eitaa logo
🕊️عشـــ❤ـــق‌آسمانے🕊️
16.3هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
1.7هزار ویدیو
39 فایل
#اللهم‌بارک‌لمولانا‌صاحب‌الزمان💚 🔴در آخرالزمان همه هلاک میشوند مگر کسانی که برای تعجیل فرج دعاکنن🌷 #رفیق👈 هر کاری میکنی به نیابت از حضرت نذر سلامتی و فرج مولا کن❗
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام روزتون مهدوی 🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرسین تا ان شاالله قسمت جدید رو بذارم😊
🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ ✍ ❌دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌ علی وسایلها رو روی کابینت گذاشت و مادرش گفت - دستت درد نکنه زهرا جان خودم میشستم - خواهش میکنم کاری نکردم، دو سه تا ظرف بود که اب کشیدم. با دیدن جعبه ی شیرینی متجب نگاهش بینمون جابجا شد. - خیر باشه با شیرینی اومدین! مناسبتش چیه؟ لبخندمون پهنتر شد، نرگس که صبحانه ش روخورده بود سینی رو روی کابینت گذاشت و تشکری کرد. سراغ جعبه شیرینی اومد تا بازش کنه که علی گفت - حالا شما یه حدسی بزن ببینم میتونین بگین یانه! مادرش خندید و گفت - والا الان از گرما اومدم ذهنم کار نمیکنه، تو که میدونی من حوصله م نمیکشه، بگین ببینم قضیه چیه! وقتی دید علی سر به سرش میذاره رو به من گفت: - زهرا جان، علی که نمیگه، تو بگو ! دلم نیومد بیشتر از این منتظرش بذاریم لب هام رو تر کردم‌و جواب دادم - امروز یه ماشین معامله کردیم، برا همین گفتیم اول بیایم اینجا بعد بریم خونه بابام از خوشحالی چشمهاش برقی زد و الهی شکر گفت. ادامه داد - پولش رو از کجا جور کردین؟ شما که هر چی داشتین برا خرید خونه ی ما دادین علی دستش رو دور مادرش حلقه کرد و همونطور که به سمت هال میبرد گفت - حالا اول بیا بشین خستگیت در بره، تا بعد! بعد رو به من گفت - زهرا جان بی زحمت چایی میریزی با شیرینی دهنمون رو شیرین کنیم؟ چشمی گفتم و چهار تا چایی ریختم، بشقاب هارو به نرگس دادم تا ببره، خودمم با یه دست سینی رو برداشتم و با دست دیگه م جعبه شیرینی! نرگس سریع بشقابهارو چید و گفت - داداش میشه امشب منو ببری پارک؟ علی خندید و باشه ای گفت. علی همونطور که شیرینی رو گاز میزد، ماجرای فروش طلاها و خرید ماشین رو از تعریف کرد و اولش حس کردم مادرش به خاطر فروش طلاها ناراحت شد، اما کمی که توضیح داد و گفت که به درخواست من بوده و خودم با رضایت گفتم، لبخندی زد و با محبت نگاهم کرد و گفت - مبارکتون باشه، الهی که چرخش واستون بچرخه و همیشه خیر و برکت داشته باشه. تشکری کردیم و علی سراغ باباش رو گرفت که مادرش گفت - رفت خونه ی خواهرش، مثل اینکه از دیشب فشارش رفته بالا صبحی عموت زنگ زد اومد دنبالش باهم رفتن. با اومدن اسم عمه شب عروسیمون یادم افتاد، بلافاصله افکار منفی رو پس زدم و سعی کردم به چیزای خوب فکر کنم و نذارم ناراحتی جای شادیمون رو بگیره! نیم ساعتی نشستیم و چون مامان نهار گذاشته بود اماده شدم تا بریم خونه ی ما تامامان بیشتر از این منتظر نمونه. علی کمی از کلجوش برامون ریخت و سریع خوردیم. نرگس به همراه مادرش تا دم در همراهمون اومد. با دیدن ماشینمون برای رفع چشم زخم پولی رو برای صدقه کنار گذاشت. علی قبل از رفتن رو به نرگس گفت - نرگس خانم حالا که زینبم رفته مامان دست تنهاست، یکم کمک دستش باش! تا لنگ ظهر میخوابی، همه ی کارهارو خودش تنهایی انجام میده! درضمن زیاد خوابیدن برات ضرر هم داره، یکم سحر خیز باش. نرگس چشمی گفت و بعد از خداحافظی به سمت خونه ی ما رفتیم. ✅ رمان نذر عشق در وی ای پی کامله با1566 پارت در دوفصل به همراه اموزش 😊 🔴برای خوندن کل رمان با پرداخت 35 هزار عضو‌ vip شو😊 بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه👇👇
6037701403767483
بانک کشاورزی مهاجری @Ad_nazreshg ❌❌مهمتر اینکه چه تو وی ای پی رمان رو بخونید یا تو‌کانال عشق اسمانی، اجازه کپی و انتشار و ارسال رمان جاهای دیگه رو ندارید❌❌ ♥️پارت‌اول‌رمان‌ عاشقانه ‌💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 .... 🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام شبتون مهدوی 🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرسین تا ان شاالله قسمت جدید رو بذارم😊
🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ ✍ ❌دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌ هر چی تو کیفم دنبال کلید گشتم پیدا نکردم، احتمالا تو اون یکی کیفم جا گذاشتم - چیزی شده؟ - کلیدم جامونده خونه، بذار زنگ بزنم - اون حمید نیست داره میاد سرکوچه رو نگاه کردم از پلاک ماشینمون شناختم. - اره خودشه، با بابا باهمن! ماشین رو جای همیشگی کنار دیوار پارک کرد و پیاده شدن، با هر دو سلام و احوالپرسی کردیم و حمید در رو باز کرد و پشت سر بابا وارد خونه شدیم، یه لحظه یادم افتاد شیرینی رو برنداشتیم. رو به علی گفتم - شیرینی یادمون رفت موند تو ماشین! - تو برو خونه من میرم میارم چشمی گفتم وارد خونه شدم، مامان سراغ علی رو گرفت و گفتم که الان میاد. بوی قیمه ی مامان فضای خونه رو پر کرده بود، مامان سهم سحر و حمید رو هم گذاشته بود. طولی نکشید علی برگشت و وقتی بابا جعبه ی شیرینی رو دستش دید گفت - همیشه شیرین کام باشی علی جان! علی تشکری کرد و مامان لبخندی زد و گفت - ببینم اینجا چه خبره؟ صبح وقتی زهرا با عجله اماده شد فهمیدم یه خبرایی هست خندیدم و کنار علی نشستم. علی گفت - حالا اجازه بده اینجا خبر خوش رو من بدم، راستش امروز صبح، به لطف خدا یه ماشین معامله کردم. همه خوشحال شدن، مامان اسپند دود کرد و دور سر هممون چرخوند. از خدا که پنهون نیست وقتی ادم یه چیزی رو با تلاش خودش بدون کمک بقیه میخره بیشتر بهش میچسبه، هر چند که این طلاها رو‌ هم هدیه بزرگترا بود ولی بازم خداروشکر. نهار رو دور هم خوردیم و رو به علی گفتم - علی جان شب میخوای بری پارک؟ چون به نرگس قول دادی؟ - اره قبلش بریم خونه یه استراحتی بکنم بعد میایم. - میشه به مامانینام بگم باهم بریم - باشه از نظر من مشکلی نداره به مامان گفتم و قرار شد بعد از خوندن نماز مغرب بیایم و باهم بریم. تقریبا ساعت چهار اماده شدم و همزمان با رفتن بابا و حمید به مغازه، ماهم سوار ماشین شدیم و به سمت خونه رفتیم. به‌محض رسیدن به خونه، لباسهامون رو عوض کردیم و علی به جای این که تو اتاق روی تخت بخوابه، یه بالش برداشت و وسط هال دراز کشید -خب پاشو برو تو اتاق بخواب دیگه! - همینجا راحتم، فقط یه چادر بده روم بکشم، باد کولر اذیتم میکنه باشه ای گفتم و چادرم رو از رخت اویز برداشتم و روش کشیدم. با بلند شدن صدای گوشیم سریع تماس رو وصل کردم تا صداش علی رو اذیت نکنه! چه تو وی ای پی رمان رو بخونید یا تو‌کانال عشق اسمانی، اجازه کپی و انتشار و ارسال رمان جاهای دیگه رو ندارید❌❌ ♥️پارت‌اول‌رمان‌ عاشقانه ‌💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 .... 🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸از امام صادق علیه‌السلام در مورد عمل روز مبعث سوال شد. فرموند: 🍀روزه بگیرید و بسیار صلوات بفرستید. 🔹تَصُومُ وَ تُكْثِرُ الصَّلَاةَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه‏ 📚مصباح المتهجد، ج‏۲، ص: ۸۲۰.
🌹☘ 🟢 این استغفار امیرالمؤمنین علیه السلام هست که 70 بند میباشد و مولا آن را هر سحر بعد از نماز صبح میخواندند: ✅هر شب یک بند از استغفار هفتاد بندی امیرالمؤمنین علیه السلام در کانال گذاشته میشه 💠فراز 26 استغفار امیرالمؤمنین 🌸🌿 26- اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ يُورِثُ الْأَسْقَامَ وَ الْفَنَاءَ وَ يُوجِبُ النِّقَمَ وَ الْبَلَاءَ وَ يَكُونُ فِي الْقِيَامَةِ حَسْرَةً وَ نَدَامَةً فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ. بند 26: بار خدایا! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که موجب بیماری و نابودی و باعث گرفتاری ها و بلاها میشود، و در قیامت حسرت و ندامت در پیش خواهد داشت؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان! 💎خدایا به حق حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها فرج مولامون تعجیل بفرما و مارو از خدمتگزاران وفادار مولا قرار بده 🤲 💎یا رب محمد وآل محمد، صل علی محمد وآل محمد، وعجل فرج محمد وآل محمد"💎 🌹اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌹 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ ‍ ┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋 🦋اولین ســـــلام تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج) 🌹🍃اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا قاطِعَ الْبُرْهانِ . اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلى آبائِکَ الطَّیِّبینَ ، وَأَجْدادِکَ الطَّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ 🌸🍃 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ. 🌼🍃اللهمَّ العن اولَ ظالم ظلمَ حقَّ محمد و ال محمد و اخِرَ تابِع له علی ذالکَ. اللهمَّ العنِ العصابةَ التی جاهدتِ الُحسین وَشایعتْ و بایَعتْ و تاب‍‍َعتْ علی قَتله اللهمَّ العنهم جمیعاً 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸