eitaa logo
امام حسین ع
18.2هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. اصلا خبر داری چه آمد بر سر من؟ بازیچه ی شمر و سنان شد معجر من تو جان من بودی و بعد از رفتن تو جانی  نمانده بی گمان در پیکر من بر نیزه ها رفتی مقام تو رفیع است پایین بیا، یک لحظه بنشین در بر من الگوی دختر می شود بابا مگر نه؟ مثل سرت بابا شکسته شد سر من دستم به پهلو دست دیگر روی بازو این درد ها ارثیه شد از مادر من هر لحظه می خوانم تو را: بابایِ خوبم ای کاش می گفتی تو هم: جان!دختر من . غیر از بیابان ها دگر جایی ندارم آن قدر سیلی خورده ام نایی ندارم باید بیایند و تو را اینجا ببینند آن ها که می گفتند بابایی ندارم در بین صحرا می کشیدم زجر و حالا می خواهم از جا پا شوم پایی ندارم مانند هجده سالگی مادر تو سرو کمانم قد و بالایی ندارم با چشم دل روی تو را باید ببینم من تازگی چشمان بینایی ندارم این روزها گیسوی زیبایی نداری این روز ها گیسوی زیبایی ندارم تنها یک امشب را شدی مهمانم اما شرمنده اسباب پذیرایی ندارم . سرت کو؟ سرت کو؟ که سامان بگیرم سرت کو؟ سرت کو؟ به دامان بگیرم سراغ سرت را من از آسمان و سراغ تنت از بیابان بگیرم تو پنهان شدی زیر انبوه نیزه من از حنجرت بوسه پنهان بگیرم... قرار من و تو شبی در خرابه پیِ گنج را کنج ویران بگیرم... هلا! می‌روم تا که منزل به منزل برای تو از عشق پیمان بگیرم ...................... . ای مصطفی را محرم اسرار ای مرتضی را یاور و غم‌خوار سلمان مِنّایِ اهل‌البیت، آقایم غریب است غم از روی دوش علی بردار سلمان پشت علی خالی شده یاری ندارد خیری ندیده از همین انصار سلمان در این سه ماهه صورتم بسکه کبود است دائم گرفتم از علی رخسار سلمان اصلا خبر داری چه آمد بر سر من؟ خوردم زمین بین در و دیوار سلمان چشمم سیاهی می‌رود هم روز هم شب انگار در چشمم نشسته خار سلمان سویی ندارد چشمم از ضرب کشیده می‌بینم حتی چهره‌ات را تار سلمان از تو چه پنهان، نیمه شب‌ها چند وقتی‌است از درد پهلو می‌شوم بیدار سلمان با زخم بستر خو گرفتم گرچه، اما کشته مرا این زخمِ بد رفتار سلمان وقتی که سر وا می‌کند زخمی که دارم پیراهن من می‌شود گلدار سلمان با اینکه هجده سال از عمرم گذشته افتاده دست و بازویم از کار سلمان چون پوستی بر استخوانی مانده از من حالم شده این روزها غم‌بار سلمان در خانه‌ام هم از در و دیوار خوردم هم از مغیره هم نوکِ مسمار سلمان وقتی که در، روی تنم افتاد، چرخید دور سر من گنبد دواّر سلمان آن لحظه‌ای که پشت در آتش گرفتم شد آسمان‌ها بر سرم آوار سلمان دیگر امید زنده ماندن هم ندارم از این مدینه گشته‌ام بیزار سلمان تا چشم‌هایم می‌شود بسته، دوباره کابوس کوچه می‌شود تکرار سلمان این روزهای آخری از بین بستر پا می‌شوم با زحمت بسیار سلمان ✍ .
امام حسین ع
. #زمزمه #فاطمیه #زبانحال_امیرالمؤمنین_با #حضرت_فاطمه_سلام_الله_علیها تویی بانوی قلب من نفس هامی
👆 ‍ سلام‌الله‌علیها سپیده زد شب تارم/ بگو خوابم یا بیدارم تو بابامی مگه می‌شه/ چشامو از تو بردارم می‌خوام پاشم جلوت اما/ دیگه نایی به جسمم نیست تو رو واضح نمی‌بینم/ آخه سویی به چشمم نیست چشام خیسه لبام خشكه الان چندروزه تب دارم سه روزه من سر گشنه روپای عمه می‌ذارم با سن کم از این دنیا تو رو خیلی طلبکارم غريب آقا غريب آقا می‌دونستم می‌آی امشب برای خاطر زینب ببین دوتایی می‌سوزیم تو از آتیش و من از تب دلم می‌خواست بیام پیشت منو اینجا نمی‌دیدی همه گفتن سفر بودی چرا بوی تنور می‌دی چه بابایی چه موهایی پر از خاكستر و خونه نخور غصه باباجونم موی من هم پریشونه یه شب از ناقه افتادم هنوز عمه نمی‌دونه غريب آقا غريب آقا بدون دخترت رفتی/ چجوری تو دلت اومد تو رو هر بار صدا كردم/ جای تو قاتلت اومد چشای تو پر از خونه/ چشای من شده بسته نمی‌دونم روی گونم/ دیگه جای كدوم دسته می‌دیدی از سر نیزه سر زینب چی آوردن یكی از ما كه می‌افتاد همه باهم زمین خوردن نپرس از چادرم بابا كه هرچی داشتمو بردن غريب آقا غريب آقا نمی‌بینم درست روتو/ آخه چشمای من تاره خونی كه رفته از پاهام/ هنوز رو خاك بازاره رباب از توی اون بازار/ داره به سینه می‌كوبه چه چاكی خورده رو لب‌هات/ می‌دونم كار اون چوبه همه چیزایی كه دیدم همش واسم عذاب بوده تویی قاری قرآنی كه تو بزم شراب بوده می‌دونی آستین پاره برای من حجاب بوده غريب آقا غريب آقا «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» 👇
. ✍ قسمت نشد که گاه به گاهی ببینمت حتی به قدر نیم نگاهی ببینمت تکلیف بی‌قراری این دل چه می‌شود؟! اصلاً شما اگر که نخواهی ببینمت… ای کاش یک سه شنبه شبی قسمتم شود در راه جمکران سر راهی ببینمت یا که محرمی شود و بین کوچه‌ای در حال کار نصب سیاهی ببینمت آقا خدا نیاورد آن روز را که من سرگرم می‌شوم به گناهی ببینمت با این دل سیاه و تباهم چه دل‌خوشم بر این خیال کهنه واهی، ببینمت! دارم یقین که روز وصال تو می‌رسد ذکر لبم شده که الهی ببینمت https://eitaa.com/emame3vom/55806 .
. مانند دزد از سر دیوار آمدند ✅ با روضه‌خوانیِ تو، شعائر درست شد 🔺 در مدح رئیس مذهب جعفری ما بی‌وجود لطف تو مذهب نداشتیم در دین وعلم این همه منصب نداشتیم نورت اگر نبود به جز شب نداشتیم ذکر حسین جان به روی لب نداشتیم آری اگر که شیعه بپا هست و عاشق است از قالَ باقر است از اين قالَ صادق است با گوشه نگاه تو زائر درست شد با روضه‌خوانی تو شعائر درست شد از ذوق توست این همه شاعر درست شد از قطره‌ای زعلم تو جابر درست شد هرکس بدون توست به محشر معطل است توحید ما طفیلی درس مفضل است شاگرد تو اگرچه که چندین هزار بود از آن‌همه چقدر برای تو یار بود؟ دردت یکی نبود، غمت بیشمار بود مثل علی همیشه به چشم تو خار بود پس چاره‌ای به غیر صبوری نداشتی بیش از سه چار شیعه تنوری نداشتی خفاش‌هاي نیمه شب تار آمدند تو در نماز در پی پیکار آمدند مانند دزد از سر دیوار آمدند اینگونه در مدینه همه بار آمدند برروی خاک از نفس افتاده می‌کشند اینها ز زیر پای تو سجاده می‌کشند در کوچه نیست پوشش وعمامه بر سرت آتش گرفته است دري در برابرت اما نبود پشت در خانه همسرت پیچیده است ناله «ای وای مادر»ت این حال و روز و صحنه برای تو آشناست در کوچه پابرهنه... برای تو آشناست در کوچه دست‌بسته... علی بود وفاطمه تنها، غریب، خسته... علی بود و فاطمه در بین خون نشسته... علی بود وفاطمه با پهلویی شکسته... علی بود و فاطمه آنكه فرشته بود پي همنشيني‌اش آمد به گوش ناله فضه خذینی‌اش رحمي اگرچه هيچ به تو دشمنت نداشت يا نيتي اگرچه بجز كشتنت نداشت اما زسنگ ونيزه نشاني تنت نداشت اما طمع به غارت پيراهنت نداشت يكدشت زخم داشت به‌روي بدن حسين جان همه فداي تو اي بي‌كفن حسين علیه‌السلام .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نغمه‌سرایی در عصر شعر و نغمه برای این همه مظلوم، تو غزه پناهی نیست برای زنده موندن هیچ راهی نیست اصن انگار بچه کشتن هم دیگه گناهی نیست تو دنیا دادگاهی نیست که حجم این همه جنایت رو بتونه بشمره حتی که دختر بچه‌هایی که هنوزم زیر آوارن بگه هستن چند صدتا غزه نمایشگاه زخم، رنج، فریاد و حماسه است هرچی جنایت توی دنیا بوده، تو غزه خلاصه است ولی وایساده که نفس بگیره فلسطین رو قرار پس بگیره بمون که شاید بشکنه بغضت سکوت رو که باید بکنه طوفانت از بیخ تار عنکبوت رو بمون اونقد که آهت بگیره که تو میمونی، اسرائیل میره
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ شعرخوانی انتخاباتی کربلایی حنیف طاهری‌ در شب ولادت حضرت علی‌اکبر (علیه‎السلام) ✍ ای دل امشب بیشتر بیتاب باش محو آقازاده‌ی ارباب باش دلبری محو رخ دلداده‌ای وه چه آقایی چه آقازاده‌ای حرف جانبازی شود، آماده اوست ای برادر بنگر آقازاده اوست جانفدای مکتب و دین است این رسم آقازادگی این است این عده‌ای لفظ ز معنا خالی اند بس که آقازاده‌ی پوشالی‌اند عده‌ای فکر عبور از مردمند در همین شهرند و دور از مردمند پای صندوق آفتابی می‌شوند پشت جبهه انقلابی می‌شوند فکرشان دنبال حزب و دسته است انقلاب از دست این‌ها خسته است دیده ملت آخر هر چیز را فرق خدمتکار و عشق میز را ما نخوابیدیم بیداریم ما  ملت تشییع سرداریم ما او که قبرش هم کنار مردم است هم چنان خدمتگزار مردم است آی مسول عزیز و محترم خادم مردم بمان در این حرم   تا ابد باری گران بر دوش‌ توست مردم ما جایشان آغوش توست صندلی اینجا فراوان ریخته ‌پای آن خون شهیدان ریخته پس تو امید دل دشمن نباش تکه‌ای از پازل دشمن نباش آه از آنکس‌ که ناکس‌ می‌شود دشمن از رفتار او حس می‌شود با همه این حرف‌ها حرّیم ما از شهیدان که نمی‌برّیم ما بی خبر از حال کشور نیستیم با خبر هستیم که می‌ایستیم
. دو هفته رفت ز شعبان و مه به نیمه رسید نسیمی از نفس دولت کریمه رسید شبی که ماه در اوج تکاملش، بدر است شبی بلند، که همسایه با شب قدر است شبی که نور شکافد دل سیاهی را به سامرا ببرد وعده ی الهی را چه وعده ای و چه میعادی و چه موعودی چه زاده ای و چه میلادی و چه مولودی صدای هلهله می آمد از عشیره عشق که می رسید ز ره آخرین ذخیره عشق عجب شبی است، شب نور و عشق و دلبری است و بهترین شب عمر امام عسکری است ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد چه افتخار بزرگی نصیب نرجس شد رسید آنکه خدا هم به انتظارش بود و جای بوسه ی صدیقه بر عذارش بود رسید و مژده ی او تا به بیکران ها رفت نیامده به زمین سوی آسمان ها رفت قدم به روی پر و بال جبرئیل زند مسیح بر پر گهواره اش دخیل زند از آسمان در این خانه سائل آمده است خبر رسیده که انسان کامل آمده است خبر رسیده که فردای عشق، بی مرز است زمین بدون حضورش «لساخت الارض» است بگو به مردم دنیا، سرآمد آمده است بگو که مهدی آل محمد (ص) آمده است ✍ .👇
. 🔹 مدح حضرت علی‌اکبر(ع) و وصف اتفاقات روز و انتخابات ای دل امشب بیشتر بیتاب باش محو آقازاده‌ی ارباب باش دلبری محو رخ دلداده‌ای وه چه آقایی چه آقازاده‌ای حرف جانبازی شود، آماده اوست ای برادر بنگر آقازاده اوست جانفدای مکتب و دین است این رسم آقازادگی این است این عده‌ای لفظ ز معنا خالی اند بس که آقازاده‌ی پوشالی‌اند عده‌ای فکر عبور از مردمند در همین شهرند و دور از مردمند پای صندوق آفتابی می‌شوند پشت جبهه انقلابی می‌شوند فکرشان دنبال حزب و دسته است انقلاب از دست این‌ها خسته است دیده ملت آخر هر چیز را فرق خدمتکار و عشق میز را ما نخوابیدیم بیداریم ما ملت تشییع سرداریم ما او که قبرش هم کنار مردم است هم چنان خدمتگزار مردم است آی مسول عزیز و محترم خادم مردم بمان در این حرم تا ابد باری گران بر دوش‌ توست مردم ما جایشان آغوش توست صندلی اینجا فراوان ریخته ‌پای آن خون شهیدان ریخته پس تو امید دل دشمن نباش تکه‌ای از پازل دشمن نباش آه از آنکس‌ که ناکس‌‌ می‌شود دشمن از رفتار او حس می‌شود با همه این حرف‌ها حرّیم ما از شهیدان که نمی‌برّیم ما بی خبر از حال کشور نیستیم با خبر هستیم که می‌ایستیم یک دل و یک رای و یک رنگیم ما از همان آغاز در جنگیم ما عرصه بر اهل حقیقت تنگ نیست لحظه‌ای دنیا بدون جنگ نیست چون زنم بر سینه سنگ صلح را؟ کی جهان دیده است رنگ صلح را؟ هرکجا آیینه هست و سنگ هست جنگ هست و جنگ هست و جنگ هست جنگ حتما موشک و خمپاره نیست خانه‌های مردم آواره نیست کار او تغییر باورهای ماست جنگ گاهی پشت سنگرهای ماست الغرض این جنگ، جنگ ریشه‌هاست عرصه‌اش امروز در اندیشه‌هاست رزمگاه دیگری برپا شده است نوبت جنگ روایت‌ها شده است جنگ مابین امید و خستگی جنگ استقلال با وابستگی جنگ ویرانی و آبادی است این جنگ استبداد و آزادی است این جنگ استعمار با حق خواهی است بی تفاوت بو‌دنم‌ کوتاهی است نیست در عالم به غیر از این دو راه راه کاخ سبز، راه قتلگاه نیست اینجا یک دو قطبی بیشتر حق و باطل، کفر و ایمان، خیر و‌ شر عزم ما بر مکر دشمن غالب است دشمن و دلسوزی ما؟! جالب است ردی از دشمن که دیدی مکث کن هرچه که او خواست تو برعکس کن خانه‌ای را که به زحمت ساختیم بگذریم از آن یقینا باختیم حفظ باید کرد این احساس را حفظ باید کرد این میراث را من شعارم مرگ بر ناکامی است رای من، جمهوری اسلامی است جنگ یعنی جنگ تاریکی و نور صلح باشد صبح فر‌دای ظهور 📝
. سروده درباره سیلی به اسرائیل شب حمله چقدر شیرین بود گنبد آهنینتان این بود؟ تازه آن گنبدی که پشت سرش انگلیس و پاریس و برلین بود پس چه شد وعده‌های کاخ سفید قول امنیتی که تضمین بود آنچه که خورده‌اید یک سیلی است گرچه که سهمگین و سنگین بود ما که جنگی نکرده‌ایم هنوز هرچه که‌ دیده‌اید تمرین بود همه‌ی ترس از جواب شما صف کوتاه پمپ بنزین بود ای خدا شاهدی که «شاهد» ما هدفش لانه‌ی شیاطین بود زخم پهپادها خدا را شکر بر دل اهل غزه تسکین بود موشـک بام مسجد الاقصی پیک آزادی فلسـطین بود بر سرت سایه‌ی ابابیل است بعد از این زندگی‌ات تعطیل است سیل ویرانی تو راه افتاد بسترش از فرات تا نیل است میوه‌ی سرخ هفتم اکتبر سیلی آبدار آوریل است گفته‌ای موشــکی نخورد به تو! کار تو تفت این اباطیل است عکس رسوایی تو پخش شده چه نیازی به بحث و تحلیل است بین ما صحبتی اگر باشد خیبر و ذوالفقار و سجیل است یا بنی سامری! هلاکتتان قول تورات، حرف انجیل است آی قابیل! آی اســرائیل! نوبت انتقام‌ هابیل است خانه‌ات را تکانده‌ای ای قدس؟ نم نمک وقت سال تحویل است .
امام حسین ع
#زمزمه_امام_رضا
. مقصود اگر عشق است از آن می نویسم تا عمر دارم از شهیدان می نویسم پس چیست پایان دل آشوبی خدایا لانعلم منهم به جز خوبی خدایا یا رب ببین چشمان ما مبهوت‌ها را باور نداریم عکس بر تابوت‌ها را باور نداریم این چنین از ما گذشتند در اوج می‌رفتند، از دنیا گذشتند ان ناشناسانی که مثل راز بودند با جانشان در خدمت پرواز بودند جان بر کفان راه جاویدان ارتش آن سروهای راستین، مردان ارتش سبدرضا مردی ز جنس بی کران بود دنبال دیدارِ خدا در آسمان بود پرواز آخر در مسبر روشنایی از جان گذشت و رفت تا اوج رهایی ما پرچم ایثار را بر دوش داریم ما که شهیدی مثل دریانوش داریم باید بخوانم صادق و گرم و صمیمی از آن شهید عشق ، بهروز قدیمی تا بی‌نهایت تا خدا پرواز کردند راه شهادت را دوباره باز کردند این‌ها رها کردند پشت میزها را تاریخ خواهد گفت خیلی از چیزها را تاریخ خواهد گفت در روزی بهاری در امتداد جاده خدمتگزاری در گوشه‌ای از مرزها در جای دوری در راه‌های ابری و صعب‌العبوری مردی که عشق مردمش در سینه‌اش بود شوق شهادت حسرت دیرینه‌اش بود مردی که می‌فهمید درد کشورش را آورد بین روستاها دفترش را مردی از اقلیم بلند روشنایی شد نسخه اصلی تکرار رجایی یادآور تصویر لبخند بهشتی از هر نظر مظلوم، مانند بهشتی این مرد در آن روز با همسنگرانش پرواز کرد و رفت سمت آسمانش آهسته پر زد سوی میقاتشرنیامد این دفعه ابراهیم از آتش نیامد اینک من و این چشم‌ها که اشک ریز است در سینه ها داغ رئیسی عزیز است درد و دریغ آن روح افلاکی نیامد آن مرد ،با عمامه خاکی نیامد برخیز ای آیینه با تو کار داریم ما به دویدن‌های تو اقرار داریم رفتی و بعد از سال‌ها آرام خفتی چیزی به ما از خستگی‌هایت نگفتی رفتی که دردل کنی با حاج قاسم درد تورا فهمید تنها حاج قاسم
. و آیت الله رئیسی دست او در آسمان ، دستِ شهادت را گرفت بال در بال شهادت،مزدِ خدمت را گرفت از سرِ شب هی خبر می آمد از پرواز او رفته رفته این خبر رنگ حقیقت را گرفت می توانست او نباشد در میان کوه و دشت آسمان اما صدایش کرد،دعوت را گرفت چشم هایش را تماشا کردم و بغضم گرفت چشم هایی را که از آن ،خواب راحت را گرفت از علی بن ابی طالب نشان مهر را از حسین بن علی مهرِ سیادت را گرفت او دلش تنگِ امام مهربان خویش بود در شب میلادِ او اذن شهادت را گرفت ✍ .
امام حسین ع
. #شهدای_خدمت مقصود اگر عشق است از آن می نویسم تا عمر دارم از شهیدان می نویسم پس چیست پایان دل آش
. و آیت الله رئیسی یارب مدد کن قصه را مجمل بگویم تا از شهیدان صف اول بگویم از پهلوانان غیور سرزمینم آن قله های غرق نورِ سرزمینم آن راست قامت های جاویدان تاریخ محکمتر و روشن تر از کتمان تاریخ دیروز اگر بودند دوشادوش مردم امروز برگشتند در آغوش مردم آن‌ها که محو عالم لاهوت هستند آری، همین‌هایی که در تابوت هستند پس چیست پایان دل آشوبی خدایا لانعلم منهم به جز خوبی خدایا یا رب ببین چشمان ما مبهوت‌ها را باور نداریم عکس بر تابوت‌ها را باور نداریم این چنین از ما گذشتند در اوج می‌رفتند، از دنیا گذشتند تا بی‌نهایت، تا خدا پرواز کردند راه شهادت را دوباره باز کردند این‌ها رها کردند پشت میزها را تاریخ خواهد گفت خیلی از چیزها را تاریخ خواهد گفت در روزی بهاری در امتداد جاده‌ی خدمتگزاری در گوشه‌ای از مرزها در جای دوری در راه‌های ابری و صعب‌العبوری مردی که عشق مردمش در سینه‌اش بود شوق شهادت حسرت دیرینه‌اش بود مردی که می‌فهمید درد کشورش را آورد بین روستاها دفترش را مردی از اقلیم بلند روشنایی شد نسخه‌ی اصلی تکرار رجایی یادآور تصویر لبخند بهشتی از هر نظر مظلوم، مانند بهشتی این مرد در آن‌روز با همسنگرانش پرواز کرد و رفت سوی آسمانش آهسته پر زد سوی میقاتش، نیامد این دفعه ابراهیم از آتش نیامد اینَک من و این چشم‌ها که اشک‌ریز است بر شانه، تابوت رئیسیِ عزیز است درد و دریغ! آن روح افلاکی نیامد آن مرد با عمامه‌ی خاکی نیامد برخیز ای آیینه! با تو کار داریم ما به دویدن‌های تو اقرار داریم رفتی و بعد از سال‌ها آرام خفتی چیزی به ما از خستگی‌هایت نگفتی رفتی که درد دل کنی با حاج قاسم امروز حتماً هست اینجا حاج قاسم مهر فداکاری به نامت تا ابد خورد مردم! رئیسی خستگی را با خودش برد تاریخ خواهد گفت از راهش، مرامش قبل از خیابان‌ها دل ما شد به نامش تاریخ امروز است، فردا می‌نویسند این جمعیت تاریخ ما را می‌نویسند این جمعیت یعنی که نامش ماندگار است یعنی رئیسی همچنان خدمتگزار است او یادمان داده است که هر لحظه دیر است خدمت بدون میز هم امکان‌پذیر است تاریخ بنویسد که ما را آزمودند جلادها از رفتنش خوشحال بودند تاریخ بنویسد هر آن چیزی که دیده است این صحنه فرق بین جلاد و شهید است آری ادامه دارد آن راهی که رفتش راه رئیسی، راه سال شصت و هفتش تاریخ خواهد گفت که او کیست مردم پایان کار او شهادت نیست مردم :: ای سید ما! مرشد ما! رهبر ما! ای تکیه‌گاه مطمئن کشور ما! دلگرمی مایی، تو مثل آفتابی ای که سَرِ خُمِّ میِ این انقلابی این جمعیت با شوق دیدارت رسیده آقا بیا که از سفر یارت رسیده خورشید اگر باشی، چُنان ماهند این‌ها آقا بیا که خسته‌ی راهند این‌ها هر کس وفا کرده است با تو، روسفید است آنکه فدای امر تو گردد، شهید است آری! حیات ما، ممات ما حماسی‌ست لبخندها و اشک‌هامان هم سیاسی‌ست از جان گذشتن ادعا نه، پیشه‌ی ماست «یا لیتنا کنا معک» اندیشه‌ی ماست بیزار از مرگ به ناکامی‌ست این جان قربان جمهوری اسلامی‌ست این جان نصرت نصیب ما شود تا صبر با ماست «یا لیتنا کنا معک» تا قبر با ماست :: ای عشق! ای آیینه! ای دلدار زینب «یا لیتنا کنا معک» سالار زینب آیینه! چِل منزل کنار سنگ بودی ای سر! فراز نیزه هم در جنگ بودی ما بی‌قرار داغ مظلومی غریبیم گریه کنان روضه‌ی ابن الشبیبیم یابن الشبیب! امید آخر را بریدند بعد از سه ساعت عاقبت سر را بریدند یابن الشبیب! این داغ، داغی بی‌نظیر است جای کفن بر پیکر پاکش حصیر است یابن الشبیب! آیینه را آخر شکستند دستان اهل بیت را تا شام بستند ✍ .
4.33M
مداحی مراسم رییس جمهور مسجد جامع نیشابور و آیت الله رئیسی متن 👇 https://eitaa.com/emame3vom/97537 ادامه در همین وزن👇 https://eitaa.com/emame3vom/97615 حکابت امام سجاد https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi/8313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آن مرد با عمامۀ خاکی نیامد 🔹شعرخوانی در مراسم تشییع و آیت الله رئیسی . دیروز اگر بودند دوشادوش مردم امروز برگشتند در آغوش مردم آن‌ها که محو عالم لاهوت هستند آری، همین‌هایی که در تابوت هستند پس چیست پایان دل آشوبی خدایا لانعلم منهم به جز خوبی خدایا یا رب ببین چشمان ما مبهوت‌ها را باور نداریم عکس بر تابوت‌ها را باور نداریم این چنین از ما گذشتند در اوج می‌رفتند، از دنیا گذشتند تا بی‌نهایت، تا خدا پرواز کردند راه شهادت را دوباره باز کردند این‌ها رها کردند پشت میزها را تاریخ خواهد گفت خیلی از چیزها را تاریخ خواهد گفت در روزی بهاری در امتداد جاده‌ی خدمتگزاری در گوشه‌ای از مرزها در جای دوری در راه‌های ابری و صعب‌العبوری مردی که عشق مردمش در سینه‌اش بود شوق شهادت حسرت دیرینه‌اش بود مردی که می‌فهمید درد کشورش را آورد بین روستاها دفترش را مردی از اقلیم بلند روشنایی شد نسخه‌ی اصلی تکرار رجایی یادآور تصویر لبخند بهشتی از هر نظر مظلوم، مانند بهشتی این مرد در آن‌روز با همسنگرانش پرواز کرد و رفت سوی آسمانش آهسته پر زد سوی میقاتش، نیامد این دفعه ابراهیم از آتش نیامد اینَک من و این چشم‌ها که اشک‌ریز است بر شانه، تابوت رئیسیِ عزیز است درد و دریغ! آن روح افلاکی نیامد آن مرد با عمامه‌ی خاکی نیامد برخیز ای آیینه! با تو کار داریم ما به دویدن‌های تو اقرار داریم رفتی و بعد از سال‌ها آرام خفتی چیزی به ما از خستگی‌هایت نگفتی رفتی که درد دل کنی با حاج قاسم امروز حتماً هست اینجا حاج قاسم مهر فداکاری به نامت تا ابد خورد مردم! رئیسی خستگی را با خودش برد
1.86M
شهدای صف اول در مجلس تعزیت ارتش جهت مقصود اگر عشق است از آن می نویسم تا عمر دارم از شهیدان می نویسم .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به زیتون قسم گرید چشم مادر پرده ی روضه هایی حماسی که این راه زنده مانده از همین گریه های سیاسی غمِ غزه شد در دنیا نشان به آنها که زندست وجدانشان بگو با حسین است پیمان شان ببین ای دلا یا آزاده ای به یاری مظلوم آماده ای کدام سمت تاریخ ایستاده ای امیری حسین نعم الامیر 🎤 به زیتون قسم، به آن راز در پرده خون قسم https://eitaa.com/emame3vom/104395
امام حسین ع
#امام_حسین علیه‌السلام #محرم #واحد 🔹آقای من🔹 قسم به اشک جاری عزای تو همون که پاک‌تر از آب زمزمه به
4_5776017636232008041.mp3
7.4M
. 🔊 ⭕ متن:قسم به اشک جاری ... 🎙️ کربلایی 🍃🍃🍃 قسم به اشک جاریه عزای تو همون که پاک‌تر از آب زمزمه بهشت بی حسین واسه عاشقا، جهنمه خیمه زده غمت، تو دلم آقا چی بوده غیر از این، حاصلم آقا کجا برم که من سائلم آقا آقای من تویی شفیع فردای من تویی فدای زخمای تو منم دوای دردای من تویی آقای من تویی 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 قسم به سوز شعله‌های عشق تو محبتت، تار و پود دینمه روایتِ که خاک کربلای تو، تو سینمه نقطهٔ آخرِ، باورم هستی تویی که تا دم، آخرم هستی اسمتو هر کجا میبرم، هستی هستیِ من تویی غریب دور از، وطن تویی به داغ تو گریه میکنم که کشتهٔ بی‌‌کفن تویی آقای من تویی شفیع فردای من تویی فدای زخمای تو منم دوای دردای من تویی آقای من تویی 🌴🌴🌴 قسم به بند بند نوحه‌های تو حسین حسین، بهترین عبادته مقصد آخر تموم هیئتا، شهادته قصهٔ ما و تو، آخرش خوبه دیدن صحنهٔ، محشرش خوبه بساط نوکری، باورش خوبه خوبه که عاشقم برا غمت بوده هق ‌هقم یه جایی میگیره دستمو گذشتنِ این دقایقم آقای من تویی شفیع فردای من تویی فدای زخمای تو منم دوای دردای من تویی آقای من تویی https://eitaa.com/emame3vom/104399 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 حاج 🏴 🎤 پیش‌زمینه - به زیتون قسم 🚩 دوازدهم محرم 1403 🇵🇸 🇵🇸 به زیتون قسم به آن راز در پرده‌ی خون قسم به لا تَظلمون و لا تُظلمون به پایان صهیون قسم حسین (ع) است آن که نامش زنده کرده است آزادگی را حسین (ع) است آن که عشقش یادمان داده دلدادگی را‌ ببین ای دل آیا آزاده‌‌ای؟ به یاری مظلوم آماده‌ای؟ کدام سمت تاریخ ایستاده‌ای؟ 🔸 از این نای سرخ 🔸 به جز حق نگوید زبان‌های سرخ بیا کربلا را تماشا کنیم در امواج دریای سرخ بگرید چشم ما در پرده‌ی روضه‌هایی حماسی که این راه زنده مانده از همین گریه‌های سیاسی غم غزه شد در دنیا نشان به آن‌ها که زنده است وجدانشان بگو با حسین (ع) است پیمانشان ببین ای دل آیا آزاده‌‌ای؟ به یاری مظلوم آماده‌ای؟ کدام سمت تاریخ ایستاده‌ای؟ 🔹 شکسته سکوت 🔹 که حق است حیِّ الذی لا یموت گرفتار طوفان الاقصی دگر شده خانه‌ی عنکبوت بدان آن که رهایت می‌کند از اسیری حسین (ع) است مبارز می‌شود هر که شعارش امیری حسین (ع) است ز چشم فلسطین خون جاری است زمانه زمان بیداری است شروع طهور از هشیاری است ببین ای دل آیا آزاده‌‌ای؟ به یاری مظلوم آماده‌ای؟ کدام سمت تاریخ ایستاده‌ای؟ 🔸 حبیبی حسین (ع) 🔸 تو مظلومی و تو غریبی حسین (ع) ز دنیا برای تو جز بوریا نباشد نصیبی حسین (ع) دو عالم شد اسیرت آن دمی که ز عالم گذشتی چنان محو خدایی که ز پیراهنت هم گذشتی فدای سری که خونین لب است اگر جاودانه این مکتب است ببین هرچه دارد از زینب (س) است ✍️ شاعر و نغمه‌سرا: 🚩 محرم 1403 🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 هم‌اکنون؛ شعرخوانی آقای در مراسم بزرگداشت مجاهد کبیر و پرچمدار مقاومت شهید سیدحسن نصرالله از سوی رهبر انقلاب اسلامی در مصلای امام خمینی(ره) اگر دنیا هم آید پشت‌تان ما پنج‌تن داریم شما سنگرشکن دارید ما خیبرشکن داریم 🔹️
امام حسین ع
📹 هم‌اکنون؛ شعرخوانی آقای #محمد_رسولی در مراسم بزرگداشت مجاهد کبیر و پرچمدار مقاومت شهید سیدحسن نصرا
. شما سنگرشکن دارید، ماخیبرشکن داریم نماز جمعه 13 مهرماه توسط ایشان شد: خداوندا خداوندا پر از داغم، پر از خشمم به انگشت اشارت مانده است این روزها چشمم چه کرد این داغ که این گریه‌ها خامم نخواهد کرد که موج اشک هم یک لحظه آرامم نخواهد کرد غروب جمعه را تا صبح، ذکر آه می‌گفتیم میان آن خبرها جاءَ نصرالله می‌گفتیم به روی سینۀ ما نقشی از اندوه را کندند به صدها بمب در یک روز، از جا کوه را کندند.. کسی را داده‌ایم از دست که شیرین‌تر از جان بود عبایی داشت بر دوشش که الیافش ز طوفان بود کسی که آفتاب از سایهٔ او بی‌خبر بوده‌ست چهل سال است هر روزش مهیای سفر بوده‌ست کسی که از همان اول چنین بوده‌ست اقبالش که مرگ از دست او عاصی، شهادت بود دنبالش چنان داغیم که انگار او هر روز با ما بود قسم بر قدس که چشمان او طوفان‌الاقصی بود رفیق حاج قاسم بود و دل‌ها در غمش خون شد رفیق حاج قاسم بود، خار چشم صهیون شد شبیه حاج قاسم داغ او تا انتقامش هست شبیه حاج قاسم بیشتر از قبل، نامش هست دگر در روزگار ما نمی‌آید همانندش چگونه باورم باشد که رفت از دست لبخندش.. به فقدانش ز جان ما هوای زیستن رفته‌ست نباشد باورم از بین ما سیدحسن رفته‌ست ز دست ما در این مدت، چه جان‌های نفیسی رفت همین دیروز بود آری، خبر آمد رئیسی رفت ببین یک‌رنگی ما را که با آن یار لبنانی گذشت از جان خود در ضاحیه، سردار ایرانی اگرچه رهروان رفتند، اما راه می‌ماند قسم بر وعدۀ قرآن که نصرالله می‌ماند شعاری نیست این شعر ای برادر، بارها دیدیم شکوفایی خون را در پس آوارها دیدیم مگر آن دشت‌های غرق لاله یادمان رفته مگر ایام جنگ هشت ساله یادمان رفته اگرچه خون به دل داریم، اگر چه چشم‌ها خیس است بدان که ناامیدی، آخرین نیرنگ ابلیس است دل خود را قوی دارید و همراه ولی باشید خود سیدحسن گفته‌ست با سیدعلی باشید خدایا از سر اخلاص می‌گویم، تویی شاهد بنفسی انت یابن فاطمه، یا سیدالقائد شما فرموده‌ای که این جهاد امروز بی‌مرز است دفاع از جان و مال مسلمین بر مسلمین فرض است اگر غزه، اگر صنعا، اگر بغداد و تهرانیم همه یک پیکر واحد، همه امروز لبنانیم خدایا شاهدی، این روزها بی‌تاب و دلتنگیم پی صلحیم، در راهش ولی ناچار از جنگیم هراسی نیست از دشمن، ز های و هوی و طغیانش اگر او می‌کند آغاز، دست ماست پایانش که ما ایمان خود را از الفبای شرف داریم شب حمله ز سوی وحی، امر لا تَخَف داریم.. به اذن‌الله شد دیباچۀ نظم جدید آن شب صدای ما رَمَیتَ اِذ رَمَیتَ می‌رسید آن شب ته این ماجرا پایان رزم رستم و دیو است از این پس یک هدف داریم و آن قلب تل‌آویو است کجایید آی بزدل‌ها، دلیر معرکه ماییم که ما مثل شما مخفی نمی‌گردیم، اینجاییم.. اگر دنیا هم آید پشتتان، ما پنج تن داریم شما سنگرشکن دارید، ما خیبرشکن داریم اگر موسی بیاندازد عصای معجزاتش را به یک لحظه ببلعد اژدهای سرخ آتش را بگو فرعون را، نعشش به روی نیل می‌ماند نه حق نابود خواهد شد، نه اسرائیل می‌ماند فلاخن دست داوود و هلاکت سهم جالوت است شما یک سرزمین دارید ای صهیون که تابوت است برای ما همیشه نصرت حق در دل صبر است شما یک سرزمین دارید در دنیا و آن قبر است بخوان تاریخ را تا بنگری پیروز خیبر کیست برو صهیون بپرس از قبر اجدادت که حیدر کیست به سوی مسجدالاقصی از اینجا راه می‌خواهیم خدایا ما جهاد فی سبیل‌الله می‌خواهیم خدایا جان ما را هم فدای حق کنی ای کاش به دریای شهیدانت مرا ملحق کنی ای کاش که در آغاز و در انجام چون سیدحسن باشیم نه فکر سر، نه فکر تن، نه در فکر کفن باشیم دوباره در دلم دارم هوای دیدن او را نمی‌دانم چگونه یافتند آخر تن او را ولی از ماجرای پیکر جدش خبر دارم چگونه از غم پیراهن او دست بردارم... ✍ مراسم یادبود مصلی .
. برای ۴۷ ثانیه پایانی فرمانده شهید لحظه‌های آخرت تلفیق شعر و جـنگ بود ای شــهید معرکه! مُردن برایت ننگ بود باید از آن لحظه‌ها افسانه‌ای می‌ساختی با تمام زخم‌هایت، گرچه فرصت تنگ بود گرچه آن‌ها خواستند این‌گونه تحقیرت کنند چشم‌هایت باطل السحری بر این نیرنگ بود در پلان آخرت… نه! ابتدای قصه‌ات تیتراژ چشم تو زیباترین آهنگ بود چوبِ در دست تو را چوب خدا دیدیم ما بی صدا بر شیشه‌ی شب خورد؛ گویا سنگ بود ما رمیتَ اذ رمیتَ، چوب مأمور خداست صبغت الله‌ی که هر چه غیر از آن بی رنگ بود چفیه و تصویر قــدس و عطر و تسبیح و خشاب در کنار تو نمایشگاه یک فرهنگ بود ✍ .
Haftegi14030803[06].mp3
16.79M
▫️حسین است آن که نامش زنده کرده است آزادگی را () 🎙 بانوای: حاج و حاج مهدی دقیقی به زیتون قسم به آن راز در پرده‌ی خون قسم به لا تَظلمون و لا تُظلمون به پایان صهیون قسم حسین است آن که نامش زنده کرده است آزادگی را حسین است آن که عشقش یادمان داده دلدادگی را‌ ببین ای دل آیا... آزاده‌‌ای؟ به یاری مظلوم... آماده‌ای؟ کدام سمت تاریخ... ایستاده‌ای؟ امیری حسینٌ نعم الامیر از این نای سرخ به جز حق نگوید زبان‌های سرخ بیا کربلا را تماشا کنیم در امواج دریای سرخ بگرید چشم ما در پرده‌ی روضه‌هایی حماسی که این راه زنده مانده از همین گریه‌های سیاسی غم غزه شد در... دنیا نشان به آن‌ها که زنده‌است... وجدانشان بگو با حسین است... پیمانشان ببین ای دل آیا آزاده‌‌ای؟ به یاری مظلوم آماده‌ای؟ کدام سمت تاریخ ایستاده‌ای؟ امیری حسینٌ نعم الامیر شکسته سکوت که حقّ است حیِّ الذی لا یموت گرفتار طوفان الاقصی دگر شده خانه‌ی عنکبوت بدان آن که رهایت می‌کند از اسیری حسین است مبارز می‌شود هر که شعارش امیری حسین است ز چشم فلسطین... خون جاری است زمانه زمان... بیداری است شروع ظهور از... هشیاری است ببین ای دل آیا آزاده‌‌ای؟ به یاری مظلوم آماده‌ای؟ کدام سمت تاریخ ایستاده‌ای؟ امیری حسینٌ نعم الامیر حبیبی حسین (ع) تو مظلومی و تو غریبی حسین (ع) ز دنیا برای تو جز بوریا نباشد نصیبی حسین (ع) دو عالم شد اسیرت آن دمی که ز عالم گذشتی چنان محو خدایی که ز پیراهنت هم گذشتی فدای سری که/ خونین لب است اگر جاودانه/ این مکتب است ببین هرچه دارد/ از زینب (س) است امیری حسینٌ نعم الامیر شاعر و نغمه پرداز:
38.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✊ قسما بالزيتون..... 🎙 بصوت: ▫️الحاج ▫️الحاج مهدي دقیقي به زیتون قسم به آن راز در پرده‌ی خون قسم به لا تَظلمون و لا تُظلمون به پایان صهیون قسم حسین است آن که نامش زنده کرده است آزادگی را حسین است آن که عشقش یادمان داده دلدادگی را‌ ببین ای دل آیا... آزاده‌‌ای؟ به یاری مظلوم... آماده‌ای؟ کدام سمت تاریخ... ایستاده‌ای؟ امیری حسینٌ نعم الامیر از این نای سرخ به جز حق نگوید زبان‌های سرخ بیا کربلا را تماشا کنیم در امواج دریای سرخ بگرید چشم ما در پرده‌ی روضه‌هایی حماسی که این راه زنده مانده از همین گریه‌های سیاسی غم غزه شد در... دنیا نشان به آن‌ها که زنده‌است... وجدانشان بگو با حسین است... پیمانشان ببین ای دل آیا آزاده‌‌ای؟ به یاری مظلوم آماده‌ای؟ کدام سمت تاریخ ایستاده‌ای؟ امیری حسینٌ نعم الامیر شکسته سکوت که حقّ است حیِّ الذی لا یموت گرفتار طوفان الاقصی دگر شده خانه‌ی عنکبوت بدان آن که رهایت می‌کند از اسیری حسین است مبارز می‌شود هر که شعارش امیری حسین است ز چشم فلسطین... خون جاری است زمانه زمان... بیداری است شروع ظهور از... هشیاری است ببین ای دل آیا آزاده‌‌ای؟ به یاری مظلوم آماده‌ای؟ کدام سمت تاریخ ایستاده‌ای؟ امیری حسینٌ نعم الامیر حبیبی حسین (ع) تو مظلومی و تو غریبی حسین (ع) ز دنیا برای تو جز بوریا نباشد نصیبی حسین (ع) دو عالم شد اسیرت آن دمی که ز عالم گذشتی چنان محو خدایی که ز پیراهنت هم گذشتی فدای سری که/ خونین لب است اگر جاودانه/ این مکتب است ببین هرچه دارد/ از زینب (س) است امیری حسینٌ نعم الامیر
امام حسین ع
ما صاحب عزمیم ... اذا زلزلتِ الارض آماده ی رزمیم ... اذا زلزلتِ الارض ما کالجبل الراسخِ امروز نبردی
. آمادهٔ رزمیم تاریخ به‌جز عبرت ایام ندارد هر آینه روز خوش و آرام ندارد هر جا سخنی از شرر و شیوۀ گرگ است از لانۀ جاسوسی شیطان بزرگ است آن لانه که تسخیر جوانان وطن شد جاسوسی آن فاش برای تو و من شد از گورِ هم او آتش امروز بلند است صهیون به هواداری او اهل گزند است با این همه، آن وعدۀ شیرین شده نزدیک پیروزی لبنان و فلسطین شده نزدیک سنوار نشان داد که با پیکر صد چاک باید که سلاح تو نیفتد به روی خاک سیدحسن و هَنْیه، فؤاد و صفی‌ّالدین از خیل شهیدان ره قدس و فلسطین سیدرضی و زاهدی و نیل‌فروشان سنوار که تکبیرزنان بود خروشان گفتند بدانید که بسیار عیان است این‌ها نفس آخر صهیون به جهان است از حزب خدا در دلشان وحشت و بیم است سیدحسن بعدی ما شیخ نعیم است با این‌که غم و غصه به هر ناحیه برپاست سرزنده‌تر از پیش، ولی ضاحیه برپاست سیدحسن آن روز به خطِّ خوش و خوانا بر صفحه نوشته سپس آن را زده امضا ما صاعقه در روز نبردیم بدانید قطعاً همه پیروز نبردیم بدانید شمشیر به کف آیۀ فتح‌اند دلیران آمادۀ صد وعدۀ صادق شده ایران داریم می‌آییم به میدان، بهراسید آری بهراسید از ایران بهراسید.. خود را وسط معرکه محبوس ببینید تا مردنتان یک‌سره کابوس ببینید ای خیبریان از شب پیکار بترسید از زمزمۀ حیدر کرار بترسید هنگام نبرد آمده، خوشحالی‌تان کو؟! آن دبدبۀ گنبد پوشالی‌تان کو؟! باید که بفهمی سر تسلیم نداریم ما از تو و ارباب تو هم بیم نداریم فتّاح به تو یاد دهد فتح مبین را ایران به تو تعلیم دهد نظم نوین را ایران به تو اثبات کند جنگ‌بلد کیست آن‌کس که در این غائله پیروز شود کیست پا را ز حد خویش فراتر تو نهادی شلیک به ایران؟ چه غلط‌های زیادی! ای باند تبهکار! بزن زور خودت را با موشک خود حفر کنی گور خودت را ای باند تبهکار! تو در آخر کاری بی صاحب خود هیچ تو در چنته نداری بر هم بزند حملۀ ما سرخوشی‌ات را پایان بدهد قصۀ کودک‌کشی‌ات را تو اِبن‌زیادی و سگ هار یزیدی بیچاره! نگهبان در کاخ سپیدی آن کاخ که نزدیک شده صبح زوالش فرقی نبوَد بین سگ زرد و شغالش آن کاخ که بر پایۀ تدلیس نشسته بر صندلی قدرتش ابلیس نشسته آدم‌کشی و فتنه و غارت هنر اوست هر شر که به عالم بشود زیر سر اوست بیدادگری‌های جهان ریشه‌اش آن‌جاست ویران شود این کاخ که ویران‌گر دنیاست یک خون، طلب ماست از این قوم ستم‌کار یک روز می‌آییم به خون‌خواهی سردار هیهات که ما عزت خود را بفروشیم از خون سلیمانی‌مان چشم بپوشیم سوگند به او، مرهم این داغ تقاص است با قاتل او حرفی اگر هست قصاص است ما صاحب عزمیم، اِذا زُلزِلَتِ الاَرض آمادۀ رزمیم، اِذا زُلزِلَتِ الاَرض ما کالجبل راسخ امروز نبردیم این وعدۀ قطعی‌ست که پیروز نبردیم نه جای شتاب است نه هنگام درنگ است سیدعلی خامنه‌ای فاتح جنگ است ما زنده‌تر از پیش به خون شهداییم در معرکه‌ها لشکر این مرد خداییم او اذن دهد در صف پیکار ردیفیم لب تر کند امروز، سحر قدس شریفیم امروز که اوضاع جهان مایۀ شرم است «ای عشقِ دل‌افروز، دلِ ما به تو گرم است» ✍🏻 سرودهٔ مشترک ، ، ✍ 🏷 | 🇮🇷 تاریخ به جز عبرت ایام ندارد هر آینه روز خوش و آرام ندارد هرجا سخنی از شرر و شیوه گرگ است از لانه جاسوسی شیطان بزرگ است آن لانه که تسخیر جوانان وطن شد جاسوسی آن فاش برای تو و من شد از گور همان آتش امروز بلند صهیون به هواداری او اهل گزند است با این همه آن وعده شیرین شده نزدیک پیروزی لبنان و فلسطین شده نزدیک سنوار نشان داد که با پیکر صدچاک باید که سلاح تو نیفتد به روی خاک سید حسن ، هنیه ، فؤاد و صفی الدین هم خیل شهیدان ره قدس و فلطسین سید رضی و زاهدی و نیل فروشان سنوار که تکبیر زنان بود خروشان گفتند بدانید که بسیار عیان است اینها نفس آخر صهیون به جهان است از حزب خدا در دلشان وحشت و بیم است سید حسن بعدی ما شیخ نعیم است ......... .
. قامت خمیده بود ولی سرفراز بود زهرا میان آتش و خون در نماز بود در را شکست آن که نفهمیده بود که حتی به روی او در این خانه باز بود از فضهُ خذینیِ او اینقدر بدان وضعی درست شد که به یک زن نیاز بود بازوش سرّ قوت بازوی مرتضاست اما غلاف در پی افشای راز بود حبل المتین شده است گرفتار ریسمان مضطر شده همان که خودش چاره ساز بود گفتند زخم پهلوی او بسته شد؟ نشد حتی زمان غسل هم این روضه باز بود آری مزار گمشده‌ی بی نشان او بی انتهاترین غزل اعتراض بود آخر جهاز فاطمه بر دخترش رسید وقتی سوار بر شتر بی‌جهاز بود * شاعر: .