❌زود بخور، وقت نداریم، مرگ در کمین است به کودکی که در حال غذا خوردن صدای بمباران را می‌شنود می‌گوید: غذات رو بخور قبل از اینکه بمیریم. #غزه #مرگ #مصیبت @Esrar3

عاقبت بخیرش هم زیانکار است وقتی که سرنوشتِ صالح نیست نیامده‌ایم ما به دنیا که هنوز هم وقت سلام ما حوالت فردایی ست 🔖برشی کوتاه به یک متن و یک دعا 🌹از زبان شهید عزیز ما؛ سید هاشم صفی الدین #شخص #مرگ #دعا @Esrar3

«حالا می‌توانم با خیال راحت بمیرم» ژیل دوفر وکیل فرانسوی، کسی بود که در صدور حکم بازداشت نتانیاهو و گالانت نقش اساسی داشت‌‌. او سال‌ها درگیر بیماری بود اما بعد از صدور آن حکم تاریخی گفت «حالا با خیال راحت می‌توانم بمیرم» و خب بعد از انجام کارش درگذشت، با خیال راحت ... #مرگ #شخص @Esrar3

یکی از بستگان اسرای صهیونیست: من چهارده ساله هستم، حاضر نیستم بزرگ شوم و در کشوری زندگی کنم که اگر اسیر شوم، می دانم که بر نمی گردم، حاضر نیستم بخشی از جامعه ای باشم که مرگ را تقدیس می کند و جنگ بیشتر از زندگی ارزش دارد. 🧷تا اینجا دوباره به این جملات آشنای صهیونیست‌ها نگاه کنید: 🔹مومن نمی‌ترسد. 🔸خدا با ماست و آمریکا چون مخالف حمله‌ی ما بود طوفان سرش آمد. 🔹 اسرائیل؛ جامعه‌ای که مرگ در آن مقدس است. #مذهب #مرگ #زبان @Esrar3

در توضیح کلیپ اینطور نوشتند: 🎥 واکنش مادری که لبخند بازسازی شده فرزند شهیدش را پس از سالها دید. 🧷«من می‌خواستم لبخندش را ببینم که دیدم». صدایی می‌پرسد «آیا واقعا او مُرده است؟» شهید آن میرنده‌ی داوطلبِ وفادار به زمان است. بعد از این، شرح این وفاداری‌ها قاتیِ نمردن با هوش مصنوعی چه خواهد شد؟ همه که هستند. دیگر چه کسی نیست؟ حالا لبخندش را دارد. فردا زن گرفتنش را، اولادش را، پیری‌اش را،... شما بگویید، دیگر حسرت از نبودن چیزی به چشم‌هایِ اینگونه می‌ماند؟ وقتی غول چراغ جادو تحقق آرزوی دیدن لبخند پسر را در خودش دارد، چرا نبیند؟ چرا روی گرداند؟ وقتی فراهم است؟ راست می‌گویند، راست می‌پرسند، خودآزارگر که نیستیم. اما خواهش می‌کنم مادر! خواهش می‌کنم بزرگ! دستکم بیا و بگو نگرانم. بیا و بپرس... وقتی مرگ وقتی نبودن‌ها وقتی فنا وقتی این جای خالی از دست می‌رود؛ ما خدایگانِ متوهم بعد از این نسخ شدن‌ها دیگر خودمان را کجا پیدا کنیم؟ آینه‌ها گم می‌شوند خودمان جا می‌افتیم درد فنا از دست می‌رود و بازمانده‌ها بی‌خیالِ نبودن‌‌ها با خوشحالی هر لحظه آن «نبوده» را تکامل یافته‌تر تصویر می کنند. مرگ از دست می‌رود و ما بی التفات به نبودن ها آن به آن مشغول ساختن وهم تازه‌ای از «داشتن و بودن» هستیم. در قبال این غول چراغ جادو کاش خودآزارگر نباشیم اما کاش هم نخندیم. خوشحال نباشیم. بغلش نگیریم. و آماده باشیم. که سونامی نزدیک است. #هوش_مصنوعی #مرگ #زمان #تن #خیال @Esrar3

اسماعیل در ادامه نوشت: اگر همه‌ی زندگی‌ام بین آوارها سربلند باشم برای من بهتر از این است که ساعتی را زیر بار ذلت تعظیم کنم. 🧷ذلت کوچکی و کهتری و زیر پا شدن و تحقیر نیست. ذلت می‌تواند به وسعت «برخورداری» شکیل و موجه باشد.‌ ذلیل آنست که از خطر گریزان است. می‌توان حق را ستود اما ترسو و محتاط و قد خمیده قدم برداشت. سر را بالا نیاورد و در حق خطر نکرد. پس چون دهر دگرگون شد، داستان عزت و ذلت هم عوض شود. قصه‌ی مرگِ با عزت بهتر از زندگی ذلیلانه قصه دیروز و امروز ما نیست، قصه انسان‌ در تمام تاریخ است. در این روزگار پرتکاپوی زیر و زبر شدن‌ها، زندگی عزتمندانه امروزمان چگونه است؟ نسل‌های تازه‌تر آن‌ را چگونه دیده‌اند؟ #زندگی #مرگ @Esrar3

گفته می‌شود این قطعه با نام «وداعا أبانا»، سرود مراسم تشییع فرداست. ببینید، حالش آد‌م را با خودش می‌برد... یک بخش قشنگ دارد. می‌گوید یادمان دادی آنکس که نمیرد، شهید می‌شود. این فرق دارد با آنکه می‌گفتند آنکس که شهید نشود، می‌میرد. این قسمت از شعر تکیه دارد بر نمردن؛ ترس از مرگ عادی نیست که او را به شهادت می‌کشاند بلکه اصرار بر نمردن است که او را شهید می‌کند... و این شروع یک مسیر تازه‌ است. همین! #شعر #هنر #مرگ @Esrar3

عاقبت بخیرش هم زیانکار است وقتی که سرنوشتِ صالح نیست نیامده‌ایم ما به دنیا که هنوز هم وقت سلام ما حوالت فردایی ست 🔖برشی کوتاه به یک متن و یک دعا 🌹از زبان شهید عزیز ما؛ سید هاشم صفی الدین #شخص #مرگ #دعا @Esrar3

خبرنگار غزه نوشت: مردم دنیا در جستجوی هلال عید هستند و اهل غزه دنبال هلال توقف کشتارند. فرق است بین کسی که منتظر شادی‌ست با آنکه منتظر زندگی‌ست. یکی از اهالی غزه هم پیش‌تر نوشته بود: «مرگ را بخواهید تا زندگی به شما داده شود». پس هر چه بیشتر بخواهید زندگی کنید، بیشتر می‌میرید‌. هر جا که مرگ وسط باشد معمولا نزدیک‌ترین رویکردها برای دیدن و شنیدن آن، دریافت‌های مرگ اندیشانه است. طوفان الاقصی هم به نظر همین می‌آمد... مرگی سرخ که جولان می‌داد و دریافت‌ها از منظر نگرش‌های مرگ اندیشانه به ظاهر کافی بود، اما نبود. طوفان الاقصی زندگی‌اندیش هم می‌خواست‌. آنچه که همه چیز را برای طرح زندگی، به حیات اخروی نکشاند. برای «زندگی» تا سر حد مرگ بجنگد. از کار نیمه‌تمام زندگی و از ناکامیِ زندگی‌اش سخن بگوید، برای زندگی و زنده ماندن مقاومت کند و دست آخر زبان یک عالَم بشود و بگوید: «من منتظر زندگی هستم»، آنقدر مصر ‌و مصمم که تا مزار سید حسنِ شهید هم می‌رود، می‌خواهد و می‌گوید: «برگرد». #زندگی #مرگ #غزه @ESRAR3

[کاش دست‌کم دسته جمعی بمیریم] اگر عربی ندانید محال است حتی حدس بزنید با این خنده‌هایش دارد جواب چه سوالی را می‌دهد... خاله‌اش می‌پرسد به نظرت در خانه بمانیم یا از خانه بیرون برویم و آواره شویم؟ می‌گوید هر کاری می‌کنیم بکنیم فقط کاش یکی یکی نمیریم، دسته جمعی با هم بمیریم... #غزه #مصیبت #مرگ @ESRAR3

✍نجوایی از غزه پروردگارا! اگر راحتی و آرامش پیش توست، همگی‌مان را یکباره پیش خودت ببر. دل‌هایمان خسته شد. به خدا قسم دیگر رمقی برایمان نمانده تا بیش از این تحمل کنیم. دنیا بر دوش‌مان سنگینی می‌کند، درد از ما جدا نمی‌شود و ظلم در همه جا ما را احاطه کرده است. پروردگارا! اگر فرج و گشایش دور است، بگذار که مرگ برایمان رحمت باشد، ما را نزد خودت ببر. به آن جایی که در آن درد و ستم و بی‌وفایی نباشد.‌ 🧷این روزها تصویر مصیبت‌‌های غزه دست به دست می‌شود اما زمزمه هایشان چیست؟ خلوت که می‌کنند، گوشه‌ای کاغذ قلمی که برمی‌دارند چه می‌گویند و چه می‌نویسند آن دو ملیون انسان بیخ گوش مرگ؟ حالا دیگر هر کسی به گوشه‌ای خزیده و مشغول نجوا و مناجات و دعا و زمزمه است.‌ دوستی می‌گفت هر جا کربلایی برپا شود، صحیفه هم می‌آید.‌ کنار هر ابتلا، علی بن حسین به مناجات آمده است. همین است که ما به وقتِ هر مصیبت و ابتلا دست می‌بریم و صحیفه را به تناسب ورق می‌زنیم و می‌خوانیم و عرض حاجت می‌بریم.‌ بعد از این از زمزمه‌های غزه برایتان می‌گوییم. ما محتاج آن هستیم. به وقت مصیبت باید پا جا پای غزه بگذاریم و بشنویم روح ایمان در روزگار‌مان با خدا چه می گوید... آن‌ها امروز بر سکوی جهان ایستاده‌اند، چسبیده به آسمان. دعای آن‌ها به آسمان اجابت نزدیک‌تر است. و خدا از تمام مردم جهان بپذیرد این دعا را... که اگر گشایش دور است، مرگ را رحمتی بر ما قرار ده... (از طرف یک جهانْ غزه) #دعا #غزه #مصیبت #رنج #مرگ @ESRAR3

📌عکس را باز کنید و بخوانید... بیش از این، این اندازه لفظ «شهید زنده» را به چشم ندیده بودم. او تا مرگش را رفته بود، انتقام خونش را گرفته بود و دوباره پیش ما بازگشته بود. محمدسعید ایزدی (حاج رمضان) شهیدی زنده بود که اول انتقام خونش را گرفته و بعد شهید شد. و به حق که این در دسترس‌ترین تجلی کلامی‌ست که می‌گوید: «هرگز گمان مبرید کسانی که در راه خدا کشته شده‌اند، مرده‌اند! بلکه زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند». #اسم #شخص #مرگ #زمان @ESRAR3