•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀
•🌸°∞°
•🌸°
✨﷽✨
#رمانانلایننَذْرِعِشْـــــقْــ♥️
✍ #نون_مهاجری
#قسمت352
سحر با نگرانی گفت
- خوبی؟ خواب بد دیدی؟
حس میکنم زبونم قفل شده، خدایا این چه خوابی بود، تپش های قلبم به شدت بالا رفته، چند باری نفس عمیق کشیدم. سحر دستپاچه رفت و لیوان آبی برام آورد. چند جرعه خوردم و کمی که آروم شدم پرسید
- چی میدیدی
حتی دلم نمیخواد درباره ش فکر کنم، چشم هام رو بستم و گفتم
- هیچی، دلم نمیخواد بهش فکر کنم. ببخش تو رو هم بیدارت کردم
خندید و گفت
- خواب نبودم، با مامانم تلفنی حرف میزدم. تازه اومده بودم تواتاق که دیدم خواب میبینی و زیر لب یه چیزایی میگفتی دیدم پیشونیت عرق کرده و تند تند نفس میکشی بیدارت کردم.
دستی به پیشونیم کشیدم، نه فقط پیشونیم بلکه کل بدنم عرق کرده، نگاهی به گوشیم کردم. صفحه ی گوشیم روشن شد و باعجله برش داشتم. با فکر اینکه شاید زینب باشه که از علی اقا چیزی بگه، با ذوق قفل گوشی رو باز کردم، اما برخلاف میلم بادیدن پیام سعید اخم کرد.
- سلام زهرا خوبی؟ میگم حق میدم بهت که وقتی این پیام رو میخونی عصبانی بشی اما نمیتونم حرف دلم رو بهت نزنم!
زهرا میشه یه فرصت بهم بدی تا خودم رو بهت ثابت کنم؟
این بار عصبی شدم و گوشی رو خاموش کردم. سحر با صدای آروم پرسید
- کی بود؟
نگاهی به حمید و خانم جون کردم که آروم خوابیدن، با چشم بهشون اشاره کردم و گفتم
- پاشو بریم بیرون بهت بگم
چادرم رو سر کردم وگوشی رو برداشتم.
با قدم های آروم به سمت در رفتم با یه دست در رو به داخل فشار دادم و با دست دیگه م دستگیره رو پایین کشیدم تا بی صدا باز شه.
همراه سحر بیرون اومدیم و در رو آروم بستم.
خداروشکر تو پذیرایی کسی نیست رو به سحر که میخواست پایین بره گفتم
- همین جا خوبه، پایین احتمالش هست حدیث باشه بازم میشنوه و دردسر درست میکنه برام
باسر تأیید کرد و کنار دیوار نشستیم، پیام رو بازش کردم و به سمت سحر گرفتم
اونم باخوندنش اخمی کرد و گفت
- بیخود کرده، چه پرروعه! اینهمه بلا سرت آورده حالا اومده منت کشی. من نمیدونم اگه مهسا دختر خوبی بود بازم میومد سراغت؟؟ حالا که سرش به سنگ خورده اومده سر وقت تو!!
از ناراحتی چشم هام رو بستم، همین که چشمم رو بستم صحنه ای که تو خواب دیده بودم یادم افتاد، دلشوره افتاد به جونم، نکنه خوابم راست باشه.
دوباره پیامکی اومد، سحر گوشی رو به دستم داد و گفت
- از همون شماره ست، بگیرش
پیام بعدیش بیشتر آتیشم زد
- لطفا این حرفا بین خودمون باشه زهرا، من پشیمونم. باور کن خوشبختت میکنم، به حرمت عشق دوران بچگیمون فقط یه فرصت دیگه بهم بده.
این بار چهره ی مهربون علی آقا به ذهنم اومد، شروع به تایپ کردم
- سلام لطفا مزاحم نشو.
پیام رو فرستادم، سحر دستم رو گرفت و گفت
- بیخودی فکرتو مشغول نکن، فقط توخواب چی میدیدی، آخه....شنیدم اسم علی آقا رو آوردی
وقتی یاد خوابم افتادم، انگار اب سرد رو سرم ریختن. شروع به جویدن لب پایینم کردم و گفتم
- یه خواب خیلی بد بود سحر خیلی!
خندید و گفت
- خودت میگی خواب... خواب که حجت نیست چرا اینقدر بهم ریختی
نمیدونم بهش بگم یا نه... بهتره بهش تعریف کنم شاید باهاش حرف بزنم دلم آروم شه
شروع کردم به تعریف خوابم، سحر بادقت گوش می گرد. وقتی حرفام تموم شد خندید و گفت
- زهرا یعنی این قدر از ازدواج با پسر استاد ناراحت میشی؟؟
کلافه گفتم
- سحرررر، الان وقت شوخی نیست. تو مثل خواهرمی، سحر من...من دلم لرزیده. یعنی چطور بگم این روزا که خوب دقت میکنم میبینم منم به علی آقا علاقه دارم
این بار لبخند دندون نمایی زد و گفت
- من خیلی وقته میدونم دلت لرزیده، چون از رفتارت مشخصه
با نگرانی جواب داد
- یعنی این قدر تابلوعه؟ نکنه همه فهمیدن؟
- نه بابا، کی میخواد بدونه، من خودم رفتارات رو زیر نظر داشتم. دیدم چجوری نگرانش میشی، خصوصا از صبح که فهمیدی دلخوره آروم و قرار نداری و نمیتونستی بخوایی!!
سرم رو پایین انداختم، کاش میتونستم از دلش دربیارم. خدایا به خودت سپردم من که هیچ کاری از دستم برنمیاد.
- حالا اینارو بیخیال سعید رو چیکارش کنم، اگه بخواد به خاله بگه و خاله پاپیش بذاره حمید این بار کوتاه نمیاد. میترسم یه دعوای بزرگ درست شه
- نگران نباش، مطمئن باش خاله اجازه نمیده سعید مطرح کنه. درضمن مگه قرار نیست بعد ماه رمضان علی آقا بیاد خواستگاریت؟ توهم بهش میگی یکی دیگه رو دوست داری
با لب های آویزون گفتم
- فکر نکنم دیگه بیاد خواستگاری! چون از دیروز دیگه اصلا محلم نمیده. به نظرم دیگه پا پیش نذاره
♥️پارتاولرمان #نذرعشـــــــق💕👇
https://eitaa.com/eshgheasemani/74667
#ادامہدارد....
#کپےوفورواردحــــــراموپیگردالهےوقانونےدارد🚫
•••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
┄•●❥ @eshgheasemani
•🌸°
•🌸°∞
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞
🔴رمان تو وی ای پی کامله با1566 پارت #هیجانی و #عاشقانه💞
اگه میخوای همه رو یکجا بخونی و زودتر از بقیه تموم کنی با پرداخت 40هزار عضو vip شو😍😍
بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه👇👇
6037701403767483بانک کشاورزی مهاجری @Ad_nazreshg ✅ بعد از خرید: 🔸این رمان نزدتون امانته و با واریز هزینه مالک اون نمیشیدو نمیتونید تو کانال شخصیتون یا جاهای دیگه بارگذاری کنید فقط با شرایط ویژه تو کانال خصوصی نویسنده میخونید. ❌ رمان رو کپی نکنید و برای کسی نفرستید، تحت هیچ شرایطی راضی نیستم ❌ ♥️پارتاولرمان #نذرعشـــــــق💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️سلام بر تویی که دعاگویانت را به دعا مینشینی؛ روزان و شبان...
سلام بر تو و بر لحظه راز و نیاز تو!
✨ السَّلَامُ عَلَيْكَ حِينَ تُصَلِّي وَ تَقْنُت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
❤️روز پانزدهم چلّه زیارت آل یس به نیّت فرج (چهارشنبه)
⏳ ۲۵ روز مانده به نیمه شعبان
#تا_همیشه_سلام
📎دریافت متن و صوت زیارت آل یاسین و دعای بعد از آن، با صدای مداحان مختلف
🔘 ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام
@Elteja
🌼🍃
امروز پشت شیشهی یک کتابفروشی خواندم:
قرآن ناطق موجود است...
و
من بیقرار تا خانه اشک ریختم......
🌼🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑 علت گرفتاری و مصیبت
💎«باید باور کنیم که زندگی ما دستآورد عمل خود ماست
وگرنه همیشه از همه چیز و همه کس شکایت داریم»
✅ دکتر محمد دولتی
💎یا رب محمد وآل محمد، صل علی محمد وآل محمد، وعجل فرج محمد وآل محمد"💎
🌹اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌹
🌼🌿به نیت فرج مولا این پست رو تا میتونید با لینک نشر دهید تا افراد زیادی با حضرت اشنا شن
http://eitaa.com/joinchat/3102605334Cfac7bc2cf1
🌿🌿🌸
وقتی نظرات دوستان رو میخونم خداروشکر میکنم که توفیق داده بتونیم قدم کوچکی برای مولاجانمون برداریم😍
مطمئن باشین وقتی حاجت امام زمان علیه السلام بر حاجت خودتون الویت داشته باشه و برای ظهور حضرت دعا کنید حضرت هم براتون دعا میکنن تا حاجت هاتون رواشه😊
امیدوارم دعای خیر حضرت شامل زندگی تکتکتون بشه الهی امین🌹
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀
•🌸°∞°
•🌸°
✨﷽✨
#رمانانلایننَذْرِعِشْـــــقْــ♥️
✍ #ناهیدمهاجری
#قسمت353
❌دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌
سحر نگاه عاقل اندر سفیهی کرد و گفت
- دیوونه شدی؟ یه پسر وقتی عاشق باشه هیچ وقت عقب نمی کشه، اونم الان ناراحته دوسه روز دیگه دوباره مثل قبل میشه. البته از یه نظرم خوب شد که حداقل خودش رو آماده میکنه اگه خواستگار دیگه ای برات اومد ناراحت نشه.
با سرم حرف های سحر رو تایید کردم و به اتاق برگشتیم. حمید بیدار شده بود و گوشیش رو چک می کرد.
هنوزم دلم میخواد بفهمم چرا ناراحت بود، اما جرأتش رو ندارم.
روبه سحر گفتم
- نظرت چیه به مریم و زینب بگیم یه ساعت دیگه کلاس بذاره استاد؟
سحر موافقت کرد و به مریم و زینب پیام زدم. خدارو شکر هر دو قبول کردن، شماره استاد رو گرفتم، اما جواب نداد، چند باری تماس گرفتم وقتی دیدم جواب نمیده رو به حمید گفتم
- داداش، شرمنده استاد جواب نمیده، میخوام برم بالا حضوری بگم. خبر داری که تنهاست....
نمیدونم چطوری بگم که پسرش اونجاست یا نه، حمید خودش فهمید و گفت
- مهدی و علی رفتن بیرون!
خیلی دلم میخواد بدونم کجا رفتن، بدون در نظر گرفتن حمید دستپاچه گفتم
- کجا رفتن؟ برا چی؟
حمید که از لحنم تعجب کرده بود گفت
- چطور؟ برات مهمه؟
احساس کردم گوش هام داغ کرد، خواستم خرابکاریم رو درست کنم که گفت
- رفتن پیش یکی از دوستاشون که تومشهده، از منم خواستن برم گفتم میخوام باشما برم خرید.
- پس من میرم به استاد بگم.
خندید و دوباره گوشیش رو نگاه کرد، چادرم رو سر کردم. سحر نزدیک حمید نشست، حمید دست دور شونه سحر انداخت و با محبت نگاهش کرد و خندید.
فیلمی رو بهش نشون داد، از اینکه برادرم اینقدر با محبته خداروشکر میکنم. با خوشحالی از اتاق بیرون اومدم و به سمت اتاقی که استاد و خانواده ش اونجا بودن رفتم.
چند تقه به در زدم و منتظر استاد شدم.
استاد در رو باز کرد و با دیدنم گفت
- سلام عزیزم، جانم کاری داشتی
- ببخشین استاد چندباری بهتون زنگ زدم که بعدازظهر کلاس تشکیل بدین، دیدم جواب ندادین اومدم اینجا
استاد کمی فکر کرد و گفت
- ولی گوشی من اصلا زنگ نخورده، صبر کن یه لحظه
رفت گوشیش رو بیاره، تا استاد بیاد به نوشته های روی دیوار نگاه کردم.
با صدای استاد برگشتم که گفت
- ببخش زهرا جان تعارفت نکردم بیای داخل، استاد خوابه... راستش گوشی من و اقا مهدی جفت هم هستش، متاسفانه پسرم اشتباهی گوشی من رو برده.
باصدای پا به عقب برگشتم و بادیدن آقا مهدی و علی اقا سرم رو پایین انداختم.
آقا مهدی نزدیکمون شد و سلام داد.
استاد رو به پسرش گفت
- پسرم گوشی منو بردی شما
شرمنده لب زد
- شرمنده مامان به قدری عجله داشتم که اشتباهی بردم، زهرا خانمم چند باری زنگ زد گفتم حتما کار واجبی دارن برگشتم
بعد نگاهی به من کرد ولبخندی گوشه ی لبش نشست.
استاد وپسرش گرم صحبت بودن، نگاهم به علی آقا افتاد بادیدنش بند دلم پاره شد، نمیتونم بفهمم چی تونگاهشه، التماس، دلخوری یا عشق...
برعکس ظهر که حتی نگاهم نمی کرد اما الان فقط نگاهم میکنه ، نگاهم رو ازش گرفتم و روبه استاد گفتم
- ببخشین استاد من به بچه ها بگم ساعتش رو خدمتتون میگم
استاد باشه ای گفت و قدم هام رو تند کردم تا به اتاقمون برم، نزدیک علی آقا که رسیدم تپش قلبم بالا رفت. میدونم که پیش استاد و اقا مهدی نمیتونه حرفی بزنه و علت دلخوریش رو بگه. از کنارش که رد می شدم نگاهم به دست مشت شده ش خورد که از فشار رگ دستش بیرون اومده بود.
نمیدونم چه اتفاقی افتاده، شاید اصلا دیگه حسی نسبت بهم نداره. باصدای لرزون سلام ارومی گفتم و از کنارش رد شدم، فقط شنیدم که جوابم رو داد. سریع از اونجا دور شدم و به جای اینکه به اتاق برم تو همون پذیرایی نشستم.
چون میدونم اگه حمید صورت رنگ پریده م رو ببینه میخواد سؤال پیچم کنه.
تقریبا پنج دقیقه ای هست اینجا نشستم، به استاد پیام دادم که ساعت سه پایین باشیم تا کلاس بذاره
بلند شدم و به سمت اتاقمون رفتم و منتظر ساعت سه شدم.
بالاخره وقت کلاس رسید و به همراه سحر به طبقه ی پایین رفتیم.
زینب و مریم قبل از ما نشسته بودن و برای فردا برنامه میریختن
♥️پارتاولرمان #نذرعشـــــــق💕👇
https://eitaa.com/eshgheasemani/74667
#ادامہدارد....
#کپےوفورواردحــــــراموپیگردالهےوقانونےدارد🚫
•••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
┄•●❥ @eshgheasemani
•🌸°
•🌸°∞
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞
🔴رمان تو وی ای پی کامله با1566 پارت #هیجانی و #عاشقانه💞
اگه میخوای همه رو یکجا بخونی و زودتر از بقیه تموم کنی با پرداخت 40هزار عضو vip شو😍😍
بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه👇👇
6037701403767483بانک کشاورزی مهاجری @Ad_nazreshg ✅ بعد از خرید: 🔸این رمان نزدتون امانته و با واریز هزینه مالک اون نمیشیدو نمیتونید تو کانال شخصیتون یا جاهای دیگه بارگذاری کنید فقط با شرایط ویژه تو کانال خصوصی نویسنده میخونید. ❌ رمان رو کپی نکنید و برای کسی نفرستید، تحت هیچ شرایطی راضی نیستم ❌ ♥️پارتاولرمان #نذرعشـــــــق💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667
🌹☘
🟢 این استغفار امیرالمؤمنین علیه السلام هست که 70 بند میباشد و مولا آن را هر سحر بعد از نماز صبح میخواندند:
✅هر شب یک بند از استغفار هفتاد بندی امیرالمؤمنین علیه السلام در کانال گذاشته میشه
💠فراز 70 استغفار امیرالمؤمنین 🌸🌿
70- اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ جَرَى بِهِ عِلْمُكَ فِيَّ وَ عَلَيَّ إِلَى آخِرِ عُمُرِي بِجَمِيعِ ذُنُوبِي لِأَوَّلِهَا وَ آخِرِهَا وَ عَمْدِهَا وَ خَطَائِهَا وَ قَلِيلِهَا وَ كَثِيرِهَا وَ دَقِيقِهَا وَ جَلِيلِهَا وَ قَدِيمِهَا وَ حَدِيثِهَا وَ سِرِّهَا وَ عَلَانِيَتِهَا وَ جَمِيعِ مَا أَنَا مُذْنِبُهُ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ وَ أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَغْفِرَ لِي جَمِيعَ مَا أَحْصَيْتَ مِنْ مَظَالِمِ الْعِبَادِ قِبَلِي فَإِنَّ لِعِبَادِكَ عَلَيَّ حُقُوقاً أَنَا مُرْتَهَنٌ بِهَا تَغْفِرُهَا لِي كَيْفَ شِئْتَ وَ أَنَّى شِئْتَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِين.
بند 70: بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که در علم تو درباره ی من و علیه من تا آخر عمرم ثبت گردیده، همه گناهانم از اول و آخرش، و عمدی و سهوی، و کم و زیاد، ظریف و باریک و یا جلیل و بزرگش، قدیم و جدیدش، پنهان و آشکارش، و همه ی آن گناهانی که من مرتکب آن می شوم و به سوی تو توبه میکنم. و میخواهم که بر محمد و آل محمد درود فرستی و همه ی مظالم بندگان را که بر ذمه ی من آمده و تو آن ها را به شماره آورده ای ببخشی؛ زیرا بندگانت برگردنم حقوقی دارند که من در گرو آنها هستم، پس هرگونه و هر زمان که خواستی آن ها را بیامرز ای مهربانترین مهربانان!
💎خدایا به حق حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها فرج مولامون تعجیل بفرما و مارو از خدمتگزاران وفادار مولا قرار بده 🤲
💎یا رب محمد وآل محمد، صل علی محمد وآل محمد، وعجل فرج محمد وآل محمد"💎
🌹اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌹
🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید
🆔 @eshgheasemani
🌿🌿🌸
┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋
🦋اولین ســـــلام تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج)
🌹🍃اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا قاطِعَ الْبُرْهانِ . اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلى آبائِکَ الطَّیِّبینَ ، وَأَجْدادِکَ الطَّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ
#سلامبرشهیدمظلومکربلا
🌸🍃 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ.
🌼🍃اللهمَّ العن اولَ ظالم ظلمَ حقَّ محمد و ال محمد و اخِرَ تابِع له علی ذالکَ.
اللهمَّ العنِ العصابةَ التی جاهدتِ الُحسین وَشایعتْ و بایَعتْ و تابَعتْ علی قَتله اللهمَّ العنهم جمیعاً
🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
🆔 @eshgheasemani
🌿🌿🌸
AUD-20220329-WA0025.mp3
4.87M
____________________________
🌼🍃
🍃
#صوتفوقالعادهزیبا
✨دعای زیبای ال یاسین🌼🍃
#حضرتامامزمان(عجلاللهتعالیفرجهالشریف)
در یکی از نامه هایی که به یاران با وفا خود فرستادهاند میفرمایند:
« هر گاه خواستید به وسیله ما، به سوی خداوند توجه کنید، و به ما روی آورید، پس همان گونه که خداوند فرموده است بگویید: سلام علی آل یاسین …»
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید
🆔 @eshgheasemani
🌿🌿🌸
#زیارتحضرتنرجسخاتونسلاماللهعلیها
🌹لطفا به نیابت از امام زمان علیه السلام بخونید🌹
🌼🍃بسم الله الرحمن الرحیم
اَلسَّلامُ عَلى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ
وَآلِهِ الصَّادِقِ الْأَمینِ، اَلسَّلامُ عَلى مَوْلانا اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ.
اَلسَّلامُ عَلَى الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ، الْحُجَجِ الْمَیامینِ، اَلسَّلامُ عَلى والِدَةِ الْأِمامِ، وَالْمُودَعَةِ اَسْرارَ الْمَلِکِ الْعَلاَّمِ، وَالْحامِلَةِ لِأَشْرَفِ الْأَنامِ
اَلسَّلامُعَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الْمَرضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا شَبیهَةَ اُمِّ مُوسىوَابْنَةَ حَوارِىِّ عیسى، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا التَّقِیَّةُ النَّقِیَّةُ
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا اْلمَنْعُوتَةُ فِى الْأِنْجیلِ، الْمَخْطُوبَةُ مِنْ رُوحِ اللَّهِ الْأَمینِ، وَمَنْ رَغِبَ فى وُصْلَتِها مُحَمَّدٌ سَیِّدُ الْمُرْسَلینَ، وَالْمُسْتَوْدَعَةُ اَسْرارَ رَبِّ الْعالَمینَ.
اَلسَّلامُعَلَیْکِ وَعَلى آبآئِکِ الْحَوارِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلى بَعْلِکِ وَوَلَدِکِ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلى رُوحِکِ وَبَدَنِکِ الطَّاهِرِ، اَشْهَدُ اَنَّکِ اَحْسَنْتِالْکَِفالَةَ، وَاَدَّیْتِ الْأَمانَةَ، وَاجْتَهَدْتِ فى مَرْضاتِ اللَّهِ، وَصَبَرْتِ فىذاتِ اللَّهِ، وَحَفِظْتِ سِرَّ اللَّهِ، وَحَمَلْتِ وَلِىَّ اللَّهِ، وَبالَغْتِ فى حِفْظِ حُجَّةِ اللَّهِ، وَرَغِبْتِ فى وُصْلَةِ اَبْنآءِ رَسُولِ اللَّهِ، عارِفَةً بِحَقِّهِمْ، مُؤْمِنَةً بِصِدْقِهِمْ، مُعْتَرِفَةً بِمَنْزِلَتِهِمْ، مُسْتَبْصِرَةً بِاَمْرِهِمْ مُشْفِقَةً عَلَیْهِمْ، مُؤْثِرَةً هَواهُمْ، وَاَشْهَدُ اَنَّکِ مَضَیْتِ عَلى بَصیرَةٍ مِنْ اَمْرِکِ، مُقْتَدِیَةًبِالصَّالِحینَ، راضِیَةً مَرْضِیَّةً، تَقِیَّةً نَقِیَّةً زَکِیَّةً، فَرَضِىَ اللَّهُ عَنْکِوَاَرْضاکِ، وَجَعَلَ اْلجَنَّةَ مَنْزِلَکِ وَمَاْویکِ، فَلَقَدْ اَوْلاکِ مِنَ الْخَیْراتِ ما اَوْلاکِ، وَاَعْطاکِ مِنَ الشَّرَفِ ما بِهِ اَغْناکِ، فَهَنَّاکِ اللَّهُ بِما مَنَحَکِ مِنَ الْکَرامَةِ وَاَمْرَاَکِ.
پس بالا مىکنى سر خود را و مىگوئى
اَللّهُمَّ اِیَّاکَ اعْتَمَدْتُ، وَلِرِضاکَ طَلَبْتُ، وَبِاَوْلِیآئِکَ اِلَیْکَ تَوَسَّلْتُ، وَعَلى غُفْرانِکَ وَحِلْمِکَ اتَّکَلْتُ، وَبِکَ اعْتَصَمْتُ، وَبِقَبْرِ اُمِّ وَلِیِّکَ لُذْتُ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَانْفَعْنى بِزِیارَتِها، وَثَبِّتْنى عَلى مَحَبَّتِها، وَلا تَحْرِمْنى شَفاعَتَها وَشَفاعَةَ وَلَدِها، وَارْزُقْنى مُرافَقَتَها وَاحْشُرْنى مَعَها وَمَعَ وَلَدِها، کَما وَفَّقْتَنى لِزِیارَةِ وَلَدِها وَزِیارَتِها، اَللّهُمَّ اِنّى اَتَوَجَّهُ اِلَیْکَ بِالْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ، وَاَتَوَسَّلُ اِلَیْکَ بِالْحُجَجِ الْمَیامینِ مِنْ آلِ طه وَیس، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ الطَّیِّبینَ، وَاَنْ تَجْعَلَنى مِنَ الْمُطْمَئِنّینَ الْفآئِزینَ الْفَرِحینَ الْمُسْتَبْشِرینَ، الَّذینَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ، وَاجْعَلْنى مِمَّنْ قَبِلْتَ سَعْیَهُ، وَیَسَّرْتَ اَمْرَهُ، وَکَشَفْتَ ضُرَّهُ، وَآمَنْتَ خَوْفَهُ، اَللّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَلا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَتى اِیَّاها، وَاْرزُقْنى الْعَوْدَ اِلَیْها اَبَداً ما اَبْقَیْتَنى، وَاِذا تَوَفَّیْتَنى فَاحْشُرْنى فى زُمْرَتِها، وَاَدْخِلْنى فى شَفاعَةِ وَلَدِها وَشَفَاعَتِها، وَاغْفِرْ لى وَلِوالِدَىَ وَلِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ، وَآتِنا فِى الدُّنْیا حَسَنَةً وَفِى الْأخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنا بِرَحْمَتِکَ عَذابَ النَّارِ، وَالسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا ساداتى وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید
🆔 @eshgheasemani
🌿🌿🌸
zyarat_narjes khaton_dar_samera.mp3
3.33M
________________________________
🌸🍃
🍃
#صوتفوقالعادهزیبا
✨زیارت حضرت نرجس خاتون🌼🍃
اگر حاجتی دارید بـه حضرت نرجس خاتون، مادر امام زمان(ع) متوسّل شوید. ایشان چون مادر ولیّ وقـت ما هستند، به فـرزندشان مـی فرمایند که: پسرم! این شخص به من متوسّل شده. خواسته اش را بده.
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید
🆔 @eshgheasemani
🌿🌿🌸
.
🌹💎 والله، اگر تمام عمرتان را برای فرج امام زمان علیه السلام دعا کنید، مغبون نیستید...
اگر امام زمان علیه السلام، يك تار مويش را بجنباند، دنيا را زير و زِبَر مي كند. نمي دانيد چه گوهري در خزانه غيب خدا پنهان شده است. اگر آشكار شود زمين و آسمان را متلألأ مي كند:
«وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا».
«يَوْمَ تُبَدَّلُ الأَرْضُ غَيْرَ الأَرْضِ»
والله اگر از نان خوردن و آب خوردن و زندگي تان دست برداريد و يكپارچه عمرتان را بر دعاي بر فرج و ظهور امام زمان علیه السلام صرف كنيد، مغبون نيستيد.
اگر يك ساعت از زمان ظهورش را درك كنيد، بهتر از اين است كه هزاران سال بدون آن حضرت زندگي كرده باشيد.
به حقّ صاحب اين منبر و اين محراب، اين مطلبي كه مي گويم، با براهين عقل مطابق است و با وجدان بزرگان موافق است.
#خداوند #فرج_امام_زمان #غیبت_کبری
💎یا رب محمد وآل محمد، صل علی محمد وآل محمد، وعجل فرج محمد وآل محمد"💎
🌹اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌹
🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید
🆔 @eshgheasemani
🌿🌿🌸
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀
•🌸°∞°
•🌸°
✨﷽✨
#رمانانلایننَذْرِعِشْـــــقْــ♥️
✍ #ناهیدمهاجری
#قسمت354
❌دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌
زینب و مریم قبل از ما نشسته بودن و برای فردا برنامه میریختن. نزدیکتر رفتیم و بعداز سلام و احوالپرسی دور هم نشستیم. نگاهم به چهره ی خوشحال مریم افتاد، رو بهش گفتم
- دیدی همه چی به خیر و خوشی گذشت؟ خداروشکر فردا دیگه مال هم میشین
مریم چشم هاش از خوشحالی برق میزد، جواب داد
- اصلا باورم نمیشه، قربون امام رضا بشم اصلا انگار معجزه شد، باور نمی کردم بابام قبول کنه
سحر گفت
- آقا صادق و مادربزرگش الان کجان؟
- گفت میبرم مادربزرگم زیارت کنه و برگردیم. فقط بچه ها دعا کنید خدا طول عمر بهش بده، بنده خدا خیلی تلاش کرد مابه هم برسیم
نگاهی به زینب که تو گوشیش چیزی مینوشت کردم، کاش میفهمیدم به علی اقا گفته یانه! اما اگه بگم ممکنه از حال دلم خبردار شه. بیخیال از گفتنش روبه زینب گفتم
- زینب خانم شما چیکار کردی؟
زینب چشم از گوشیش برداشت
- هیچی صبح رفتیم یکم وسایل خریدیم، نمیدونی چقدر استرس دارم. اخه تو حرم غیر از خانواده هامون بالاخره افراد دیگه ای هم هستن، فقط خداروشکر شماها هستین.
فقط به لبخندی اکتفا کردم، نمیخوام بفهمه نمیرم. چون اگه بدونه از همین الان میخواد اصرار کنه که فردا باشم، از اشپزخونه صدای صدیقه خانم میاد. بهتره بعدازتموم شدن کلاس یه سری بهش بزنم، استاد وارد نمازخونه شد و هرچهارتامون به احترامش بلند شدیم
استاد کنار دیوار نشست و بعداز گفتن بسم الله و خوندن دعای فرج گفت
- خب دخترای گلم من درخدمتتونم هرکدومتون سوال دارین بپرسین تا راجع بهش بحث کنیم
سؤالی به ذهنم رسید پرسیدم
- استاد! یه مسئله ای خیلی وقته که ذهنم رو درگیر خودش کرده و اون اینه که برای اینکه بتونیم به امام زمانمون خدمتی بکنیم و جزو یارانشون باشیم چیکار باید بکنیم؟
- ببین عزیزم برای اینکار اولا باید سعی کنیم منتظر واقعی باشیم و برای تعجیل در فرج ولی عصر علیه السلام بسیار دعا کنیم چرا که طبق روایات اهل بیت علیهم السلام افضل اعمال امت اسلامی انتظار فرج و دعای برای تعجیل در فرج آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریفه حالا ممکنه برات سوال پیش بیاد که خب چیکار کنیم که بتونیم منتظر واقعی باشیم؟ احتمالا جلسات اول صحبت های استاد فاضل رو با دقت گوش دادی، با این حساب من زیاد توضیح نمیدم فقط این نکته رو بگم که توجه به امام عصر و به یاد حضرت بودن خیلی خیلی مهمه
یه روایتی به خاطرم اومد که عنوان کردنش خالی از لطف نیست:
قبل از اینکه استاد روایت رو بگه، گفتم
- شرمنده استاد اگه میشه یکم آرومتر بگین میخوام بنویسم.
تمام مطالبی که استاد گفت رو نوشتم و منتظر شدم تا حدیث رو بگه. استاد ادامه داد
قالَ الإمام الباقر عليه السلام: مَنْ ثَبَتَ عَلى وِلايَتِنا فِى غِيْبَةِ قائِمِنا، اءعْطاهُ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ اَجْرَ اءلْفِ شَهيدٍ مِنْ شُهَداءِ بَدْرٍ وَ حُنَيْنٍ.۱
یعنی: كسى كه در زمان غيبت امام زمان ---عجّل اللّه تعالی فرجه الشّريف--- بر ايمان و ولايت ما اهل بيت پا برجا و ثابت بماند خداوند متعال پاداش و ثواب هزار شهيد از شهداى جنگ بدر و حنين را به او عطا مى فرمايد.
خواندن این روایت در نگاه اول چه شور و شیدایی و لذتی میده... آدم احساس فتح و پیروزی میکنه، اما... اما...اما... اگر به سختی ایمانداری و حفظ اعتقاد در این روزگار فکر کنیم ، با همه وجودمون درک می کنیم که چقدر سخته رسیدن به مرحلهی :
"مومن بودن و مومن ماندن"
هرچهارتامون با دقت به حرف های استادگوش میکردیم که علی آقا یا اللهی گفت و وارد شد. حواسم رو به حرف های استاد دادم تا فکرم پیش علی اقا نره
- ما در زمانهی سختی زندگی میکنیم.... صبح مومن از خانه خارج میشیم و شب خدایی نکرده بیایمان و مشرک یا کافر به خونه برمیگردیم....
در حقیقت ما با دعا کردن و توجه به امام زمانمون سعی می کنیم که از مسیر ایمان خارج نشیم و از اماممون یاری می طلبیم
____________________________________________
۱.إثبات الهداة،ج3،ص467
♥️پارتاولرمان #نذرعشـــــــق💕👇
https://eitaa.com/eshgheasemani/74667
#ادامہدارد....
#کپےوفورواردحــــــراموپیگردالهےوقانونےدارد🚫
•••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
┄•●❥ @eshgheasemani
•🌸°
•🌸°∞
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀
•🌸°∞°
•🌸°
✨﷽✨
#رمانانلایننَذْرِعِشْـــــقْــ♥️
✍ #ناهیدمهاجری
#قسمت355
❌دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌
در حقیقت ما با دعا کردن و توجه به امام زمانمون سعی می کنیم که از مسیر ایمان خارج نشیم و از اماممون یاری می طلبیم
استاد با حرفاش هربار چیز جدیدی بهمون یاد میده، کاش می شد همه باهم دست به دست هم بدیم و برای ظهور حضرت تلاش کنیم نگاهی به اطراف کردم علی آقا از وقتی رفته آشپزخونه هنوز بیرون نیومده، احتمالا داره شیر آب رو که صبح خراب شده بود و آب داخل کابینت میریخت درست میکنه.
سحر که تا این لحظه با دقت به صحبت های استاد گوش میداد و نکاتش رو یادداشت می کرد. سرش رو بلند کرد و گفت
- استاد یه مطلبی هم هست که ذهن خیلی ها رو درگیر خودش کرده، حتی توی دلنوشته های مهدوی زیاد می بینم که میگن سالها منتظر سیصد و اندی مرد است...
حالا سوال من اینه که واقعا آقا فقط سیصد و سیزده تا یار دارن؟ اگر اینجور باشه که خیلی ناامید کنندست یعنی بین این همه شیعه فقط سیصد و سیزده نفر وجود دارند که در زمان ظهور آقا دعوت ایشون رو لبیک می گن؟
سحر صداش رو کمی آورد پایین و با یه بغض ادامه داد
- با این حساب اوضاع ما که خیلی خرابه!
استاد تا زمانی که سحر داشت سوالش رو میپرسید با لبخند بهش نگاه می کرد، وقتی سوال سحر تموم شد یه نگاهی به هر چهار نفرمون انداخت و ما هم سرمون رو با تایید اینکه سوال ما هم هست، تکون دادیم. استاد در جوابمون گفت
- ببینید دخترای گلم! سوال سحرجان خیلی سوال خوبیه و مطمئن هستم که سوال اکثریت مردم به ویژه جوانان عزیز هست. به نظر من بهتره این سوال رو استاد فاضل خودشون جواب بدن و زمانی این پاسخ مطرح بشه که همهی عزیزان جمع باشند، ولی فعلا به طور خلاصه خدمتتون عرض کنم که یاران حضرت حجت علیه السلام منحصر در این سیصدوسیزده نفر نیستند و حضرت یاران متعددی دارند و در روایات درباره ی همه ی یاران و سپاهیان حضرت مطالبی عنوان شده اما این سیصد و سیزده نفر یاران خاص حضرتند و در حقیقت افسران ارشد سپاه آقا هستند که از اونها در روایات اهل بیت علیهم السلام و آیات قرآن به امت معدوده تعبیر شده
استاد رو به ما کرد و گفت
- موافقین که استاد فاضل همین امشب به طور مفصل در مورد این سوال صحبت کنند؟
همگی تایید کردیم و با خوشحالی گفتم
- بله استاد خیلی هم عالیه و اینجوری همهمون از مطالب استاد استفاده می کنیم.
- خب پس با این حساب بریم سراغ سوالات بعدی! بسم الله...
زینب گفت
- استاد ما باید چیکار کنیم تا بتونیم یه زندگی مهدوی داشته باشیم و اگر خدا خواست جزء یاران امام زمان باشیم؟
استاد با مهربانی خاصی نگاه می کرد و معلوم بود از این سوال هم خیلی خوشش اومده و شروع کرد به گفتن جواب سوال زینب.
- ببینید دخترای گلم! روایات اهل بیت علیهم السلام در همهی ابعاد زندگی راهگشای ماست به نظرم اولین کاری که باید بکنیم انس گرفتن با روایات اهل بیت علیهم السلام و قرآن کریم هست، در روایتی از امام صادق علیه السلام اومده :
کسی که مایل است جزء یاران حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار گیرد باید منتظر باشد و اعمال و رفتارش در حال انتظار با تقوا و اخلاق نیکو توأم گردد.
امروز خدارو شکر کلاس خیلی پربار بود، استاد نگاهی به ساعتش کرد و گفت
- خب برای امروز فکرکنم کافیه، ان شاالله با استاد حرف میزنم و بقیه ی مباحث رو ایشون ادامه میدن.
بعداز رفتن استاد زینب گفت
- بچه هابریم ببینیم صدیقه خانم کمک نمیخواد.
هرچهارتامون به آشپزخونه رفتیم، علی اقا در کابینت پایین سینک رو باز کرده بود و با آچار قسمتی که آب چکه داشت رو درست میکرد.
سلام آرومی دادم و پیش صدیقه خانم رفتم
🔴رمان تو وی ای پی کامله با1566 پارت #هیجانی و #عاشقانه💞
اگه میخوای همه رو یکجا بخونی و زودتر از بقیه تموم کنی با پرداخت 40هزار عضو vip شو😍😍
بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه👇👇
6037701403767483بانک کشاورزی مهاجری @Ad_nazreshg ✅ بعد از خرید: 🔸این رمان نزدتون امانته و با واریز هزینه مالک اون نمیشیدو نمیتونید تو کانال شخصیتون یا جاهای دیگه بارگذاری کنید فقط با شرایط ویژه تو کانال خصوصی نویسنده میخونید. ❌ رمان رو کپی نکنید و برای کسی نفرستید، تحت هیچ شرایطی راضی نیستم ❌ ♥️پارتاولرمان #نذرعشـــــــق💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 #ادامہدارد.... #کپےوفورواردحــــــراموپیگردالهےوقانونےدارد🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞
.
سلام صبح قشنگتون بخیر🌸🌿
الهی که امروز ثانیه به ثانیه عمرتون قدم
صرف در خدمت به مولاجانمون باشه😊
چون پارتها به هم مرتبط بودن باهم ارسال کردم🌸
.
هدایت شده از التجا (دوستداران امام زمان)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️تصّورِ عاشقانههای تو در محراب، هوش میبرد از هشیاریام...
سلام بر رکوع و سجودت، که بهشت بندگی است.
✨ السَّلَامُ عَلَيْكَ حِينَ تَرْكَعُ وَ تَسْجُد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
❤️ روز شانزدهم چلّه زیارت آل یس به نیّت فرج (پنجشنبه)
⏳ ۲۴ روز مانده به نیمه شعبان
#تا_همیشه_سلام
📎دریافت متن و صوت زیارت آل یاسین و دعای بعد از آن، با صدای مداحان مختلف
🔘 ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام
@Elteja
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀به مناسبت ۲۱ رجب یادروز حضرت رباب، مادر حضرت علی اصغر علیهماالسلام
🔻امام صادق علیه السلام فرمودند:
وقتى امام حسين عليه السلام به شهادت رسید، آن همسرش که از قبیله کلب بود (یعنی حضرت رباب سلام الله علیها) برايش ماتم گرفت.
👈وبَكَت وبَكَينَ النِّساءُ وَالخَدَمُ حَتّى جَفَّت دُموعُهُنَّ وذَهَبَت...
رباب و زنان و خادمان آنقدر گريستند که اشک چشمشان خشک شد!
رباب در ميان آنان، كنيزى را ديد كه اشكش هنوز جارى بود.
پرسید:
تو چه كردهاى كه از ميان ما، فقط اشک تو خشک نشده؟
كنيز پاسخ داد:
من وقتى به رنج و زحمت مىافتم [و اشكم مىخشكد]، هَليم مىخورم.
رباب دستور داد تا هليم درست كردند.
هم خودش خورد، هم به دیگران خوراند.
و گفت:
مىخواهيم با این کار براى گريه بر حسين عليه السلام، نيرو بگيريم.
📚 الكافي (ط - الإسلامية)، ج۱ ص ۴۶۶ حدیث ۹
👈 به چشمهایمان بیاموزیم که در غربت امام زمان علیه السلام هرچقدر هم اشک بریزند باز هم کم است...
#حضرت_رباب سلام الله علیه