eitaa logo
امام حسین ع
18.3هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. از کوی تو ای قبلۀ عالم! نرویم با دست تهی و دل پُر غم نرویم از درگه تو که کعبۀ امّید است نومید کسی نرفته، ما هم نرویم « » 📚 همسایه آفتاب .
در طوف کعبۀ تو صفا موج می‌زند در زمزم تو آب بقا موج می‌زند شاها! ز لطف توست که روز و شب این‌همه بر آستانۀ تو گدا موج می‌زند دست نوازشت به سر زائرت گواست اینجا عطا به روی خطا موج می‌زند کس نارضا نرفته از این آستان برون در چشم زائر تو رضا موج می‌زند دارالشّفاست کوی تو، جای شکفت نیست اینجا اگر که شهد شفا موج می‌زند اینجا اگر دعا به اجابت نمی‌رسد تا عرش از چه دست دعا موج می‌زند از هر دل شکسته صدا می‌رسد به گوش در این حرم همیشه صدا موج می‌زند با دست خالی از حرمت کس نمی‌رود تا روی گنبد تو طلا موج می‌زند کویت بهشت ماست که هرجا رویم باز در دیده اشک حسرت ما موج می‌زند «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 همسایه آفتاب الله علیه
. 📝 🔖رباعی‌های 🖌به پژوهش (تکمیل شده‌ی متنی که قبلا" برای سایت نوشتم) 💠این یادداشت مختصر ادبی، حاصل جُستاری است با نگاه به عبارت مشهور «سفینة النّجاة» راجع به امام حسین علیه‌السّلام و کاربرد و بازتاب آن در قالب «رباعی». نتیجه‌ی غور و فَحص در دواوین شعرا این مجموعه‌ی اندک را جمع آورده که به گمانم در حوزه‌ی جمع‌آوری اشعار ولایی، جای چنین کارهایی خالی است ولو این که ماحصلش یک یادداشت ادبی باشد. ⚛️شاعرانی که با عبارت مشهور «سفینة النّجاة» ـ عیناً یا ترجمتاً ـ مضمون ساخته و آن را در رباعی گنجانده‌اند، اوّلاً بیش‌تر در مصراع چهارم از آن بهره برده‌اند (جز اندک مواردی در مصراع‌های دیگر) و ثانیاً اغلب ردیف را «است حسین» انتخاب کرده‌اند. برخی از اشعار به دست آمده با سیاق مذکور به ترتیب الفبای شهرت یا تخلّص شاعر از این قرار است (از برخی اشعار که نام شاعرش معلوم نبود، فعلاً چشم پوشیدیم): ✴️: عقل بشر از درک تو مات است، حسین نام تو کلید مشکلات است، حسین در شأن تو این بس که رسول اکرم فرمود: سفینة النّجاة است، حسین ✴️: شیرازه‌ی دفتر حیات است، حسین محبوب قلوب کائنات است، حسین از قصّه‌ی فطرسِ مَلَک شد معلوم کوتاه‌ترین راه نجات است حسین ✴️: من نرد غم لیلی لیلا زده‌ام دل‌خونم و چون لاله به صحرا زده‌ام آن جا که سفینة النّجاة است، حسین دریا، دلِ عشق و من به دریا زده‌ام ✴️: ای زنده‌ی عشق! ای قتیل عبرات! آزاده‌ی کربلا! اسیر کربات! ما ظلمت محضیم و تو مصباح هدی ما غرق گناهیم و تو کشتیّ نجات ✴️: محبوب تمام کائنات است حسین مصباح هدی، فُلک نجات است حسین دین نبوی زنده شد از کشتن او احیاگر ذکر صلوات است حسین ✴️: آیینه‌ی حق‌نمای عشق است حسین در نای زمان، نوای عشق است حسین بر فُلک نجات، آن دُر بحر شرف فرهیخته ناخدای عشق است حسین ✴️ شاهنشه کلّ کائنات است حسین بر خلق خدا، پُر برکات است حسین در بحر وجود، شیعیان را ز کرم هم لنگر و کشتی نجات است حسین ✴️: مصباح هدی به کائنات است، حسین فیّاض جمیع ممکنات است، حسین کان کرم و بحر عطا و احسان یعنی که سفینه‌ی نجات است حسین ✴️: شاهی که سفینة النّجاتش خوانند مصباح هدای کائناتش خوانند آلوده به خاک ماتم اوست هنوز آن آب که چشمه‌ی فراتش خوانند ✴️: خاک قدمش آب حیات است حسین مهریه‌ی مادرش فرات است حسین غرقیم به دریای معاصی امّا شادیم که کشتی نجات است حسین ✴️: حلّال جمیع مشکلات است حسین شوینده‌ی لوح سیئات است حسین ای شیعه! تو را چه غم ز توفان بلا؟ جایی که سفینة النّجاة است حسین ✴️ (محمّدرضا کوزه‌گر کالجی): محبوب خدا چشمه‌ی جاری حیات، خورشید رسل که بر روانش صلوات، فرمود به امّت که حسین بن علی مصباح هدایت است و کشتیّ نجات ✴️: از روی حسین تا نقاب افکندند در کشور عشق، انقلاب افکندند تبریک به توفان‌زدگانِ غم و درد کشتی نجات را به آب افکندند ✴️: من در بر کشتی نجات آمده‌ام در ساحل چشمه‌ی حیات آمده‌ام تا زودتر از زود گناهم بخشند قبل از عرفه در عرفات آمده‌ام ✴️: سرچشمه‌ی خیر و برکات است حسین معراج صلات‌ و صلوات است حسین فرمود نبی: نوشته بر ساقه‌ی عرش مصباح هدی، فُلک نجات است حسین ✴️: سالار جمیع ممکنات است حسین فرمانده دین، اصل حیات است حسین دنیا ز بلیات بود بحر عظیم بر دوست چو کشتی نجات است حسین ✴️: هر چند که چشمه‌ی حیات است، حسین لب‌تشنه، لب آب فرات است، حسین غم نیست اگر غرق گناهیم همه چون بحر کرم، فُلک نجات است، حسین ✴️: اسباب نجات کائنات است، حسین فیّاض جمیع ممکنات است، حسین چون کشتی چار موجه شد در شط خون با آن که سفینة النّجاة است حسین 🔅تکمله: در این باب یک رباعی دیگر هم دیده شده که چون وجه تمایزی با دیگران داشت، جداگانه مطرح می‌شود. این رباعی از غافل مازندرانی است که به جای واژه‌ی «سفینه»، واژه‌ی «صحیفه» در آن آمده است: ✴️: در وحدت حق، مظهر ذات است، حسین مستجمعِ افرادِ صفات است، حسین یک سرّ شهادتش، از آن دان که به حشر عنوانِ صحیفه‌ی نجات است، حسین ❤️خدايا! عیدی ما را امر فرج آقای ما قرار بده🙏 و اموات را با یادکنیم
. گل بر من و جوانی من گریه می‌کند بلبل به همزبانی من گریه می‌کند من پیر در بهار جوانی شدم که چرخ بر پیری و جوانی من گریه می‌کند سکوی قهرمانی من شد پناه در  به قهرمانی من گریه می‌کند نخل مدینه شاهد مظلومی من است بر قامت کمانی من گریه می‌کند کاهیده‌ام چنان که عجل گر رسد مرا مهمان به میزبانی من گریه می‌کند از هر نفس که می‌کشم آید شمیم مرگ مرگم به زندگانی من گریه می‌کند مردم‌فریبی است اگر در عیادتم از حیله، خصم جانی من گریه می‌کند گِریَم به همسرم که همین روزها دگر از مرگ ناگهانی من گریه می‌کند من گریه مخفیانه نمودم ولی علی(ع) برگریه نهانی من گریه می‌کند پژمرده لاله‌ام من و هر گوشه بلبلی بر روی ارغوانی من گریه می‌کند از درد شانه، شانه نشد موی دخترم زینب (س) به ناتوانی من گریه می‌کند دیگر حسین (ع) را نتوانم به بر گرفت این گل به باغبانی من گریه می‌کند در سینه "رستگار"، غم و داغ دعوتند مهدی(عج) به میهمانی من گریه می‌کند .
. سلام‌الله‌علیها در مدینه بود برپا ماجرای شعله‌ها صد نیستان ناله پنهان در نوای شعله‌ها از میان شعله‌ها فریاد زهرا شد بلند گرچه شد گم در هیاهوی صدای شعله‌ها شد سیه‌پوش عزا بیت ولایت یا ز دود بر در و دیوار آن باشد لوای شعله‌ها مادری در پیش چشم دختر افتاده به خاک هم‌نوایی می‌کند با ناله‌های شعله‌ها دختری دل‌سوخته از بیم جان مادرش دست روی سر نهاده زیر پای شعله‌ها از دری آتش گرفته شانه‌ای آزرده شد پهلویی بشکسته ماند و مومیای شعله‌ها مشکل مشکل‌گشا را بین که دارد همسرش یاری از فضّه طلب در لابه‌لای شعله‌ها ریخت شورای سقیفه طرح عاشورا که بود در مدینه بر سر پا کربلای شعله‌ها 《رستگار》آنجا که هیزم بود در دست خسان کاش اشکی بود جاری در فضای شعله‌ها «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» 📚 گریه گل
. . 📝 🔖 های 🖌به پژوهش (تکمیل شده‌ی متنی که قبلا" برای سایت نوشتم) 💠این یادداشت مختصر ادبی، حاصل جُستاری است با نگاه به عبارت مشهور «سفینة النّجاة» راجع به امام حسین علیه‌السّلام و کاربرد و بازتاب آن در قالب «رباعی». نتیجه‌ی غور و فَحص در دواوین شعرا این مجموعه‌ی اندک را جمع آورده که به گمانم در حوزه‌ی جمع‌آوری اشعار ولایی، جای چنین کارهایی خالی است ولو این که ماحصلش یک یادداشت ادبی باشد. ⚛️شاعرانی که با عبارت مشهور «سفینة النّجاة» ـ عیناً یا ترجمتاً ـ مضمون ساخته و آن را در رباعی گنجانده‌اند، اوّلاً بیش‌تر در مصراع چهارم از آن بهره برده‌اند (جز اندک مواردی در مصراع‌های دیگر) و ثانیاً اغلب ردیف را «است حسین» انتخاب کرده‌اند. برخی از اشعار به دست آمده با سیاق مذکور به ترتیب الفبای شهرت یا تخلّص شاعر از این قرار است (از برخی اشعار که نام شاعرش معلوم نبود، فعلاً چشم پوشیدیم): ✴️: عقل بشر از درک تو مات است، حسین نام تو کلید مشکلات است، حسین در شأن تو این بس که رسول اکرم فرمود: سفینة النّجاة است، حسین ✴️: شیرازه‌ی دفتر حیات است، حسین محبوب قلوب کائنات است، حسین از قصّه‌ی فطرسِ مَلَک شد معلوم کوتاه‌ترین راه نجات است حسین ✴️: من نرد غم لیلی لیلا زده‌ام دل‌خونم و چون لاله به صحرا زده‌ام آن جا که سفینة النّجاة است، حسین دریا، دلِ عشق و من به دریا زده‌ام ✴️: ای زنده‌ی عشق! ای قتیل عبرات! آزاده‌ی کربلا! اسیر کربات! ما ظلمت محضیم و تو مصباح هدی ما غرق گناهیم و تو کشتیّ نجات ✴️: محبوب تمام کائنات است حسین مصباح هدی، فُلک نجات است حسین دین نبوی زنده شد از کشتن او احیاگر ذکر صلوات است حسین ✴️: آیینه‌ی حق‌نمای عشق است حسین در نای زمان، نوای عشق است حسین بر فُلک نجات، آن دُر بحر شرف فرهیخته ناخدای عشق است حسین ✴️ شاهنشه کلّ کائنات است حسین بر خلق خدا، پُر برکات است حسین در بحر وجود، شیعیان را ز کرم هم لنگر و کشتی نجات است حسین ✴️: مصباح هدی به کائنات است، حسین فیّاض جمیع ممکنات است، حسین کان کرم و بحر عطا و احسان یعنی که سفینه‌ی نجات است حسین ✴️: شاهی که سفینة النّجاتش خوانند مصباح هدای کائناتش خوانند آلوده به خاک ماتم اوست هنوز آن آب که چشمه‌ی فراتش خوانند ✴️: خاک قدمش آب حیات است حسین مهریه‌ی مادرش فرات است حسین غرقیم به دریای معاصی امّا شادیم که کشتی نجات است حسین ✴️: حلّال جمیع مشکلات است حسین شوینده‌ی لوح سیئات است حسین ای شیعه! تو را چه غم ز توفان بلا؟ جایی که سفینة النّجاة است حسین ✴️ (محمّدرضا کوزه‌گر کالجی): محبوب خدا چشمه‌ی جاری حیات، خورشید رسل که بر روانش صلوات، فرمود به امّت که حسین بن علی مصباح هدایت است و کشتیّ نجات ✴️: از روی حسین تا نقاب افکندند در کشور عشق، انقلاب افکندند تبریک به توفان‌زدگانِ غم و درد کشتی نجات را به آب افکندند ✴️: من در بر کشتی نجات آمده‌ام در ساحل چشمه‌ی حیات آمده‌ام تا زودتر از زود گناهم بخشند قبل از عرفه در عرفات آمده‌ام ✴️: سرچشمه‌ی خیر و برکات است حسین معراج صلات‌ و صلوات است حسین فرمود نبی: نوشته بر ساقه‌ی عرش مصباح هدی، فُلک نجات است حسین ✴️: سالار جمیع ممکنات است حسین فرمانده دین، اصل حیات است حسین دنیا ز بلیات بود بحر عظیم بر دوست چو کشتی نجات است حسین ✴️: هر چند که چشمه‌ی حیات است، حسین لب‌تشنه، لب آب فرات است، حسین غم نیست اگر غرق گناهیم همه چون بحر کرم، فُلک نجات است، حسین ✴️: اسباب نجات کائنات است، حسین فیّاض جمیع ممکنات است، حسین چون کشتی چار موجه شد در شط خون با آن که سفینة النّجاة است حسین 🔅تکمله: در این باب یک رباعی دیگر هم دیده شده که چون وجه تمایزی با دیگران داشت، جداگانه مطرح می‌شود. این رباعی از غافل مازندرانی است که به جای واژه‌ی «سفینه»، واژه‌ی «صحیفه» در آن آمده است: ✴️: در وحدت حق، مظهر ذات است، حسین مستجمعِ افرادِ صفات است، حسین یک سرّ شهادتش، از آن دان که به حشر عنوانِ صحیفه‌ی نجات است، حسین ❤️خدايا! عیدی ما را امر فرج آقای ما قرار بده🙏 .
. 📝 🔖رباعی‌های 🖌به پژوهش (تکمیل شده‌ی متنی که قبلا" برای سایت نوشتم) 💠این یادداشت مختصر ادبی، حاصل جُستاری است با نگاه به عبارت مشهور «سفینة النّجاة» راجع به امام حسین علیه‌السّلام و کاربرد و بازتاب آن در قالب «رباعی». نتیجه‌ی غور و فَحص در دواوین شعرا این مجموعه‌ی اندک را جمع آورده که به گمانم در حوزه‌ی جمع‌آوری اشعار ولایی، جای چنین کارهایی خالی است ولو این که ماحصلش یک یادداشت ادبی باشد. ⚛️شاعرانی که با عبارت مشهور «سفینة النّجاة» ـ عیناً یا ترجمتاً ـ مضمون ساخته و آن را در رباعی گنجانده‌اند، اوّلاً بیش‌تر در مصراع چهارم از آن بهره برده‌اند (جز اندک مواردی در مصراع‌های دیگر) و ثانیاً اغلب ردیف را «است حسین» انتخاب کرده‌اند. برخی از اشعار به دست آمده با سیاق مذکور به ترتیب الفبای شهرت یا تخلّص شاعر از این قرار است (از برخی اشعار که نام شاعرش معلوم نبود، فعلاً چشم پوشیدیم): ✴️: عقل بشر از درک تو مات است، حسین نام تو کلید مشکلات است، حسین در شأن تو این بس که رسول اکرم فرمود: سفینة النّجاة است، حسین ✴️: شیرازه‌ی دفتر حیات است، حسین محبوب قلوب کائنات است، حسین از قصّه‌ی فطرسِ مَلَک شد معلوم کوتاه‌ترین راه نجات است حسین ✴️: من نرد غم لیلی لیلا زده‌ام دل‌خونم و چون لاله به صحرا زده‌ام آن جا که سفینة النّجاة است، حسین دریا، دلِ عشق و من به دریا زده‌ام ✴️: ای زنده‌ی عشق! ای قتیل عبرات! آزاده‌ی کربلا! اسیر کربات! ما ظلمت محضیم و تو مصباح هدی ما غرق گناهیم و تو کشتیّ نجات ✴️: محبوب تمام کائنات است حسین مصباح هدی، فُلک نجات است حسین دین نبوی زنده شد از کشتن او احیاگر ذکر صلوات است حسین ✴️: آیینه‌ی حق‌نمای عشق است حسین در نای زمان، نوای عشق است حسین بر فُلک نجات، آن دُر بحر شرف فرهیخته ناخدای عشق است حسین ✴️ شاهنشه کلّ کائنات است حسین بر خلق خدا، پُر برکات است حسین در بحر وجود، شیعیان را ز کرم هم لنگر و کشتی نجات است حسین ✴️: مصباح هدی به کائنات است، حسین فیّاض جمیع ممکنات است، حسین کان کرم و بحر عطا و احسان یعنی که سفینه‌ی نجات است حسین ✴️: شاهی که سفینة النّجاتش خوانند مصباح هدای کائناتش خوانند آلوده به خاک ماتم اوست هنوز آن آب که چشمه‌ی فراتش خوانند ✴️: خاک قدمش آب حیات است حسین مهریه‌ی مادرش فرات است حسین غرقیم به دریای معاصی امّا شادیم که کشتی نجات است حسین ✴️: حلّال جمیع مشکلات است حسین شوینده‌ی لوح سیئات است حسین ای شیعه! تو را چه غم ز توفان بلا؟ جایی که سفینة النّجاة است حسین ✴️ (محمّدرضا کوزه‌گر کالجی): محبوب خدا چشمه‌ی جاری حیات، خورشید رسل که بر روانش صلوات، فرمود به امّت که حسین بن علی مصباح هدایت است و کشتیّ نجات ✴️: از روی حسین تا نقاب افکندند در کشور عشق، انقلاب افکندند تبریک به توفان‌زدگانِ غم و درد کشتی نجات را به آب افکندند ✴️: من در بر کشتی نجات آمده‌ام در ساحل چشمه‌ی حیات آمده‌ام تا زودتر از زود گناهم بخشند قبل از عرفه در عرفات آمده‌ام ✴️: سرچشمه‌ی خیر و برکات است حسین معراج صلات‌ و صلوات است حسین فرمود نبی: نوشته بر ساقه‌ی عرش مصباح هدی، فُلک نجات است حسین ✴️: سالار جمیع ممکنات است حسین فرمانده دین، اصل حیات است حسین دنیا ز بلیات بود بحر عظیم بر دوست چو کشتی نجات است حسین ✴️: هر چند که چشمه‌ی حیات است، حسین لب‌تشنه، لب آب فرات است، حسین غم نیست اگر غرق گناهیم همه چون بحر کرم، فُلک نجات است، حسین ✴️: اسباب نجات کائنات است، حسین فیّاض جمیع ممکنات است، حسین چون کشتی چار موجه شد در شط خون با آن که سفینة النّجاة است حسین 🔅تکمله: در این باب یک رباعی دیگر هم دیده شده که چون وجه تمایزی با دیگران داشت، جداگانه مطرح می‌شود. این رباعی از غافل مازندرانی است که به جای واژه‌ی «سفینه»، واژه‌ی «صحیفه» در آن آمده است: ✴️: در وحدت حق، مظهر ذات است، حسین مستجمعِ افرادِ صفات است، حسین یک سرّ شهادتش، از آن دان که به حشر عنوانِ صحیفه‌ی نجات است، حسین ❤️خدايا! عیدی ما را امر فرج آقای ما قرار بده🙏 و اموات را با یادکنیم
. سلام‌الله‌علیها با ظلم بجنگ، حرف مظلوم این است راهی که حسین کرده معلوم این است از دوست هرآنچه می‌رسد زیبایی‌ست ای شیعه پیام ام کلثوم این است «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» 📚 دختر خورشید و ماه https://eitaa.com/emame3vom/37796 .
. حیات آب بقا جز غم تو نیست،حسین! نمیرد آنکه دلش با غم تو زیست،حسین! صفای عمر ابد یافت هر که در غم تو به قدر یک مژه بر هم‌زدن گریست،حسین! به روز حشر که محشر کند شفاعت تو کسی‌که سایه‌نشین‌تونیست،کیست؟حسین! جهنّم است بهشتی که خالی از تو بوَد بهشت بی‌گل رویت بهشت نیست،حسین! توئی که آیت حرّیّت از رخت پیداست خوشا کسی‌که چو حر بر تو بنگریست حسین! گدای راه تو هر کس که گشت آقا شد که گرد خاک رهت تاج سروریست حسین نشسته بر سر راه تو «رستگار» مدام به دستگیری او لحظه‌ای بایست حسین! «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 گریه گل .
امام حسین ع
. #بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا دلا بیا به سرای علی سری بزنیم به خانه ای که درش سوخته دری بزنیم خبر رسی
278.3K
. دلا بیا به سرای علی سری بزنیم سلام‌الله‌علیها دلا بیا به سرای علی سری بزنیم سری به غمکدۀ دردپروری بزنیم خبر رسیده که این روزها علی تنهاست بیا به خانۀ بی‌فاطمه سری بزنیم ز کوچه‌های مدینه یکی یکی گذریم به خانه‌ای که درش سوخته دری بزنیم نشد گلی ببریم از برای بیمارش گلاب اشک به برچیده بستری بزنیم به خانۀ علی از گریه محشری برپاست بیا ‌که خیمۀ ماتم به محشری بزنیم کسی به گِرد یتیمان او نمی‌گردد بیا به شیوۀ پروانه‌ها پری بزنیم حسین را به نوازش دلی به دست آریم دوا به زخم دل از دیده تری بزنیم ز دید فاطمه، ای"رستگار"! سنگ‌دلی است اگر که زخم به بال کبوتری بزنیم «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» 📚 گریه گل ............... بیا به کوفه ماتم زده سری بزنیم گشوده بال به عشق علی پری بزنیم سه شب شده که بود خانه علی تاریک بیا به خانه مولایمان سری بزنیم کسی به زینب او تسلیت نمی‌گوید به خانه‌اش پی تسکین او دری بزنیم بود چو باز در خانه علی شب قدر کجا سزد در درگاه دیگری بزنیم .
. علي دست خدا امشب به جنت مي نهد پا را پيمبر آورد از بهر استقبال زهرا را ملاقات علي و فاطمه باشد تماشايي کند مظلومه ای ،مظلوم ديگر را پذيرايي (ز مظلومی کند مظلومه ای دیگر پذیرایی) نشان هم دهند از چشم احمد دور و سربسته علي فرق شکسته،فاطمه پهلوي بشکسته به امیرالمؤمنین... الهی العفو .............. . برخیز علی! وقت نماز آمده است هنگام خوش راز و نیاز آمده است زهرا به بغل گرفته شش ماهه ی خویش با دسته گلی به پیشواز آمده است ........... محراب دعا شاهد آهم باشد جان بر لبم و خدا گواهم باشد ای تیغ ستم!بیا که زهرا به بهشت با محسن خود چشم به راهم باشد ✍ .