوبی و ما و قامت یار فکر هر کس به قدر همت اوست گر من آلوده دامنم چه عجب همه عالم گواه عصمت اوست من که باشم در آن حرم که صبا پرده دار حریم حُرمت اوست بی خیالش مباد منظر چشم زان که این گوشه جای خلوت اوست هر گل نو که شد چمن آرای ز اثر رنگ و بوی صحبت اوست دور مجنون گذشت و نوبت ماست هر کسی پنج روز نوبت اوست مُلکَت عاشقی و گنج طرب هر چه دارم ز یُمن همت اوست من و دل گر فِدا شدیم چه باک غرض اندر میان سلامت اوست فقر ظاهر مبین که (حافظ) را سینه گنجینۀ محبت اوست ✍️ 🎤 👇
3. سرود.mp3
3.72M
( علیه السلام ) 🎤 نیمه ی ماه رمضون رسیده نور خدا به کهکشون رسیده رو سرِ شیعیانِ مولا علی بارون عشق از آسمون رسیده روزای غم سر شد صحن چشام ، تر شد امام حسن اومد هستیِ حیدر شد 2 ( امام حسن ، مولا ) تکرار رسیده شهزاده ی با اصالت اُسوه ی صبر و بخشش و نجابت زینت عرشی ، از تبار زهرا امام مهربونی و کرامت ذکر رو لب هامه شاهِ دو دنیامه کریم آلُ الله همیشه آقامه ... آن سفرکرده ، که صد قافله دل همره اوست هر کجا هست خدايا به سلامت دارش ... 19/2/1399
. علیه‌السلام دید از دور مسیحا نفسی می‌آید دید با قافله فریادرسی می‌آید صحنه‌ای دید در آن قافله اما جانکاه بر سر نیزه سری دید، سری همچون ماه این سر کیست که اینقدر تماشا دارد؟ صوت داوودی و انفاس مسیحا دارد؟ از سر هر مژه‌اش معجزه بر می‌خیزد با طنینش همه آفاق به هم می‌ریزد با نسیم از غم دل گفت به صد شیون و آه به ادب نافه‌گشایی کن از آن زلف سیاه گرچه این شیوۀ رندان بلاکش باشد حیف از این زلف که بر نیزه مشوش باشد با دلی سوخته آمد به طواف سر ماه پاره پاره دلش از داغ لب پرپر ماه گفت ای جان جهان نذر غمت! جانم باش امشبی را ز سر لطف تو مهمانم باش ماه را همره خود با دلِ بی‌تاب آورد نذر لب‌های ترک خورده کمی آب آورد خون از آن چهره که می‌شُست، دلش خون می‌شد حال او منقلب و دیده دگرگون می‌شد اشک در چشم پر از شیون راهب می‌خواند روضه می‌خواند از آن اوج مصائب می‌خواند روضه می‌خواند: همه عمر در این چرخ کبود بین زرتشتی و آشوری و ترسا و یهود نشنیدم که سرِ نیزه سری را ببرند یا که در سلسله بی بال و پری را ببرند آه از سوز و گدازی که در آن محفل بود عشق می‌گفت به شرح، آن‌چه بر او مشکل بود گفت: عالم شده حیرانِ پریشانی تو! کیستی تو؟ به فدای سر نورانی تو! ناگهان ماه،‌ چه جانکاه دمی لب وا کرد محشری در دل آن سوخته‌دل، برپا کرد گفت: من کشتۀ لب‌تشنۀ عاشورایم زینت دوش محمد، پسر زهرایم دید راهب به دلش شعله و شور افتاده‌ست شعلۀ‌ آتشی از نخلۀ طور افتاده‌ست تشنۀ عشق شد از غصه نجاتش دادند ناگهان در دل شب آب حیاتش دادند صورتش را به روی صورت خونین حسین... و مُشَرَّف شد از آن لحظه به آیین حسین... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ * در این شعر بعضی از ابیات به شیوه‌های مختلفی تضمین شده است. ** این ماجرا، با تفاوت‌هایی در منابع زیر نقل شده است: - بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۸۴ - لهوف، ص۱۳۶ - عبرات المصطفین فی مقتل الحسین(علیه‌السلام)، ج۲، ص۲۵۸ - مقتل الحسین(علیه‌السلام) مقرم، ص۴۴۶ - تذکرة الخواص، ص۱۵۰ (به نقل از کتاب «خورشید بر فراز نیزه‌ها» نوشته آقای سیدمحی‌الدین موسوی، ص۸۸ تا ۹۵) .
. |⇦•حدیث دوست نگویم... و توسل به روحی له الفدا ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفس حاج محمدرضا طاهری ●━━━━━━─────── حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست که آشنا سخن آشنا نگه دارد *میگه اگه درد و دلی داری در خونه ی من بیا ..اگه حاجت داری باب حاجات رو بهت معرفی کرده...بیا درخونه ی موسی بن جعفر علیه السلام اگه به غیر بگی، آبروتو‌ میبره، اما این خانواده دهان باز نکردی حاجتت رو بهت میدن، نمیزارن دست خالی برگردی....* دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای فرشته‌ات به دو دستِ دعا نگه دارد *میگه یه موقعی تو سختیا و گرفتاریا تا بنده ای دهان باز میکنه چیزی میخواد فرشته ها میگن این صدا آشناست این همیشه میاددر خونه ی خدا .. حالا که گرفتار شده نیومده، تو راحتیا زیاد اومده در خونه‌ خدا مناجات کرده اما بعضیا نه،دهان باز میکنند میگن زود بهش بدین بره نمیخوام صداشو بشنوم ..* گرت هواست که معشوق نگسلد پیمان نگاه دار سرِ رشته تا نِگه دارد *اگه میخوای آقات نگاه کنه نذار این رشته‌ پاره بشه... اگه آلوده ی گناهم شدی زود خودت رو پیدا کن، دو رکعت نماز بخون، بگو: آقاجان! تو‌ که من رو فراموش نمیکنی میدونم‌، من فراموشت کردم، من به اشتباه افتادم اما میدونم تو، تو قنوت نمازت یادِ منِ آلوده هستی ....* صبا بر آن سر زلف ار دل مرا بینی ز روی لطف بگویش که جا نگه دارد سر و زر و دل و جانم فدای آن یاری که حق صحبت مهر و وفا نگه دارد غبار راهگذارت کجاست تا حافظ به یادگار نسیم صبا نگه دارد ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
2. یاعلی مرتضی.mp3
8.02M
( علیه السلام ) 🎤 مثنوی شور، عشاق ، گوشه عراق افشار وشور یا علی مرتضی از جان منم شیدای تو عاشق جانباز تو سرمست ازصهبای تو ( یاعلی ، یاعلی ، یاعلی ) ای یگانه مظهرِ ذات خدای لایزال کس نباشد جز نبی در مرتبت همتای تو کعبه ی کوی تو را خیلِ ملایک در طواف توتیای دیدگانِ حور خاک پای تو ( یاعلی ، یاعلی ، یاعلی ) شیر یزدان ، رُکنِ ایمان شاه مردانی ، علی نیست عرش کبریا جز خاطر دانای تو از جمالت نور یزدانی تجلّی می کند ای جهانی مَحوِ رُخسار جهان آرای تو خود تو آن نوری که هر دم آفتاب تابناک می کند کسبِ فروغ از چهره ی زیبای تو ( گر چه خورشید فلک چشم و چراغ عالَم است روشنایی بخش چشم اوست خاک پای تو ) راست گویم ، این که شهر عِلمِ احمد را دَری کج رود خامی که بگزیند کسی بر جای تو رفعتِ قدرِ تو را شاهد به قرآنْ هَلْ اَتی هست این تشریفِ حق شایسته ی بالای تو ( یاعلی ، یاعلی ، یاعلی )
. گهواره‌اش به بحر گنه، دست‌گیر ماست این کشتی نجات بُوَد گاهواره نیست در یک شکوفه نیز شکوه بهار هست نامش علی است، شیر بخوان، شیرخواره نیست قنداقه را به معرکه‌ی عشق می‌برند "در کار خیر، حاجت هیچ استخاره نیست" .
. 🎤 (ع) سلام الله علیها غزل، یکی از قالبهای شعری پرکاربرد در مداحی است. در قالب غزل اشعار زیادی از شعرای بزرگی چون و... در اختیار ذاکرین قرار دارد که در اینگونه غزلها، معمولا، مخاطبِ شعر به صورت صریح ذکر نشده است؛ به همین جهت این اشعار در جلسات مختلف قابل استفاده هستند. گاهی بدون هماهنگی قبلی، در جلساتی از مداحان عزیز، درخواست می شود که بخوانند، در حالیکه مطلب در مورد مناسبت جلسه به همراه ندارند؛ اینجاست که اینگونه غزلها بسیار به کار می آید؛ چراکه یک غزل مناسبِ روضه، در تمامی مناسبتهای شهادت، برای مداح کاربرد پیدا می کند و یک غزل مناسب اعیاد، در تمامی محافل شادی قابل استفاده است. ✅در فایل زیر، نمونه ای از غزلهای حافظ را ببینید، که توسط حاج حسن آقای خلج در شب وفات حضرت خدیجه(س) به کار رفته است. 📌دست در حلقه آن زلف دوتا نتوان کرد تکیه بر عهد تو و باد صبا نتوان کرد دامن دوست به صد خون دل افتاد به دست به فسوسی که کند خصم رها نتوان کرد عارضش را به مثل ماه فلک نتوان گفت مثل دوست به هر بی سر و پا نتوان کرد من چه گویم که تو را نازکی طبع لطیف تا به حدیست که آهسته دعا نتوان کرد📌 در بیت چهارم، با توجه به تناسب عبارات(نازکی طبع لطیف) به این روایت اشاره شد که، به چه علت حضرت زهرا(س) را حورا نامیدند؟ به این علت که صورت مبارک آن حضرت به قدری لطیف بود که نسیم حرکت برگ گل روی آن اثر می گذاشت. با توجه به همین تناسب، به روضه کوچه و سیلی، اشاره کردند که، مناسب محتوای غزل و بیتِ مناسب ورود به روضه آن بود. از این نکته نتیجه می گیریم که، در ورود به روضه در اینگونه غزلها باید دنبال کلید واژه هایی باشیم که نوعی حلقه ارتباط باروضه مورد نظر ماست. .👇
. ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ آرزودار توایم ای سَرمان گرمِ خیالت کاش مرگ آید و ما را برساند به وصالت زیرِ پایت غزلِ أشهَدِمان را که سرودیم می‌فرستیم سلام و صلواتی به جمالت ما کجا مدحِ تو گفتن؟ نفسی از تو شنُفتن؟ وحیْ فرما به حَرای شُعَرای کَر و لالت این‌که دستان تو را بوسه زده خِلقتِ عالَم اختیاری‌ست که داده‌ست خدای مُتعالت باید از خویش بپرسی به سَلونی: "تو که هستی؟!" ای که حتی نرسیده‌ست قَدِ ما به سئوالت "شرطِ اوّل قدم آن است که مجنونِ تو باشد" * حافظ از عَهدِ خدا گفته و از شرطِ رسالت هر که بی حُبِّ تو سجّاده‌نشینِ شب و روز است عمر را سجده‌کنان می‌گذراند به بِطالت حُکمِ حِلّیَّت و حُرمَت، حَکَم آب و شرابی خونِ مایی که به هر کیش حرام است، حلالت ای که از دارِ جهان جز دلِ ما هیچ نبُردی گاهی از لطف بیا سَرکِشی مال و مَنالت به سگانِ نجفت غبطه نخوردیم؟، که خوردیم! کارِ مایی که وَبالیم فقط، چیست؟، خجالت! کاش در عَصرِ تو بودیم غباری سرِ راهی سهمِ ما بود فقط یک قدم از شصت‌وسه سالت عدل، همراهِ سفر کردنت از خاکْ سفر کرد بر مزارِ تو نشستیم به تَرحیمِ عدالت * "در رهِ منزلِ لیلی که خطرهاست در آن شرط اوّل قدم آن است که مجنون باشی" .
. قلم کجا و قدم در حریم حرمت تو؟ کلام را نبُوَد جوهر قداست تو سخن به حسرت مدح تو از نفس افتاد که هیچ حرف نباشد حریف مدحت تو چه هیجده غزلی داشت دفتر عمرت! قد کدام قصیده رسد به رفعت تو؟ تو ناسروده‌ترین شعر خلقتی، بانو! که شاعر تو همانا خدای خلقت تو مگر به شأن تو جبریل آورد کوثر مگر به قدر تو قرآن کند تلاوت تو، مگر که خطبه‌ی حیدر شود به تفسیرت مگر که منطق احمد کند روایت تو، وگرنه وصف تو از ما و من نمی‌آید کجا مدیحه‌ی ما و کجا مدیحت تو؟ تراوش یم عصمت ز رشحه‌ی اسمت  طلوع نور حیا از نقاب عفّت تو سپهر، جلوه‌ای از کهکشان دوستی‌ات بهار، غنچه‌ای از گلشن محبّت تو نسیم، کودک نوپای کوچه‌ی لطفت بهشت، سفره‌ی گسترده‌ی ضیافت تو سزد که شیعه کند با وضو نگاه به آب که این زلال بُوَد مهریه به حضرت تو نبود درخور تو ظلمت شب دنیا که هست صبح قیامت، صباح دولت تو به یُمن عید، تفأّل زدم چو بر "حافظ" 《نوید داد که عام است فیض رحمت تو》 ندیده‌ایم و نبینیم مثل تو خاتون نیامده است و نیاید زنی به رتبت تو چهل حضور، چهل خلوت و چهل معراج چه چلچراغ شگفتی است در ولادت تو!!! محبّت تو و اولاد توست خیر عمل ولای عترت تو نازم و ولایت تو! مراست دوستی هر که دوست است تو را و بغض آن که ندارد به دل، ارادت تو شگفت نیست کند فضّه، خاک را زر و سیم 《که نیست در سر او جز هوای خدمت تو》 سلام خویش رساندی به نسل خود تا حشر هنوز عاطفه می‌خوانم از وصایت تو چه حسّ و حال عجیبی است زائران تو را! چه اشک و آه غریبی است در زیارت تو! ز خاطرم نرود قاب عکس خاطره‌اش بقیع و تنگ غروب و حدیث غربت تو طواف خاک تو بیت‌الحرام چون نکند؟ که بود زاده‌ی کعبه به طوف "تربت" تو ▫️دو مصراع در گیومه، وامی از است. .
امام حسین ع
. #سرود #میلاد_حضرت_زهرا (س) آسمونا ستاره بارونه روی زمین آیینه بندونه نبی رولب ز مقدم زهرا چارقل
. حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) . گل گفت که من مذهب دینی دارم با آل رسول همنشینی دارم رنگم ز محمد است بویم زعلی خلق حسن و خوی حسینی دارم ............. دل سراپردۀ محبت اوست دیده آیینه دار طلعت اوست من که سر درنیاورم به دو کُون گردنم زیر بار منت اوست تو و طوبی و ما و قامت یار فکر هر کس به قدر همت اوست گر من آلوده دامنم چه عجب همه عالم گواه عصمت اوست من که باشم در آن حرم که صبا پرده دار حریم حُرمت اوست بی خیالش مباد منظر چشم زان که این گوشه جای خلوت اوست هر گل نو که شد چمن آرای ز اثر رنگ و بوی صحبت اوست دور مجنون گذشت و نوبت ماست هر کسی پنج روز نوبت اوست مُلکَت عاشقی و گنج طرب هر چه دارم ز یُمن همت اوست من و دل گر فِدا شدیم چه باک غرض اندر میان سلامت اوست فقر ظاهر مبین که (حافظ) را سینه گنجینۀ محبت اوست ✍️ ............... ‍ . 📋 آسمان کوثر به دنیا امده کوثر بخوان ✅ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آسمان کوثر به دنیا امده کوثر بخوان با سرود وحی مدح دخت پیغمبر بخوان مدح آن ممدوحه محبوبه داور بخوان با زبان خویشتن با دم حیدر بخوان با زبان حیدر از صدیقۀ اطهر بخوان هر چه زیبا خوانده ای امروز زیبا تر بخوان ماه عصمت اختر برج هدی را مدح کن روح احمد لیله القدر خدا را مدح کن جان عالم یک جهان جان را گرفته در بغل دست دل بگشوده قران را گرفته در بغل مطلع الانوار ایمان را گرفته در بغل گوهر دریای قفران را گرفته در بغل هستی دادار منان را گرفته در بغل هر چه گویی بهتر از ان را گرفته در بغل ای پیمبر عصمت کبراست این بوسه زن بر افتاب طلعتش زهراست این این ز پا تا سر تجلای جمال داور است ای نه یک دختر تمام هستی پیغمبر است این به احمد کوثرست و دخترست و مادرست بلکه مام یازده عیسای عیسی پرور است چارده معصوم را شخصیت او محور است جز محمد از تمام انبیا بالاتر است ذات حق با ایه قران ثنا ها گویدش اولین شخصیت عالم فدا ها گویدش مخزن اسرار حق گوهر ندارد مثل او ذات رب العالمین مظهر ندارد مثل او مصحف ختم رسل کوثر ندارد مثل او نخل سر سبز نبوت بر ندارد مثل او شخص ختم الانبیا دختر ندارد مثل او شیر حق دست خدا یاور ندارد مثل او هر چه گفتم هر چه گویم در ثنای او کم است مدح ناموس خدا فوق بیان عالم است افرینش باغ توحید و بهارش فاطمست دین و قران تا قیامت اعتبارش فاطمست مصطفی فخر نبوت افتخارش فاطمست مرتضی دست خدا و دستیارش فاطمست دستیارش نه همه دار و ندارش فاطمست ای خوشا ان کس که روز حشر یارش فاطمست در ثنای او همان اقرار عجز ما بس است گفتن اوصاف این دختر نه کار هر کس است فاطمه یعنی تمام هستی هست افرین فاطمه یعنی بهشت رحمه للعالمین فاطمه یعنی حجاب و عصمت و تقوا و دین فاطمه یعنی چراغ اسمان ها و زمین فاطمه یعنی ید اللهی دگر در استین فاطمه یعنی علی یعنی همان حبل المتین فاطمه یعنی جمال بی مثال کبریا فاطمه یعنی کتاب الله کل انبیا فاطمه در فلک هستی نا خدایی میکند فاطمه در روز محشر کبریایی میکند فاطمه از شیر حق مشکل گشایی میکند فاطمه در چشم حیدر خود نمایی میکند فاطمه در بندگی کار خدایی میکند فاطمه بر شیعیان لطف نهایی میکند فاطمه یعنی چراغ محفل افلاکیان فاطمه یعنی ز رافت همنشین با خاکیان کیست زهرا یک بهارستان به گلزار وجود کیست زهرا کعبه جان قبله اهل سجود کیست زهرا راز دار عالم غیب و شهود کیست زهرا بر ترین محبوبه حی ودود کیست زهرا باب رحمت دست احسان بحر جود کیست زهرا خیمه سبز ولایت را عمود کیست زهرا افتابی کبریایی طلعت است کیست زهرا چارده معصوم در یک صورت است ای بهشت قرب پیغمبر جمالت فاطمه ای تمام انبیا مات جمالت فاطمه ای امیر المومنین محو کمالت فاطمه ای تمام وحی در موج خیالتن فاطمه ای همه مرهون فیض بی زوالت فاطمه طاهره انسیه حورایی نمی دانم که ای؟ فاطمه صدیقه زهرایی نمی دانم که ای؟ عقل و هوش و دانش افکار خود را باختیم با کمیت وهم تا ان سوی هستی تاختیم یا به مضمون یا به ایراد سخن پرداختیم دست ها بر رشته های چادرت انداختیم ....... آسمونا ستاره بارونه روی زمین آیینه بندونه نبی رو لب ز مقدم زهرا چارقل و وان یکادو میخونه(2) اومده هل اتی.جلوه ی کبریا.بضعه ی مصطفی                     یازهرا یازهرا(2) تهنیت مبارک.فصل شادی اومد ماه نه فلک از.شهرِ مکه سرزد               فاطمه یازهرا طاهره و زکیه و حورا راضیه ومرضیه و زهرا بهشته قرب احمده این گل سوره ی قدر و کوثر و طاها(2) عشق پیغمبره.به نبی مادره.دلبره حیدره                 یازهرا یازهرا(2) زهرا اونکه داره.ازحیا نشونه روبه روی اعمی.روشو می پوشونه               فاطمه یازهرا ‌‌‌‌...... جبرئیل است که باز آمده از جانب معبود سوی ختم رسل احمد محمود 👇
. علیه السلام سلام الله علیها منم دم مرگم میبینمت مولا 🌱بند اول: توو آسمونا شده سر خط خبر باغ ولایت دوباره داده ثمر حضرت نرجس برای امام حسن به دنیا آورده یه شاهزاده پسر پائیز غم رفت و، بهار اومد از راه ترانه ی عشقه، یا بقیة الله توو این شب میلاد دلا شده آباد ملائکه رو لب دارن مبارک باد ستاره درخشید اومد گل نرگس شده ماه مجلس «ستاره‌ای بدرخشید و ماهِ مجلس شد دل رمیدهٔ ما را انیس و مونس شد به بویِ او دلِ بیمارِ عاشقان چو نسیم فدایِ عارضِ نسرین و چشمِ نرگس شد» (اباصالح ۳) مهدی 🌱بند دوم: منجی عالم اومده روی زمین چه محشری به پا شده بیا ببین جونم به هیبتش که مو نمیزنه حتی یه ذره با امیرِ مؤمنین یک شبه نازل شد، حقیقت قرآن با قدم مهدی، توو نیمه ی شعبان نگار دل آراس طبیب مسیحاس توو خوشگلی رفته به حضرت عباس نمیرسه هیچکس به طاووس جنت توو حُسن و ملاحت «کسی به حُسن و ملاحت به یارِ ما نرسد به دل پذیریِ نقشِ نگارِ ما نرسد» کنون که یوسف زهرا به جلوه آمده است جمال یوسف کنعان به یار ما نرسد (اباصالح ۳) مهدی 🌱بند سوم: انگاری باز سوره ی کوثر اومده دختری از حوریه بهتر اومده برا حسین بعد دوتا علی حالا رقیه ی فاطمه مظهر اومده وقتی که جاش روی، دوش اباالفضله یعنی که در اوج، کرامت و فضله چه شأن و وقاری چه قدر و عیاری چه عترت پاکی چه ایل و تباری اومد رو زمین با شکوه و تجمل شکفته گل از گل «کنون که در چمن آمد گلی ز گل به وجود بنفشه در قدم او نهاده سر به سجود» بگو به شاعر دربار پادشاهیه عشق بخوان ز مدح رقیه به نغمه ی داوود (رقیه جان ۳) بانو ✍️به قلم: ✍ «تضمین: » .👇