از وائل دحدوح پرسیدن ساعات اول طوفان الاقصی چطور گذشت؟ وائل میگه قبلاً پیش میومد هر از گاهی گروه‌های فلسطینی یه موشکی امتحانی سمت دریا بندازن اما این بار وقتی صدای دو تا موشک شنیدم گفتم این عادی نیست، امتحانی نیست.‌ پنجره رو باز کردم دیدم موشک‌ها سمت دریا نیست، سمت اسرائیله. توی چند ثانیه که داشتم با خودم حرف میزدم به خونواده‌ گفتم واسه سه چهار ماه آماده باشید و پریدم سمت دفتر. میگه فکر نمی‌کردم این اتفاق این شکلی باشه و همچین موفقیتی داشته باشه. تا قبل از این به طور عادی اگه یه راکت از غزه سمت اسرائیل شلیک می شد واکنش اسرائیل فوری بود و هواپیماها میومدن و همون نقطه رو بمبارون می‌کردن اما این بار تا هفت ساعت لااقل در غزه نه هواپیمایی دیدیم نه بمبارونی. +به لبخند سربلند آخر مصاحبه هم نگاه کنید. 🧷1⃣ زمزمه‌های می‌ارزیدِ طوفان الاقصی داره شنیده میشه.‌ این وصفی که با فخر و عزت از هفت اکتبر به زبون وائل اومده یعنی این روز برای مردم غزه روز طلایی ای هست که هروقت بهش نگاه کنن می گن «می ارزید». وقتی وائل میگه می ارزید یعنی غزه است که میگه می ارزید. «می ارزید» گفتن چیزی نیست که زود بشه شنیدنش. وقت می بره. الان این زمزمه‌ها داره کم‌کم بلند میشه. 2⃣ چقدر وائل چشم و گوشش تیزه که وقتی یه موشک یا راکت میشن دو تا همونجا به خانواده‌اش میگه آماده ی سه چهار ماه پیش‌رو باشید.‌ در جریان بودن با توی خبر بودن با هم فرق داره. وائل در جریان نبود ولی توی خبره که سر موشک دوم می‌فهمه چند ماهی دستشون بنده. #خبر #شخص #فلسطین #خبرنگار #مقا‌ومت @Esrar3

وائل دحدوح همچنان در قطره. میگه دو روز پیش جایی دعوت میشه و پسر شون که دانش آموز هست به وائل میگه یه هدیه واست آوردم. وائل در صندوق رو باز می‌کنه و با یه صندوق پر از نامه روبرو میشه. حدودا صد تا نامه از دانش آموزهای هفت هشت ساله‌ی ابتدایی تا دبیرستانی. میگه هر متن با متن دیگه فرق داشت.‌ هرکسی یجور تزئینش کرده بود. وائل میگه اون بچه ها که خبر نداشتن من قراره از غزه بزنم بیرون. اشکم اونجا در اومد. وائل تاکید داره این یه اتفاق متفاوتیه. پدرهای بچه ها به وائل گفتن که تو چه به جهت غزه و چه به جهت خودت برای بچه ها شخص الهام بخشی شدی. +مجری وقتی متوجه میشه که بچه ها نامه نوشته بودن میگه این نسل تیک تاکه؟! #نسل #شخص #خبرنگار #فلسطین #شبکه_های_اجتماعی @Esrar3

به گربه ها غذا میده و همین حین از بزرگترش می پرسه که جنگ کی تموم میشه؟ بهش میگه خیلی زود. بعد خودش شروع می‌کنه به گفتن اینکه من خیلی خوشحالم. وقتی دلیلش رو ازش می پرسه میگه چون همه‌ی دنیا حقیقت اسرائیل رو فهمید. فلسطین هم برای ماست. این خاک هم برای ماست. تازه فلسطین هم آزاد میشه چون این وعده‌ی خداست. 🧷 زمزمه‌های می ارزید کم کم داره به گوش می‌رسه. می ارزیدی که میگه با طوفان الاقصی اسرائیل برای جهان رو شد. تا قبل از طوفان الاقصی هنوز اسرائیل رو ندیده بودیم و با طوفان‌الاقصی تازه دیدیم.‌ یکی از میوه‌های مقاومت همینه که می ارزیدت رو جلوی چشم ببینی. #نسل #جهان #مقاومت #فلسطین @Esrar3

🔻یک کودک مصری از اعضای یک خانواده فلسطینی که از غزه برای درمان در یکی از بیمارستان های این کشور به مصر آمده بودند، استقبال می کند. وقتی خانواده‌ی فلسطینی از کودک مصری برای حسن ضیافت‌شان تشکر می کند پسر در جواب‌شان می گوید: برعکس! این منم که مهمان شما بودم. 🧷غزه با بچه‌‌ها چه کرد؟ #نسل #مصر #فلسطین @Esrar3

مرد یمنی: امروز به اطلاعات خطرناکی دست پیدا کردم. کابل اینترنتی که اینترنت را به تمام نقاط دنیا می رساند در یمن است، در باب المندب. من شناگرم، غواصم. من ماهی ام. در دریا زندگی می‌کنم. #یمن #طناز #فلسطین #فضای_مجازی @Esrar3

علی علیزاده: اگر کسی بگوید کار من رسانه است الان باید خوشحال باشم ولی من ناراحتم. من از هفتم اکتبر شکست خوردم. خاک بر سر من‌. حرف من بیشتر شنیده شد اما تاثیر من چه بوده؟ من عصبانی ام. من از وضعیت ایران، از وضعیت جهان، از وضع ظلم جهان، از خودم و ناتوانی خودم برای مقابله با این ظلم عصبانی ام. #رنج #ایران #جهان #فلسطین @Esrar3

این خواننده‌ی لبنانی که در ایران با توجه به اتفاقات و حاشیه‌هایی که گاهی هنوز هم با آن جوک می سازند، از سال‌های گذشته شناخته‌ شده‌تر است با بلاگر گردشگر اسرائیلی روبرو شده که واکنش‌های فلسطینیان را به همراه داشته. اسراء خبرنگار فلسطینی درباره‌ی هنر و هنرمند نوشت: عجیب است که او هنرمندی احساساتی‌ست و دائما برای عشق و دختران و جهان صورتی می خواند و مدعی انسانیت و اخلاق است.‌ از ابتدای جنگ یک پست هم (برای فلسطین) نگذاشته و مثل باقی هنرمندان در جشن‌ها شرکت کرده.‌ به طور طبیعی هنر قرار بود بیشترین چیزی باشد که از ما می‌گوید و با ما باشد اما نه ما دیگر از آنها (هنرمندان) هستیم نه آنها از ما هستند.‌ با اینکه هنرمند باید بیشترین کسی باشد که از انسانیت و ظلم بگوید و علیه خشونت و نفرت باشد اما هنر عربی هرگز هدفمند نیست حتی اگر برای عشق بخواند. 🧷 این رنجه که سراغ هنر رو می گیره و حضور یا عدم حضور هنر رو احساس می‌کنه. #هنر #رنج #موسیقی #فلسطین @Esrar3

🔻این کلیپ را مثل برخی از کلیپ‌های دیگر زیرنویس کردم شاید چون فکر می‌کردم اینطور ماندگارتر است. حیف بود، وقتی زنی از ژاپن از غزه‌ای می گوید که حتی پیوندهای شخصی‌اش را هم زیرو رو کرده. زمان، ابتلای ماست؛ آنجا که در چرخ گذر گرفتار می‌شویم. تا همین جا را دیده بودیم اما می‌خواستم بدانم طولانی شدن زمان برای ما چه خواهد داشت. 1⃣اول اینکه زمزمه‌های «می‌ارزید» بعد از همین طولانی شدن است. شما واقعی ترین «می ارزید» ها را بعد از این تأخیر می‌توانید دریابید. 2⃣و بعد این دست صداها حالا بهتر به گوش می رسد. وقتی دوستان‌ وفادار می ایستند و یکی یکی شروع می کنند به سخن که «غزه با من چه کرد؟» دنیای فردا دنیای همین شخصی‌ نوشت‌ها، شخصی‌گفت ها و این قسم شخصیات است. زنی از ژاپن «غزه با من چه کرد»ش را به اشتراک گذاشته، غم و خشمش را. و البته که چراغ مقاومت با همین غم و خشم‌ها در جهان روشن خواهند ماند. و کاش هر آنکه هر آنچه می‌گوید هیچگاه زبانش حائل این غم و خشم نباشد، مسئله با همین تا ابد زنده خواهد ماند. #زن #رنج #مصیبت #ژاپن #اروپا #آمریکا #زمان #شخص #مصیبت #مقاومت #فلسطین @Esrar3

سرباز روح الله رضوی نوشت: خبر مهم آنکه امروز کودکی در جنوب غزه وقتی نان پیچیده شده را به امید یافتن پنیر و خالی نبودن باز می‌کرد با سورپرایز روبرو شد: شاورما و خندید.... #خبر #رنج #فلسطین @Esrar3

خبرنگار را با زن و فرزندش شهید کردند. زن قبل از آن نوشته بود: اینکه هر شب از مرگ نجات پیدا کنیم خسته‌کننده است، جدا خسته‌کننده است. #زن #رنج #مرگ #خبرنگار #فلسطین @Esrar3

گرسنگی در شمال غزه به سطح بی سابقه‌ای رسید. مرحله‌ی خوردن انگشت‌ها... و جهان همچنان ما را تماشا می کند. + مادری می‌گفت پسرم آنقدر انگشت هایش را مکید که پوست دستش بلند شد و انگشت ها به خون افتادند. #جهان #مصیبت #فلسطین #مواد_غذایی @Esrar3

بعد از چهار ماه اولین بار است که نان می‌خورم. +مامان نون خوردم دلم درد گرفت. _ به غذای الاغ عادت کردی مادر. #صفا #طناز #مصیبت #فلسطین #مواد_غذایی @Esrar3

آدم‌ها نمی‌تونن بدون خانواده هاشون زندگی کنن. من هم برای اولین باره که پدر و مادرم کنارم نیستن. من چرا با اونها نرفتم؟ منم می خواستم به بهشت برم تا اونجا باهاشون حرف بزنم. چرا؟ چرا اینا سرم اومد؟ 🧷 «چرا نمی‌میرم؟» #رنج #نسل #مرگ #مصیبت #فلسطین @Esrar3

بدان رویای یک گلدان همیشه با تو خواهد بود @Esrar3

بار خدا ما نزد تو شکایت‌ها داریم #تن #رنج #زمان #شخص @Esrar3

به خدا قسم به خدا قسم به خدا قسم با تمام آنچه دیدید یک درصد از درد و غم ما را احساس نخواهید کرد. با این وجود تمام این ها جز بر عزم و اصرار ما نیفزود. 🧷تن دهیم یا اصرار کنیم؟ چاره چیست؟ مگر آنکه اصرار #نسل #اصرار #مقاومت #فلسطین @Esrar3

کاترین همنت، طراح مد انگلیسی، در مخالفت با دست داشتن دولت این کشور در نسل کشی اسرائیل در فلسطین، نشان سلطنتی نظام انگلیس را به زباله دانی انداخت. کاترین همنت که یکی از مشهورترین طراحان تی‌شرت در جهان است، در ویدئویی، در مخالفت با حمایت انگلیس از جنایات اسرائیل در غزه، سخن گفت و افزود از این که یک انگلیسی است، حالش به هم می‌خورد. کاترین همنت، در زمان انداختن نشان افتخار خود به سطل زباله، تی‌شرتی پوشیده بود که بر روی آن نیز نوشته شده بود از این که انگلیسی است، حالش به هم می‌خورد. #مُد #انگلیس #فلسطین @Esrar3

خاخام یهودی در مسجد الاقصی: برای اینکه بفهمید سربازان مقدس ما که در غزه می جنگند... آنها در واقع برای بنای شگفت انگیز معبد مقدس می جنگند. وقتی غزه سقوط کند، معبد مقدس برپا می‌شود. #فلسطین #مقاومت #مسجد_الاقصی @Esrar3

داری میری بگو لعنت به این ساختنا لعنت به همه خرابیا قدیمیا الانیا وطن پرستا فراریا لعنت به جنگ و صلح و گنج و هر چی رنگ و دود + مرثیه‌ای در سوگ رفیق رفیقی که بارش را زود بست و رفت این بود که شد «بستی زود بارتو» • بستی زود بارتو _ اپیکور #هنر #رنج #مرگ #موسیقی @Esrar3

🔻یک نظامی نیرو هوایی امریکایی امروز خودش را مقابل کنسولگری اسرائیل در واشنگتن آتش و فریاد زده: «من دیگر در نسل‌کشی شریک نخواهم بود. فلسطین را آزاد کنید» وضعیت سلامتی این مرد امریکایی هم‌اکنون وخیم اعلام شده. این خبر دو سه ماه پیش را هم بخوانید: 🔻یک معترض حمله‌ی اسرائیل به غزه پس از آن که خودش را در برابر کنسولگری اسرائیل در شهر آتلانتا آتش زد، به علت شدت جراحات به بیمارستان منتقل و وضعیت جسمی او وخیم گزارش شده است. پلیس می‌گوید این معترض از بنزین برای اتش زدن خود استفاده کرده و در کنار او هم یک پرچم فلسطین پیدا شده است. جنسیت و سن این معترض هنوز مشخص و گزارش نشده است. 🧷نام این مرگ‌ها چیست؟ مرگ مقدس؟ شهادت؟ تلف شدن؟ خودکشی؟ خودخواسته؟ دلیلش نباید تنها شغل و موقعیت و کشور آدم‌ها باشد. زمان و جهان با ماست. با وجودِ ماست. اگر جهان این جهانِ زشتِ لایطاق است مایی وسط است که زشتی‌اش را امان داده، یطاق کرده. حالا کسی به زبان خودش از شریکِ این جهان بودن انصراف می‌دهد تا به قول خودش بخشی از این جنایت نباشد، مرگش را چه می‌نامیم؟ در این سال‌ها هر چه گشتم نامی برای این مرگ جدیدمان پیدا نکرده‌ام. فکر می‌کنم هنوز هم بشر برای چنین مرگی هیچ نامی سراغ ندارد. #رنج #مرگ #زمان #شخص #جهان #فلسطین #خودکشی @Esrar3

هایی مردم جشنتان پرنور شب تاریکتان روشن بسان روزهاتان جشنتان دل‌باز بادا همچو عصر جمعه‌‌هاتان خوب می‌‌دانم که عصر جمعه‌تان دل را نمی‌گیرد دگر شادید و سرگرمید جشنتان خوش باد اما من آه مرده‌ام من سخت دلگیرم مثل دیشب ساکت و سرد و زمین‌گیرم مثل دیروز و پریروز و پریسالم ولی دردا دریغا او که امشب را برایش شاد و خندانیم او که امشب را به یمن زادنش تا صبح بیداریم او که موعود است از اینجا رخت بر بسته است شما دلشاد و او غمگین !؟ آه مردم نمی‌دانم که باید با شما یا بر شما باشم ! «نقطه‌ی جیم» #رنج #هنر @jeeeem @Esrar3

چرا ما را رها کردید؟ به خدا قسم خدا درباره‌ی ما از شما سوال خواهد کرد. #زمان #جهان #حکومت #شخص #فلسطین @Esrar3

° چرا ما را رها کردید؟ به خدا قسم خدا درباره‌ی ما از شما سوال خواهد کرد. 🧷این سوال پر ترکش، این نشان به آن نشان های وقتِ برانگیختن، این به حساب کشیدن های یک به یک، جواب یا توجیهش می تواند این باشد که ما ساکن کشوری هستیم که حکومت به نمایندگی از ما مکلف به پیگیر‌ی‌ست؟ می تواند؟ حواله دادن های حاکمیتی می تواند برات آزادی از این دِین گردنگیر در آن روز افسوس و تغابن باشد؟ اگر قناعت مان به همین اشک و اندوه و پیگیری‌های حکومتی و کشوری و لشکری کفایت کرده، ما را در خلوت چه به درخواست های خانه خراب کُنِ «یا لیتنا؟» «لیتنا»ی ما همین حالا هم پشت همین در ایستاده. زین پس هر چه بخواهیم از این رهگذار بر ما می رسد. زمان به ما رو کرده. چیزی در حال هضم و چیزی در حال تولد است.‌ سر این آه دریغ به کدام سنگ بکوبم؟ در این دوره ی نامردی، کجاست مردی که شکایت از این دست دست کردن ها نزد او ببرم؟ که اگر دیرمان بود... اگر رگ و خون و نفس‌مان، زندگی مان، ناموس و آبرویمان وسط بود... اگر حادثه‌ها آتش به آتش ‌جان مان بود... زمان هم‌اکنون برپا بود. و خودمان، خودمان نمی‌گفتیم که نشان به آن نشان این سوال از ما همین حالا هم بی پاسخ است. ما جماعت ترسوی آینده، یکجا نشینانان چسبیده به دروازه، ما را چه به پیش رفتن و شکافتن؟ ما را چه به شنیدنِ اقبال زمان؟ ما را چه به پرسش؟ ما را چه به جهان؟ ما را چه به قیامت؟ ما را چه به زمان؟ دور است، دور است. اینجا همه چیز دور است و دست نیافتنی. ننگ بر ما ننگ بر ما ننگ بر هر زبانی که سپر بلایمان شد. می دانید؟ من خیال می کردم انقلاب کردیم که شامّه مان، چشم مان حسّاس شود. منِ ساده لوح چه می دانستم انقلاب کردیم که چشم و دل مان سیر باشد. که شامّه مان کر شود. که گعده‌ی دل دادن و قلوه ستاندنِ انقلابی چاق کنیم و چک های برگشت خورده ی خودمان را به حساب حاکمیت امضا کنیم. خودمان، تک تکِ خودمان سوای حاکمیت کجا بودیم؟ من ِساده لوح هیچ یک را نمی دانستم... هیچ یک را. چه می دانستم می‌شود راه این همه نزدیک شود و این همه نرویم؟ چه می دانستم؟ #اصرار #زمان #جهان #شخص #حاکمیت #فلسطین #ایران @Esrar3