eitaa logo
امام حسین ع
18.3هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
تا چند زنی ظالم! چوب این لب عطشان را؟ بردار از این لب‌ها، این چوب خزیران را آخر نه تو را این سر، مهمان بُوَد؟ ای کافر! تا چند روا داری،‌ آزردن مهمان را؟ در نزد تو تقصیرش، جز خواندن قرآن چیست؟ با چوب نیازارد، کس قاری قرآن را بهر چه زنی هی چوب، بر بوسه‌گه احمد؟ او بوسه مدام از مهر، زد این لب و دندان را @emame3vom تا چند کنی ظالم، خون در دل اطفالش؟ منْمای پریشان‌تر، این جمع پریشان را گلزار پیمبر را، از کینه خزان کردی الحال مکن خاموش، این بلبل خوش‌خوان را «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 دیوان صغیر
. 📝 🔖رباعی‌های 🖌به پژوهش (تکمیل شده‌ی متنی که قبلا" برای سایت نوشتم) 💠این یادداشت مختصر ادبی، حاصل جُستاری است با نگاه به عبارت مشهور «سفینة النّجاة» راجع به امام حسین علیه‌السّلام و کاربرد و بازتاب آن در قالب «رباعی». نتیجه‌ی غور و فَحص در دواوین شعرا این مجموعه‌ی اندک را جمع آورده که به گمانم در حوزه‌ی جمع‌آوری اشعار ولایی، جای چنین کارهایی خالی است ولو این که ماحصلش یک یادداشت ادبی باشد. ⚛️شاعرانی که با عبارت مشهور «سفینة النّجاة» ـ عیناً یا ترجمتاً ـ مضمون ساخته و آن را در رباعی گنجانده‌اند، اوّلاً بیش‌تر در مصراع چهارم از آن بهره برده‌اند (جز اندک مواردی در مصراع‌های دیگر) و ثانیاً اغلب ردیف را «است حسین» انتخاب کرده‌اند. برخی از اشعار به دست آمده با سیاق مذکور به ترتیب الفبای شهرت یا تخلّص شاعر از این قرار است (از برخی اشعار که نام شاعرش معلوم نبود، فعلاً چشم پوشیدیم): ✴️: عقل بشر از درک تو مات است، حسین نام تو کلید مشکلات است، حسین در شأن تو این بس که رسول اکرم فرمود: سفینة النّجاة است، حسین ✴️: شیرازه‌ی دفتر حیات است، حسین محبوب قلوب کائنات است، حسین از قصّه‌ی فطرسِ مَلَک شد معلوم کوتاه‌ترین راه نجات است حسین ✴️: من نرد غم لیلی لیلا زده‌ام دل‌خونم و چون لاله به صحرا زده‌ام آن جا که سفینة النّجاة است، حسین دریا، دلِ عشق و من به دریا زده‌ام ✴️: ای زنده‌ی عشق! ای قتیل عبرات! آزاده‌ی کربلا! اسیر کربات! ما ظلمت محضیم و تو مصباح هدی ما غرق گناهیم و تو کشتیّ نجات ✴️: محبوب تمام کائنات است حسین مصباح هدی، فُلک نجات است حسین دین نبوی زنده شد از کشتن او احیاگر ذکر صلوات است حسین ✴️: آیینه‌ی حق‌نمای عشق است حسین در نای زمان، نوای عشق است حسین بر فُلک نجات، آن دُر بحر شرف فرهیخته ناخدای عشق است حسین ✴️ شاهنشه کلّ کائنات است حسین بر خلق خدا، پُر برکات است حسین در بحر وجود، شیعیان را ز کرم هم لنگر و کشتی نجات است حسین ✴️: مصباح هدی به کائنات است، حسین فیّاض جمیع ممکنات است، حسین کان کرم و بحر عطا و احسان یعنی که سفینه‌ی نجات است حسین ✴️: شاهی که سفینة النّجاتش خوانند مصباح هدای کائناتش خوانند آلوده به خاک ماتم اوست هنوز آن آب که چشمه‌ی فراتش خوانند ✴️: خاک قدمش آب حیات است حسین مهریه‌ی مادرش فرات است حسین غرقیم به دریای معاصی امّا شادیم که کشتی نجات است حسین ✴️: حلّال جمیع مشکلات است حسین شوینده‌ی لوح سیئات است حسین ای شیعه! تو را چه غم ز توفان بلا؟ جایی که سفینة النّجاة است حسین ✴️ (محمّدرضا کوزه‌گر کالجی): محبوب خدا چشمه‌ی جاری حیات، خورشید رسل که بر روانش صلوات، فرمود به امّت که حسین بن علی مصباح هدایت است و کشتیّ نجات ✴️: از روی حسین تا نقاب افکندند در کشور عشق، انقلاب افکندند تبریک به توفان‌زدگانِ غم و درد کشتی نجات را به آب افکندند ✴️: من در بر کشتی نجات آمده‌ام در ساحل چشمه‌ی حیات آمده‌ام تا زودتر از زود گناهم بخشند قبل از عرفه در عرفات آمده‌ام ✴️: سرچشمه‌ی خیر و برکات است حسین معراج صلات‌ و صلوات است حسین فرمود نبی: نوشته بر ساقه‌ی عرش مصباح هدی، فُلک نجات است حسین ✴️: سالار جمیع ممکنات است حسین فرمانده دین، اصل حیات است حسین دنیا ز بلیات بود بحر عظیم بر دوست چو کشتی نجات است حسین ✴️: هر چند که چشمه‌ی حیات است، حسین لب‌تشنه، لب آب فرات است، حسین غم نیست اگر غرق گناهیم همه چون بحر کرم، فُلک نجات است، حسین ✴️: اسباب نجات کائنات است، حسین فیّاض جمیع ممکنات است، حسین چون کشتی چار موجه شد در شط خون با آن که سفینة النّجاة است حسین 🔅تکمله: در این باب یک رباعی دیگر هم دیده شده که چون وجه تمایزی با دیگران داشت، جداگانه مطرح می‌شود. این رباعی از غافل مازندرانی است که به جای واژه‌ی «سفینه»، واژه‌ی «صحیفه» در آن آمده است: ✴️: در وحدت حق، مظهر ذات است، حسین مستجمعِ افرادِ صفات است، حسین یک سرّ شهادتش، از آن دان که به حشر عنوانِ صحیفه‌ی نجات است، حسین ❤️خدايا! عیدی ما را امر فرج آقای ما قرار بده🙏 و اموات را با یادکنیم
. . 📝 🔖 های 🖌به پژوهش (تکمیل شده‌ی متنی که قبلا" برای سایت نوشتم) 💠این یادداشت مختصر ادبی، حاصل جُستاری است با نگاه به عبارت مشهور «سفینة النّجاة» راجع به امام حسین علیه‌السّلام و کاربرد و بازتاب آن در قالب «رباعی». نتیجه‌ی غور و فَحص در دواوین شعرا این مجموعه‌ی اندک را جمع آورده که به گمانم در حوزه‌ی جمع‌آوری اشعار ولایی، جای چنین کارهایی خالی است ولو این که ماحصلش یک یادداشت ادبی باشد. ⚛️شاعرانی که با عبارت مشهور «سفینة النّجاة» ـ عیناً یا ترجمتاً ـ مضمون ساخته و آن را در رباعی گنجانده‌اند، اوّلاً بیش‌تر در مصراع چهارم از آن بهره برده‌اند (جز اندک مواردی در مصراع‌های دیگر) و ثانیاً اغلب ردیف را «است حسین» انتخاب کرده‌اند. برخی از اشعار به دست آمده با سیاق مذکور به ترتیب الفبای شهرت یا تخلّص شاعر از این قرار است (از برخی اشعار که نام شاعرش معلوم نبود، فعلاً چشم پوشیدیم): ✴️: عقل بشر از درک تو مات است، حسین نام تو کلید مشکلات است، حسین در شأن تو این بس که رسول اکرم فرمود: سفینة النّجاة است، حسین ✴️: شیرازه‌ی دفتر حیات است، حسین محبوب قلوب کائنات است، حسین از قصّه‌ی فطرسِ مَلَک شد معلوم کوتاه‌ترین راه نجات است حسین ✴️: من نرد غم لیلی لیلا زده‌ام دل‌خونم و چون لاله به صحرا زده‌ام آن جا که سفینة النّجاة است، حسین دریا، دلِ عشق و من به دریا زده‌ام ✴️: ای زنده‌ی عشق! ای قتیل عبرات! آزاده‌ی کربلا! اسیر کربات! ما ظلمت محضیم و تو مصباح هدی ما غرق گناهیم و تو کشتیّ نجات ✴️: محبوب تمام کائنات است حسین مصباح هدی، فُلک نجات است حسین دین نبوی زنده شد از کشتن او احیاگر ذکر صلوات است حسین ✴️: آیینه‌ی حق‌نمای عشق است حسین در نای زمان، نوای عشق است حسین بر فُلک نجات، آن دُر بحر شرف فرهیخته ناخدای عشق است حسین ✴️ شاهنشه کلّ کائنات است حسین بر خلق خدا، پُر برکات است حسین در بحر وجود، شیعیان را ز کرم هم لنگر و کشتی نجات است حسین ✴️: مصباح هدی به کائنات است، حسین فیّاض جمیع ممکنات است، حسین کان کرم و بحر عطا و احسان یعنی که سفینه‌ی نجات است حسین ✴️: شاهی که سفینة النّجاتش خوانند مصباح هدای کائناتش خوانند آلوده به خاک ماتم اوست هنوز آن آب که چشمه‌ی فراتش خوانند ✴️: خاک قدمش آب حیات است حسین مهریه‌ی مادرش فرات است حسین غرقیم به دریای معاصی امّا شادیم که کشتی نجات است حسین ✴️: حلّال جمیع مشکلات است حسین شوینده‌ی لوح سیئات است حسین ای شیعه! تو را چه غم ز توفان بلا؟ جایی که سفینة النّجاة است حسین ✴️ (محمّدرضا کوزه‌گر کالجی): محبوب خدا چشمه‌ی جاری حیات، خورشید رسل که بر روانش صلوات، فرمود به امّت که حسین بن علی مصباح هدایت است و کشتیّ نجات ✴️: از روی حسین تا نقاب افکندند در کشور عشق، انقلاب افکندند تبریک به توفان‌زدگانِ غم و درد کشتی نجات را به آب افکندند ✴️: من در بر کشتی نجات آمده‌ام در ساحل چشمه‌ی حیات آمده‌ام تا زودتر از زود گناهم بخشند قبل از عرفه در عرفات آمده‌ام ✴️: سرچشمه‌ی خیر و برکات است حسین معراج صلات‌ و صلوات است حسین فرمود نبی: نوشته بر ساقه‌ی عرش مصباح هدی، فُلک نجات است حسین ✴️: سالار جمیع ممکنات است حسین فرمانده دین، اصل حیات است حسین دنیا ز بلیات بود بحر عظیم بر دوست چو کشتی نجات است حسین ✴️: هر چند که چشمه‌ی حیات است، حسین لب‌تشنه، لب آب فرات است، حسین غم نیست اگر غرق گناهیم همه چون بحر کرم، فُلک نجات است، حسین ✴️: اسباب نجات کائنات است، حسین فیّاض جمیع ممکنات است، حسین چون کشتی چار موجه شد در شط خون با آن که سفینة النّجاة است حسین 🔅تکمله: در این باب یک رباعی دیگر هم دیده شده که چون وجه تمایزی با دیگران داشت، جداگانه مطرح می‌شود. این رباعی از غافل مازندرانی است که به جای واژه‌ی «سفینه»، واژه‌ی «صحیفه» در آن آمده است: ✴️: در وحدت حق، مظهر ذات است، حسین مستجمعِ افرادِ صفات است، حسین یک سرّ شهادتش، از آن دان که به حشر عنوانِ صحیفه‌ی نجات است، حسین ❤️خدايا! عیدی ما را امر فرج آقای ما قرار بده🙏 .
. 📝 🔖رباعی‌های 🖌به پژوهش (تکمیل شده‌ی متنی که قبلا" برای سایت نوشتم) 💠این یادداشت مختصر ادبی، حاصل جُستاری است با نگاه به عبارت مشهور «سفینة النّجاة» راجع به امام حسین علیه‌السّلام و کاربرد و بازتاب آن در قالب «رباعی». نتیجه‌ی غور و فَحص در دواوین شعرا این مجموعه‌ی اندک را جمع آورده که به گمانم در حوزه‌ی جمع‌آوری اشعار ولایی، جای چنین کارهایی خالی است ولو این که ماحصلش یک یادداشت ادبی باشد. ⚛️شاعرانی که با عبارت مشهور «سفینة النّجاة» ـ عیناً یا ترجمتاً ـ مضمون ساخته و آن را در رباعی گنجانده‌اند، اوّلاً بیش‌تر در مصراع چهارم از آن بهره برده‌اند (جز اندک مواردی در مصراع‌های دیگر) و ثانیاً اغلب ردیف را «است حسین» انتخاب کرده‌اند. برخی از اشعار به دست آمده با سیاق مذکور به ترتیب الفبای شهرت یا تخلّص شاعر از این قرار است (از برخی اشعار که نام شاعرش معلوم نبود، فعلاً چشم پوشیدیم): ✴️: عقل بشر از درک تو مات است، حسین نام تو کلید مشکلات است، حسین در شأن تو این بس که رسول اکرم فرمود: سفینة النّجاة است، حسین ✴️: شیرازه‌ی دفتر حیات است، حسین محبوب قلوب کائنات است، حسین از قصّه‌ی فطرسِ مَلَک شد معلوم کوتاه‌ترین راه نجات است حسین ✴️: من نرد غم لیلی لیلا زده‌ام دل‌خونم و چون لاله به صحرا زده‌ام آن جا که سفینة النّجاة است، حسین دریا، دلِ عشق و من به دریا زده‌ام ✴️: ای زنده‌ی عشق! ای قتیل عبرات! آزاده‌ی کربلا! اسیر کربات! ما ظلمت محضیم و تو مصباح هدی ما غرق گناهیم و تو کشتیّ نجات ✴️: محبوب تمام کائنات است حسین مصباح هدی، فُلک نجات است حسین دین نبوی زنده شد از کشتن او احیاگر ذکر صلوات است حسین ✴️: آیینه‌ی حق‌نمای عشق است حسین در نای زمان، نوای عشق است حسین بر فُلک نجات، آن دُر بحر شرف فرهیخته ناخدای عشق است حسین ✴️ شاهنشه کلّ کائنات است حسین بر خلق خدا، پُر برکات است حسین در بحر وجود، شیعیان را ز کرم هم لنگر و کشتی نجات است حسین ✴️: مصباح هدی به کائنات است، حسین فیّاض جمیع ممکنات است، حسین کان کرم و بحر عطا و احسان یعنی که سفینه‌ی نجات است حسین ✴️: شاهی که سفینة النّجاتش خوانند مصباح هدای کائناتش خوانند آلوده به خاک ماتم اوست هنوز آن آب که چشمه‌ی فراتش خوانند ✴️: خاک قدمش آب حیات است حسین مهریه‌ی مادرش فرات است حسین غرقیم به دریای معاصی امّا شادیم که کشتی نجات است حسین ✴️: حلّال جمیع مشکلات است حسین شوینده‌ی لوح سیئات است حسین ای شیعه! تو را چه غم ز توفان بلا؟ جایی که سفینة النّجاة است حسین ✴️ (محمّدرضا کوزه‌گر کالجی): محبوب خدا چشمه‌ی جاری حیات، خورشید رسل که بر روانش صلوات، فرمود به امّت که حسین بن علی مصباح هدایت است و کشتیّ نجات ✴️: از روی حسین تا نقاب افکندند در کشور عشق، انقلاب افکندند تبریک به توفان‌زدگانِ غم و درد کشتی نجات را به آب افکندند ✴️: من در بر کشتی نجات آمده‌ام در ساحل چشمه‌ی حیات آمده‌ام تا زودتر از زود گناهم بخشند قبل از عرفه در عرفات آمده‌ام ✴️: سرچشمه‌ی خیر و برکات است حسین معراج صلات‌ و صلوات است حسین فرمود نبی: نوشته بر ساقه‌ی عرش مصباح هدی، فُلک نجات است حسین ✴️: سالار جمیع ممکنات است حسین فرمانده دین، اصل حیات است حسین دنیا ز بلیات بود بحر عظیم بر دوست چو کشتی نجات است حسین ✴️: هر چند که چشمه‌ی حیات است، حسین لب‌تشنه، لب آب فرات است، حسین غم نیست اگر غرق گناهیم همه چون بحر کرم، فُلک نجات است، حسین ✴️: اسباب نجات کائنات است، حسین فیّاض جمیع ممکنات است، حسین چون کشتی چار موجه شد در شط خون با آن که سفینة النّجاة است حسین 🔅تکمله: در این باب یک رباعی دیگر هم دیده شده که چون وجه تمایزی با دیگران داشت، جداگانه مطرح می‌شود. این رباعی از غافل مازندرانی است که به جای واژه‌ی «سفینه»، واژه‌ی «صحیفه» در آن آمده است: ✴️: در وحدت حق، مظهر ذات است، حسین مستجمعِ افرادِ صفات است، حسین یک سرّ شهادتش، از آن دان که به حشر عنوانِ صحیفه‌ی نجات است، حسین ❤️خدايا! عیدی ما را امر فرج آقای ما قرار بده🙏 و اموات را با یادکنیم
. مدح امام المتّقین، (ع) مرحوم محمدحسین توئی آنکه سکّۀ سلطنت زده حق بنام تو یا علی که بجز خدای تو مطّلع بود از مقام تو یا علی شده خلقت دو جهان اگر بدو حرف نیّر کاف و نون توئی آنکه خلقت کاف و نون شده از کلام تو یا علی *قال له کن فیکون* نه همین قیام وجود را تو شدی سبب ز قیام خود بخدا دوام وجود هم بود از دوام تو یا علی همه خاص و عام و شه و گدا بخورند بیعوض و بها همه روز روزی خویشتن سر خوان عام تو یا علی تو شه زمین تو مه سما تو صنم شکن تو صمد نما توئی آنکه دین مبین بپا شده ز اهتمام تو یا علی بدلیل وافی لافتی پی نفی کفر و ثبوت دین بمعارم ازل و ابد توئی و حسام تو یا علی... 👇
. امروز عالمی ز تجلّی منور است میلاد با سعادت زهرای اطهر است  مولود پاکی آمده از غیب در شهود  کز او وجود عالم و آدم سراسر است  از ره رسیده موکب بانوی بانوان  کائینهٔ تمام نمای پیمبر است   نور خدا ز فرش نتق می کشد به عرش   روشن به روی فاطمه چشم پیمبر است  در وصف او گر ام ابیها شنیده ‏ای  این خود یک از فضائل آن پاک گوهر است  هر مادر آورد پسر از اوست مفتخر  بالنده مانده گیتی از این نیک دختر است  احمد وجود پاک ورا روح خویش خواند   با آن که خود به مرتبه روح مصور است  در حیرتم چه مدح سرایم به حضرتی  کو را مدیحه خوان ز شرف ذات داور است  تنها نه دختر است رسول خدای را  کز رتبه بر ولی خدا نیز همسر است  هستند گوشواره دو دلبند تو به عرش  بی شک دل تو عرش خداوند اکبر است  حاکی است از وقایع ما کان و ما یکون  متن صحیفه‏ اش که به قرآن برابر است  ربط رسالت است و ولایت جناب تو  بل این دو را وجود تو معنا و مصدر است   بر آستان توست ز جان منجلی صغیر عمریست چشم و روی نیازش بر این در است. سلام الله عليها سلام الله عليها .
. رباعیات شب نهم اول مجلسی دنیای بدون عشق نافرجام است صدسالهء بی‌عشق جوانی خام است فرموده بزرگی که در این دار فنا هر کس که نرفته کربلا ناکام است ای‌کاش شویم کشته در راه حسین گردیم فدای حضرت ماه حسین عباس بگیرد و رهایش نکند دستی که دراز است به درگاه حسین عاشق زحرام ذره، گردی نخورد جز یاد حسین آب سردی نخورد دستی که به سینه نخورد بهر حسین این‌دست برای ما به دردی نخورد با دست به روی سینه و سر بزنیم تا جان به بدن هست مُکرّر بزنیم همراه حسین پیش نعش عباس بر سر ز عزای این برادر بزنیم بادا به فدای دست ساقی سرها که داده شفا به مؤمن و کافرها دستان عمو همینکه بر خاک اُفتاد شد دست درازی بسوی معجرها علیه‌السلام پاشو غم از دلم بردار عباس بدون تو شدم بی یار عباس به‌سختی من رسیدم رو سر تو داداش خوردم زمین صدبار عباس پاشو ای سرفراز سر به زیرم پاشوای قدبلند مثل شیرم ببین دارم می‌لرزم مثل بیدم دارم دق می‌کنم دارم می‌میرم الهی حق واسه دشمن نسازه بسوزن توی آتیش و گدازه فرود اومد به فرقت چه عمودی سرت تا زیر چونه بازه بازه چه خوبه نیست اینجا مادرتو ببینه غرق خونه پیکر تو واسه این چشم زخمت خون چشمام سه شعبه رفته تا عمق سر تو رسیده مادرم قبل من اینجا میاد از صورت تو بوی زهرا به‌زودی توی خیمه بی‌تو می‌شه سر گوشواره و خلخال دعوا مجتبی صمدی شهاب۱۴۰۰ https://eitaa.com/emame3vom/48925 . ذکر سماواتیان ثناى اباالافضل خیل ملک ، خادم سراى اباالفضل بامژه روبد غبار، حور بهشتى از حرم و صحن با صفاى اباالفضل گر به شهان مى برند رشگ خلایق فخر به شاهان کند گداى اباالفضل هیچ ز بیگانگى به حق نبرد راه هر که نگردید آشناى اباالفضل پامکش از درگهش که عقده گشایى هست به دست گره گشاى اباالفضل غم نبرد راه بر دلش به صف حشر هر که بود در دلش ولاى اباالفضل ور نه که مى برد جان ز قوم جفا جو از دم شمشیر جانگزاى اباالفضل آب ننوشید بى حسین دست و دل از جان این روش از همت و حیاى اباالفضل شست به راه حسین دست و دل از جان اجر اباالفضل با خداى اباالفضل پاس وفا داشت آنچنان که بماندند اهل وفا مات بر وفاى اباالفضل با شه دین جز به نام سید و مولا باز نشد لعل جانفزاى اباالفضل آه از آن دم که شد بلند به میدان ناله جانسوز یا اخاى اباالفضل گشت کمان قد شاه دین چو عیان دید غرقه به خون ، قامت رساى اباالفضل در دو جهان از طریق بنده نوازى چشم (صغیر) است بر سخاى .
. مدح حضرت زینب کبری سلام الله علیها زینت آغوش زهرا دخت حیدر زینب است گوشوار عرش را فرخنده خواهر زینب است . عصمت و شرم و حیا و صبر و تسکین و وقار این همه اوصاف، اَلْحق جلوه‏گر در زینب است . هر زنی را در جهان فخر است از شوهر بلی لیک این‏جا فخر عبداللّه‏ جعفر زینب است . آن‏که گفت از جان بلی بهر بلای کربلا از پی ترویج دین تا شام محشر زینب است . آن‏که از روز ازل کردی اسیری را قبول از پی اثبات دین آن نیک‏اختر زینت است . آن‏که از جور و جفای مشرکین یک‏روز دید داغ نو داماد و عباس دلاور زینب است . آن‏که چون در قتلگه بالین شاه دین نشست خواست تا جانش رود بیرون ز پیکر زینب است ................ دست منو زنجیر ،فکرش را نمی کردم چه زود گشتم پیر، فکرش را نمی کردم بالای تل بودم خودم دیدم که شد خنجر باحنجرت درگیر، فکرش را نمی کردم من باتو بودم بی تو از عمرِ بدون تو... ...اینقدر باشم سیر ! ، فکرش را نمی کردم مسمار و پهلو و غلاف و شعله را دیدم اما گلو و تیر، فکرش را نمی کردم دیدم برادر اصغرت را پیش چشمانت تیری گرفت از شیر، فکرش را نمی کردم بی دست شد سقا و پرچم بر زمین افتاد آن دستِ پرچم‌گیر،...فکرش را نمی کردم تا بود عباسم کنارم، شمر می لرزید حالا که گشته شیر، فکرش را نمی کردم شمشیر بالارفت و پایین آمد و اکبر... مُردم از آن تصویر،فکرش را نمی کردم در کوچه های کوفه در پیش کنیزانم خیلی شدم تحقیر،فکرش را نمی کردم خوابی که دیدم در زمان خردسالی ام با اینکه شد تعبیر،فکرش را نمی کردم حالا فقط من ماندم و رأس تو بر نیزه ای وای از این تقدیر،فکرش را نمی کردم مهدی نظری ✍ .
. ای کاش که غم رود ز دل‌ها بیرون امضا بشود ظهور مولا، اکنون... ما مبعث ختم الانبیا را گوییم تبریک به "حضرت خدیجه خاتون" شاعر: ............. ای نام تو جان بخش تر از آب حیات محتاج تو خلقی به حیات و به ممات از بعثت انبیاء و ارسال رسل مقصود تو بودی، به محمد صلوات شاعر: .
. آيينه ايزدنما هو يا علي موسي الرضا گنجينه علم خدا هو يا علي موسي الرضا سبط رسول مؤتمن آرام جان بوالحسن نور دل خيرالنسا هو يا علي موسي الرضا مخدوم جبريل امين سر حلقه اهل يقين سلطان اقليم صفا هو يا علي موسي الرضا اي داور دنيا و دين اي پيشواي مسلمين اي مقتداي ماسوا هو يا علي موسي الرضا هم حق نما هم حق تويي فرمانده مطلق تويي هم بر قدر هم بر قضا هو يا علي موسي الرضا هم دين و هم ايمان تويي هم جان و هم جانان تويي بر عاشقان مبتلا هو يا علي موسي الرضا ذرات عالم سر به سر از بيش و كم از خشك وتر گويند هر صبح و مسا هو يا علي موسي الرضا خورشيد گردون كاين چنين تابد بر اقطاع زمين از گنبدت گيرد ضيا هو يا علي موسي الرضا داناي اسرار قدم فرمانده لوح و قلم دارنده ارض و سما هو يا علي موسي الرضا بر مردمان، سنگ سيه، با ياد پايت بوسه گه كام از تو آهو را روا هو يا علي موسي الرضا از معجزت اي ذوفنون در مجلس مأمون دون مات است موسي با عصا هو يا علي موسي الرضا با اينكه از حكمت قدر همچون قضا نبود به در بر هر قضا داري رضا هو يا علي موسي الرضا اي مخزن فضل و كرم اي معدن بذل و نعم اي منبع جود و سخا هو يا علي موسي الرضا تو شاه و شاهان بنده ات پيش كف بخشنده ات خلق جهان يكسر گدا هو يا علي موسي الرضا چون اسم اعظم بيسخن نام تو دافع بر محن ياد تو رافع بر بلا هو يا علي موسي الرضا خاك خراسان تا شده منزلگهت پهلو زده از رتبه بر عرش علا هو يا علي موسي الرضا بر كعبه خلق از چارسو دائم نماز آرند و او كرده به كويت اقتدا هو يا علي موسي الرضا بر ايمني آن ره برد كز هر دو عالم آورد بر آستانت التجا هو يا علي موسي الرضا اي بيكسان را جمله كس اي عاصيان را دادرس اي شافع روز جزا هو يا علي موسي الرضا در هر دو كون از هر جهت باشد تو را بر مكرمت چشم صغير بينوا هو يا علي موسي الرضا شاعر: مرحوم .👇
. حلّال جمیع مشکلات است حسین شوینده‌ی لوح سیئات است حسین ای شیعه! تو را چه غم ز توفان بلا؟ جایی که سفینة النّجاة است حسین ✍ .