AUD-20220808-WA0054.opus
148.6K
.
#نوحه
#شام #اسارت
ورود قافله به شام
------------
رفته مُحرم ماه صفر شد
زینب دوباره خونین جگر شد
وقت ماتم شد - دل غرق در غم شد
بار دگر تازه - داغ مُحرم شد
ای حسین جانم حسین حسین جانم
دل خون ببینید دلدادگان را
بسته به زنجیر آزادگان را
شامیان یارب - با خنده ها بر لب
آتش زدند از کین - بر هستی زینب
ای حسین جانم حسین حسین جانم
شد چشم هستی غرق تماشا
بر ناقه طفلان بر نیزه سرها
کودکان خسته - با قلب بشکسته
بر روی لب دارند - فریاد پیوسته
ای حسین جانم حسین حسین جانم
در شام ویران در اوج شیون
بر اشک طفلان خندیده دشمن
شامیان شادند - در اوج بیدادند
از غصه آل الله - در اشک و فریادند
ای حسین جانم حسین حسین جانم
**
محمود تاری «یاسر»
١۴٠١ / ۶ / ۶
#حاج_محمود_تاری ✍
#سبک_عجب_رسمیه
مشابه سبک فوق خوانده میشود
.ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#وداع_با_ماه_محرم
#وداع_با_محرم
.
.
#امام_حسین
نوای عشق
قربان صفای تو حسين جان
جانم به فدای تو حسین جان
دارم همه جا ای گل زهرا
گلبانگ نوای تو حسین جان
ای داده ندا عزت دین را
این ما و ندای تو حسین جان
دل محو کرامات وجودت
جان محو لقای تو حسین جان
مهر تو بود در دل یاران
الطاف خدای تو حسین جان
من دوخته ام دیده ی خود را
بر جود و سخای تو حسین جان
از سینه کنون مرغ دل من
پَر زد به هوای تو حسین جان
در کوی ولای تو دو دستم
گردیده گدای تو حسین جان
سوگند به حق ، این که رضایش
باشد به رضای تو حسین جان
وا گشته همه عمر زبانم
در مدح و ثنای تو حسین جان
ای نور خدا ، ظرف وجودم
پُر شد ز عطای تو حسین جان
این بوی بهشت است که آید
از صحن و سرای تو حسین جان
شد آبروی هر دو جهانم
خاک کف پای تو حسین جان
چون عشق دل من زده خیمه
در کرب و بلای تو حسین جان
بگذشته ام از جان و سر خویش
در راه ولای تو حسین جان
افتاده به جان و دلم آتش
از داغ عزای تو حسین جان
از حنجر خونین تو پیچید
فریاد رسای تو حسین جان
مظلوم ترین رهبر عالم
هستی به فدای تو حسین جان
«یاسر» به ولای تو گرفته ست
در دست لوای تو حسین جان
**
محمود تاری «یاسر»
١۴٠١ / ۶ / ٧
.
.
#امام_حسین علیه السلام و سوختگان در راهش #رجایی و #باهنر
------------
ای که لبریز عطایی یا حسین
یک جهان داری فدایی یا حسین
ای سبب خیز حیات پاک دین
جان حق ، خون خدایی یا حسين
یک شهید در مسیرت باهنر
یک شهید تو رجایی یا حسین
این شهیدان کشته ی راه تواَند
تو شهید نینوایی یا حسین
این شهیدان سوختند از شعله ها
تو شهید سر جدایی یا حسین
این شهیدان روبرو با صد شرر
تو شهید باالقفایی یا حسین
این شهیدان شمع هر بزمند و تو
ماه روی نیزه هایی یا حسین
این شهیدان تشنه ی مهرت ، وَ تو
تشنه ی آب بقایی یا حسین
کربلا هر گوشه اش لبریز عشق
تو تمام کربلایی یا حسین
«یاسر» آمد نوحه خوانان بر درت
ده بر او شور و نوایی یا حسین
**
محمود تاری «یاسر»
١۴٠١ / ۶ / ٧
#هفته_دولت
#شهدا
.
.
#دوبیتی
#شام ویران
شده لبریزِ خون، قلب اسیران
اسیرِ روبَهان گشتند شیران
به بار ای ابر دیده خون ازین غم
رسیده قافله در شام ویران
محمود تاری
#ورود_به_شام
.
🏴
#زمزمه یا #واحد_سنگین #حضرت_رقیه سلام الله علیها زبانحال
#کجایی_بابا
🏴بند اول
کجایی بابا
دست بکشی روی سرم،مثه قدیما
من بخوابم رو پات برام،بخونی لالا
کجایی بابا
خیلی دلم میخواد بودی،کنارم حالا
خسته شدم بی تو من از،این دار دنیا
بابا دعا کن دخترت،بمیره زودتر
تا که دیگه زجر نکشه،تو دنیا بیشتر
دختر تو هستم ولی،جام تو خرابس
برام شده خاکای این،ویرونه بستر
تو خواب میدیدم اومدی
سرو گذاشتم روی پات
خوب شده زخمای تنم
بابایی با نوازشات
بابا حسین بابا حسین
🏴بند دوم
دلم گرفته
شبیه عمه زینبم جاریه اشکام
سه سالمه ولی بابا میلرزه دستام
دلم گرفته
تو این خرابه وحشتو حس میکنم من
جون کتک خوردن و باز ندارم اصلا
بزار موهاتو صاف کنم شده پریشون
نشسته رو لبای تو گرد بیابون
رگ گلوتو کی برید با لب تشنه
شده چشای دختر تو خیس بارون
دشمن بی حیا چقد
موهای من رو میکشید
یه جوری زد تو صورتم
که این چشام چیزی ندید
بابا حسین بابا حسین
۱۴۰۱/۰۶/۰۶
#پنجم_صفر #شب_سوم_محرم
✍️کربلایی امیرحسین سلطانی
✍️🎵کربلایی مجید آقاجانی
.👇
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
#حضرت_زینب سلاماللهعلیها
#اربعین
#علی_انسانی✍
نماز عشق شکسته نخوانده بودم و خواندم
قنوت ؛ بازوی بسته نخوانده بودم و خواندم
زنی ز هاشمیان تاکنون اسیر نبودست
دعا به ناقه نشسته نخوانده بودم و خواندم
به دوش؛ جسم دودختر؛ نبرده بودم و بردم
ز کینه سنگ ز شامی؛ نخورده بودم و خوردم
به قتلگه به من و دخترت چه شد؛ همه دیدی
که زنده زنده کنارت؛نمرده بودم ومردم
به شب ؛ میان بیابان؛نرفته بودم و رفتم
به جستجوی یتیمان؛ نرفته بودم و رفتم
نخقته بودم و خفتم؛ به روی خشت خرابه
به کوفه گوشۀ زندان؛ نرفته بودم و رفتم
هزار رنگ پریده؛ ندیده بودم و دیدم
شفق به ماه چکیده؛ ندیده بودم ودیدم
ندیده بودم و دیدم محاسنت همه در خون
به داس، یاسِ بریده؛ ندیده بودم ودیدم
به کوفه جای به زندان نکرده بودم و کردم
به شام؛ خانه به ویران نکرده بودم و کردم
نگفته بودی و گفتی اذان ز مأذنۀ نی
به نیزه گوش به قرآن نکرده بودم و کردم
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
📚 گلاب و گل
https://eitaa.com/emame3vom/67008
.
.
#زمزمه
#اربعین
#حاج_رضا_یعقوبیان
#سبک_بیامولا_که_علقمه_دارد_تماشا
یا حسین از غم تو غمینم
از لطفت زائر اربعینم
بس که آقا مهربونی
من سراپا زیر دینم
گرمی بازارت هستم
با نوای یا حسینم
یا حسین جان۲
غریب فاطمه یا حسین جان۲
در کربلای تو جان بر لبم
یاد اشک و غم های زینبم
از کرامات و سخایت
آمدم در کربلایت
ای گل زهرا و حیدر
سوزم و گریم برایت
یاحسین جان۲
غریب فاطمه یا حسین جان۲
تو کرم کردی و گشتم دعوت
کربلایت یا حسین شد قسمت
مهرو حبت در سرشتم
نام تو بردل نوشتم
خود گواهی یابن زهرا
کربلای تو بهشتم
یا حسین جان۲
غریب فاطمه یا حسین جان۲
از لطفت شامل احسان شدم
اربعین در حرم مهمان شدم
گرچه مولا روسیاهم
آمدم بر تو پناهم
ای امید اهل عالم
جان زینب کن نگاهم
یا حسین جان۲
غریب فاطمه یا حسین جان۲
من از محبان تو ام حسین
ریزه خوار خوان تو ام حسین
من حسین چون ذره هستم
تو بسان آفتابی
اربعینت یابن زهرا
آمدم بر من بتابی
یا حسین جان۲
غریب فاطمه یا حسین جان۲
ای که چون مادری خیر کثیر
به حق رقیه دستم بگیر
اربعین تو حسین جان
آمدم با چشم گریان
زائرت را از حریمت
دست خالی برمگردان
یا حسین جان۲
غریب فاطمه یا حسین جان۲
یاد غمهای تو من گریانم
به فدای غربت تو جانم
سوزم از غم همچو لاله
آمدم با اشک و ناله
در حریم تو بگریم
یاد غم های سه ساله
یا حسین جان۲
غریب فاطمه یا حسین جان۲
(سبک: شد خزان گلشن آشنایی )
#اربعین_حسینی_۱۴۰۱
.👇
.
|⇦•حق داری نشناسی پیر شدم...
#سینه_زنی و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم۱۴۰۱ به نفس سیدرضا نریمانی
●━━━━━━───────
حق داری نشناسی پیر شدم
حق داری نشناسی زمین گیر شدم
دخترتم هنوز این دَمِ آخر
از تو و مادر پیر تر و پیر تر
دخترتم هنوز با موی کم پشت
میریزه مشت مشت
زجر که منو کشت
امون ای فلک
بابایی کمک
کتک با کتک فرق میکنه
زدن با زدن
بدن با بدن
سه ساله با زن فرق میکنه
حق داری نشناسی پیر شدم
حق داری نشناسی زمین گیر شدم
تو بابامی هنوز با لب خونی
باز تو میتونی قصه بخونی
تو بابامی هنوز صبح میری بازار
میخری گوشوار، پیرهن گل دار
تنم شد سیاه
بریم بزم شام
نگاه با نگاه فرق میکنه
زمین خورد رباب
نریختن گلاب
گلاب با شراب فرق میکنه
حق داری نشناسی پیر شدم
حق داری نشناسی زمین گیر شدم
سرت زخمی ولی باز میدرخشی
شمرُ نبخشی
زد منو وَحشی
سرت زخمی، ولی زخمتو بستم
با پر خسته ام
خیلی شکسته ام
من از خواهرم
شکسته ترم
ورم با ورم فرق میکنه
همش حرف بد
دیدم وقتی زد
لگد با لگد فرق میکنه
امون ای فلک
بابایی کمک
کتک با کتک فرق میکنه
زدن با زدن
بدن با بدن
سه ساله با زن فرق میکنه
حق داری نشناسی پیر شدم
حق داری نشناسی زمین گیر شدم
ــــــــــــــــــ
#حضرت_رقیه
#پنجم_صفر
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#سید_رضا_نریمانی
#شب_سوم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#ویژه_ایام_صفر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
Narimani- Muharram 1401 Shab 3 - 3.mp3
3.77M
|⇦•حق داری نشناسی پیر شدم...
#سینه_زنی و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم۱۴۰۱ به نفس سیدرضا نریمانی .
.
|⇦•گفتم میای، با اکبر میای...
#سینه_زنی و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم۱۴۰۱ به نفس حاج محمود کریمی
●━━━━━━───────
گفتم میای، با اکبر میای
سوار اسب با اصغر میای
فکرشم نمیکردم با سر میای
ابر چشات خونه، بارونه
خرابهمون مثل زندونه
بابا جون! بیا ما رو ببر خونه
کجا بودی محبوبم؟!
بدون تو آشوبم
حال منو میپرسی
تو خوب باشی، من خوبم!
موهات چی شده باباجون؟!
چشات چی شده باباجون؟!
فدای لب شیرینت
لبات چی شده باباجون؟!
تنگ غروب، تو هجوم غم
مثه رباب، سینه میزدم
میشکست بغض دلتنگی حرم
میومدن دخترای شام
به دیدن اشک بیصدام
دیدن چادر پاره و عصام
اگه تو رو میدیدن
بهم نمیخندیدن
عصای کوچیکم رو
ازم نمیدزدیدن
پاهامو ببین باباجون!
موهامو ببین باباجون!
چشاتو به سختی دیدم
چشامو ببین باباجون!
دیدی بابا شد موهام سفید
از بسکه زجر موهامو کشید
آخرش به دادم، مادرت رسید
دلتنگتم بیشتر از همه
میگن شدم عین فاطمه
مادرت بغلم کرد یه عالمه
میخوام به پات پرپر شم
میخوام برات مادر شم
شونه کنم موهاتو
اگه یکم بهتر شم
ندارم جون باباجون!
بریم خونهمون باباجون!
رو نی به عمو عبّاسم
سلام برسون باباجون
ــــــــــــــــــ
#حضرت_رقیه
#پنجم_صفر
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#حاج_محمود_کریمی
#شب_سوم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#ویژه_ایام_صفر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
Mahmoud Karimi - Muharram 1401 Shab 3 - 4.mp3
2.94M
|⇦•گفتم میای، با اکبر میای...
#سینه_زنی و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم۱۴۰۱ به نفس حاج محمود کریمی
.
#فراق_کربلا
بند دوازدهم
کربلا یا کربلا یا کربلا یا کربلا
در فراقت مبتلایم مبتلایم مبتلا
عاقبت با خون ثاراللّهیان تفسیر شد
قصّه ی ذبح عظیم و آیه ی قالوا بلا
آیه ی قرآن نیفتاد از لب خشک حسین
از کنار قتلگه تا دامن طشت طلا
جان فدای کشته ای که با سر ببریده اش
بر فراز نی چهل منزل به دشمن گفت، لا
سال ها دیدم که در هر محفلی با سوزِ دل
خوانده اند این بیت را با یکدگر اهل ولا
«تشنه ی آب فراتم ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا»
«بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا»
«در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا»
#حاج_غلامرضا_سازگار
#اربعین
.
.
#زمینه
#ورود_به_شام
#دروازه_ساعات
۱
پرده نشین خیمه ها
افتاد گیر ازدحام
بر ناقه های بی جهاز
زینب رسیده شهر شام
دور اسیران حرم
رقاصه ها صف میزنن
پای سر بر روی نی
زن های شام کف میزنن
کاروان پشت دروازه ی ساعاته
شهری در انتظار مخدراته
بین نامحرم ها عمه ی ساداته
واویلا واویلا واویلا واویلا
۲
خورده به جانِ مصطفی
تیر غم و آزارِ شام
فریاد وا محمدا
زینب رسید بازارِ شام
چشمِ خریداران کجا؟
ناموس مرتضیٰ کجا؟
ساداتِ مردمان(این عالم) کجا؟
بازار برده ها کجا؟
پیش دو چشمان گریان ثارالله...
بهر تماشای ناموس آل الله...
شد ازدحامی...لا اله الا الله...
واویلا واویلا واویلا واویلا
۳
دف میزد و کِل میکشید
مطرب میان هلهله
آل نبی وارد شدند
در بزم إبنِ آکله
زین العباد و کودکان
بسته به هم در سلسله
دیدند در بزم یزید
بالا نشسته حرمله
پرده نشینان را بزم مِیْ آوردن
آل علی را بین نامحرم بردن
دختر کبرای حیدر را آزردن
واویلا واویلا واویلا
میزد به صورت مرتضی
میزد به سینه فاطمه
حرف از کنیزی میزدند
در محضر سقا همه
طشت و سر و جام شراب
لب های خشک و خیزران
خون میچکد در بین طشت
پیش دو چشم کودکان
رأس مطهر در طشت زر واویلا
گریه کند بر حال خواهر واویلا
با خیزران میزد بر آن سر واویلا
محمدعلی انصاری✍
👇
4_6006065490584143905.opus
180.1K
.
#زمینه
#حضرت_رقیه
#شام_شهادت_حضرت_رقیه
جواب
واویلا واویلا واویلا واویلا
بند ۱
عمه بریز آب روان
آهسته روی پیکرش
آرام تر حرکت بده
اعضای جسم لاغرش
دست به بازویش نزن
خرد شده از سلسله
زخمی شده پایش ز بس
دویده پشت قافله
از کربلا تا شام و کوفه دویده
منزل به منزل درد و محنت کشیده
از درد یک شب هم راحت نخوابیده
بند ۲
عمه بریز آب روان
آهسته آهسته ولی
انگار که افتاده ای
یاد غریبیّ علی
شب بود و حیدر مانده بود
با گریه های کودکان
میزد به سر میگفت که:
اسما بریز آب روان
حیدر بمیرد ورم کرده بازویت
با چه شکسته در پشت در پهلویت
با من نگفته بودی نیلی شد رویت
محمدعلی انصاری✍
#پنجم_صفر
#شب_سوم_محرم
.
|⇦•ای پدر! چشم تو روشن...
#قسمت_اول / #روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم۱۴۰۱ به نفس حاج محمود کریمی
●━━━━━━───────
ای پدر! چشم تو روشن؛ شب بیداری ماست
به اباالفضل بگو: وقت علمداری ماست
خصم، بیهوده به ما سلسله بست؛ ای بابا!
کاروان بعد تو، ساکت ننشست؛ ای بابا!
حیدر قافلهات، تیغ دو دم را برداشت
به اباالفضل بگو: عمّه، عَلَم را برداشت
كوفه را با نفس خویش چنان مقبره کرد
خطبهای خواند که کار همه را یکسره کرد
من هم از زینبم و در رگ من، خون علی است
سوختم؛ سوختن از عشق تو، قانون علی است
دخترم؛ دختری از تیرهی اُمَّالنّجبا
عمّه، بسته به سرم معجری از جنس حیا
لشکرم، اشک من و سنگر من، ویرانه
درس عزّت بدهم بر پسر مرجانه
آهم، ارثی است که از خطبهی زهرا بُردم شام گریاند مرا؛ آبرویش را بُردم
عمّه آموخت به من شکوهای از غم نکنم
زخم هم شد؛ سر خود پیش کسی خم نکنم
حرفی از آبله، از زخم به زینب نزدم
خاطرت جمع؛ به نان صدقه، لب نزدم
گلهای نیست؛ گله، حوصله هم میخواهد
من دلم تنگ شده؛ بوسه دلم میخواهد
چند وقت است که شانه نزدی بر مویم
بغلم کن ولی آهسته؛ کمی پهلویم
خورده شلّاق روی بال و پرم؛ چیزی نیست
لگد زجر، شکسته کمرم؛ چیزی نیست
پای چشمم، گُل زخم است؛ فدای سر تو
دخترت می رود از دست؛ فدای سر تو
مهربانم! تو چرا پاره شده لبهایت؟
چقدر خاکی و خونی است سر زیبایت
راهی طشت شدی از سر نی؛ میدانم
گریه کردی وسط مجلس مِی میدانم
بیحیا، جام به دست آمد و من میدیدم
چوبدستی به لبت میزد و من میدیدم
عمّهجان بود مراقب؛ سر ما پایین بود
ولی آن مرد نگاهش چقدر سنگین بود
خواهرم، نه دلم آشفته بماندبهتر
داغ ناموس تو، ناگفته بماندبهتر
پیش من بود اگر امشب، به عمو میگفتم
از غم کوچه و بازار به او میگفتم
آنکه از بام به پیشانی تو سنگ زده
دخترش هم به روی صورت من چنگ زده
در شلوغی و دف و رقص در آن هلهلهها
آه از اشک رباب؛ آه از آن حرملهها
راستی! حال رباب از همه آشفتهتر است
گریهاش بند نمیآید و خونینجگر است
همهی راه، نگاهش به سر اصغر بود
بود گهواره اگر، حال دلش بهتر بود
راستی! باخبری از شب جاماندن من؟
شب هقهق، شب شلّاق زدن بر تن من
از روی مرکب خود، یکسره فریاد کشید
دست من روی سرم بود؛ سرم داد کشید
پدر آنقدر بگویم، نفسم بند آمد
پنجه انداخت به مویم؛ نفسم بند آمد
*وای ..فرمودن: "وضعت فمها على فمه الشّريف"
بابا جان همیشه من تو بغلت بودم امشب تو ،تو بغل منی"ثمّ إنّها وضعت فمها على فمه الشّريف" لب رو لبهای بابا گذاشت، یه مرتبه عمه دید دستش آزاد شد، سر کنار غلتید، بچه افتاد، همه اومدن ببینن چه خبره، صدا زد کنار برید داغ این یکی برام بسه ..ای حسین ..*
شام را ویران کردم با نالهی بابا بیا
عالم را حیران کردم با نالهی بابا بیا
من را ببر؛ بابا بیا
ای همسفر؛ بابا بیا
آشفته گشته موی دختر تو؛ بابا بیا
رویم شبیه روی مادر تو؛ بابا بیا
شرمندهام ز روی خواهر تو؛ بابا بیا
وای از زخم گلوی پرپر تو؛ بابا بیا
خونین پیکر؛ بابا بیا
ای همسفر؛ بابا بیا
یا حسین ...
امشب کنج ویرانم، مهمان من؛ بابا بیا
تا به سحر میخوانم، درمان من؛ بابا بیا
ای یوسف کنعانم! ای جان من! بابا بیا
ای قاری قرانم! جانان من! بابا بیا
عشق بیسر؛ بابا بیا
ای همسفر؛ بابا بیا
یا حسین ..
سوز بده بر سخنم؛ به دل سوختهی خواهرت
تا که بگویم سخن از تن صدچاک علیاکبرت
ناله زنم، یاد کنم ز لب خشک علیاصغرت
گوهر اشکم، شده ایثار تو؛ گریه کنم
یاد علمدار تو
ای حسین ..
ــــــــــــــــــ
#پنجم_صفر
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#حاج_محمود_کریمی
#شب_سوم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#ویژه_ایام_صفر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
Mahmoud Karimi - Muharram 1401 Shab 3 - 1.mp3
5.38M
.
|⇦•خودم را میکِشم سویت...
#قسمت_دوم / #روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم۱۴۰۱ به نفس حاج محمود کریمی
●━━━━━━───────
خودم را میکِشم سویت؛ دو پای ناتوان را نه
غمم از یاد بردم؛ طعنههای کودکان را نه
سر تو رفت و قولت نه؛ یقینم بود میآیی
به عمّه صبر دادی؛ دختر شیرینزبان را نه
تمام دختران خوابند زیر چادر عمّه
یتیمت را ببر؛ سربارم امّا عمّهجان را نه
خدا صبرت دهد؛ دیدی که میخندند
بر وضعم
که بر هر زخم طاقت داشتم؛ زخمزبان را نه
شنیدم غارتت کردند و عریانت به خود گفتم
که دزدان را نمیبخشم؛ خصوصاً ساربان را نه
حلالت میکنم ای تازیانه؛ سنگ خاکستر حلالت میکنم ای خار امّا خیزان را نه
همینکه چوب میخوردی، لبانم چاک میخوردند
به او گفتم بزن من را ولیکن آن دهان را نه
طنابی در تمام شهر دور گردن ما بود
فقط گفتم بکش مویم ولی این ریسمان را نه
گذشتم با مکافات از حراجی یهودیها من
عادت داشتم بر درد؛ درد استخوان را نه
به من برمیخورد؛ ما سفرهدار عالمی هستیم
بیاندازید سویم سنگ امّا تکّه نان را نه
اگرچه کودک و پیرش، هولم دادند و مو کندند
پدر بخشیدم آنان را ولی پیر زنان را نه
ــــــــــــــــــ
#پنجم_صفر
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#حاج_محمود_کریمی
#شب_سوم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#ویژه_ایام_صفر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
Mahmoud Karimi - Muharram 1401 Shab 3 - 2.mp3
2.5M