eitaa logo
فلسفه نظری
2.1هزار دنبال‌کننده
451 عکس
73 ویدیو
57 فایل
🔮شناخت عقلانی پیرامون حقیقت‌ موجودات‌ را فلسفه‌نظری گویند. ✔والحّقُ لایعرفُ الّا بِالبُرهان لابِالرِجال @eshragh1300
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻حكيمی را پرسيدند: چندين درختِ نامور که خدای، عَزَّوَجَلَّ آفريده است و برومند، هيچ يک‌ را آزاد نخوانده‌اند مگر سرو را که ثمره‌ای ندارد؛ گویی درين چه حکمت است؟ گفت: هر یکی را دخلی مُعيّن است و وقتی معلوم که گاهی به وجودِ آن تازه‌اند و گاهی به عدمِ آن پژمرده و سرو را هيچ ازين نيست و همه وقتی خوش است و اين است صفتِ آزادگان. بر آن‌چه مى‌گذرد دل مَنِه، كه دجله بسی پس از خليفه بخواهد گذشت در بغداد گرت ز دست برآيد، چو نخل باش كريم ورَت ز دست نيايد، چو سرو باش آزاد 📖 گلستان @falsafeh_nazari
💐 وقتی نقاشی مسحور کننده ایرانی با معماری چشم نواز اسلامی تلفیق شود، حاصل آن سقف عمارت هشت بهشت اصفهان خواهد شد..... ⌜@falsafeh_nazari
🔻بدان ای پسر که تا کسی لطیف طبع نبوَد عاشق نشود از آنچه عشق از لطافتِ طبع خیزد و هر چه از لطافت خیزد بی شک لطیف بُود. چون او لطیف بود ناچاره در طبعِ لطیف آویزد. نبینی که جوانان بیشتر عاشق شوند از پیران، از آن که طبع جوانان لطیف‌تر بُود از پیران. و نیز هیچ غلیظ طبع و گران‌جان عاشق نشود از آن که این علتی است که خفیف روحان را بیشتر افتد. اما تو جهد کن تا عاشق نشوی؛ اگر گرانی و اگر لطیف، از عاشقی بپرهیز که عاشقی با بلاست خاصه به هنگام مفلسی که هر مفلسی که عاشقی وَرزد معاینه (آشکارا) در خونِ خویش سعی کرده باشد خاصه که پیر باشد که پیر را جز به سیم غرض حاصل نشود چنان که من گویم: بی سیم بُدم بر من از این آمد درد وز بی سیمی بماندم از رویِ تو فرد دارم مثلی به حال خویش اندر خورد بی سیم ز بازار تهی آمد مرد. 📖 نگارش: تصحیح: 𖤓┅┅┅┅┅┅┅┅┄‌┄‌ 🔸فلسفه نظری ⌜@falsafeh_nazari
🚩 وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ عرض تسلیتِ شهادت جانسوز مجاهد نستوه رضوان الله تعالی علیه. رحمت و رضوان خداوند متعال بر این مرد بزرگ که مجاهدانه و خالصانه زندگی کرد ودر نهایت با چهره خونین و شهادت مظلومانه به دیدار معبود شتافت. 🏴 طوبی لک، هنیئا لک یا سید ⌜@falsafeh_nazari
🔻بدان ای پسر که تا کسی لطیف طبع نبوَد عاشق نشود از آنچه عشق از لطافتِ طبع خیزد و هر چه از لطافت خیزد بی شک لطیف بُود. چون او لطیف بود ناچاره در طبعِ لطیف آویزد. نبینی که جوانان بیشتر عاشق شوند از پیران، از آن که طبع جوانان لطیف‌تر بُود از پیران. و نیز هیچ غلیظ طبع و گران‌جان عاشق نشود از آن که این علتی است که خفیف روحان را بیشتر افتد. اما تو جهد کن تا عاشق نشوی؛ اگر گرانی و اگر لطیف، از عاشقی بپرهیز که عاشقی با بلاست خاصه به هنگام مفلسی که هر مفلسی که عاشقی وَرزد معاینه (آشکارا) در خونِ خویش سعی کرده باشد خاصه که پیر باشد که پیر را جز به سیم غرض حاصل نشود چنان که من گویم: بی سیم بُدم بر من از این آمد درد وز بی سیمی بماندم از رویِ تو فرد دارم مثلی به حال خویش اندر خورد بی سیم ز بازار تهی آمد مرد. 📖 نگارش: تصحیح: 𖤓┅┅┅┅┅┅┅┅┄‌┄‌ 🔹فلسفه نظری ⌜@falsafeh_nazari
🔻هنر یاد بهشت است و نوحه‌ی انسان در فراق، هنر زبان غربت بنی‌آدم است در فُرقت، چه در کلام جلوه کند و چه در نقش. @falsafeh_nazari
🔻سلطان العارفین می فرمود: هیچ کس بر من چنان غلبه نکرد که جوانی از بلخ مرا گفت یا بایزید حَدّ ِ زُهد شما چیست؟ من گفتم چون بیابیم بخوریم و چون نیابیم صبر کنیم. گفت: سگانِ بلخ همین صفت دارند. پس من گفتم حدّ ِ زُهدِ شما چیست ؟ گفت: ما چون نیابیم صبر کنیم و چون بیابیم ایثار. 📖 عوارف المعارف @falsafeh_nazari
🔻نقل است روزی می‌رفت، سگی با او همراه افتاد. شیخ دامن از او در فراهم گرفت. سگ گفت: اگر خشکم هیچ خللی نیست، و اگر ترم هفت آب و خاک میان من و تو صلحی اندازد. اما اگر دامن به خود باز زنی، اگر به هفت دریا غسل کنی پاک نشوی. بایزید گفت: تو پلید ظاهر و من پلید باطن. بیا تا هردو برهم کنیم تا به سبب جمعیت بود که از میان ما پاکی سر برکند. سگ گفت: تو همراهی و انبازی مرا نشایی که من رَد خلقم، و تو مقبول خلق. هرکه به من رسد سنگی بر پهلوی من زند، و هر که به تو رسد گوید: سلام علیک یا سلطان العارفین! و من هرگز استخوانی فردا را ننهاده‌ام، تو خمی گندم داری فردا را. بایزید گفت: همراهی سگی را نمی‌شایم، همراهی لم یزل و لا یزال را چون کنم. سبحان آن خدایی را که بهترین خلق را به کمترین خلق پرورش دهد. 📖 دفتر روشنایی (میراث عرفانی بایزید بسطامی) نویسنده: تصحیح: @falsafeh_nazari
🔻 ما جانوران ناسپاسی هستیم و اکنون که چراغ جادوی اختراعات ما را در تجمل و تفنّن غرق ساخته است مانند دختر خیالپروری در میان ثروت خود نشسته، آرزومندِ گنجینه‌ی دوردست دیگری هستیم که فاصله و دوری آن از ما، آن را بی‌نهایت خوشایند می‌نماید. روزگاری فلاسفه خواب مدارس عمومی را می‌دیدند و اکنون که همه آن را داریم مشتاق دانشگاههای عمومی هستیم. روزگاری مردم برهنه بودند، اکنون همه لباس دارند ولی غرق اندوه و عذاب هستند که چرا دیگران لباسهای گرانبهاتری دارند. روزگاری مردم گرسنه بودند و اکنون هر سال در ممالک متمدن صدها هزار مردم به علت بیماریهای ناشی از پرخوری می‌میرند، حتی در روزگار شکسپیر، شهرها شب در تاریکی فرو می رفتند و خیابان‌ها ناامن بود. امروز، شبها دیگر آن ترس و وحشت سابق را ندارند و نور پر برکت، پرتو خود را بر همه جا می‌افکند، با این‌همه مردم ناراضی هستند و به ایام گذشته می‌اندیشند و حسرت روزهای از دست رفته را می‌خورند. فرماندهان ما روزگاری آرزوی جنگ جهانی داشتند، اکنون که جنگ جهانی را دیده‌اند می‌خواهند به ستاره‌های دور‌دست، دست بیابند و به ستاره‌ی مشتری اسلحه بفرستند ... 📖 لذات فلسفه نویسنده: مترجم: @falsafeh_nazari
🔻تصویر شرح الهیات شفاء شیخ‌الرئیس و اسفار ملاصدرا به خط حکیم متاله شیخنا الاستاذ محمدحسین حشمت‌پور ⌜@falsafeh_nazari
‏خلوت، بالاترین مقامات است و آن منزلی‌ست که انسان آبادش می‌کند و به ذات خویش، پُرَش می‌کند؛ به‌طوری که با وی در آن، غیری نمی‌گنجد، آن خلوت است. 📖 فتوحات مکیه @falsafeh_nazari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 گفت: «در آغاز کار در غلط افتادم. پنداشتم که این منم که یادِ او می کنم، حال آنکه او بود، که قبل از یاد کردِ من، یادِ من می کرد. و می‌پنداشتم که من در طلبِ اویم حال آنکه او در طلبِ من بود پیش از طلبِ من و می‌پنداشتم که من او را می شناسم، حال آنکه او بود که مرا می‌شناخت از آن پیشتر که من او را بشناسم و می‌پنداشتم که من او را دوست می‌دارم حال آنکه او بود که مرا دوست می‌داشت، پیش از آنکه من او را دوست بدارم. می‌پنداشتم که این منم که پرستش او میکنم، حال آنکه او بود که همه‌ی خلایق زمین را در خدمتِ من درآورده بود.» 📖 دفتر روشنایی میراث عرفانی نویسنده: محمد بن علی سهلگی ⌜@falsafeh_nazari
🔻عقل معاش می‌گوید که شب هنگام خفتن است اما عشق می‌گوید که بیدار باش، در راه خدا بیدار باش تا روحِ تو چون شعاعی از نور به شمسِ وجودِ حق اتصال یابد. عقل معاش می‌گوید که شب هنگام خفتن است اما عقلِ معاد می‌گوید که همه چشم‌ها در ظلماتِ محشر، در آن هنگامه فَزع اکبر، از هول قیامت گریانند. مگر چشمی که در راه خدا بیدار مانده و از خوف او گریسته باشد. عقل معاش می‌گوید که شب هنگام خفتن است اما عشق می‌گوید چگونه می‌توان خفت وقتی جهان ظلمتکده‌ی کفرآبادی است که در آن احکام حق مورد غفلت است؟ عشق می‌گوید چگونه می‌توان خفت و جهان را در کف جهال و قداره‌بندها رها کرد؟ نه شب هنگام خفتن نیست. 📖 گنجینه‌ی آسمانی @falsafeh_nazari
🔻آورده‌اند که چند درهم اندوخته بود تا به زیارت كعبه رَود، با كاروانی همراه شد و چون توانایی پرداخت برای مَركبی نداشت، پیاده سفر كرده و خدمت دیگران می‌كرد تا در منزلی فرود آمدند و شیخ برای جمع‌آوری هیزم به اطراف رفت؛ زیر درختی، مرد ژنده‌پوشی با حالی پریشان دید و از احوال وی جویا شد دریافت كه از خجالت اهل و عیال در عدم كسب روزی به اینجا پناه آورده است و هفته‌ای است كه خود و خانواده‌اش در گرسنگی به سر برده‌اند شیخ چند درهم اندوخته خود را به وی داد و گفت برو. مرد بینوا گفت: مرا رضایت نیست تو در سفر حج در حَرَج (فشار) باشی تا من برای فرزندانم توشه‌ای ببرم. شیخ گفت: حج من تو بودی و اگر هفت بار گرد تو طواف كنم بِه ز آنكه هفتاد بار زیارت آن بنا كنم. 📖 اسرارالتوحید @falsafeh_nazari
1728807153655_-2147483648_-211321.ogg
14.65M
┄═❁❁࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─ 🔻 : عقل چیست؟؟ ســلام اینکه عقل به چه معناست؟ و چرا این معنا از عقل رو درست میدونید؟ چون تعاریف مختلفی از عقل شده و اون رو دارای اقسامی میدونن مثلا عقل تجریدی یا عقل تجربی یا عقل دینی و ..... خب از کجا می‌فهمید که بین این همه تعریف از عقل تعریف شما از عقل درست هست؟ 𖤓┅┅┅┅┅┅┅┅┄‌┄‌ 🔸فلسفه نظری ⌜@falsafeh_nazari
1728808129398_-2147483648_-211322.ogg
5.69M
┄═❁❁࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─ 🔻 عشق چیست؟؟ سوال دیگه ای هم داشتم اینکه محبت و عشق به چه معناست؟ و آیا محبت و عشق تفاوت دارند؟ و اینکه برخی میگن نباید درباره خدا از واژه عشق استفاده کرد و مثلا گفت عشق به خدا چون عشق به خدا و کلا واژه عشق در کتاب و سنت وارد و گفته نشده و لذا بدعت هست، نظر شما چیه؟ و منظور از حب الله که در آیات و روایات آمده چیست؟ 𖤓┅┅┅┅┅┅┅┅┄‌┄‌ 🔸فلسفه نظری ⌜@falsafeh_nazari
12.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻کتیبه شعر فارسی، به خط سردَر ضراب خانه، مجموعه کرمان، متعلق به دوره . چون نامه جرم‌ ما را بهم‌ پیچیدند بردند وبه میزان عمل سنجیدند بیش از همه کس گناه ما بود ولی ما را به محبت علی(ع) بخشیدند @falsafeh_nazari
🔻جهان هستی یک متن است. کسی که درصدد فهم این متن بر می آید، باید به سخن آن گوش فرا دهد و سپس با آن وارد گفتگو گردد. تاریخ نیز به گذشته مربوط است، ولی مادام که به سخن گذشته گوش ندهیم، نمی توانیم با آن به گفتگو بپردازیم و البته کسی که نتواند با تاریخ گفتگو کند، نمی تواند از تاریخ سخن بگوید. جهان هستی، صحنه گفتگوست و به همان اندازه که زبان جهان، رسا و بلیغ است، گوش آن نیز شنوا و گیرنده است. جهان در هر لحظه و آن، جدید و تازه است و جهان جدید و تازه، سخن تازه می گوید. این مسئله نیز مسلم است که سخن تازه گفتن، بدون شنیدن سخن تازه امکان پذیر نیست. براهین اثبات حرکت جوهری جهان، در اثبات این مدعا کمک کننده و مددکار است. توقف و ایستادن در جهان، جایگاهی ندارد و کسانی که در ایده های رنگارنگ و مختلف گرفتار می شوند و برای آن از کلمه فرنگی «ایسم» استفاده می کنند، در واقع به «هیچ» سرگرم شده اند و در پوچ گرایی به سر می برند. جهان، ایستگاه نمی شناسد و همواره به پویایی خود ادامه می دهد. در این پویایی دایمی و همیشگی، تکرار نیست و سخن مکرر نیز ملال آور و بدون معنی شناخته می شود. 📖 از مقدمه ی کتاب «کیمیای عشق» @falsafeh_nazari
🔻عقل آنست که همواره شب و روز مضطرب و بیقرار باشد از فکر و جهد و اجتهاد نمودن در ادراک باری [تعالی]، اگرچه او مدرک نشود، و قابل ادراک نیست. عقل همچون پروانه است و معشوق چون شمع؛ هرچند که پروانه خود را بر شمع زند، بسوزد و هلاک شود؛ اما پروانه آن است که هر چند بر او آسیب آن سوختگی و اَلَم میرسد، از شمع نَشکیبد، و اگر حیوانی باشد، مانند پروانه که از نور شمع نشکیبد، و خود را بر آن نور بزند، او خود، پروانه باشد، و اگر پروانه خود را بر نور شمع میزند و پروانه نسوزد، آن نیز شمع نباشد. پس، آدمی که از حق بشکیبد و اجتهاد ننماید، او آدمی نباشد، و اگر تواند حق را ادراک کردن آن هم حق نباشد، پس آدمی آن است که از اجتهاد خالی نیست و گرد نور جلال حق می گردد، بی آرام و بیقرار، و حق آنست که آدمی را بسوزد و نیست گرداند و مدرک هیچ عقلی نگردد. 📖فیه ما فیه «جهد در ادراک حضرت حق» @falsafeh_nazari
🔻تعريفِ «ماهیت» در بیان مرحوم فاضل تونی ماهيّت به دو معنا اطلاق مى‌شود: يكى «ما يقال فى جواب ما هو»، يعنى آنچه در جواب پرسش از حقيقت چيزى گفته مى‌شود. و ديگر «ما به الشىء هو هو»، يعنى چيزى است كه حقيقت به آن چيز آن چيز است. ماهيّت به معناى دوّم اعم از معناى اوّل است، زيرا به اين معنا بر وجود هم اطلاق مى‌شود، البته حقيقت هر چيزى مغاير است با تمام عوارض و لواحقى كه عارض آن مى‌شود، مثلا حقيقت انسان مغاير است با وجود و عدم و وحدت و كثرت و ضحك و كتابت و غيره، چه اگر در حقيقت انسان وحدت مأخوذ باشد بايد انسان صادق بر كثيرين نباشد، و اگر كثرت ملحوظ باشد نبايد بر واحد صدق كند. و همچنين است كلام در وجود و عدم و غيره، پس انسان از جهت انسانيت جزء انسان نيست و هر چه عارض آن شود از خصوص و عموم و وجود و عدم در مرتبۀ ذات او نيست، بلكه در مرتبۀ متأخر از ذات است. و همين است معناى قول حكما كه گفته‌اند: «الماهيّة من حيث هي هي ليست إلاّ هي، لا موجودة و لا معدومة». 📖مجموعه رسائل عرفانی و فلسفی_ص۱۶۹ علامه محمد حسین فاضل تونی ⌜@falsafeh_nazari
🔻 حکمتی ذوقی و عرفانی است که آن را به طور روشمند در آثار خود مطرح کرده است. خود را همچون نقطه کانونی میدانسته که دو میراث حکمی(شرقی_غربی) که از شاخه واحد نخستین (هرمس) پیدا شده بود دوباره در آن به هم رسیده و یکی شده است. به نظر او تمام مراتب هستی و درجات معرفت جزء تطورات است. سهروردی مکتب فلسفی خود را بر اساس نور و  استوار کرده و معتقد است نور چیزی جز ظهور نیست و ظهور نیز چیزی جز واقعیت نور نیست. مفهوم نور یک مفهوم بدیهی عقلی است؛ نور ظاهر بالذات و مظهر للغیر است. به نظر وی حیات نیز ظهور و نورانیت است یعنی چیزی که نزد خود ظاهر و عالم به ذات خود باشد حی موجود است و از این رو نور, ذاتا مدرک خویش و فیاض و فعال است. هر چیزی در جهان یا نور است یا ظلمت و هر یک از این دو به دو گونه جوهر و عرض هستند. نور بر دو قسم است؛ نور مجرد و نور عارض, که هر یک اقسام و انواعی دارد. ظلمت به عنوان آنچه حقیقتش نور نیست نیز بر دو گونه است؛ جوهر غاسق و هیات ظلمانی. 📖مقاله: نور در فلسفه سهروردی نصراله حکمت_محبوبه حاجی زاده ⌜@falsafeh_nazari
در منابع اسلامی اشاره زیادی به شده است. برای مسلمانان، هرمس پایه گذار فلسفه و علوم به ویژه نجوم و طالع بینی، کیمیا و پزشکی و اختراعات مهم بسیاری است که به او نسبت داده شده است.فیلسوفان مسلمان، هرمس یا را منشأ حکمت یا سوفیا و از جمله اولین فیلسوفان و حکما در نظر گرفته­ اند. فیلسوفان مسلمان، هرمس یا ادریس را منشأ یا و از جمله اولین فیلسوفان و حکما در نظر گرفته­ اند. و نیز شاگرد وی او را یکی از متألهین (حكمای الهی) پنداشتند. شهرزوری هرمس را «پدر فلاسفه» می ­نامید. از نظر سهروردی در کتاب مطارحات، هرمس منشأ حکمت یا سوفیا بود که از یک سو از طریق آسلیپيوس، فیثاغورث و افلاطون به یونانیان و از طریق کیومرث، فریدون و کیخسرو به ایرانیان رسیده بود و سرانجام در طول دوره اسلامی با تعالیم یکی شده بود. درباره هرمس می­نویسد: «بدانید که حکمت در واقع با آدم و فرزندانش ست(seth) و هرمس، یعنی ادریس و نوح شروع شد، چون دنیا هرگز از شخصی که بر علم واحد و فرجام شناس بر او تکیه کند، محروم نمی­شود و بزرگ ترین آنها هرمس­ است كه حکمت را در سراسر دنیا و کشورهای مختلف منتشر و آشکار ساخت و آنرا بر عابدان واقعی نمودار ساخت. او پدر فلاسفه (ابوالحکما) و استاد استادان است.» به اعتقاد مسلمانان سن وی به مدت ۳۶۵ سال بوده است. مطابق با منابع اسلامی، هرمس نمرده بلکه زنده از زمین به آسمان برده شده و اکنون در آسمان زندگی می­ کند. 📖مقاله: هرمس وآثار هرمسی درجهان اسلام @falsafeh_nazari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻در باب عشق_۱ (نگاهی به کتاب رِسالَةُ العشق اثر ابوعلی سینا) کتابی است که درباب عشق و حالات واقسام مختلف آن به نگارش در آورده است. در ابتدای رساله ایشان به ارائه تعریفی از و میپردازد. شوق از منظر حالتی است که موجود نسبت به کمالات مفقودش (بالقوه) دارد. به شرط آنکه قابلیت کسب آن کمالات را داشته باشد و اگر شوق به اموری که امکان تحصیل ندارند باشد شوق کاذب است که فقط در انسان موجود است. زیرا دیگر جانداران شوق طبیعی دارند و فقط انسان است که علاوه بر شوق طبیعی برحسب اراده میتواند شوق کاذب داشته باشد. براین اساس شوق نسبت به امر مفقود وبالقوه است و مُحَصِل مفقودات میباشد. اما عشق حالتی است که موجود نسبت به حفظ کمالات موجود وبالفعلش دارد. به عبارتی موجود درصدد حفظ دارائی‌ها وکمالات موجود وبالفعلش است که این حالت را عشق میگویند. البته منظور از حفظ فقط نگه داری نیست بلکه این امر افاده ابتهاج و مسرور بودن و دوست داشتن هم میکند یعنی وقتی کمالی به نام علم داریم و عالم هستیم از داشتن آن خوشحالیم و آنرا دوست داریم وبدان علاقه مندیم. براین اساس: شوق حالتی است نسبت به تحصیل مفقود و عشق حالتی است نسبت به حفظ موجود وبالفعل. شوق باعث میشود آنچه را نداریم تحصیل کنیم و عشق باعث میشود آنچه را داریم حفظ کنیم. @falsafeh_nazari
🔻در باب عشق_۱ (نگاهی به کتاب رِسالَةُ العشق اثر ابوعلی سینا) در رسالة العشق برای خدا عشق قائل نیست اما در نمط هشتم کتاب الاشارات والتنبیهات برای خداوند عشق قائل است اما در هر دو کتاب خداوند را فاقد شوق میداند چرا که ذات باریتعالی کمال مفقود و بالقوه ندارد. البته میگوید بهتر است که برای حق تعالی تعبیر عشق را به کار نبریم بلکه تعبیر به ابتهاج کنیم. زیرا عشق را گاهی برای امور پست به کار میبریم لذا اِبا داریم که این الفاظ رابرای خدا به کار ببریم. عقول وملائکه هم دارای عشق هستند اما فاقد شوق میباشند. زیرا کمالات مفقود ندارند و تمام کمالاتشان از ابتدا به نحو بالفعل محقق است. بر این اساس از عقول به پایین که نفوس وجسمانیات هستند هم دارای شوق میباشند وهم دارای عشق هستند. به اعتقاد تمام آباء سبعه (افلاک هفت‌گانه) و اُمِهات اربعه (عناصر اربعه) و موالید ثلاث (گیاه،حیوان،انسان)همگی دارای عشق و شوق هستندبا عشق زنده می‌شوند با عشق باقی می‌مانند و با عشق به سمت کمال حرکت می‌کنند. @falsafeh_nazari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚩 رحمت و رضوان خدا بر این مرد بزرگ که تا آخرین لحظات حیات پربرکتش، جانانه در مقابل رژیم سفاک و درنده و تجاوزگر صهیونیستی مقاومت کرد. برای همیشه نام او به عنوان یک فرمانده کم نظیر و شجاع که در برابر ظلم بزرگترین ظالمان جهان ایستاد، در اذهان خواهد ماند.@falsafeh_nazari
🔻و گفت: باید که خود را بازیچه‌یِ اختلاف عبارات نسازید، زیرا که وقتی اهل قبور از قبرها برخیزند و موجودات در عرصه‌یِ الهی حاضر آیند؛ روز قیامت از هر هزار، نهصدونودونه [که] از قبرها برخیزند، ایشان کُشته‌یِ عبارات باشند، چون کُشته‌هایِ شمشیرها و بر گردنِ ایشان است خونِ ایشان، که غافل شدند از معانی و به صنعت و کار در نیاوردند مبانی را. @bahrami_eshragh
4_5785390844009780314.ogg
9.19M
🔻توضیح پیرامون متن فوق https://eitaa.com/falsafeh_nazari/1505 ❁࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌‌‌‌‌‌┅─‌‌‌‌‌‌┅─‌‌‌‌‌‌┅─‌‌‌‌‌‌┅─‌‌‌‌‌‌┅─ @falsafeh_nazari