eitaa logo
امام حسین ع
21.9هزار دنبال‌کننده
413 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🍃🏴 نذر شهادت عشق أمیرالمؤمنین(ع) 🏴🍃 جذبه از یاقوت و گوهر میرود سورۂ اخلاص و کوثر میرود زجرها دیده ست اما غرق شوق؛ محض ِ دیدار پیمبر(ص) میرود لرزه می افتد به جانِ مرتضی(ع) هر زمان که جانبِ «در»... میرود گرچه خوانده مجتبی(ع) أمن یُجیب خوب میداند که آخر میرود... نیمه شب «عجّل وفاتی» خوانده و دیگر از آغوش بستر میرود با چه حالی حضرت دارالشّفا مضطر و بشکسته پیکر میرود از دو چشمش اشک جاری میشود تا که زینب(س) سمتِ معجر میرود روضه بر پا میشود وقتی حسین(ع)؛ تشنه در آغوش ِ مادر میرود! 🏴
. بانوی با وقار یا زهرا معنی اقتدار یا زهرا نعره ذوالفقار یا زهرا علت افتخار یا زهرا عشق پروردگار یا زهرا خاتم عشق را نگین هستی ذکر مولای مومنین هستی روح قالو بلا تویی بانو ذات پاک خدا تویی بانو جلوه مصطفی تویی بانو سنگر مرتضی تویی بانو مادر مجتبی تویی بانو حک شده نامتان به دست خدا بر روی قلب سیدالشهدا بی قرار علی تو بودی و بس جان نثار علی تو بودی و بس یار غار علی تو بودی و بس افتخار علی تو بودی و بس ذوالفقار علی تو بودی و بس با تو تقدیر می شود حیدر با تو تفسیر می شود حیدر ✍ 👉 @emame3vom .
. . ما همه هستیم قربانی زهرا و علی سائل الطاف پنهانی زهرا و علی بارها و بارها داده است بر دل های ما جان تازه مدح طوفانی زهرا و علی زندگی را زهر بر ، ضد ولایت می کنیم ما مسلمان های ایرانی زهرا و علی چیست از این خوب تر ، شد قلب ما وابسته بر شاخه شمشاد خراسانی زهرا و علی آی مردم خشت خشتش هست فردوس آفرین هر کجا باشد ثناخوانی زهرا و علی کاش مشق عشق را گیریم یاد از سازگار یا موید با که انسانی زهرا و علی هر که اینجا پیر گشته روزگارش بهتر است نوکر این خانواده ، کهنه کارش بهتر است چشم عین الله روشن باد ، زهرا آمده دختری که مادر باباست دنیا آمده جز خدایش کیست سر در آورد از شان او آنکه مانند خدایش هست یکتا آمده جای هر ذکری بگو مستانه امشب : یا علی کور ، چشم دشمنان ، جانان مولا آمده بعد ازین دنیا پر از مرد شهادت می شود قهرمان ِ دل به طوفان ها زدن ها آمده مریم عذرا ، چو پروانه بگردد دور او مادری که هست هر طفلش مسیحا آمده آمده آن که قدرت حق را نمایان می کند بوی این گل ، کل دنیا را گلستان می کند این زمین اصلا کجا و شان بانوی علی آمده دنیا برای دیدن روی علی فاطمه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه جان تازه می دهد بر زور و بازوی علی او حماسه آفرین شد ، بی زره ، بی ذوالفقار کرد غوغایی به پا ، پهلو به پهلوی علی او مزارش ظاهرا مخفی است اما باطنا هست قبر فاطمه ، هر جا دهد بوی علی وقت جان دادن می آید ، فاطمه بالاسرش هر کسی که رفت حتی یک قدم سوی علی حق فقط زهراست که این گونه مانده با علی شد شعارش لا امیرالمومنین الا علی آن که دارد دم به دم بر ما محبت فاطمه است آن که دارد بر عطا و جود عادت فاطمه است هر چه را می خواستیم اینجا مهیا دیده ایم آن که ما را مادرانه داد عزت ، فاطمه است راه بر جایی ندارد بندگی ، بی فاطمه تا ابد تنهاترین راه سعادت فاطمه است بیشتر از بچه هایش نیمه شبها یاد کرد از در و همسایه ها ، پس کوه رحمت فاطمه است شان او از معجزه ، خیلی فراتر بوده است آن که باشد فضه اش کوه کرامت فاطمه است هر کسی که می شود صاحب نفس با فاطمه است دم به دم ذکر لبش یا فاطمه یا فاطمه است فاطمه هم فاطمه هم مصطفی هم حیدر است فاطمه از هر چه می دانیم ازو ، بالاتر است فاطمه نور است نه، نه ، نورَ فوقَ کل نور فاطمه هم هل اتی ، هم انما هم کوثر است گر نمی گفتند ختم الانبیا بر مصطفی می نوشتم فاطمه تنها زن پیغمبر است معجزه جز این چه باشد با همان عمر کَمَش زینبی را تربیت کرده که از عالم سر است فاطمه درس کرم را داد یاد مجتبی فاطمه الگوی ایثار حسین بی سر است کی به جز فرزند زهرا ، در زمین کربلا کودک شش ماهه اش را داده بی چون و چرا @emame3vom .
. نذر میلاد پناه دو عالم 🌺🍃 «نور» نازل میشود! معنایِ «انسان» میرسد روزگار ظلمت و عصیان به پایان میرسد محض ِ توصیفش همین کافیست که جبریل گفت کوثرِ حق است و اثباتش به قران میرسد هست شش دنگِ حواسش مادرانه سمتِ ما بیشتر آن لحظه ای که جان به جانان میرسد خلقِ مان کرده خدا صِرفاً برای نوکری عمرِ ما در خانۂ مادر به پایان میرسد یک نخ از چادر نمازش کارِ تربت میکند اینچنین محض شفا؛ دارو و درمان میرسد بارها «إنسیةُ الحَورا» صدایش زد علی(ع) چونکه دید از رویِ ماهش نور ایمان میرسد تا که بر هم میگذارد پلک؛ شب سر میرسد گوشۂ لب تر کند یکریز باران میرسد دستۂ دستاس را چرخاند و رزقِ ما رسید خانه را آماده کرد و گفت مهمان میرسد ما نمک پروردۂ این سفره ایم و سال هاست از تنورِ حضرت زهرا(س) به ما نان میرسد! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @emame3vom ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
. باز هم ای دختر ِ پیغمبر ِ اکرم بمان مَرهَم ِ دردِ علی ، ای دردِ بی مَرهَم بمان زندگیِّ رو به راهی داشتم چشمم زدند کوریِّ چشم ِ همه با شانه هایِ خم بمان دستهایِ تو شکستَش هم پناهِ مرتضاست تکیه گاهِ محکم ِ من پیش ِ من محکم بمان تو نباشی پیش ِ من اینها زمینم میزنند ای علمدار ِ مدینه پایِ این پرچم بمان این نفس هایِ شکسته قیمتِ جانِ من است زنده ام با یک دمت پس لطف کن یک دم بمان کم ببوس دستِ مرا دارم خجالت میکشم من حلالت میکنم اما تو هم یک کم بمان آب ها از آسیاب افتاد خوبت میکنم یار ِ هجده ساله ، هجده سالِ دیگر هم بمان رفته رفته کار ِ من دارد به خواهش میکشد التماست میکنم پیشم بمان پیشم بمان 👇
. چه مي‌توانم بيان نمايم به وصف زهرا‌ ز طبع گويا ستوده او را به قول شيوا، كه گفته طاها‌ بر‌او«فداها» تويي فروغ چراغ خلقت صفاي ايمان زلال عصمت تو آن همائي به اوج عزّت كه پر كشيدي به بيكران‌ها شراب عرفان ازل تراويد ، شدي تو سرمست جام توحيد ز نشئة آن بسان خورشيد كني فروزان تمام دنيا به اصل ايمان شدي تو نائل زخويش فاني به حق واصل تو هستي آري به صد دلايل فروغ عصمت بهاي تقوا تو شاهكاري ز صنع سرمد تو يادگاري ز نور احمد‌ به هر دياري تويي مسدّد زلطف حيّ خداي دانا به آفرينش يگانه گوهر صفات حق را نشان و مظهر چو هست نورت زنور داور به جمله عالم تويي چو بيضا بود مقامت بلند و شاهق نيازمندت همه خلايق از آن بفرمود امام صادق‌ كه امّ ما بِه زجملة ما حديث و قولت نداي قرآن ولايت تو ولاي قرآن رضايت تو رضاي قرآن توئي به‌قرآن مفاد و معنا بود طريقت طريق عرفان ولايت تو كليد رضوان بود نصيبش عذاب و نيران هر آن كه باشد تو را ز اعدا نمودي از دل چو خطبه ايراد بناي طغيان برفت بر باد بلي جهان را زظلم و بيداد نمودي آگاه زنطق گويا زني كه اهل صواب باشد هميشه بر رخ نقاب باشد پيام زهرا حجاب باشد چه پيش بينا چه پيش اعمي اگر بپرسي زجور امّت چه گشته (فاني) گل رسالت؟ بود شهيد ره ولايت به حق حيدر به جان طاها ........................................................ زنی از خاک، ‌از خورشید، از دریا،‌ قدیمی‌تر زنی از هاجر و آسیه و حوا قدیمی‌تر زنی از خویشتن حتی، از أعطینا، قدیمی‌تر زنی از نیّت پیدایِش دنیا، قدیمی‌تر که قبل از قصۀ ‌»قالوا بلی» این زن بلی گفته‌ست نخستین زن که با پروردگارش یا علی گفته‌ست ملائک در طواف چادرش، پروانه پروانه به سوی جانمازش می‌رود سلانه سلانه شبی در عرش از تسبیح او افتاد یک دانه از آن دانه بهشت آغاز شد، ریحانه ریحانه نشاند آن دانه را در آسمان با گریه آبش داد زمین خاکستری بود، اشک او رنگ و لعابش داد چه بنویسم از آن بی‌ابتدا، بی‌انتها، زهرا ازل زهرا، ابد زهرا، قدر زهرا، قضا زهرا شگفتا فاطمه! یا للعجب! واحیرتا! زهرا چه می‌فهمم من از زهرا و ما أدراک ما زهرا! مرا در سایۀ خود بُرد و جوهر ریخت در شعرم رفوی چادرش مضمون دیگر ریخت در شعرم مدام او وصله می‌زد، وصلۀ دیگر بر آن چادر که جبرائیل می‌بندد دخیل پر بر آن چادر ستون آسمان‌ها می‌گذارد سر بر آن چادر تیمّم می‌کند هر روز پیغمبر بر آن چادر همان چادر که مأوای علی در کوچه‌ها بوده‌ست کمی از گرد و خاکش رستخیز کربلا بوده‌ست غمی در جان زهرا می‌شود تکرار در تکرار صدای گریه می‌آید به گوشش از در و دیوار تمام آسمان‌ها می‌شود روی سرش آوار که دارد در وجودش روضه می‌خواند کسی انگار برایش روضه می‌خواند صدایی در دل باران که یا أماه! أنا المظلوم، أنا المقتول، أنا العطشان خدا را ناگهان در جلوه‌ای دیگر نشان دادند که خوبِ آفرینش را به زهرا ارمغان دادند صدای کودکش آمد، تمام عرش جان دادند ملائک یک به یک گهوارۀ او را تکان دادند صدای گریه آمد، مادرم می‌سوخت در باران برای کودک خود پیرُهن می‌دوخت در باران وصیت کرد مادر، آسمان بی‌وقفه می‌بارید حسینم هر کجا خُفته، قدم آرام بردارید! تن او را به دست ابری از آغوش بسپارید جهان تشنه‌ست، بالای سر او آب بگذارید زمان رفتنش فرمود: می‌بخشید مادر را کفن‌هایم یکی کم بود، می‌بخشید مادر را بمیرم بسته می‌شد آن نگاه آهسته آهسته به چشم ما جهان می‌شد سیاه آهسته آهسته صدای روضه می‌افتد به راه آهسته آهسته زنی آمد به سوی قتلگاه آهسته آهسته بُنَّیَ تشنه‌ای مادر برایت آب آورده... .
. حمله کردند سمت خانه ی وحی غاصبانی که خیره سر بودند تک و تنهاست پشت در مادر ولی آن سو «چهل نفر» بودند نا نجیبی به شعله دامن زد سَخت سرگرمِ هَتکِ حُرمَت شد بی حیا با لَگَد به دَر می زد میخِ دَر سُرخ از خجالت شد روضه را باز تر نباید خواند «دست بسته ست» حیدر کرار تلخیِ خاطراتِ آتش را هر "نفس" تازه می کند مسمار تاوَلِ دست های او می سوخت دردِ پهلو زیاد تر شده بود زینب از حال رفت…وقتی دید مادرش دست بَر کَمر شده بود شانه می زد به موی سوخته اش ولی انگار نا امید شده باورش هم نمی‌شود زینب گیسوی مادرش "سفید" شده بازویش باز هم وَرَم کرده مرهم درد پهلوی او چیست!؟ حرف های علی نشان می داد دلخور از «رو گرفتن» او نیست تار می دید خانه را می گفت: نکند! باز! آتش آوردند!؟ اشک می ریخت در غم محسن آخر آن ها چقدر نامردند... ............................ نشسته غمت کنج روز و شبم چقد خونه بی تو شده بی صفا عزیزدلم! فاطمه(س) رفتی و علی(ع) مونده و گریۂ بیصدا ندیدم از اونها به جز دردسر همونها که جز حق ندیدن ازم عزادار کردن من و یک شبه تو و محسنم رو گرفتن ازم نخواستی ازم چیزی و هیچوقت به غیر از یه چیزی که شد قاتلم نمی خواستی کاش تابوت ازم به این کار راضی نمیشد دلم همون شب که برگشتم از دفن تو کشیدم با گریه تویِ کوچه آه دیگه خونه ای که شده شعله ور نیازی نداره به پرچم-سیاه تو رفتی شبونه، به جز داغِ تو فقط از یه چیزی شدم اذیت نبستم «درِ» خونه مون و ولی نیومد کسی واسۂ تسلیت غم ِ بچه ها رو کشیدم به دوش ولیکن یه چیزی عذابِ منه حسن(ع) خیلی بیتابه! تو گریه هاش با دستاش تویِ صورتش میزنه گرفتم تو آغوشم اما چجور؟! بگیرم ازش اضطراب و تب و... چقدر آرزو داشتی و نشد- بمونی عروسش کنی زینب(س) و... دلش سوخته! مونده تو خاطرِش که مابینِ دیوار و «در» سوختی با دست ورم کرده واسه حسین(ع) روزِ آخری پیرهن دوختی! .
‍ . بند اول تو نمک نوکریمی تو دل حیدریمی مادرم از قدیمی من همیشه زیر سایت منتظر عنایت ای عشق بی نهایت عشق بوسه به پرچمات دلمه که باهات ای تاج رو سر من عشق حس دم غروبه به خدا خیلی خوبه تو باشی مادر من یافاطمه تو دوای دردم هستی همه کسی واسم هستی همیشه تو قلبم هستی ای مادر یافاطمه یافاطمه بند دوم تو معجزه خدایی کوثر مصطفایی رجز مرتضایی من پشت درت ذلیلم به چادرت دخیلم عشق تو دلیلم عشق اینه ز غم رهاشی مادر شیعه هاشی همیشه تا قیامت عشق همه کس خداشی ضریحی داشته باشی همه بیایم زیارت یافاطمه مادر دو عالم هستی قدیسه ی اعظم هستی همیشه تو قلبم هستی مادر یافاطمه یافاطمه بند سوم تو دار و ندار عشقی خود مدار عشقی قافله دار عشقی من باعشق تو عجینم گنبدتو میبینم دم ضریت میشینم عشق کارگری برای تو و ایوون طلای تو که ما میسازیم عشق اینکه ما بلافصل پرچم یاابلفضل رو گنبدت میزاریم یافاطمه تو هواییمون کن بی بی شهداییمون کن بی بی کربلاییمون کن بی بی مادر یافاطمه یافاطمه http://eitaa.com/joinchat/2371289108C89129d8927 گرامی باد .👇
. بند اول رسیده حضرت کوثر از آسمون به به شاد دل اقا صاحب الزمون به به ترانه خون به به شب جنون به به احمد حجرالاسود لبهاشومی بوسه میگه نفس فاطمه ما فوق نفوسه مریم شده شاکر آزاده ی زهراست آغوش پیمبر گهواره ی زهراست یا حضرت زهرا یا ام ابیها بند دوم عکس خدا افتاده به صورت زهرا پرچم حیدر میره تو دست اون بالا علم میره بالا چه صحنه ای زیبا هم دختر پیغمبر هم مادر عالم اسمش شده حک روی دل حلقه خاتم بانوی مکرم قدیسه ی اعظم @emame3vom یا حضرت زهرا یا ام ابیها بند سوم رسیدی از راه ذکر سینجلی باشی تو ذوالفقار عشقی پشت علی باشی نبض ولی باشی عشق علی باشی عطر نفست نبض دل انگیزه سپیده اسم تو رو پیشونی سردار شهیده نور تو دمیده این عید سعیده یا حضرت زهرا با ام ابیها بیاد و شهدای انقلاب https://eitaa.com/emame3vom/37406 👇
YEKNET.IR - roze - shabe avale ramezan - 1400.01.24 - narimani.mp3
3.6M
متن روضه 🍃روضه حضرت زهرا(س) ۱۴۰۰ 🍃 اهل مدینه فاطمه ام را نظر زدند 🎤کربلایی اهل مدینه فاطمه ام را نظر زدند با برق چشم خرمن جان را شرر زدند در اول ربیع خزان شد بهار من ماه مرا به آخر ماه صفر زدند از چوب، خون تازه روان شد به روی خاک از بس که با غلاف به پهلوی در زدند می رفت آب غسل نبی از کفن هنوز کاین قوم، دل به آب برای گذر زدند تا آمدم به خویش، جلالش کبود شد بدسیرتان جمال مرا بی خبر زدند هر قدر گفت دختر پیغمبرم مزن اهل مدینه فاطمه را بیشتر زدند این جای دست های فلانی فقط نبود این نقش را مسلَّم، چندین نفر زدند تاریکِ روشن دم صبح است موی او در شب چگونه خیمه سپاه سحر زدند معنی ورشکسته چو خواهی، مرا ببین سرمایه ی امید مرا از کمر زدند https://eitaa.com/emame3vom/41202
-1463476478_-210221.mp3
6.49M
🎤 مجید بنی فاطمه 📃 نه مثل ساره ای و مریم 🎶 زمینه 📆 ١٢ دی ١۴٠٠ 📌 ویژه ایام نه مثل ِ ساره ای و مریم نه مثل آسیه و حوا فقط شبیه خودت هستی فقط شبیه خودت زهرا اگر شبیه کسی باشی شبیه نیمه شب قدری شبیه آیه تطهیری شبیه سوره اعطینا شناسنامه تو صبح است پدر. تبسم و مادر! نور سلام ما به تو ای باران درود ما به تو ای دریا کبود شعله ور ِ آبی سپیده طلعت مهتابی .به خون نشستن تو امروز به گــُل نشستن تو فردا بگیرآب و وضویی کن به چشمه سار فدک امشب نماز عشق بخوان فردا به سمت قبله ی عاشورا یا زهـــرا , یا زهـــرا یا زهـــرا , یا زهـــرا یا زهـــرا , یا زهـــرا یا زهـــرا , یا زهـــرا یا زهـــرا , یا زهـــرا یا زهـــرا , یا زهـــرا ✍ .
. مادر آسمان زمین افتاد ذات حق را نشان زمین افتاد پیش چشم علی در آتش عشق پشت در ناگهان زمین افتاد تا لگد خورد روی پهلویش قامتش شد کمان زمین افتاد چادرش هم نصیب آتش شد پیش نا محرمان زمین افتاد تن پاکش پر از کبودی ها جلوی این و آن زمین افتاد از همان روز آسمان بارید محور لا مکان زمین افتاد وای از آن لحظه ای که از نیزه سر اربابمان زمین افتاد یا از آن لحظه ای که دندان با ضربه ی خیزران زمین افتاد یا از آن لحظه ای که انگشتش با جفای سنان زمین افتاد مادر آب های کوی زمین پسرت تشنه مانده روی زمین... ✍محمد_حبیب_زاده .