eitaa logo
اصرار
668 دنبال‌کننده
1هزار عکس
1.3هزار ویدیو
4 فایل
به چه زنده ایم؟ آدم ها، جا و زمان ها دگرگون می شوند. خبر آنکه چیزی شروع و چیزی تمام شد. چه باید کرد؟ تن دهیم یا اصرار کنیم؟ چاره چیست؟ مگر آنکه اصرار 📍اصرار در ایتا و تلگرام ESRAR3@ 📍اصرار در اینستاگرام ESRAR3.INSTA@ ✅ برای ارتباط با ما @Esrar_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
پدر نوشت، پسرم عمر از من می‌پرسد: بابا اگه من الان که گرسنه هستم شهید بشم، بعد از مردنم گرسنه می‌مونم یا گرسنگی‌م تموم میشه؟». اما این همه‌اش نیست. پدر دوباره پیام گذاشت و نوشت: هنوز به سوالش جواب نداده بودم که شهید شد. تصور کنید... پدر حتی نرسیده به کودکش جواب دهد. یعنی نه تنها جان یک کودک را که سوالش را هم کشتند و نیمه تمامش گذاشتند. @ESRAR3
1.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▶️شرحی دیگر از کربلا در مقاتل نیامده اما روایتی‌ست که اغلب به طور شفاهی و سینه به سینه در زبان مرثیه خوان‌ها چرخیده. اینکه چون تشنگی بر شبیه‌ترینِ مردم به رسول خدا شدت گرفت، پدر با لب هایش چیزی به لب‌های پسر رساند.‌ برخی آن را در زمره اقدامات متعالی و نمادین خوانده‌اند که پدر این گونه، رازهایی از خود در جام وجود پسر ریخته است... اما این قرائت‌ها، مظلومیت و مصیبت را کنار می‌زند و کمتر از دل‌های سوخته‌ می‌گوید. هر جا که نقل کربلا کمتر برایمان شرح و تصویر داشت، غزه آمد و کربلا را در ما تکمیل کرد. آنقدر که می‌توانیم آن را تصویر گویا و شرح کربلا بخوانیم. مثل همین لحظه... لحظه‌ای که پدر تلاش می‌کند از لب و دهانش، فرزندش را سیراب کند. @ESRAR3
کمال شرف کاریکاتوریست یمنی نشان داد هم آمریکا را و هم غزه را خوب دیده... او در ارتباط با محاصره سفارتخانه‌های مصر در سایر کشورها نوشت: قبل از محاصره سفارت‌های مصر، ابتدا سفارت‌های آمریکا و اسرائیل را محاصره کنید. و اگر قرار است سفارت یک کشور عربی یا اسلامی محاصره شود، سفارت عربستان سعودی، قطر، امارات، اردن، و همچنین ترکیه را محاصره کنید؛ چون همگی در کشتار غزه شریک هستند. یا شاید اصلاً موضوع، غزه نیست؛ بلکه سوءاستفاده از غزه برای پروژه‌ها و اهداف دیگر است! @ESRAR3
اصرار
این روزها پدری در غزه خدا را شکر می‌کند که دخترانش زودتر شهید شدند... ✍برای اولین بار و در کمال هش
صهیونیست‌ها پس از کشتار و اشغال خانه‌های اهالی غزه، عروسک‌ها را به دار می‌آویزند و از آن‌ها عکس گرفته و منتشر می‌کنند. ❌وقتی نمی‌توانند با غزه‌ی غرق خون توافق کنند، وقتی نمی‌توانند زیر بار آتش بس با شهرسوخته بروند، وقتی نمی‌توانند دست از کشتار بردارند، وقتی نمی‌توانند خشم‌شان را متوقف کنند، وقتی نمی‌توانند در قبال غزه وقت بخرند... ✅یعنی غزه درست‌ترین جای تاریخ است. درستی که سلول به سلولش آن‌ها را آزار می‌دهد. و این همه است که تنها نام غزه را بی‌هیچ رقیب و ردیفی، تنگاتنگ کربلا جای می‌دهد... ⏳کربلا در غزه_ روز ۶۶۵ جنگ @ESRAR3
5.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
غزه را با چه می‌شود قیاس کرد؟ جوری دارد تمام مرزها را در می‌نوردد، که وقت نمی‌کنی حتی همه‌اش را بنگری. مثلا این را ببینید... مادری که دارد لباس عید دخترش را نشان می‌دهد. لباسی که دخترش وقت نکرده تن کند و شهید شد. خب تا اینجای کار را دیده‌ایم و دیده‌اید. اما این را چه کنیم؟ که مادر تنها یادگاری پاره تنش را می‌فروشد تا بازمانده‌ها از گرسنگی پر نکشند... مادر از «خاطره‌ و یادگاری» شهیدش هم گذشت. در ادامه کیسه‌ای که برای دریافت آرد دستش گرفته را نشان می‌دهد و می‌گوید یا در آن غذا می‌آوریم یا خودمان محتویات کیسه می‌شویم... هرچه دستت بگیری که بگویی فهمیدمش، غزه از دستت می‌گیرد و می‌گوید کور خواندی که هنوز هم مانده‌‌‌... و همین ناتمامی‌هاست که غزه ما را به یگانه ناتمامِ دوران‌ها، به کربلا کشانده است. هیچ سنگری، هیچ سنگری نمانده است که پشت آن پناه بگیریم و از درد و رنج زمان‌مان بگریزیم. غزه پیروز است... او تمام مخفی‌گاه‌های خفته در وجودمان را برای ندیدن و گریختن فتح کرد. غزه آمده است تاریخ را از نو بنویسد. و به خدا سوگند راست گفت آن عزیزِ جان، شهید محمد ضیف؛ «امروز، تاریخ با قلمی زرین، درخشان‌ترین صفحات خود را رقم خواهد زد. کیست که نخواهد نام خود، خانواده و شهرش را در این کتاب ثبت کند؟». @ESRAR3
4.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقت وداع است..‌. مادر در حال وداع با پسرش، سفارش سلام می‌دهد و می‌گوید سلام برسان. اما لیست بلندش برای سلام رساندن‌ها را ببینید. تا اینکه می‌رسد به نام اسامه، اسامه‌ای که به قول مادر همین دیروز بغل دستت شهید شد. آدم‌ها شهید می‌شدند اما شهر چطور؟ فکر می‌کنید این تلقی استعاریست اگر بگوییم ما شاهد شهری شهید هستیم؟ به این خطاب قرار گرفتن های «غزه» بنگرید. به اینکه همه‌ی آنچه دیده‌ایم تحت یک نام بود: «غزه». یک شهر، با همه چیزش، با در و دیوار و بیمارستان و مدرسه و مسجد و حیوان و درخت و خانه‌ها و ساکنانش... خون داد. نام غزه در یادها تحت عنوان «شهری شهید» ثبت خواهد شد. @ESRAR3
7.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اسمش اَنَس حبیب است، همان جوان مصری که نخستین بار این حرکتِ بستن نمادین سفارت مصر را آغاز کرد. بعد از این کار انس بود که اعتراض‌های جدی در برابر سفارتخانه‌های مصر در دیگر کشورها گسترش یافت و معترضان در لندن، فنلاند و ترکیه نیز سفارت‌ مصر را بستند، و در کل اعتراض‌ها به نسل کشی را سمت مصر برد.‌ این بخشی از صحبت‌های انس است، این صحبت را امسال و روز یازدهم محرم، یعنی فردای عاشورا ضبط کرده. می‌گوید سال‌ها در الازهر درس خوانده و در تمام این سال‌ها حتی یکبار از امام حسین(ع) و واقعه عاشورا در کربلا چیزی نشنیده است در حالیکه تنها مناسبت روز عاشورا را نجات حضرت موسی از دریا عنوان می‌کردند. انس با دیدن غزه، از کشف بزرگش، از امام حسین (ع) می‌گوید، اینکه او با آن یاران اندکش چگونه به تنهایی در برابر ظلم و ستم ایستادگی کرد و به شهادت رسید. به گفته‌ی انس انگار یک توافق نانوشته‌ای میان روحانیت و رژیم سلطه وجود دارد که کسی در این باره چیزی نداند... 🧷همه‌ی بشر به مسیری که تاکنون آمده است نگاه می‌کند، و با خودش می‌پرسد: ما با تو قرار است از کدامین گناه توبه کنیم؟ @ESRAR3
2.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خانم ابی مارتین خبرنگار آمریکایی از ادامه‌ی این وضع می‌پرسد، از اینکه پس از غزه چه خواهد شد؟ و آیا این جهانی‌ست که بناست در آن زندگی کنیم؟ جهانِ پس از غزه ترسناک‌تر خواهد بود، به همان اندازه که کشتن انسان را مستند و مستدام دیده‌ایم. اگر برخی را می‌بینید که همه چیزشان را پای غزه آورده‌اند، به وحشت و درماندگی آن‌ها در قبال سوالِ «پس از غزه چه خواهد شد؟» برمی‌گردد. آن‌ها نمی‌دانند پس از غزه، دیگر کدام بنیان دوام می‌آورد؟ بعد از غزه ما هم باید بر آوارهایی از مفاهیم قدم برداریم. مفاهیمی که عمری با آن‌ها روزگار می‌گذراندیم و غزه مثل یک مهمان ناخوانده، صبح شنبه‌ی هفت اکتبر، چهره‌ی جهان‌مان را برای همیشه دگرگون کرد. شما چطور؟ آماده‌ی زیستن در جهانِ پس از غزه هستید؟ @ESRAR3
1.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌کودکان عراقی: «من انس شریف هستم، پوشش خبری ادامه دارد». به احتمال زیاد این فیلم در یکی از موکب‌ها ضبط شده. دلیلش هم رنگ سیاه لباس‌ها و فضای ضبط است. تصاویر ارسالی از عراق نشان می‌دهد اربعین امسال با سال‌های قبل توفیر داشت. ترند شدن حرکت موشک ایرانی توسط اهالی عراق، حضور گسترده‌تر زائران از سایر کشورها—به‌ویژه اهالی فلسطین و خبرنگاران غزه—و بازخورد گسترده از خدمت موکب‌داران عراقی در مسیر، تنها بخشی از رویدادهای اربعینی امسال بودند. @ESRAR3
3.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌امروز لبیک یا غزه، لبیک یا حسین است برای نخستین بار یک هیئت فلسطینی در مسیر پیاده روی اربعین شرکت کرده و شعار دادند: «لبیک یا حسین… لبیک یا اقصی… لبیک یا غزه». البته این لبیک‌ها یک تبری هم داشت؛ «کلا کلا امریکا». @ESRAR3
3.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌موکب‌دار عراقی خطاب به اهل سنت و خبرنگاری از غزه: اهل سنت روح و جانِ ما هستند حسن هاشمِ لبنانی، همراه با احمد الحجازی، خبرنگار اهل غزه، در راهپیمایی اربعین امسال حضور داشتند. برادر احمد در غزه شهید شد. احمد پس از خروج از غزه، در روزهایی که لبنان نیز درگیر جنگ بود، به آنجا رفت و گزارش تهیه کرد. حالا هم خودش را به مسیر اربعین رسانده است. در اینجا، هنگام پذیرایی با دوغ، حسن هاشم به موکب‌دار عراقی گفت: «این‌ها اهل سنت هستند، مشکلی نداری؟ یکی هم از غزه با ماست». موکب‌دار در پاسخ می‌گوید: «اهل سنت روح و جان ما هستند، و آن کسی که از غزه آمده، بر سر ما جا دارد». سپس با لبخند به خبرنگار غزه می‌گوید: «یه بوس بده!» @ESRAR3
📌در ادامه متنی را می‌خوانید که چندی قبل در میان کاربران کشورهای عربی دست به دست شد. اما نکته قابل توجهِ این روزها، رواج بازخوانی تاریخ از رهگذر غزه است، و در این بازخوانی‌ها زوایایی از تاریخ به چشم آمده است که شاید پیش از این هیچگاه به چشم نیامده بود. این روزها غزه؛ این پدیده‌ی همه‌زمانی عصر ما، در هر جلوه‌اش، حاشیه‌ای تازه بر هر ورق از دفتر تاریخ می‌نگارد... 📝زمانی که کافران قریش، بنی‌هاشم را در «شعب ابی‌طالب» محاصره کردند و آن‌ها را از غذا و آب محروم ساختند، «هشام بن عمرو» مردی مشرک بود که فطرت پاکش تاب شنیدن گریه کودکان گرسنه در شعب ابی‌طالب را نداشت. او نتوانست قساوت و ظلم را تحمل کند، پس شب‌ها پنهانی آذوقه و غذا برمی‌داشت و برای محاصره‌شدگان می‌برد. نه مسلمان بود، نه منتظر تشکر، و نه از سرزنش کسی می‌ترسید؛ فقط به ندای وجدان انسانی خود پاسخ می‌داد. با این حال، آرام نگرفت… احساس کرد کارش کافی نیست. به دنبال کسی گشت که همراهش شود. به سراغ «زهیر بن ابی‌امیه مخزومی» ـ که پسرعمه پیامبر ﷺ بود، رفت و با سرزنش گفت: «آیا راضی هستی که تو بخوری و بیاشامی، در حالی که می‌دانی دایی‌هایت در چه وضعی هستند؟». غیرت در دل زهیر شعله‌ور شد، اما همان‌گونه که ما امروز سخن می‌گوییم، پاسخ داد: «من یک نفرم، چه کاری از من برمی‌آید؟ به خدا اگر همراهی داشتم، آن پیمان‌نامه را پاره می‌کردم». هشام گفت: «من با تو هستم.» و این‌گونه، از یک نفر، شدند دو نفر… سپس سه… و بعد پنج نفر: هشام، زهیر، مطعم بن عدی، بختری بن هشام و زمعه بن اسود. مردانی که برخاستند، چون سکوت جرم است و چون وجدان در برابر ظلم آرام نمی‌گیرد. آن‌ها سند ظلم را باطل کردند، در برابر قریش ایستادند و محاصره بنی‌هاشم را شکستند. مشرک بودند و می‌دانستند تصمیم‌شان سخت و پرهزینه است، اما آن را انجام دادند… چون وقتی انسان به فطرتش وفادار می‌ماند، از هر ترسی بزرگ‌تر می‌شود. پنج نفر به پا خاستند چون سکوت، خیانت و ظلم است، و واژه‌ها هرگز پناهی برای عذاب وجدان نیستند. و امروز، غزه از گرسنگی می‌میرد و یک‌ونیم میلیارد مسلمان می‌خورند و می‌نوشند، در حالی که برادرانشان در غزه از گرسنگی جان می‌دهند، از آنان حرکتی نمی‌بینی و حتی صدایی هم نمی‌شنوی. هشام بن عمرو باش… صدایت را بلند کن… چون کهکشانی باش که شهاب‌ها را شعله‌ور می‌کند… شاید روزی صدای تو آغاز پنج نفری باشد… و همان پنج نفر سرنوشت داستان را تغییر دهند. @ESRAR3